ارسالها: 1484
#71
Posted: 7 Jan 2013 01:41
۱۰ مورد برای بهتر کردن برخورد با کودکان
«تنبیه بدنی چیزهای اشتباهی را به کودکان می آموزد.» با استفاده از نکات زیر می توانید بهترین نوع برخورد را آموزش ببینید.
1ـ زمانی که یک فرد بزرگسال، کودکی را کتک می زند، بچه احساس عجز و نا امیدی می کند. این احساسات باعث می شود که کودک افسرده و پرخاشگر شود.
به کودکان خود آموزش دهید که شما می خواهید که آنها چگونه عمل کنند. چون کودکان اغلب نمی دانند چه?کاری درست و چه کاری نادرست است. برای آموزش دادن به آنها صبور باشید.
۲ـ زدن یک کودک حل مشکل را به او نمی آموزد. فقط به او می آموزد که احساس بدی نسبت به خود داشته باشد و عزت نفس او پایین بیاید. عزت نفس پایین می تواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. مراقب آنچه که می گویید باشید. معنی کلمات می تواند به اندازه کتک زدن، به آنها آسیب برساند.
بنابر این خونسرد باشید.
۳ـ تنبیه بدنی باعث می شود که بچه ها عصبانی و رنجیده خاطر شوند و احساس دشمنی کنند و بخواهند انتقام بگیرند.
پس با گفتگو به بچه هایتان بیاموزید که آنها اشتباه کرده اند. تا زمانی که آنها کوچک هستند، اطمینان حاصل کنید که آنها قوانین خانواده را می فهمند. این قوانین ایمنی، وقت خواب، وقت غذا خوردن و... است.
۴ـ تنبیه بدنی می تواند کودکان را درباره شناخت درست و غلط به اشتباه بیندازد.
به کودکان خود یاد بدهید که روش های غیر مضر برای بیان احساسات خود به کار گیرند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید.
۵ـ وقتی شما کودک را تنبیه می کنید، به این معنا است که کار شما درست است و حق با شما است. این رفتار سبب می شود که کودک از بزرگسالش تقلید کند و در آینده هم به دیگران صدمه بزند.
۶ـ تنبیه بدنی به احساسات بچه ها آسیب می رساند، نمرات آنها در مدرسه افت پیدا می کند. همچنین یافتن دوستان در مدرسه برای آنها کار دشواری می شود.
به آنها توجه کنید، از کارهای خوب او ستایش کنید و اجازه بدهید کودک بداند که شما او را به خاطر وجودش دوست دارید.
۷ـ تنبیه و بدرفتاری فیزیکی با کودک به آنان آموزش می دهد که من بد هستم و باید حرکات بدم را تا جایی که می توانم ادامه دهم.
هنگامی که کودکتان بی ادبی می کند، زود عکس العمل نشان ندهید. به او مهلت دهید. این مسئله کودکتان را مدت کوتاهی از شما جدا می کند. او را روی صندلی، پله یا در اتاقش قرار دهید. سپس به او اجازه دهید هنگامی که توانست خود را کنترل کند، به شما بپیوندد. این به او آموزش می دهد که شما به خاطر رفتار خوب برنده شده اید.
۸ ـ تنبیه بدنی، هرگز رفتار درست را به کودک آموزش نخواهد داد.
او را نزنید. بچه ای که زیاد کتک می خورد، کنترل درونیش توسعه پیدا نمی کند. او به افراد دیگر نگاه می کند تا به او بگویند که راست و غلط چیست. همچنین آنها فکر خواهند کرد که من نباید خودسری کنم چون تنبیه خواهم شد. به جای این که بگوید من نباید بی ادبی کنم چون بی ادبی بد است.
۹ـ صدمه زدن فیزیکی در هر صورت باعث ترسیدن کودکان می شود.
خود را کنترل کنید. هیچ چیز بهتر از این نیست که والدین در مقابل بچه ای که خارج از کنترل است، آرام باشند. به کودکتان آموزش دهید که عصبانیت خود را کنترل کند و به خود اجازه ندهید که به او توهین کنید. چون با این کار، عصبانیت او را دوباره زنده می کنید. به خاطر داشته باشید شما بزرگسالید.
۱۰ـ بعضی اوقات والدینی که خیلی خسته یا آشفته هستند، همزمان باگریه بچه شان او را بالا و پایین می اندازند. کوری، صدمات مغزی یا حتی مرگ بچه، می تواند نتایج چنین عملی باشد.
در تربیت فرزندان تان، از دوستان یا مشاوران خوب کمک بخواهید. پیوستن به گروه های والدین و صحبت کردن با پدر و مادرهای با تجربه را مورد توجه قرار دهید. در مورد بچه ها و چگونگی تربیت یافتن آنها به طرق مختلف آموزش ببینید.
YEMARD
ز چشمت چشم آن دارم ، که از چشمم نیاندازد
به چشمانی که چشمانم ، به چشمان تو مینازد
زکات چشم ، چشمی سوی چشم ما کن
که چشمم را بجز چشمت ، دگر چشمی نمی سازد . . .
ارسالها: 24568
#72
Posted: 23 Aug 2013 03:08
چگونه خلاقیت را در کودکان پرورش دهیم؟
خلاقیت,خلاقیت در کودکان,پرورش خلاقیت کودک
اگر بزرگسالانی خلاق و با قوه تخیل می خواهیم، باید از سال های اولیه زندگی آن ها برای این کار برنامه ریزی کنیم. کودکان را برای زندگی تربیت می کنیم و هر خصوصیتی را که دراین سن در آنان تشویق کنیم با آنان می نماید.
اگر خلاقیت و قوه تخیل آنان را تشویق نکنیم، کودکان به بزرگسالانی خلاق تبدیل نمی شوند.
خلاقیت یعنی برقراری ارتباط بین آن چیزهایی که قبلاً ارتباطی به هم نداشت؛ این خصوصیت به نحوی معنادار در همه سنین و مراحل رشد دیده می شود. فرآیند خلاق دربرگیرنده انتخاب، استدلال و تفکر عمیق است و مستلزم خلاصه کردن اطلاعیه ادراکی و تغییر و تبدیل آن به شکلی تازه است آدم های خلاق منفعل نیستند. هر چند که ما برای خلاقیت ارزش قایلیم و می خواهیم آن را تشویق کنیم، ولی ممکن است بعضی ها کودکان خلاق را مزاحم بدانند زیرا زیاد سوال می کنند و می خواهند به جای پذیرش دیدگاه بزرگسالان اطرافشان ، امکانات دیگر را بررسی کنند.
ویژگی های خلاقیت در کودکان خردسال:
تعریفی که از خلاقیت و تخیل آورده ایم بر کشف تازه و بر ارتباط دادن بین آن چیزهایی که قبلاً با هم ارتباط نداشتند و بر توانایی درونی کردن ادراکات با توسل به تخیل تاکید دارد، اما چگونه می توانیم این تعاریف را به کودکان خردسال ربط دهیم؟
غالباً چیزهایی که آن ها کشف می کنند تازه نیستند و مدت ها آدم های دیگری کشف شان کرده اند ولی این کشفیات برای کودک تازگی دارد. خلاقیت در کودکان یعنی اولین باری که ارتباطی را که قبلاً کشف نکرده بوده اند، کشف کرده اند. آنریزگ و یالونگو (۱۹۹۳) در تعریف خلاقیت در سالهای اولیه کودکی راه های زیر را پیشنهاد می کنند.
کودکان خلاقند در صورتی که:
کاوش کنند و بیازمایند.
مدت طولانی بر روی یک تکلیف تمرکز کنند.
به آشفتگی نظم بدهند و با پدیده ای قدیمی و آشنا کار تازه ای کنند.
با تکرار، چیز تازه ای بیافرینند.
برای تربیت تخیل و خلاقیت در کودکان باید مطمئن شویم که کودکان به تجارب گسترده ای دسترسی دارند تا از طریق آن بتوانند خلاقیت و تخیل خود را رشد دهند. یکی از راه های گسترده تر کردن تجارب کودکان، استفاده از محیط اجتماعی است. محیط اجتماعی بخشی از تجربه هر روزه کودکان است که والدین و مربیان می توانند از این محیط برای افزودن به غنای تجربیات کودک استفاده کنند.
در این جا به چند مورد که والدین و مربیان می توانند برای پرورش خلاقیت و تخیل کودکان در محیط اجتماعی بدان توجه داشته باشند اشاره می کنیم.
۱ – درباره جنبه های مختلف محیط اجتماعی و امکاناتی که برای خلاقیت و تخیل ایجاد می کنند فکر کنید.
۲- ممکن است با بچه ها به پارک یا بیرون شهر بروید. در هر حال مطمئن شوید که کودکان دقت کافی برای مشاهده، تبادل نظر و ثبت محیطی که به دیدن آن رفته اند دارند.
۳- اگر به محل های کار می روید مثل مغازه یا ایستگاه آتش نشانی ابتدا با افرادی که در آن جا کار می کنند حرف بزنند و مطمئن شوید که آن ها از این که شما به آن جا می روید رضایت دارند.
۴- با افرادی که در منطقه شما می توانند شما را از وقایعی مثل جشن ها مطلع کنند در تماس باشید تا کودکان بتوانند از قبل خودشان را آماده کنند.
۵- درباره لوازمی که کودکان ممکن است به آن نیاز داشته باشد فکر کنید، برای مثال یک ذره بین برای دیدن جزئیات گیاهان و سطوح
۶- توانایی بالقوه چیزهای آشنا را نادیده بگیرید نگاه کردن به ساختمان هایی که کودکان در آن هستند از دیدگاهی خلاقانه و پر تخیل چشم کودکان را باز می کند.
آنان می توانند مواد مختلفی را که به کار می برند شناسایی کنند و تصمیم بگیرند که چرا مواد خاصی برای مقصود خاصی به کار می رود. آنان می توانند عناصر هنری – طرح ها، شکل ها و رنگ ها را ببینند و دریابند چگونه آنها تک تک و با هم به کار می رود. آن ها می توانند کیفیت زیبایی شناختی ساختمان را ارزیابی کنند. چه احساسی به آن ها دست می دهد؟ چه حوزه هایی را بیشتر دوست دارند و چرا و چگونه چیزها را تغییر می دهند؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 14491
#73
Posted: 31 Oct 2013 21:00
تقویت عزت نفس در کودکان
همه کودکان بویژه کودکانی که پا به مرحله رشد میگذارند باید از آزادی و استقلال نسبی برخوردار باشند. ولی آنچه که آنان باید بدانند این است که در این جهان افرادی زندگی میکنند که ممکن است به آنان صدمه بزنند و آنچه که والدین انجام میدهند به منظور حفظ آنان از دست این افراد است. فراموش نکنید که التیام احساسات سرکوب شده دوران کودکی بویژه کودک بزهکار مشکل و سخت است.
حکمفرما کردن انضباط در خانواده کاری بس مشکل است. تنظیم قوانین منصفانه و بکار بستن آنها بطور منطقی میتواند مهارتهای هر پدر و مادری را آزمایش کند. مهم نیست که شما چه حد و حدودی را در مورد کودکانتان بکار میبرید، زیرا آنان همواره در جستجوی راههایی برای شکستن این حد و حدود هستند. این امر طبیعی است، ولی کودکانی که از قوانین و حد و حدود آن تبعیت میکنند، احساس مهم بودن میکنند. مهم نیست که تا چه اندازه آنان ممکن است از خود مقاومت نشان دهند.
تقویت عزت نفس کودکان
میگویند کودکان بزهکار به توجه ، محبت و پذیرش بیشتری نیاز دارند. اغلب آنان احساس انزوا و جدایی میکنند که این امر آسیب پذیری آنان را نیز افزایش میدهد. به عبارت دیگر کودکانی که دارای حس خود ارزشی هستند کمتر دچار بزهکاری میشوند. بنابراین برای تقویت عزت نفس در کودکان چه باید کرد؟ برای انجام این مهم چهار رکن وجود دارد: محبت ، زمان ، انضباط ، پذیرش.
بیشتر اوقات دوست داشتن کودکان خیلی ساده و آسان است و در برخی مواقع مشکل.
ابراز محبت به کودکی که پیوسته بی تربیت ، ناسازگار و بدخلق است، همچون بیشتر کودکانی که دوران بلوغ را سپری میکنند، سخت است.
جالب است بدانیم در این زمان او به محبت بیشتری نیاز دارد. والدینی که هم در دوران سرکشی و ستیز کودکان و هم در دورانی که کودکان نوپا میباشند و از شیرینی خاصی برخوردارند به آنان توجه میکنند در واقع پایه عزت نفس کودکانشان را میسازند.
وقتی را که با کودکتان میگذرانید یکی دیگر از مواردی است که برای تقویت عزت نفس او مهم است. کودکان به زمان با کیفیت نیاز دارند. آنان به شما نیاز دارند تا در حیاط مدرسه و بازی و حتی در برخی زمانهای معمولی در کنارشان باشید. این بدین معنا نیست که شما باید کاملاً در همه احوال مراقب کودکانتان باشید. اغلب برای بیشتر کودکان فقط حضور والدین در خانواده کافی است.
گاهی اوقات مشغله کاری در بیرون از خانه به قدری زیاد است که مجبوریم زمان خیلی کمی را با کودکانمان بگذرانیم هیچ چیز مشکلتر از این نیست که برای بودن با کودک زمان کافی پیدا کنیم، ولی باید بدانیم که این زمان برای رشد کودک اهمیت دارد.
تقویت عزت نفس با پذیرش
یکی دیگر از ارکان عزت نفس در کودکان «پذیرش» است که انجام آن دشوار است. برای والدین طبیعی است که نسبت به کودکانشان امیدواری زیادی داشته باشند. همه ما دوست داریم که کودکانمان دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و یا بهترین شاگرد در کلاس درس باشند.
ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمیکنند. یکی از روشهای مهم تقویت عزت نفس، پذیرش کودکان در همه شرایط است.
هر کودکی دارای مشخصه منحصر به فرد خویش است و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. بطور یقین ما باید انتظار داشته باشیم که کودکانمان تا آنجا که میتوانند تلاش کنند. در هر صورت چه آنان در کاری به راحتی موفق شوند یا به سختی در انجام آن موفق شوند، تشویق کارهایشان و تصدیق قوه خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است.
تا آنجایی که میتوانید وقت زیادی را با کودکتان بگذرانید. اگر شما بیش از یک فرزند دارید سعی کنید طوری وقت خود را تقسیم کنید که به هر یک از فرزندانتان زمان کافی اختصاص یابد. گرچه تنظیم زمان بندی بدین شکل مشکل است، ولی این مسئله برای رشد کودک ضروری است حتی اگر لازم باشد از فعالیتهای دیگر زندگی خود صرف نظر کنید.
همیشه سعی کنید در لحظههای مهم زندگی فرزندانتان حاضر باشید. حضور در بازیهای مدرسهای ، مراسم اعطای جوایز و ... لحظات مهمی هستند که طبیعتاً کودکان دوست دارند با شما سهیم شوند.
آموزههای روان شناختی تقویت عزت نفس
به کودکان خود امیدوار باشید.
به جای نصیحت کردن آنان برای انتخابهای بد ، انتخاب خود آنان را مورد تمجید قرار دهید.
همه کودکان دچار اشتباه میشوند. به کودکان کمک کنید که از اشتباهات خود پلی برای موفقیت بسازند.
به احساسات کودکانتان احترام بگذارید. هرگز نسبت به تردیدها ، ترسها ، عقاید و افکار آنان بی اهمیت نباشید.
قوانین روشنی را تنظیم کنید و آنان را اجرا کنید. سعی نکنید در اجرای آن از تنبیههای مختلف استفاده کنید.
کودکان اشتباه خواهند کرد و هیچکس همیشه از تمام قوانین پیروی نخواهد کرد. محدودیتها را استوار ولی دوستانه اجرا کنید.
پیشرفت کودکانتان را ارج نهید. کودکانتان باید بدانند که شما از آنان انتظار تلاش فراوان دارید ولی ظرفیتهای آنان را نیز میشناسید. پیشرفتهای آنان را تمجید کنید و هرگز آنها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نکنید.
عقاید و ارزشهای خود را با کودکانتان در میان بگذارید. با آنان صحبت کنید و به صحبتهایشان گوش فرا دهید تا بدین وسیله به آنها اعتماد به نفس بدهید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#74
Posted: 31 Oct 2013 21:04
آسیب های روانشناسی فرزندانی که بیشتر ساعات روز تنها میمانند
بالا بودن هزینههای زندگی، زنان و مردان را با فرمول پیچیده فعالیت بیشتر در ساعات شبانه روز مواجه كرده است؛ دغدغه بزرگی كه والدین مشغول به فعالیت اقتصادی را با مشكل روبهرو كرده است بخصوص والدینی كه بستگانشان دور از آنها زندگی میكنند.
کوچکتر شدن خانوادهها در دنیای آپارتماننشینی امروز از یک سو و روابط سرد معمول میان همسایهها از سوی دیگر موجب شده است بعضی والدین به دلایل مختلف از قبیل مشغله کاری و نظایر آن کودک خود را در خانه تنها بگذارند؛
بالا بودن هزینههای زندگی، زنان و مردان را با فرمول پیچیده فعالیت بیشتر در ساعات شبانه روز مواجه كرده است؛ دغدغه بزرگی كه والدین مشغول به فعالیت اقتصادی را با مشكل روبهرو كرده است بخصوص والدینی كه بستگانشان دور از آنها زندگی میكنند.
مهدكودكها نخستین راه حلی هستند كه بسیاری از مادران آن را انتخاب میكنند. روانشناسان معتقدند لبخند مربیان این مراكز هیچ گاه جای لبخند و احساس مادر را پر نخواهد كرد. خانواده، اصلیترین مركز رشد بهداشت روانی و تعالی معنوی كودك است. تنهایی آزاردهنده با توجه به اهمیت پیشرفت اقتصادی و حضور اجتماعی زنان در عرصههای مختلف، چگونه باید برای ساعتهای تنهایی كودك برنامهریزی و این خلأ عاطفی را پر كرد؟
دكتر محسن اصغری نكاح، روانشناس كودك و نوجوان و استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان این كه تنها گذاشتن كودك در خانه آسیبهای جبرانناپذیری را در آینده او رقم خواهد زد، میگوید: اگر خود را به جای كودكی كه برای چند ساعت در خانه تنها میماند بگذاریم، میبینیم كه به هیچ عنوان تحمل آن را نداریم.
آیا دوست داریم اعضای خانواده برای ساعتهای متوالی ما را تنها بگذارند یا در محل كار همكاران ما را چند ساعت تنها بگذارند؟ تحمل این مسأله سخت است حتی اگر در بهترین و مجللترین هتل نیز تنها باشیم، باز هم تنهایی ما را آزار میدهد. انسان از این كه با دیگران در ارتباط نبوده و تعامل نداشته باشد یا فرصت بودن در جمع خانواده را پیدا نكند، نگران میشود.
این تنهایی برای كودكان بیشتر آزاردهنده است. كودكان توانایی این كه خود را سرگرم كنند، ندارند و در تنهایی دچار ترس میشوند. از سوی دیگر سپردن كودك به مهدكودك برای ساعتهای طولانی، آسیبهای روانی را متوجه او خواهد كرد. لبخند مصنوعی دكتر اصغری نكاح با تاكید بر این كه خانواده طبیعیترین نظام آفرینش و طبیعیترین گروه اجتماعی و مركز رشد بهداشت روانی و تعالی معنوی فرد است، میگوید: هر اندازه از خانواده فاصله بگیریم، دچار آسیب بیشتری میشویم.
كودكی كه از این محیط به اجبار دور میماند، دچار كمبود محبت، گوشهگیری، انزوا و اضطراب میشود؛ آسیبهایی كه در آینده قابل جبران نیست. وقتی كودك از فضای تربیتی خانواده دور میماند، فضاهای دیگر از جمله مهدكودك جایگزین آن میشوند.
در مهدكودكها یك نوع پرورش گلخانهای و مصنوعی وجود دارد و كودك به جای آن كه مهر و عاطفه و نگرانی و دلسوزی مادر را دریافت كند، باید شرایط و مقررات مهد را فرا گرفته و آن را اجرا كند. خانه فقط در و دیوار و یك مكان نیست. خانه پایگاه امنیت روانی است. امروز كودكی فرزندان را از بین میبریم. صبح زود و در حالی كه بدن او باید استراحت كند، او را از خواب بیدار كرده و با چشمان خوابآلود به مهدكودك میسپاریم.
این استاد دانشگاه با بیان این كه باید تسهیلاتی برای مادران به وجود آورد تا آنها در كنار انجام وظیفه مادری بتوانند فرزندپروری نیز داشته باشند، گفت: متاسفانه این حمایتهای مالی و اجتماعی و آموزشی كم است و با توجه به این كه بسیاری از مادران از این آسیبها مطلع نیستند و راه حل جایگزین مناسبی نیز ندارند، به اجبار كودكشان را در خانه تنها میگذارند یا به مهدكودك میسپارند. اما پدیده چاقی و اضافه وزن كودكان در جامعه امروز و طی نكردن سیر طبیعی اجتماعی شدن، از دیگر آسیبهایی است كه متوجه كودكان تنها در خانه میشود.
دكتر طهمورث شیری، جامعهشناس و استاد دانشگاه علوم و تحقیقات با بیان این كه تنهایی كودكان در خانه باعث میشود شخصیت اكتسابی بر شخصیت موروثی این كودكان غلبه داشته باشد، گفت: با توجه به افزایش وسایل ارتباط جمعی و وجود ماهواره و بازیهای كامپیوتری میانگین وزن كودكان امروز در حال افزایش است. از سوی دیگر افزایش بازیهای كامپیوتری باعث دورشدن كودكان از بازیهای دسته جمعی شده و آنان تنهایی خود را با بازیهای رایانهای پر میكنند.
وی یكی از آسیبهای این تنهایی را فاصله بین كودك و خانواده برشمرد و ادامه داد: شخصیت و اجتماعی شدن این كودكان تحت تاثیر فضای مجازی شكل میگیرد و شخصیتی كه او از یك انسان كامل دارد شباهت زیادی به شخصیت بازیهای كامپیوتری دارد و این كودك در مدرسه با همسالان خود درباره این بازیها و همچنین فضای مجازی صحبت میكند.
این جامعهشناس با بیان این كه والدین برای پركردن تنهایی كودكشان، او را تشویق به سرگرم شدن با بازیهای كامپیوتری میكنند، گفت: امروزه از فاصله بین نسلی كه ایجاد شده است، به سوی تعارض و تفاوت بین نسلی حركت میكنیم. درواقع شخصیت كودك بر اساس جنبههای اكتسابی شكل میگیرد. در گذشته اجتماعی شدن كودك متاثر از خانواده، مدرسه، دوستان، گروههای مرجع، رسانه و فرهنگ بود اما امروز و از زمانی كه فرزندان با وسایل ارتباط جمعی آشنایی پیدا میكنند، شكلگیری شخصیت و اجتماعی شدن آنها به شدت متاثر از وسایل ارتباط جمعی میشود. این بحث در آینده تبدیل به بحران خواهد شد.
دكتر ملوك خادمی اشكذری، روانشناس تربیتی و استاد دانشگاه الزهرا سپردن كودكان به مهدهای كودك را بهترین راهكار برای تنها نماندن آنها میداند و میگوید: كودكان در مهد با مهارتهای اجتماعی شدن و همچنین مهارتهای تحصیلی آشنا میشوند و روابط بین فردی را به خوبی میآموزند. این وضعیت بخصوص برای كودكانی كه خواهر یا برادر ندارند، بسیار مناسب است. والدینی كه كودكشان را در خانه تنها میگذارند، او را از داشتن چنین مهارتهایی محروم میكنند. بسیاری معتقدند یکی ازدلایل ضعف تحصیلی دانشآموزان، تنهایی آنان در خانه است.
وی ادامه داد: مطابق تحقیقات، تنها گذاشتن کودکان در خانه امری نیست که بشود آن را به والدین توصیه کرد. در واقع این آخرین راه حلی است که والدین مجبور میشوند برای حل مشکل از آن استفاده کنند. والدین باید آموزشهای لازم را به فرزندانشان بدهند كه در زمان تنهایی پاسخگوی تلفن پدر و مادر باشد و از باز كردن در به روی افراد غریبه پرهیز كند حتی میتوان از همسایهای مورد اعتماد در این زمینه كمك گرفت و از او خواست طی روز چند مرتبه سركشی كند.
زمانی هم كه والدین به خانه بازگشتند، با بررسی تكالیف و دروس، به او نشان دهند بر كارهای او نظارت دارند. تغییر نگرش فرزندپروری برای آن كه خلأهای عاطفی تنها ماندن كودكان در خانه پر شود، چه اقداماتی باید انجام داد؟
دكتر محسن اصغری نكاح، روانشناس كودك و نوجوان و استاد دانشگاه نخستین راه چاره را تغییر نگرش والدین نسبت به فرزند پروری میداند و میگوید: والدین نباید فرزندپروری را یك امر تشریفاتی و ظاهری بدانند و باید آن را یك رسالت فردی، خانوادگی و اجتماعی بدانند. نگاه ظاهری به این امر باعث میشود تنها به حضور یك بزرگتر بالا سر فرزندان بسنده كنیم و این بزرگتر میتواند همسایه یا مربی مهدكودك باشد.
در آموزههای دینی و همچنین قرآن كریم، خداوند فرزندان را هدیهای از جانب خود عنوان كرده است. اگر ما گنجینه باارزشی داشته باشیم، آن را نزد خود نگه میداریم و به هیچ عنوان حاضر نیستیم نگهداری از آن را به دیگران بسپاریم. فرزندان گنجینههای باارزشی هستند كه باید از آنها نگهداری كنیم.
وی ادامه داد: باید این مسائل ریشهای حل شوند و فرستادن كودكان و نوجوانان به كلاسهای مختلف راه حل مناسبی برای پر كردن تنهایی آنها نیست.امروزه زنان در كنار مادری علاقه دارند تحصیل كنند و در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شركت داشته باشند اما ما تسهیلاتی فراهم نمیكنیم تا آنها در كنار مادری بتوانند این كارها را انجام بدهند. حمایتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و آموزشی از نهاد خانواده بویژه مادران باعث میشود هر مادری فرزندش را نزد خود نگه دارد.
این روانشناس كودك و نوجوان راه حل دیگر را پرستاری از كودك در خانه عنوان كرد و گفت: در زمان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و همچنین سالهای نه چندان دور از دایه برای نگهداری كودك استفاده میكردند و دایه همان نقشی را كه مادر داشت، برعهده میگرفت.
امروز از پرستار یا فرد مورد اعتماد میشود استفاده كرد و به جای این كه كودك به مهد برود، مربی با خدماتش به خانه میآید. خانه پایگاه امنیت روانی است و وقتی كودك چشم باز میكند باید خود را در خانه ببیند تا احساس آرامش داشته باشد. همچنین والدینی كه كودكشان در خانه تنها است باید طوری برنامهریزی كنند كه زودتر به خانه بازگردند و در طول روز نیز چند بار به خانه تلفن بزنند.
مادر باید با خواندن قصه، شعر و نقاشی كشیدن، ارتباط خود را با كودك نزدیكتر كند تا این كودك به جای پناه بردن به فضاهای مجازی با والدینش تعامل داشته باشد. انزوا طلبی و فاصله گرفتن از اجتماع از پیامدهای تنهایی در دوران كودكی است كه جامعهشناسان بر آن تاكید دارند.
دكتر طهمورث شیری، جامعهشناس با بیان این كه مهدكودك محیطی عاطفی نیست و یك محیط رسمی است، میگوید: فاصله افتادن و گسست نسلی بین والدین و كودكان باعث انزواطلبی آنها و پیروی از الگوهای خیالی میشود. این كودك در آینده در برقراری ارتباط با دیگران با مشكل مواجه و بهشدت منزوی میشود. جایی كه افراد در كنار یكدیگر مینشینند و باید از باهم بودن لذت ببرند اما سرگرم خواندن یا نوشتن پیامک هستند یا از طریق اینترنت وارد فضاهای مجازی مثل فیسبوك میشوند. متاسفانه والدین به خاطر بیسوادی رسانهای، تسلطی بر دنیای مجازی فرزند ندارند و بالطبع ارتباط عاطفی مناسبی نیز بین والدین و فرزندان برقرار نمیشود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#75
Posted: 31 Oct 2013 21:06
آیا کودک شما هم ناهنجار است؟!
برای کودکان پیش دبستانی کتک زدن و گاز گرفتن نوعی روش ارتباط برقرار کردن است. برای اینکه روش های بهتری به آنها آموزش بدهید مطلب زیر را مطالعه کنید.
از کلمات استفاده کن!
پیت کرولی پسری دو ساله و بسیار مودی است و بدرفتاری های بسیاری دارد. مادر او می گوید: «اگر پارک برویم و او کسی را هل بدهد، بزند یا با او دعوا کند اصلا تعجب نمی کنم. اما از این موضوع بسیار خجالت و رنج می کشم و در این حالت فریاد می زنم: «پیت، نباید کتک بزنی. کتک زدن کار خوبی نیست!» . سپس می روم پیش آن کودک و دستانش را می گیرم و از او عذرخواهی می کنم.
متاسفانه همیشه هم اوضاع به همین خوبی تمام نمی شود. من سعی می کنم هر باری که این کارها را انجام می دهد به او یادآوری کنم باید به جای مشت و دعوا، حرف بزند. باید از کلمات برای خواسته ها یا ناراحتی های خود استفاده کند. همیشه نگران این موضوع هستم پسرم در آینده یک قلچماق و آدم دعوایی بشود.»
مشکلی رایج با دلایلی متفاوت
در سه سال نخست زندگی کودکان، مشت زدن یا گاز گرفتن کاملا طبیعی و نرمال است. این کارها هیجان زیادی است که کودکان از عهده کنترل آنها بر نمی آیند. شاید نخستین باری که چنین رفتاری را از فرزند خود ببینید، تصور کنید این رفتار همیشه ادامه خواهد داشت. اما دلیلی برای این نگرانی وجود ندارد – البته تا سن زیر سه سال. کودکان موجودات غیراجتماعی و اولیه هستند که هنوز رفتارهای اجتماعی را یاد نگرفته اند. به آنها به چشم یک غارنشین نگاه کنید. مشت زدن و گاز گرفتن نیز روش ارتباطی انسان های اولیه بوده است.
البته، پیش از اینکه کودک لغات زیادی بیاموزد، با مشت، گاز، جیغ و گریه حرف های خودش را بیان می کند. این رفتارها برای کودکان صفر تا سه ساله کاملا طبیعی هستند. پیش از اینکه بخواهید مانع از رفتارهای ناخوشایند فرزند خود بشوید، درک کنید برای چه این کارها را می کند؟ چه می خواهد؟ چه چیزی ناراحتش کرده است؟
اهمیت سن کودک
مساله سن
هنگامی که کودک یک ساله می شود آمادگی آزمایش محدودیت ها و تجربیات علت و معلول را دارد. او ممکن است به طور مدام کلید عروسکی را فشار دهد تا آواز بخواند. یا ممکن است حتی برای در آوردن داد شما و تجربه حس وحشت، گاز بگیرد. والدین تصور می کنند بعید است کودکان در حالتی غیر از عصبانیت مشت بزنند یا گاز بگیرند. اما این صحت ندارد. کودکان بین 18 ماهگی تا دو سال، برای جلب توجه کتک می زنند و گاز می گیرند. این روش سوءاستفاده آنها است و خیلی سریع پاسخ می دهد و آنها به خواسته ها خود می رسند. مثلا کودک دو ساله با مشت زدن به مادر او را مجبور می کند تا تلفن را قطع کند. کودکان از این ترفند برای اجرای خواسته های خود سوءاستفاده می کنند.
دفاع شخصی
تامارین گرافهام مادر دختری است که مربی مهد خود را گاز گرفته بود. براونوین دست مربی بیچاره را با همه قدرت خود گاز گرفته بود و مسوولان مهد از مادر خواسته بودند به آنجا برود. وقتی آنها به خانه بازگشتند، مادر و دختر در مورد بد بودن گاز گرفتن با هم بحث کردند و در آخر مادر به طور مکرر و پشت سر هم صد بار گفته است «نباید گاز بگیری!» و این اولین و آخرین باری بوده است که براونوین این کار را انجام داده است.
کودکان هنگامی که ناامید و ناراحت می شوند نیز برای دفاع از خود گاز می گیرند یا مشت می زنند. این کارها به کودک کمک می کنند تا احساس ناراحتی خود را تخلیه کند.
جلوگیری از بروز این رفتارها
بسیاری از کودکان فقط در مواقع خاص و به ندرت گاز می گیرند یا مشت می زنند. اما بعضی از آنها، تا پیش از سه سالگی و یافتن توانایی برای بیان احساسات و نیازهای خود، با جیغ، کتک و گاز حرف های خود را بیان می کند. برای کم کردن احتمال بروز این اتفاق در کودک خود، باید احساسات خود را کنترل کنید و صدای خود را بالا نبرید زیرا صدای بالا باعث تحریک بیشتر کودک می شود. همیشه سعی کنید، محکم، جدی و فرز باشید.
برای جلوگیری از اینگونه رفتارهای کودک می توانید رفتارهای زیر را انجام دهید:
· ثابت قدم و همیشه روی حرف خود باشید
برای از بین رفتن خشم، مشت زدن یا گاز گرفتن کودک هیچ مدت زمان مشخصی وجود ندارد. اما اگر هربار که او این کارهای زشت را انجام داد، بد بودن آن را برایش یادآوری کنید احتمالا پس از 5 یا 6 دعوا بالاخره می فهمد که نباید چنین رفتاری داشته باشد.
کارتر دو ساله در این باره می گوید: «اگر من خواهر کوچک خودم را کتک بزنم مادر عصبانی می شود و دوباره می خواهد به من گوشزد کند این کار را نکنم. پس ترجیح می دهم اصلا این کار را انجام ندهم».
· گوشه نشانی
برای کودکان 2 تا 3 ساله، گوشه نشانی نیز از دیگر مسایل تاثیر گذار است. مادر می گوید: «هنگامی که پسر من دوساله بود، اگر به خواسته هایش نمی رسید به بازوی من مشت می زد. من به او می گفتم نباید بزنی. آیا می خواهی تنبیه و در یک گوشه حبس شوی!». پس از آن بود که کمتر این واکنش را انجام می داد.
· به او حق انتخاب دهید
یک کودک دو ساله می تواند دهانش را باز کند و همچون یک شیر بغرد یا همچون خرس دندان هایش را نمایش دهد. تقلید صدای حیوانات برای کودکان بسیار جالب است. به همین دلیل، به او ده ثانیه فرصت بدهید تا این کار را انجام دهد و پس از آن سعی کنید با بازی های دیگر سرش را گرم کنید تا این کار را تکرار نکند.
· محرک های کودک را شناسایی کنید
آیا کودک شما هم هنگام گرسنگی گاز می گیرد؟ به او میان وعده های سالم بدهید و به برنامه غذایی سالم بچسبید. در ضمن، بیرون از خانه بازی کردن را فراموش نکنید. حتی اگر هوا سرد بود نیز سعی کنید او رابیرون ببرید. زیاد در خانه ماندن باعث کسالت و ناراحتی کودکان می شود.
در محیط های اجتماعی، کودکان برای کتک زدن اطرافیان تمایل بیشتری دارند زیرا نمی خواهند داشته های خود را با هیچ کس دیگر شریک شوند. هنگامی که دوستان کودک خانه می آیند اسباب بازی های موردعلاقه او را جمع کنید تا خیالش راحت باشد کسی به آنها دست نمی زند. وسایلی را دم دست بگذارید که بچه ها سر آن با هم دعوایشان نشود. مثلا اگر فقط یک اتوبوس اسباب بازی وجود داشته باشد بدون شک بین اینکه چه کسی آن را داشته باشد اختلاف پیش می آید. اگر کودک سر یک وسیله خاص گریه می کرد و آن را می خواست، او را کناری بکشید و اسباب بازی دیگری به او بدهید.
· با یک مشاور صحبت کنید
اگر پس از همه این کار و پس از سه سالگی، کودک همچنان مشت می زند و گاز می گیرد حتما با متخصص رفتارهای کودک مشورت کنید. شاید این مساله در سمشکلات سلامتی یا روحی کودک ریشه داشته باشد. در کودکان زیر سه سال این کارها می تواند در نتیجه دیر زبان باز کردن یا عدم توانایی در بیان خواسته های خود، بیماری یا معلم و همکلاسی جدید باشد.
کودکانی که پس از سه سال همچنان بدرفتاری دارند باید تحت نظارت و مشاوره متخصصان کودک، تنبیه و تشویق شوند. آنها باید بیاموزند شکستن قوانین عواقب بدی برای آنها دارد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#76
Posted: 31 Oct 2013 21:10
نحوه برخورد با کودکان بیادب و لوس
اجتماعی شدن فرآیندی است که در آن کودکان از طریق آن معیارها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می آموزند. والدین در سالهای اولیه زندگی فرزندانشان، عوامل اصلی اجتماعی شدن آنها به حساب می آیند. والدین با ابراز محبت، ایجاد محدودیت و آزادی برای کودک و سرکوبی رفتار غیر قابل قبول او، سرمشق کودک قرار می گیرند و بدین ترتیب فرآیند اجتماعی شدن صورت می پذیرد.
حال در این میان برخی از والدین فرزندان خود را بیش از حد آزاد می گذارند و به تعبیر عامیانه، شرایط لوس شدن کودک را مهیا می کنند که متاسفانه هر چند این کودکان در محیط خانه بسیار مورد توجه و عنایت قرار دارند اما در محیطهای اجتماعی و در جمعهای همسالان و .. جز کودکان منفور بوده و همواره دردسر ساز هستند و به مرور موجبات ناراحتی و خجالت والدین را هم ایجاد می کنند.
البته انواعی روشهای تربیتی و انضباطی برای رفتار با یک کودک بی ادب قابل استفاده هستند. چه بخواهید به فرزند خودتان تربیت صحیح بیاموزید؛ چه بخواهید به عنوان مربی یک مهد کودک یا معلم مدرسه کودکان را تربیت کنید، باید بدانید که مواجه با یک کودک بی ادب و لوس کاری چالش برانگیز است. وقتی که آن کودک، فرزند خودتان باشد طبق رای و نظر خودتان روشهای گوناگونی برای تادیب او به کار می برید. اما وقتی کودکی که فرزند خودتان نیست بی ادبی می کند و شما تنها یک نفر از افرادی هستید که می توانید رفتار ناشایست او را متوقف کنید(مثل مربی مهد یا پرستار کودک).
تکنیک هایی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا رفتار بی ادبانه کودک را محدود و کنترل کنید و شرایطی مساعدتر برای خودتان و کودک ایجاد کنید:
الف. اگر کودک بی ادب فرزند شما نیست
** اگر دسترسی به اولیای او دارید با آنها تماس بگیرید. همیشه بهترین راه این است که بگذارید والدین کودک کار تربیت و تادیب کودک را انجام دهند زیرا این امر می تواند با شرایط خانوادگی آنها هم راستا باشد.
** در هر زمانی از تنبیه بدنی و برخورد فیزیکی با چنین کودکی بپرهیزید. پشت دستی زدن یا ضربه ارام به کفل کودکان، ممکن است تنبیه متداولی در روند تربیتی یک کودک در منزلشان نباشد و هم از نظر احساس به آنها لطمه وارد کند. بعلاوه آسیب زدن به کودک راههایی قانونی برای پدر و مادر کودک مذکور برای مقابله با شما ایجاد می کند که می توان منجر به از دست دادن کار شما گردد.
** زمانی که کودک مشغول انجام کار غلط خود است برای او توضیح دهید که این رفتار او پذیرفتنی نیست. ممکن است به همین سادگی کودک نداند که در یک مکانی خاص یا زمانی خاص چه چیزی قابل انجام هست یا نیست و تنها یک تذکر شفاهی برای تغییر رفتار کودک کافی باشد. برای او شرح دهید که چه انتظاری از او دارید تا کودک بداند که چطور رفتار کند. به عنوان مثال، اگر کودکی به طور مرتب گفتگوهای موقع شام را قطع می کند به او بگویید که قطع کردن کلام دیگران بی ادبی است ضمنا به او بگویید که او باید صبر کند تا صحبت آن فرد تمام شود بعد حرفش را بزند.
** تنبیهی را مقرر کنید که نتیجه تداوم رفتار بد آنها باشد. مثلا از بین رفتن یک رفتار خاص شما نسبت به او، یا گرفتن و محروم شدن از یک اسباب بازی و یا از دست دادن حق یا امتیازی خاص. مثلا اگر شما برای فرزندتان جشن تولد گرفته اید و یک کودک رفتار خارج از نزاکت دارد می توانید به او اخطار دهید که بقیه شرکت کنندگان ممکن است برای یک ربع او را از جمع خود اخراج کنند و او مجبور به ترک جشن شود. برای اینکه این ابزار را موثر کنید لازم است عینا جملات خود را پیگیری کنید تا کودک بفهمد که قضیه کاملا جدی است.
** در تمام لحظات آرام بمانید و با یک لحن صدای طبیعی حرف بزنید. کودکان موجوداتی بسیار احساسی هستند و ممکن است در مواقعی که آنچه را می خواهند نتوانند به دست آورند، عصبانی یا ناراحت شوند و یا شروع به جیغ و نعره کنند. لذا مواقعی که کودک را تادیب و تربیت می کنید ممکن است بدتر از قبل با داد و فریاد بی ادبانه واکنش نشان دهد. خونسرد و آرام باشید تا نشان دهید که شما کنترل شرایط را به دست دارید.
** مواقعی که کودک کار بدی انجام میدهد او را از جمع کودکان دیگر خارج کنید و بگذارید مدتی آرام باشد. از او بپرسید چرا اینطور رفتار می کند، گاهی اوقات پشت رفتار یک کودک دلیلی هست که والدین آنرا نمی بینند. کودکی که در یک جشن تولد شرکت کرده ممکن است برای کیک، احساس نگرانی و دلواپسی داشته باشد لذا کیک بقیه بچه ها را بر میدارد یا ناخنک می زند و باعث ایجاد ناراحتی در کودکان دیگر می شود. بهترین راه کمک کردن به این کودک دادن مقداری دیگر کیک به اوست تا به آرامش برسد.
** برای پرت کردن حواس این دست بچه ها یک بازی یا فعالیت شاد را شروع کنید و آنها را مشغول کنید. گاهی رفتار بد بچه ها به دلیل خستگی و کسالت آمیخته با کنجکاوی است. مشغول کردن ذهن و دستهای یک کودک با یک بازی می تواند او را از وضعیت ایجاد دردسر خارج کند.
نحوه برخورد با کودکان بیادب و لوس
ب. اگر کودک بی ادب فرزند خودتان است:
** از سنین اولیه قوانین اساسی و انتظارات خود را از کودک پی ریزی و مقرر کنید. اگر برای رفتارهای بد کودک اجرای پیامدها بلافاصله بعد از ارتکاب عمل نادرست رخ ندهد و کودک این فرصت را داشته باشد که چندین بار عمل بدش را تکرار کرده باشد، احتمال کمی وجود دارد که کودک قوانین شما را اجرا کند.
** وقتی که برای کودکتان تنبیهی در نظر می گیرید نسبت به آن محکم و استوار باشید. اطمینان کسب کنید که نوع مجازات و تنبیه شما سازگاری وتناظر لازم با نوع رفتار بی ادبانه کودک را دارد و بعد از آنکه چند بار به او اخطار داده اید به فکر اجرای تنبیه افتاده اید.
** درست زمانی که رفتار بد از کودک سر می زند با آن برخورد کنید. اجازه دادن به کودک به انجام کار بی ادبانه و تنبیه او پس از ساعتها و یا روزها چاره اندیشی باعث می شود که آنها نتوانند وابستگی بین تنبیه و کار بدشان را به درستی تشخیص دهند.
**کودک را به خاطر رفتارهایی که بی ادبانه و یا لوس بازی نیست تشویق کنید. اگر او مرتبا فقط به خاطر کارهای بدش تنبیه شود ممکن است شما را به عنوان کسی که همیشه عمل او را تصدیق نمی کند به ذهن بسپارد. به طور شفاهی و یا با خرید یک هدیه از کارهای خوب او قدردانی کنید تا به او نشان دهید که چه رفتاری ستودنی و مقبول است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#77
Posted: 31 Oct 2013 21:16
چطور به کودک یاد بدهیم معذرت خواهی کند؟
چه های خردسال وقتی عصبانی می شوند، ممکن است جیغ بزنند، به در و دیوار لگد بکوبند یا حتی با مشت به کسی که جلوی آنها ایستاده است، ضربه بزنند.
« من هیچ کاری انجام ندادم »، « تقصیر من نبود »، « زود باش عذرخواهی کن » و .... این جملات برای همه ما آشناست؛ جملاتی که بارها و بارها و در شرایط مختلف میان پدر و مادر و فرزندان شان رد و بدل می شود. ولی اگر شما هم چنین بحث هایی دارید و دائم باید برای معذرت خواهی کردن با کودکتان صحبت کنید، بهتر است بدانید گاهی ممکن است کودک با خواهر و برادرهایش، دوستان، معلم یا حتی والدینش دچار مشکل و اختلاف نظر شود.
بنابراین به یاد داشته باشید بچه ها کامل نیستند و به همین دلیل گاهی رفتارهای اشتباهی از خود نشان می دهند. پس رفتار اشتباه غیرطبیعی نیست ولی باید بیاموزند بموقع و بدرستی معذرت خواهی کنند.
در این شرایط باید برای کودک توضیح دهید با عذرخواهی کردن می تواند نشان دهد از کار نادرستش پشیمان شده است و می خواهد آن را جبران کند؛ البته او باید بداند حتی اگر کار اشتباهی را از قصد انجام نداده، باز هم باید معذرت خواهی کند و به بهانه این که کارش عمدی نبوده است، نباید این کار را نادیده بگیرد.
بعضی وقت ها بچه ها به دلیل عصبانیت این کار را انجام نمی دهند و می گویند چون خیلی عصبانی هستند، نمی خواهند معذرت خواهی کنند. اینجاست که پدر و مادر باید برایشان توضیح دهند عصبانی بودن طبیعی است و همه ما گاهی عصبانی می شویم، اما آنچه اهمیت دارد این است که بتوانیم این حالت را کنترل کنیم و آن را برای فردی که ما را عصبانی کرده است، توضیح دهیم.
بچه های خردسال وقتی عصبانی می شوند، ممکن است جیغ بزنند، به در و دیوار لگد بکوبند یا حتی با مشت به کسی که جلوی آنها ایستاده است، ضربه بزنند. اول از همه یادتان باشد بچه ها خیلی خوب و براحتی بزرگسالان نمی توانند خودشان را کنترل کنند و اصلا شاید این مهارت را هنوز نیاموخته باشند، بنابراین در سنین خردسالی زیاد به آنها سخت نگیرید و حتما برایشان شیوه برخورد صحیح را توضیح دهید. اما وقتی بچه ها بزرگ تر می شوند، کم کم می آموزند چطور با استفاده از لغات و کلمات احساسات خود را بروز دهند؛ البته گاهی ممکن است هنگام عصبانیت بلندتر صحبت کنند و از واژه هایی کمک بگیرند که مناسب نیست ولی باز هم والدین باید برایشان اهمیت معذرت خواهی کردن را توضیح بدهند و بگویند هیچ وقت نباید به دلیل عصبانیت، هر کاری دوست داشتند انجام دهند.
▪ معذرت خواهی کافی است؟
بدون شک معذرت خواهی کار خوبی است که باید به موقع و بدرستی انجام شود تا نتیجه دلخواه را ایجاد کند، ولی در شرایطی هم ممکن است برای جبران وضعیت پیش آمده کافی نباشد. گاهی برای این که همه چیز مانند قبل شود، باید قول بدهید مشکل را جبران کنید یا این که کار خوبی برای فردی که ناراحتش کرده اید، انجام دهید.
در هر صورت فراموش نکنید معذرت خواهی همیشه خوب است و باید به موقع انجام شود، ولی لزوما کافی نیست. بنابراین به بهانه این که کاری را از قصد انجام نداد ه اید یا این که عصبانی هستید و حالتان خوب نیست، این کار مهم را نادیده نگیرید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#78
Posted: 31 Oct 2013 21:19
چرا نباید بچهها را با هم مقایسه کرد؟
فرار از فکر مقایسه فرزندم با فرزند دیگری، کار سادهای است. کافی است، به خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد است که راه رشد و شیوه زندگی خودش را دارد و خواهد داشت. بعضیها، این اصل را همان روزی که روی صفحه مانتیور سونوگرافی، جنسیت کودکشان معلوم میشود، میپذیرند. این کودک قرار نیست همه خواستههای شما را موبهمو اجرا کند؛ همانطور که شما، خواستههای والدینتان را موبهمو انجام ندادید. فکر میکردید، دختردار میشوید، اما او پسر است. دلتان پسر میخواسته، اما او دختر است. او، به نظر شما، هیچ کاری ندارد. اگر هم همان جنسی است که میخواستید، از روی بخت و اقبال بوده، نه حرفشنوی کودک شما. هیچ فرزندی، به خواست مادر و پدرش، جنسیتاش را تعیین نمیکند.
اندر فواید واقع گرایی
بپذیرید که کودک شما قرار نیست همان چیزی باشد که شما در دوران بارداری تصور میکردید. این تصورات که سرش مو دارد یا نه، رنگ چشمش روشن است یا نه، چهرهاش به شما یا خانواده شما رفته یا نه، هرچند برای مادر، شیرین به نظر میرسد، ولی از همان ابتدا، سنگهای زیربنایی رابطه والدین با فرزند را کج میچیند.
اگر واقعیت فرزند شما، مطابق با تصوراتتان بوده باشد که باز به این توقعات خود ادامه میدهید و اگر آنطوری که تصور میکردید، نباشد، توی ذوقتان میخورد. بنابراین سعی کنید از هرگونه خیالبافی درباره چهره و ویژگیهای ظاهری فرزندتان دوری کنید. به این متمرکز شوید که او، یک انسان است و باید به او احترام گذاشته شود؛ به هر شکل و قیافهای که باشد. از آن طرف هم مغرور شدن به داشتن کودک زیبا، شاید دلچسب باشد، اما در آینده، میتواند برای همان کودک، زیانبار باشد؛ زمانی که بهخاطر زیبایی چهرهاش، به خود، مغرور و زیبایی، معیار اصلی در زندگیاش میشود.
روند رشد همه، یکی نیست
یادتان باشد که قرار نیست فرزند شما، بهطور دقیق و سر وقت معینی، گردنش را بالا بگیرد یا میل به نشستن را از خودش نشان دهد. شاید او ترجیح دهد چند هفتهای دیرتر بایستد یا راه برود. اینکه شما، تقویم به دست، آمار همه بچههای اطرافیان را داشته باشید، بیشتر از همه، خود شما را خسته و رنجور میکند. به جای این مقایسههای ناچیز، به فرآیند رشد کودک، آگاه باشید و به اصل دوم ایمان بیاورید. اصل دوم میگوید که رشد کودکان، هرچند از یک نمودار تبعیت میکند، اما به این معنی نیست که همه بچهها، درست مانند همدیگر، رشد میکنند و نسبت به محیط واکنش نشان میدهند.
اگر میخواهید از شر افکار مقایسهای خلاص شوید، بهتر است یک دمنوش گیاهی برای خود درست کنید؛ وقتی فرزند خود را به پدرش سپردهاید تا او را برای هواخوری، به بیرون از خانه ببرد.
یک قلم و کاغذ جلویتان بگذارید و لیستی از بهترینهای فرزندتان را تهیه کنید. سعی کنید ذهن را از مقایسه با دیگری دور کنید. فقط به نکات مثبت او فکر کنید؛ اینکه چهقدر زیبا لبخند میزند، موقع بازی، چهقدر هیجانزده میشود، فلان روز، در میهمانی، چهقدر آرام بود تا شما به میهمانها برسید، اگرچه برای راه افتادنش، استرس زیادی داشتید، اما به حرف افتادنش، خیلی شیرین بود، هرچند بدغذایی میکند و لاغرتر از آن حدی است که باید باشد، ولی پرانرژی و بانشاط است و...
به کودک خود، اعتمادبهنفس بدهید زیرا بزرگترین سرمایهای که یک مادر میتواند به فرزندش بدهد، ایجاد حس اعتمادبهنفس است. اگر مادری، فرزندش را باور نکند، چگونه او، خودش را باور کند. فرزند خود و روند رشدش را باور کنید. او، راه خودش را دارد، مانند هر انسان دیگری. مقایسه او با دیگر کودکان، بر سر اینکه زودتر به حرف افتادهاند یا شیرینتر با بزرگترها ارتباط برقرار میکنند و فرزند شما، چنین نیست، او را بهمرور، از خودش مأیوس میکند.
مبنای ذهنیتان را این بگذارید که فرزند شما، بهترین فرزندی است که میتوانستید داشته باشید. دقت کنید؛ نمیگویم بهترین فرزند دنیا، که اگر چنین تصور کنید، یعنی فرزندتان را در مقام مقایسه با سایر کودکان، بهترین میدانید که این نوع نگرش، بهمرور، میتواند برای شما، آفت شود.
کودکتان، برای شما، بهترین است
کودک خود را تبلیغ نکنید. او را آنچنان تصویرسازی نکنید که بعدها، اگر طور دیگری رفتار کرد، توی ذوق خود شما بخورد. بگذارید سیر طبیعی زندگیاش را داشته باشد. فرزند خود را ملاک دیگران نکنید. اگر تمام معیارهای رشد فیزیکی و عاطفی فرزند شما، دقیق و بهموقع بوده است، خب خدا را شکر، اما نیازی نیست از او، قهرمان اسطورهای بسازید. بیشمارند کودکانی که درست براساس جدولهای رشد طبیبان بزرگ میشوند.
اگر فرزند خود را به بُت زندگیتان تبدیل کنید، ممکن است او، براساس طبیعت کودکانهاش، رفتاری نشان دهد که برای شما، آزاردهنده باشد و بهمرور، شما، از او دور شوید؛ چون توقعات شما را برآورده نمیکند. شما، کودکتان را بهترین معرفی کردهاید، اما او، بهیکباره، مثلا در یک میهمانی، در مقابل دیدگان همه اقوام و دوستان، از خودش رفتاری نشان میدهد که نظر همگان را نسبت به خودش تغییر میدهد.
یادتان باشد که کودک شما، راه طولانی در پیش دارد. اگر از همین روزهای اول و سالهای نخست زندگیاش، دید خود را نسبت به او تغییر ندهید، در نوجوانی و بزرگسالیاش، دچار مشکلات جدیتر میشوید. اگر او را شخصیت مستقل و آزاد نپندارید، چگونه میخواهید او را در انتخاب رشته تحصیلی و محل زندگی آزاد بگذارید. اگر در کودکیاش، میخواهید آن باشد که شما دوست دارید، چگونه در نوجوانی بتواند علایق و استعدادهایش را شناسایی کند. اگر ذهن شما، براساس مقایسه فرزندانتان با دیگران باشد، چگونه او، خودش باشد. پس، بهتر است تا دیر نشده، ذهنتان را خالی کنید و بگذارید کودکتان، سیر زندگی خودش را داشته باشد و شما، بهعنوان پدر و مادر، فقط مراقب او باشید و از دیدن رشد او، لذت ببرید.
مقایسه کردن ، زمینهساز دروغ گویی کودکان
انتطار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همسالان در زمینههای گوناگون، یکی از علتهای دروغگویی محسوب میشود و والدینی که انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را زیر فشار قرار دهند، کودکان را به دروغگویی وامیدارند. والدین باید توجه داشته باشند که مقایسه کردن بچهها، در هر سنی، کار غلطی است که سبب خودکمبینی کودک شده و سرخوردگی ایجاد میکند و این باعث میشود کودک، برای فرار از مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به یاد داشته باشید که هرگز، بچهها را با هم مقایسه نکنید.
در نظر داشته باشید که انسانها، متفاوت از هم آفریده شدهاند و تواناییها و خصوصیاتشان نیز متفاوت آفریده شده است. بنابراین مقایسه، امری دور از منطق است. هر کسی، در زمینه خاصی، توانایی و استعداد دارد و نمیتوان انتظار داشت که دو نفر، مثل هم باشند. والدین باید اجازه دهند کودکان، خودشان باشند. کار والدین این است که شرایطی را فراهم کنند که استعدادهای خدادادی کودکان، شکوفا شود و پرورش یابد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#79
Posted: 31 Oct 2013 21:20
استرس مغز كودكان را تغییر میدهد
شاید فکر کنید بچه ها، اضطرابهای کوچک و گذرایی دارند که آنها را زیاد آزار نمیدهد. اما باید بگوییم که این فکر از بیخ و بن غلط است
. متخصصان دانشگاه ویسكانسین آمریكا متوجه شدهاند که مغز کودکان مضطرب با همسالان غیرمضطربشان متفاوت است و این تفاوتهای مغزی روی توان ذهنی و ادراكی آنها تاثیر میگذارد.
كودكان وقتی تحت استرس شدید و مداوم زندگی میكنند در آزمونهای حافظهای محیطی، كارآیی ضعیفتری دارند. آنها همچنین در انجام تستهای مربوط به حافظه كوتاه مدت نیز بیشتر دچار مشكل میشوند. خشونت یا تبعیض در مورد یكی از فرزندان، اختلافات همیشگی اعضای خانواده، فشار برای موفقیت، مشکل در مدرسه و بیماریهای جسمی، میتواند بچههای شما را مضطرب کند. اضطرابی که شاید بروز ندهند اما همیشه با آنهاست و با شب ادراری، رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای وسواسی، مو کندن و ناخن جویدن، افت درسی و... خود را نشان میدهد. این کودکان گاهی دچار لکنت زبان میشوند، کابوس میبینند و معمولا در ارتباط برقرار کردن با دیگران ناموفق هستند.
این مطالعه كه در مجله نوروساینس به چاپ رسیده تأییدی بر یافتههای قبلی در مورد تأثیرات مخرب استرس در زندگی انسان است. در برخی از مطالعات اخیر نشان داده شده است كودكانی كه در شرایط پراسترس زندگی میكنند از نظر فرآیندهای سلولی سریعتر پیر میشوند و بنابراین میتوان گفت استرس دوران كودكی عامل كاهش طول عمر است. این یافته حاصل مطالعه روی 61 كودك 9 تا 14 ساله است. متخصصان میگویند: هر چند این تفاوتها در بافت مغزی جزیی و میكروسكوپی هستند اما میتوانند تاثیرات مهمی روی مهارتهای ذهنی كودكان برجای بگذارند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#80
Posted: 31 Oct 2013 21:22
دوستان خیالی فرزندم
بیشتر كودكانی كه در سنین حدود 2 یا 3 سال هستند، چند دوست خیالی برای خود دارند كه این دوستیها تا حدود 4 و 5 سالگی هم ادامه مییابد؛ البته هر چه سن كودك بیشتر میشود، شدت این دوستیها كمتر خواهد شد و به همین دلیل بیشترین و عمیقترین دوستی بچهها با دوستان خیالی را در سنین حدود سه سالگی میبینیم.
شاید شما هم دیده باشید گاهی بچهها با كسی حرف میزنند، بازی میكنند، همراه او غذا میخورند و اسباب بازیهایشان را با هم شریك میشوند اما این دوست دیده نمیشود، حرف نمیزند، حركت نمیكند و فقط در ذهن و خیال كودك همراه اوست.
بیشتر والدین به خیالبافیهای فرزند خود واقف هستند و آن را بهعنوان بخشی از زندگی او پذیرفتهاند.
اما پذیرش یک دوست خیالی و نامرئی کار چندان آسانی نیست؛ به ویژه آنکه فرزندتان با تمام قوا از آن موجود خیالی که گاهی اوقات با اسامیعجیب و غریب نیز نامیده میشود، دفاع کرده و دوست دارد که شما نیز او را یکی از افراد خانواده بدانید و باور داشته باشید.
نگران نباشید! تحقیقات نشان داده است که کودکان از 20ماهگی به بعد توانایی این را دارند که افکار و احساسات خود را به یکی از وسایل یا اسباببازیهای خود نسبت دهند و پس از این مرحله معمولا دوست خیالی قدم به زندگی فرزند شما خواهد گذاشت. این دوست خیالی از سن 3-2 سالگی وارد عرصه زندگی شده و گاهی تا سنین دبستان نیز باقی میماند، بهگونهای که تقریباً 75درصد بچهها تا سن 7سالگی ارتباط با دوست خیالی را تجربه کردهاند. البته هر چه سن كودك بیشتر میشود، شدت این دوستیها كمتر خواهد شد و به همین دلیل بیشترین و عمیقترین دوستی بچهها با دوستان خیالی را در سنین حدود سه سالگی میبینیم. این مسئله در روند رشد کودک طبیعی است و کودکانی که دارای دوست خیالی هستند معمولاً خلاقتر هستند.
برخی از والدین نگران این قضیه هستند که ارتباط بیش ازحد با این دوست خیالی به روابط اجتماعی کودک لطمه بزند و او توانایی برقراری ارتباط با همسن و سالان خود را از دست بدهد، اما جای نگرانی نیست. جالب است بدانید که این کودکان اغلب سازگارتر و اجتماعیتر از کودکانی میشوند که دوست خیالی ندارند.
با گسترش روند تک فرزندی در خانوادهها، بد نیست والدین بدانند که کودکان تنها یا فرزندان اول خانواده معمولاً بیشتر از بقیه بچهها، درگیر ارتباط با دوست نامرئی خود هستند و گاهی نیز تا بزرگسالی همراه او زندگی میکنند البته با گسترش روابط اجتماعی و جمعهای دوستان، حضور دوست خیالی کمرنگتر و گاهی حتی محو میشود.
بسیاری از والدین از حضور این موجود خیالی در زندگی فرزند خود وحشت دارند و سعی میکنند با بیتوجهی یا انکار این دوست، آن را از صحنه زندگی فرزند خود حذف کنند. آنها میترسند که این مسئله سبب گوشهگیری و انزوای بیش از حد فرزندشان شود، اما در حقیقت این طور نیست. از زمانی که کودک توانایی درک و استدلال و استنتاج را پیدا میکند، دوست دارد که تجربیات و آرزوهای خود را از زبان فردی دیگر نیز بیان کند و نکته جالب این است که پرسشکننده و پاسخدهنده یک نفر خواهد بود؛ فرزند شما. این مسئله سبب میشود که او مشکلاتی را بهعنوان مشکلات این دوست خیالی مطرح کند و با استدلال و استنتاج خود، پاسخی نیز برای حل این معما بدهد که البته اغلب این واکنشها برگرفته از رفتار و کردارهای پدر و مادر است.
اگر شما نگاهی تیزبینانه به روابط فرزندتان و دوست نامرئیاش داشته باشید، در واقع بازتابی از برخوردها و رفتارهای خود را در آن میبینید و اگر حرف یا حرکتی، سبب ناراحتی شما میشود، بهتر است به جای تنبیه یا توبیخ کودک، به اصلاح آن رفتار در خود بپردازید.
با بزرگتر شدن کودک و ورود به مرحله پیش دبستان، کودکان سعی در مخفی کردن این دوست خیالی دارند بهخصوص اگر با واکنشهای منفی یا مسخرهآمیز شما نیز در این رابطه روبهرو شده باشند، اما این دوستان همچنان در زندگی فرزندتان حضوری فعال دارند. در این مرحله دقت کنید که حضور این دوست مانعی برای دوستیابیهای واقعی وی نشود؛ هر چند که در اکثر بچهها این اتفاق نمیافتد و بهراحتی دوستانی پیدا میکنند. با افزایش مسئولیتها و وظایف تحصیلی و گسترش روابط دوستانه، کمکم حضور این دوست خیالی کمرنگتر میشود و تنها هنگام تنهاییهای کودک به سراغش خواهد آمد. البته گاهی تشدید روابط با این موجود نامرئی به دلیل سرخوردگی و عصبانیتهای ناشی از حوادث روزمره یا مهم، از قبیل تولد فرزندی جدید در خانواده، دعواهای مکرر پدر و مادر، جابهجایی مدرسه و... است که شما باید آگاهانه به کنترل و حل این مشکلات بپردازید تا دوباره شرایط به حالت عادی برگردد.
متخصصین روانشناسی رشد معتقدند که یکی از کارهای مۆثر در پیشرفت ذهنی و اجتماعی کودکان این است که آنها دنیا را از دیدگاههایی متفاوت از دیدگاه خود ببینند و داشتن دوستهای خیالی کمک مۆثری به این امر میکند. در حقیقت دوستان خیالی ابزار مناسبی برای آموزش مسائل بهطور غیرمستقیم به کودک هستند. شما بهعنوان والدین کودک در قبال این مسئله وظیفه سنگین و خطیری دارید و برخوردهای نامناسب با این قضیه میتواند اثرات سوئی تا آخر عمر بر روند رشد عقلی و اجتماعی کودک بگذارد.
چند نکته که والدین باید در برخورد با این موجودات نامرئی رعایت کنند، عبارتند از:
کودک را از داشتن دوست خیالی منع نکنید. بدترین کار ممکن این است که او را به خاطر این دوست تنبیه کنید. با این کار، فضای بیاعتمادی و ناامنی را در رابطه خود و فرزندتان پایهگذاری میکنید که اثرات سوء آن را در دوران نوجوانی او خواهید دید.
دوست خیالی کودک را مسخره نکنید و اجازه ندهید که دیگران نیز این کار را انجام دهند. هیچ دلیلی وجود ندارد که کودک را به دلیل صحبت با کسی که وجود ندارد مسخره کنید. به روابط دوستانه او با این مهمان نامرئی احترام بگذارید.
به کودک نگویید که دیگر بزرگ شده و نباید با دوستان خیالی خود حرف بزند. این مسئله اثرات روحی بدی روی او میگذارد؛ درست مانند اینکه از امروز به شما بگویند حق ندارید مادر خود را ببینید!
از طریق فرزند خود، با دوست خیالی ارتباط برقرار کنید. نترسید، کسی شما را دیوانه نمیداند؛ البته لزومیندارد که بیش از حد در بازی غرق شوید. منطقی باشید و هیجانات خود را کنترل کنید. شما فقط یک بازیکن هستید و گرداننده اصلی بازی فرزندتان است.
در رابطه با این دوست خیالی با فرزند خود صحبت کنید و اگر دوست نداشت حرف زیادی بزند، به او احترام گذاشته و او را تحت فشار قرار ندهید. به حضور این دوست در خانه خوشامد بگویید و سۆالاتی در مورد زندگی او و تعداد خواهر و برادرها و... از فرزندتان بپرسید. این کار باعث میشود کودک، شما را نیز در گستره دوستان خود و این مهمانان نامرئی قرار دهد.
اگر کودک کارهای نادرست و اشتباهات خود را به گردن دوستش انداخت، نگران نشده و با او برخورد نکنید. از طریق برخورد با همین دوست خیالی، پیام خود را به فرزندتان برسانید؛ مثلاً بگویید « من واقعاً از دست فلانی عصبانی هستم. مطمئنم اگر مامانش هم اینجا بود عصبانی میشد. این بار دومی است که بی اجازه به وسایل بابا دست میزند یا اسباب بازیهایش را جمع نمیکند».
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟