ارسالها: 2890
#111
Posted: 31 Aug 2015 10:17
کدام حرفها را نباید به شوهرتان بگویید
نهتنها يك جمله بلكه يك كلمه هم براي ويران كردن يك رابطه كافي است. مهم نيست كه چند سال از عمر آن رابطه گذشته و مهم نيست كه چقدر عمق دارد، گاهي كلمات ميتوانند آنقدر ويرانگر باشند كه همه پلهاي پشت سر شما را خراب كنند و فرصت ترميم كردن آن رابطه با جملات جادويي ديگر را هم از شما بگيرند اما نگران نباشيد!
ما جملات و عبارات ممنوعهاي را كه ممكن است با به كار بردنشان زندگي مشتركتان را نابود كنيد با شما در ميان ميگذاريم. اگر ميخواهيد حس غرور مرد زندگيتان را حفظ كرده و انگيزه تلاش براي ساختن زندگي مشتركتان را در او تقويت كنيد، بايد خيال به زبان آوردن اين جملهها را از سرتان بيرون بریزید.
چه كار ميكني ؟
وقتي همسرتان روي مبل نشسته و با تلفن هوشمندش بازي ميكند، ناخودآگاه اين جمله را به زبان ميآوريد؟ ميدانيم منظورتان از اين كار تجسس كردن در كارهايش نيست اما جمله «چه كار ميكني؟» در ذهن همسرتان معنايي پيچيدهتر از آنچه فكر ميكنيد، دارد. او اين جمله را اينطور ميشنود: «چهكار ميكني؟ باز مشغول بازي با موبايلت هستي و به جاي اينكه با خانوادهات وقت بگذراني مشغول بازي شدهاي؟ چهكار ميكني؟
با غريبهها وايبربازي ميكني و وارد روابطي شدهاي كه اگر من بو ببرم حسابت را ميرسم؟ و. . . »باورتان ميشود كه يك مرد ميتواند از جمله ساده همراه با كنجکاوي شما چنين كابوسهايي را در ذهنش بسازد؟ اما بهتر است باور كنيد ساختار ذهن مردها به همين اندازه پيچيده و گاهي منفينگر است پس كنجكاوي كوچكتان را كنترل كنيد و با چنين جمله بياهميتي يك دعواي اساسي به پا نكنيد.
تو هم مثل اونايي
با خانواده همسرتان اختلاف داريد و از نظرتان بسياري از رفتارهايشان ايراد دارد؟ در چنين شرايطي بدترين جملهاي كه ميتوانيد در بحثهاي زن و شوهري به زبان بياوريد اين است كه بگوييد «تو هم مثل اونايي!» همسرتان دوست دارد در ذهن شما اسطورهاي باشد كه هيچكدام از اشتباههای ديگران را در رفتارهايش نشان نميدهد. تنها خانواده همسرتان نيست كه نبايد رفتارهايشان را به شريك زندگيتان نسبت دهيد، حتي اگر رفتارهاي اشتباه مردهاي ديگر، نامزد سابقتان يا اشتباههای همسران دوستانتان را هم به او نسبت دهيد، به همين اندازه ميتوانيد دردسر درست كنيد.
جالب است بدانيد در ميان همه اعضاي خانواده همسرتان، او از اينكه با پدرش مقايسه شود بيشتر از هر چيزي نفرت دارد. درست است كه روانشناسها ميگويند پسرها تا اندازه زيادي شبيه پدرشان هستند و حتي اشتباههای پدر خود را در زندگي تكرار ميكنند اما كمتر پسري است كه حاضر به پذيرفتن اين واقعيت باشد. آنها دوست دارند هميشه يك سر و گردن از پدر خود جلوتر باشند و هيچوقت نميپذيرند اشتباههای پدرشان كه از كودكي آنها را آزار ميداده را بعدها در زندگي خود تكرار كنند.
شوهر خواهرم اين كار رو خوب بلده
شوهرخواهرتان از همسرتان 10 سال بزرگتر است و در كارهاي فني تخصص دارد؟ حتي چنين موضوعي نبايد باعث شود كه او را با همسرتان مقايسه كنيد و از مرد زندگيتان بخواهيد كاري را از او ياد بگيرد. همسر شما نياز دارد احساس كند از مردهاي ديگر توانمندتر است و حتي اگر اينطور نباشد، شما حق نداريد اين حس را از او بگيريد. اگر ميخواهيد چيزي را از كسي ياد بگيرد، بايد سراغ روش غيرمستقيمتري برويد.
گفتن اين جمله به همسرتان اين پيام را ميرساند که «تو بيعرضه هستي! كاش من هم مثل خواهرم شانس ازدواج با يك مرد توانمند را داشتم!» اگر نميخواهيد رابطه همسرتان را با مردهاي اطرافتان ويران كنيد و همسرتان را نسبت به احترامي كه براي مردهاي ديگر قائليد حساس كنيد، هرگز از او نخواهيد كه از يكي از مردهاي فاميلتان چيزي را ياد بگيرد يا از يكي از رفتارهايشان الگوبرداري كند.
نه، اينجوري نه !
همسرتان ميخواهد باري را از دوشتان بردارد و خانه را با كمكتان تميز كند؟ اگر ميخواهيد اولين دفعه كمك كردنش به شما آخرين دفعهاش باشد اين جمله را به زبان بياوريد. ميدانيم منظوري نداريد و ميخواهيد با كمك تجربههايتان مهارت او در انجام كارهاي خانه را بالا ببريد اما براي مردهايي كه يقين دارند به اندازه كافي باهوش هستند و از عهده هر كاري برميآيند، اين جمله اينطور شنيده ميشود که «بي عرضه هستي و مدام خرابكاري ميكني!»اگر تصميمتان را براي كمك گرفتن از همسرتان گرفتهايد، بهتر است بيخيال گفتن اين جملهها براي اصلاح كارهايش شويد و كمي خرابكارياش را تحمل كنيد تا آرامآرام مهارتش بيشتر شود. نگران نباشيد! همه چيز به مرور بهتر ميشود. چند سال قبل را به خاطر بياوريد. اولين باري كه غذا درست كرديد يا به خانه رسيدگي كرديد چه دسته گلهايي به آب داديد؟
تو هميشه . . .
هيچوقت، تاكيد ميكنيم، هيچوقت از جملات كلي براي محكوم كردن همسرتان استفاده نكنيد. اگر ميخواهيد زندگيتان را حفظ كنيد و تنش بيهوده به رابطهتان وارد نكنيد بايد پرونده رفتارهاي قبلياش را ببنديد و بهخاطر هر اشتباهي در زمان رخ دادن آن، نه در ماهها و سالهاي بعد با همسرتان بحث كنيد. گفتن جملههاي كلي مثل «هيچوقت» و «هميشه» به معناي اين است كه شما پرونده اشتباههای قبلي را نبسته ايد، او را نبخشيدهايد و از او ميخواهيد تاوان اشتباههای گذشتهاش را دوباره پرداخت كند. به همسرتان با رفتار درست نشان دهيد وقتي به او ميگوييد بخشيده شده، واقعا پرونده اشتباهش را در ذهن خود بستهايد و هيچوقت قرار نيست براي كاري كه ادعا كردهايد فراموشش ميكنيد، او را دوباره بازخواست كنيد.
حفظ زندگي مشترك,ساختن زندگي مشترك, ويران كردن يك رابطه
خودم بلدم !
بر اين گمانيد كه مردها عاشق زني توانمند، بينياز و همهچيز تمام ميشوند؟ شايد برخي از مردها آرزوي زندگي با يك ابرزن را داشته باشند اما به شما اطمينان ميدهيم كه شمار چنين مردهايي بيش از اندازه كم است. آقايان عاشق اين هستند كه قويترين زن جهان هم نيازمند آنها باشد. به همين دليل حتي اگر مدير شركتي بزرگ باشيد يا قويترين زن فاميلتان باشيد، ميتوانيد با كمك خواستنهاي بيهوده از همسرتان و گاهي ناتوان نشان دادن خود، او را به وجد بياوريد.
شايد يك زن همه چيز تمام، بسياري از زحمتها و خستگيهاي همسرش را كم كند اما چنين زني لذت افتخار كردن به خود و سوپرمن بودن را هم از همسرش ميگيرد؛ لذتي كه اگر در زندگي مشترك وجود نداشته باشد، سنگ روي سنگ بند نميشود.
گوش مردها كلمات را مثل شما نميشنود
1. براي مردها يك جمله فقط يك جمله نيست! بلكه تفسيري است براي كل روزهايي كه با هم بودهايد.
2. هيچ مردي طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتي كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
3. مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
4. اگر انتظار داريد او حرفهايتان را رمزگشايي كند، برايتان متاسفيم. آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
5. هيچوقت از همسرتان بهعنوان ابزاري براي لشکركشيهايتان در جنگهاي عروس و مادرشوهري استفاده نكنيد.
6. هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد.
7. مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
8. از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شكست خوردهتان براي شريك زندگيتان خودداري كنيد.
9. براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد.
آیا رفتار هیجانی نتیجه میدهد؟
خستهام كردي
فكر ميكنيد اگر در يك دعواي زن و شوهري به همسرتان بگوييد از اين زندگي خسته شدهايد يا اينكه او با فلان رفتارش شما را خسته كرده است، تنها عصبانيت لحظهايتان را نشان دادهايد و جنجال خاصي به پا نكردهايد؟ صددرصد اشتباه ميكنيد! مردها اين جمله ساده را كليتر از آنچه شما تصور ميكنيد ميبينند.
آنها با شنيدن چنين جملهاي تصور ميكنند در تمام روزها، ماهها و سالهاي با هم بودنتان راه را اشتباه رفتهاند و هيچوقت نتوانستهاند شما را راضي كنند. همسرتان وقتي اين جمله را ميشنود، با خود ميگويد که «پس تمام تلاشهايم براي خوشحال كردنش بيفايده بوده! پس در تمام لحظههايي كه تصور ميكردم از بودن در كنارم راضي و خوشحال است او از اين زندگي بيزار بوده!» به همين دليل است كه همسرتان ميتواند با شنيدن جمله ساده «خستهام كردي!» از اين رو به آن رو شود و ديگر براي ساختن يا مرمت زندگي مشتركتان هيچ قدمي برندارد. بله! گاهي مردها به همين سادگي نااميد ميشوند!
اينجوري بغلش نكن !
شما مادر نمونه و ماهري هستيد كه وقتي همسرتان ميخواهد با فرزندش بازي كند يا كارهايش را انجام دهد، دلتان ميلرزد و نميتوانيد در برابر ترسي كه از حركات زمخت مردانه داريد مقاومت كنيد و چيزي به پدر فرزندتان نگوييد؟ اگر چنين است بايد اعتراف كنيم كه هم فاصله ميان خود و همسرتان را هر روز بيشتر ميكنيد و هم ميل او به نمايش پدرانگياش را هر روز كمتر ميكنيد.
اگر وقتي همسرتان تصميم ميگيرد لباس را تن نوزادتان كند، با نگاه سنگين و مضطرب يا دخالتهايتان كلافهاش ميكنيد و اگر وقتي به بچه غذا ميدهد مدام نكات آموزشي در مورد نحوه غذا دادن به كودکتان را به او گوشزد ميكنيد، بايد انتظار داشته باشيد كه گذشته از بر پا كردن يك دعواي مفصل زن و شوهري، از همسرتان مردي میسازید كه ميلي به وقتگذراني با فرزندش ندارد .
ديدي ؟ ديدي ؟
با خانواده همسرتان دچار اختلاف شدهايد و در خانه مدام براي همسرتان خط و نشان ميكشيد؟ تا به حال به اين فكر كردهايد كه او مسئول رفتارهاي ديگران نيست و قرار نيست مدام به آنها براي درست رفتار كردن آموزش دهد؟ مردها در بسياري از مواقع بهخاطر اشتباههای خانوادهشان شرمنده ميشوند اما وقتي خط و نشان كشيدنهاي همسرشان را ميبينند و احساس ميكنند در دعواهاي زن و شوهري مظلوم واقع شدهاند، تصميم به انكار اشتباههای خانواده خود و جبهه گرفتن در برابر حرفهاي همسرشان ميگيرند.
آنها به اين فكر نميكنند كه رفتار خانوادهشان درست بوده يا نه، بلكه تنها ميخواهند در يك جنگ زن و شوهري بازنده نباشند. اگر نميخواهيد حمايت همسرتان را از دست دهيد، شكايتهاي هر روزهتان از اشتباههای خانوادهاش را بر سرش آوار نكنيد و از او نخواهيد پيغامها و تهديدهايتان را به گوش آنها برساند. يك توصيه مفيد برايتان داريم. حساب خانواده همسرتان را از او جدا كنيد و تا زماني كه اشتباههایی را در رفتار شريك زندگيتان نديدهايد، بهخاطر خطاهاي ديگران او را مجازات نكنيد.
تو مثل آن نامردها نيستي !
ميخواهيد به همسرتان احساس خاص بودن دهيد به همين دليل ميگوييد كه از نامزد سابق يا خواستگارهاي نامرد قبليتان بهتر است؟ درست است كه هدفتان تعريف كردن از اوست اما تا به حال به ذهنتان خطور كرده كه اين مرد جمله ساده شما را چطور تفسير ميكند؟ همسرتان با شنيدن اين تعريف چند چيز را به ذهنش ميآورد؛ اول اينكه شما درگير روابط ديگري بودهايد و او تنها مرد زندگي شما نيست.
شايد اين يك واقعيت باشد اما هيچ مردي دوست ندارد كه كسي اين واقعيت را برايش به تصوير بكشد. دومين چيزي كه به ذهن او راه پيدا ميكند، اين است كه شما درگير روابط شكست خورده و آزاردهندهاي بودهايد! پس احتمالا مهارت برقرار كردن رابطه درست و حتي لياقتش را نداريد و اگر مشكلي در ارتباط شما و او ايجاد شود، شما مقصرش هستيد. پس هيچوقت سعي نكنيد با چنين تعريفي به همسرتان احساس غرور تزريق كنيد.
كاش باهاش صميميتر باشي
به همسرتان ميگوييد كه فلان مرد آدم قابل ستايشي است و بهتر است دوستياش را با او بيشتر كند؟ به شما توصيه ميكنيم هيچ وقت به اين وضوح به چرخه دوستيهاي همسرتان وارد نشويد و براي كامل كردن اين چرخه تلاشي نكنيد. با چنين تلاشي به او ميگوييد به اندازه فلان مرد توانمند و قابل ستايش نيست و در واقع به او ميگوييد مردهاي ديگري از نظر شما شايستهاند و همسرتان براي تبديل شدن به مرد ايدهآل شما بايد از آنها الگوبرداري كند. تكراري است اگر بگوييم مردها گاهي حسودند و تحمل كنار آمدن با اين افكار را ندارند.
مرد باش !
رفتار كودكانه همسرتان در يك دعواي زن و شوهري كلافهتان كرده پس فكرتان را به زبان ميآوريد و به او ميگوييد بهتر است بچگي را كنار بگذارد و مثل يك مرد رفتار كند؟ شايد حق با شما باشد و درست مثل شما يا هر آدم ديگري كه گاهي كودكانه و ناپخته عمل ميكند، همسرتان هم رفتاري نابالغ را به نمايش گذاشته باشد اما همسرتان نميتواند از تعميم دادن اين جمله به همه زندگياش دست بردارد و با شنيدن چنين عبارتي تصور ميكند كه مردانگياش بهطور كامل زير سوال رفته و به شخصيتي كه سالها براي ساختنش تلاش كرده حمله شده است. به شما ميگوييم براي مردها هيچ چيز سنگينتر از اين نيست كه مردانگيشان زير سوال برود.
به نظرت از من خوشگلتره ؟
با همسرتان مشغول فيلم ديدن هستيد و از او نظرش را در مورد يك بازيگر ميپرسيد؟ انتظار داريد چه بشنويد؟ اينكه شما از يك ستاره سينمايي زيباتريد؟ مطمئن باشيد با پرسيدن اين سوال در مهماني يا هنگام تلويزيون ديدن كاري جز مضطرب كردن مرد زندگيتان نكردهايد. او در چنين شرايطي دست و پايش را گم ميكند نه ميتواند شجاعانه واقعيت را با شما در ميان بگذارد و نه توانايي اين را دارد كه خصلت مردانهاش را كنار بگذارد و واقعيت را از شما پنهان كند.
از اين دوستت خوشم نمياد
از همسرتان ميخواهيد كه با يكي از دوستان صميمياش بهخاطر ويژگياي كه شما نميپسنديد قطع رابطه كند؟ اگر نميدانستيد بدانيد ارتباط با دوستان جزء محدودههاي ممنوعه زندگي مردها تلقي ميشود و نه همسر شما و نه هيچ مرد ديگري تحمل اينكه كسي به اين حريم ممنوعه وارد شود و در موردش نظر بدهد را ندارد. از طرف ديگر مردها دوست ندارند كسي در تصميمگيريهاي شخصيشان دخالت كند و به آنها راه و رسم درست زندگي كردن را ياد دهد. آنها بر اين باورند كه خوب و بد را ميدانند و اگر كسي از دوستانشان رفتار نادرستي دارد، اجازه نميدهند كه اين رفتار رويشان تاثيري بگذارد.
چند نكته طلايي
اگر ميخواهيد زندگي مشتركتان به سراشيبي نيفتد :
براي همسرتان تعيين تكليف نكنيد. اين كار مردانگياش را زير سوال ميبرد. هميشه نيازي نيست بگوييد با او مخالفيد؛ گاهي عمل كردن به اندازه صحبت كردن در مورد كاري كه قرار است بكنيد دردناك نيست. ميدانيم كه ميخواهيد از او مرد بهتري بسازيد اما بدترين راه براي رسيدن به اين هدف، نصيحت كردن اوست. براي ساختن يك زندگي خوب، كافي است با دقت بيشتري به اطرافتان نگاه كنيد و اشتباههای ويرانگر ديگران را در خانهتان تكرار نكنيد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#112
Posted: 31 Aug 2015 10:21
۱۰ رازی که همه آقایان باید درمورد مغز خانمها بدانند
باوجود سروصدایی که جنبش آزادی و برابری زنان به راه انداخته است، یافتههای علمی نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی مسئلهای ذاتی است. اختلاف زنان با مردان فقط در فرم اندام و سبک لباس پوشیدنشان نیست.
در زیر به ۱۰ نکتهای اشاره میکنیم که هر مردی باید درمورد زنان بداند.
۱) براساس چرخه عادت ماهیانهاش، هر روز تغییر میکند.
مشکلات قبل از عادتماهیانه، بیشتر از ۸۰ درصد از خانمها را تحتتاثیر قرار میدهد. اما خانمها هر روز ماه تحت تاثیر این چرخه ماهیانه هستند. سطح هورمونها به طور منظم در مغز و بدن خانمها تغییر میکند، ظاهرشان، سطح انرژیشان و حساسیتشان را نیز دستخوش تغییر میکند.
حدود ۱۰ روز بعد از شروع عادتماهیانه، درست قبل از تخمکگذاری، زنان احساس شادی بیشتری میکنند. ناآگاهانه لباسهای جذابتری میپوشند، چون سطح بالای استروژن و تستوسترون او را به پیدا کردن فرصتهای جنسی بیشتر در طول این دوران باروری ترغیب میکنند.
یک هفته بعد از آن، پروژسترون آنها افزایش مییابد، هورمونی که درست مثل والیوم میماند و باعث میشود زنان فقط دوست داشته باشند با یک فنجان چای و یک کتاب در تختخواب زیر پتویشان بروند. هفته بعد از آن، پایین آمدن پروژسترون، موجب آسیبپذیری و حساسیت بالای خانمها میشود.
روحیه اکثر خانمها، ۲۴-۱۲ ساعت قبل از شروع عادتماهیانه، به بدترین وضعیت خود میرسد.
۲) شهودی هستند.
مردها میتوانند خیال خود را راحت کنند که زنان میتوانند به راحتی ذهنشان را بخوانند. اما درک و بصیرت زنان بیشتر از اینکه جادویی باشد، بیولوژیکی است.
در طول مسیر تکامل انسانها، زنان برای توانایی که در زنده نگه داشتن بچهها داشتند، که شامل برآوردن نیاز غذایی، گرمایشی، تربیتی و امثال آن میشود، انتخاب شده بودند. این یکی از دلایلی است که توضیح میدهد چرا زنان نتایج بسیار بهتری در تستهایی که نیازمند درک اشارات غیرکلامی باشد، کسب میکنند. زنان نه تنها ظاهر فیزیکی افراد را بهتر به خاطر میسپارند، بلکه اشارات غیرکلامی که در حالات صورت، اندام و لحن صدا نشان داده میشود را درک میکنند.
اما این مهارت فقط محدود به بزرگ کردن فرزند نیست. زنان عمدتاً از آن استفاده میکنند تا بگویند رئیس، شوهر یا حتی غریبه ها چه در سر دارند.
۳) از خشونت دوری میکند.
موقعیتهای استرسزا در مردان واکنش جنگ و گریز ایجاد میکند اما محققان نشان دادهاند که زنان بعد از حس کردن یک تهدید، به طور غریزی واکنش تمایل یا دوستی را از خود نشان میدهند. این یعنی برای ایجاد اتحاد استراتژیک، از واکنش فیزیکی خودداری میکنند.
زنها بخاطر وابستگی بیشتر بچهها به بقای آنها، طوری رشد یافتهاند که از خشونت دوری کنند. (در دوران باستان، مردان پیشینیان ما، برای منتقل کردن ژن خود، فقط باید رابطهجنسی برقرار میکردند اما زنان باید تا به دنیا آمدن بچه و بزرگ کردن آنها زنده میماندند.)
اینطور نیست که زنها خشن نباشند، طریقه خشونتورزی آنها متفاوت است. آنها روشهای غیرمستقیمتری را برای رویارویی انتخاب میکنند.
۴) به طرز متفاوتی به درد و اضطراب واکنش میدهد.
مطالعات تصویری مغز طی ۱۰ سال گذشته نشان داده است که مغز زنان و مردان به درد و ترس به طرز متفاوتی واکنش میدهند. و مغز خانمها حساستر از آن یکی است.
مغز خانمها نه تنها دربرابر استرسهای بسیار کوچکتر هم حساس است بلکه میتواند به سطوح بالاتری از استرس هم عادت کند.
حساسیت استرس میتواند فوایدی در بر داشته باشد: پراکندگی وضعیت ذهنی فرد را برطرف کرده و آن را متمرکزتر میکند. اما اگر این اضطراب مدت زمان بیشتری طول بکشد، میتواند مخرب باشد. یافتههای این مطالعات میتواند توضیح دهد که چرا خانمها بیشتر در معرض افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و سایر اختلالات اضطرابی قرار دارند.
۵) از کشمکش و مشاجره متنفر است (از بیمحلی، بیشتر).
برای جلوگیری از کشمکش و مشاجره، در طول سیر تکامل انسان، زنان بیش از اندازه حساس به اشارات میانفردی شدهاند، وضعیتی که زنان را نسبت به این برخوردها بیطاقت میکند. جریان شیمیایی که در طول یک مشاجره به مغز زنان هجوم میآورد -- مخصوصاً در مشاجراتی که با افراد نزدیک دارند -- درست مثل حمله یک بیماری.
احتمالاً بخاطر توانایی بالایی که در خواندن فکر آدمها دارند، حرف نزدن و واکنش ندادن برایشان غیرقابلتحمل است. برای خانمها یک جواب منفی بسیار بهتر از جواب ندادن است.
۶) میلجنسیشان واکنشپذیر است.
میل جنسی در خانمها بسیار تاثیرپذیرتر از آقایان است.
برای اینکه خانمها از نظر جنسی تحریک شوند، مخصوصاً بخواهند به ارگاسم برسند و ارضا شوند، قسمتهای مختلفی از مغزشان باید خاموش شود. و خیلی چیزها میتواند این قسمتها را دوباره فعال کند.
یک زن ممکن است بخاطر عصبانیت، بیاعتمادی یا حتی بخاطر اینکه پاهایش یخ کرده است، پیشرویهای مردی را رد کند. بارداری، مراقبت از بچههای کوچک و یائسگی نیز میتوانند بر میل جنسی خانمها تاثیر بگذارند.
بهترین توصیه برای مردان این است که از قبل برنامهریزی کنند!
پیشنوازی برای آقایان همه آن چیزهایی است که درست ۳ دقیقه قبل از خود عملجنسی اتفاق میافتد اما برای خانمها همه اتفاقاتی است که ۲۴ ساعت قبل از آن پیش آمده است!
۷) بارداری تاثیر قابلتوجهی بر فکر او دارد.
در هشت ماهه اول بارداری، میزان پروژسترون تا ۳۰ برابر میشود و همین باعث میشود که خانمها شدیداً آرام شوند. پروژسترون یک داروی خوابآور بسیار قوی است.
طبق مطالعهای که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته است، مغز زنها در دوران بارداری جمع میشود و تقریباً ۴ درصد کوچکتر از زمان عادی او میشود (نگران نباشید، تا شش ماه بعد از وضعحمل به حالت عادی برمیگردد).
اینکه بارداری باعث میشود زنها به طرز متفاوتی فکر کنند یا نه مسئلهای بحثانگیز است -- یک مطالعه اخیر مشکلات حافظه را به هومونهای بارداری مرتبط دانسته است -- اما بعضی محققان عنوان کردهاند که این تغییرات، مدارهای مغزی را آماده میکند که رفتار مادرانه را هدایت میکند.
محققان دریافتهاند که این مدارها بعد از تولد ایجاد میشوند. بغل کردن یک بچه، هورمونهای مادرانه ترشح میکنند، حتی در زنانی که تابحال باردار نشدهاند.
۸) مادر بودن اثر قوی بر مغز او دارد.
تغییرات جسمی، هورمونی، احساسی و اجتماعی که بلافاصله بعد از به دنیا آوردن فرزند، زنان با آن روبهرو میشوند، میتوانند یک عمر طول بکشد. چون همه چیزهای دیگر تغییر کردهاند، برای اینکه تا حد ممکن قابلپیشبینی باشد، به همه چیزهای دیگر نیاز دارد، ازجمله شوهرش.
در طول سیر تکامل، پیشینیان ما به ندرت مادرانی تمام-وقت بودهاند زیرا همیشه کسانی برای کمک کردن به بچهداری در خدمت داشتهاند. و یک مادر نهتنها برای بخاطر خودش بلکه بخاطر فرزندش، به حمایت قابلتوجهی نیاز دارد. تحقیقات نشان میدهد که توانایی مادر برای اینکه بتواند نیازهای فرزندش را به طور کامل برآورده کند، میتواند بر رشد سیستم عصبی و روحیات فرزند او تاثیر داشته باشد.
یکی از راههایی که مادر جهان، طبیعت، به او در این راه کمک میکند، شیردهی است. مراقبت از فرزند باعث میشود مادران با استرسهای زیادی دست و پنجه نرم کنند (استرس زیاد میتواند بر قدرت شیردهی آنها تاثیر داشته باشد). حتی در یک تحقیق مشخص شد که شیردهی از کوکائین هم برای مغز زن شادیآورتر است.
۹) دوبار دوران نوجوانی را تجربه میکند.
هیچکس دوست ندارد دوباره نوجوانی را تجربه کند. تغییرات ظاهری و هورمونی که این دوران در ما ایجاد میکند، نهتنها ناراحتی ظاهری و روحی برایمان فراهم میکند بلکه سوالات زیادی از اینکه که هستیم و چه میکنیم در ذهنمان ایجاد میکند.
اما خانمها در سنین قبل از یائسگی وارد یک نوجوانی دوم میشوند. این دوران از سن حدود ۴۳ سالگی شروع شده و در ۴۷ یا ۴۸ سالگی به اوج خود میرسد. (هورمونهای مردان نیز با بالا رفتن سن تغییر میکند اما نه به اندازه خانمها). علاوه بر نامنظم شدن عادت ماهیانه و گٌرگرفتگیها، هورمونهای زنان در طول این دوران آنقدر متحول میشود که به اندازه یک نوجوان دمدمیمزاج میشوند.
طول این دوران از دو تا نه سال ممکن است طول بکشد و در اکثر خانمها تا ۵۲ سالگی به اتمام میرسد.
۱۰) در سنین میانسالی، عاشق خطر کردن میشود.
وقتی آن تغییر به اتمام میرسد، و بدن او وارد دوران «پیشرفته» خود میشود، مغز زنانه دستخوش دومین تغییر خود میشود. بااینکه مردها با بالا رفتن سنشان، علاقه بیشتری به روابط خود پیدا میکنند، زنان در این دوران آماده خطر کردن میشوند -- مخصوصاً اگر آشیانهشان خالی باشد.
هنوز هم دوست دارد به دیگران کمک کند اما تمرکز او از خانواده کنونیاش به جامعه منتقل میشود. او بعد از سالها مراقبت از دیگران، حالا تمایل بیشتری برای رسیدگی به خودش و کارش پیدا میکند.
برای خیلی از خانمهای بالای ۵۰ سال، این دوران توام با شور زندگی و تمایل به ماجراجویی خواهد بود.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#113
Posted: 31 Aug 2015 10:25
همسرتان با همکارش رابطه داشته است ؟
فرض کنید با خواندن پیام های شخصی همسرتان ، یا از طریق یکی از دوستان مشترکتان متوجه شده اید که همسرتان با یکی از همکارهایش رابطه دارد. سوال های بسیاری ذهنتان را به خود مشغول کرده اند- چرا به من خیانت کرده است؟ آیا قبلا هم این کار را کرده است؟ آیا او را به من ترجیح می دهد؟ آیا رابطه ما به پایان رسیده است؟
قرار گرفتن در چنین موقعیتی تجربه بسیار سختی است. ولی خوب حتی اگر دانستن این مسئله کمک زیادی به شما نکند، باید بگوییم که افراد زیادی با این مشکل روبرو هستند. تحقیقات نشان داده اند که در ایالات متحده 44% از مردان و 37% از زنان با همکاران خود، حتی برای مدتی اندک هم که شده، رابطه داشته اند. با این مشکل چطور باید مواجه شویم؟
روبرو شدن با همسرتان
مواجه شدن با همسرتان بدون تبدیل کردن موضوع به یک جنگ تمام عیار نیاز به تمرین و مهارت بسیار دارد. قبل از اینکه درباره رابطه اش حرفی با او بزنید چیزهایی که می خواهید به او بگویید را بنویسید تا خطوط اصلی بحثتان مشخص باشد. اگر حین صحبت کردن احساس کردید که دارید زیادی عصبانی می شوی، بحث را متوقف کرده و محیط را ترک کنید تا هم هوایی بخورید و به اعصابتان مسلط شوید و هم فکرتان را یک جا جمع کنید.
درک مشکلات مخفی
همسرتان لزوما بخاطر مسائل جنسی به شما خیانت نمی کند. دلایل بسیاری وجود دارند که ممکن است باعث شوند که به آغوش دیگری پناه ببرد. احساس دوست داشته نشدن، احساس درک نشدن، عدم گذراندن وقت کافی با یکدیگر، و بسیاری مسائل دیگر می توانند این مشکل را به وجود بیاورند. هر کدام ازاین مشکلات در صورتی که درک و برطرف نشود می تواند به مرور زمان به خیانت طرفین منجر شود. با صحبت و زمان گذاشتن این مشکلات را یافته و به کمک یکدیگر راه حلی برای آنها بیابید.
چگونه این مرحله را پشت سر بگذاریم؟
حرف زدن با دیگران
حرف زدن در مورد این مسئله و احساساتتان طی دوران پشت سر گذاشتن این بحران می تواند به شما کمک کند. اگردر دوستان نزدیک یا اعضای خانواده کسی هست که به او اعتماد دارید، می توانید با آنها حرف بزنید و یا اگر دوست ندارید با آشنایان راجع به این مسئله حرف بزنید می توانید به مشاور مراجعه کنید. مراجعه به مشاور این مزیت را دارد که می توانید راهکارهایی نیز دریافت کنید. در هر صورت مهم این است که راجع به مشکلتان حرف بزنید.
کنار یکدیگر باقی ماندن
کنار یکدیگر باقی ماندن پس از خیانت یکی از طرفین انتخاب سختی می تواند باشد. اما این را هم در نظر بگیرید که گاهی اوقات رابطه پس از برطرف شدن این مشکلات قوی تر از دوران پیش از خیانت می شود. این موقعیت باعث می شود که طرفین رابطه خود را مورد سوال قرار دهند، مشکلات موجود در رابطه شان را یافته و برطرف کنند.
جدا شدن ؟
برای برخی یک چنین رابطه ای هیچ توجیهی ندارد و بلافاصله زندگی مشترکشان را به پایان می رسانند. برخی دیگر نیز تصمیم می گیرند فرصت دیگری به طرف مقابلشان بدهند، ولی با گذشت زمان می بینند که سایه تاریک این مسئله رابطه شان را تیره و تار کرده است و نمی توانند بحران پس از آن را پشت سر بگذارند. چنانچه با راهنمایی گرفتن از مشاور نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید جدایی گزینه صحیحی برای شما خواهد بود.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#114
Posted: 31 Aug 2015 14:52
طلاق از نــــوع فرهــــنگی !
«من و شوهرم اختلاف فرهنگی زیادی داریم و نمی توانیم در کنار هم به زندگی مشترک ادامه بدهیم.» این بخشی از اظهارات زن جوان در دادگاه خانواده است که تصمیمش برای طلاق جدی به نظر می رسد. این زوج جوان بعد از مدت کمی زندگی زیر یک سقف، کم کم با بروز اختلافات فرهنگی شان تصمیم به طلاق گرفتند. زن جوان درباره علت درخواست طلاق به قاضی می گوید: «من و شوهرم با هم اختلاف فرهنگی داریم. وقتی پوریا به خواستگاری ام آمد خانواده ام مخالف بودند و می گفتند ما اصلا شبیه هم نیستیم و اختلاف فرهنگی داریم.»
پا روی همه مخالفت ها گذاشتم
زن جوان در ادامه اظهاراتش می گوید: من تحصیل کرده بودم و پدر و مادرم هم فوق لیسانس و دکتر بودند، اما پوریا از لحاظ تحصیلی یک خانواده معمولی با تحصیلات زیر دیپلم داشت و پدرش شغلی با جایگاه اجتماعی پایین داشت. هرچند مادرم می گفت که من نمی توانم در این خانواده خوشبخت شوم، اما من واقعا عاشق پوریا بودم و نمی توانستم بدون او زندگی کنم به همین دلیل پا روی همه چیز گذاشتم و به او جواب مثبت دادم، اما وقتی زیر یک سقف رفتیم، همه چیز تغییر کرد.
از حضور شوهرم در مهمانی خجالت می کشیدم
زن رو به قاضی، حرف هایش را این گونه ادامه می دهد: شوهرم هر وقت در میهمانی های خانوادگی ما می آمد، آبروی مرا می برد. حرف های نامربوط می زد تا جایی که من از روی خجالت، رفت و آمد با فامیلم را قطع کردم. مدتی افسرده شده بودم، حتی خجالت می کشیدم به پدر و مادرم حرفی بزنم. در آن موقع به یاد حرف های پدر و مادرم افتادم و فهمیدم که آن ها دلسوز من بودند که از من می خواستند عاقلانه ازدواج کنم و از روی احساس تصمیم نگیرم.
از فحاشی های پدر شوهرم می ترسم
زن در بخش پایانی اظهاراتش در اولین جلسه دادگاه اش می گوید: اما من اشتباه کردم و خیلی پشیمانم. پوریا و خانواده اش خیلی سطح پایین هستند.
چند وقت پیش به خانه پدرشوهرم رفته بودیم که بر سر موضوعی با هم جرو بحث کردیم. او ناگهان شروع به فحاشی کرد و من واقعا ترسیده بودم. دیدن چنین برخوردهایی واقعا دور از شان من و خانواده ام است. دیگر نمی توانم در کنار این مرد زندگی کنم و می خواهم به خانه پدر و مادرم برگردم. دلم برای آرامش آن روزها تنگ شده است.
دوره شناخت را جدی بگیرید
هرچند پس از حرف های این زن، قاضی این پرونده شوهر وی را به دادگاه احضار کرد، اما انتخاب همسر بدون بررسی معیارهای هم کفو بودن باعث شد تا این زن برای طلاق به دادگاه خانواده مراجعه کند.ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که دختر و پسرها باید حداقل ۵ بار در مراسم خواستگاری با یکدیگر صحبت کنند تا به تفاوت ها و شباهت های شخصیتی و خانوادگی هم پی ببرند. در غیر این صورت اگر هیجانی تصمیم بگیرند، خیلی زود متوجه تفاوت ها خواهند شد و تحمل زندگی برای شان غیر ممکن به نظر خواهد رسید. متاسفانه بعضی دختر و پسرها و خانواده ها، دوره شناخت را جدی نمی گیرند و به دلیل هم کفو نبودن، زندگی مشترک سختی را برای خودشان رقم می زنند.
زندگی مشترک را کم دردسرتر کنید
این مشاور خانواده در گفت و گو با زندگی سلام افزود: هرچند نمی توان ۲ خانواده را پیدا کرد که از همه نظر با یکدیگر هم کفو باشند، اما هرچه تشابهات شان بیشتر باشد، به طور طبیعی زندگی مشترک کم دردسرتری خواهند داشت. در خور ذکر است که بعضی تفاوت ها غیر قابل تحمل است و اگر دختر و پسری بدون بررسی آن تفاوت ها، ازدواج کنند، به طور قطع در زمان کوتاهی با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
خانواده ها تناسب ها را بررسی کنند
ترابیان افزود: علاوه بر دختر و پسر، خانواده ها هم باید به ارزیابی دقیق یکدیگر بپردازند، تا به شناخت های بهتری دست یابند. معمولا پدر و مادرها به دلیل تجربه بیشتر درگیر گرفتن تصمیم های هیجانی نمی شوند و بهتر می توانند به میزان متناسب یا هم کفو بودن ۲ خانواده برای وصلت جوانان شان پی ببرند. در ازدواج های خودخواهانه، دختر و پسر مدعی می شوند که ما می خواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و به خانواده ها کار نداریم در صورتی که هرچه تناسب های خانواده های طرفین بیشتر باشد، احتمال شکست در آن ازدواج کمتر می شود و حتی به صفر می رسد.
با ملاک های تناسب فرهنگی آشنا شوید
این مشاور خانواده می گوید: فرهنگ به معنای مجموعه رسم و رسوم، باورها و رفتارهایی است که افراد به آن ها پایبند هستند. برای بررسی تناسب فرهنگی ۲ خانواده باید به چند شاخص بسیار مهم توجه کرد. میزان تحصیلات دختر و پسر و والدین شان برای داشتن تناسب فرهنگی بسیار مهم است. به طور طبیعی خانواده ای که همه اعضای آن تحصیل کرده هستند، در همه مراحل زندگی شان نسبت به خانواده ای که تحصیلات در آن جایگاهی نداشته است رفتارهای متفاوتی خواهند داشت. شاید در نگاه اول، این مسئله مهم به نظر نرسد، اما به مرور زمان هر ۲ طرف احساس می کنند که وصله ناجوری برای همسر و خانواده همسرشان هستند. همچنین اشتراک در منطقه و شهر محل زندگی هم برای داشتن تناسب فرهنگی لازم به نظر می رسد. هر منطقه و هر شهر رسم و رسوم خاص خود را دارد که در صورت رعایت نشدن آن ها از طرف مقابل، احساس می کنند به شخصیت شان توهین شده است.
مشکلات نداشتن تناسب فرهنگی قابل تحمل نیست
ترابیان در پایان می گوید: اگر تناسب فرهنگی بین ۲ خانواده زیاد باشد، به مرور زمان باعث دلگیری زن و شوهر از یکدیگر خواهد شد. چنین زوجینی به دلیل هم کفو نبودن به یکدیگر افتخار نمی کنند و تا حد امکان از معرفی طرف مقابل به عنوان همسرشان خودداری می کنند. چنین زن و شوهرهایی بعد از ازدواج تلاش می کنند تا همسرشان را به رنگ فرهنگ خود در بیاورند چراکه فرهنگ خود و خانواده شان را مناسب می دانند. معمولا این تلاش ها با مقابله و موضع گیری همسرشان مواجه خواهد شد و عاملی برای شروع جر و بحث ها خواهد بود. بنابراین هم کفو بودن فرهنگی مسئله ای است که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#115
Posted: 31 Aug 2015 14:56
شباهت لازم نیست، متناسب باشید
در انتخاب همسر، بی شک «کفویت» یکی از مهم ترین معیارهای اسلام است. معیاری که همه روانشناسان هم روی آن اتفاق نظر دارند.
«کفو» در لغت، به معنای همطراز و همسنگ و همسان بودن در منزلت و قدر و ارزش است. یعنی، زن و مرد از نظر شئون اجتماعى با هم متناسب باشند. میان زن و مرد بایستى توافق فکرى و تناسب روحى و اخلاقى وجود داشته باشد و دو همسر از نظر فرهنگ خانوادگى و روحیات، همسطح یکدیگر باشند تا بتوانند به خوبى یکدیگر را درک نموده و کانون زندگیشان را گرم و پررونق نگه دارند.
اما به جز این موارد، کفویت مصداق های دیگری هم دارد. کفویت به معنای همسانی نیست. بلکه به معنی تناسب است. تناسبی که ممکن است یکی در آن بالاتر و یکی پایین تر باشد. اما این عدم همسانی در نهایت به تعادل و تفاهم منجر می شود.
اول تفاهم، بعد عرف
در جامعه ما عرف است كه سن، قد و تحصیلات مرد باید بیشتر از زن باشد. البته در برخی كشورها نیز چنین معیارهایی مطرح است ولی عوامل دیگری هم جز این 3 مورد در امر ازدواج دخیل هستند و فقط این موارد عاملی برای موفق بودن یا نبودن زندگی محسوب نمیشود.
خیلی وقت ها می شنویم که کسی می خواهد با فردی بلندقد یا كوتاهقدتر یا حتی با سن و تحصیلات كمتر از خود ازدواج كنند.
معمولا به این افراد توصیه می شود برای تصمیمگیری، توجه به سن، تحصیلات یا قد را کنار بگذارند و سایر عوامل را بررسی كنند و بسنجند. اگر طرف مقابل از نظر شخصیتی، اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی، خانوادگی و... مورد قبول بود، این موارد نمیتواند مانع ازدواج شود. در غیر این صورت، اگر در روابط مشكلی ایجاد شود، وجود همین مشكلات باعث پررنگترشدن مسائلی مثل كوتاه بودن یا نبودن قد، تحصیلات كم و... خواهد شد.
برای تصمیمگیری قاطع باید با خودتان روراست باشید و همه جوانب را بررسی كنید. شاید در حال حاضر تحصیلات طرف مقابل برایتان خیلی مهم نباشد اما باید ببینید در آینده نیز چنین تفكری را خواهید داشت؟
هیچ تناسبی کامل نیست
هیچ تناسب و کفویتی به تنهایی نمی تواند باعث خوشبختی شما باشد مگر آنکه موافقت خانواده ها آن را کامل کند. بیشتر جوانان بر این باورند كه میخواهند با هم ازدواج كنند، نه با خانوادهها، درحالی كه اگر خانوادهای موافق ازدواجی نباشد، ممكن است مشكلاتی را در روند ازدواج و پس از آن در زندگی مشترك زوج به وجود بیاورند. علاوه بر این، نظر خود شما نیز مهم است.
روراست باشید
برای تصمیمگیری قاطع باید با خودتان روراست باشید و همه جوانب را بررسی كنید. شاید در حال حاضر تحصیلات طرف مقابل برایتان خیلی مهم نباشد اما باید ببینید در آینده نیز چنین تفكری را خواهید داشت؟ نكند بعدها این مسائل برایتان مهم شود و وقتی قرار بود در جمعی با همسرتان (كه همین آقاست) حضور داشته باشید و او را به دوستانتان معرفی كنید، خجالت بكشید یا در بحثها و حرفهایتان ناخودآگاه مثلا بگویید تقصیر من بود كه آمدهام با آدمی كه دیپلم دارد، ازدواج كردم و از آن طرف هم آقا بگوید كه مقصر من بودم كه با فردی بزرگتر از خود ازدواج كردم! و... درس خواندن و حضور در دانشگاه میتواند باعث تغییراتی (البته نوع مثبت) در فرد شود.
بهتر است با خود رك و راست باشید و تمام جوانب را بسنجید. البته نسبت به این موضوع نه خیلی احساسی برخورد نكنید و نه خیلی آن را برای خود بزرگ كنید. چنین ازدواجی نیازمند بررسی بیشتر است چون هم میتواند موفق باشد هم ناموفق. حتما به متخصص مشاور مراجعه كنید تا در تصمیمگیری درست كمكتان كند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#116
Posted: 31 Aug 2015 14:58
اشتباهاتی كه روابط زناشويي تان را نابود می کند !
در این مطلب به اشتباههایی كه ممكن است روابط زناشوييتان را تيره و تار كند می پردازیم.
خطای شماره 1 :ذهنخواني
به ذهنتان نمك بپاشيد!
نهتنها هنري نيست كه خودمان را در ذهن ديگران بدانيم و از رفتار يا گفتارشان به اعماق ذهنشان پي ببريم كه خيلي هم خطرناك است اگر اجازه دهيم در ذهنمان چنين خطايي شكل بگيرد. در مسائل زناشويي البته چون آدمها سختتر از هر موضوع ديگري مسائلشان را به زبان ميآورند، احتمال بروز اين خطا بيشتر هم ميشود.
مثال: كامران متوجه ميشود همسرش ليلا امشب مثل شبهاي ديگر نيست. انگار چيزي ذهنش را مشغول كرده. اشتياق هميشه را از خودش نشان نميدهد و تمركز ندارد. فكر ميكند رابطه امشبشان بيشتر از سر عادت است و نه يك رابطه پرشور و احساس. ذهنش شروع ميكند به جستوجو. چه چيزي ممكن است باعث اين حواسپرتي او شده باشد؟ يادش ميآيد آنها ديشب به مهماني عروسي دوستش رفته بودند. بلافاصله نتيجه ميگيرد ليلا حتما با ديدن شوهر پولدار دوستش، زندگي آنها را با زندگي خودشان مقايسه كرده و ذهنش خراب شده. پيش خودش ميگويد ديگر نبايد اجازه بدهد ليلا با آن دوستش ارتباط داشته باشد و بعد متاسف ميشود كه چقدر ليلا زود تحت تاثير ديگران قرار ميگيرد!
تحليل موقعيت: ذهنخواني باعث ميشود ما از حقيقت دور شويم. درست در نقطه مقابل، گفتوگو ما را به حقيقت نزديك ميكند. كامران يا هر كدام از ما در چنين موقعيتي ميتوانيم با اين روشها از خطاي ذهنخواني پرهيز كنيم:
1- گفتوگو كنيم: وقتي سوالي در ذهنمان ايجاد ميشود، به جاي فرضيهسازي و تلاش براي يافتن پاسخ در ذهنمان بايد «در دنياي واقعي» دنبال پاسخ سوالمان بگرديم. طبيعتا ميتوانيم اول از كسي كه اين سوال را برايمان ايجاد كرده، بپرسيم. گاهي ممكن است اين روش جواب ندهد و نتوانيم به همين راحتي به پاسخ برسيم اما ممكن هم هست كه برسيم. همين كه كامران «پيشبيني» كند اگر سوال كند ليلا جوابي به او نميدهد، خودش يك جور خطاي ذهنخواني است!
2- فرضيه خودمان را رد كنيم: اينكه فكر كنيم اولين نتيجهگيري ما، درستترين است، خطاست. همين فكر را ميكنيم كه ديگر دنبال جواب اصلي نميرويم. کامران ميتوانست همان وقت كه اين فكر به ذهنش رسيد با آن مقابله كند. به خودش بگويد حتما اين فكر غلط است و حتما دليل ديگري دارد. وقتي چند شب بعد، كامران دوباره ميديد همسرش همان زن پرشور هميشگي است، كلا صورت مسئله در ذهنش پاك ميشد.
خطای شماره 2 : منطق احساسي
هميشه قلب راستگو نيست
حتما خيليها نسبت به اين جمله گارد ميگيرند؛ آنهايي كه واقعا به نداي قلبشان باور دارند اما اجازه دهيد منطقي باشيم. حتي آنهايي كه هميشه به احساسشان احترام ميگذارند و به آن اعتماد دارند، خيلي وقتها از اين اعتماد لطمه ديدهاند. پس نميشود گفت هميشه آنچه احساس ميكنيم، درست است.
مثال: شوهر رعنا يك ماه است كه تا ساعت هشت شب در دفتر كارش ميماند. رعنا ميداند كار شركت زياد شده و همسرش مجبور است همراه همكاران ديگرش تا اين ساعت كار كند اما حضور چند همكار خانم احساس بدي را در او ايجاد كرده. احساس خطر ميكند كه در اين مدت شوهرش، همكاران خانمش را در طول روز حتي بيشتر از او ميبيند.
تحليل موقعيت: رعنا بدون اينكه هيچ شواهدي در مورد بيتعهدي همسرش داشته باشد، صرفا بر مبناي احساسش قضاوت ميكند. همين ذهنيت هم حتي ممكن است باعث سردي رفتار او با همسرش شود يا بهطور غير مستقيم و به بهانهاي ديگر زمينهساز يك دعواي زن و شوهري جدي شود كه آن هم نتيجهاش فاصله بيشتر است. رعنا و هر كدام از ما در چنين موقعيتي ميتوانيم از اين راهكارها كمك بگيريم:
1- به خودمان زمان بدهيم: اولين توصيهاي كه در چنين موقعيتي بايد به خودتان كنيد اين است كه اجازه دهيد غليان احساساتتان فروكش كند. وقتي آرامتر شويد، منطقيتر ميشويد و ميتوانيد موقعيت را بهتر تحليل كنيد. فراموش نكنيد قضاوتهاي ما بهشدت تحت تاثير احساسات ما هستند. پس هرقدر هنگام تصميمگيري آرامش بيشتري داشته باشيم، احتمال درستي تصميممان بيشتر خواهد شد.
2- فكرمان را بچرخانيم: گفتيم بايد روي نتيجهگيري احساسيمان يك علامت سوال بگذاريم و فرصت دهيم تا منطقمان حاكم شود. البته اين كار راحتي نيست. در اين موقعيت، اگر سعي كنيم ذهن را به سمت ديگري منحرف كنيم و نگذاريم همه فكرمان روي اين موضوع متمركز شود، براي خودمان و عقلمان زمان خريدهايم.
خطای شماره 3 : تعميم بيش از حد
فيل را در تاريكي نبينيد
داستان فيل در تاريكي مثنوي را شنيدهايد؟ داستان فيل و كوران تمثيلي است كه ريشههاي آن را در ادبيات هندوستان ذكر كردهاند و مولانا هم در مثنوي به خوبي آن را به نظم درآورده و تفسير کرده است. در روايتهاي مختلفي كه از اين داستان شده، وجه مشترك اين است: گروهي از مردان نابينا (يا مردان در تاريكي) كه در عمرشان فيل نديده بودند، دست بر فيل ميكشند و چون هر يك فقط به عضوي از اعضاي فيل دست ميكشند به تصوير فراگير درست و كاملي از فيل دست نمييابند و هر كدامشان آنچه لمس كردهاند را تعميم ميدهند.
يكي به خرطوم فيل دست ميزند و ميگويد مثل مار است و آن يكي به گوشهايش و ميگويد مثل بادبزن است! نتيجه داستان اين است که تجربههاي ناتمام ما اگر تعميم پيدا كند، راه به تركستان ميبرد. اين را كنار اين حقيقت بگذاريد كه در مسائل زناشويي، هر زوج روش خودشان را دارند و قواعد يكسان و استانداردي كه قابل تعميم به همه زوجها باشد، وجود ندارد.
مثال: فرهاد و شهره در دوره عقد فقط معاشقه داشتند و رابطه كامل را گذاشته بودند براي بعد از عروسي اما شب اول عروسي هر دو آن قدر خسته بودند كه ترجيح دادند فقط بخوابند. شب بعد اما تلاششان نتيجهاي نداشت. آنها چيز زيادي هم در اين باره نميدانستند و وقتي شبهاي دوم و سوم هم اين كار ممكن نشد، به اين نتيجه رسيدند كه براي اين كار آمادگي ندارند و بهتر است فعلا اصلا به اين موضوع فكر نكنند. بعد از چند ماه، آنها به همان روال دوره عقد بازگشته بودند اما هردویشان از اين وضع ناراضي و نااميد بودند.
تحليل موقعيت: تعميمهاي بيش از حد ما، هميشه براي ديگران نيست. گاهي خودمان مسائل را در مورد خودمان به اشتباه تعميم ميدهيم. در اين مورد هم، فرهاد و شهره مشكلي را كه در شبهاي اول بعد از عروسي اتفاق افتاده بود، به كل زندگيشان تعميم دادند. درحالي كه اگر به كمك مشاور در همان روزهاي اول تلاششان را ادامه ميدادند، همه چيز ميتوانست روال عادياش را طي كند. ميدانستيد بعضي زوجهاي جوان با همين مشكل بعد از چند ماه سر از دادگاه خانواده درميآورند؟
براي مقابله با اين مشكل بايد از اين روشها كمك بگيريم:
1- خاص باشيم: بايد تلاش كنيم روش فكرمان را اصلاح كنيم. جزئينگر باشيم و نتيجهگيريمان را هم جزئي كنيم؛ مثلا اگر فرهاد و شهره در ذهنشان جا ميانداختند كه اين يك مشكل جزئي است و بقيه مسائل بين آنها خوب پيش ميرود، براي حل اين مشكل خاص تلاش بيشتري ميكردند.
2- مشورت كنيم: اگر خودمان را ميشناسيم و ميدانيم قضاوتهايمان با تعميمهاي اغراقآميز همراه است، بايد از مشاوري كمك بگيريم كه به قضاوتهايش اعتماد داريم.
خطاي شماره 4: برچسبزني
ديوارها را تميز نگه داريد!
همه جا برچسب زدن بد است و در مسائل زناشويي هزار بار بدتر. برچسبها علاوه بر اينكه تاثير بدي روي ذهن كسي ميگذارند كه به او برچسب زدهايم، ذهن خود ما را هم منحرف ميكنند. اين يعني تيشه به ريشه رابطه زناشويي زدن.
مثال: ريحانه بهطور تصادفي متوجه شد روي لپتاپ همسرش، چند عكس غيراخلاقي هست. بهشدت به هم ريخت و اين ماجرا شد بهانه يك دعواي اساسي. همسرش اعتراف كرد اشتباه كرده و عذرخواهي كرد اما از آن روز، سر هر بگو مگو ريحانه آن ماجرا را به ياد همسرش مياندازد و وقتي عصباني ميشود، حتي كلمه «هرزه» را قاطي بد و بيراههايش به او ميگويد.
تحليل موقعيت: برچسب زدنها فقط مخربند حتي اگر همسر ريحانه اشتباه كرده باشد اين را چماق كردن و توي سر او زدن باعث جلوگيري از تكرار اين اشتباه نميشود كه هيچ، باعث ميشود احتمال تكرار بيشتر شود. در چنين مواقعي ريحانه و هركدام از ما با اين ايدهها ميتوانيم به خودمان كمككنيم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#117
Posted: 31 Aug 2015 15:02
آشنایی با قانون طلاق در ایران و شرایط آن
براساس قانون طلاق هریک از زوجین باید مبتنی بر علل موجه باشد
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است. در حقوق طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص. بر اساس قانون، طلاق خاص نکاح دائم است و در عقد موقت طلاق وجود ندارد؛ زیرا زن در عقد موقت با انقضاء مدت یا بذل (بخشیدن مدت باقیمانده از عقد موقت) از طرف شوهر، از زوجیت خارج میشود.
قانون طلاق در ایران
طلاق در ایران به تصریح ماده 1133 که عنوان میکند: «مرد میتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد»، به اراده و خواست مرد صورت میگیرد و زن نیز در موارد خاصی میتواند از دادگاه درخواست طلاق کند.
در ایران قانون طلاق از فقه امامیه برگرفته شده است و نخستین قانون مدون و منسجم در زمینه طلاق در سال 1313 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. تصویب قانون حمایت از خانواده سال 1346 نخستین گام قانونگذار در محدود کردن اختیارات مرد در طلاق به شمار میرود. زیرا تا آن زمان مطابق با قانون حق طلاق در اختیار مرد بوده و هرگاه اراده میکرد میتوانست زن را بدون رضایت او طلاق بدهد. اما بر اساس قانون حمایت از خانواده سال 1346 به دادگاهها اختیار داده شد که فقط در مواردی خاص به درخواست زن و شوهر یا توافق آنها گواهی عدم امکان سازش صادر کند.
بر اساس این قانون، طلاق هریک از زوجین باید مبتنی بر علل موجه میبود. با تصویب قانون حمایت از خانواده سال 1353، اختیار مطلق و نامحدود مرد بر دادن طلاق برداشته شد و هر یک از زوجین که متقاضی طلاق بودند با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق خود را مستند به یکی از موارد ذکر شده در قانون طلاق مطرح میساختند.
تشخیص وجود این موارد با دادگاه بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قوانین طلاق در جهت انطباق با شرع مورد اصلاح و بازنگری قرار گرفتند که قانون طلاق نیز از این امر مستثنی نبود و محدودیتی که قانون سال 53 برای مرد در امر طلاق ایجاد کرده بود از بین رفت و آن اندک محدویت باقی مانده در قانون مراجعه مرد به دادگاه برای دادخواست طلاق بود.
انواع طلاق
در قانون مدنی موجبات طلاق 3 قسم است:
1) اراده مرد در طلاق
2) طلاق به درخواست زن
3) طلاق با توافق زوجین
1) طلاق به اراده مرد:
در حقوق ایران، حق طلاق در دست مرد است. مرد هر وقت بخواهد میتواند دادخواست طلاق بدهد و ملزم نیست دلیل خاصی را برای تصمیم خود ذکر کند و این قاعده مبتنی بر فقه اسلامی عنوان می شود که حق طلاق را به دست مرد داده است. ولی این محدودیت برای مرد وجود دارد که اگر بخواهد زن خود را طلاق بدهد باید حتما به دادگاه مراجعه کند .
در این صورت ، دادگاه گواهی عدم سازش صادر خواهد کرد و ثبت طلاق فقط با این گواهی ممکن خواهد بود. البته ماده 1133 قانون طلاق که اختیارات نامحدودی به مرد داده بود در سال 81 به این ترتیب اصلاح شد: «مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون طلاق با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.» تبصره این ماده حق طلاق برای زن نیز قائل شد.
امروزه مراحل طلاق به این صورت است که اگر مردی بخواهد همسر خود را طلاق بدهد باید به دادگاه رجوع کند و دادگاه با ارجاع اختلاف به داوری اقدام به صلح بین زوجین خواهد کرد و در صورتی که بین زن و مرد سازشی ایجاد نشود گواهی عدم سازش صادر خواهد کرد. از سوی دیگر مرد حتی اگر عذر موجهی برای طلاق داشته باشد بازهم موظف است مهریه ، جهیزیه و نفقه زن را مطابق با قانون طلاق و مهریه پرداخت کند.
اما اگر عذر موجهی وجود نداشته باشد و مرد صرفا با استناد به ماده 1133 قانون طلاق از حق خود استفاده کند. این حق برای زن وجود دارد که علاوه بر مهریه، جهیزیه و نفقه، اجرتالمثل کارهایی را که در طول زندگی مشترک با عدم قصد تبرع و به دستور مرد انجام داده است (و توانسته این امر را در دادگاه ثابت کند) دریافت کند .
مطابق با قانون طلاق در ایران،حق طلاق برای زن نیز وجود دارد.
2)طلاق به درخواست زن
در چه شرایطی زن می تواند دادخواست طلاق دهد؟
بموجب ماده 1133 قانون طلاق، مرد می تواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد. اما در موارد زیر زن میتواند درخواست طلاق کند:
1. به حكم ماده 1129 قانون مدنی: در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حكم محكمه و الزام او به دادن نفقه، زن می تواند برای طلاق به حاكم رجوع كند و حاكم شوهر را اجبار به طلاق می نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
2. بموجب ماده 1130 قانون مدنی: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاكم شرع مراجعه و دادخواست طلاق دهد، چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی كه اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده می شود. (عسر و حرج یعنی دشواری ، سختی و تنگنا)
3. طبق ماده 1029 قانون مدنی: هرگاه شخصی 4 سال تمام غایب و مفقود الاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق دهد. در این صورت با رعایت ماده 1023 حاكم او را طلاق می دهد. مطابق ماده 1023 قانون طلاق، محكمه طی سه نوبت آگهی هر یك به فاصله یك ماه در جراید محل و یكی از روزنامه های كثیرالانتشار تهران منتشر می كند. هرگاه یك سال از تاریخ اولین اعلان بگذرد و حیات غایب ثابت نشود حکم موت فرضی در مورد او صادر می شود.
4. درخواست صدور حکم طلاق با استفاده از ماده 1119 قانون مدنی ؛ به موجب ماده قانونی یاد شده طرفین عقد می توانند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند. مثل اینكه شرط شود هرگاه شوهر، زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترك انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد یا سوءرفتاری نماید كه زندگانی آنها با یكدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وكیل باشد كه پس از اثبات تحقق شرط در محكمه و صدور حكم نهایی، خود را مطلقه سازد.
3) طلاق توافقی
در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در کلیه امور با یکدیگر توافق نموده اند که باید با مراجعه شخصی به دادگاه خانواده یا توسط وكلای خود، اعلام توافق خود را در اموری همچون وصول یا بذل مهریه، نفقه ایام عده، حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، شیوه استرداد جهیزیه و سایر حقوق دوران زوجیت را کتبا نوشته و به دادگاه جهت ضبط در پرونده تقدیم دارند. برای اجرا شدن طلاق، اخذ گواهی عدم امکان سازش الزامی است، ضمن اینکه دادگاه پس از بررسی موضوع، مساله را به داوری ارجاع می دهد و پس از کسب نظر داوران مبادرت به صدور حکم میکند.
مطابق با قوانین طلاق در ایران، دادگاه به زوجین اعلام می دارد که داورانی از بین بستگان یا آشنایان مورد اعتماد خویش تعیین و به دادگاه معرفی نمایند. چنانچه زوجین نخواهند یا نتوانند داوری معرفی کنند، دادگاه راسا مبادرت به انتخاب داور می کند.
داوران منتخب یا منصوب از ناحیه دادگاه باید مسلمان، متاهل، معتمد، دارای حسن شهرت و حداقل دارای 40 سال تمام بوده و تا حدودی به وضعیت روحی زوجین آشنا باشند یا بعد از نصب در جریان زندگی و اختلاف آنان قرار گیرند. داوران سعی در ایجاد سازش میان زوجین می نمایند و چنانچه موفق به این کار نشوند با اعلام مراتب به دادگاه خانواده، دادگاه مذکور درخواست گواهی عدم امکان سازش صادر می کند تا با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت طلاق، حکم صادره اجرا و صیغه طلاق جاری شود و وارد شناسنامه زوجین شود.
دادگاه هنگام صدور گواهی عدم امکان سازش باید اطمینان حاصل کند که زوجه باردار نیست و رویه قضایی در این مورد آن است که زوجه برای معاینه و صدور گواهی به پزشک مورد اعتماد ( معمولا پزشکی قانونی) معرفی می شود و یا آن که دادگاه بر مبنای اقرار زوجه به باردار نبودن مراتب را گواهی می کند. مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور است، و اگر تا پایان آن مدت، طرفین یا یکی از آن ها جهت ثبت به دفترخانه مراجعه نکند، گواهی مذکور از درجه اعتبار ساقط است.
منظور قانونگذار از اجبار طرفین به مراجعه دادگاه، تعیین داور و سرانجام تعیین مدت معین برای حل و فصل اختلافات، به ظاهر آن بوده که شاید طی این دوران زن و شوهر پشیمان شده و به سر خانه و زندگی مشترک خود بازگردند. از سوی دیگر، گفته می شود که به این ترتیب از اختیارات مرد برای استفاده از حق طلاق کاسته می شود.
طبق قانون طلاق، حال اگر مردی با وجود صدور حکم عدم امکان سازش به دفترخانه مراجعه نکند، زن حق دارد به دفترخانه برود و دفترخانه موظف است احضاریه ای برای شوهر بفرستند و اگر شوهر حضور پیدا نکرد، زن باید برای گرفتن وکالت در توکیل (وکالت در توکیل در این جا بدین معناست که قاضی با انتقال این وکالت به زن به او حق می دهد که به جای شوهر نسبت به طلاق خود اقدام کند. چون در قانون طلاق دهنده مرد است، زن بدین ترتیب می تواند به وکالت از شوهر این کار را انجام بدهد) به دادگاه مراجعه کند.
با درخواست زن دادگاه می تواند همان موقع حکم عدم امکان سازش را صادر کند و به او وکالت در توکیل بدهد تا با مراجعه به دفترخانه و ارائه حکم عدم امکان سازش و وکالت نامه فوق الذکر خود را طلاق دهد. حال اگر زن از رفتن به دفترخانه خودداری کند، مرد شخصا با مراجعه به آنجا و ارائه گواهی عدم امکان سازش می تواند صیغه طلاق را جاری کند و دفترخانه به زن موضوع را ابلاغ خواهد کرد.
باید توجه داشت که در این قسم طلاق، توافق طرفین به عنوان مبنای طلاق و اجرای آن مورد استفاده قرار می گیرد و هیچ گاه در ماهیت عمل حقوقی طلاق ( که به صورت ایقاع و در اراده مرد است) دخالت ندارد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#118
Posted: 31 Aug 2015 15:06
با شوهر شکاک چه کنیم ؟
گاهي صداي رسيدن پيامك، اضطرابآورترين صدايي است كه در خانه شما به گوش ميرسد. براي آنهايي كه با همسري شكاك زندگي ميكنند، تحمل نگاههاي سنگين بعد از به صدا درآمدن زنگ تلفن آسان نيست. در خانه آنها به زبان آمدن نام هر همكار تازهای ميتواند بحران تازهاي ايجاد كند و هر دقيقه تاخير در بازگشتن به خانه، زمينه جنگي بزرگ و چند روزه را فراهم كند.
براي بسياري از زنها، چنين مشكلي با دو راهحل ميشود؛ راه اول پاك كردن صورت مسئله و بيرون آمدن از چنين جهنمي است و راه دوم سكوت و تلاش براي حفظ آرامش همسر شكاك با باج دادن به او. اگر در خانه شما هم رد پايي از شك پيدا ميشود، پيشنهاد ميكنيم به جاي رفتن از اين دو راه، مطلب ما را بخوانيد. ما راهحلهاي موثرتري را براي كنار آمدن با همسر شكاك به شما پيشنهاد ميكنيم.
شيطنت كردهايد ؟
پيش از آنكه مهر بيمار بودن را روي همسرتان بچسبانيد و از اينكه با شك كردنهاي بيجا زندگيتان را سياه كرده شكايت كنيد، نگاهي به پشت سرتان بيندازيد. شما در گذشته، منظورمان همان گذشتهاي است كه به رابطه دو نفرهتان مربوط ميشود، كه بودهايد و چه كردهايد؟ آيا يكي از دخترهاي پرناز و ادايي بودهايد كه براي امتحان كردن احساسات مرد زندگيشان مدام او را تا لب چشمه ميبردند و تشنه برميگرداندند؟ آيا تا همين چند وقت پيش، احساس ميكرديد بايد او را از رفتنتان بترسانيد تا بيشتر قدر بودنتان را بداند؟ آيا تجربه شيطنتي كه ميتوانست جز او حسادت هر مرد ديگري را هم تحريك كند داشتهايد؟
خيلي وقتها اين خود ما هستيم كه از همسر آرام و سالممان، مردي شكاك و بيمار ميسازيم. رفتارهاي اشتباهي كه نمونهشان را در بالا گفتيم، ميتوانند ريشههاي اعتماد را در زندگي مشترك بخشكانند و شك كردن و ترسيدن را به عادتي هميشگي براي يك مرد تبديل كنند عادتي كه حتي در روزهاي سر به راه بودن شما هم از سر او بيرون نميرود.
كمي كنار بياييد
اگر جوابتان به سوالهاي گفته شده منفي است و شما هميشه با همسرتان صادق بودهايد و حواستان بوده كه مردانگياش را زير سوال نبريد، احتمالا گرفتار مردي شدهايد كه به معناي واقعي حسود يا شكاك است. شوهر شما ميتواند با هر جرقهاي شعلهور شود، به همين دليل توصيه ميكنيم كمي به ريزهكاريهاي رفتاريتان فكر كنيد. بهترين كار اين است كه نقطه حساسيت او را بشناسيد.
احتمالا شريك زندگي شما در همه موارد حساسيت به خرج نميدهد (اگر ميدهد نياز به درمان جدي روانپزشكي دارد). پس سعي كنيد در يكي، دو موردي كه او را آشفته ميكنند، بدون مختل كردن زندگيتان كمي مراعات حالش را كنيد؛ نه خودتان را در خانه حبس كنيد و نه تارك دنيا شويد بلكه با هم در اين مورد صحبت كرده و سعي كنيد به توافق نسبي در مورد رفتار درست برسيد. احتمالا همسرتان بعد از رسيدن به اين توافق هم حساسيتهايي نشان خواهد داد اما شما ميتوانيد با آرامش و كمكم براي تغيير ذهنيت او تلاش كنيد.
هيچوقت تلاش نكنيد با لجبازي و زور حرف خودتان را به كرسي بنشانيد. مردهاي شكاك وقتي ناديده گرفته ميشوند، خطرناكتر هم ميشوند پس اگر اوضاع رابطهتان زياد خراب نيست، فعلا براي گاف ندادن و پيروي از قانونهايي كه با هم تعريف كردهايد تلاش كنيد.
در خانه حبس نشويد
فكر ميكنيد مشكل اصلي همسرتان كار شماست؟ اگر محل كارتان يا واحدي كه در آن كار ميكنيد تغيير كند، اين مشكل حل ميشود؟ شايد حق با او باشد و مشكلي جدي در اين مورد وجود داشته باشد اما اگر با تغيير كارتان چيزي تغيير نكرد، ميتوانيد با اطمينان بگوييد همسري شكاك داريد. حالا براي رها شدن از حساسيتهايش بايد چه كنيد؟ در خانه بنشينيد و كارتان را رها كنيد؟ فيلم قرمز را يادتان هست؟ «هستي مشرقي» براي پايان دادن به حساسيتهاي همسرش حاضر شد كارش را هم رها كند اما حتي بعد از چنين تصميمي، شك كردنهاي مرد هر روز بيشتر و علائم جنونش آشكارتر شد.
پس اگر براي رفع مشكلي كه در محيط كارتان وجود داشته تلاش كردهايد اما بحرانهاي زندگيتان آرام نشدهاند، باج ندهيد و با پذيرفتن مقصر بودنتان در خانه ننشينيد. همسرتان بايد بداند در برخي از محدودههاي زندگي شما نبايد وارد شود و به زور نبايد شما را به گرفتن تصميمهايي وادار كند. اين حق شماست كه زندگيتان را همانطور كه پيش از بودن او پيش ميبرديد پيش ببريد، پس بهخاطر حساسيتهاي بيموردش از اجتماع فاصله نگيريد.
دزد و پليس بازي نكنيد
پنهان كردن يك موضوع ساده و بياهميت ميتواند حال يك مرد شكاك را از قبل هم بدتر كند. براي اينكه او توانايي اعتماد كردن را به دست بياورد، در قدم اول بايد صداقت را از سوي شما ببيند. نميدانيم همسرتان چه گذشتهاي داشته و از كودكي تا امروز چه اتفاقهايي برايش افتاده كه از او مردي شكاك ساخته اما ميدانيم كه پنهانكاري و آشكار شدن دروغها ميتواند هر مرد سالمي را برافروخته كند و به ترديد بيندازد. پس با دست خودتان زمينه ويران شدن زندگي مشتركتان را فراهم نكنيد. تصور نكنيد تنها در مورد موضوعات مهم كه تاثيري بزرگ در زندگي شما ميگذارند بايد صادق باشيد.
روي صندلي داغ بنشينيد
اگر همسرتان تا امروز به صداقت شما شك نكرده، معنايش اين است كه هرگز به شما شك نخواهد كرد؟ شايد بتوانيم بگوييم برخي مردها در شخصيتشان حسادت منفي و بيمارگونه را ندارند اما اين موضوع به معناي آن نيست كه هرگز به همسرشان شك نميكنند. هر جا رشته كار از دست شما دربرود و قانونهايي كه گفتيم ناديده گرفته شود، ممكن است پاي شك هم به زندگيتان باز شود. اگر رابطهاي آرام و سالم داريد و ميخواهيد اين آرامش را براي هميشه حفظ كنيد، بهتر است هر هفته با همسرتان در مورد زندگيتان صحبت كنيد و به نقد بيغرض و بدون تنش همديگر بپردازيد.
نميدانيد چطور؟ ما به شما توصيه ميكنيم هر هفته در ساعتي مشخص به يك كافيشاپ، پارك يا محلي معين برويد و در مورد اتفاقهايي كه در هفته گذشته افتاده با هم صحبت كنيد. در ابتداي صحبتتان از نكات مثبت شروع كنيد و رفتارهايي كه به شما آرامش داده و برايتان لذتبخش بوده را به زبان بياوريد بعد از آن سراغ موضوعاتي برويد كه شما را آزار داده يا نگران كرده است. اگر راه و رسم انتقاد كردن را نميدانيد به مطلبي كه در شماره 123 سيب سبز آورديم مراجعه كنيد. با اين روش شما و همسرتان ياد ميگيريد دلخوريها را روي هم انباشته نكنيد و البته واقعيت آنچه شما يا او را به شك انداخته را هم آشكار كنيد.
مرزها را پررنگ كنيد
فكر ميكنيد صداقت و يكرنگي يعني برداشتن همه مرزها؟ همين اشتباه ممكن است زندگي آرام شما را خيلي زود به باد دهد. اگر همكار شما بياطلاع از اينكه متاهل هستيد از شما خواستگاري ميكند، هرگز حتي براي خنديدن اين موضوع را با شوهرتان در ميان نگذاريد. اگر حتي تصور ميكنيد در ایميل يا شبكههاي اجتماعيتان موضوع حساسيتبرانگيزي رد و بدل نميشود، هرگز رمز آنها را در اختيار همسرتان نگذاريد و البته خودتان هم حتي در صورت موافقت همسرتان هيچوقت چنين راههايي را امتحان نكنيد.
گذشته را شخم نزنيد
نه به گذشته همسرتان سرك بكشيد و نه اجازه دهيد او به گذشته شما وارد شود. زندگي مشترك شما درست از همان لحظهاي كه قبول كرديد در كنار هم باشيد شروع شده و نگذاريد ورق زدن برگهاي قبلي زندگيتان كه هيچ ارتباطي به زمان حال شما ندارد، بين شما فاصله انداخته يا همسرتان را در مورد شما به شك بيندازد. اگر قبلا سابقه نامزدي شكست خوردهاي را داشتهايد، كافي است آن را از همسرتان پنهان نكنيد و تيتروار چنين واقعيتي را به اطلاع شريك زندگيتان برسانيد اما دليلي براي ورود به جزئيات وجود ندارد.
رازهاي رابطه تمام شده، دليل ريز و درشت جدا شدنتان از هم و مسائلي از اين دست را با همسرتان در ميان نگذاريد. شنيدن اين موضوعات دردي از رابطه شما دوا نميكند و بايد به خاطر داشته باشيد گرچه همسرتان يكي از نزديكترين دوستان شماست اما در هر رابطه دوستي رازهايي هم بايد وجود داشته باشد. هرگز نگذاريد در مورد موضوعاتي كه مربوط به گذشته شماست بيش از حد سوال بپرسد. حق شماست كه رازهاي خودتان را داشته باشيد و در مكانهاي خصوصيتان احساس امنيت كنيد؛ پس او را به حوزههايي كه فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نكنيد و خودتان هم به چنين محدودههايي از زندگي او وارد نشويد.
روي نقطه حساس دست نگذاريد
همه مردها چه حسود باشند و چه نه، چه شكاك باشند و چه نه در مورد يك موضوع واحد حساسيت دارند: «مردهاي ديگر!». همه مردها دوست دارند يكهتاز زندگيشان باشند و ورود هر مرد ديگري كه به اين يكهتازي خدشه وارد كند ميتواند از آنها فردي غيرقابل تحمل بسازد. اشتباه نكنيد، منظورمان ايجاد مثلث عشقي و رابطههاي خارج از چارچوب ازدواج نيست. آنها گاهي حتي تحمل شنيدن حرفهايي در مورد برادر و پدر شما را هم ندارند. اگر فكر ميكنيد او از كارهاي فني سر درنميآورد و به اندازه «پدر»تان حرفهاي نيست، اگر فكر ميكنيد مثل «برادر»تان در خانه به همسرش كمك نميكند يا اينكه اگر تصور ميكنيد به اندازه «شوهر همكار»تان منظم و قانونمند نيست و اين فكرها را در مقابل او به زبان ميآوريد، با دست خودتان طناب دار زندگي مشتركتان را ميسازيد.
مردها از مقايسه شدن بيزارند و از اينكه حتي در حد همين جملات پاي مرد ديگري به زندگيشان باز شود، كلافه ميشوند. پس هرگز بساط مقايسه را مهیا نکرده و تصور نكنيد شنيدن اين جملات يا تعريف كردن از مردهاي ديگر در مهمانيها ميتواند همسرتان را در موردي خاص فعالتر و باانگيزهتر كند.
تا آخر خط برويد
اگر با وجود همه اين تلاشها، چيزي از ترديدهاي همسرتان كم نشده، به او صادقانه و شفاف بگوييد حسادتش آزارتان ميدهد. شايد او بهخاطر تربيت نادرست تصور ميكند اين رفتارها به معناي ابراز علاقه و مراقبت از شماست اما اگر متوجه شود كه معنايي كه در ذهن اوست 180 درجه با آنچه در ذهن شماست متفاوت است، ممكن است در رفتارش تغييري ايجاد كند.
اما اثرات كودكي دشوار و تربيت نادرست به همين جا محدود نميشود. ممكن است همسرتان واقعا گرفتار بحرانهاي رواني باشد كه بر همه ابعاد زندگياش تاثير ميگذارند و بيشتر از همه زندگي مشترك و عشقش را تهديد ميكنند.
اگر هيچ تلاشي براي كم كردن شك او فايده نكرد، با يك مشاور خانواده صحبت كنيد و در جلسات زوجدرماني شركت كنيد. نگذاريد خيلي دير شود. گاهي تاخير براي درمانهاي روانشناختي، مشكلات را مقاوم و حتي غيرقابل حل ميكند.
ممكن است مشاور با آموزش رفتار متقابل صحيح به حل شدن مشكلتان كمك كند يا اينكه تشخيص دهد همسرتان دچار مشكلات ريشهايتري است و به دارودرماني نياز دارد. در هر صورت تنها اعتماد به توصيههاي يك مشاور خبره است كه ميتواند بحرانهايي كه شك در رابطه شما ايجاد كرده را كمتر كند.
تكراري نشويد
خيلي وقتها مردها از تصور اينكه براي همسرشان تكراري شدهاند و نميتوانند اشتياق شريك زندگيشان را از اين رابطه ببينند كلافه ميشوند. اگر همسرتان احساس كند فراموش شده، ناديده گرفته ميشود يا به اندازه ديگران در شاد كردن شما توانمند نيست، ممكن است آسيب زيادي ببيند و حتي به مردي شكاك تبديل شود.
او بايد در همه لحظات زندگي مشتركتان بداند قلب شما را در اختيار دارد و جز او به كس ديگري فكر نميكنيد. براي رسيدن به اين هدف، كافي است از ابزار عشق به شريك زندگيتان نترسيد و مثل روزهاي اول محبت كلامي و رفتاريتان را به نمايش بگذاريد.
تصور نكنيد از شما گذشته يا اينكه بعد از اين همه سال حتما همسرتان ميداند چقدر دوستش داريد! باور كنيد همه زندگيها به تزريق هر روزه عشق نياز دارند و حتي اگر 30 سال هم از ازدواجتان گذشته، نبايد بگذاريد شرم يا ترس از بيان احساسات ميان شما فاصله بيندازد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#119
Posted: 31 Aug 2015 15:13
تفاوت قهرکردن در دنیای آقایان و خانم ها
قهر کردن امری رایج در زندگی زناشویی و در روابط زوجین است بدون شک برای شما هم اتفاق افتاده که قهر کنید و یا همسرتان با شما قهر کنند ،می خواهیم تفاوت قهرکردن در دنای آقایان و خانم ها را بررسی کنیم.
همه ما در زندگي اجتماعي و زناشويي در موقعيتهايي قرار ميگيريم كه شرايط مطابق ميلمان نيست؛ گاهي حرفي ميشنويم كه بهنظرمان توهينآميز است، گاهي فكر ميكنيم مورد ظلم واقعشدهايم، در حقمان اجحاف شده يا تحقير شدهايم و... در چنين شرايطي، هركس با توجه به ويژگيهاي شخصيتي، تربيت خانوادگي يا نوع برداشت خود از مسائل، واكنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهاي بلافاصله حرفشان را ميزنند و به قول معروف از خود دفاع ميكنند.
صدای بسته شدن در، مثل پتک توی سرش کوبیده میشود؛ این چندمین بار است که تا دعوایشان میشود قهر میکند و از خانه بیرون میرود. حالا باید چکار کند؟
بايد منتظر بماند تا برگردد، تلفن بزند يا از او بخواهدكه ديگر اين كار را نكند؟ ولي چه فايده؟ بارها و بارها از او خواسته به جاي اينكه قهر كند و چند روز خانه نيايد، بنشينند، ببينند چكار بايد كرد! اما او هر بار فرار كرده و به جاي حل مسئله، صورت مسئله را پاك كرده! حالا واقعا در مقابل افرادي كه بعد از هر ناراحتي و عصبانيتي قهر ميكنند و از خانه بيرون ميروند، چكار ميتوان كرد؟ در اين خصوص با دكتر خدابخشي، مشاور خانواده صحبت كردهايم كه مطالعه راهكارهاي ارائه شده ميتواند مفيد واقع شود.
دلخوري يا قهر ؟
همه ما در زندگي اجتماعي و زناشويي در موقعيتهايي قرار ميگيريم كه شرايط مطابق ميلمان نيست؛ گاهي حرفي ميشنويم كه بهنظرمان توهينآميز است، گاهي فكر ميكنيم مورد ظلم واقعشدهايم، در حقمان اجحاف شده يا تحقير شدهايم و... در چنين شرايطي، هركس با توجه به ويژگيهاي شخصيتي، تربيت خانوادگي يا نوع برداشت خود از مسائل، واكنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهاي بلافاصله حرفشان را ميزنند و به قول معروف از خود دفاع ميكنند. عدهاي ترجيح ميدهند سكوت كنندتا زمان مناسبي پيدا كنند. بعضي افراد هم قهر ميكنند. فراموش نكنيم همه ما هر روشي را كه انتخاب كنيم ميخواهيم به نوعي مسئله را حل كنيم و در واقع به حس بهتري برسيم. ولي واقعا با كدام روش به چنين هدفي دست پيدا ميكنيم؟مثلا كساني كه قهر ميكنند، نهتنها نميتوانند مشكلي را حل كنند بلكه به نوعي ضعف و ناتواني خود را از رويارويي با مشكل موجود نشان ميدهند و در واقع اعتراف ميكنند كه روش ديگري براي حل اختلافات خود پيدا نميكنند. البته گاهي سكوت ميتواند كمككننده باشد ولي نبايد آن را با قهرهاي طولاني مدت اشتباه گرفت. در واقع همه ما گاهي از همديگر دلخور ميشويم و به فضا و زماني براي فكر كردن و تصميمگيري بهتر نياز داريم ولي اين موضوع باقهر كردن فرق دارد. معمولا كسي كه قهر را انتخاب ميكند، با احساسي ناشي از كينه و خشم ومورد ظلم واقع شدن روبهرو ميشود و قدرت تفكر و تحليل را از خود و طرف مقابلش سلب ميكند. بدينترتيب ميبينيم كه قهرهاي طولاني مدت بهمعناي تسليم و اعلام ناتواني براي حل مشكلات است و فقط زمان ما را براي رسيدن به حس بهتر و حل واقعي مشكلات به تأخير مياندازد.
چرا بعضيها بيشتر قهر ميكنند ؟
اگر بخواهيم بدانيم كه چه نوع شخصيتهايي بيشتر قهر ميكنند و علت اين كار آنها چيست، بايد بدانيم كه قهر هم مثل بسياري از شيوههاي برخورد با مشكلات، در همه افراد يكسان نيست؛ درست همانگونه كه بعضي مواقع، اضطراب و استرس را تجربه ميكنيم ولي بعضي افراد را بيشتر بهعنوان افراد مضطرب ميشناسيم، در مورد قهر كردن هم همينطور است؛ يعني بعضي افراد هم بيشتر قهر ميكنند و زودتر از ديگران ميرنجند و آزرده خاطر ميشوند و اين كمكم بهصورت ويژگي شخصيتي آنها شناخته ميشود. شايد بتوان گفت افرادي كه بيشتر قهر ميكنند توانايي كلامي كمتري نسبت به ديگران دارند. شايد فكر ميكنند دليلي براي حرف زدن وجود ندارد يا اصلا فكر ميكنند حرف زدن فايدهاي ندارد. دليل ديگر اين است كه معمولا اين افراد چون وقتي در كودكي قهر ميكردهاند و به چيزي كه ميخواستهاند، ميرسيدهاند؛ همين موضوع كمكم باعث شده كه قهر كردن بهعنوان بخشي از شيوههاي رفتاري آنها تبديل شود. اينها افرادي هستند كه تصور ميكنند بهترين كار براي تسلط روي افراد، اين است كه آنها را تحت كنترل درآورند. البته اين شيوه برخورد، خودخواهانه بهنظر ميرسد چون بدينترتيب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب ميكنند.
فرزندان را در قهر دخالت ندهيد
درصورت وجود فرزند، زوجين نبايد به هيچ وجه آنها را در قهر و دعواهاي خود دخالت دهند. بعضي وقتها پدر يا مادر، فرزندشان را سپر بلا كرده يا به او القا ميكنند كه ما بهخاطر تو در اين زندگي ماندهايم. به اين شيوه رفتاري «مثلثسازي» ميگويند؛ چون بدون خواست ديگري، او را وارد مشكلات خود ميكنيم؛«برو به بابات بگو نون نداريم، برو به مادرت بگو آماده شو ميخواييم بريم خونه مادر بزرگت، به بابات بگو صداي تلويزيون رو كم كنه و...». اينها نمونهاي از شيوههاي برخوردي والديني است كه فرزندانشان را وارد مشكلات خود ميكنند. در اين مواقع، ما از بچهها بهعنوان واسطه استفاده ميكنيم. اينگونه رفتارها باعث ميشود آنها بعد از مدتي كاملا گيج شده و از اينكه بين كشمكشهاي والدين قرار گرفتهاند خسته شوند. همچنين عاملي است براي ناراحتي و كمبود اعتماد به نفس آنها و باعث ميشود بچهها در آينده قهر كردن را بهعنوان الگوي رفتاري خود در پيش بگيرند و نتوانند امنيت و آرامش واقعي را در محيط خانواده احساس كنند.
امان از دلخوريهاي كوچك
ممكن است گاهي بين زن وشوهر در زندگي مشترك دلخوريهايي بهوجودبيايد كه يا نتوانند درباره آن صحبت كنند يا نتوانند همديگر را قانع كنند. بنابراين ترجيح ميدهند ديگر چيزي نگويند، چون بهنظرشان بيفايده ميآيد؛ بنابراين قهر ميكنند؛ يعني قهر هميشه بهدنبال يك ناراحتي، سوءتفاهم يا دلخوري بهوجود ميآيد كه بهنظر كسي كه قهر كرده شيوه مناسبي بوده چون به روش ديگري نميتوانسته با آن مقابله كند ولي متأسفانه اين رفتار بعد از مدتي تبديل به عادت ميشود اما مطمئنا اين شيوه برخورد، مشكلاتي به همراه خواهد داشت؛ اولا ممكن است هيچ وقت حرفهاي واقعي بين زن وشوهر مطرح نشود. همچنين دلخوريها را بيشتر كند و بدينترتيب ريشه كدورتها عميقتر شود و بعد از مدتي هم نهتنها به كسي كه دائم قهر ميكند توجهي نميشود بلكه ممكن است كمكم طرد هم بشود؛چون بالاخره اين رفتار دير يا زود طرف مقابل را خسته خواهد كرد؛ بنابراين نميتوان از اين طريق مشكلي را حل كرد.
به قبل از قهر برگرديد
اما آيا راهي هم براي جلوگيري از قهر كردن طرف مقابلتان وجود دارد؟بهنظر ميرسد با درنظر گرفتن بعضي مسائل ميتوان به نوعي از آن پيشگيري كرد. بهترين كار براي پيشگيري از قهر طرف مقابل، اين است كه 2 طرف بهعنوان يك قرارداد از پيش تعيين شده به همديگر قول بدهند كه در زمان مناسبي دلخوريها و كدورتهاي خود را مطرح كنند. البته تشخيص زمان مناسب بايد حتما با توجه به خواست 2 طرف باشد زيرا گاهي براي پيدا كردن زمان مناسب هم اختلاف سليقه بهوجود ميآيد؛ بنابراين بهترين زمان هنگامي است كه 2 طرف هم آمادگي صحبت كردن دارند و هم آمادگي شنيدن. بايد توجه كنيم كه بهتر است نگذاريم هيچ مشكل و موضوع مبهمي باقي بماند. البته بايد قبول كرد كه در نهايت بعضي اختلاف سليقهها يا مشكلاتي هم هستند كه راهحل خاصي ندارند. واقعيت اين است كه پارهاي از درگيريها و دلخوريهاي گذشته شايد هيچ وقت حل نشوند؛ بنابراين دو طرف بايد آنها را بپذيرند و دائم به آنها برنگردند؛ يعني نبايد با بهوجود آمدن كوچكترين مشكلي، دوباره بحث آنها را پيش كشيد.
شخصيت يكديگر را زيرسؤال نبريد
يكي ديگر از مسائلي كه بايد براي پيشگيري از قهر طرف مقابل درنظر داشت، اين است كه دقت كنيم به همديگر و خانوادههايمان توهين نكنيم؛ مثلا اگر با يكديگر قرار داريد و يكي ديرتر ميرسد يا نتوانسته چيزي را كه قول داده تهيه كند، سعي نكنيد به شخصيت او توهين كنيد و بگوييد: «اصلا شما خانوادگي مسئوليتپذير نيستيد. تو هميشه بدقول و دروغگويي. هيچ وقت هم درست نميشي و...».
به كسي كه قهر ميكند جايزه ندهيد
اين درست است كه پس از قهر همسرتان بهدنبال راهحلي براي بازگشت دوباره او به خانه باشيد. اما فراموش نكنيد كه اين موضوع و چگونگي برخورد شما با آن بسيار مهم است؛ يعني نبايد بهگونهاي عمل كنيد كه او باز هم اين رفتار را تكرار كند؛ بهعبارتي به قهر كردن ديگران جايزه ندهيد. همان بار اول از همسرتان بخواهيد كه اين شيوه رفتاري خود را تغيير دهد. ضمن اينكه به او نشان دهيد اگر بازهم اين كار را تكرار كند، دفعه بعد برگشتي در كار نيست؛ چون اين افراد معمولا راهحلهاي موقت و ناكار آمدي مثل قهر كردن را به شيوههاي صحيح حل مشكلات ترجيح ميدهند؛ بنابراين بهترين كار اين است كه به او بگوييد راه مناسبي را انتخاب نكرده و بدينترتيب نهتنها مشكلاتتان حل نميشود بلكه حل آنها سختتر هم خواهد شد. چون قرارنيست در زندگي زناشويي كسي از ديگري رشوه بگيرد. اين شيوه هم در طولاني مدت، نهتنها جوابگو نخواهد بود بلكه شايد به جداييهاي طولاني مدت هم منجر شود.
تفاوت قهر زنان و مردان چيست ؟
معمولا وقتي مردان از موضوعي ناراحت ميشوند و حتي خانه را ترك ميكنند بايد به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصميم بگيرند و به نتيجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر ميشوند و دوباره برميگردند و معمولا قصد جدايي ندارند بلكه ميخواهند فضاي بيشتري براي فكركردن داشته باشند و مدتي از صحنه دعوا و بگومگو به دور باشند؛ درحاليكه خانمها وقتي قهر ميكنند توقع دارند بيشتر به آنها توجه شود و در بعضي موارد نيز خواهان امتياز بيشتري هستند. ولي زن و مرد با هر هدفي كه قهر كنند بايد بدانند راه مناسبي را انتخاب نكردهاند و اين شيوه برخورد راه بهجايي نخواهد برد.
بعد از قهر چي ؟
اما اگر با تمام اين مسائل و با توجه به عوامل پيشگيري از قهر، بازهم شرايطي بهوجود آمد كه يك طرف بهدنبال ناراحتي و كدورت قهر كرد و ازخانه خارج شد، بهترين كار چيست و چطور ميتوانيم كاري كنيم كه اين موضوع بهصورت عادت درنيايد و تكرار نشود؟ بهترين كار اين است كه ابتدا سعي كنيد مشكل را بين خودتان حل كنيد؛ يعني اطرافيان، بهويژه خانوادههايتان را وارد مشكل خود نكنيد. اين موضوع چند ويژگي دارد؛ اولا اينكه خانوادهها و اطرافيان هم مشكلات خودشان را دارند. پس صحيح نيست كه ما هم مشكل مضاعفي برايشان ايجاد كنيم. به علاوه امكان دارد با توجه به گله و شكايتهايي كه ما از طرف مقابلمان ميكنيم، آنها بيش از حد از همسرمان ناراحت شوند، شناخت نادرستي از او پيداكنند و كلا ديد آنها نسبت به همسرمان تغيير كند؛ تا اندازهاي كه حتي پس از حل مشكل 2 طرف هم آنها ديگر نتوانند طرف مقابل را مانند قبل بپذيرند و به نوعي حرمتها از بين برود و نگرشها نسبت به هم تغيير كند. بدينترتيب به جاي اينكه مشكل حل شود بيشتر به آن دامن زده ميشود. بهطور كلي بهتر است از كمك گرفتن و دخالت دادن افراد غيرمتخصص در مشكلات و مسائلمان خودداري كنيم. اگر هم در مواردي نياز به مشورت و كمك داشتيم بهتر است از افراد بيطرف، متخصص و مشاور كمك بگيريم. گاهي بعضي زنان فكر ميكنند با بهوجود آمدن هرگونه مشكلي اگر بتوانند شوهرشان را تحت فشار قراردهند، زودتر به نتيجه ميرسند. براي همين مهريهشان را به اجرا ميگذارند. شايد آنها در يك مقطع زماني بتوانند همسرشان را تحتفشار قرار دهند اما فراموش نكنيد كشاندن پاي فرد به دادگاه، آنقدر تجربه تلخي است كه حتي اگر دوباره هم بخواهيد زير يك سقف برگرديد، مسلما آن زندگي ديگر مانند قبل نخواهد شد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#120
Posted: 31 Aug 2015 15:19
10 کار غلط خانمها در زندگی زناشویی که همسرشان را کلافه می کند
من از روی تحلیل های بسیار زیاد 10 نمـونــه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو واقـعا کفری می کـنـــه و باعث میشه که مردها به سر حدجنون برسند.
آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو، طرز راه رفتن و صـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه از دلایـلی هسـتـــند که آقایون فــکر میـکنند خانم ها موجوداتی آسمانی هستند. در حـالیکه زنـدگی بدون وجود اونها غیر ممکنه. اما مطمئنا باهاشون هم نمی تونیم زندگی کنیم. ....عـلــت این که چرا نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تاحدود بسیار زیادی به این مطلب بر میگرده کــه اونها کامل و بی عـیـب نیـــستند. من از روی تحلیل های بسیار زیاد 10 نمـونــه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون رو واقـعا کفری می کـنـــه و باعث میشه که مردها به سر حدجنون برسند.
شماره 10
خانم ها وانمود می کنند که پاک و معصوم هستند
چیزی که در تعداد بسیار زیادی از خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند. البته آن دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام این موارد باشد.
شماره 9
از سایر خانم ها انتقاد می کنند
برای چه هیچ خانمی نمی تواند از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.
البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند ( و خوشبختانه او را به جمع دوستانه شان دعوت کنند ) اما بسیاری از آنها دوست ندارند همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را خواهند دید.
شماره 8
حسودی می کنند
بیشتر اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور کنید چگونه می خواهید در این جنگی که به وجود آمده آست پیروز شوید؟!
شماره 7
خود را نیازمند نشان می دهند
بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند.
در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.
شماره 6
رمزی صحبت میکنند
جمله قدیمی " نظر تو چیه؟" یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر آنها ما باید پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم بود.
می توانید این منظره رقت آور را تصور کنید : مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است، او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه کشیده نشود!
شماره 5
تجاوز به حریم شخصی
همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.
به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند، به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک زمین بازی جوانمردانه است؟
شماره 4
بیش از اندازه احساساتی می شوند
آنها به خاطر هر چیزی گریه می کنند : یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند، تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه انداخته است.
البته منظور من این نیست که آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه "مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او در خانه شما جاری شود؟
شماره 3
آنقدر خرید می کنند تا از حال بروند
هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر دوش آنهاست فکر نکنند.
اما تا اینجا همه چیز قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.
شماره 2
پیوسته صحبت می کنند
متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.
شماره 1
از روابط جنسی به عنوان یک سلاح استفاده می کنند
اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.
البته من به نوبه خود به کارگیری این روش موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی اینطور سوء استفاده کنند.
یاد بگیرید آنها را تحمل کنید
اگر با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر سر آن به توافق رسند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود