ارسالها: 2890
#101
Posted: 31 Aug 2015 09:29
تقلب های همسرداری !
برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو. همین عبارت دوستت دارم معادل میلیاردها تومان پول نقد است..
محکوم نکنید !
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.
قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم. این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!
چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟
از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو .
قاتل رابطه زناشویی
عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند.
بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم.
قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند. ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#102
Posted: 31 Aug 2015 09:33
دعوا با همسر بدون تلفات
نمی شود با تو زیر یک سقف زندگی کنم اما دچار اختلاف نشویم اما می شود کاری کنیم که بجای شکستن ظرف و ظروف بعد از حل اختلاف به هم نزدیک تر شویم.
زمانی که عقد ازدواج بین دو شخص منعقد می شود ، می گویند ما با همدیگر زندگی را شروع کردیم ، منظور زوجین از زندگی این است که اینها در کنار هم اهداف مشترکی را دنبال خواهند کرد که در اصطلاح ما می گوییم زندگی مشترک ، یا می توانیم بگوییم زنده کردن اهداف مشترک و تفاوتهای فی ما بین، باید توجه داشته باشیم که رابطه بین زوجین زنده است نه راکد یا مرده، چون در این صورت به این رابطه نمی توان اسم زندگی را بار کرد مثلا اشخاصی که در حالت طلاق عاطفی یا متارکه به سر می برند، در واقع چیزی به اسم زندگی مشترک ندارند.
یکی از خصوصیات مهم موجودات زنده تغییر و تحول در جسم و روحشان می باشد و با گذشت زمان تغییرات فراوانی در جسم شان پدید می اید، گاهی مریض می شوند و گاهی سرحال و سر خوشند، همچنین گذشت زمان و تغییرات سن ، در جسم شان تحول ایجاد می کند و باید با جسم جدید سازگار شوند مثلا یک پیر مرد هشتاد ساله نباید رفتار یک جوان سی ساله را داشته باشد چون در صورت تقلید رفتارهای شخص جوان جسمش آسیب می بیند لذا باید از جسم خود بیشتر مراقبت کند.
رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و به همین خاطر به رابطه مشترک زندگی می گویند و همانند جانداران ممکن است رابطه دچار بی روحی و بیماری گردد که این مسئله طبیعی است ، با توجه به مطالب فوق به جرأت می گویم در رابطه زوجین اگر هیچ اصطکاکی نباشد می توان گفت یا زندگی شان راکد شده و یا کلا از بین رفته است و الا محال است که زوجی هیچ گونه اختلاف سلیقه با همدیگر نداشته باشند بنابراین وجود اختلافات در زندگی مشترک طبیعی است و در مواردی باعث رشد و پیشرفت نیز می گردد اما انچه که مهم است این است که راههای بیان عقاید و صحبت کردن را یاد بگیریم و الا اختلافات کوچک که نمک زندگی تلقی می شوند، نمک روی زخم خواهند شد و جز سوزش هیچ مزه ای نخواهند داشت به همین خاطر تصمیم گرفتیم در این پست راههای بحث کردن و دعوا کردن با همسر را بررسی کنیم اما قبل از آن یاد آور می شوم که اصولا هر دعوایی به معنی پایان زندگی مشترک و نفرت زوجین از همدیگر نیست مگر اینکه راه صحیح دعوا را بلد نباشیم.
روش های صحیح دعوا با همسر
1- یکی از عوامل مهم ریشه دار شدن دعواهای زوجین دخالت دادن اشخاص دیگر در دعوا می باشد. که این مسئله خودش به دو صورت نمود پیدا می کند :
صورت اول : اینکه دعوای موجود بین خود را به خانواده ها یا اشخاص دیگر نسبت دهیم مثلا اکثر خانمها در دعوا می گویند این حرف، حرف خودت نیست حتما مادرت چنین حرفی زده است یا خواهر و یا هر کس دیگر ... یا اینکه بعضی از مردان شروع به توهین و اهانت به خانواده همسر می کنند مثلا به خانم می گویند اینکه شما حرف متوجه نمی شوی و منطقی نیستی تقصیر خودت نیست چرا که مادر یا پدرت هم همین طور می باشد یا مثلا برادرت نیز فلان کاره می باشد...طرح چنین مسائلی ممکن است مثل پاشیدن بنزین روی جرقه های آتش باشد که در کوتاهترین زمان ممکن جرقه های ضعیف را که یک بچه می توانست خاموش کند ، تبدیل به آتش مهیب و خانمان سوز می کند که آتشنشان های ماهر هم نتوانند خاموشش کنند.
صورت دوم : دخالت عملی است و انتقال مباحث محرمانه خانواده به اشخاص دیگر می باشد هر چند این اشخاص پدر ومادر زوجین باشد چرا که دعوت این اشخاص برای قضاوت و پا در میانی فقط اتش دعوا را شعله ور می کند چون این افراد ذی نفع می باشند و غالبا قضاوت شان بی طرفانه نخواهد بود .
بنا براین زوجین باید بدانند که مسئله پیش آمده فقط به خودشان مربوط می شود و هر اخلاق بدی داشته باشند مربوط به خودشان می باشد نه خانواده شان ، و باید با همدیگر گفتگو کرده و مسئله را حل نمایند یه به اشخاص متخصص و مشاور مراجعه نمایند.
رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و به همین خاطر به رابطه مشترک زندگی می گویند و همانند جانداران ممکن است رابطه دچار بی روحی و بیماری گردد که این مسئله طبیعی است ، با توجه به مطالب فوق به جرأت می گویم در رابطه زوجین اگر هیچ اصطکاکی نباشد می توان گفت یا زندگی شان راکد شده و یا کلا از بین رفته است
2- ممکن است زوجین از همدیگر خواسته ای داشته باشند و این مسئله باعث تشنج در رابطه شان شود، اصل داشتن چنین خواسته هایی طبیعی است اما آنچه که مهم است نحوه بیان خواسته می باشد. بعضی از جملات به هیچ وجه برای جامه عمل پوشیدن خواسته ها مناسب نیستند مثل اینکه شما همسر را مخیر کنید بین ادامه زندگی یا قبول خواسته، چرا که در این صورت همسر شما نسبت به زندگی مشترک دید منفی پیدا می کند و با خود می گوید : آیا یک اختلاف کوچک هم وزن قوام زندگی ماست؟!
به عبارتی دیگر می گوید ارزش زندگی مشترک به اندازه همین مشکل کوچک می باشد و قطعا در مشکلات بزرگ من با شکست مواجه خواهم شد. لذا زوجین در دعواهای پیش آمده به هیچ وجه نباید پای اصل زندگی را به میان بکشند بلکه بر عکس قبل از بیان خواسته باید نسبت به اهمیت زندگی اشاره کنند مثلا بگویند من به پیوند مقدس مان احترام می گذارم و تا زمانی که جان در بدن دارم به زندگی ام عاشقانه جان خواهم بخشید و این خواسته من در راستای قوام و بهتر شدن زندگی می باشد.
3- استفاده از بعضی کلمات در حین دعوا ممنوع می باشد این کلمات عبارتند از هیچ وقت، همیشه ، هرگز ... به عبارتی از به کار گیری الفاظ منفی که کل زندگی را هدف قرار می دهد، باید خودداری کرد مثلا این جملات: هیچ وقت تو شوهر خوبی برایم نبودی، هیچ وقت مرا دوست نداشتی، همیشه فحاشی می کنی، هرگز به خانواده من احترام نگذاشتی ، هیچ خیری از تو ندیدم. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر زنی كه به شوهر خود بگوید كه از تو خیری ندیده ام عمل چنین زنی هیچ گشته و باطل می شود(وسائل الشیعه . ج14 . ص115) باید خودداری کرد تا از عواقب منفی و دلسرد شدن طرف مقابل نسبت به زندگی جلوگیری شود.
4- از مقایسه کردن بپرهیزیم؛ یادمان باشد یک دعوای کوچک انتهای زندگی مشترک نیست و نباید خطوط قرمز شکسته شود، یکی از خطوط قرمز مقایسه کردن همسر با دیگران می باشد ، گاهی اوقات طرفین شروع می کنند به تعریف و تمجید از دیگران و طعنه زدن به همدیگر، که این مسئله ممکن است دل شکستگی عمیقی بین زوجین ایجاد کند که التیامش مدتها طول بکشد.
5- از درد دل با نامحرم بپرهیزیم . از بازگو کردن اسرار خانواده و حرف دل به نامحرمان باید خودداری کرد چرا که این مسئله ضربه بزرگی بر پیکره زندگی وارد می کند، بعضی اوقات اشخاص قبل از اینکه از همسر خود جدا شوند شروع به ارتباط با نامحرم می نمایند و مسائل زندگی خود را با یک شخص اجنبی به اشتراک می گذارند که این مسئله تباهی زندگی دنیوی و ویرانی حیات آخرت را به دنبال دارد.
6- سعی کنیم دعوا را زود تمام کنیم و موجب عصبانیت بیش از حد همدیگر نشویم، می توان ادامه بحث را به زمان بهتر و موقعی موکول کرد که زوجین حال مساعدی دارند همچنین بعد از دعوا به مباحث و مسائلی که در بحث اتفاق افتاده نباید فکر کرد و همه انتقادها و بحث ها را خیلی سریع از خاطر خود پاک کرد و با یک شاخه گل زیبا و نوازش عاشقانه طراوت از دست رفته لحظات گذشته را باز پس گرفت .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#103
Posted: 31 Aug 2015 09:36
عاشقانههایی کاملا مردانه
عشق نوعی تاثیر جادویی روی هر زنی دارد؛ همه زنان، حتی زنان هدفگرا، واقعگرا و دارای شخصیت مدیریتی، مشتاق عشق هستند و ارزش زیادی برای آن قائلند.
روانشناسان معتقدند گرچه زنان فطرتا خواهان عشق و محبت هستند، اما دوام این محبت و عشق زنانه، وابستگی تام به رفتارهای عاشقانهای دارد که یک مرد در قبال همسرش اعمال میکند. رفتارهای محبتآمیز و مملو از عشق، تحت عنوان مناسک و آیینهای عاشقانه شناخته شده است. آیینهای عاشقانه، رفتارهای ساده اما قدرتمندی است که کمک میکند تا ما در روابطمان، هیجانات مثبت، عواطف یا احساسات بسیار خاص و درونی چون عشق را تجربه و لمس کنیم. به بیان دیگر، آیینها و مناسک عاشقانه، بدون آن که حرفی یا صحبتی را بیان کنند، راه بلند ایجاد عشق را کوتاه میکنند.
دانستن برخی از این تشریفات عاشقانه، برای مردان و زنان خالی از لطف نیست؛ انجام برخی از آیینها، این اطمینان را به مردان میدهد که همیشه با انجام برخی از کارها، میتوانند عشق و محبت همسرشان را به دست بیاورند و حس «توجه و ارزش قائل شدن» را نسبت به همسرشان ابراز کنند.
از سوی دیگر، نمایش این تشریفات عاشقانه از جانب مردان، برای زنان مانند تضمینکنندهای در جهت دریافت توجه، مراقبت و حمایت از جانب همسرشان معنا میشود که به زنده ماندن هیجانات و عواطف مثبتشان منجر شده و باعث تبلور یا اظهار حس «قدردانی» از همسر در آنان میشود.
مردان با استفاده از چند آیین عاشقانه پیشنهادی زیر، میتوانند رنگ عشق در زندگی شان را پررنگ کنند و همسرشان را بیش از پیش علاقهمند به خود سازند.
عاشقانه، ابراز عشق کنید
بیشتر زنان امروزی، بخش زیادی از اوقات روزانه خود را صرف فعالیتهایی میکنند که به کارهای مردانه موسوم است. مجموعه این فعالیتها باعث میشود زن به سمت جنبه مردانه شخصیت خود سوق یابد. به منظور رهایی از این حالت و دستیابی به جنبه زنانه و کسب آرامش، زن نیازمند کمک همسرش است.
مرد میتواند با رفتارهای محبتآمیز و عاشقانه خویش، به ارضای نیازهای همسرش توجه کند و او را در رها شدن از تمایلات درونی اش که بیشتر در جهت محافظت و مراقبت از دیگران است، یاری برساند. به همین دلیل میتوانید گاهی با پذیرفتن و به عهده گرفتن برخی از مسئولیتهای همسرتان یا با ایجاد شرایط شاد و دلپذیری چون خرید بلیت سینما، دعوت به رستوران و... ابراز عشق کرده و به او اجازه آرامش و لذت از زندگی بدهید. لحظههای عاشقانه مانند گذراندن تعطیلات کوتاهمدت است که فرصتی را برای زن فراهم میآورد تا به جنبههای زنانه خویش توجه بیشتری کند. به بیان دیگر مرد با مهیا کردن نیازهای زن، به همسرش نشان میدهد او نیازهای همسفر زندگیاش را درک کرده و آنها را قابل احترام میداند. رفتارهایی از این دست، از جمله اعمالی است که زن را از لحاظ روحی و عاطفی اغنا کرده و حس «حمایت شدن» و «مورد توجه بودن و درک شدن» به او القا میکند، دقیقا شبیه به حمایتی است که از طریق گفتوگو و مصاحبت ایجاد میشود.
در یک لحظه عاشقانه، زن میتواند بدون آن که از احساسات خود صحبتی به میان آورد؛ احساس پذیرفته شدن، دوست داشته شدن، درک شدن و حمایت شدن از جانب همسر را لمس و تجربه کند، بیتردید این گفتوگوی بدون کلام اما پر از احساس، سرشار از سود برای زن است. رفتار عاشقانه مرد، موید این مهم برای زن است که «همسرش او را پذیرفته و بسیار دوستش دارد.» لحظات عاشقانه برای زنانی که از ابراز احساسات خود رضایت نداشته یا آنکه توانایی ابراز احساساتشان را نداشته و بابت آن احساس ناراحتی و خشم میکنند، بسیار مفید است.
با همسرتان ارتباط صمیمی داشته باشید
یکی از شکایتهای اصلی زنان، نداشتن رابطه صمیمانه با همسرشان است. زنان به منظور فائق آمدن، تحمل کردن و دست و پنجه نرم کردن با فشارهای زندگی که گاه آنان را مستاصل کرده و از پا در میآورد، نیاز دارند درباره احساسات خود با همسرشان صحبت کنند. مردان آگاه میتوانند با آموختن روشهای ارضای این نیاز، دوباره بر مسند خویش برگردند و همسرشان را نیز مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.
گوش دادن به احساسات زنان، مهارتی مهم برای مردان است. با یادگیری مهارتهای گوش کردن، مرد میتواند همسرش را از احساسات ناخوشایند، عوامل بازدارنده و فشارزا رها کند و نیاز تشکر، قدردانی و احساس صمیمیت او را نیز مرتفع سازد.
به ویژگیهای مثبت همسرتان توجه کنید
به منظور حمایت و حفاظت از همسرتان، بویژه در برهههای حساس، بحرانی و نگرانکننده، باید بر ویژگیهای مثبت و رفتارهایی از همسرتان که خوب بوده تمرکز کنید. با برشمردن ویژگیهای مثبت شخصیت همسرتان است که او از علاقه شما به خود اطمینان حاصل کرده و عزت نفس خود را ترمیم میکند. اعتماد به خود زمینهساز عشق به خود است و از همین عشق به خود است که عشق به شما ایجاد یا محکمتر میشود. یادتان باشد اگر همسرتان خودش را دوست بدارد میتواند شما را هم دوست داشته باشد.
به وقت مقتضی، اعتراض و انتقاد کنید
اگر چه سخت از همسرتان دلگیر هستید و رفتار او را توهینی به خود قلمداد میکنید و مدام دوست دارید او را از احساستان آگاه سازید و... اما باید بگوییم بهتر است دست نگه دارید، اندکی صبر داشته باشید. بر خشمتان غلبه کنید، بپذیرید اکنون زمان مناسبی برای اعتراض و گله از او نیست.
یکی از عوامل ضروری برای پرورش عشق و صمیمیت، گفتن حقیقت است، اما وقتشناسی در این امر بسیار مهم است. برای آنکه عشقی ماندگار و بادوام داشته باشید، سعی کنید در زمانی مناسب و به روشی که همسرتان کمتر آزرده شود یا آسیب ببیند، با او صحبت کنید و او را از ناراحتیها و حرفهای دلتان مطلع کنید. انتقاد و بیان اعتراض در شرایط مساعد، مناسب و بهینه است که نتیجه مطلوبی را برای شما پدید میآورد.
بیقید و شرط، فقط به همسرتان توجه کنید
در ابتدای یک رابطه عاشقانه، از آنجا که زن شناخت کاملی از مرد ندارد سعی میکند به او اعتماد کرده و همراهش شود. احساسات مثبت، محیطی عاشقانه و دوست داشتنی میسازد هر چند این امنیت عاطفی و روانی بسیار حساس و شکننده بوده و ممکن است پس از چند بار دلشکستگی، ناکامی و ناامیدی فرو ریزد.
اگر مرد، مهارتهای گوش دادن و درک کردن زن را نیاموخته و بلد نباشد، بیگمان با گذشت اندک زمانی، زن نیز از ابراز احساسات درونی و طبیعی خود امتناع کرده و گاه حتی با «احساس مهم نبودن» خاموش میشود. جالبتر آن که در این زمان، خود زنان هم نمیدانند چه اتفاقی افتاده است و چرا زندگیشان به اینجا رسیده است!
گاهی حتی «احساس مورد توجه نبودن» در زن به قدری شدت میگیرد که تلاشهای بیوقفه و مجدد مرد، برای احیای رابطه عاشقانه و تجربه آن احساس جادویی و شگفتانگیز بینتیجه مانده و تحت هیچ شرایطی قابل بازگشت و دریافت نیست.
بنابراین به منظور پرورش، تقویت یا ایجاد احساس موفقیت در عشق توصیه میکنیم به همسرتان توجه کنید. یادتان باشد با توجه روز افزون، همسرتان براحتی میتواند «احساس مورد توجه بودن و درک شدن» از جانب شما را لمس کند.
مصاحبت با همسر، یکی از راههای اساسی توجه و از جمله نیازهای زنانه است. با گفتن عبارات یا جملاتی مانند : «من تو را دوست دارم و میخواهمت»، «تو برای من بهترینی»، «تو برای من خیلی مهم و باارزش هستی»، «دوست دارم حرفهای تو را بشنوم»، «کنارت میمانم تا با من حرف دلت را بگویی» و... میتوانید توجه خود را به همسرتان هدیه دهید.
تعریف و تمجید فراموش نشود
تعریف و تمجید، قدردانی و سپاسگزاری از زنان، از رفتارهایی است که موجب تبلور عشق در آنان میشود. هنگامی که شما از همسرتان به خاطر تلاشها یا چیزهایی که برای شما فراهم آورده، تشکر میکنید، او احساس عشق و محبت کرده و تمایل بیشتری برای خلق یک رابطه عاشقانه مییابد. اگر همسرتان آشپزی خوبی دارد، لباس زیبایی میپوشد، از فرزندتان بخوبی مراقبت میکند، به شما و نیازهایتان اهمیت میدهد، به خانوادهتان احترام میگذارد و... سعی کنید بی تفاوت از کنار رفتارهای مثبت و محبتهای همسرتان نگذرید، بیتوجهی شما موجب دلسردی و ناامیدی او میشود. با بیان جملاتی همچون «شما بانوی فوقالعادهای هستی»، «با این لباس، خیلی ماه شدی»، «تو واقعا خوب هستی و مرا شرمنده میکنی»، «من به داشتن همسر هنرمند و مدبری چون تو به خودم میبالم» و... همسرتان را از این رو به آنرو میکنید. فراموش نکنید توجه به همین چیزهای کوچک و جزئی است که یک عشق به یاد ماندنی و بادوام را به وجود میآورد.
برای همسرتان یادداشت بگذارید
زنان به مردانی که به آنها توجه میکنند،به درخواستهای آنان پاسخ میدهند و در نهایت برای آنها یادداشت میگذارند، بسیار متمایلند. پاسخهای سریع و فوری به خواستهها، برای زنان بسیار جالب و خوشایند است و این حس را در آنان ایجاد میکند که همسرش واقعا خاطر او را میخواهد و براستی عشقش را نیز ابراز میکند.
در مواقعی که امکان برآورده کردن درخواستهای همسرتان هست آن را پشت گوش نیندازید، بهترین راه برای ایجاد یک پاسخ عاشقانه آن است که در همان لحظه آن خواسته را اجابت کنید. حال اگر همسرتان از شما درخواستی کند، اما شما بنابر دلایلی، توانایی پاسخگویی فوری به آن خواسته را نداشته باشید، بهتر است یادداشتی برای همسرتان بگذارید. اگر این کار را نکنید همسرتان احساس خواهد کرد که باید آن را دوباره یادآوری کند به همین دلیل ممکن است بارها و بارها آن را به شما گوشزد کند.
اشتباه نکنید، ما نمیخواهیم تلویحا بگوییم مردان باید برای انجام اوامر همسرشان همیشه آمادهباش و منتظر باشند. ممکن است سرتان شلوغ باشد یا خسته باشید، پس لازم نیست به محض این که همسرتان درخواستی را مطرح کرد آن را انجام دهید، گاهی انجام درخواستها نیاز به ساعتها زمان دارد، فقط کافی است به همسرتان بگویید آن را در فهرست کارهای آیندهتان قرار دادهاید و در اسرع وقت خواستهاش را انجام خواهید داد.
همسرتان را در آغوش بگیرید
در آغوش گرفتن همسر، یک مهارت ارتباطی پیشرفته و هدیهای کاملا عاشقانه است. این راه عاشقانه، بهترین روشی است که میتواند موفقیت و توانایی شما را در دوست داشتن و عشق ورزیدن به همسرتان تضمین کند.
زن با قرار گرفتن در آغوش مرد، احساس مورد حمایت قرار گرفتن میکند، حال اگر زنی در آغوش گرفته نشود، رنجیده خاطر شده و خلأ و نبود این حس برایش بسیار آزاردهنده خواهد بود. اغلب زنان، کمتر متمایلند از همسرانشان درخواست کنند که آنها را در آغوش بگیرند و گاه حتی برخی، بیان این درخواست را غیر معمول و شکست خود تعبیر میکنند.
به همین دلیل، اگر پیشنهاد در آغوش گرفتن، از جانب مرد باشد، برای زن پسندیدهتر و عاشقانهتر خواهد بود. توصیه میکنم این مهم را فراموش نکنید و هر بار با در آغوش گرفتن او به استقبال همسرتان بروید تا بتوانید لبخندی شیرین بر لبانش بنشانید و احساس مورد علاقه بودن و ارزشمند بودن را در او ایجاد کنید.
همسرتان را نوازش کنید
گرفتن دستها و نوازش کردن زن، بسیار محرک و هیجانانگیز است، اما بسیاری از مردان بعد از گذشت مدت زمانی از ازدواج، این رفتار را متوقف میکنند و آن را منوط به زمانی میسازند که خواهان رابطه جنسی هستند. اختصاص این حس زیبا به شرایط خاص، باعث میشود زن احساس کند تنها یک وسیله مصرفی برای عشقورزی همسرش است، به این ترتیب، احساس ناخوشایند حاصل از این وضعیت نیز، بتدریج زن را نسبت به همسرش دلسرد و مایوس میکند. شما به عنوان یک مرد بهتر است بدانید زنان برای افزایش و تقویت عزت نفسشان نیاز دارند که هر روز به مدت حداقل 20 دقیقه، به صورت غیر جنسی توسط همسرشان نوازش و لمس شوند. نوازشهای غیرجنسی همسر، نهتنها روشی خارقالعاده برای ایجاد احساس صمیمیت است، بلکه شیوهای است که اثر حاشیهها و ناملایمات گاه و بیگاه، اما ناگزیر زندگی را هموار و کمرنگ میسازد و علاقه و احساس را به رابطه باز میگرداند.
جادوی «فقط یک شاخه گل» را امتحان کنید
یکی از اعمال و تشریفات کاملا عاشقانه یک مرد، خرید گل برای همسرش است، خریدن گل همچون نمادی است که اهمیت بسیار زیادی در ایجاد عشق دارد. زنان با هدیه گرفتن یک یا چند شاخه گل ازطرف همسرشان احساس عشق و محبت زیاد میکنند. زنان دوست دارند همسرشان، بدون آنکه از آنها چنین درخواستی کرده باشند، این کار را انجام دهند؛ چرا که این گونه خریدهاست که برایشان معنای عاشقانه دارد.
زمانی که مرد بهطور کاملا خودانگیخته و بدون درخواست همسرش، برای او گلی خریداری میکند؛ به طور تلویحی به همسرش میفهماند که دوستش دارد، مورد توجهش است و به او اهمیت میدهد و نیازهایش را کاملا درک میکند.
برای القای احساس «صمیمیت» و ضمانت شادابی، جنب و جوش و طراوت همسرتان، توصیه میکنیم همین امروز با خرید یک شاخه گل، پیش از آن که گلهای تقدیمی قبلیتان پژمرده شوند، بار دیگر عشقتان را نسبت به همسرتان ابراز کنید. بیرون رفتن با همسر، قدم زدن با هم، باز کردن درِ اتومبیل، غذا خوردن در بیرون، کمک در شستن ظرفها و... از رفتارهایی است که همچون دادن یک شاخه گل، بسیار تاثیر گذار بوده و ثبات و تداوم عشق شما و همسرتان را افزونتر میکند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#104
Posted: 31 Aug 2015 09:46
به فکر چاره برای همسران متوهم باشید !
برخی همسران در مورد همسرانشان دچار شک و تردید و توهم خیانت هستند و همیشه احساس می کنند در معرض خیانت همسرشان قرار دارند و احساس ترس و تهدید می کنند
متخصص اعصاب و روان هشدار داد: تجسس و کنجکاوی های همسران نسبت به یکدیگر موجب ایجاد نگرانی های دائمی،اضطراب و به تدریج منجر به خشم و نفرت خواهد شد.
دکتر فدائی تأکید کرد: در مورد تجسس همسران در احوال یکدیگر، تمایل به این که فرد از همه مسائل اطرافیان سر در آورد و این احساس که شاید دیگران موضوعاتی را از وی پنهان می کنند یا دروغ می گویند و به وی خیانت می ورزند گفتنی بسیار است.
عامل اول/ فرافکنی
وی ادامه داد: مهم تر از همه آن که وقتی افراد عادی درباره دیگری صحبت می کنند، عمومأ بیش از آن که درباره فرد دیگر اطلاعاتی به دست دهند در مورد خود به صورت نا دانسته اطلاعاتی در اختیار دیگری می گذارند و این همان وضعیتی است که در علوم رفتاری "فرافکنی" نامیده می شود.
وی خاطرنشان کرد: یعنی فرد دیدگاه ها، خواسته ها و یا ترس هایی را که خودش دارد و برای خود و دیگری ناپسندیدنی و نامطلوب را به صورت ناخودآگاه به دیگری نسبت می دهد.
وی همچنین افزود: حال به دنبال آن فردی که تمایل به خیانت به همسرش را دارد با فرافکنی احساس می کند زنش هم قصد خیانت به او را دارد.
دکتر فدائی برای درک بیشتر این موضوع یادآور شد: همچنین پدری که نسبت به فرزند خود با خشونت و بی ادبی رفتار می کند بالطبع فرزندش را متهم می کند که نسبت به پدر بی ادب و پرخاشگر است.
وی تصریح کرد: حال به دنبال چنین مسائلی اضطراب فرد در مورد بد بودن خود فرد از بین می رود و با متهم کردن طرف مقابل، به خود اجازه می دهد که چون همسرم قصد خیانت به من را دارد پس من هم مجاز به خیانت هستم.
این روانپزشک تأکید کرد: در واقع این یکی از ساز و کارهای است که منجر به تجسس در احوال دیگران می شود.
عامل دوم/ احساس ترس، ضعف و نداشتن اعتماد بنفس
وی اظهار کرد: فردی که گمان می کند موجود ضعیف، نامطلوب و به در نخوری است، می کوشد تا با متهم کردن دیگران بر آنها برتری یابد و اصولأ گمان می کند که چون انسان ضعیفی است لابد دیگران دوستش ندارند و با او بد رفتاری می کنند.
عامل سوم/ یادیگری و آموزش
عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکان ایران، گفت: برای نمونه کودکی که با والدین بد گمان زندگی می کند نادانسته تحت تأثیر دیدگاه و ذهنیت آنها قرار می گیرد و فکر می کند همان طور که پدرم می گوید لابد همه زن ها بی وفا هستند. یا همان طور که مادرم می گوید لابد همه مردها می خواهند سر زن ها کلاه بگذارند.
وی خاطرنشان کرد: گذشته از این موارد که در افراد به ظاهر سالم عامل شک و بدگمانی به همسر و اطرفیان است، گاهی اوقات در بیماری های شدید روانی یعنی روان پریشی ها دیده می شود بدون هیچ علت قبلی شخص احساس می کند همسرش به وی خیانت می کند در حالی که هیچ گونه شواهدی دال بر این موضوع وجود ندارد و او هیچ دلیلی را هم نمی پذیرد.
توهمات شنوایی
دکتر فدائی اظهار کرد: گاهی اوقات علت این قبیل هذیان ها توهمات شنوایی است،یعنی بیمار صداهایی می شنود که می گوید همسرت به تو خیانت می کند و یا همسرت می خواهد اموال تو را به نام خودش کند و... که به طبع بیمار هم تحت تأثیر این توهمات شنوایی دچار هذیان می شود.
وی درمان موارد خفیف این قبیل مشکلات را روش های مشاوره و روان درمانی و موارد شدید را فقط با درمان دارویی نیز امکان پذیر اعلام کرد.
وی اذعان کرد: به دنبال تجسس و کنجکاوی های بی رویه برخی همسران در احوال هم بسیاری از آنها دیگر قادر به ادامه زندگی مشترک نخواهند بود.
عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکان ایران هشدار داد: در موارد روان پریشی درمان زیر نظر روانپزشک از اهمیت بسزایی برخوردار است و در غیر این صورت وقوع مسائل کیفری، ضرب و جرح و حتی قتل نیز امکان پذیر است.
وی همچنین توصیه کرد: باید دانست که تجسس و سوء ظن در احوال شریک زندگی یک مسئله عادی نیست و زمانی که زوجین با این موضوع برخورد کردند باید خیلی سریع به فکر چاره باشند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#105
Posted: 31 Aug 2015 09:49
آشنایی با علائم و نشانه های خیانت زوجین
واژهای که هیچ مرد یا زن متاهلی نه انتظار شنیدنش را دارد و نه دوست دارد به گوشش بخورد. بااینکه ۹۰ درصد از افرادیکه در یک تحقیق شرکت کرده بودند اعتقاد داشتند که «خیانت» کار درستی نیست اما هر روز آمار خیانت در همه جای دنیا در حال افزایش است
بهتر است پیش از هر تصمیمی به چند نشانه که میتواند احتمال خیانت همسرتان را افزایش دهد، دقت کنید و به یاد داشته باشید ممکن است در شرایطی،همه این نشانهها وجود داشته باشد اما همه چیز از سوءتفاهمی ساده سرچشمه بگیرد و خیانتی وجود نداشته باشد. پس حتی با وجود این نشانهها هم هیچ وقت صد درصد نتیجهگیری نکنید!
علائم و نشانه های خیانت زوجین
1 ـ وقتی همسرتان ساعتهای کمتری را نسبت به گذشته در خانه صرف میکند، در حالی که مسئولیتهایش در محیط کار تغییری نکرده و دلیلی منطقی برای این تغییر ندارد.
2 ـ وقتی بارها بر سر مسائل جزئی با شما جر و بحث میکند و شما فهمیدهاید او از این مشاجرهها برای خروج از خانه و بیرون ماندن تا دیروقت استفاده میکند.
3 ـ وقتی آدمهایی که کاملا به آنها اعتماد دارید، بارها به شما هشدار میدهند که همسرتان به شما خیانت میکند و حاضرند دلایلی برای ادعایشان ارائه کنند.
4 ـ وقتی همسرتان با این بهانه که برای ارتباط زناشویی متعارف با شما زیادی خسته است، از برقراری رابطه پرهیز میکند و این ماجرا بارها تکرار میشود.
5 ـ وقتی هفتهای یکی دو بار دم غروب به شما زنگ میزند و میگوید به دلیل برخی مشکلات کاری امشب نمیتواند به خانه برگردد در حالی که میدانید ساعت کار او تا 4 عصر بیشتر نیست.
6 ـ وقتی فاکتور هزینه اقامت در هتل یا رسید پرداخت هزینه غذا در رستورانی را در جیب شوهرتان پیدا میکنید، در حالی که تا به حال شما را به آنجا نبرده است.
7 ـ وقتی اصرار دارد وظایف مشترک زندگی زناشویی را جداگانه و بدون شراکت با شما انجام دهد، مثلا رختهایش را جدا از رختهای دیگران به اتوشویی بدهد یا پافشاری میکند حتی مسیر مشترک ادارههایتان را جداگانه بروید.
8 ـ وقتی حاضر نیست فیش حقوقیاش را به شما نشان دهد و با وجود داشتن درآمدی معقول هنوز نیمه ماه نرسیده، حسابش خالی میشود.
9 ـ وقتی در تلفن همراهش، پیامکهایی میبینید که مضمونی عاشقانه دارد و به شماره تلفن همراه فرستاده نشده است، حتی اگر نام گیرنده پیامها مردانه یا زنانه باشد.
10 ـ وقتی حریم خصوصیاش را افزایش میدهد، یعنی به شما اجازه نمیدهد قبضهایش را ببینید، به محض نزدیک شدنتان به رایانه صفحه ایمیلش را میبندد یا اجازه نمیدهد به تلفن همراهش دست بزنید و تماسهایش را در دستشویی یا حمام یا خارج ازخانه پاسخ میدهد.
11 ـ وقتی ناگهان بینظم میشود، بموقع سر قرارهایش با شما حاضر نمیشود و به قولهایی که به شما داده عمل نمیکند.
12 ـ وقتی هر بار موضوع بحثتان در خانه، خیانت همسران است او بدون متهم شدن، رفتاری دفاعی به خود میگیرد و خشمگین میشود.
13 ـ وقتی حس میکنید فاصله شما و او زیاد شده و حوصله گفتوگو کردن با شما را ندارد.
14 ـ وقتی تا پاسی از شب پای رایانهاش نشسته و با غریبهای چت میکند، اما صبح حافظه مسنجر کاملا پاک شده است.
15 ـ وقتی از بودن کنار شما احساس راحتی نمیکند و عصبی به نظر میرسد یا مایل نیست حتی لمسش کنید.
خیانت زوجین, نشانه های خیانت زوجین,خیانت همسر
6 نکته برای جلوگیری از خیانت
1. دیوارها و پنجره های رابطه تان را بطور مناسب حفاظت کنید. پنجره های رابطه تان را باز نگه دارید ولی برای کسانی که می توانند ازدواج شما را تهدید کنند دیوارهای حریم خصوصی قرار دهید.
2. کار می تواند یک منطقه ی خطر باشد.در محیط کار با یک شخص خاص همیشه ناهار نخورید یا در وقت استراحت همیشه با یک شخص مشخص قهوه نخورید. هنگامی که شما با یک همکار سفر می کنید، تا حد امکان او را در اتاق عمومی ملاقات کنید .
3. از صمیمیت عاطفی با افراد جذابی که ممکن است شما را متعهد به آن رابطه کند اجتناب کنید. در برابر میل کمک به شخصی که قلبش برای شما می تپد و آن را برای شما ابراز می کند مقاومت کنید.
4. با بحث کردن در مورد مسائل مربوط به رابطه در خانه از ازدواجتان حفاظت کنید. اگر شما نیاز به صحبت کردن با شخص دیگری در مورد ازدواجتان دارید، مطمئن شوید که آن شخص دوستدار رابطه و ازدواج شماست. اگر دوستتان ازدواج شما را بی اعتبار و کم ارزش خواند، با چیزی مثبت در مورد روابط خود به او پاسخ دهد.
5. وقتی با دوستان اینترنتی تان آنلاین در تماسید، روابطتان را گسترش ندهید. در مورد دوستان اینترنتی تان با همسرتان صحبت کنید و اگر علاقه مند بود ایمیلتان را به او نشان دهید.از شریک زندگی خود دعوت کنید که به گروه مکاتبات اینترنتی شما بپیوندد تا دوستان اینترنتی تان در مورد شما فکر اشتباهی نکنند.
6. اطمینان حاصل کنید که شبکه های اجتماعی شما از ازدواجتان حمایت می کنند. اطرافتان را با دوستانی که از ازدواجشان خوشحال و راضی هستند پر کنید و کسانی که مخالف ازدواج هستند را از خود دور نگه دارید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#106
Posted: 31 Aug 2015 09:52
نداشتن این ویژگی عامل طلاق خیلی ها است
مدتی قبل رئیس سازمان بهزیستی کشور 10عامل اصلی طلاق را در ایران این طور عنوان کرد: عدم مسئولیتپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارتهای زندگی، بیکاری، عدم تسلط به مهارتهای حل مساله، عدم حمایتهای روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و همچنین عدم بلوغ فکری.
بنابراین همان طور که می بینید، دیگر اعتیاد و مشکلات اقتصادی نیستند که در مسایل خانوادگی بحران ایجاد می کنند. نداشتن آمادگی ازدواج و نرسیدن به مهارت های ضروری آن عاملان اصلی طلاق به حساب می آیند.
اگر می خواهید در این آشفته بازار ازدواج که خیلی از پیوندها به سال نرسیده از هم می پاشند، دچار مشکل نشوید، باید یاد بگیرید که شخصیت خود را برای مهم ترین پیوند زندگی تان بسازید. چکش بزنید و آنقدر زیر و زبر شوید تا به پختگی کافی برسید.
یكی از اختلالاتی كه میتواند زندگی مشترك را به شدت تحت تأثیر تخریبی خود قرار دهد، نرسیدن به بلوغ عاطفی و بلوغ اجتماعی یكی از دو طرف و یا هر دو نفری است كه با هم ازدواج میكنند و از آن جا كه این اختلال فاقد علایم بیرونی و جسمی آشكاری است كه بتوان در دیدارهای عادی و پیش از ازدواج متوجه آن شد ممكن است از دید طرف مقابل پنهان بماند و زمانی آشكار شود كه ازدواج انجام شده است.
مبتلایان به عدم بلوغ شخصیت اجتماعی و عاطفی از نظر ظاهری كاملاً طبیعی هستند و هیچ تفاوتی با سایر افراد ندارند، چنین افرادی از نظر ظاهر و اندام همه ویژگیهای یك فرد بالغ را دارند اما در واقع كودكی هستند كه توانایی پذیرش تعهد و مسوولیت یك زندگی مشترك را ندارد و بیشتر از آن كه بتوانند وظایف و مسوولیتهای خود را به عنوان یك همسر بپذیرند و به آن عمل كنند، نیازمند تكیه كردن به كسی هستند كه مسوولیت زندگی آنها را به دوش گیرد.
فردی که به رشد عاطفی کامل رسیده باشد در زندگی اجتماعی توانایی برقراری ارتباط صحیح با دیگران را دارد و توانایی پذیرش مسئولیت در قبال خود و دیگران را نیز پیدا می کند و در تعامل با دیگران موفق است. خودخواه و خود محور نیست و توانایی تطبیق با شرایط و محیط پیرامونش را دارد.
بلوغ عاطفی مراحل متفاوتی دارد و در بزرگسالی به کمال می رسد. در اوان کودکی رشد جسمانی کودک اهمیت دارد، اما اندک اندک رشد اخلاقی، رشد عاطفی، رشد احساسات با گذر زمان شکل می گیرد و زمینه های سرشتی کودک نمایان می شود و پس از آن محیط زندگی، شیوه تربیتی و الگوهایی که در پیرامون وی وجود دارد، بیشترین نقش را در رسیدن فرد به بلوغ عاطفی ایفا می کند.
محبت کردن و دریافت محبت یکی از اولین نشانه های بلوغ عاطفی است. کسانی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند، همواره نیازمند محبت و توجه هستند و ضعف های خود را پنهان می کنند، انتقادپذیر نیستند، حسادت می کنند، کمتر کسی را می بخشند، خلق و خوی ثابتی ندارند و کج خلقی می کنند. در مقابل کسانی که به بلوغ عاطفی رسیده اند، از محبت و عاطفه شان به عنوان یک ابزار برای مثبت بودن استفاده می کنند.
عصبانیت، بی قراری، اضطراب، استرس، وابستگی شدید به خانواده، شک و تردید بی مورد، نداشتن اعتماد به نفس و اعتماد به دیگران، پیش داوری ناصحیح درباره اطرافیان، نداشتن قضاوت صحیح درباره کارها و امور زندگی، ناتوانی در پذیرش مسئولیت، شتابزدگی و عجله در کارها، از دست دادن فرصت ها در زندگی، پنهان کاری، همه را رقیب خود پنداشتن، خودخواهی و خودمحوری، فرافکنی، لجبازی، بی اعتنایی نسبت به مشکلات دیگران از مهم ترین ویژگی های افرادی است که به بلوغ عاطفی نرسیده اند.
بنابراین لازم است جهت شناخت دقیقتر فرد مورد نظر برای ازدواج به گفتار، رفتار و كردار او دقیقتر نگاه كنیم و نشانههایی را كه احتمال دارد نشانه عدم بلوغ اجتماعی و شخصیتی باشند مورد توجه قرار دهیم.
و البته این را هم به یاد داشته باشید كه وجود یك یا چند نشانه از نشانههایی كه در ذیل به آنها اشاره میكنیم لزوماً به معنای آن نیست كه فرد مورد نظر دچار اختلال شخصیت و نداشتن بلوغ اجتماعی است بنابراین بهتر است در صورت مشاهده نشانههای تردید برانگیز از افراد متخصص و مشاوران روانشناسی كمك بگیریم و نظر آنها را بخواهیم، اما به هر حال برخی نشانههای رفتاری در افرادی كه به بلوغ اجتماعی و شخصیتی نرسیدهاند وجود دارند كه باید به آنها توجه كرد و در این جا به برخی از بارزترین آنها كه احتمالاً میتواند نشانه عدم بلوغ اجتماعی و شخصیتی فرد باشد اشاره میكنیم.
1- غیرقابل اعتماد بودن
پیوسته دیر به سر قرارهایش می رسد.
قول و قرارهایش با افراد را فراموش میکند یا زیر بار آنها نمیرود.
فراموشکاری مداوم
دائماً اطرافیان را ناامید می کند.
2- عدم مسوولیت پذیری مالی و اقتصادی
بیکاری و تنبلی
مقروض بودن به افراد مختلف
خرج کردن بیرویه پول بدون پسانداز
مدام تغییر شغل دادن
3- بیهدفی و بیانگیزگی
بی هدف زندگی می کند و نیاز دارد کسی او را تشویق کند و برای انجام کارهایش به او انگیزه بدهد.
تصمیم گیری در کارهایش را به تعویق می اندازد
برای آیندهاش برنامه ریزی ندارد
از حل مشکلات جدی زندگیاش عاجز است
منتظر شانس و معجزه است.
این علایم می توانند نشانه نرسیدن فرد به مرحله بلوغ عاطفی و اجتماعی باشند،
بنابراین گفتگو با یک مشاور حقیقت را روشن تر می کند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#107
Posted: 31 Aug 2015 09:56
زنانی که عشق را دشوار می کنند
خانم شکوه و شکایتی نمی کند و مسائل قدیمی را پیش نمی کشد تا خواسته ی خود برای حمایت شدن از سوی شوهرش را توجیه کند. تنها با استفاده از چند کلمه، مرد را آزاد می گذارد تا آن گونه که دوست دارد، رفتار کند و با او پاسخی را بدهد که دوست دارد.
شاید بسیار واژه ی زنان ونوسی و مردان مریخی را شنیده باشید، تفاوت های زن و مرد آنقدر زیاد است که به راستی انگار هر دویشان از سیاره های دیگری آمده اند، اما اگر تفاوت ها را بشناسید و در زندگی پیاده کنید، دیگر شاید از کارهای همسرتان، متعجب و شاکی نشوید!
احتمالا داستان زیر، تا به حال برای شما اتفاق افتاده است، مردی با وجود مشغله های زیاد، همسرش را برای شام بیرون می برد، اما نیمی از بعد از ظهر مرد، صرف شنیدن صحبت های زن درباره ی این می شود که چطور غذاهای مختلف می توانستند بهتر هم پخته شوند و یا دکوراسیون رستوران اگر طور دیگری بود ، بهتر می شد!
برای زن این تنها یک مکالمه است و با صحبت در این مورد کاملا تخلیه روانی می شود، اما از دیدگاه مردان چنین موضوع هایی به منزله ی غرغر و شکایت کردن است، او منظور همسرش را از این جملات، نپسندیدن رستوران و ندید گرفتن شوق و ذوق شوهرش می پندارد و با خود تصمیم می گیرد که دیگر از این کارها نکند! می بینید توجه نکردن به تفاوت ها چگونه است؟
در یک ملاقات عاشقانه، مرد نیاز دارد که پیام های موفقیت آمیز را بشنود، زیرا حس موفقیت موجب ترشح هورمون کاهنده ی استرس یعنی تستوسترون می شود، او نیاز دارد از همسرش بشنود که از با هم بودن لذت می برد، زیرا بعداً می تواند از موفقیت در تدارک بعد از ظهری دلپذیر، احساس غرور و شادی کند.
شوهر فال گیر و پیشگو
بعضی وقت ها زنان عشق را برای شوهران خود دشوار می کنند، به عنوان مثال بیشتر زنان از شوهر خود انتظار دارند همه کاری انجام دهد و حرف های عاشقانه بزند، اما زمانی که مردان همه ی تلاش خود را می کنند و موفق نمی شوند، زنان احساس ناامیدی می کنند و آن را ابراز می کنند. زنان باید در این مسئولیت، خود را سهیم بدانند. هر زنی به جای اینکه بازی بیست سوالی برای مرد راه بیندازد، باید به مردش اجازه دهد تا متوجه خواسته ی او شود و از او بخواهد تا آن کار را برایش انجام دهد.
این رویه ی درست است؛ وظیفه ی زن این است که بداند چه می خواهد و آن را مطالبه کند. وظیفه ی مرد بله گفتن و انجام آن خواسته است. مردان که فال گیر و یا پیشگو نیستند که از روی شواهد آسمانی تشخیص دهند که شما چه می خواهید؟ پس همه ی آن چیزی را که می خواهید بگویید.
در اینجا شیوه هایی را به عنوان نمونه مطرح می کنم که زن بتواند توجه شوهرش را جلب کند. اینها را امتحان کنید، اما به جای تمرکز روی خواسته هایی که به آن نمی رسید، باید برای قدردانی از آنچه از جانب شوهرتان دریافت می کنید، تمرین کنید.
- «به یک مهمانی دعوت شده ایم. می دانم مهمانی را خیلی دوست نداری، اما به خاطر اینکه من دوست دارم می آیی؟»
- «من یک روز خسته کننده داشتم. می خواهی برای شام بیرون برویم؟»
- «من امروز موهایم را رنگ کردم. توجه کردی؟ من خیلی دوستش دارم. تو چطور؟»[
- « خوب، چطور شدم؟ می دانم که همیشه فکر می کنی من زیبا هستم اما دوست دارم این جمله را از تو بشنوم.»
- «به نظر می آید پایان هفته هوا خیلی خوب باشد. بیا یکشنبه به کنار دریا برویم. برویم؟ من برنامه ی پیک نیک را می ریزم و تو رانندگی کن.»
- «من دیگر نا ندارم. می شود امشب تو مراقب غذاها باشی؟»
- « من بالاخره برای تمیز کردن انباری وقت پیدا کردم. ممکن است آخر هفته به من کمک کنی؟»
- «گاهی برای اینکه از تو جمله ی دوستت دارم را بشنوم دلم تنگ می شود. می دانم دوستم داری اما ترجیح می دم این را بشنوم. آیا مرا با گفتن این جمله غافل گیر می کنی؟»
همانطور که می بینید همه ی این درخواست ها مستقیم، کوتاه و مثبت است. خانم شکوه و شکایتی نمی کند و مسائل قدیمی را پیش نمی کشد تا خواسته ی خود برای حمایت شدن از سوی شوهرش را توجیه کند. تنها با استفاده از چند کلمه، مرد را آزاد می گذارد تا آن گونه که دوست دارد، رفتار کند و با او پاسخی را بدهد که دوست دارد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#108
Posted: 31 Aug 2015 09:57
بیا باهم شنا کنیم ...
زندگی مشترک مانند دریاییست که گاهی آرام و گاهی پر تلاطم است. زوج های موفق، آنهایی هستند که می توانند شناگران ماهری باشند و از پس موج های گاه و بیگاه بر بیایند.
یکی از مسائلی که همه ی همسران به خصوص در سال های اول زندگی باید آن را خوب درک کنند ، شباهت زندگی مشترک به دریاست.اگر بخواهیم یک زندگی همیشه آرام و بدون هیچ گونه تلاطم داشته باشیم ، در حقیقت ازدواج مان مانند برکه و مردابی می شود که ساکن است و خیلی زود بو می گیرد.
این تفکر اشتباه که برخی از زوج های جوان را درگیر می کند ، از آن جایی ناشی می شود که وقتی بزرگ تر ها برای شان دعا می کنند ، می گویند: الهی خوشبخت شوی! وقتی قرار است برای دختری خواستگار بیاید و یا پسری به خواستگاری برود ، والدینش دعا می کنند : الهی کسی باشد که خوشبختت کند! اینها جملات زیبایی است که بدرقه ی زندگی همه ی ما بوده است اما واقعیت این است که باید کمی آنها را در باورمان تغییر دهیم. شاید بهتر است دعای مان برای کسی که در آستانه ی ازدواج است، این باشد که خدا کمک کند تا بتوانی یک انسان خوب و مناسب پیدا کنی و تمام تلاشت را داشته باشی تاخوشبختش کنی !
اینکه منتظر باشیم کسی بیاید و مارا خوشبخت کند و یا جز برنامه کاری مان بدانیم که دیگری را خوشبخت کنیم ، تفاوت زیادی در نوع نگاه مان و عملکردمان ایجاد خواهد کرد.کسی که در انتظار شاهزاده با اسب سفید و یا دختر شاه پریان است که با ورودش به زندگی او ، همه چیز را تغییر دهد و خوشبختی از آسمان به دامن شان بیافتد ، خیلی زود می فهمد که :
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که این دریا چه موج بی کران دارد !
همه ی ما نه تنها باید در زندگی مان تلاش کنیم تا شناگر ماهری باشیم بلکه گاهی حتی نجات غریق هم شویم و شریک زندگی مان را نفسی دوباره بدهیم اگر در میانه ی راه کم آورد و موج های دریا به او غلبه کرد.
البته طبق اعتقاد ما خوشبختی از آسمان به دامن مان می افتد اما حفظ و نگهداری آن کار سختی است که باید نگاه درستی به زندگی مشترک داشته باشیم تا موفق شویم. وقتی صیغه ی عقد ، بین دختر و پسر خوانده می شود و آن ها زن و شوهر می شوند ،محبت اولیه را خداوند در دلشان می اندازد اما چون سرمایه ای که پدری در اختیار فرزند قرار می دهد و می تواند از بین برود یا چند برابر شود ، این محبت هم می تواند با ندانم کاری ها سوخت شود و اثری از آن نماند یا در طول زمان بر کمیت و کیفیتش اضافه شود.
باید قصه های دوران کودکی را فراموش کنیم که در آنها دو دلداده بعد از مشکلات زیاد به هم می رسیدند و جمله ی آخر این بود که آنها به خوبی و خوشی سال های سال با هم زندگی کردند. به جای این قصه ها ، قصه هایی را بخوانیم از زندگی واقعی، ازاطرافیانمان. همان ها که سال های سال باهم زندگی کرده اند ، سال هایی که اتفاقا همیشه خوبی و خوشی نبوده است.
همه ی ما نه تنها باید در زندگی مان تلاش کنیم تا شناگر ماهری باشیم بلکه گاهی حتی نجات غریق هم شویم و شریک زندگی مان را نفسی دوباره بدهیم اگر در میانه ی راه کم آورد و موج های دریا به او غلبه کرد.
زندگی زناشویی نیاز به شناگران ماهری دارد که برای استخراج گنج تفاهم ، می توانند سال ها در کنار هم شنا کنند و از پس حوادث آن بر بیایند. آنها که برای آفتاب گرفتن در ساحل ،خود را آماده کرده اند، با اولین موجی که به سر و صورتشان بخورد،جا خالی می دهند و در خواست طلاق می کنند.
این تفکر باید بین زوج ها نهادینه شود که قرار نیست همیشه گل و بلبل در کار باشد . و از طرفی باید به فرزندان هم آموزش داد که زندگی مشترک و به طور کلی زندگی دو رو دارد. باید به آنها یاد بدهیم همانطور که نمی توان دنیایی بدون شب و روز را تصور کرد ، در طول زندگی و حتی زمانی که تشکیل خانواده می دهند ، گاهی شب است و گاهی روز!
یکی از دلایلی که آمار طلاق نسبت به گذشته بالا رفته است ، ازدواج افرادی است که تا قبل از آن ، اصطلاحا آب در دلشان تکان نخورده است و جز مدرسه و کلاس کنکور و نیمکت دانشگاه ، کار دیگری انجام نداده اند. آنها با حمایت والدین خود به سر زندگی شان می روند و از فردای مراسم پاتختی که نمایش قدرت دو خانواده تمام می شود ، آنها می مانند و زندگی که باید آن را بسازند و تحمل مشکلاتی که ندارند و داستان تکراری اختلافاتی بر سر موضوعات پیش پا افتاده!
همه ی ما نه تنها باید در زندگی مان تلاش کنیم تا شناگر ماهری باشیم بلکه گاهی حتی نجات غریق هم شویم و شریک زندگی مان را نفسی دوباره بدهیم اگر در میانه ی راه کم آورد و موج های دریا به او غلبه کرد. موردهای زیادی از همسران افراد معتاد هستند که بجای ترک خانه ، می مانند و همسرشان را ترک می دهند و زندگی شان را سر و سامانی دوباره می بخشند. اینها همان شناگران ماهری هستند که چون نجات غریق هم عمل کرده اند. شاید اگر تعریفمان از زندگی تغییر کند ، تعریفمان از زندگی مشترک هم اصلاح شود.
زندگی بودن نیست، زندگی بودن و آسودن نیست،زندگی چون دریاست،سرکشی عاصی و بی سامان است،زندگی زورق سرگردانیست ،که در آن باید زیست،جنگلی انبوه است که پر از شاخه،پر از ساقه،پر از برگ و پر است، ودر آن حیوان ها،همه وحشی همه خوناشامند،همه تشنه همه بی آرامند،زندگی بودن نیست، زندگی بودن وآسودن نیست ، زندگی گذریست ، گذر از دریاها،گذر از طوفانها،گذر از جنگل پر ابهام است ،و ستیز است و گریز،زندگی مزرعه است که در آن باید کاشت،دانه عشق و محبت و عطوفت و وفا،زندگی باغ گلی است که در آن باید چید عشق را عاطفه را،و به گلدان دل خویش نهاد، زندگی زیستن است،عشق ورزیدن است ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#109
Posted: 31 Aug 2015 10:08
سندروم نامرئی شدن برای همسر
سندروم رایجی در زندگی زوج ها وجود دارد. این سندروم را می توان "نامرئی شدن تدریجی زوج ها" نامید. در این سندروم که شدت و ضعف دارد به مرور زمان زوج ها نسبت به همدیگر نامرئی می شوند. شکل گیری این پدیده می تواند درست چند ماه بعد از ازدواج یا حتی نامزدی آغاز شود و به تدریجا شتاب عجیبی گسترش یابد و زندگی مشترک را ببلعد.
آغاز نامرئی شدن تدریجی زوج ها مثل بعضی از بیماری ها دوره کمون دارد و تدریجی است. زوج ها در روزهای عاشقی و احساسی معمولا برای هم تازه اند، اشتیاق به دیدن و شنیدن همدیگر دارند اما به تدریج که از روزهای اولیه آشنایی و عاشقی فاصله می گیرند دیده ها، حضورها، صورت ها و صداها و عطرها محو می شوند. مردی را در ذهن تصور کنید که هر روز همسرش را در خانه می بیند با او حرف می زند او را به یاد می آورد اما در واقع او نه همسرش را می بیند، نه با او حرفی می زند و نه او را به یاد می آورد.
زوج هایی که فقط یک بار عروسی می گیرند و تمام
بازدیدگنندگان یک غار را در ذهن تان تصور کنید. یک غار با فضای ورودی و ده ها و صدها دهلیز پیدا و پنهان، حال اگر بازدیدکننده ای فقط به فضای ورودی غار بسنده کند و پیش تر نرود و هیچ یک از تالارها و حفره ها و دهلیزهای غار را نبیند به معنی این است که غار چیزی جز یک ورودی کوچک نبوده است؟ کسی که اشتیاق حوصله یا انرژی برای کاوش در آن غار ندارد آیا می تواند ذهنش را با این فکر تخدیر و آرام کند که غار همان دهانه ورودی بوده و من غار را گشتم و دیدم و چیزی نداشت پس برمی گردم؟
برخی از زوج ها با فضای زندگی مشترک خود چنین برخوردی دارند. زندگی مشترک یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد. با ورود به زندگی مشترک با تولد اولین فرزند با عبور از التهاب های احساسی – جنسی اولیه در زندگی مشترک همه چیز رنگ و بوی تکرار به خود می گیرد. بسیاری این ایده را به خود می قبولانند که زندگی مشترک یعنی همین! به تعبیر یکی از عرفا یک بار عروسی می گیرند و تمام می شود اما اگر کسی به این بینش برسد که می شود هر روز عروسی داشت - نه عروسی صوری و ظاهری و بیرونی - در آن صورت می توان قبول کرد که غار زندگی مشترک فضاهایی به مراتب بیشتر از یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد.
بعد از ازدواج,زندگی مشترک,نامرئی شدن همسر
چقدر به خلوت هم راه داریم ؟
اگر بسیاری از ما در برابر این سوال قرار بگیریم که چقدر اقوام درجه یک خود از همسر و پدر و مادر تا خواهر و برادرمان را می شناسیم و چقدر با خصوصیات، میل ها و انگیزه های آن ها آشناییم بیشتر به فقر شناخت مان از همدیگر پی می بریم. آدم ها ممکن است سال ها در کنار هم زندگی کنند بدون آن که فراتر از شناخت های سطحی به معرفتی نسبی درباره همدیگر برسند و خصوصیات ذهنی، روانی و ویژگی های شخصیتی همدیگر را خوب رصد کرده باشند.
این موضوع درباره زندگی مشترک هم صدق می کند. ممکن است ما زوج هایی باشیم که در طول زمان برای همدیگر نامرئی شده ایم. اگرچه به ظاهر همدیگر را می بینیم اما به خلوت همدیگر راه نداریم. دغدغه ها، غصه ها، پرسش ها و شادی هایمان را به صورت عمیق با همدیگر در میان نمی گذاریم.
اما چرا این اتفاق می افتد؟ واقعیت آن است که ما به همان میزان که تصویر ذهنی بازتری از خود، توانمندی ها، امیدها و هدف گذاری هایمان داشته باشیم می توانیم این تصویر را در همسرمان هم جستجو کنیم. اگر کسی در پی کشف زوایای پنهان غار وجود خویش باشد می تواند دست همسرش را هم بگیرد و با او پیش برود.
کدام زوج ها می توانند تالارهای غار را کشف کنند؟
زوجی را تصور کنید که هیچ برنامه مشخصی برای اوقات فراغت خود ندارند. آن ها در همان دهانه غار می مانند و پیش تر نمی روند. کسانی که در زندگی شان تمایل و شوقی به ادامه تحصیل، آموزش، تحقیق و کسب مهارت نشان نمی دهند، در واقع بساط زندگی مشترک خود را در همان دهانه غار برپا کرده اند و پیش تر نمی روند، بنابراین آرام آرام برای خود و همسرشان نامرئی می شوند چون احساس می کنند این دهانه غار را هر روز می بینند و هیچ زاویه تازه ای در این فضا وجود ندارد بنابراین ترجیح می دهند که آرام آرام نادیده اش بگیرند.
اما این آموزش علم، هنر و مهارت، مطالعه و تولید است که ما را با ابعاد جدیدی از شخصیت مان روبرو می سازد. هر مهارت آموزی یا کسب هنر و علم یا مطالعه ای به مثابه تلاش برای ورود به تالارها وحفره های همان غار است. وقتی ما زبان تازه ای یاد می گیریم در واقع طناب هایمان را به سمت دیگری از غار می اندازیم تا تالاری جدیدی را در خود کشف کنیم و کسی که می تواند تالار جدید را در خود بیابد می تواند دست همسر و همراهش را هم بگیرد تا در آن تالار جدید با هم قدم بزنند.
زندگی مشترک این چند قلم جنس نیست
پس بنابراین کسی که می خواهد در هزارتوی نامرئی شدن برای خود و همسر در زندگی مشترک به دام نیفتد راهی ندارد جز این که بپذیرد زندگی مشترک چیزی فراتر از خوردن، استراحت کردن، خوابیدن، کار کردن، تماشای تلویزیون و ارضای نیازهای جنسی است. همه این رفتارها اگرچه در جای خود عیب و ایرادی ندارند اما حکم همان دهانه غار را دارند ما به واسطه این رفتارها وارد فضای غار می شویم اما اگر رفتارهای ما در همین چند قلم جنس خلاصه شود دیر یا زود دچار آفت نامرئی و تکراری شدن زندگی مشترک خواهیم شد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#110
Posted: 31 Aug 2015 10:12
کوچه ی آشتی کنون مخصوص همسران
یکی از مهارتهای مهم در زندگی همه ما توانایی آشتی کردن بعد از هر دعوا و اختلاف است. به عبارت دیگر اگر نتوانیم رابطهای که در حال خراب شدن است را نجات دهیم، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیمان محکوم به از دست دادن بسیاری از افرادی هستیم که دوستشان داریم، اما اختلافی بینمان رخ داده و کار به جاهای باریکی مثل قهر کردن کشیده است.
در روابط انسانی با وجود تمام شباهتها، باز هم ممکن است اختلافی رخ دهد و دو نفر نتوانند همان موقع آنرا حل کنند. در چنین مواقعی، ناراحتی بین آنها میماند و مدتی از هم دلخور هستند.
این اتفاق تا به حال در زندگی همه ما رخ داده است، اما مهم این است که بعد از هر دعوایی، بتوان آشتی کرد. آشتیکردن، یک اتفاق شیرین است، ولی مراحل انجام آن چندان شیرین نیست. اصولاً دو طرف دعوا دوست دارند که دیگری پیشقدم شود.
در روابط همسران که به خاطر نزدیکی زیاد زن و شوهر و همچنین تنیدگی کارها و تصمیمات آنها در یکدیگر، احتمال بروز دعوا و قهر کردن زیاد است، باید برای آشتیکردن یک ضربالاجل تعیین کرد. بعضی از زندگیها بر سر یک موضوع پیشپاافتاده و تنها به خاطر اینکه هیچکدام برای آشتی پیشقدم نشدهاند، ازهمپاشیده است.
اگر دعوا نمک زندگی است ، قهر چون فلفل تندی است که فقط سرسوزن آن را میتوان تحمل کرد و وقتی بیشتر شود، نتیجهاش، آتشگرفتن کام شیرین همسران است.
بگذارید برایتان یک داستان تعریف کنم. داستانی که متعلق به شهر پریا و خانه هفت کوتوله نیست، داستانی که همین گوشه و کنار، حوالی خانه من و شما، زیاد اتفاق میافتد. شاید هم اصلاً همینجا در خانه خودمان هم نمونهاش را دیده باشیم.
«حامد، وقتی عصبانی میشود، کنترل رفتار و حرفهایش را از دست میدهد. او همسرش را دوست دارد و نقش یک مرد خانواده را از پدرش آموخته است؛ پدرش مردی بود که محبتش را در انارهایی نشان میداد که صندوقصندوق برای خانه میخرید؛ چون حاجخانم، عاشق انار بود، اما هیچوقت این را به زبان نمیآورد. حامد در چنین خانهای بزرگ شده و حالا چند سالی است که خود مرد خانواده شده است. زنش را خیلی دوست دارد، اما ابراز آن برایش سخت است؛ مخصوصاً وقتی دعوایشان میشود، آنوقت است که حرفهایی را میگوید که نباید! اینبار هم دعوایشان بالا گرفت و مریم هم برای جا نماندن از قافله، جواب حامد را داد. حامد بعد از توهین کردن، از خانه خارج شد و به خیابان پناه برد. مریم چندساعتی را در خانه تنها بود، مدام فیلم دعوایشان را از ابتدا تا انتها نگاه کرد. حرفهای تلخی که همسرش به او گفته بود را دوره کرد و هر بار بیشتر از بار قبل، عصبانی و دلشکسته شد. او تقریباً بیست بار حرفهای حامد و مخصوصاً ناسزایی که گفته بود را تکرار کرد. حال او زنی بود که بیست بار همسرش به او توهین کرده است.
از آنطرف حامد کمی در خیابانها راه رفت و فکر کرد. پیش خود به این نتیجه رسید که زیادهروی کرده و بازهم مثل همیشه عصبانیتش بیشازحد بوده است. تصمیم گرفت که برگردد، اما هرچه کرد نتوانست مانند فیلمها یک دستهگل بخرد و به خانه بیاید. او برگشت و اثری از پشیمانی در صورتش نبود، اما با ورودش به خانه، سلام کرد. مریم جواب او را نداد. حامد وارد آشپزخانه شد و گفت: "شام چی داریم؟" این بدترین حرفی بود که مریم میتوانست بشنود. پیش خود گفت: "به من توهین کرده، خانه را ترک کرده و توقع شام هم دارد؟"»
همینجا داستان را نگه دارید. اگر حامد فقط میخواست شام بخورد، میتوانست بیرون از خانه بهترین غذاها را پیدا کند. او این کار را نکرد، چون میخواست هرچه زودتر به خانه برگردد و آشتی کند، اما حامد نیاموخته است که برای آشتیکردن باید از چه جملاتی استفاده کند.
"شام چی داریم" یعنی: متأسفم که عصبانی شدم، فریاد زدم، توهین کردم و خانه را ترک کردم. بیا فراموش کنیم و بگو شام چی داریم؟
برعکس این داستان هم اتفاق افتاده است. وقتی مریم مقصر بوده و با حامد تماس گرفته و جای عذرخواهی گفته است: "موقع برگشت حتماً نان بخر!"
این "نان بخر" یعنی: من اشتباه کردم، زودتر بیا خانه که منتظرت هستم.
هرچند اینطور دوپهلو حرف زدن، کار طرف مقابل را سخت میکند، اما باید در زندگی مشترک، معنی«شام چی داریم» و «نان بخر»های همسرمان را بدانیم. گاهی برخی نشانههای خیلی ساده یعنی بیا آشتی کنیم. در موقع دعوا باید به دنبال بهانهای برای آشتیکنان باشیم. طولکشیدن قهر ، میتواند به روابط همسران آسیب جدی برساند. کافیست وقتی حامد میگفت شام چی داریم؟ مریم جواب میداد: "شام نداریم، اما الان یه چیزی درست میکنم." ممکن بود این جواب، شوهر کمی تا قسمتی لجباز را آرام کند تا جایی که بگوید پشیمان است.
آشتیکردن، یک مهارت بسیار مهم برای حفظ زندگی زناشویی در مواقع بحران است. باید این مهارت را بیاموزیم تا با قهرهای طولانی، زندگی را به سمت سردی پیش نبریم.
روابط همسران ,مشاجره های زناشویی,اختلافات زناشویی
چند پیشنهاد ساده در موقع قهر کردن با همسر مخصوص شما
- زندگی یک فیلم خانوادگی نیست، گاهی اینکه توقع داشته باشیم همسرمان مثل شخصیت فلان سریال در هنگام دعوا برایمان نامه عاشقانه بنویسد، خیلی اشتباه است. بپذیریم که زندگی واقعی و خصوصیات همسرمان، آن چیزی است که باید با آن زندگی کنیم، نه رویاهای دوران نوجوانی.
- اگر بخواهیم منتظر پیشقدم شدن همسرمان بشویم شاید کار از کار بگذرد. اگر زمان دعوا طولانی شد، باید ببینیم درازای چیزی که به دست میآوریم چه چیزی را از دست میدهیم.
- یادتان باشد شما بهزودی باهمسرتان آشتی میکنید، اما تصویری که از او در هنگام ناراحتی در ذهن دیگران میسازید، هرگز فراموش نمیشود. در زمان قهر و دلخوری با دیگران در مورد همسرتان صحبت نکنید.
- با همسرتان صحبت کنید. از همین دلخوری پیشآمده، شروع کنید و از گذشتههای دور یاد نکنید. پس از رفع دلخوری او را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند و از شما عذر بخواهد. این امر غرورش را میشکند و این کار وضع را بدتر میکند.
- مادربزرگم میگفت: زن و شوهر حتی در موقع قهر هم باید بالشتشان کنار هم باشد. هیچوقت به خاطر اینکه قهر هستید، جای خوابتان را جدا نکنید. اصلاً گاهی دلخوریهای کوچک خیلی ساده به خاطر یکجا خوابیدن برطرف میشود، اما دلخوریهای ریشهای را باید بعد از برطرف شدن به این روش، با گفتگوی صحیح حل کرد.
- و در آخر این جمله مرحوم شکیبایی را در خانهتان عملی کنید: "چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی حرف نزنه"؛ حتی در موقع دلخوری و قهر هم در حد ضرورت صحبت کنید.
یک روش ساده برای حل همه دعواها
مناسب ترین شیوه برای آشتی کردن و پایان دادن به مشاجره های زناشویی استفاده از روش دیالکتیک است. پیش فرض این روش آن است که یک فکر یا یک جمله هم می تواند هم درست باشد و هم غلط. به کار بردن قیدهای احتمالی مانند گاهی، برخی اوقات و... در این روش بسیار دیده می شود و از قیدهای مطلق مثل همیشه، هیچ وقت پرهیز می شود. در روش دیالکتیک، مطلق اندیشی و باید و نباید ها وجود ندارد. در دل این شیوه همدلی وجود دارد و احترام به تفاوت های فردی در آن نهفته است. این روش به ما می گوید همسر ما حتی بعد از دعوا هم انسان بدی نیست و مسلما دارای برخی ویژگی های مثبتی است که باعث برتری او نسبت به دیگران در انتخاب مان شده که می توان با تکیه روی آن خصوصیات پیشقدم آشتی کردن شد. مثلا اگر زوجی در باره مسئله پیش پا افتاده ای مثل اینکه عید امسال اول باید به خانه کدامیک از والدین بروند مشاجره کنند، به راحتی با این دیدگاه می توانند مسئله را حل کنند. مثلا عید امسال اول به منزل خانواده تو می رویم و عید سال آینده به دیدن خانواده من می رویم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود