فلسفه هرجنسیی (پانسکشوالیته)
جِی. بوم
نظریه هرجنسیتی (شامل بروز دایم یا گهگاه تمام نمودهای جنسی موجود در بشریت)، از مشاهده جهان طبیعی منشاء گرفته و عبارتی است که در میان جنسی شناسان به صورت بین المللی شناخته شده است. این نظریه قصد دارد تعصبات موجودی را که می تواند علت تبعیض، منزوی سازی و اختلالات جدی درون جامعه باشد را به چالش کشد.
افراد ممکن است با تمایلات جنسی ویژه ای متولد شده یا آنها را کسب کنند، که اگر از نظر اجتماعی مخرب نباشد، نباید سرکوب شود.
جنسیت ما، همچون احساساتمان، می تواند در مقادیر مختلف و شکل های گوناگون، به سوی افراد با هر اعتقادات جنسی، سنین، ظاهر، به سوی حیوانات، اشیای نامتحرک یا خودمان؛ حتی به سوی زندگان، مردگان و موجودات خیالی، معطوف باشد.
در جایی که آمیزش گناه¬ آلود در نظر گرفته می شود، ممکن است این تعارض درونی و هراس های جنسی ایجاد کند. از آنجایی که تمام تمایلات از طبیعت سرچشمه می گیرند، ما نمی توانیم از مشارکت در آن بپرهیزیم. اگر یک تمایل جنسی تظاهر کند، مسلماً کشش¬ها و پاسخ¬های حاصل از آن فرایندی طبیعی و ناخودآگاه هستند.
تاریخ و مردم شناسی به ما اطلاع می دهند که طرق بسیاری برای هستی جنسی وجود دارد و انتخاب های غنی همایند که با چنین هرجنسیگری حاصل می شود، می تواند بسیاری روان¬ رنجوری ها را ریشه کن کند. عقده های گناه یا پاسخ های شرم بیهوده با افزایش گشودگی ذهنی ناپدید خواهد شد. ضمن اینکه، ریشه کن کردن اضطراب ناشی از ارتکاب گناه، زندگی را تحمل پذیر و راحت تر خواهد نمود.
نتیجه اینکه، نظریه هرجنسیتی ما را در فهمیدن بسیاری امکان های جنسی موجود درون خودمان یاری می دهد، تا اینکه همزمان با استفاده از خرد، مسئولیت و شعف طبیعی، آنها را پذیرفته و با آنها زندگی کنیم.
برگرفته از مجله علمی:
Sexologies, Volume 17, Supplement 1, April 2008, Page s73
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد