چند قسمت هست که میشه خاطرات کون دادنو بنویسید.ولی همشون میگن اولین بار کی کرد و چطوری بودش. بیایید یک کاری کنیم.خاطرات اول دوم نداره. پسرایی که کون دادن فقط بیاین اینجا و بنویسند. اونای که کردن جاهای دیگه بنویسند.
اگه قبول دارید بنویسید اینجا تا روزی یکی دو تا خاطره برای همدیگه بگیم. حالا یکی از خاطراتمو من مینویسم و منتظرم بقیه دوستامونم اینجا بنویسند.
این مربوطه به وقتی که بین چهارده و پانزده سالم بود. قبلش سکس کرده بودم.میگم سکس یعنی پسرای بزرگتر از خودم با من حال کرده بودن. من تا الان کسی رو نکردم.نمیدونم چه مزه ای داره حتی. توی اون سن یک مشکلی داشتم. هم اینکه دوست داشتم بازم کون بدم و هم اینکه میترسیدم کونی بشم. یعنی منظورم اینه که میترسیدم عادت کنم و ابنه ای بشم و نتونم هیچوقت کون دادنو ترک کنم.
یکی بود قبلا با من حال کرده بود و خیلی هم دوستم داشت.گفتش اگه میتونی ندی چه بهتر ولی اگه نمیتونی خب لاپایی بده. یا ساک بزن.این برام یکی از سخت ترین تصمیمهایی بود که توی زندگیم باید میگرفتم و شاید بشه گفت سختترین تصمیمم بوده.
ساک زدن که مهم نبود اما لاپایی دادن خیلی وقتا که کسی میکرد منو و طولانی میشد قبول میکردیم بکنه تو،شما اگه بجای من بودید چه تصمیمی میگرفتید؟
من تصمیم گرفتم دیگه کون ندم.ولی بعدا دیدم نمیشه و گاهی مجبورم میکردن کون بدم.سعی کردم تا میشه کمتر بدم ولی همین خیلی کم به جایی رسید که بعضی وقتها توی یک هفته یکبار میدادم و گاهی سه چهار بار.و از این کمتر دیگه امکان نداشت برام.کسی از این کمتر میتونه بده؟ شهوت خیلی زیاد هم یک دلیل بود که گاهی زود قبول کنم و گاهی وقتا پولهای خیلی زیاد پیشنهاد میدادن ولی قبول نمیکردم.ولی چون دختر نزدیکم نبود و منم کون داده بودم قبلا دیگه همینطور ادامه دادم تا الان که چهار پنج سال ازش میگذره .
گذشته ها را فراموش میکنم .