انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 123 از 134:  « پیشین  1  ...  122  123  124  ...  133  134  پسین »

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم


زن

andishmand
 
اردوی زمستانی

نویسنده: امانوئل کارر

مترجم: منیره اکبرپوران




مروری بر کتاب

در این رمان داستان پسری خجالتی روایت می‌شود که از حضور در جمع گریزان است و برای آموزش اسکی به یک اردو فرستاده می‌شود.

کتاب روایت داستان پسربچه‌ای ۱۲ ساله است که حوادثی در زندگی برای وی اتفاق می‌افتند و نویسنده از همین ماجراها که در یک اردوی زمستانی روی داده بهره می‌گیرد و داستانی پرکشش را خلق می‌کند. با این‌که شخصیت اصلی داستان یک پسربچه است اما حوادث در دنیایی کودکانه اتفاق نمی‌افتند و کتاب، به ویژه در پایان‌بندی داستان، به طرز وحشتناکی بزرگسالانه است!

تصویرپردازی قوی ویژگی دیگری بود که اکبرپوران در توضیح این رمان بیان کرد و افزود: کارر فیلمنامه‌نویس است و رمان «اردوی زمستانی» هم به سبک فیلمنامه‌ها پر از تصاویری است که مخاطب با آن درگیر می‌شود.

کارر ساده‌نویس است و بیشتر بر خلق تم داستان مانور می‌دهد. او روایت و پیرنگ ساده‌ای دارد و خواندن آثارش، برخلاف بسیاری از رمان‌های جدید که نثری پیچیده دارند، برای خواننده دشوار نیست.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
پول ، ارباب بدی است

نویسنده: آگاتا کریستی

مترجم: بهرام افراسیابی




مروری بر کتاب

در هر باشگاهی یک نفر موی دماغ آدم می شود، باشگاه تاجگذاری هم یکی از این موی دماغها را داشت.در حقیقت با آن که یک حمله هوایی در شرف وقوع بود، جریان زندگی عادی تغییری نکرده بود.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
مصدر سرکار ستوان

نویسنده: یاروسلاو هاشک

مترجم: حسن قائمیان



مروری بر کتاب

هاشک» این کتاب را در سالهایی نوشته که دنیا وارد مرحله جدیدی از تحولات خود شده است؛ تحولاتی که در عصر «هاشک» با ظهور جنگ جهانی اول نمود عینی پیدا کرد؛«شوایک» داستان سرباز ساده دلی است که جز انجام وظیفه برای میهن فکر دیگری در سر ندارد و البته تلاشهای او برای ایفای این وظیفه همیشه همراه با سوء تفاهمها و ماجراهای خنده آوری است.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
کنتس سوهانک

نویسنده: خسرو معتضد



مروری بر کتاب

صدایش ملایم، مهربان، لطیف و صمیمی بود. مؤدبانه سلام گفت.
من باورم نمی شد که این خانم قد بلند شیک پوش، همان زرین کلاه باشد، چون هیچ شباهتی به درخشنده یا شوکت ملک و یا زرین کلاه همسر تیمسار مرفه نداشت.به نظرم بعید می نمود این خانم مجلل زرین کلاه دختر خوانده تیمسار سرلشکر رضا قلی خان باشد که او را به نام کنتس سوهانک نوه اسعدالملک،می شناساندند.
آیا این خانم با این همه دبدبه و کبکبه زرین کلاه دختر مشهدی جان قربان بارفروش است؟
همان دختری که چهل و چند سال پیش، شاید پنجاه سال پیش، انوار بخت و اقبال بر سرش تابیده و ناگهان از عمق تهیدستی و گمنامی و فقر، وارد دنیای پر از ناز و تنعم و بی نیازی اشرافیت ایران شده و پس از یک دوره تحصیل در مدرسه ژاندارک تهران از اروپا و آمریکا سردرآورد....

این کتاب خواندنی و جذاب به زندگی پرفراز و نشیب این زن و وقایع و ماجراهی دیگری از اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی مربوط به آن پرداخته است.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
پاره کوچک

نویسنده: سهیلا بسکی




مروری بر کتاب

کتاب ؛ شامل داستان بلندی مشتمل بر پنج فصل, نیز تعدادی داستان کوتاه و طرح, تحت عنوان 'پاره‌های کوچکتر 'است' .

پاره کوچک 'شرح بعد از ظهر آخرین روز کار در سال 1369 است که با تصویری از محل کار آغاز میشود و با تصاویر دیگری از ملاقات راوی داستان با اعضای خانواده به اتمام میرسد . در ابتدای داستان گزیده‌ای از یکی از سروده‌های 'والت ویتمن 'آمده است !زندگی پاره کوچکی است که از مرگ به جا مانده .فضای اصلی تصاویر داستانی, برش‌هایی از زندگی آکنده از احساس مرگ و از دست رفتن است ...
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
هم سفر مرغ عشق

نویسنده: امیر محمد اعتمادی




مروری بر کتاب

درویش مستان نفسی تازه کرد و گفت:«هرچه دندان رو جگر می گذارم که خفه شود، نه خیر، از رو نمی رود.
آخر مرد حسابی، اگر همه وقت و بی وقت نفرین می کردند که الان تو اینجا نبودی. تو هم...» و انگشت گزید و بلند گفت:«لااله الاالله.» سرها پایین بود.

درویش مستان میدان گرفته بود. جمله هایش را از سرگرفت، و چون دید درویش علی جوابی نمی دهد و سر به زیر لقمه به دهان می برد، آرام شد.
با نگاهی به من، دست ستون کرد، برخاست و بیرون رفت.
نگاه چاره جویانه درویش علی را دیدم و صدا زدم:«کجا، پدربزرگ؟ هنوز که شما را ندیده ام.» گفت:...
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
آن جا نیست

نویسنده: جوی فیلدینگ

مترجم: الهه شمس نژاد




مروری بر کتاب

فکر می کنم اسم من سامانتاس ، فکر می کنم دختر شما هستم.

با شنیدن این جملات از آن سوی تلفن ، قلب کارولین از حرکت ایستاد و بی اختیار به یاد پانزده سال پیش در مکزیک افتاد. شبی که دنیایش درهم فروریخت. سفر به مکزیک قرار بود سفری دلچسب و همچنین جشن دهمین سالگرد ازدواج شان باشد. اما در بازگشت از شب مهمانی ، اثری از دختر دو ساله شان سامانتا ، که همراهِ خواهر پنج ساله اش در اتاق هتل خوابیده بود ، نیافتند.

شرح روزها ، هفته ها ، و سال های بعد از این ماجرا و لحظات سخت و پر از رنجی که بر کارولین مادر سامانتا ، گذشت را در کتاب خواهید خواند.سفر از زمان حال به گذشته و دوباره بازگشتن به زمان حال ، بلاتکلیفی های روحی ، هیجانِ محض ، و شوک هایی که از آشکار شدن حقیقت در خواننده به وجود می آید ، موجب شده این رمان قوی و دوست داشتنی در شمار یکی از پرفروش ترین رمان های سال 2016 قرار بگیرد.
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
زن

andishmand
 
خداوندگار مگسها

نویسنده: ویلیام گولدینگ

مترجم: جواد پیمان




مروری بر کتاب

سالار مگس ها از جمله آثار برجسته کلاسیک جهان است که ویلیام گلدینگ در آن شور و هیجان یک قصه تمثیلی را با قدرت و صداقت توصیف کرده است.داستان ماجرای شگفت آور گروهی پسر بچه است مدرسه ای انگلیسی است که در طی جنگ هسته ای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن میشوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنان را ملزم به اقامت در جزیره ای استوایی میسازد .

...کشمکش درونی نیروهای متضاد خیر و شر درون مایه داستان را شکل میدهد...

سر ویلیام جرالد گُلدینگ شاعر و رمان‌نویس بریتانیایی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در ۱۹۸۳ بود. از معروفترین آثارش می‌توان به ارباب مگس‌ها اشاره کرد. او همچنین جایزه ادبی من بوکر را برای رمان آداب عبور که اولین کتاب از سه‌گانهٔ به سوی انتهای زمین است، در ۱۹۸۰ کسب کرد. همچنین سه کتاب ارباب مگس‌ها، برج و خدای عقرب به فارسی ترجمه و در ایران به انتشار رسیده‌اند.

جوایزی که این کتاب برنده شده است

نوبل ۱۹۸۳
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  

 
جنگ و صلح رمانی از لئو نیکولایویچ تولستوی (۱۸۲۸-۱۹۱۰)، نویسنده روس،‌ بزرگترین اثر ادبیات روس و یکی از مهم ترین رمان های ادبیات جهانی به شمار می رود. لئو تولستوی این شاهکار را در بین سال‌های ( ۱۸۶۵ – ۱۸۶۹ ) به رشته تحریر درآمده است. موضوع این کتاب، پیرامون اوضاع اجتماعی و تاریخی روسیه در زمان ناپلئون بناپارت می باشد.
یعنی یک فاصله زمانی پانزده ساله از زندگی قهرمانان خود را دربر میگیرد. وقایع این رمان، بر بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه ‏تزاری به سرکردگی «تزار الکساندر» و دولت فرانسه به رهبری «ناپلئون بناپارت»، و یک دوره فترت کوتاه بین این دو جنگ، جریان ‏دارد. کتاب حاضر به نقد و بررسی این رمان که به عنوان ابر اثر «تولستوى» شناخته شده است، میپردازد. در ابتدای کتاب‏ خلاصه ‏ای از قصه ارائه شده و در پی آن نویسنده تمام اجزاء داستان: شخصیتها، ساختار، نثر و پرداخت، درونمایه، را مورد بررسی و نقد قرار میدهد.
     
  
زن

andishmand
 
تلخون

نویسنده: صمد بهرنگی



مروری بر کتاب

مجموعه داستان / به همراه متن آذری تلخون
صمد بهرنگی از بزرگ‌ترین نویسندگان داستان کودک بود. او همواره می‌کوشید تا در ذهن کودکان، انقلاب فکری برپا کند. از همین روی با نوشتن داستان‌هایی فلسفی در قالب وقایع و جملات کودکانه به آماده شدن ذهن کودک می‌پرداخت.

تلخون به هیچ یک از دختران مرد تاجر نرفته بود. ماه فرنگ، ماه سلطان، ماه خورشید، ماه بیگم، ماه ملوک و ماه لقا، شش دختر دیگر مرد تاجر، هریک ادا و اطوارهایی داشت، تقاضاهایی داشت.وقتی می شد که به سر و صدای آنها پسران همسایه به در و کوچه می ریختند. صدای خنده شاد دختران تاجر ورد زبانها بود. مرد تاجر برای هریک از دخترانش شهری نیز دست و پا کرده بود که حسابی تنه لشی کنند و گوشت روی گوشت بیندازند....

...آه گفت ده سال است که آب از آب تکان نخورده، ده سال است که مرغی نغمه نخوانده، ده سال است که پروانه‌ای پر نزده، ده سال است که درختی جوانه‌ای نزده، ده سال است که تری و طراوت از همه چیز رفته، ده سال است که جوان زیر این درخت دراز کشیده، ده سال است که خونش منجمد شده، ده سال است که دلش نتپیده...
تلخون با تلخی گفت: آه راست می‌گوئی!
بعد پر را به آب زد، آب را به کمر جوان کشید. جوان عطسه‌ای کرد و بلند شد.
تلخون چرا مرا بیدار نکردی؟ مثل این که زیاد خوابیده‌ام.
تلخون گفت: تو نخوابیده بودی، مرده بودی. می‌شنوی؟ مرده بودی... ده سال است که غمت را می‌پرورم.

فهرست

تلخون
عادت
قصه‌ آه
پوست نارنج
آدی و بودی
به دنبال فلک
بز ریش سفید
گرگ و گوسفند
موش گرسنه
ناگهان رسیدی
و خوشبختی شیشه ی عطری بود
که از دستم افتاد
و در تمام زندگیم پخش شد!
     
  
صفحه  صفحه 123 از 134:  « پیشین  1  ...  122  123  124  ...  133  134  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA