مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی / مولوی
مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی (604-672 ه.ق) یکی از ارکان جاودان زبان فارسی است و البته از بزرگترین و تأثیرگذارترین عارفان تاریخ، به طوری که امروزه طرفداران بسیاری در اروپا و امریکا دارد. مولانا در بلخ (آن زمان در خراسان بزرگ و امروزه در افغانستان) زاده شد و همراه با خانوادهاش به قونیه مهاجرت کرد. او از مشایخ عصر خود بود، اما پس از دیدار با شمس تبریزی به درویشی روی آورد و پایهگذار طریقتی شد که به مولویه مشهور شدند. مولوی شاعری است که هرگز کهنه نمیشود.
جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلالالدین رومی، جلالالدین بلخی، رومی، مولانا، و مولوی (۶۰۴ - ۶۷۲ (قمری)) از زبدهترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران فارسیزبان به شمار میآید. نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلالالدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته و او به نامهای مولوی و مولانا و ملای روم و مولوی رومی و مولوی روم و مولانای روم و مولانای رومی و جلالالدین محمد رومی و مولانا جلالبن محمد و مولوی رومی بلخی شهرت یافته و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خموش» و «خامش» دانستهاند. خانوادهٔ وی از خانوادههای محترم بلخ بود و گویا نسبش به خلیفهٔ دوم ابوبکر میرسد و پدرش هم از سوی مادر به قولی دخترزادهٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند «بدیعالزمان فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کردهاست.
مولانا در سال ۶۰۴ قمری در بلخ زاده شد، چون محمد خوارزمشاه با مشایخ از راه کم لطفی پیش میرفت، پدرش بهاءالدین تاب نیاورده و در سال ۶۰۹ با خانودهاش خراسان را ترک نمود. مدتی در وخش و سمرقند بسر برد. آنگاه از راه بغداد به مکه رفت و پس از نه سال اقامت در الجزیره به دعوت کیقباد سلجوقی که صوفیمشرب بود به قونیه پایتخت سلجوقیان روم رفت.
جلالالدین پس از مرگ پدرش در سال ۶۲۸ قمری، نزد برهانالدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود شاگردی کرد و مدتی همنشین شمس تبریزی شد و بالاخره خودش پایهگذار طریقتی شد که مشهور به طریقت مولویه شد. مولانا به سال ۶۷۲ دیده از جهان فرو بست و در همان قونیه دفن شد.
مولانا کتاب معروفش مثنوی معنوی را با بیت معروف «بشنو این نی چون شکایت میکند/از جداییها حکایت میکند» آغاز میکند. در مقدمهٔ کاملاً عربی مثنوی معنوی نیز که به انشای خود مولانا است، این کتاب به تأکید «اصول دین» نامیده میشود («هذا کتابً المثنوی، و هّو اصولُ اصولِ اصولِ الدین»).
مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از پنجاه سال داست که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی از آن رو نیست که یکی از آثار قدیم ادبیات فارسی ایران است بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفتهاست: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.