انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 438 از 718:  « پیشین  1  ...  437  438  439  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۳

اندیشه چرا عشق ز کس داشته باشد
پروانه چه پروای عسس داشته باشد

در سینه صد چاک نگنجد دل عارف
سیمرغ محال است قفس داشته باشد

چشمی که در او نور حیا پرده نشین نیست
ره در همه جا همچو مگس داشته باشد

رخساره چون ماه تو امروز گرفته است
آیینه که راپیش نفس داشته باشد

چشمی است که برهم زده از موی زیادست
تا دل رگ خامی ز هوس داشته باشد

از مردم کم ظرف نیاید سفر بحر
پیداست حبابی چه نفس داشته باشد

شاد آن دل صد چاک که در خلوت محمل
راه سخنی همچو جرس داشته باشد

در میکده صائب چه نفس راست نماید
از سایه خود هرکه عسس داشته باشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۴

زان سفله حذرکن که توانگرشده باشد
زان موم بیندیش که عنبر شده باشد

امید گشایش نبود در گره بخل
زان قطره مجوآب که گوهرشده باشد

بنشین که چوپروانه به گرد توزند بال
از روز ازل آنچه مقدر شده باشد

ایام حیاتش همه ایام بهارست
روز و شب هرکس که برابرشده باشد

موقوف به یک جلوه مستانه ساقی است
گر توبه من سد سکندر شده باشد

جایی که چکد باده ز سجاده تقوی
سهل است اگر دامن ما تر شده باشد

در دامن محشر رگ ابری است گهربار
مژگان تواز گریه اگرترشده باشد

از سنبل فردوس پریشان شودش مغز
از زلف دماغی که معطرشده باشد

خواهند سبک ساخت به سرگوشی تیغش
از گوهر اگر گوش صدف کر شده باشد

آزاده نخوانند گرفتارهوا را
گرصاحب صددل چو صنوبر شده باشد

از گریه شادی مژه اش خشک نگردد
چشمی که در او یار مصور شده باشد

زندان غریبی شمرد دوش پدر را
طفلی که بدآموزبه مادر شده باشد

برباد دهد همچو حباب افسرخودرا
بی مغزاگرصاحب افسر شده باشد

عشق است درین عالم اگربال وپری هست
رحم است برآن مرغ که بی پرشده باشد

لبهای می آلودبلای دل وجان است
زان تیغ حذر کن که به خون ترشده باشد

هر جا نبود شرم به تاراج رود حسن
ویران شود آن باغ که بی در شده باشد

در غنچه بوددامن صحرای بهشتش
آن را که دل تنگ میسر شده باشد

دانی که چه می بینم ازان قدورخ وزلف
چشم توگرآیینه محشرشده باشد

نسبت به رخ تازه اودیده شورست
آیینه اگرچشمه کوثرشده باشد

تکرار حلاوت برد از چاشنی جان
پرهیز ز قندی که مکرر شده باشد

در دیده ارباب قناعت مه عیدست
صائب لب نانی که به خون ترشده باشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۵

شرمی که بود ساخته مطلوب نباشد
شهباز نظر دوخته محجوب نباشد

یوسف صفتی را که زلیخا برداز راه
پروای نظربازی یعقوب نباشد

از چهره بی شرم شود عشق هوسناک
زان حسن بپرهیز که محجوب نباشد

حسنی که ز صورت نبود معنی او بیش
گرماه تمام است که مرغوب نباشد

درد همه کس بیشتر از تاب و توان است
در پله خودکیست که ایوب نباشد

چندان که چو گل گوش فکندیم درین باغ
حرفی نشنیدیم که دلکوب نباشد

بی سختی ایام بصیرت نتوان یافت
کورست هرآن ره که لگدکوب نباشد

عقل است حجاب کشش عالم بالا
دیوانه محال است که مجذوب نباشد

صائب دل عاشق به چه امید شود خون
خونخواری اگر شیوه محبوب نباشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۶

با کعبه پرستار ترا کار نباشد
آیینه ما روی به دیوار نباشد

مجنون نتوان گشت به ژولیدگی موی
مستی به پریشانی دستار نباشد

از کوچه زخم است ره کعبه مقصود
دوزخ به ازان سینه که افگار نباشد

چون مهر به راز دل هرذره رسیدیم
یک نقطه ندیدیم که در کار نباشد

نادیدنی از اهل جهان چند توانی دید
آیینه چرا تشنه زنگار نباشد

جان در تن کس نرگس بیمار تو نگذاشت
ای وای اگر چشم تو بیمار نباشد

باغی که در او بلبل آتش نفسی هست
محتاج به خارسردیوار نباشد

مکتوب مرا در بغل خود که گذارد
در کوی توگر رخنه دیوار نباشد

شدگوش صدف پرگهراز فکرتو صائب
بالاترازین رتبه گفتار نباشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۷

تا چنددلت برمن مهجور نبخشد
تا کی نگهت برنگه دور نبخشد

پروانه مغرورم ودربزم نسوزم
تا شمع به من مرهم کافور نبخشد

مغزش بخورد پشه نمرد مکافات
فیلی که به نقش قدم مور نبخشد

افسردگی این طوراگر ریشه دواند
ترسم که خزان برشجر طورنبخشد

تا هست گلیم سیه بخت به روزن
خورشید به ویرانه ما نور نبخشد

زودا که شود دنبه گدازاز نظرخلق
آن پهلوی چربی که به ساطور نبخشد

بردار بپیچد به صدآشفتگی تاک
گردور خودآن چشم به منصور نبخشد

زودا که به خاکستر ادبار نشیند
خرمن که به دست تهی مورنبخشد

صائب تو مهیای پریشانی دل باش
این شمع تجلی است که برطورنبخشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۸

زخمی که ز تیغ تو مرا برسپرآمد
بیش از همه زخمی به جگر کارگر آمد

راهش به خیابان حیات ابدافتاد
عمری که به اندیشه زلف توسرآمد

در دیده خورشیدسیه کردجهان را
خطی که ازان چهره روشن بدرآمد

دست از کمر مور میانان نکشیدم
چندان که مرا شیشه دل برکمر آمد

هر برگی ازوبرگ نشاط است جهان را
چون فاخته سروی که مرا زیرپرآمد

از شور قیامت نکندروی به دنبال
هرکس به تماشای تو از خویش برآمد

از خویش برون رفته به همراه ناستد
آواره شد آن کس که مرا براثرآمد

نه روزی موری شدونه قسمت برقی
این دانه به امیدچه از خاک برآمد

فارغ ز جهان کرد مرا تیغ شهادت
آسوده شد آبی که به جوی گهر آمد

شد حلقه بیرون در اندیشه کونین
در خانه هر دل که خیال تو در آمد

از دانه ما نشوونماچشم مدارید
کاین تخم نفس سوخته از خاک برآمد

صائب چه کشم منت دلسوزی احباب
چون لاله مرا داغ برون از جگر آمد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۳۹۹

تا خنده ازان غنچه مستور برآمد
صبح شکر از چاک دل موربرآمد

از دیدن رویت دل آیینه فروریخت
این لاله مگر از جگر طور برآمد

با مرهم افسرده کافور نجوشد
داغی که به خونگرمی ناسور برآمد

هر ذره که دیدیم همین زمزمه را داشت
این نغمه نه از پرده منصور برآمد

آن روز که از داغ من افتاد سیاهی
خورشید ز جیب شب دیجور برآمد

با خامه صائب طرف بحث مگردید
نتوان به سخن با شجر طور برآمد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۰۰

آن آفت جان بر سر انصاف نیامد
آن تلخ زبان بر سر انصاف نیامد

مور خط ازان تنگ شکر گرد برآورد
آن مور میان بر سر انصاف نیامد

چیدند وکشیدند گلاب از گل کاغذ
آن غنچه دهان بر سر انصاف نیامد

کردم به فسون نرم کمان مه نو را
آن سخت کمان بر سر انصاف نیامد

هر چند که از خرمن ما دود بر آمد
آن برق عنان بر سر انصاف نیامد

دین و دل و عقل و خرد و هوش فشاندم
آن دشمن جان بر سر انصاف نیامد

یک عمر خضر در قدم او گذراندم
آن سرو روان بر سر انصاف نیامد

گفتیم که انصاف دهد چرخ پس از مرگ
مردیم وهمان بر سر انصاف نیامد

هر چند که صد عمر خضر دید به رویش
چشم نگران بر سر انصاف نیامد

هر چند که صائب زنی کلک شکر ریخت
آن پسته دهان بر سر انصاف نیامد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۰۱

کیفیت می زاهد فرزانه نداند
تا سرنکند در سرپینانه نداند

زاهد که بود خشک تر از دانه تسبیح
حق نمک گریه مستانه نداند

در کعبه ام ویاصنم آید به زبانم
سرگرم جنون کعبه وبتخانه نداند

عمری است سراسر رو آن کوچه زلف است
چون موی به موحال دلم شانه نداند

با آن که دوصد میکده پرداخته ماست
می خوردن ما را لب پیمانه نداند

آن بلبل مستم که اگر در شکن دام
در بال گره افتدش ار دانه نداند

شوخی که ندارد نگه گرم به عاشق
شمعی است که دل سوزی پروانه نداند

هر کس به سخن خویش نزدیک ندارد
صائب مزه معنی بیگانه نداند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۰۲

فیض دم صبح از لب خندان تو یابند
شهدی است شکرخند که در شان تو یابند

هر دل که شودآب درین باغ چو شبنم
زیر قدم سرو خرامان تو یابند

در راه صبا غنچه نشینند عزیزان
تا بوی گل از چاک گریبان تو یابند

یوسف صفتان پیرهن خویش فروشند
تا قطره ای از چاه زنخدان تو یابند

آهی است که برخاسته از خاک شهیدان
هر گرد که در عرصه جولان تو یابند

ترتیب دهد چرخ چو دیوان قیامت
شیرازه اش از زلف پریشان تو یابند

وقت است که عشاق تو از رشک بمیرند
از بس که تو را واله وحیران تو یابند

در کام ودهن آب شود میوه جنت
در دل چه خیال است که پیکان تو یابند

در دامن پیراهن یوسف نزند دست
خاری که به دیوار گلستان تو یابند

زین خرقه صد پاره اگر سربدر آری
نه دایره را طوق گریبان تو یابند

آه از جگر تشنه خورشید برآرد
هر قطره که در چاه زنخدان تو یابند

وحشی شود از دیده هر کس که نگاهی
در دایره نرگس فتان تو یابند

این آن غزل خسرو معنی است که فرمود
خوبان عمل فتنه ز دیوان تو یابند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 438 از 718:  « پیشین  1  ...  437  438  439  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA