صفحه 5 از 26: « پیشین 1 2 3 4 5 6 ... 26 پسین »

اگر الله وجود داره پس به سوالات من پاسخ بده ؟(استدلال منطقی)

bilbilak

کاربر

ارسالها: 1079

#41 Posted: 13 Dec 2011 17:52

ziyankar: سلام آقای بیلبیلاک حالا شما به سوالات من پاسخ بده باشه؟
اگه خدایی وجود نداره انسان چطوری نسلش روی زمین به وجود اومده اگه خدایی یا نیرویی یا انرژی یا هرچی نمیدونم بلاخره یک چیزی همچین موجودی رو آفریده اینطور نیست؟
یا انسان با این همه قدرت با این همه فهم یکهو به وجود اوده ؟ کدوم نیرویی به انسان قدرت دیدن قدرت شنیدن قدرت فکر کردن رو داه ؟ حالا من نمیگم الله یا هر خدای دیگه بلاخره یک چیزی بوده از همون ابتدای بشر . اینطور نیست ؟ شما بگو از کجا به وجود اومدی میتونی فکر کنی میتونی ببینی میتونی بشنوی همه ی اینا اتفاقی بوده ؟! اولین انسانی که روی زمین بوده از کجا بوجود اومده ؟ چجوری ؟ ...
شما برای جواب این سوالتون نظری درست به فرگشت داروین کنید و بیشتر به علم متوسل شوید

این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس

samaneh

کاربر

ارسالها: 127

#42 Posted: 16 Dec 2011 01:25

alibnd21: کافیه یه حادثه غم انگیزی تو زندگیت به وجود بیاد مثلا تصادف کنی که از شدت درد داری میمیری اولین کلمه ای که به اون زبونت میاد خداست این و مطمئن باش
انسانها برای فرار از مشکلات عادت دارن خودشونو طفیلی چیزی قرار بدن تا مشکلات براشون قابل تحمل تر باشه تا از نظر روانی بتونن اونو تحمل کنن و به توهم پناه میبرن
vahidfcb: مشكل ما اين كه همه چيز با عقل انساني خودمون بسنجيم
بد نیست نیمه پر لیوانو هم ببینیم اینو برای من و شما گفتن تا از عقلمون استفاده نکنیم.
بهتر نیست با همون داشته هامون(عقل ) خودمون دنبال واقعیت باشیم تا یه عده فرصت طلب در جهت منافع خودشون واقعیت رو برامون دیکته کنند .

صداقت در مقابل سیاست دیگران ، سادگی ست
و سیاست در مقابل صداقت دیگران ، خیانت . . .

ویرایش شده توسط: samaneh

anahita_naze

کاربر

ارسالها: 165

#43 Posted: 22 Dec 2011 03:23

دلایل فراوانی بر اثبات وجود خدا اقامه شده است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
1-برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».این برهان از چهار مقدمه‌ یقینی تشکیل می یابد:
الف) هیچ ممکن الوجودی ذاتاً ضرورت وجود ندارد، یعنی هنگامی که عقل، ماهیتش را در نظر می گیرد، آن را نسبت به وجود و عدم، یکسان می بیند و صرف نظر از وجود علت، ضرورتی برای وجود آن نمی بیند.
این مقدمه، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. زیرا محمول آن از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید و فرض ممکن الوجود بودن عیناً فرض نداشتن ضرورت وجود است.
ب) هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقق نمی یابد، یعنی تا هنگامی که همه راه های عدم به روی آن مسدود نشود، به وجود نمی آید، و به قول فلاسفه «الشیء ما لم یجب لم یوجد». به دیگر سخن: موجود یا ذاتاً واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقق می یابد که علتی آن را ایجاب کند و وجود آن را به سر حدّ ضرورت برساند، یعنی به گونه ای شود که امکان عدم نداشته باشد. این مقدمه هم یقینی و غیر قابل تشکیک است.
ج) هنگامی که وصف ضرورت، مقتضای ذات موجودی نبود، ناچار از ناحیه موجود دیگری به آن می رسد، یعنی علت تامه، وجود معلول را ضرورت بالغیر می سازد.
این مقدمه نیز بدیهی و غیر قابل تردید است، زیرا هر وصفی از دو حال، خارج نیست: یا بالذات است و یا بالغیر. هنگامی که بالذات نبود، ناچار بالغیر خواهد بود. پس وصف ضرورت هم که لازمه هر وجودی است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود دیگری حاصل می‌شود که آن را علت می نامند.
د) دور و تسلسل در علل محال است. این مقدمه هم یقینی است، زیرا دور و تسلسل برگشت به اجتماع نقیضین می نماید و محال بودن اجتماع نقیضین بدیهی است.
با توجه به این مقدّمات یقینی، برهان امکان به این صورت تقریر می‌شود: موجودات جهان، همگی با وصف ضرورت بالغیر،‌ موجود می شوند، زیرا از یک سو ممکن الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمة اوّل) و از سوی دیگر، هیچ موجودی بدون وصف ضرورت تحقق نمی یابد (مقدمه دوم) پس ناچار، دارای وصف ضرورت بالغیر می‌باشند و وجود هر یک از آن‌ها به وسیلة علتی ایجاب می‌شود (مقدمه سوم).
اکنون اگر فرض کنیم که وجود آن‌ها به وسیله یک دیگر ضرورت می یابد، لازمه اش دَوْر در علل است و اگر فرض کنیم که سلسلة علل،‌تا بی نهایت پیش می رود، لازمه اش تسلسل است و هر دوی آن‌ها باطل و محال می‌باشد(مقدمه چهارم) پس ناچار باید بپذیریم که در رأس سلسله علت ها موجودی است که خود به خود ضرورت وجود دارد، یعنی واجب الوجود است.
این برهان را به صورت دیگری نیز می توان تقریر کرد که نیازی به مقدمه چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن این که: مجموعه ممکنات به هر صورت که فرض شود، بدون وجود واجب الوجود بالذات، ضرورتی در آن‌ها تحقق نمی یابد، در نتیجه، هیچ یک از آن‌ها موجود نمی شود، زیرا هیچ کدام از آن‌ها خود به خود دارای ضرورتی نیستند تا دیگری در پرتو آن ضرورت یابد.
به دیگر سخن: ضرورت وجود در هر ممکن الوجودی ضرورتی عاریتی است و تا ضرورتی بالذات نباشد، جایی برای ضرورت های عاریتی نخواهد بود.
2ـ برهان تقدّم:علت، تقدّم وجودی دارد بر معلول (نه تقدّم زمانی). معلول با این که هم زمان با علت است و از این نظر تقدّم و تأخری در کار نیست، در مرحله و مرتبه بعد از علت قرار گرفته و مشروط به وجود علت است، بر خلاف علت که مشروط به وجود معلول نیست، یعنی درباره معلول صادق است: «تا علت وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی‌کند» اما درباره علت صادق نیست که: «تا معلول وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی کند». کلمه «تا» مفید مفهوم شرطیّت و مشروطیّت و تقدّم ذاتی است.
مثال: فرض می‌کنیم گروهی می خواهند در امری، مثلاً حمله به دشمن، اقدام کنند اما هیچ یک از آن‌ها حاضر نیست پیش قدم شود و حتی حاضر نیست هم قدم باشد. به سراغ هر کدام که می رویم، می‌گوید «تا» فلان شخص حمله نکند، من حمله نخواهم کرد. شخص دوم همین را نسبت به شخص سوم می‌گوید و شخص سوم نسبت به شخص چهارم و همین طور... یک نفر پیدا نمی شود که بلا شرط حمله کند. آیا ممکن است در چنین وضعی حمله صورت گیرد؟ البته نه، زیرا حمله ها مشروط است به حمله دیگر، حمله غیر مشروط وجود ندارد و حمله های مشروط که سلسله را تشکیل می دهند، بدون شرط، وجود پیدا نمی کنند، نتیجه این است که هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
اگر سلسله ای غیر متناهی از علل و معلولات فرض کنیم، چون همه ممکن الوجود می باشند، وجود هر کدام مشروط بر وجود دیگری است که آن دیگری نیز به نوبه خود مشروط به دیگری است، تمام آن‌ها به زبان حال می‌گویند «تا» آن یکی دیگر وجود پیدا نکند،‌ ما وجود پیدا نخواهیم کرد، و چون این زبان حال، زبان همه است، بلا استثنا، پس همه یک جا مشروط هایی هستند که شرط شان وجود ندارد، پس هیچ یک وجود پیدا نخواهد کرد.
از طرف دیگر چون می بینیم موجوداتی در عالَم هستی وجود دارد، پس ناچار واجب بالذات و علت غیر معلول و شرط غیر مشروطی در نظام هستی هست که این‌ها وجود پیدا کرده اند.

3- برهان تجربی (دلیل علمی )مهم ترین دلایل علمی برای اثبات وجود خدا ، آن دلایلی است که از راه نظم موجود در طبیعت و موجودات طبیعی می توان به وجود خداوند حکیم و مدبر رسید . تمام رشته های علوم ثابت می کند که در دنیا نظام معجزه آسایی وجود دارد که اساس آن ،قوانین وسنن ثابت و غیر قابل انکار جهان هستی است. تلاش و کوشش دانشمندان و احاطه به این قوانین ،امکان می دهد که بشر از راز هستی پرده برداری کند که در این مختصر فقط به یک استدلال ساده از پرفسور ادموند کارل کورنفلد استاد و محقق شیمی لاستیک و داروهای ترکیبی آلی و تکامل شیمی آلی میآوریم؛ «پرفسور ادوین کانلین زیست‏شناس دانشگاه پرینستون غالبا میگفت: «احتمال پیدایش زندگی از تصادفات به همان اندازه است که در نتیجه حدوث انفجاری در یک چاپخانه، یک کتاب قطور لغت بوجود آید» من این بیان را بدون قید و شرط تأیید میکنم. من عقیده راسخ دارم که خدایی وجود دارد که جهان را خلق کرده و از آن نگهداری میکند... من خدا را خدایی (میدانم) که تمام کتب آسمانی از سوی وی نازل شده ودر آن کتاب خود را به عنوان خالق و صانع جهان به بشر شناسانده و راه مستقیم حقیقت را به او نشان داده است... من اجازه میخواهم تا از چگونگی تأثیر شیمی آلی که در تقویت ایمان من بسیار مؤثر افتاده شمه‏ای بیان کنم. ما وجود یک حکمت عالیه را برای خلقت طبیعت قبول میکنیم، والا باید بگوئیم که این جهان و طبیعت که ما آن را ادراک میکنیم، فقط و فقط در نتیجه تصادف بوجود آمده است. برای کسی که شگفتیها و رموز و نظم و ترتیب شیمی آلی را مخصوصا در اجسام زنده دیده است، تصور به وجود آمدن جهان در نتیجه تصادف بسیار دشوار و محال است. هر قدر ما ساختمان ذره را بیشتر مطالعه میکنیم و واکنش‏های این ذرات را بیشتر زیر نظر قرار میدهیم به همان اندازه روشن‏تر درمییابیم که یک عقل کل نقشه عالم طبیعت را طرح و با اراده و مشیت خود آن را خلق کرده است. این فکر نتیجه تجربه شخصی من است و غالب اوقات که در آزمایشگاه، میان اجسام بینهایت کوچک و فعل و انفعالات پیچیده و عجیب آنها کار میکنم، فکر عظمت و حکمت عالیه آفریدگار مرا مبهوت و متحیر میسازد.
فعل و انفعالات سلول حیوانی به قدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچکترین انحرافی در آنها روی دهد باعث بیماری حیوان میشود. واقعا عجیب است که سازمانی به پیچیدگی یک سلول حیوانی بتواند خودبخود به حیات و فعالیت خویش ادامه دهد. برای این کار حتما وجود پروردگار فوق‏العاده حکیمی ضرورت دارد. من هر قدر بیشتر در آزمایشگاهها به کار تجربی میپردازم، ایمانم راسختر و محکمتر میشود و نسبت به فکر و حال بعضی از همکاران بیدین خودم، در هر نقطه جهان که باشند، بیشتر میاندیشم. وضع آنها در نظر من معمایی شده است که چگونه با مشاهده این همه دلیل بارز، باز نمیخواهند به وجود صانع اقرار کنند. در حالیکه یک ماشین ساده ساخت بشری طراح و سازنده‏ای لازم دارد، چگونه ممکن است موجوداتی که هزاران مرتبه پیچیده‏تر و عجیب‏تر از آنند، صانعی نداشته باشند.» (1)
سخنان این دانشمند ، مربوط به برهان نظم است که به طورخلاصه نمی تواند یک مجموعه منظم حتی یک موجود بسیار کوچک به صورت تصادف و اتفاق به وجود آید ، بلکه به سازنده و خالق حکیم و دانا تعلق دارد و پذیرش تصادف در خلقت آن قدر بی دلیل است که مانند پذیرش به وجود آمدن یک کتاب فلسفی و عملی دقیق با انفجار یک کارخانه چاپ کتاب.
برای توضیح بیشنر ، به کتاب اثبات وجود خدا به قلم چهل تن از دانشمندان تالیف جان کلوور ترجمه احمد آرام مراجعه فرمایید.
پی نوشت:
1) اثبات وجود خدا، ص 230 ـ 227

(W)

...! (برداشت آزاد)

sajoli

کاربر

ارسالها: 287

#44 Posted: 22 Dec 2011 03:52

samaneh: بد نیست نیمه پر لیوانو هم ببینیم اینو برای من و شما گفتن تا از عقلمون استفاده نکنیم.
بهتر نیست با همون داشته هامون(عقل ) خودمون دنبال واقعیت باشیم تا یه عده فرصت طلب در جهت منافع خودشون واقعیت رو برامون دیکته کنند .
___________________
بنظر من اینکه میگن باید نیمه پر لیوان رو دید کاملا اشتباه یه مثال ایتالیایی هست که میگه هرچیز موقتی که جواب بده دائمی میشه , پس اگه همیشه نیمه پر لیوان رو بیبینیم ممکنه از نیمه خالی لیوان غافل بشیم و هر چقدر که نیمه پر لیوان هی بخار میشه و کمتر میشه ما همچنان میگیم باید نیمه پر لیوان و بیبینم . گفتم که همیشه باید به افق نگریست و بعبارت دیگه باید کل لیوان دید و همیشه دنبال نیمه پر نباشین و گاهی هم به نیمه خالی لیوان بنگریم تا واقعیت رو بیبینیم .

شاید ان نقطه نورانی دشت , چشم گرگان بیابان باشد .

samaneh

کاربر

ارسالها: 127

#45 Posted: 22 Dec 2011 04:38

samaneh: بد نیست نیمه پر لیوانو هم ببینیم
sajoli جان
یعنی هم نیمه خالی لیوان را ببینیم هر نیمه پر لیوانو
anahita_naze: -برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».
نقد کامل این برهان

صداقت در مقابل سیاست دیگران ، سادگی ست
و سیاست در مقابل صداقت دیگران ، خیانت . . .

ویرایش شده توسط: samaneh

soorena8

کاربر

ارسالها: 140

#46 Posted: 10 Jan 2012 15:22

سلام.

تمام سوالای شما ..مربوط به دخالت خالق است

در حالیکه اگر ادعای ی که کسانی که که به وجود خدا اعتقاد دارند رو به دقت بنگرید

متوجه میشید میگویند که خداوند جهان هستی را بر اساس نظم افرید !

چرخه طبیعت بارزترین مثال است !

از حیوانات گرفته تا گیاهان و...

فکر نمیکنم نیاز به توضیح در اینباره باشه چون کسی که وارد این بحث میشود طبیعتا باید با این نظریه اشنا باشد.

از نظر من خداوند بر اساس همین نظم ... در هر کاری دخالت نمیکنه !

دخالت نمیکنه که شیر اهو رو شکار کنه !

دخالت نمیکنه که انسانها همدیگرو بکشن !

بلکه براشون راهنما میفرسته تا اینکارو نکنن ! و سعی میکنه صلاحشون رو بهشون گوشزد کنه ! همین !

ولی دخالت نمیکنه ... اگر میخواست دخالتی کنه دیگر اختیار و قدرت تعقل انسان بی معنی میشد!

از نظر من حداقلش این است که در هر کاری دخالت نمیکنه !

مثلا کشته شدن هزاران نفر در جنگ ها .. در افریقا بر اثر فقر و گرسنگی و ... نتیجه زیاده خواهی یک عده انسان دیگر است و نادانی و نا اگاهی یک عده دیگر .

در مورد اینکه خدا چیست یا کجاست !

به نظر من ..

انسان از اغاز تا کنون نیاز به یک حامی در ترس و مشکلات داشته و به نسبت عقل و شعورش خدا رو در غالب بت و ... نشان داده تا کم کم شناخت خدا تکمیل تر شد و مدرن تر شده !

از نظر من خدا در همه عالم هستی هست .. حتی من روحی از خدا هستم و میتونم به عالم هستی پیوند بخورم !

برا پیوند خوردن به عالم هستی راههای زیادی هست .. چه کسانی که از طریق عرفان و باز کردن چاکراهها اینکار را میکنند

چه کسانی که از راه انسانیت به این مرحله میرسند و چه کسانی که از راه دین به این مرحله میرسند

بهترین روش از نظر من روش سوم است چون در اون انسانیت رو میتونه داشته باشه و همینطور معرفت به شرطی که درست شناخته بشه و درست عمل بشه !

این دین در حال حاضر پر از فریبه پس پیشنهاد میشه فعلا از این راه وارد نشید بلکه انسانیت رو کامل کنید تا با شناخت بتونید دینتون رو بر اساس انسانیتتون بشناسید

leaderlover

کاربر

ارسالها: 3981

#47 Posted: 17 Jan 2012 08:45

الله کیست ؟الله چیست؟الله ‏god ‎‏ و اسامی دیگر نشان از وجودی واجب الوجود است که ممکن الوجود وابسته به اوست.هر پدیده ای سرمنشا ای دارد و خود به خود ایجاد نشده .سرمنشا تمامی پدیده های عالم وابسته به وجودی یکتاست که اعراب با نام الله و در زبان انگلیسی ‏god ‎‏ می گویند پس خدا یکی است اما در توجیه و افعال ان در ادیان مختلف تفاوت دارد.

hi dr!

amirhoo3in

کاربر

ارسالها: 1667

#48 Posted: 17 Jan 2012 08:49

خداوجود داره چون هرنظمی وابسته به یه ناظمه!
امکان نداره نظم این جهان خودبه خود درست شده باشه!

ﻋﻴﺐ ﻧﺪﺍره ﻛﻪ " ﺗﻨﻬﺎیی "
ﺧﺪاﻡ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. . .

starsat

کاربر

ارسالها: 300

#49 Posted: 17 Jan 2012 09:59

داداش خوب متوجه شدی داری کم کم منطقت رو به جای خدا میشونی خوشحالم بابت این موضوع
اما سوالات یکم منطقی نیست اون وقت اگه یکی همه اینا رو جواب بده تو میگی پس چرا الله گذاشت نوح بمیره ابراهیم بمیره و... اصلا محمد رو زنده نگه میداشت تا این مشکلات پیش نیاد!!!!!!!!!!!!

درود خدا بر حضرت داریوش اقبالی(ع)

lezatezendegi

کاربر

ارسالها: 94

#50 Posted: 28 Jan 2012 18:38

bilbilak
دوست عزیز شما که بن شدید
ولی برای همه آنهای که عدل خداوندی را زیر سوال میبرن بگم برای آنها که خدا دارن باید پس از پذیرسش خدا به عنوان خالق جهان و هستی تازه کار بحث منطقی ودفاع از خصوصیات خداوندی را شروع کنند واگر گفتن خدا هست تازه دردسر شروع میشه که باید صفات و اهداف خلقت را شرح بدن وبرای بی خدا ها کار راحت که هی آنها را زیر سوال ببرن و جواب بخوان
خدا برای چی جهان را بوجود آورد؟
اگر قادر است چرا فلان قدرت را بکار نبرده؟
اگر خدا عادل است چرا فلان ظلم در جهان اتفاق افتاده؟
ساده بگویم این جهان به سبب اختیاری که خدا در جهان به موجودات داده پر از ظلم است .وعدالت واقعی در رستاخیز بر پا میشود همانجایی که هدف واقعی خداوند از خلقت معنا میشود.
فرق زیادی بین اعتقاد من و تو وجود دارد من تمام مدت زنده بودن کره زمین را در مقابل خلقت، آنی بیشتر نمیدانم و در مقایسه ابعاد مثال ذرهای بیش نیست و هر کس در این مکان بی ارزش خود را ببازد و ظالم باشد زندگی جاوید را به زمانی کوتاه باخته است و در این آزمایش باخته
اختیار خداوندی در این اختیاری که به انسان حقیر داده نیز زیرسوال نمیره چون اتمام حجت کرده در ادیان و با پیامبرانش که حواسشان به اعمال شان باشد
ما از درک خیلی چیز ها عاجزیم مخصوصآ در موضوع جبر و اختیار خداوند
من اعتقاد دارم خدا هست و عادل است و معاد هست منتظر ظالمان

Katsuyori: اگه كمي دقت كنيد، همه از اين كلمات استفاده كردن: حتما،شايد،به نظرم،اصولا و ...
اين نشون ميده كه هرچي كه گفتيد تراوشات ذهن خودتون بوده،نه واقعيت. ايده ي خدا، يه درپوشيه واسه سوالات بي پاسخ انسان. خدايي وجود نداره كه جلوي اينارو بگيره.
دوست عزیز مگه تو که میگی خدا نیست از تراوشات کجات این عقیده را پیدا کردیهمچیز در ذهن و عقل و احساس که معنی واقعییت را پیدا میکنه تو برای سوالات پاسخ پیدا کردی؟که الان به بی خدایی رسیذی
فهم و درک عدالت خداوندی رابطه مستقیم با قبول ویا رد خدا داره
به عقیده من چون معاد و رستاخیز هست پس خدا هست
مفهوم است

ای هیچ، در هیچ، بر هیچ، سر هیچ، مپیچ

صفحه 5 از 26: « پیشین 1 2 3 4 5 6 ... 26 پسین »

مذهب /

اگر الله وجود داره پس به سوالات من پاسخ بده ؟(استدلال منطقی)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا