انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 82 از 193:  « پیشین  1  ...  81  82  83  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 773«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چارپا در پی علف گردد
تا به وقتی که خود تلف گردد
آدمیئی که معرفت دارد
شک ندارم که خود خلف گردد
قطب عالم یگانه ای باشد
که چو ما جمله را کنف گردد
آشنای محیط بحر ازل
واقف از دُر و از صدف گردد
هر کسی میل جنس خود دارد
آن یکی گوهر این خزف گردد
شیرمردی به خنجر و شمشیر
مرد مطرب به نای و دف گردد
سید ما چو عف عفی فرمود
لاجرم این و آن معف گردد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 774«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیده عمری به سر روان گردید
به هوا گرد این جهان گردید
به خیالی که روی او بیند
گرد بر گرد این و آن گردید
او نظر کرد دیده روشن شد
نور او هم به او عیان گردید
ذره ای بود و آفتابی شد
این چنین بود آن چنان گردید
خوش نشانی ز بی نشانی یافت
نام گم کرد و بی نشان گردید
هر که آمد به سوی میخانه
واقف از ذوق عاشقان گردید
نعمت الله فتاد در دریا
قطره اش بحر بیکران گردید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 775«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گرد میخانهٔ دل به جان گردید
همچو رندان به جان روان گردید
گر چه مخمور بود مستی شد
این چنین بود آن چنان گردید
گرد کنج خراب گشت بسی
گنج پنهان بر او عیان گردید
تا نشانی ز بی نشان یابد
نام را ماند و بی نشان گردید
لطف معشوق ما کرم فرمود
مونس جان عاشقان گردید
قسم علم بدیع را خواندیم
آن معانی به ما عیان گردید
در مقامی که نعمت الله است
گرد آن در کجا توان گردید
P
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 776«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عاشقانی که عشق می بازند
عاشقانه به عشق می نازند
مطربانه چو در طرب آیند
ساز ما را به لطف بنوازند
زده دستی به دامن معشوق
تا سر خود به پاش اندازند
گر صدند ار هزار یک باشد
همه با هم یگانه دمسازند
رند مستی اگر به دست آرند
جمله با او تمام پردازند
این چنین عارفان که می گویم
پاکبازان شهر شیرازند
نعمت الله و دوستدارانش
عشق با عاشقان همی بازند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 777«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جان و جانان هر دو باهم سرخوشند
همدمند و هر دو همدم سرخوشند
هر کسی نام و نشانی یافته
عارفان با اسم اعظم سرخوشند
زاهدان و عاقلان دیدم بسی
خوش عزیزان و ولی کم سرخوشند
در خرابات مغان رندان ما
باده می نوشند وبی غم سرخوشند
دیگران گر سرخوشند از جام جم
عاشقان مست با جم سرخوشند
گر کسی گوید چه باشد سرخوشی
خوش بگو والله و اعلم سرخوشند
از می خمخانهٔ سید مدام
همچو ما مجموع عالم سرخوشند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 778«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همه در بحر بیکران غرقند
چون حبابند این و آن غرقند
غرق آبند و آب می جویند
از ازل تا ابد چنان غرقند
تن ما چون حباب و جان موجست
عشق بحر است و عاشقان غرقند
کشتی ما کجا رسد به کنار
ناخدایان در این میان غرقند
بحر در جوش و باده در کار است
بر چه باشد که بحریان غرقند
هفت دریا درین محیط وجود
دیده ایم و یکان یکان غرقند
رند دریا دلیست سید ما
سید و بنده جاودان غرقند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 779«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به علی رغم عدو باز زدم جامی چند
توبه بشکستم و وارستم از این خامی چند
منم و رندی و خاصان سراپردهٔ عشق
فارغ از سرزنش عام کالانعامی چند
فرصت از دست مده زلف نگاری به کف آر
می خور و وقت غنیمت شمر ایامی چند
کنج میخانه مرا خلوت خاص است مدام
زاهد و گوشهٔ محراب و دو سه عامی چند
نوبهار است و گل اروجه میت نیست بیا
برو از پیر خرابات بکن وامی چند
در مغان از لب جام و لب یار ای ساقی
به مراد دل خود یافته ام کامی چند
سید ار راه روی ، جز ره میخانه مرو
بشنو از من که در این راه زدم گامی چند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 780«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کفر زلف او به ایمان کی دهند
قیمتش جانهاست ارزان کی دهند
گفتمش جان را بجانان می دهم
گفت آن جانان به این جان کی دهند
عقل اگر گوید که خواهم بوسه ای
آب حیوان را به حیوان کی دهند
عاقلان مخمور و رندان باده نوش
اختیار خود بدیشان کی دهند
دامن معشوق بگرفته به دست
عاشقان از دست آسان کی دهند
رند سرمستیم ای واعظ برو
عاقلان خود پند مستان کی دهند
دردمندانه حریف سیدیم
گر نداری درد ، درمان کی دهند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 781«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آنها که مقربان شاهند
بیرون ز سفیدی و سیاهند
تشریف صفات کرده در بر
وارسته ز جبه و کلاهند
بر تخت قدم شه قدیمند
در ملک حدوث پادشاهند
بسیار بلا کشیده اما
بگذشته زلا و لا الهند
بر تارک مهر چرخ تاجند
بر فرق سپهر عشق ماهند
معصوم و مجرد و سلیمند
آسوده ز طاعت و گناهند
مانند به ذات نعمت الله
نی افزایند و نی بکاهند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 782«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خلق دنیا مقلد قالند
اهل عقبی مقید حالند
ای خوشا وقت ما و آن یاران
که منزه ز قال و از حالند
دیگران گوشمال مال خورند
عاشقان گوشمال را مالند
عارفان مجرد مفرد
چون الف فرد و دال ابدالند
عاشقان بلبلان معشوقند
در گلستان عشق از آن نالند
سالکانی که پیر توحیدند
فارغ از ماه و هفته و سالند
روح محضند همچو سید ما
ظن مبر کاهل دل ز صلصالند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 82 از 193:  « پیشین  1  ...  81  82  83  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA