انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 95 از 193:  « پیشین  1  ...  94  95  96  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 903«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
برو ای میر من به مال مناز
بیش از این سیم و زر به هم مگداز
تا کی آزار خلق می جوئی
مکن آزار ور نیابی باز
ور خماری و درد سر داری
با من مست کی شوی دمساز
سخنم ساقی است روح افزا
نفسم مطربیست خوش آواز
ملک من عالمی است بی پایان
و آن تو از ختاست تا شیراز
من به سلطان خویش می نازم
تو به تاج و سریر خود می ناز
نعمت الله پیر رندان است
گر مریدی به پیر خود پرداز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 904«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بیا و پردهٔ هستی برانداز
به خاک نیستی خود را درانداز
برانداز این بنای خودپرستی
ز نو طرحی و فرشی دیگر انداز
سرای عقل ، بنیادی ندارد
خرابش ساز و بنیادش برانداز
سر زلف بتی رعنا به دست آر
چو سرمستان به پای او سرانداز
چو عشقش مجمری بر آتش انداز
تو عود جان روان در مجمر انداز
خراباتست و رندان لاابالی
بیا ساقی و می در ساغر انداز
اگر خواهی که یابی ذوق سید
نظر بر معنی صورتگر انداز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 905«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
که را روئی چنین زیباست امروز
که را لعلی روان افزاست امروز
به بالای تو سروی در چمن نیست
ز من بشنو حدیث راست امروز
نمی دانم چه خواهد کرد چشمت
که از دستی دگر برخاست امروز
چه روی است آن به نام ایزد که در وی
نشان لطف حق پیداست امروز
مرا گفتار نغز دلپذیر است
تو را روی جهان آراست امروز
نمودی روی و فردا بود وعده
چه حال است این مگر فرداست امروز
ز دست نرگس مخمور مستت
جهان پر فتنه و غوغاست امروز
ز سودای جمالت عارف شهر
چو من دیوانه و شیداست امروز
غنیمت دان حضور نعمت الله
که دشمن را شب یلداست امروز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 906«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
میخانه سبیل ماست امروز
هنگام می و صفاست امروز
از دولت عشق پادشاهیم
صد شه بر ما گداست امروز
بگذر ز حدیث دی و فردا
دریاب که روز ماست امروز
آن رند که شب حریف ما بود
سر حلقهٔ اولیاست امروز
مائیم حریف و جام بر دست
مخمور کسی چراست امروز
از فتنهٔ چشم مست ساقی
عالم همه پر بلاست امروز
مائیم حریف نعمت الله
بزمی به از این کراست امروز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 907«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

به کام دل رسیدم باز امروز
جمال یار دیدم باز امروز
بحمدالله که از هجران رمیدم
به وصل او رسیدم باز امروز
بسی دیروز گفتم ای خداوند
جواب خود شنیدم باز امروز
می خمخانهٔ معنی و صورت
به جامی در کشیدم باز امروز
به ساقی خویش را بفروختم دوش
بهایش می خریدم باز امروز
ندای ارجعی آمد به گوشم
به سوی شه پریدم باز امروز
گلی از گلستان نعمت الله
به دست ذوق چیدم باز امروز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
»غزل شماره 909«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شاهان همه حیران جمال تو گدا نیز
دارند همه عشق خداوند خدا نیز
از نور رخت دیدهٔ ما گشته منور
مردم همه بینند درین دیده شما نیز
یا رب گه بیابند ز وصل تو مرادی
مجموع محبان جناب تو و ما نیز
ما رو به تو داریم چو آئینه روشن
بی روی تو ما را نبود روی و ریا نیز
عشق تو حیاتیست که ما زنده از آنیم
بی عشق تو حاصل ز فنا و ز بقا نیز
ما نقش خیال تو نگاریم به دیده
بینیم در آن نقش خیال تو لقا نیز
گر سید ما جان طلبد از سر اخلاص
جان را بسپاریم و بگوئیم دعا نیز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 910«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خاک میخانه بر سر ما ریز
جام می را بگیر و بر ما ریز
بر در میفروش خوش بنشین
از سر هر دو کون هم برخیز
عین ما را به عین ما بنگر
قطره و بحر را به هم آمیز
بزم عشقست و عاشقان سرمست
تو اگر زاهدی ز ما پرهیز
فتنه در چار سوی جان افتاد
از هیاهوی عشق شورانگیز
عشق مست است و میزند بی باک
تیغ برّان و خنجر سر تیز
من سر سید است در دستم
به از این خود کجاست دست آویز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 911«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عشق بازی روان از جان برخیز
عاشقانه ز جان روان برخیز
قدمی نه به خانهٔ خمّار
منشین در خمار هان برخیز
سر سودای عشق اگر داری
از سر سود و از زیان برخیز
خیز مستانه بر فشان دستی
در سماعی چنین چنان برخیز
تو حجاب توئی چنین منشین
کرمی کن از این میان برخیز
در خرابات عشق رندانه
بنشین و ازین جهان برخیز
نعمت اله در سماع آمد
وقت وقتست یک زمان برخیز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 912«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیده نقشی چو خیال تو ندیده هرگز
گوش قولی چو کلامت نشنیده هرگز
سالها باد صبا بر سر کویت گردید
به سراپردهٔ وصلت نرسیده هرگز
گرچه نقاش بسی نقش کند صورتها
همچو تو صورت خوبی نکشیده هرگز
عاشق مست ، مدام این می ما می نوشد
عقل یک جرعه ازین می نچشیده هرگز
دوش تا روز رسیدم به مراد دل خویش
بر کسی صبح چنین خوش ندمیده هرگز
چشم ما روشن از آنست که رویش دیده
در چنین دور چنان دیده که دیده هرگز
نفس سید ما جان به جهان می بخشد
به از این هیچ هوائی نوزیده هرگز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 908«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
درد از تو خوش است و هم دوا نیز
رنجم بخشی و هم شفا نیز
داری نظری به حال هر کس
می کن نظری به حال ما نیز
بیگانه نگشت از تو محرم
ما خویش توئیم و آشنا نیز
گر کشته شوم به تیغ عشقت
خونم به حل است و خونبها نیز
ای جام جهان نمای باقی
ایمن ز فنائی و بقا نیز
ما از تو به غیر تو نخواهیم
بی تو چه کنیم در سرا نیز
تنها نه منم محب سید
والله که حضرت خدا نیز
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   
صفحه  صفحه 95 از 193:  « پیشین  1  ...  94  95  96  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA