انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 97 از 193:  « پیشین  1  ...  96  97  98  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 923«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام می را به نوش و خوش می‌باش
نوش و نوش و خموش و خوش می‌باش
همچو خم شرابخانه به ذوق
خود به خود خوش بجوش و خوش می‌باش
خلعتی نو اگر به تو نرسد
باش با کهنه پوش و خوش می‌باش
چه کنی هوش مست باش مدام
بگذر از عقل و هوش و خوش می‌باش
عاشقانه سبوی می می‌کش
همچو رندان به دوش و خوش می‌باش
بزم عشق است و عاشقان سر‌مست
خوش بیا می بنوش و خوش می‌باش
در ره عاشقی چو سید ما
عاشقانه بکوش و خوش می‌باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 924«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شراب شوق را پیمانه می باش
حریف خلوت جانانه می باش
اگر تو مست مجنونی ندیدی
ببین لیلی و خود دیوانه می باش
در دل می زن اما در شب و روز
مقیم گوشهٔ آن خانه می باش
به صورت ساحلی معنی چو دریا
ورای این و آن دردانه می باش
دلت گنجنیهٔ گنجی است دائم
بیا در کنج این ویرانه می باش
فدای عشق کن جان گرامی
دل و دلدار و هم جانانه می باش
درآمد از در دل نعمت الله
چو شمعی تو برو پروانه می باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 925«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جان به جانان سپار و خوش می باش
دل به دلبر گذار و خوش می باش
آن یکی در هزار خوش می بین
یک به یک می شمار و خوش می باش
گرچه با عاشقی و سرمستی
فارغی از خمار و خوش می باش
در خرابات عشق رندانه
با می خوشگوار خوش می باش
بنظر می نگار نقش و نگار
با خیال نگار خوش می باش
عاشقانه در آ به مجلس ما
دمی با ما برآر خوش می باش
جام می نوش شادی سید
از کسی غم مدار خوش می باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 926«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دل به دلبر گذار و خوش می باش
جان به جانان سپار و خوش می باش
نقش رویش که نور چشم من است
بنظر می نگار و خوش می باش
باش با جام می دمی همدم
نفسی خوش بر آر و خوش می باش
هر چه داری همه امانت اوست
جمله با او سپار و خوش می باش
چو همه اوست غیر او خود نیست
همه را دوست دار و خوش می باش
تنگهٔ زر یکی و تنگه بسی
تنگ ها زر شمار و خوش می باش
یار جانی نعمت الله شو
باش با یار ، یار و خوش می باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 927«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دُرد دردش بنوش خوش می باش
کسوت او بپوش خوش می باش
به خرابات رو خوشی بنشین
همدم میفروش خوش می باش
ساقی ار می دهد تو را جامی
بستان و بنوش خوش می باش
همچو خم شراب مستانه
گرم شو خوش بجوش خوش می باش
همه میخانه گر دهد ساقی
عاشقانه بنوش و خوش می باش
نوش کن جام می که نوشت باد
تا نیائی به هوش و خوش می باش
سخن از ذوق نعمت الله گو
ور نگوئی خموش و خوش می باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 928«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سیدی خواهی پناه و بنده باش
بنده شو در بندگی پاینده باش
گر به تیغ عشق او کشته شوی
حی قیومی برو دل زنده باش
در هوای گلستان عشق او
همچو غنچه با لب پر خنده باش
جان فدا کن گر قبولت اوفتد
تا قیامت زین کرم شرمنده باش
خیز از این سایه بنشین آفتاب
هم به نور روی او تابنده باش
سروری ملک بقا گر بایدت
در خرابات فنا افکنده باش
کام جان از سید ما می طلب
یک زمان همصحبت این بنده باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 929«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر فسرده نیستی گر ما نه باش
عاقلی ور عاشقی دیوانه باش
آشنائی گر کنی با عاشقان
عاشقانه از خود بیگانه باش
عشق بحر بیکران است ای پسر
گر به دریا می روی مردانه باش
زاهد مغرور و کُنج صومعه
تو مقیم گوشهٔ میخانه باش
عشق دریا صورت تو چون صدف
معنیش چون طالب دردانه باش
شمع عشقش صورتی در ما فکند
ذوق اگر داری بیا پروانه باش
تن رها کن جان به جانانه می سپار
نعمت الله را بجو جانانه باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 930«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ای دل ار عاشقی بیا خوش باش
رو چو ما صادقی بیا خوش باش
خوش بلائیست عشق بالایش
جان فدا کن درین بلا خوش باش
همه کس خوش بود به ساز و سزا
تو بساز و به ناسزا خوش باش
از غم دی و غصهٔ فردا
بگذر امروز و حالیا خوش باش
جان به باد هوا سپار ای دل
به هوایش در آن هوا خوش باش
خوش عزیز است عمر و می گذرد
مگذارش مرو بیا خوش باش
خوش بود گفتهٔ خوش سید
خوش بخوان راست در نوا خوش باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 931«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ای دل ار چه شکسته ای خوش باش
با غمش عهد بسته ای خوش باش
دُرد دردش چو صاف درمان نوش
وز جفا گر چه خسته ای خوش باش
خوش نباشد غم جهان خوردن
از جهان گر گستته ای خوش باش
دنیی و آخرت رها کردی
از همه باز رسته ای خوش باش
بود بندی ز عقل بر پایت
از چنین بند جسته ای خوش باش
بزم عشقست و عاشقان سرمست
با حریفان نشسته ای خوش باش
دل سید شکستهٔ عشق است
گر تو چون او شکسته ای خوش باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 932«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
زر بپاش و خواجهٔ زر پاش باش
سر بنه بر پاش و خاکپاش باش
زهد بگذار و به میخانه خرام
در خرابات مغان قلاش باش
لذتی از عمر اگر خواهی برو
همنشین زندگی اوباش باش
روز امروزت غنیمت می شمر
دی گذشت آسوده از فرداش باش
گر بیابی سید هر دو سرا
ناظر آن دیدهٔ بیناش باش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 97 از 193:  « پیشین  1  ...  96  97  98  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA