انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
علم و دانش
  
صفحه  صفحه 10 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

Universe from Nothing to Nothing | از نبود تا نبود


مرد

 
‎قطب جنوب یخ میزند‎
14‌میلیون سال پیش
قاره قطب جنوب همیشه زمینی بایر و یخ‌زده نبوده است. یخ‌بندان در این منطقه از حدود 34‌میلیون سال پیش با تشکیل یخچال‌های طبیعی روی قله‌های بلند کوه‌های این منطقه آغاز شده و حدود 20‌میلیون سالبعد با کاهش درجه حرارت جهان تا حدود 8‌درجه سانتیگراد این توده‌های یخ به هم پیوسته، تثبیت‌ شدهو صفحات یخی جنوبی را تشکیل داده‌اند.
این افت دما را ظهور رشته کوه‌ هیمالیا تشدید کرده است. افزایش ارتفاع قلل این رشته کوه به جذب دی‌اکسید‌کربن جو و سرعت تغییرات آب‌و‌هوایی در ایندوره دامن زده است. البته نیم‌کره شمالی تا حدود زیادی از این تغییرات در امان بوده است. ظهور یخ‌بندان دائمی در منطقه گرینلند و قطب شمال تنها 3.2‌میلیون سال پیش آغاز شده است.
هله
     
  
مرد

 
‎پیشروی یخ‎
2.58‌میلیون سال پیش
یخ‌بندان دوره کواترنری تنها چند‌میلیون سال پیش آغاز شده و در حال‌حاضر نیز ادامه دارد. به همین دلیل شناخت این دوره و جزئیات آن برای زمین شناسان به مراتب ساده‌تر است. مطالعه در این دوره نشان می‌دهد صفحات یخی دوره‌های متعددی از پیشروی و عقب‌نشینی را پشت‌سر گذاشته‌اند.
در طول یخ‌بندان کاهش حرارت زمین باعث می‌شده گسترش این صفحات به فراتر از مرزهای قطب شمال و جنوب ادامه پیدا کند، امادر فاصله میان دو عصر یخ‌بندان با گرم‌شدن بیشتر زمین شاهد عقب‌نشینی یخ بوده‌ایم. پیش‌بینی می‌شود دوره‌های بی‌پایان گسترش یخ‌بندان در این زمان حدود 10هزار‌سال به طول انجامیده باشند.
محققان مهم‌ترین عامل گسترش عصر یخ‌بندان در دوره کواترنری را ظهور هیمالیا و تأثیرات جوی ناشی از کاهش میزان دی‌اکسید‌کربن جو توسط آن می‌دانند. علاوه بر این ظهور دوره‌های ادواری یخ‌بندان تابع تغییر در مدار زمین که باعث کاهش یا افزایش زاویه تابش آفتاب به نقاط مختلف آن می‌شده نیز می‌باشد. این تغیرات اندک مداری را بازخوردهای مثبت گوناگونی مانند تغییر در میزان گازهای گلخانهای جو زمین نیز تشدید می‌کرده‌اند.
هله
     
  
مرد

 
‎پیشروی‎
در طول دو‌سوم ابتدایی دوره کواترنری، تناوب ظهور یخ‌بندان و افزایش دما تقریبا هر 41هزار سال یک‌بار و هم‌آهنگ باتغییرات محور زمین ادامه داشته است. حدود یک‌میلیون سال پیش، فاصله تناوبی این دوره‌ها به دلایل نامعلومی به 100هزار سال یک‌بار تغییر پیدا کرده است. اطلاعات دقیق‌تر در مورد زمان‌بندی یخ‌بندان‌ها می‌توانند به یخ‌بندان شناسان برای درک بهتر دوره‌های اخیر و رسیدن به پاسخ این پرسش کمک کنند.
چیزی که باعث پیچیده‌تر شدن این موضوع می‌شود ایناست که پیشروی یخ و عقب‌نشینی آن در تمام نقاط زمین از الگوی ثابتی پیروی نمی‌کند. در اغلب موارد پیشروی یخ که در یک قاره آغاز شده است با تأخیری هزاران‌ساله در قاره‌ای دیگر ادامه می‌یابد و گاهی با فاصله‌ای چندین‌هزار‌ساله از توقف پیشروی یخ در یک قاره، یخ‌بندان در قاره‌ای دیگر آغاز می‌شود.
در واقع اعصار یخ‌بندان بسیاری در دوره کواترنری با یکدیگر هم‌پوشانی داشته‌اند که هر یک بخش‌هایی از کره زمین را در برگرفته بوده‌اند. حدود 130 تا 114هزار سال پیش زمین شاهد مرحله تازه‌ای از عقب‌نشینی یخ بوده و پس از آن عصر یخ‌بندان حاضر که همان تصویر آشنای هر یک از ما از عصر یخ‌بندان است، شکل گرفته است.
هله
     
  
مرد

 
‎عصر یخبندان ما‎
عصر یخ‌بندان ما، 110 تا 12هزار سال پیش
محققان احتمال می‌دهند کاهش دمای زمین در دوره کواترنری باعث افزایش گنجایش مغز ما نسبت به اجدادمان در دوره‌های پیشین شده باشد. این تنها یک فرضیه است اما نمی‌شود احتمال تأثیر نزدیک‌ترین دوره‌های یخ‌بندان را روی گونه انسان رد کرد.
می‌شود دلایل متعددی را برای انقراض انسان‌های اولیه که تا حدود 20هزارسال پیش سیاره‌مان را با آنها شریک بودیم عنوان کرد؛ اما ظهور عصر یخ‌بندان هم می‌تواند شرایط آنها را برای ادامه حیات پیچیده‌تر کرده و به از میان ‌رفتن زیستگاه‌‌های آنها منجر شده باشد. با این حال «انسان بخرد» -گونه کنونی انسان- از انقراض در آخرینعصر یخ‌بندان جان سالم به در برده، بلافاصله پس از افزایش دمای زمین به کشاورزی رو‌ی آورده و اولین قدم‌ها را برای رسیدن به تمدن برداشته است.
با پایان عصر یخ‌بندان و افزایش دما در این دوره شاهد دو مرحله کاهش دمای زمین یکی دریاس کهن، حدود 14700تا 13400 سال پیش که منجر به تبدیل اروپا از جنگل به تندرا مانند سیبری کنونی شدهو دیگری دریاس جوان که بافاصله اندکی از آن بین 12800 تا 11500 سال پیش رخ داده است، بوده‌ایم. دریاس جوان که قاره اروپا را درگیر یخ‌بندان شدیدی کرده، می‌تواند حاصل توقف جریان اقیانوسی اقیانوس‌اطلس به دلیل آب‌شدن یخ‌های آن یا برخورد یک دنباله‌دار با زمین باشد.
حدود دوازده‌هزار سال پیش با افزایش دمای زمین صفحات عظیم یخ شروع به عقب‌نشینی کردند و در نتیجه انسان توانست باز هم ساکن مناطق شمالی زمین شود. مطابق اعلام نظر محققان این دوره بین یخ‌بندان نسبتا گرم است و شرایط آب‌و‌هوایی تقریبا ثابتی دارد. دما کمی کمتر از دوره بین‌یخ‌بندان پیشین تخمین زده می‌شود و سطح دریاها حداقل 3‌متر پایینتر از این دوره برآوردشده است.
اما این دوره آرامش زمین حداقل در مقیاس زمین‌شناسی بسیار‌کوتاه است. تناوب دوره‌های یخچالی و گلخانه‌ای بی‌آنکه انسان در ظهور و افول آنها اثر چندانی داشته باشد، ادامه خواهند یافت و باز گسترش صفحات یخی روی زمین آغاز خواهد شد.
هله
     
  
مرد

 
‎تاریخچه ی پیدایش اولین انسان ها‎
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
‎تاریخچه ی پیدایش انسان‎
هنرى لوكاس مى گوید: (( در رابطه با پیدایش نخستین انسان باید بگویم كه دانستن اینكه انسان براى نخستین بار كى و كجا پیدا شده است ، براى تاریخ دان ممكن نیست ، ولى یقین هست كه انسان در آخرین دوره عصر (( نوزیوى )) وجود داشته است . استخوانهائى كه (( ایوگن )) جراح در سال 1891 م در ناحیه (( ترینال )) واقع در (( جاوه )) كشف كرد، استخوانهاى بخش بالاى جمجمه ، یك استخوان ران و دو دندان بوده است ، كه اگر براستى استخوانهاى یك موجود بوده باشند، نشان دهنده وجود انسان در روزگاران كهن است . این تكه هاى استخوان بندى انسان را كه تاریخدانان به عنوان (( انسان جاوه )) مى شناسند، شاید كهن ترین تكه هاى استخوان بندى انسانى است كه در اختیارما است . )) و مى افزاید: (( انسان پكن كه بازمانده هاى سنگواره شده اش در سال 1929 م نزدیك پى پینگ (پكن سابق ) كشف شده ، از جهات اساسى بخصوص به (( انسان جاوه )) شباهت دارد و ظاهرا هر دو و به یك دوره تعلق دارند. بازمانده هاى استخوان بندى این دو انسان از چهره اى حكایت مى كند كه تا اندازه اى به صورت انسان كنونى شباهت داشته است . ))
هربرت جرج ولز )) مى گوید: (( استخوان بسیار كم و ناقص به دست آمده است ...
مهمترین آنها از لحاظ قدمت عبارتستاز سه پاره استخوان از یك كاسه سركه در سوانزكوم در شهر كنت در جزیره بریتانیا پیدا شده (دوپاره آن در سال 1935 م و قطعه سوم بیست سالبعد) و از آن مردى بوده است جوان ، در حدود 25 ساله یا كمتر كه بسیار شبیه ادم هاى پیش از عصر یخبندان بوده و قبل از200000 سال پیش مى زیسته است .
هله
     
  
مرد

 
‎انسان نئاندرتال‎
بنا به گفته (( جرج ولز )) ، انسان اولیه در غار زندگى مى كرده است . او با این زندگى در غار خو كرده بود و انس گرفته بود و از خود آثار فراوانى در غارها به یادگار گذاشته . این آثار را مى توان در اروپا، فلسطین ، آسیا و آفریقا یافت . شناخته ترین این غارها، غار (( نئاندرتال )) نزدیك المان است كه در سال 1856 م نخستین استخواهاى گروه مشخصى از آدمیان به دست آمد كه به (( انسان نئاندرتال )) معروف شده است . و اكنون مشخصى از آدمیان به دست آمد كه به (( انسان نئاندرتال )) معروف شده است . و اكنون بازمانده هاى این گونه مردم در جاهاى بسیارى در اروپا یافت شده است و این نشانه آن است كه در عصر چهارم (( یخبندان )) این گروه انسانها در اروپا پراكنده بوده اند. (( انسان نئاندرتال )) جمجمه اى ضخیم با استخوانهاى سنگین و تنى درشت داشت
هله
     
  
مرد

 
‎انسان کرومانیون‎
پس از عصر انسان نئاندرتال كه عصر بدوى نام دارد، نام دارد، وارد دوره روشن ترى مى شویم و با انسانى تكامل یافته تر روبرو مى گردیم ؛ یعنى 25 هزار سال پس از دوره نئاندرتال. و این عصر (( انسان كرومانیون )) است .هر چند كه عقاید (( انسان كرومانیون )) نیز مجهول و مشكوك است .
مشخصات انسان كرومانیون ، با جمجمهاى بزرگتر از انسان امروز، قدى بلندتر از قد انسان امروز و تنومندتر، تبیین شده است . این گروه انسان ها دائم در حال مهاجرت بوده و به هنگام سرما و گرما به غارها پناه مى برده اند. از این طریق صید و شكار امرار معاش مى كرده اند. باستان شناسان ابزار فراوان شكار انسان كرومانیون را كشف كرده اند.
عقاید انسان كرومانیون : انسان كرومانیون نیز مردگان خود را در محل خاصى دفن مى كرده است و در قبورمردگان اسلحه و زیور آلات و انواع خوراكیها مى نهاده است .
(( انسان كرومانیون )) به هنر نقاشى و رنگ آمیزى علاقه وافرى داشته است . همین ذوق هنرى باعث شده بود تا بردیوارهاى غارها از خود نقوش ‍ و تصاویرى ترسیم كند و بر روى شاخ گوزنها كنده كارى نماید.
پیشرفت هنرى انسان كرومانیون بر كلیه اقوام بدوى پیشى دارد.
(( انسان كرومانیون )) اموات خود را با آداب ساده اى در نزدیك محل سكونت میت دفن مى كرد. اشیاء همراه میت را به رنگ خونك سرخ مى كردند و چنین پیداست كه كرومانیون ها عقیده به حیات مردگان در قبور داشته اند و خیال مى كردند كه اموات داراى نیروى ماوراء طبیعى اند و مى توانند در زندگى آنان اخلال كنند و این زمینه پیدایش روح پرستى در میان اقوام ما قبل از تاریخ است .
(( آرنولد توین بى )) مى گوید: (( با این حساب انسان در حدود 20 تا 25 میلیون سال قبل وجود داشته است . )) و مى افزاید كه به نظر مى رسد انسان نئاندرتان تا اوائل انتقال دوران پالئولینگ (متافرتا) پالئولینك متقدم ، شاید در حدود 70000 تا 40000 سال قبل زنده بوده است . قرائنى در دست است كه به اختلاط جوامع انسانهاى نئاندرتال اشاره دارد و این نشانه دوره انسانهاى عاقل است كه به اختلاط جوامع انسانهاى نئاندرتال اشاره دارد و این نشانه دوره انسانهاى عاقل است . و چنین پیداست كه انسانهاى نئاندرتال و كرومانیون به هم نزدیك بوده اند...
بدیهى است كه اینها همه فرضیات است .ابزار بدست آمده از انسانهاى ما قبل تاریخ قدمت هاى مختلفى را نشان مى دهند كه از 25 هزار سال تا صد هزار سال و حتى 2 میلیون سال است . (( انسان پكن )) از صد تا پانصد هزار سال پیش مى زیسته است ، و همین طور استانسان جاوه و انسان نتاندرتال كه ذكر آن گذشت . در سال 1907 در هیدلبرگ آلمان جمجمه و استخوانهائى از یك انسان به دست امد كه تاریخ تقریبى زیست او به سیصد هزار سال قبل مى رسد. آخرین سنگواره هاى انسان نئاندرتال در آلمان به 40000 سال پیش مى رسد. عقاید انسانهاى نئاندرتالو كرومانیون شبیه یكدیگر بوده است و آن اعتقاد به قدرت برتر ارواح و تائید آن در زندگى زندگان
هله
     
  
مرد

 
‎سیر تکاملی انسان ها‎

به راستی همگان درصددند تا قدمت همه عرصه های پزشکی، کشاورزی، صنعتی و... را بررسی کنند اما وقتی صحبتاز انسان و پیدایش او در کره زمین می شود بی شک می گوییم که انسان موجودی است بافرهنگ اما آیا شاخص های فرهنگی که تاکید بر فرهنگی بودن جامعه انسانی دارد بر انسان های اولیه حاکم بوده است؟ در این رابطه با جلال الدین رفیع فر به گفت وگو نشستیم. وی دارای دکترای انسان شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه و ازاعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین مرکز تحقیقات علمی فرانسه ENRS و از سال ۱۳۶۷ رسماً دانشیار گروه آموزش انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی است.
پیدایش اولیه انسان در کره زمین را با توجه به نظریات مختلف علمی موجود می توانیم در حدود چهار میلیون سال پیش در نظر بگیریم اما برای توجیه این زمان لازم است سابقه اش را بررسی کنیم که در حال حاضر دو دیدگاه مهم برای ارائه یک تعریف جامع، دقیق و علمی از انسان بیش از سایر دیگر تعریفات مورد توجه قرار گرفته که در تعریف اول یک دیدگاه زیست شناسی را مدنظر دارد و شاخص های جسمانی انسان را به عنوانمحور تعریف برای انسان در نظر می گیریم یعنی انسان پستانداری است که بر روی دو پا راه می رود و دارای ۲۳ جفت کروموزوم است اما تعریف دوم که بیشتر نقطه نظرات علمای علوم انسانی را مدنظر دارد و می گوید انسان موجودی است بافرهنگ. در واقع تاکید بر فرهنگی بودن جامعه انسانی است که این خصیصه این جامعه را از سایر جوامع به راحتی مجزا می کند. بنابراین براساس تعریف دوم سابقه انسان را می توان دست کم بین دو تا دو و نیم میلیون سال در نظر گرفت زیرا قدیمی ترین آثار فرهنگی پیدا شده به همین زمان مزبور تعلق دارد.
هله
     
  
مرد

 
‎قدمت چهار میلیون ساله ی انسان‎
براساس قوانین شناخته شده در علم زیست شناسی کلیه موجودات از جمله انسان دارای قابلیت هایی هستند که با هدف تطبیق با محیط دچار تغییر می شوند، انسان هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و شواهد موجود نشانگر آن است که از قدیمی ترین اسکلت های به دست آمده از انسان تا به امروز تغییرات جسمانی قابل توجهی قابل مشاهده است که براساس مطالعات علمی مشخص شده که این تغییرات عمدتاً با هدف تطبیق با محیط و از طریق جهش های ژنتیکی به طور غیرارادی عمل می کند که این تغییراتپس از مدت زمانی امکان مقایسه نمونه های قبلی با نمونه های جدیدتررا فراهم کرده و قابل شناسایی می شود. بنابراین با توجه به این قابلیت ها نباید انتظار داشت که در طول چهار میلیون سال گذشته جسم انسان دچار هیچ گونه تغییری نشده باشد. لازم به ذکر است که این تغییرات صرفاً فیزیکی است و ماهیت انسان را تحت تاثیر قرار نمی دهد. ویژگی های قدیمی ترین نمونه های به دست آمده از انسان نشانگر آن است که انسان های اولیه در مقایسه با انسان های امروزی دارای قدی کوتاه تر، جمجمه ای کوچک تر و آرواره های قوی با ۳۲ دندان که ترکیب دندان ها بیشتر به گیاه خواری تمایل نشان می دهد و همچنین دست هایی اندکی بلندتر هستند که نمونه مشخص آن دو اسکلت معروفی است که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰از دره لفارس در کشور فعلی اتیوپی بهدست آمده است که یکی دختر ۱۸ ساله ای با نام لوسی و دیگری رامیدو یک پسر بالغ بوده که مطالعات انجام شده روی این دو اسکلت نشان داده است این نمونه ها که قدمت بین ۵/۳ تا ۴ میلیون سال را داشته اند اولاً روی دو پا راه می رفته اند، دست ها وپا هایشان کاملاً شبیه انسان های امروزی و اندازه قدشان حدود یک متر و بیست سانتی متر بوده و گنجایش جمجمه آنها حدود ۵۰۰ سانتی مترمکعب (یک سوم انسان های امروزی) تعیین شده است و زیستگاه این نمونه ها جنگل های آفریقای شرقی است که در حال حاضر کشور های اتیوپی، کنیا و تانزانیا را دربرمی گیرند. در واقع کشف لوسی و رامیدو در این منطقه از جهان به عنوان قدیمی ترین فسیل های شناخته شده ای که می توان آنها را به عنوان اجداد انسانهای امروزی دانست باعث شده که دانشمندان خاستگاه انسان را شرق آفریقا معرفی کنند. اما نبود عناصر فرهنگی تنها مشکلی است که برای اثبات انسان بودن این نمونه ها وجوددارد، به همین دلیل برای زیست شناسان انسان بودن این نمونه ها تایید شده است ولی برای انسان شناسان فرهنگی این نمونه ها

۱- هوموهابیلیسها، ۲- هوموارکتوس ها، ۳- سنیانتروپها انسان نما‎
نامیده می شود.
هله
     
  
صفحه  صفحه 10 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
علم و دانش

Universe from Nothing to Nothing | از نبود تا نبود

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA