انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 4 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

Fereydoun Farrokhzad | فریدون فرخزاد


مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ درو وا نمیکنم

اگه ماه از آسمون پایین بیاد در بزنه
اگه مرغ بخت و اقبال رو سرم پر بزنه
اگه رعد آسمون داد بزنه
تو سرم هزارتا فریاد بزنه
چون تو مهمون منی درو وا نمی‌کنم
مونس جون منی درو وا نمی‌کنم
درو وا نمی‌کنم نه درو وا نمی‌کنم
اگه بر بال هما تخت سلیمون بذارن
پریا هدیه برام تاج و جواهر بیارن
ستاره‌ها زمین بیان در بزنن
شب تا سحر صد بار به من سر بزنن
چون تو مهمون منی درو وا نمی‌کنم
مونس جون منی درو وا نمی‌کنم
درو وا نمی‌کنم نه درو وا نمی‌کنم
اگه از قصر بلند آسمون اگه از بهشت عشق پریون
کنیزای مو طلایی سحر بیارن هزارتا مژده و خبر
ستاره‌ها زمین بیان در بزنن
شب تا سحر صدبار به من سر بزنن
چون تو مهمون منی درو وا نمی‌کنم
مونس جون منی درو وا نمی‌کنم
درو وا نمی‌کنم نه درو وا نمی‌کنم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ دل زارم

دل زارم فغان کم کن
تو اشک از دیدگان کم کن
غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله ها که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو
نشینم چشم به راه تو
که بینم روی ماه تو
گشته سجده گاه من ماه من کعبه رویت
دل شده اسیر دام خم و تاب گیسویت

بازا و بنشین یکدم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارت
قهر و جدایی بس کن که بستهء دامم و مرغ دل شد شکارت
بهر تو می‌سوزد دل ولی تو نداری ز حال زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود اثری
بیا بر من بیا و ببین که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من سیمین بر من بیا و ببین تو چشم تر من

جان
بت دیرین
جان
شب پیشین
جان
که به خوابم ماهی آمد
جان
شده آگاه
جان
دلم ای ماه
جان
که تو پیشم خواهی آمد
جان
گذری کن
جان
نظری کن
جان
چه خوش اندام و شیرینی
جان
دل مارا
جان
تو دل آرا
جان
ز وفا ده تسکینی


دل زارم فغان کم کن
تو اشک از دیدگان کم کن
غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله ها که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو
نشینم چشم به راه تو
که بینم روی ماه تو
گشته سجده گاه من ماه من کعبه رویت
دل شده اسیر دام خم و تاب گیسویت

بازا و بنشین یکدم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارت
قهر و جدایی بس کن که بستهء دامم و مرغ دل شد شکارت
بهر تو می‌سوزد دل ولی تو نداری ز حال زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود اثری
بیا بر من بیا و ببین که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من سیمین بر من بیا و ببین تو چشم تر من

جان
بت دیرین
جان
شب پیشین
جان
که به خوابم ماهی آمد
جان
شده آگاه
جان
دلم ای ماه
جان
که تو پیشم خواهی آمد
جان
گذری کن
جان
نظری کن
جان
چه خوش اندام و شیرینی
جان
دل مارا
جان
تو دل آرا
جان
ز وفا ده تسکینی

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ بارون بهاری

مهناز و فریدون فرخزاد


"فرخزاد"
دلم می خواد صدا باشم صدای اون لبا باشم
"مهناز"
تو بوی شب های بهارمن خواب اون شبا باشم
دلم می خواد گلدون باشی گل سفید یاس باشم
"فرخزاد"
تو باغ و من بهار تو واسه تنت لباس باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم

"مهناز"
بهار خوب قصه ساز رسیده از راه دراز
"فرخزاد"
رو سبزه بارون بهار هوا هوای گل ناز
"مهناز"
دلم می خواد گلدون باشی گل سفید یاس باشم
"فرخزاد"
تو باغ و من بهار تو واسه تنت لباس باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم

"مهناز"
دلم می خواد مجنون باشی لیلای قصه ها باشم
"فرخزاد"
تو سبزه بارون زده من بوی سبزه ها باشم
"مهناز"
دلم می خواد گلدون باشی گل سفید یاس باشم
"فرخزاد"
تو باغ و من بهار تو واسه تنت لباس باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم

"مهناز"
دلم می خواد مجنون باشی لیلای قصه ها باشم
"فرخزاد"
تو سبزه بارون زده من بوی سبزه ها باشم
"مهناز"
دلم می خواد گلدون باشی گل سفید یاس باشم
"فرخزاد"
تو باغ و من بهار تو واسه تنت لباس باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم
"مهناز"
دلم می خواد هرجا باشم
"فرخزاد"
با تو فقط تنها باشم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ آوازه خون نه آواز

» شاعر : سعید دبیری


سکوت شبانه
میشکنه با آواز من می خونم
پرنده ام یک پرنده
آوازمه پرواز من می دونم
می خونم
منم من
یک عاشق آوازه خون
یه کولی
با قلبم می خونم
با هر غریبی همزبون می مونم
من می خونم آواز من عشقه منه
مثل عشق پرنده ای به پرواز
صدام چه خوب چه بد صدا بهانه س
حرف می زنه آوازه خون نه آواز

من می خونم آواز من عشقه منه
مثل عشق پرنده ای به پرواز
صدام چه خوب چه بد صدا بهانه س
از احساس آوازه خون لبریزه نه آواز

من می خونم آوازه من عشقه منه
مثل عشق پرنده ای به پرواز
صدام چه خوب چه بد صدا بهانه س
از احساس آوازه خون لبریزه نه آواز

سکوت شبانه
میشکنه با آواز من می خونم
پرنده امیک پرنده
آوازمه پرواز من می دونم
میخونم منم من
یک عاشق آوز خون یه کولی
با قلبم میخونم
با هر غریبی هم زبون میمون

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ افـــــــسوس

رامش و فریدون فرخزاد


دستام دستام دو کفه دعا بود
حرفام حرفام اسم تو و خدا بود
چشمام چشمام یه خاک سجده گاه بود
اشکام اشکام رفیق ناله ها بود

چشمای تو دونه شبنما بود
شبنم گل اشک همون چشا بود
حرفای تو رنگ گل حنا بود
نگاه تو ساده و بی ریا بود

افسوس افسوس که اون روزها تموم شد
پاییز اومد هرچی که بود خزون شد
افسوس افسوس

ای داد ای داد گلهای باغچه مردن
یاد ما رو با خود به خاک سپردن
ای داد ای داد

دستام دستام دو کفه دعا بود
حرفام حرفام اسم تو و خدا بود
چشمام چشمام به خاک سجده گا بود
اشکام اشکام رفیق ناله ها بود

چشمای تو دونه شب نما بود
شبنم گل اشک همون چشا بود
حرفای تو رنگ گل حنا بود
نگاه تو ساده و بی ریا بود

افسوس افسوس که اون روزا تموم شد
پاییز اومد هر چی که بود خزون شد
افسوس افسوس

ای داد ای داد گلهای باغچه مردند
یاد ما رو با خود به خاک سپردند
ای داد ای داد

دستام دستام دو کفه دعا بود
حرفام حرفام اسم تو و خدا بود
چشمام چشمام به خاک سجده گا بود
اشکام اشکام رفیق ناله ها بود

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ منم اون که همیشه....

فریدون فرخزاد و نیلی


منم اونکه همیشه تب غم رو لبامه
به خاموشی رسیدن دوای گریه هامه
منم اون که صدای شکستن تو صدامه
تو هر واژه شعرم یه قصه یه پیامه
تو اون قله دوری که تو چشمات یه گهواره نوره
تو صبحی که برای شب عاشق نگات سنگ صبوره
بیا این تنو از سایه جدا کن
دل تنگمو از گریه رها کن
بیا با غزل تازه چشمات
منو زائر درگاه خدا کن
منم اونکه همیشه تب غم رو لبامه
منم اونکه همیشه تب غم رو لبامه
به خاموشی رسیدن دوای گریه هامه
منم اون که صدای شکستن تو صدامه
تو هر واژه شعرم یه قصه یه پیامه
تو اون قله دوری که تو چشمات یه گهواره نوره
تو صبحی که برای شب عاشق نگات سنگ صبوره
بیا این تنو از سایه جدا کن
دل تنگمو از گریه رها کن
بیا با غزل تازه چشمات
منو زائر درگاه خدا کن
منم اونکه همیشه تب غم رو لبامه

به خاموشی رسیدن دوای گریه هامه
منم اون که صدای شکستن تو صدامه
تو هر واژه شعرم یه قصه یه پیامه
منم اونکه همیشه تب غم رو لبامه
به خاموشی رسیدن دوای گریه هامه
منم اون که صدای شکستن تو صدامه
تو هر واژه شعرم یه قصه یه پیامه

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ بــــــــی تو هیـــچم

فریدون فرخزاد و حمیرا


چه آسون میشه گریوند
بیا بیا اشکامو پاک کن
اشکامو پاک کن
دلم خیلی گرفته
بیا بیا غمهامو خاک کن
غمهامو خاک کن
مبادا تو قلبت
محبت دیگه مرده
مبادا فراموشی
ز یادت منو برده

تو می خوای دیوونه تر باشم از این هم
تو می خوای رسوای شهری باشم از غم
تویی اون جوشش هستی توی رگهام
تویی اون عشق و امیدم تویی دنیام

من یه موجم تو یه ساحل
که رو شنهات می شکنم دل
بی تو هیچم بی تو پوچم

چه آسون میشه گریوند
بیا بیا اشکامو پاک کن
اشکامو پاک کن
دلم خیلی گرفته
بیا بیا غمهامو خاک کن
غمهامو خاک کن
مبادا تو قلبت
محبت دیگه مرده
مبادا فراموشی
ز یادت منو برده

تو رو می خواهم و اون خندیدنت را
ز شوق دیدنم لرزیدنت را
از این عاشق تر و رسوا تر از این
که من فرهاد تو باشم تو شیرین

من یه موجم تو یه ساحل
که رو شنهات می شکنم دل
بی تو هیچم بی تو پوچم
بی تو بی مقصده کوچم
بی تو بی مقصده کوچم
بی تو هیچم بی تو پوچم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ آفتـــــــاااب میشود

» شاعر : فروغ فرخزاد


نگاه کن که غم درون دیده‌ام
چگونه قطره قطره آب می‌شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می‌شود
نگاه کن نگاه کن نگاه
تمام هستیم خراب می‌شود
تو آمدی زدورها و دورها
زسرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
زعاج‌ها، زابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره می‌کشانیم
فراتر از ستاره می‌نشانیم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ سنگ صبور

روز ِ اول پیش ِ خود گفتم
دیگَرَش هرگز نخواهم دید
روز ِ دوم باز می گفتم
لیک با اندوه و با تردید

روز ِ سوم هم گذشت اما
بَر سر ِ پیمان ِ خود بودم
ظُلمت ِ زندان مرا می کُشت
باز زندانبان ِ خود بودم

می شنیدم نیمه شب در خواب
های هایِ گریه هایش را
در صدایم گوش می کردم
درد ِ سَیّالِ صدایش را

شرمگین می خواندَمش بر خویش
از چه رو بیهوده گِریانی
در میان ِ گریه می نالید
دوستش دارم ، نمی دانی

می نشستم خسته در بستر
خیره در چشمان ِ رویاها
زورق ِ اندیشه ام ، آرام
می گذشت از مرز ِ دنیاها

ریشه هامان در سیاهی ها
قلبهامان ، میوه های نور
یِکدِگر را سِیر می کردیم
با بهار ِ باغهای دور

روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کُدامینم
آن من ِ سَرسخت ِ مغرورم
یا من ِ مَغلوب ِ دیرینم

بُگذرم گر از سرِ پیمان
می کُشد این غم دِگر بارَم
می نشینم ، شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ مــــــــــرگ من

در پشت سر چه دارم جز پل های شکسته
در پیش رو چه مانده ، دروازه های بسته
این عشقی که می میرد ، تو را ، تو را از من می گیرد

لحظه ی ، لحظه ی ، مرگ من رسید
فرصت ماندنم نیست
وقت رفتن رسید ، در قلب من کسی می میرد

خداحافظ ، رسیده ام به آخر
نه نگو بار دیگر ، بار دیگر مرگ دیگر
تو از من چه داری ، من از تو چه دارم
گلی خشک و پرپر

نه ماندن ، نه رفتن
مهربان نیست با من
عشقی که می میرد ، تو را ، تو را از من می گیرد

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 4 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
موسیقی ایرانی

Fereydoun Farrokhzad | فریدون فرخزاد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA