انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 54 از 85:  « پیشین  1  ...  53  54  55  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد


مرد

 
به معلمم کون دادم


سلام من آرش 23 ساله از شیرازم می خوام تنها خاطر کون دادنم رو بگم من بلد نستم داستان طولانی بنویسم اما هرچی که یادم بیادو براتون تعریف می کنم . کلاس سوم راهنمای بودم و تو درس تاریخ خیلی نابود بودم من پوست سفیدی دارم و چهرمم واقعا خوشکل به خدا نمی خوام از خودم تعریف کنم چون اصلا برام ارزشی نداره که بخوام این کارو کنم بچه ها تو مدرسه خیلی دوست داشتن خودشونو به من بچسبونن ولی من ازین کار خوشم نمیومد اما دوست داشتم که امتحان ببینم چجوریه اما میترسیدم ولی بلخره برای درس تاریخ معلم خصوصی گرفتم یک مدت به خونمون میومد و باهام درسو کار میکرد خیلی باهام خوشبرخورد و مهربون شده بود و ذورمو می گرفت و هربار که میومد و اونور میز جلوی من می نشست احساس می کردم که با یه دستش همش در حال مالوندن کیرش که بعد از یه مدت گفت من نمی تونم به خونتون بیام به خاطر یه سری از مشکلات پس لطف کن تو بیا منزل ما هر جمعه ساعت سه بابام منو میبرد خونشون یک روز که هیچکس خونشون نبود





جمعه من رفتم خونشون و شروع کرد به درس دادن که وسط درس دادن از من پرسید که تو مدرسه کسی بهت دست نمی زنه و گفت راستشو بگو منم خبر دارم منم گفتم نه اما بچه ها دوست دارن بهم دست بزنن اما خودم نمی زارم. گفت مگه چه مشکلی داره که دوست نداری من خجالت کشیدم گفتم این کار دختراست نه من گفت اگه بدونی چه حالی می ده اونوقت دیگه نظرت عوض می شه باز من خجالت کشیدم .من یکبار برایه یکی از هم کلاسی هام ساک زدم و ابشو ریخت تو دهنم خیلی بدم اومد و این جریانو به معلمم گفتم گفت اون نباید تو دهنت می ریخت و همین شد که بهم گفت آرش جان تو خیلی خوشکلی من خیلی ازت خوشم اومده بیا لخت تو بغلم بخواب منم قول میدم که تاریختو بالاترین نمره بهت بدم و از این کارت لذت ببری اولش گفتم نه اما یکم که بدنمو و کیرمو ناز کرد خوشم اومد و راضی شدم لباسمو در بیارم تا بدن سفیدمو دید سریع لخت شد و دیوونه وار شروع کرد به خوردن بدنم و خواست لبمو بوس کنه اما من دوست نداشتم واسه همین دیگه بیخیال لبم شد و شروع کرد به خوردن کیرم و باسنو سینهام تمام بدنم داغ داغ شده بود و سوراخ کونمم نرم نرم شده بود جوری که دیووونه شدم بهم گفت آرش جونم با لبای نازت برام ساک بزن قول میدم آبم نیاد منم قبول کردم اما کیرش به زور تو دهنم جا می شد ولی کاملا لذت برد از این کارم و گفت الان میام رفت روغن زیتون آورد گفتم می خوایی چکار کنی گفت نترس می خوام با آرامش بکنمت که لذت ببری من ترسیدم و شروع کردم به گریه کردن که اونم خیلی ناراحت شد گفت به خدا ناراحتت نمی کنم قول میدم خوشت بیاد و کولی نازم کرد



که منم راضی شدم و روی شکم روی تختش خوابیدم یه بالشم زیر شکمم قرار داد که کونم بیاد بالاتر و شروع کرد به خوردن سوراخ کونم خوب که لیس زد روغن به کونم زد و یک انگشتشو کرد نو کونمو شروع کرد با بازی کردن خوب که باز شدم انگشت دومشم فرو کرد یکم درد گرفت اما بعد بازتر شدم و انگشت سومشم کرد تو خیلی درد گرفت اما بعد که سوراخم گشادتر شد اهو نالم بالا رفت دردش ول شد یجورایی خوشم اومد و درهمین حال دیدم که کیرشو لای کونم قرار داد و یواش سر کیرشو فرو کرد دردم نگرفت و شروع کرد به خوردن گردنم و تو گوشم می گفت دیدی درد نداره گلم دیدی چه حالی می ده عزیز نازم که یواش یواش کیرشو تا ته کرد تو و شروع کرد آروم به تلمبه زدن باورم نمی شد دارم کون می دم و خیلی هم دوست داشتم کیرش واقعا بهم حال داد خوب داشت اه می کشیدو منم اخ و اوخ میکردم وقتی که کیرشو در اورد که به حالت چهار دستو پا بشینم که بکنتم بدون اراده گوزیدم که صدای گوزم دیونش کردو گفت جون کونت داره می گه کیر می خوام بهم کیر بدین و گفت چشم الان باز بهش کیر میدم برام بگوز دوست دارم گوزیدنتو و وقتی خواست کیرشو دوباره بکنه تو کونم دوباره گوزیدم که انقدر دیوونه شد چندتا تلمبه زدو همه آبشو تو کونم ریخت و بیحال افتادیم روی تخت بعدار اون 6 باره دیگه بهش کون دادم و دیگه تا حالا به کسی کون ندادم و دوست ندارمم که بدم مرسی که وقت برای خوندن خاطره من گزاشتین خیلی گلین بوس بوس...
     
  
مرد

 
من و صفا


.من اسمم ارسلانه 16سالمه و وحسابی اندام خوبی دارم البته به نظرخودم چون پسرعمم باشگاه داره منم اکثراوقات اونجامیرم.داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به یه هفته پیش من صفارو ازبچگی دوست دارم واقعادیوانه وارعاشقشم ولی تاحالا بهش چیزی نگفتم ماباصفا یه نسبت فامیلی دوری داریم یعنی مامانش دخترعموی بابامه ورفت و امدزیادنداریم ولی خیلی میبینمشون مامان صفا پرستاره وباباش املاک داره وضعشون خوبه من هربار صفا رومیدیم ازخود بیخودمیشدم نمیدونستم چطوری بهش سلام کنم،بهش نخ بدم صفاهم 16سالشه وهمسن خودمه ولی قدبلند،قدبلند رومیگم واقعاقدش بلنده چون کلاس والیبال میره سفید واندام رو فرمی داره ولی کون گوشتی چیزی نداره من خیلی دوست داشتم باهاش دوست شم یعنی ارزوم بودهرموقع میدیدمش نمیدونستم چی بگم.خلاصه گذشت تا... چهاروم ماه رمضون که ما افطاری دعوت بودیم خونه عموم زن عموم میشه خاله صفا.



من دوست نداشتم برم چون اصلن حالو حوصله نداشتم ولی به اصرار مامانم مجبور شدم من اول فکر کردم رستورانه ولی مامانم گفت خونه ی خودشون گرفتن منم خوشحال شدم چون اگه تورستوران صفارومیدیدم نمیدونستم چطوری بهش شماره بدم ولی توی خونه دست و پام بازتره.من لباس های قشنگمو پوشیدم مامانم همش میگفت مگه میخوای بری عروسی که تیپ میزنی من لباسامو که پوشیدم رفتم ارایشگاه مامانم گفت کجامیری دیرمیشه گفتم خودم میام بعد به مامانم گفتم مامان سویچ ماشنتو بده زود میام مامانم اولش نمیداد ولی به هزار دوز وکلک گرفتم مامانم بیشترازاینکه نگران خودم باشه نگران ماشینش بود باخودم میگم حالاخوبه مامانم یک 111داره اگه بنز داشت چیکارمیکرد من باماشین رفتم جایی دوست بابام اریشگاه داره ولی شانس کیری من بسته بود یکم چرخ زدم تایه ارایشگاه پیداه کنم یک اریشگاه بازبود خلوت هم بود فکرکنم داشت میبست که من رفتم یه جون باحال بود رفتم نشستم گفتم داداش افطاری جایی دعوتم موهامو قشنگ درست کن بهم گفت ده دقیقه به اذونه گفتم عیب نداره داداش موهامو درست کرد بهش گفتم داداش ابروهام هم یه دستی بهش بکش کلن حسابی خوشگل کردم.



بعدگازوگرفتم رفتم خونه عموم وقتی رفتم همه سر سفره بودن رفتم سلام واحوال پرسی کردم رفتم جای بابام نشستم بابام برام یکم سوپ کشید منم تریپ روزه دار برداشتم و چایمو خوردم و شروع کردم به سوپ خوردن خونه خیلی شلوغ بود وسر صدا خیلی بود ولی من همش دنبال صفا میگشتم سوپمو تموم کردم وهمه داشتن باهم صحبت میکردن تا شام بیارن منم مثل بچه مظلوم ها یه گوشه نشسته بودم که خواهرمو دیدم خواهرم گفت کی اومدی گفتم الان خواهرم یه لبخندی بهم زد فهمیدم براچی خندید به ابروهام که برداشته بودم خندید بهم گفت امیرعلی رو نگه دار تامن کمک زن عمو کنم منم امیرعلی رو قربونش برم 7ماهشه یکم باهاش بازی کردم تاخیلی اتفاقی صفارو دیدم اون منو ندید ولی من قشنگ اونو دیدم یعنی یک تیکه ماه شده بود خیلی قشنگ شده بود دیگه داشتن کم کم شامو میاوردن که خواهرم اومد امیرعلی روگرفت بعد از خوردن غـذا عده ایی داشتن صحبت میکردن عده ایی قلیون میکیشیدن عده ایی هم داشتن سـریال میدیدن منم هم جای دامادمون و شوهرعمم نشسته بود ولی قلیون نمیکیشدم جلوی بابام نمیشد که دختر عمم گفت ارسلان خواهرت کارت داره گفتم کجاست گفت توی اتاقه منم بلند شدم رفتم توی اتاق دیدم خواهرم صفا دخترعموم دخترعمم کلن جون ها جمعشون جمع بود گفتم جانم کاری داشتی ابجی گفت بیا بشین رفتم نشستم روی تخت کنارخواهرم بهم گفت ارسلان ابروهاتو کی برداشته دختر عموم هم خیلی شوخه بهم گفت تو دختری صفاهم کنار دخترعموم نشسته بود گفتم براچی گفت تو بگو گفتم ارایشگاه خلاصه صحبتمون گل کرده بود منم هی زیرچشمی به صفانگاه میکردم اونم منو نگاه میکرد فکرکنم از من خوشش اومده بود من هی دنبال فرصت میگشتم تابتونم شماره بدم بهش که اصلن پیش نمیومد منم داشتم کلافه میشدم تا....



زن ها کارشون توی اشپزخونه تموم شده بود امدن توی اتاق منم دیدم همه زنا اومدن بلند شدم برم که مامان صفاگفت بیا مامان من ومامان صفا وخود صفا جای هم بودن که مامان صفا گفت ارسلان قبول شدی؟ چ رشته ایی میخوای بری؟ گفــتم معلوم نیست ولی به تربیت بدنی علاقه دارم درباره همینجور چیزا صحبت میکردیم من تمام فکر و نگاهم پیش صفا بود خودش متوجه شده بود صفا بلند شد بره اب بخوره منم بلند شدم مامانم گفت توکجا گفتم میرم پیش احسان اینجا راحت نیستم صفا رفت توی اشپزخونه کسی نبود منم رفتم صفا داشت اب میریخت منم رفتم یه لیوان برداشتم گذاشتم روی میز گفت شماهم میخوای گفتم بله صفا ابشو خورد داشت میرفت بطری رو بذاره توی یخچال منم ابموخوردم خیلی اتفاقی اومدم لیوان رو بذارم روی میز افتاد شـــکست از توی حال گفتن چی بود گفتم هیچی لیوان بود من خم شدم خورده هاروجمع کنم بعد صفا گفت نه دست نزنین بذارین باجارو جمع کنم منم گفتم باعث زحمت گفت نه بابااین چ حرفیه داشت با جارو و خاک انداز میریخت توی سطل اشغال منم کمکش میکردم بهترین موقع بود شماررو دادم بهش خندید و گرفت منم خوشحال وقتی جمع کردیم من رفتم جای دامادمون اونم رفت توی اتاق حــسابی خوشحال بودم اون شب گذشت و من منتظر زنگش بودم



تابهم تک زد منم فهمیدم خودشه حســـــابی باهم صحبت میکردیم اس میدادیم من که باورم نمیشد ولی حقیقت داشت حسابی وابسته شده بودیم من اصلن به سکس فکرنمیکردم که خودش شروع کرد به صحبت کردن منم اینگارتوی کونم عروسی بود خلاصه گذشت تا ..... بهم زنگ زد گفت خونمون خالیه بابام امشب نیست مامانم هم شیف شبه من خونه تنهام من خوشحال حاضر شدم برم که مامانم گفت کجا نمیدونستم چی بگم گفتم میرم خونه احسان اینا گفت اونجاچیکار داری گفتم میرم جای امیرعلی دلم تنگ شده گفتم مامان ماشینتو میدی بهم گفت نخیر چهارقدم راه پیداه برو من هم رفتم خونه خواهرم به خواهرم گفتم امشب باید برم خونه کسی جون من به مامان زنگ بزن بگو ارسلان امشب اینجا میخوابه خواهرم قوربونش برم قبول کرد دامادمون هم که گله بهم گفت بیا باماشین من برو حسابی تشکر کردم وراه افتادم رفتم خونشون



توی کونم عروسی بود رفتم صفا با یه دامن و یه تاپ قشنگ بود رفتم جاش بهم گفت برو تامن یه چیز بیارم بخوریم من رفتم جلوی تلویزیون نشستم بستنی اورد بهم گفت چرا روی زمین نشستی گفتم راحتم اومد کنارم نشست بهم گفت مامان باباتو چطوری پیچوندی گفتم خونه خواهرمم .خونشون خیلی باکلاس بود گفت بیا بریم رومبل کمرت درد میگیره رفتیم رو مبل سه نفره نشستیم اونم توی بغلم بود داشتیم تلویزیون میدیدیم من باورم نمیشد صفا توی بغلمه من سرشو بوس کردم گفتم خیلی دوستت دارم صفا هم گفت منم همینطور عشقم من هی قربون صدقش میرفتم وبوسش میکردم بهش گفتم چیه عزیزم امشب کسلی گفت اره سرم خیلی درد میکنه گفتم قرص خوردی گفت اره گفتم پس بیا بریم استراحت کن اتاقتم بهم نشون بده



رفتم اتاقش خیلی قشنگ بود رفت روی تخت دراز کشید منم داشتم اتاقشو نگاه میکردم گفت عشــقم بیا جام منم رفتم کنارش دراز کشیدم اونم اومد بغلم باهم یه ربعی صحبت کردیم.منم هی بوسش میکردم میگفتم دوستت دارم خوشش میومد منم گردنشو میخوردم لاله ی گوشو میخوردم باورم نمیشد خداوکیلی به ارزوم رسیده بودم من توی فیلم هی سکسی دیده بودم که اول زیرگردنشون میخورن تاشهوت خود زن بزنه بالا منم همین کارومیکردم داشت نفس نفس میزد فهمیدم شهوتش زده بالا بعد شـروع کردم سینه هاشو خوردن منم حسابی کیرم شق شده بود خیلی سفید و نرم بود زیاد بزرگ نبود ولی خیلی خوردنی بود کم کم نفس زدنش تبدیل شده بود اخ و اوخ منم همش هی لب ازش میگرفتم و سینه هاشو میخوردم کم کم رفتم سمت کوسش شلوارشو در اورد اصلن هیچی نمیگفت خودش هم میخواست منم ارزوم بود منم شلوارمو دراوردم کیرم شق شق بود من شروع کردم کوسشو خــوردن وایییییییییی چ حالی میداد اونم هی اخ و اوخ میکرد



دستشو گذاشته بود لای موهام منم با ولع میخوردم خیلی بهم حال میداد دیگه نمیتونستم تحمل کنم شورتمو در اوردم کیرم از شقی رسیده بود جای نافم میخواستم کیرمو بکنم توی کسش که گفت چیکارمیکنی گفت میخوای پردمو بزنی گفت تو انگار نمیفهمی گفتم باشه ولی نمیشد از اون کس سفیدو خوشمزش بگذرم هی به سرم میزد زور گاش کنم ولی میگفتم نه من دارکشیدم کنارش پشتش به من بود منم خودمو چسبوندم بهش سینه هاشومیمالیدم گردنشو میخوردم دوباره داشت شهوتی میشد کیرم میخورد به رون های پاش من همینجوری داشتم حال میکردم دیگه نزدیک ده دقیقه داشتم میخوردمش حسابی شهوتی شده بود گفت ارسلان منو بکن گفتم خودت گفتی... گفت عیب نداره منو بکن گفتم اتفاقی پیش نیاد حســــابی شهوتی شده بود منم دوباره رفتم شروع کردم کوسشو خوردن الان که دارم تایپ میکنم کیرم شق شده بگذریم حسـابی کوسشو خوردم و کیرمو ارو کردم توی کسش اول که کردم توی کسش یک اهیییییییی کشید منم اروم داشتم تلنبه میزدم که صفا هی اخ و اوخ میکرد من بیشتر حـــشری میشدم شدتشو بیشتر کردم که صفا اخ و اوخ زیاد شد ویک اهییییییییییییییی کشید کیرمو در اوردم خونی شده بود مثل سگ ترسیده بود صفاهم فقط اخ و اوخ میکرد



بلند شد رفت دستشویی بعد شیش هفت دقیقه برگشت گفتم بهتری گفت اره منم کیرم خوابیده بود گفتم ادامه بدیم گفت اره من دوباره کیرمو کردم توی کسش تلنبه میزدم سینه هاش هم توی دستم بود محکم فشارشون میدادم حـــــــسابی شهوتم زده بود بالا کم کم داشت ابم میومد گفتم چیکارش کنم نریزی توی کسم گفتم خودم میدونم گفت دستمال اونجاست منم ابمو بادستمال کاغذی جلوشو گرفتم گفتم تو ابت اومد گفت نه دوست نداشتم فقط من حال کنم و اون ابش نیاد دوباره شروع کردم کسشو خورن بعد پنج شیش دقیقه ابش اومد خیلی اون شب عالی بود باهم رفتیم یه دوش گرفتیم ساعت از دستمون در رفته بود ساعت 12 شده بود منم لباسمو پوشیدم بوسش کردم رفتم خونه خواهرم اگه یک دیگه اهم سکس کردیم براتون میویسم
     
  
مرد

 
اولين روزى كه دادم

سلام
ميخوام خاطره اولين روزى كه دادم رو براتون تعريف كنم
من يه پسر خاله دارم به اسم سعيد كه ٢سال از من بزرگتره ما هميشه با هميم و همه جا با هم ديگه ميريم و خلاصه خيلى صميمى هستيم


يكـ روز كه خونه تنها بودم مثل هميشه سعيد اومد پيشم با هم كار هاى هميشهگى رو كرديم مثل پلى استيشن بازى يا فيلم ديدن و ... كه سعيد زد توو سرم منم حرصم گرفت و زدمش و دوباره زد منم چون باخته بودم اعصبى بودم و افتاديم به جون هم براى زدن (شوخى) كه او نشسته بود رو شكمم بهم با حالت مسخره گفتن گفت تو هنوز كيرت اندازه من نشده كه بخواى منو بزنى و ... منم ميخواستم كم نيارم گفتم شده خبر ندارى ! كه گفت كوو ببينم منم گفتم اول تو كه بر خلاف تصورم اون كيرشو بيرون اورد واقعا بزرگ بود شايد سه برابر كير من بعد گفت حالا نوبت تو منم چون خجالت ميكشيدم هيچى نگفتم و بلند شدم به ديوار تكسه دادم باز گفت ببينم كيرتو ديگه بازم هيچى نگفتم كه اومد كنارم گفت نشونم ندى خودم شلوارت و ميكشم پيين ها من بازم سكوت كردم كه خودش دست به كار شد و شالوار و شرتم و با هم كشيد پايين به كيرم دست زد گفت ديدى گفتم كوچيكه گفتم حالا ديدى بسه و ميخواستم بكشم بالا كه دستى و گرفت و گفت صبر كن و شرت خودشو كشيد پايين دستم و گزاشت رو كيرش و گفت بمال واسش يهكم ماليم و البته خوشم اومده بود گفت يه كم بخورش گفتم نه اما شل گفتم كه اونم سرم و گرفت و برد طرف كيرش كه يه كمى سرش و با زيون ليس زدم و سرش و كردم دهنم همش جا نميشد و سرش و فقط ساكـ زدم


بهم گفت به سكم بخواب گفتم ميخواى چيكار كنى گفت بخواب خوش ميگزره منم خوابيدم كه با دستش لپ هاى كونم و مثل ژله ميلرزوند و منم حال ميكردم كه يه دفعه با زبون سوراخم و ليس زد كه ديوونه شدم يه اااهههههه حشرى گفتم كه اون شدت كارشو بيشتر كرد بعد چند دقيقه بلند شد و سر كيرشو تف زد منم چون با حركت قبليش كلى حال كرده بودم چيزى نگفتم با كارشو بكنه سر كيرشو گزاشت روو سوراخم و خواست بكنه توو كه هى ليز ميخورد به من گفت كه با دستت ٢طرف كونت و باز كن منم باز كردم باز سر كيرش و گزاشت رووش اما اين دفعه رفت داخل كه يه درد وحشتناكى رو حس كردم داد زدم ااااييييييىيييييييييى نفسم بيرون نميومد و اونم تا ته كرده بود توو من خواستم از زيرش در برم كه محكم من و گرفته بود تنها كارى كه ميتونستم بكنم اين بود كه گريه كنم و ااااييى ايييى بگم



صدام اصلا در نميومد تا اين كه يه گرماى رو توو كونم حس كردم و فهميدم ابش اومده خوابيد رو و هنوز كيرش توو مونم بود كه كوچيك شد و خودش بيرون اومد بعد هم بلند شد و رفت منم رفتم دستشويى خواستم اب هاى كه توو كونمه رو خارج كنم كه ديدم روو سوراخم زخم شده و داره اب كير با خون ميريزه و درد خيلى بدى داشتم كه تا ١٠ روز نميتونستم درست راه برم بعد اين كه خوب شد ديگه خودم دلم ميخواست كون بدم بهش و از اون موقع هر موقعى كه گيرش بياد منو ميكنه و منم حسابى حال ميكنم...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
وای چه حالی داد

سلام دوستان من اسمم علی(مستعار) و 16سالمه میخوام اوین تجربه سکسمو براتون تعریف کنم.کلن خیلی حشری ایم و باجرق خودمو خالی میکنم این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به کلاس سوم راهنمایی که من خیلی اون موقع ها جرق میزدمو همش به فکر سکس بودم و دوست داشم یکی روبکنم تازه دوماه از مدرسه هاگذشته بود که من خیلی بابچه ها رفیق و صمیمی شدم یکی از بچه ها که خیلی باحال بود امیرحسین بود اخه برام فیلم سوپر جورمیکرد ومنم یه دلی از عذا درمیاوردم یک روز به امیرحسین گفتم:امیرحسین فیلم دیگه بسه خسته کننده شده نمیتونی یه دختر جورکنی بکنیم امیرحسین گفت اگه بود که من از خدام بود ولی نیست چیکارکنم ولی میتونم مجتبی رو برات جورکنم گفتم مجتبی!گفت اره گفتم نمیشه بابا بیخیال امیرحسین گفت یکم باهاش رفیق شیم و هواشو داشته باشیم چرا نشه امیرحسین گفت تو از فردا باهاش تریپ رفاقت بریز و هواشوداشته باش گفتم باشه ولی فکر نکنم بشه.





یکم ازمجتبی براتون بگم یک پسر بور خوشگل سفید قدش یکم کوچیکه ولی کون میزونی داره وزنشم بهش 55میخوره. من از روز بعدش باهاش تریپ رفاقت برداشتم و همش دوروبرش بودم اونم بامن حال میکرد اخه همش میخندوندمش وهمش تیکه مینداختم واونم خوشش میومد وباهام حال میکرد مدرسه ی ما زیادی بزرگ مثل یک خونه میمونه چون غیرانتفاعییه من چون سال سومی بودمو هیکلم درشت بود و به حساب قلدر بودم منو گذاشته بودن توی بوفه ی مدرسه واسه همین زیادنمیتونستم با مجتبی باشم دیدم کم کم مجتبی داره از من دورمیشه واسه همین یه بانه اوردم گفتم من دست تنها نمیتونم کارهارو انجام بدم یک دستیارمیخوام اقای یوسف زاده (ناظممون)گفت کی رو میخوای دستیارت کنی منم گفتم مجتبی گفت عیبی نداره بهش بگو از زنگ بعد بیاد کمکت منم حسابی خوش حال شدمو به مجتبی گفتم اونم ازمن بیشترخوش حال شد بامجتبی توی بوفه مشغول به کارشدیم و حسابی مفت خوری میکردیمو حال میکردیم دیگه مجتبی روش باهام باز شده بود گهگاهی ازش انگل برمیداشتم واونم میخندید





دیگه نمیتونستم تحمل کنم لامصب خیلی چیز دافی بود هرچند من زیاد دوست نداشتم پسر بکنم دوست داشتم دختر بکنم ولی از جق بهتر بود. به مجتبی گفتم امروز میای خونمون چون پس فردا اقای حیدری کاردستی های حرفه و فن رونگاه میکنه مجتبی گفت راست میگی منم درست نکردم بهش گفتم امروز پس بیاخونمون باهم درستشون کنیم گفت کسی خونتون نیست گفتم نه بابا.بابام که ساعت 10از درمغازه میاد مامانمم بهش میگم میخواد دوستم بیاد میره خونه مادربزرگم مجتبی گفت باشه پس من ساعت 4میام گفتم باشه عیبی نداره رفتم خونه واصلن به امیرحسین زنگ نزدم میخواستم تنهایی حال کنم باهاش فکرمیکردم اگه امیرحسین بیاد نمیشه خونه رو تر تمیز کردم ومامانمم ساعت3ماشینشو برداشتو رفت منم منتظر بودم تامجتبی بیاد همش باخودم فکرمیکردم چطوری بکنمش.مجتبی اومد باکتابشو یک پلاستیک که وسایل لازم برای درست کردن کاردستی بود به مجتبی گفتم بیابریم اتاقمو بهت نشون بدم باهم رفتیم توی اتاقم مجتبی نشست روی تخت منم نشستم پشت کامپیوتر و روشن کردم همیجور الکی داشتم باموس ورمیرفتم که مجتبی گفت بیا شروع کنیم من بای ساعت 7برم منم گفتم کووو تاساعت هفت منم یکی از اون فیلم سوپر هامو گذاشتم صداشم بلند کردم مجتبی یکهوترسید گفت کمش کن کسی نیادیه وقت گفتم نه بابا کسی نمیادخیالت راحت من چون باشلوارک بودم کیرم راست شد مجتبی خندید منم از فرصت استفاده کردم وبهش گفتم مجتبی یه چیز بگم ناراحت نمیشی؟گفت چی؟گفتم میای عوض بدر گفت چی؟عوض بدریعنی چی؟گفتم یعنی اول من تورو میکنم بعد تومنواول هیچی نگفت گفتم قبوله گفت باشه منم گفتم دمت گرم





صدای کامپیوترو بیشترکردم و رفتم کنارش روتخت نشستم من سریع شلوارکمو در اروردم بهش گفتم توهم دربیاردیگه اونم شروع کرد به در اوردن کیرم از شدت شقی رسیده بود به نافم مجتبی شورتشو دراورد کیرش بزرگ نبود وایییییییییییی خیلی چیز ملسی بود کونش بهش گفتم دراز بکش گفت چرا اول تو گفتم دراز بکش دیگه بچه بازی در نیار.به پشت دراز کشید منم کونشو هی میمالیدم بعد لوپه های کونشو بوس میکردم خیلی حال میداد اونم خوشش اومده بود بهش گفتم مثل این زنه بشین شبیه گوسفندها میشینن اونجوری نشست منم سرکیرمو یکم خیس کردم چسبوندم به کونش واییییییییی خیلی حال میداد بعد کم کم کیرمو کردم تو کونش خیلی تنگ بود اصلن نمیشد تلنبه زد اونم همش اخ و اوخ میکرد منم یکم بازی بازی کردم تا جا باز کنه کم کم میشد تلنبه زد خیلی داشتم حال میکردم داشتم تلنبه میزدم صدای اون ای و اوی فیلم سوپرهم بیشترحشریم میکرد بعد دیدم داره ابم میاد سریع کیرمو در اوردم که یکم بگذره و دوباره شروع کنم به مجتبی گفتم بیا مدلو عوض کنیم من دراز کشیدم اونم اومد روم مثل اینکه رو صندلی بشینه روی کیرم نشست من تلنبه میزدم خیلی حال میداد بار اولم بود تند تند داشتم نفس نفس میزدم دیگه داشت ابم میومد کیرمو در اوردم گفتم داره ابم میاد بلند شدم رفتم گفت کجامیری گفتم میخوای ابمو بریزم رو تخت ؟؟دارم میرم دستشویی رفتم توی دستشویی یکم بادستم جق زدم ابم اومد ابمو ریختم و خودمو تمیز کردم ورفتم توی اتاق



بعد مجتبی گفت حالا نوبت منه گفتم چی؟؟؟ برو بچه جان من بااین ابهتم بیام به تو بدم گفت توقول دادی گفتم مجتبی پرو نشو وگرنه به همه میگم یکم بغض کرد گفت توله سگ اشغال بلندشد لباساشو پوشید وهمش به من فحش میداد خیلی حال داد بهم اون روز بار اولم بود که کون میکردم چند وقت گذشت ومنم هرموقع کمرم سفت میشد روش خالی میکردم از ترس اینکه به همه بگم بهم میداد امیدوارم خوشتون اومده باشه.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
جواد جون

سلام من علیم یه دوست دارم به نام جواد خیلی وقته باهاش دوستم تقریبا از اول ابتدایی تا الان18سالمه وخیلی باهم صمیمی هستیم و خیلی باهم راحتیم من از بلوغ تقریبا میل جنسی زیاد پیدا کردم ولی با جق زدن برطرف میشد تا اینکه یه روز منوجواد باهم بودیم که من صحبت سکس رو باش باز کردم از اول میدونستم که خودش خیلی حشریه ولی روم نمیشد بهش بگم که دوس دارم باهاش سکس کنم خلاصه بعد از صحبتام بیشتر از همیشه احساس کردم که دوسم داره یه جورایی به فکر سکس کردن با من رو کرده.بیشتر میومد پیشم وبیشتر درباره سکس و کیر وکون میپرسید خلاصه یه رو داشتیم از مدرسه میومدیم تقریبا زنگ دوم بود معلم نیومد و ما اومدیم خونه تو راه دست همو گرفتیم واومدیم خیلی برام جالب بود واحساس خوشحالی میکردم رسیدیم دم خونمون بهم گفت که میتونی بام بشینی من حوصله ندارم برم خونه منم از خدام بود زود قبول کردم ولی هرچی اصرار کردم نیومد داخل اخه خجالتی بود





دم در نشستیم وباهم حرف میزدیم که دستمو گرفت و گفت تاحالا لب دادی به کسی منم خشکم زد تعجب کردم گفتمش هااااا نه ولی دوس دارم تا این جمله رو تموم کردم لباشو اورد ولبام رو بوسید وااااای چه حالی بهم دس همه بدنم میلرزید منم جا خورده بودم زود صورتمو کشیدم اونور گفتمش دیونه چکار میکنی حالا یکی مارو ببینه چی میگه!!!! اونم گفت ببخشید و از جاش بلند شد خواست بره فهمیدم ناراحت شد دستشو گرفتم گفتمش تاراحت شدی گفت نه بیخیال بلند شدیم بغلش کردم اروم در گوشش گفتم من هستم هرچی بخوای میکنم برات اون از شنیدن ایحرفا چشماش برق زد منو فشار داد روخودش که حتی سیخ بودن کیرشو احساس کردم روبه روی خونمون یه ساختمون نیمه کاره بود تا چشمش بهش افتاد گفت که علی اونجا کسی مارو میبینه به نظرت وخندید منم خندیدم بهش گفتم نه گفت پس بزن بریم.من باش رفتم رفتیم تو یه اتاق تاکسی مارو نبینه همدیگه رو بغل کردیم ویه لب جانانه ازش گرفتم اروم اروم لب همدیگه رو میخوردیم من لب پاینیش واون لب بالایی منو میخورد گرمی لباش منو دیوونه میکرد خیلی با ولع لبای همدیگه رو میخوردیم دوتامون چشم بسته بودیم وتو به عالم دیگه بعدش بهم گفت که بسه میخواد بره دیرش شده اومدیم بیرون خداحافظی کردیم ورفت من سه روز بعدش خواستیم بریم مسافرت که من لج کردم وگفتم که نمیرم و درس دارم وفلان بلاخره بهونه هام جواب داد وهمه رفتن بجز من تا خونواده حرکت کردن زنگ زدم به جواد بش گفتم ناهار دعوتی پیشم اونم من من کرد ولی تا بش گفتم خونه خالیه قبول کرد.خلاصه رفتم کباب اوردم برا ناهار رفتم حموم حسابی صاف کردم ونشستم تا اون بیاد یه ربع گذشت که زنگ خونه رو زد درو باز کردم چه چیزی شده تیپ خوشکلی زده واز همه مهمتر لبای تقریبا قرمزش دیوونم کرد .





روبوسی کردیم اومد داخل گفتمش عوض کن تا ناهارو بیارم بهش یه شلوارک دادم اونم عوض کرد ناهارو اوردم زدیم تو رگ بعدش گفتمش بریم اتاقم تو اتاقم یه چندتا فیلم نگاه کردیم که دیدم کیرش سیخ شده ونفس نفس میزنه منم خاموش کردمو کشیدمش رو تخت لباسای همدیگه رو دراوردیم و لبای همدیگه رو میخوردیم اخخخخ که چه حالی میداد اروم اومد گردنمو بوس میکرد منم داشتم به شدت حشری شده بودم گفتمش اول تو یامن گفت که اول تو گفت علی من اولین بارمه مواضب کونم باش گفتم که چششششم اروم رفتم پشتشو کونشو وا کردم وسوراخ کونشو لیس میزدم لیس میزدم اونم صداش در اومده بود و اه اوه میکرد گفت علی بکن دیگه منم رفتم سریع کرم اوردم زدم به سوراخشو اروم کیرمو گذاشتم دم سوارخشو فشار دادم اونم از جا پرید گفت یوووواش گفتم ببخشید عزیزم دوباره گذاشتم اما اینبار اروم اروم کیرمو تا نصف تو کونش گذاشتم اونم از شدت درد به خودش میپیچید منم دلم به حالش سوخت گفتم جواد اگه دوس نداری بس کنم که گفت نه تو کارت نباشه ادامه بده منم اروم اروم تلمبه زدنمو شروع کردم اینبار تمام کیرم داخل کونش بود و دردش داره به لذت تبدیل میشد



اه وناله میکرد منم خودمو بهش چسبوندمو گردنشو لیس میزدم تو اینحال تلمبه ها سریعتر شد وانم میگفت بکن عزیزم بکن منم داشت ابم میومد ولی اصلا دوست نداشتم از روش پاشم وتوش خالی کردم بعدبی حرکت رو دراز کشیدم واروم کیرم تو کونش خوابید منم از روش پا شدم ولی دیدم اخم کرده گفتمش چته گفت چرا ریختی تو ابتو منم پشیمون شدم بعد خیلی نارحت شد زود لباساشو پوشید واز خونه زد بیرون هرچی خواستم جلوشو بگیرم نتونستم شبش بهش اس دام ج نداد رفتم خونشون باهاش صحبت کردم و راضیش کردم .قراره یه بار دیگه سر فرصت باهم باشیم...
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
هر دو کونی بودیم


من امیر هستم، 23 سالمِ از اصفهانم.
از خودم بگم اول یکم، از 13 سالگی لا پایی میدادم، کم کم به کون دادن علاقه مند شدم و از 16 سالگی کون دادم. البته خیلی کم سالی یکی دو بار. بیشتر به خودم وَر میرم و چیز میز میکنم تو کونم. از خیار و موز گرفته تا چیزای کلفت تر...
داستانی که مینویسم ماله 2 یا 3 ساله پیش هست. تو چت روم یاهو یکی نوشته بود "20 سالش هست و ساک میزنه و کون میده از اصف و هم سن میخواد" تو چت روم از این کیس ها کم پیدا میشه و من هم دوست دارم با هم سن و سالای خودم سکس کنم. بهش پی ام دادم و با هم آشنا شدیم. اسمش حامد بود. عکس دادیم و کلی چت کردیم. از هم خوشمون اومد، هم از ظاهر همدیگه و هم سلیقه سکسیمون مثل هم بود. هر دو vb بودیم. شماره دادیمو بهم اس میدادیم چند روز، بعضی وقتا هم سکس چت...


قرار شد مکان که جور شد سکس کنیم. خلاصه! یه روز خونمون خالی شد واسه چند روز، پیش خودم گفتم چه حالی میده این چند روز همش فیلم گی میبینم و جق میزنم و چیز میکنم تو کونم. راستش نمی خواستم به حامد بگم بیاد چون میترسیدم با یه غریبه قرار سکس بزارم واقعاً. خونه که خالی شد رفتم حموم و بعد 1 یا 2 ماه بدنم رو شیو کردم. پوستم سفیدِ و بدنم خیلی زنونست. خودم و که تو آینه میدیدم حشری تر میشدم. بعد حموم نشستم پشت کامپیوتر و تو سایت های گی فیلم گی میدیدم. اُبم زده بود بالا.. کونم کیر میخواست شدید. اول یه خیر برداشتم و 2 3 ساعت هی میکردمش تو کونم و باش حال میکردم و هم زمان فیلم میدیدم. بعد دلم یه چیز بزرگتر و کلفت تر میخواست، یه بادمجون کردم تو خودم و با اونم یکم حال کردم. اما دلم کیر واقعی میخواست، کیر گرم... بخورمش و لیسش بزنم...


دیگه خیلی حشری شده بودم. کونم نمیزاشت 1 ساعتم آروم باشم. کلافه شده بودم و کیر میخواستم. دیگه دل و زدم به دریا و به حامد زنگ زدم که بیاد. اونم گفت چند ساعت دیگه میاد. بهم گفت جق نزنیااا تا بیام. تو اون چند ساعت دل تو دلم نبود. استرس داشتم با این که قبلاً چند بار داده بودم هم چند بار کرده بودم هم دختر و هم پسر باز استرس داشتم. اولین گی من با یه غریبه بود.
خلاصه رسید و در زد. من یه شلوارک صورتی تقریباً دخترونه پوشیده بودم که ساق های سفید و دخترونم توش بد جوری چشمک میزد. و یه رکابی سفیده تنگ که بدن زنونم رو نمایان تر میکرد. رفتم در رو باز کردم با کلی استرس که نکونه 3 4 نفر باشن بریزن روم... خوش بختانه خودش تنها بود! شکل عکسش بود. پوست، چهره پسرونه. شکل کونیا بود. تو مایه ها خودم. اما پوستش تیره تر بود...


راهنمایش کردم تا اتاقم. نشستم پشت کامپیوتر و یه صندلیم گذاشتم واسه اوم کنارم. اونم استرس داشت. اونم مثل من اولین قرارش با یه غریبه بود. یه فیلم گی گذاشتم و نشستیم به دیدن. سکوت بودیم جفتمون. هم حشری... هم هیجان سکس... هم یکم خجالت و ترس...
بعد از یه 10 دقیقه فیلم دیدن دستشو گذاشت روی رونم و کیرم. منم همین کارو کردم. بعدشم لبش و گذاشت رو لبم و شروع کردیم خوردن لبای هم. بلند شدم و گفتم بیا رو تخت. دیگه یخم آب شده بود و استرس نداشتم... نشستم رو تخت. شلوارکم رو در اورد و شروع کرد با ولع ساک زدن. خیلی حشری بود. حرفه ای ساک میزد. کیرم رو تا ته میکرد تو حلقش، کیر من حدود 15 سانتِ، چند دقیقه ساک زد. توفش از چونش آویزون شده بود مثل فیلم سوپرا. گفتم حالا من. بلند شد شلوار و شرتش رو در آوورد و ایستاد جلوم. کیرشو گذاشت رو لبم. من داشتم میمردم از شهوت دیگه، اول کیرش و جند تا بوس کردمو لیس زدم و گذاشتمش دهنم، یکم از کیر خودم بزرگ تر و سیاه تر بود. وااااای خیلی خوش خوراک بود. خیلی. طعمش هنوز زیر زبونمِ. سعی میکردم تا آخر بکنمش تو دهنم. هی درش میوردم و تخماشو میلیسیدم، مک میزدم و دوباره میکردمش تو دهنم. اونم آه آه میکردو بعضی وقتا 1 2 تا تلنبه میزد خودش تو دهنم.


از موقعی که چت کردیم قرار بود اگه سکس کردیم اول اون منو بکنه بعد من اونو... گفتم خوب دیگه بیا بکن. رکابیم و در اوردم اونم بلیزش رو در اورد و افتادیم رو تخت تو بغل هم. از هم لب میگرفتیم و دستمون رو سوراخ و کون هم بود. بدن اونم خیلی زنونه و خوب بود. کونش خیلی ناز و بزرگ بود. پوستشم مثل خودم نرم و لطیف اما تره. گفت بازم می خوام ساک بزنم قبل اینکه بکنمت. هر دو اوبی بودیم. اون میخواست ساک بزنه من میخواستم کون بدم. گفتم باشه پس 69 شیم که منم ساک بزنم و سوراخش و بخورم. عاشقِ اینم که سوراخ کونیایی مثل خودم رو بلیسم. 69 شدیمو کیر هم تو دهنمون بود. 2تا انگشتشو کرد تو کونم، هی درش می اورد و سوراخم و میلیسید. منم همین کارو میکردم و بعد انگشتش میکردم و کیرش و میخوردم. خیلییی حای میداد. هر دو داشتیم دیونه میشدیم دیگه... یهو گفت آبم داره میاد. منم که عاشق آب منی... به ساک زدنم ادامه دادم و همه آبش ریخت تو دهنم و تا تهش و خوردمممم... ااوووم. میخام آبش و دوباره....
بلند شدم گفتم حالا چیکار کنیم. گفت حالا دوباره شق میشه. یه فیلم بزار تا شقش کنم دوباره. یه فیلم واسش گذاشتم و نشستیم به دیدن چند دیقه. بعد گفتم بزار تا ساک بزنم واست شق شه دوباره. یکم ساک زدم دوباره شق شد. دراز کشید رو تخت و من نشستم رو کیرش. چون خیلی سفت نشده بود کیرش هنوز به سختی رفت توم... اووووف. کیر. کییییییر داشت میرفت توم. خیلی خوب بود واسم. تو هوا بودم. شروع کردم بالا پایین کردن. کیرم خوابیده بود. حامد گرفته بودش و بش تف میزد و میمالیدش... جامونو عوض کردیم و این دفه فرقونی شروع کرد به کردنم. یکم دردم گرفت این جوری اما دردشم خوب بود...


کیرش که از کونم در میومد انگار یه دنیا جای خالی تو کونم بود. هر دفه یه تفِ قلییض میزد به کونم و دوباره میکرد توم. بعد به حالت دمرو خابیدم و اون جوری میکردم. دیگه کل کونم خیسه خیس بود و لییییز. از بس تف زده بود به کونم دیگه تف از کونم میچکید و این حالت لیزی خیلی بم حال میداد. یه 20 دیقه منو کرد و گفت آبم کم کم داره میاد کجا بریزم. دلم میخواست بگم تو کونم اما میترسیدم مریضی چیزی داشته باشه بگیرم. گفتم بریز تو دهنم. بلند شد و ایستاد جلوم و شروع کرد جق زدن روبرو صورتم. دهنم و باز کردم که بریزه تو دهنم اما نشونه گیریش زیاد درست نبودو بیشترش ریخت رو چشم و صورتم... خیلی حال داده بود....




رفتم صورتم رو شستم و برگشتم. گفت خوب حالا تو بکن. اما من اصلاً دلم نمیخواست بکنم. با اینکه کونش خیلی کردنی بود اما دلم نمیخواست. گفتم مامانم پیام داده دارن میان. الام میرسن و زود باید بری. ناراحت شد گفت یعنی چی خوب. گفتم شرمنده دفه بعد من میکنم. بهش بر خورد. فهمید دارم میپیچونمش. لباساش و پوشید و بدونه اینکه حرفی دیگه بزنیم یه خدافظی کرد و رفت.
چند روز بعدش دلم واسش تنگ شدو دلم سوخت که نکردمش چون بیشتر اومده بود اون روز که بده. بهش اس دادم و گفتم ببخشید و تو اولین فرصت دوباره سکس میکنیم و جبران میکنم. واقعاً هم جبران کردم چون خیلی خوشم اومده بود ازش اگه دوست داشتید داستانه اونم واستون تعریف میکنم بعداً...
     
  
مرد

 
نیما و عشق به همجنس


سلام من نیما هستم . این خاطره برای یک سال پیشه زمانی که تو دانشگاه فیروزکوه تازه درسم را شروع کردم ، خب بیشتر دوستان مستحضر هستن بیشتر خانم های این دانشگاه تجربه های زیادی در سکس داشتند اما من پسری هستم که به خاطر مسائل جنسی سربازی هم معاف شدم . همیشه آرزوم این بوده و هست که پول کافی برای تغییر جنسیت داشته باشم . خلاصه سرتونو درد نیارم یک پسر عشق بدن سازی تو کلاس بود که از روز اول اومد پیشم نشست تو خیابون یا بیرون یا موقع عبور از خیابان همیشه دستمو میگرفت تا کار به جایی رسید که یک بار که مریض بودم یک هفته سر کلاس نیومدم و فقط با تلفن میحرفیدیم تا اومدم دانشگاه لبامو بوسید در یک لحظه شوکه شدم و گذاشتم که یک بوسه جانانه ازم بگیره خب من نه چاقم نه لاغر بدنه نرم و بدون مو دارم همیشه شیو یکم هم آرایش میکردم یکبار با هم بیرون قرار گذاشتم ریمل و رژ و سایه و خط چشم و کرم پودرو پنککو ابروهامم که همیشه برمیدارم مو هامم شرابی کردم یک شلوار جین چسبون سفید و یک سوتیت سرت مشکی کوتاه تا نصفه شکم با یقه باز و سوتین قرمز پوشیدم شلوارم فاق کوتاه بود و لبه شورت زنونه قرمزم که باسنم معلوم بود





سر قرار چند ثانیه فقط نگام کرد بعد صورتمو گرفت وشروع به خوردنه لبام کرد بعد دو دقیقه گفتم بسه چیکار میکنی سفتی آلتشو رو شکمم احساس میکردم اگه جلوشو نمیگرفتم تو خیابون لختم میکرد خلاصه اون شب گذشت و تا آخر قرار بالای 50 بار منو بوسید از نگاه مردم احساس میکردم که شبیه فاحشه ها شدم دو روز بعد شب ولنتاین منو دعوت کرد خونشون و گفت کسی نیست . حسم میگفت امشب قراره اون اتفاقی که آرزوشو داشتم بیفته سه ساعت تمام آرایش کردم چون خواهرم آرایشگره خوب بلد بودم اینبار ناخن مصنوعی هم گذاشتم یک دست شورتو سوتین بنفش داشتم پوشیدم با ساپورت و کاپشن خواهرم زیر کاپشن فقط یک تاپ پشت باز بالای شکم تنم بود از ترس مزاحم با آزانس رفتم و روسری سرم کردم فکر کنه دخترم از پله ها رفتم بالا دمه در که اومد منو دید سریع روسریم را باز کردم بغلم کرد و تو بغلش تا تو اتاق رفتم مدام منو میبوسید گفتم میخوای باهام چیکار کنی گفت برات کادو گرفتم گفتم چی یهو یک حلقه انگشتم کرد و گفت ماله من میشی





دلم هوری ریخت اینبار من بوسیدمش و گفتم بلهههه کاپشنمو که درآوردم دیدم آب دهنشو قورت داد با ناز نشستم رو صندلی پاهامو رو هم انداختم سه چها پیک مشروب برای اینکه خجالتم بریزه کافی بود اومد نزدیک دستامو ناز میکرد دستشو گذاشت رو رونم و گفت در بیارم با ناز گفتم نه اونم از بالا گرفتو ساپورتمو در آورد بعد از نک انگشتام شروع کرد پاهامو خورد ساق پاهامو بعد رونامو داشتم ناله میکردم داشت آبم میومد تاپمو درآورد و سوتینمو داشت سینه هامو میخورد گفتم لباستو در آر لخت شد و بدن ورزیدشو دیدم سریع شورتشو درآورد منو کیرشو بوسیدم جلوش زانو زدم و کیره 20 سانتیشو با عشق لیس میزدم اونم شروع به انگشت کردنم کرد که یهو آبش تو دهنم خالی شد همزمان آبه منم اومد اما من همچنان ساک میزدم و اونم دو انگشتی تو سوراخم میکرد بعد سه انگشتی صدای جیغم فضای اتاق را پر کرده بود تا گفت عشقم بخواب و کیرشو با کرم چرب کرد و گذاشت دمه کونم به سختی داخل شد احساس فشار و ضعف باعث شد نا خواسته گریه کنم در آورد ازش خواهش کردم دوباره بکنه لب میگرفیم و اون تلمبه میزد گفت آبمو کجات بریزم گفتم صورتم که سریع درآورد و تا دست بهش زد آبش با فشار ریخت رو صورتم منم همزمان داشتم میزدم و سه دقیقه بعدش آبم اومد و ریخت رو شکمم از اون روز تا الان هفته ای یک یا دوبار سکس داریم .
     
  
مرد

 
اولین باری که زن پوش شدم

نمیدونم 18 یا 19 سالم بود شاید.
قبلش خوب همیشه یه جور از رفتارای زنونه خوشم میومد. مثلا لباس تنگ پوشیدن یا با عشوه راه رفتن و خودنمایی و سوسول بودن و از این چیزا... ولی خوب خیلی درگیرش نبودم. اصلا خودمم نمیدونستم که این حس می‌تونه تو پسرا هم وجود داشته باشه. خلاصه...

این که همیشه به بعضی از پسرا و مردا حسی داشتم همیشه در من بود. از پسرای هیکلی و برنزه خیلی خوشم میومد. همش دوست داشتم یه جوری بهشون نزدیک بشم. همین باعث میشد بعضی وقتا ناخودآگاه رفتارای زنونه داشته باشم. مثلا اگه یه مردی تنش بهم می‌خورد خوشم می‌اومد. بگذریم...


یه روز خونه دختر عموم بودم. خودش چند روزی نبود، منو شوهرش خونه تنها بودیم، که شوهرشم یه کار براش پیش اومد و چند ساعتی رفت بیرون. من حسابی حوصلم سر رفته بود. همینطوری داشتم تو خونه می‌چرخیدم که دیدم یه شورت زنونه خوشگل، صورتی مشکی رو بَند، تو تراسه! خیلی خوشگل و سکسی بود. یهو تو تن خودم تصورش کردم. شهوتی شدم یکم. دلم خواست تو تنم باشه. اما گفتم درست نیست لباس زیر کَس دیگه رو بپوشم. هِی این دل اون دل کردم، بالاخره دل‌و زدم به دریا رفتم پوشیدم. واقعا یه حس عجیب و غریب بود. چیزی که تا حالا تجربه نکرده بودم. خیلی لذت بخش بود. حس می‌کردم دختر شدم! هِی تو آینه به خودم نگاه می‌کردم و کیف می‌کردم.


خلاصه شورتو درآوردم و گذاشتم سر جاش. بعدش دیگه آروم و قرار نداشتم. همش می‌خواستم دوباره بپوشمش. می‌رفتم نگاه می‌کردم و برمی‌گشتم. دلم طاقت نیاورد و دوباره رفتم پوشیدم. خیلی شهوتی شده بودم. یکم افتادم رو تخت و خودمو مالیدم. بعدش فضولیم گل کرد و رفتم سر کمد دخترعموم تا ببینم دیگه چی می‌تونم پیدا کنم. یه شورت آبی توری برداشتم با یه سوتین آبی سفید. وقتی تنم کردم دیگه تو حال خودم نبودم. یه احساس نابی بهم دست داده بود. یه حس زنونگی واقعی. خیلی لذت داشت. حسابی خودمو می‌مالیدم. تو اون لحظه واقعا دوست داشتم تو بغل یه مرد واقعی باشم....
با موبایلم چندتا عکس از خودم گرفتم و زود لباسارو درآوردم و گذاشتم سرجاش. یه ساعت بعد شوهر دخترعموم برگشت. اون روز من تا شب تو فکر اون لحظه بودم و اصلا آروم قرار نداشتم. هم شهوت داشتم هم حس زنونگی.
فردا صبح که برگشتم خونه اولین کاری که کردم رفتم اینترنتی چندتا لباس زیر خریدم. (شورت و سوتین). بعدش رفتم حموم. خیلی حشری بودم. یه وسیله‌ای شبیه دیلدو داشتم که بعضی وقتا با اون خودارضایی میکردم.
چند روز بعد که سفارشم اومد، همش منتظر این بودم خونه تنها بشم و اونا رو بپوشم. بالاخره روز موعود رسید و من حسابی با او لباسا عشق بازی کردم. وای چه حس فوق‌العاده‌ای بود! فقط می‌پوشیدم و تو آینه خودمو نگاه میکردم. انگار این بهترین حس دنیا بود. جلو آینه عکس میگرفتم و عشوه میومدم و خودمو میمالیدم. فقط یه چیزی کم بود. یه مرد. یه مرد خوب که بتونه این حس‌و دوچندان کنه تو من. که بتونم خودمو در اختیارش بذارم. بدنم‌و بهش بدم تا محکم بگیرتش.
خیلی وقت بود با کسی سکس نداشتم. شاید یه سالی میشد.


پسر داییم یه دوستی داشت که خیلی خوش هیکل و دُرشت اندام بود. چندبار دیده بودمش. 3-4 سالی ازم بزرگتر بود. بدنش تقریبا برنزه بود و قد نسبتا بلند. خیلی خوشم میومد ازش. همیشه دلم می‌خواست یه جوری بهش بچسبم یا بدنم بخوره بهش. ولی خوب نمی‌شد بهش بگم که... از طرفی می‌ترسیدم آبروم جلو پسرداییم بره.
خلاصه دلمو زدم به دریا. شمارشو برداشتم از گوشی پسرداییم و بهش اس‌ام‌اس دادم. خودمو یه دختر جا زدم. 2-3 روز باهاش حرف زدم، قرار شد همو ببینیم. بعد بهش گفتم که من پسرم ولی با احساس و رفتار دخترونه. دوست دارم باهات سکس داشته باشم. حاضرم مثل دخترا باشم برات. اولش انگار خوشش نیومد. جواب نداد. بعد چند ساعت اس‌ام‌اس داد گفت کی هستی و منو از کجا میشناسی؟؟ گفتم میگم ولی قسمش دادم که به کسی نگه.
به هرحال یکم صحبت کردیم و قرار شد یه روز بیاد خونمون. منم خواستم برم باز لباس بخرم. شورت و سوتین که داشتم رفتم یه تاپ صورتی هم خریدم. وقتی پوشیدم انگار واقعا دختر شده بودم. تو اوج ابرا بودم. فقط یه ربع جلوی آینه خودمو نگاه کردم.


یه تاپ دو بند صورتی چسبون پوشیده بودم و زیرشم یه سوتین ابری فنردار بسته بودم که مثل سینه دخترا به نظر بیاد. با یه شورت لامبادا قرمز که بالاش تور توری بود و پشتش فقط یه بند داشت. یه شلوار جین تنگ روشن هم پوشیدم و منتظر شدم تا بیاد. خیلی دلم میخواست آرایش هم داشته باشم اما روم نمیشد دیگه.
وقتی اومد تو یکم انگار خجالت کشید. منم همینطور بودم. نشستیم رو مبل و حرفی نمی‌زدیم. بعد یهو گفت بریم اون اتاق؟ من پاشدم رفتم، اونم پشتم اومد. همونجا که پشتم بود انگشتم کرد و از پشت خوشو مالید بهم. منم بی‌اختیار واستادم تا خوب بچسبه بهم. انگار تو دستاش جا شده بودم. چون خیلی هیکلی بود و چند سالی هم ازم بزرگتر بود. یه بدن خوش فرم با بازوهای نسبتا بزرگ و قوی. چهرش شاید خیلی خوب نبود اما بدنش واقعا ایده‌آل من بود. نه خیلی بزرگ و گنده بود مثل این بدن‌سازای آمپولی، نه لاغر.
حال خوبی داشتم واقعا. حسابی تحریک شده بودم تو اون لباسا. به خودم که نگاه میکردم شهوتم بیشتر میشد. دوست داشتم خودومو بچسبونم بهش. می‌خواستم دستم‌و بزنم به کیرش ولی روم نمی‌شد. یکم که خودوشو مالید بهم دستشو کرد تو شلوارم. وای قلبم داشت وای میستاد. یهو انگشتشو کرد تووم. دردم گرفت گفتم آی‌ی‌ی‌ی. گفت جووون، بشین رو تخت. نشستم شلوارشو درآورد گردنمو آروم آورد جلو گفت بخورش. وای چه ناز بود. رنگ پوست کیرش تیره بود. خوش‌رنگ و صاف. همونطور که حدس می‌زدم. تقریبا 15-16 سانتی هم میشد. یکم سرش خیس شده بود که تحریک‌انگیزترش کرده بود. گرفتم تو دستم‌. چقدر سفت بود. واقعا خوشگل بود. کج و خمیده نبود. صاف و خوش‌فرم. شروع کردم به ساک زدن براش. خیلی خوشمزه بود. یکم کلفت بود واسه همین تا ته نمی‌تونستم بخورم. ولی قشنگ با دستم بازی می‌کردم و تو دهنم بالا پایین می‌کردم. اونم حسابی حال می‌کرد.


بعدش سرمو بلند کرد و گرفت خوابوندم رو تخت. دستای خیلی قوی‌ای داشت. قشنگ اینو حس می کردم. کیف می کردم. خواست شلوارمو دربیاره دکمشو باز کردم تا بتونه بکشه پایین. وقتی شورت قرمز زنونه رو تو تنم دید انگار خیلی حشری شد. شاید انتظارشو نداشت چون با شهوت شروع کرد به انگشت کردن. آخ انگار تو آسمون بودم. چشمامو بسته بودم یه درد کوچولو با لذت داشتم. نفس عمیق می‌کشیدم و تو خیالات خودم بودم.
یکم که حسابی انگشتم کرد یه کاندوم درآورد گذاشت رو کیرش و خوابید پشتم و کیرش‌و گذاشت لای پام شروع کرد به مالیدن. وای این لحظه عالی بود، واقعا داشتم کیف می‌کردم. هیچی بهتر از این نبود. عاشق این کار بودم. سعی میکردم خودمو بیشتر به عقب هُل بدم تا کیرش بیشتر لای کونم بره. زیر لب می‌گفتم آه‌ه‌ه... اوووم‌م‌م...
با اینکه احساس می‌کردم دارم لِه میشم اما خیلی خوب بود. چون وزن یه مرد روم بود و می‌دیدم که منو در بَر گرفته. اون لباسا هم بهم شدیدا حس زنونگی داده بود. ناخودآگاه رفتارم زنونه شده بود. بازوشو گرفته بودم و خیلی آروم ناله‌های زنونه میکردم. دوست داشتم مثل زنا عشوه بیام. می‌خواستم جنس ضعیف باشم و یکی قوی تر از من بهم دست بزنه. تنم رو بهش بدم و بهم تجاوز کنه... فکر اینکه بدن یه مرد داخل تن من بشه، داشت دیوونم می‌کرد. حس اینکه مغلوب اون باشم و اون غالب.


تو همین حال بودم که یهو سر کیرشو گرفت و آروم فشار داد توم. وای خیلی دردم گرفت ناخواسته گفتم آی‌ی‌ی‌ی... گفت هیس‌س‌س... منو محکم گرفت و کیرشو آروم فرو میکرد تو کونم. منم از درد ناله می‌کردم و با صدای نازک آه و اویی میکردم. ولی فکر اینکه تو بغل یه مرد واقعی خوابیده بودم، دردش‌و کم میکرد. همینطور که داشت منو می‌کرد، خوابوندتم به پهلو، چسبید بهم و همونطوری ‌می‌گایید. تقریبا 6-7 دقیقه حسابی منو کردش. وای منم از شدت درد و شهوت فشارم افتاده بود انگار، تقریبا بی‌حال و سست شده بودم. انگار مَست بودم. هم می‌خواستم بَس کنه، هم می‌خواستم بیشتر بُکنه توم و محکمتر بکنتم. اما خوب دلشم نداشتم، می‌ترسیدم از دردش.
یه دفعه گردنمو از پشت محکم گرفت و کیرشو تا ته فرو کرد توی کونم. آخ تنم یخ کرد، یهو یه جیغ کوچیک زدم. داشت اشکم می‌اومد. گفتم آ‌ی‌ی‌یی یواش... او‌ه‌ه‌ه‌ه. ولی اون دیگه تو حال خودش نبود. با یه دستش گردنمو گرفته بود با اون یکی دستش کمرو محکم گرفته بود تو بغلش فشار میداد. داشت آبش می‌اومد. خودشم افتاده بود روم و انقدر فشارم می‌داد که داشتم لِه میشدم. آخ چقدر لذت داره وقتی حس میکنی که کل تنت تو دستای یه مَرده و با تمام وجود داره خودشو روی تو خالی میکنه.


یه داد محم زد. یکم ترسیدم. تند تند نفس نفس میزد. که یهو حس کردم آبش اومد. بعد کیرشو درآورد و کاندومم از روش برداشت و کیرشو مالید لای کونم. وای خیلی خوب بود. دوست داشتم اینو.
من انقدر بی‌حال شده بودم که نای بلند شدن نداشتم. دست و پام یکم میلرزید. فشارم اومده پایین انگار. اون بلند شد و زود لباس پوشید. منم خودمو یکم جمع و جور کردم. وقتی رفت همونطوری یه ساعت خوابیدم تا یکم حالم بهتر شد.
اون روز واقعا بهترین حال دنیا رو داشتم. با اون لباسای زنونه واقعا زن بودن ر‌و لمس کردم و مثل یه زن که به شوهرش سرویس میده، خوابیدن با یه مَرد رو تجربه کردم. انگار واقعا باورم شده بود که مرد نیستم و یه زن پوش سکسی هستم.
بوس
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کونی شدن من بوسیله دوستم

سلام اسم من مهدیه و این خاطره مربوط به 4 ماه پیشه. من 29 سالمه و دانشجو ام دوستم که اونم اسمش مهدیه 27 سالشه و یه مدرسه هم داره. دو سال پیش من تو کلاس زبان با مهدی اشنا شدم بچه خوبی بود. بعد از اون ما با هم خیلیی صمیمی شدیم هر از چند گاهی با هم از سکسو رابطه جنسی حرف میزدیم اما با جنس مخالف.... یه مدت گذشت و یه روز قرار گذاشتیم بریم استخر... تو استخر گفت که ماساژ بلده و ماساژ حرفه ای... منم ازش خواستم ماساژم بده اونم قبول کرد. رفتیم توی سونا همش بخار بود چش چشو نمیدید. گفت بهم دمر بخواب منم قبول کردم و دراز کشیدم مهدیم نشست رو پام و از بالا شروع کرد ماساژ دادن واقعا کارش خوب بود و خستگیمو دراورد اروم اروم رفت پائین تا رسید به کونم اینم بگم که من ورزش میکنم و لاغرم و عضله ای و کونمم معمولیه البته به قول مهدی که برا گفت که عالیه...



حسابی کونمو ماساژ داد منم بدم نیومد اولین بار بود که یکی کونمو می مالید جالب بود واسم و کمل لذت داشت... بدشم رفت پائینترو به پاهام رسید و تموم شد کارش بلند شدیم رففتیم یه نوشیدنی خوردیم و بد از 20 دقیقه دوش گرفتیمو رفتیم خونههامون.... رفتم که بخوابم اما خوابم نمیبرد همش تو فکر مهدی بودم با ماساژش.. دوس داشتم دوباره بیادو ماساژم بده حسابیم تحریک شده بودم یکم با خودم ور رفتم و چن تا اس ام اس سکسیم یه مهدی دادم اونم جداب داد حتی به شوخی بهش گفتم که نزدیک بود تحریکم کنی ها نامرد تو هم دیدی کون منو حوسمونو کردی... اونم گفت که نه بابا این چه حرفیه مخلصیم و اگه ناراحتت کردم ببخشید منم گفتم چرا ناراحت بشم خیلی عالی بود... این ماجرا گذشت تا اینکه یه روز بهم گفت که بیا مدرسه من تنهام کارم زیاده با هم باشیم کمکمم بکن... منم گفتم اگه اینترنت داری میام.. مهدیم گفت که دارم بابا بدو بیا منم پیش خودم گفتم باید ماساژم بده و شایدم بهش بدم واسه همین رفتمو موهای کونمو زدم کونم سفید و تپل و خوشگل شده بود خودمم حوس خودمو کردم.



ادرس مدرسه رو گرفتمو رفتم و با درد سر پیداش کردم. پیش خودم گفتم کاش بتونم راضیش کنم دوباره ماساژم بده و یه نیم نگاهی به سکس داشتم اما از گناهش میترسیدم. رفتم اونجا و در زدم درو باز کرد و بعد از سلامو احوالپرسی رفتیم تو اتاق و نشستیم با هم بحث علمی میکردیم. ساعت نزدیک 12 بود و اواسط زمستون بود و برف و سرما. مهدی گفت میرم غذا گرم کنم تو هم بشین پشت سیستم اینترنتم هست کار کن.. منم قبول کردم و رفتم پای کامپیوتر یکم تو سایتای معمولی و سکسی و ... چرخ زدم بعد از 20 دقیقه شام حاضر شد و با هم خوردیم بدشم صحبت کردیم تا نزدیکای 2... مهدی گفت بریم بخوابیم گفتم باشه و رفتیم جاهامونو با فاصله نیم متری انداختیم. رفتیم تو رختخواب و خوابیدیم... منم همش تو فکر مهدی بودم و روم نمیشد بهش بگم ماساژ میخوام... یه یک ساعتی تو جام غلت زدم دیدم نمیشه اتاق حسابی گرم بود و منم تحریک تحریک بودم. دیدم مهدیم داره تو جاش هی میچرخه و بیداره زیر چشی نگاش کردم دیدم حواسش به منه منم گفتم پسر گرمه چقدر میشه شلوار پیرهنمو درارم؟ مهدیم گفت اره راحت باش



منم دراوردم اتاق یکم نور داشت منم پشت کردم بهش پتو رو از رو کونو کمرم برداشتم ...ی یکممم ونمو به سمتش قنبل کردم و خودمو زدم به خواب مهدیم که بدا فهمیدم حواسش بهم بوده بهم گفت مهدی من خوابم نمیبره منم سریع برگشتم گفتم و گفتم منم همینطور.. گفت چکار کنیم؟ گفتم مهدی میای ماساژم بدی خستگیم دربیاد؟ اونم از خدا حواسته گفت اره چرا که نه... منم باز به دمر خوابیدم مهدیم گفت بذار روغن بیارم اساسی ماساژت بدم اومد رو پام نشست و یکم روغن ریخت رو کمرم و حسابی ماساژم داد و گفت میخوای کونتم ماساژ بدم؟ منم گفتم اره حتما... مهدیم نپرسید و شرتمو دراورد روغن ریخت روی لمبرای کونم و حسابی مالوندشون... بدش خودشم لخت شد و ادامه داد... یکم گذشت حس کردم کیرش بزرگ شده و گذاشتش لای پام و شونمو که ماساژ میده کیر داغو کلفتش می رفت لای کونمو میخورد به سوراخم منم همش اه و ناله میکردم. گفت بکنم تو گفتم نه بذار بخورمش واست... مهدی بلند شد آروم و نشست روبروم منم کونمو قنبل کرده بودم و اروم کیرشو دستم گرفتم و گذاشتم تو دهنم چقدر کلفت بود و داغ مثه اتیش بود...



بعد از 7 – 8 دقیقه ای که کیرشو خوردم گفت بسه میخوام کون قشنگتو بکنم. خیلی ترس داشت چون کلفت بود ولی اینقدر تحریک بودم که میخواستم تا صبح منو بکنه... دمر خوابیدم و مهدی اومد رو پشتم و یکم دیگه روغن ریخت رو کونمو رو کیرش بدش حسابی کونمو ماساژ داد با یه دست ماساژ میداد با یه دست کیرشو میمالید... کیرش که حسابی بزرگ شد اروم گذاشتش دم سوراخم و فشار داد من کونم تنگ بود ولی با درد کمی کیرش رفت تو کونم یکم دیگه فشار داد که کیرش تا ته رفت تو کونم اخرش درد داشت ولی خیلی لذت داشت و داشتم حال میکردم... مهدی گردنمو میبوسید و اروم تلنبه میزد گفت بهم درد نداری؟ گفتم یکم دارم ولی خوبه اونم تلنبشو تندتر کرد و یه ربعی منو حسابی کرد تا ابش اومد و همشو ریخت تو کونم و همونجورم خوابید روم... خیس عرق بودیم هردومون و دوباره کیرش بلد شد و دوباره منو کرد خیلی حال کردیم کارش که تموم شد از روم بلند شد منم رفتم خودمو شستم و اومدم پیشش خوابیدم... چن بار دیگه ازم خواست که بهش بدم .دو دلم... ولی میدونم که دیر یا زود بازم بهش می‌دم.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
کون دادنم به معلم عربی

این خاطره ای که میخوام بنویسم بر میگرده به 5 سال قبل که اون زمان من 13 سالم بود برای اینکه گره داستان از دستتون در نره باید اول بهتون بگم که من از دوران بچگی نسبت به همجنس خودم علاقه داشتم و هیچوقت اهل کردن نبودم فقط میدادم
تو دوران دبستان و راهنمایی هم خیلی با دوستام حال میکردم موضع اصلی که میخوام بنویسم راجب سکس هام تو مدرسه نیست اما دوست دارم قبلش چند موردشو ذکر کنم
من دوران دبستان دوتا همکلاسی داشتم که ترک بودن به اسم حسن و امین که این دوتا همیشه با هم تو دستشویی مدرسه سکس میکردن و چون من خیلی سفید و خوشگل بودم و کون خیلی بزرگی داشتم با سینه های سکسی و کلا به قول بچه ها هلویی بودم که میره تو گلو همه دوست داشتن کون منو بکنن حسن و امین هم منو همیشه با ترفند های مختلف گولم میزدن میبردن دستشویی بعد بهم میگفتن کونتو بهمون نشون بده اما نمیذاشتم تو بندازن فقط یکبار سوم دبستان با حسن تو دستشویی لب دادم


یبار هم چهارم دبستان بودیم که کل مدرسه میخواستن منو بکنن حسن هم دنبالم دویده بود اما یه همکلاسی دیگه داشتیم به اسم رضا بخشی که اون اومد بهشون گفت کون اون از من سفید تر نیست که اما من ته دلم دوست داشتم تو کونم بزارن خونم بیارن اما دوست نداشتم با میل خودم بدم اما اولین سکس من از داخل سوراخ اول راهنمایی با همکلاسیم حسین ولی زاده بود که هم بهم داد هم منو کرد خیلی حال داد کونش خیلی قمبل بود کیر مینداختی داخلش انگار انداختی تو حوریان بهشتی به هر حال بهش گفتم به کسی نگه اما رفت به همه گفت و من شدم کون محله تو مدرسه هم دوران راهنمایی همه میخواستن سوراخ منو تصاحب کنن اما من فقط هر سه شنبه زنگ ورزش با 3 تا از همکلاسیام تو کلاس میموندیم رو شلواری بهشون حال میدادم یکبار هم سوراخ کونمو بهشون نشون دادم
تو همون حین من همیشه دوست داشتم به بزرگتر از خودم بدم من همیشه طالب معلمامون بودم دوست داشتم کیرشونو در بیارم فقط 1 ساعت ساک بزنم بعد 5 ساعت هم منو یک سره بکنن اوخ الان دارم مینویسم سوراخم به قلقلک افتاده
حالا اما اصلی ترین جای داستان من اینجاست که من به دلیل ضعیف بودن تو درسام تصمیم گرفتم برم کلاس تقویتی خصوصی اونم تو خونه معلم عربیمون تعجب نکنیدا چون معلم عربیمون همه درسارو درس میداد هر چند که درس دادنشم بدرد عمش میخورد


به هر حال بهش گفتم تو کلاس که میخوام بیام کلاس تقیوتی اونم ادرس خونش و شماره تلفنشو داد هر چند که حسن و امین بهم گفتن برو کلاسش اخر ترم قبولی وگرنه من خودم گشاد تر از اینا بودم که بخوام دنبالشو بگیرم
سر اولین جلسه ای که قرار بود برم کلاس یکی از بچه های محلمون که کون بود هم با خودم راه انداختم تا منو تا اونجا برسونه چون من تو پیدا کردن ادرس خیلی کس مشنگ بودم هر چند که اون هم از من کس مشنگ تر بود اخر خودم ادرسو پیدا کردم اینی که گفتم هم محلیمون بود اسمش دانیال سولگی بود دیگه کیری نبود که تو کون بی صاحاب موندش نرفته باشه همه کرده بودنش به جز حاج حافظ شیرازی اون زمان یادمه سی دی سوپر میگرفت کون میداد در اضای هر 1 سی دی 2 دست کون میداد اگه 3 تا سی دی بهش میدادین 5 دست کون میداد دوبار هم با ساک زدن اب رو میاورد تازه یبار شنیده بودم واسه ینفرو قرار بود 12 بار ساک بزنه 14 بار ساک زد گفت این 2 تا هم اشانتیونت
به هر حال نمیخوام زیاد از موضوع اصلی خارج بشم


بالاخره ادرسو پیدا کردم دیدم که معلم عربیمون که اسمش اقای یوسفیان بود دم درشون منتظر من وایستاده تو اولین نگاه فهمیدم که واسه کون سفیدم چه نقشه هایی کشیده به هر حال یه سلام و علیک مختصر باهاش کردم رفتیم تو یه میز غذا خوری گذاشته بود تو سالونش نشستم روش دفتر و خودکارمم گذاشتم روش بالاخره نذاشت یه 2 دقیقه بگذره اومد بهم گفت من یه خبرایی از تو شنیدم گفتم چه خبرایی گفت هیچی ولش کن تو دلم گفتم کیر رستم و افراسیاب تو کس ننت خوب حرفی رو که میخوای بزنی یا بزن یا کون منو تو فشار قرار نده
بهش گفتم بگید دیگه به هر حال دهنشو وا کرد گفت شنیدم با سجاد ایلبیگی رفتی باغ
من اول مثلا میخواستم خودمو بزنم به کوچه علی چپ گفتم سجاد ایلبیگی دیگه کیه
حالا دو ساعت میخواست به من بفهمونه که کیه هر چند بگما من به اون نداده بودم اون دوست داشت منو بکنه سوراخمو جرواجر کنه اما من گفتم بهش که به تو نمیدم بهش گفتم کیر تو شبیه بادمجون میمونه
بالاخره اون جلسه اول خیلی کس شعر تلاوت کرد اما احساس خودشو نصبت به کونم انکار کرد منم اونشب اومدم خونه یه راست رفتم حموم یه خیارم جلوتر از یخچال برداشتم رفتم سر خیارو حسابی ساک زدم بعد انداختم داخل یسوراخم همونطور که تو و بیرون میکشیدمش میگفتم کیر یوسفیانه
خوب من بدم نمیومد ازاش دوست داشتم کیرشو ببینم و کمی بخورم و کمی تو کونم کنم
اما سر جلسه دوم که سر این جلسه سکس من و یوسفیان به واقعیت می÷یونده


دوباره وسایلامو جمع و جور کردم ساعت 5ونیم بود از خونه راه افتادم ساعت 6 بود که رسیدم کلاس زنگ درشو زدم رفتم داخل دیدم رو صندلی نشسته از قصد هم رفتم صندلی که کنارش بود نشستم بعد 10 دقیقه که درس دادنو شروع کرده بود گفت پایین رو نگاه کن بعد نگاه کردم دیدم کیرش راست شده سمت منه یه شلوار سفید هم تنش بود که برای بیرون اوردن کیرش خیلی وسوسه انگیز تر شده بود بعد من خندیدم بعد بهم گفت باهاش ور برو دیگه بعد منم از خدا خواسته دستی روش کشیدمو اهی سوزان
بعد دیگه نتونستم طاقت بیارم از سر صندلی بلند شدم بهش گفتم شلوارتو در بیار بعد خندید بلند شد اومد رو به روم وایستاد گفتم کیرتو درش بیار بازم خندید دیگه اعصابم بهم ریخته بود تو جلد کونم کیر شیطان رفته بود هولش دادم افتاد رو کانا÷ه بعد کیرش کشیدم بیرون دیدو واو کیرش از رو شلوار خیلی بزرگتر به نظر میاد بعد اول یه لیس جانانه رو کیرش زدم بعد سرشو اروم با زبونم خیس کردم بعد یاد یه فیلم سکسی افتادم که اگه هر کی اهل فیلم های سکسی باشه اونو دیده یاد فیلم سکسی لیندا لاولیس افتادم که کیرو تا ته ساک میزد اسم فیلمشم گلوی عمیق بود میخواستم ادای لیندا رو در بیارم کیرشو تا ته کردم تو حلقم خودم یه لحظه باورم نشد اما کیر گندش تا ته رفت داخل حلقم بعد یه اه عمیق کشید مثل اینکه خیلی خوشش اومده بود بعد شروع کردم به یکترفه خوردن هر مدلی که بلد بودم براش خوردم نزدیک 45 دقیقه واسش خوردم که ابشو ریخت داخل دهنم بعد قورتش دادم بعد دوباره شروع کردم به ساک زدن گفت نمیتونم دیگه بسه


بعد یقیه بولیزشو گرفتم انداختمش رو زمین بعد شلوارشو تا ته کشیدم ÷ایین شلوار خودمم کندم وقتی کون سفید قمبولمو دید دوباره کیرش راست شد بعد رفتم چسبیدم با کون به کیرش خودم کیرشو گرفتم انداختم تو کونم و بالا ÷ایین کردم خودش دیگه حال نداشت تلمبه بزنه همش خودم باید میزدم نزدیک یک رب طول کشید تا ابش بیاد
همشو ریخت داخل سوراخ خوشگلم بعد من تند دویدم رفتم دستشویی که اومدم دیدم شلوارشو کشیده بالا رو صندلی نشسته بهش گفتم چی شده گفت خیلی ناراحتم گفتم واسه چی گفت نباید میکردمت حس میکنم بهت بد کردم منم کونمو داده بود دیگه خیالم راحت بود برامم فرق نمیکرد که اون چه فکری میکنه اما الکی خودمو زدم به اون راه گفتم من نمیخواستم تو مجبورم کردی الان این بار گناهو باید تا اخر به دوشم بکشم راستش اون روز حوصله نداشتم تا خونه ÷یاده برم گفتم یکخورده کس شعر بگم شاید منو تا خونه برسونه اخرم موفق شدم منو تا خونه با ماشین رسوند بعد تو دلم گفتم این سوزه خوبیه واسه قبول شدن تو امتحان های اخر ترم بعد داشتم پیاده میشدم گفتم من ازات نیگذرم خدا ازات نگذره بعد که رسیدم خونه به دوستم زنگ زدم که اونم کونه ماجرارو واسش تعریف کردم کلی خندیدیم اخر ترم هم همه امتحانامو بهم رسوند
واقعا مدرسه پسرونه خیلی کس بازی بود یادش بخیر الان که من تغییر جنسیت دادم وقتی میرم ارایشگاه واسه بچه ها تعریف میکنم کلی میخندیم
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 54 از 85:  « پیشین  1  ...  53  54  55  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA