انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 239 از 718:  « پیشین  1  ...  238  239  240  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۸۶

دیده چون تاب صفای آن بناگوش آورد؟
شبنمی چون خرمن گل را در آغوش آورد؟

در گلستانی که شمشاد تو آید در خرام
بهر سرو از طوق قمری حلقه گوش آورد

چشم ما بازیچه هر روی آتشناک نیست
دیگ در یارا مگر خورشید در جوش آورد

موج اگر گاهی به ساحل می کشاند خویش را
می کشد میدان که دریا را در آغوش آورد

غنچه تصویر از مستی گریبان پاره کرد
تا دل افسرده ما را که در جوش آورد

از گلاب صبح محشر هم نمی آید به هوش
هر که در آغوش یک شب آن برو دوش آورد

صائب از ما ذوق ایام جوانی را مپرس
کیست تا در خاطر آن خواب فراموش آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۸۷

زخمی عشق تو چون رو در بیابان آورد
لاله خونگرم خاکستر به دامان آورد

آسمان سست پی مرد شکوه عشق نیست
رخش می باید که رستم را به میدان آورد

سخت می ترسم که آخر نارساییهای شرم
تشنه ام بیرون از آن چاه زنخدان آورد

بسر سر بالین من هر شب خیال زلف او
دسته دسته سنبل خواب پریشان آورد

بوی پیراهن غباری از دل ما بر نداشت
جذبه ای خواهم که یوسف را به کنعان آورد

گریه ها در پرده دارد عیشهای بی گمان
خنده بی اختیار برق، باران آورد

عشق شورانگیز پیش از آسمان آمد پدید
میزبان اول نمکدان بر سر خوان آورد

اینقدر گوهر زدریای معانی برکنار
صائب از عشق سخن سنجان کاشان آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۸۸

عیبجو چندان که عیب از ما بدر می آورد
غیرت ما زور بر کسب هنر می آورد

یک دل آگاه گمراهان عالم را بس است
کاروانی را به منزل راهبر می آورد

لطف عام او عجب دارم نصیب من شود
با چنین بختی که از دریا خبر می آورد

شد برومند از سر منصور چوب خشک دار
در چه موسم نخل ما یارب ثمر می آورد؟

می برد چندان که از هوشم دو چشم مست او
موکشانم باز آن موی کمر می آورد

سیر چشمان را غرض از جمع دنیا ترک اوست
سکته بهر پشت کردن رو به زر می آورد

هر که چون غواص می سازد نفس در دل گره
صائب از دریا برون عقد گهر می آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۸۹

عیبجو چندان که عیب از ما بدر می آورد
غیرت ما زور بر کسب هنر می آورد

گر گهر در آتش افتد، به که از قیمت فتد
یوسف ما در چه کنعان بسر می آورد

دست کوته دار از طول امل کاین شاخسار
چون به بار آید پشیمانی ثمر می آورد

هر که را چون رشته دور چرخ پیچ و تاب داد
سر زجیب گوهر سیراب برمی آورد

نخل مومین، میوه خورشید بار آورد و ریخت
در چه موسم نخل ما یارب ثمر می آورد؟

آب تیغ او عجب دارم نصیب من شود
طالعی دارم که از دریا خبر می آورد

بخت ما حاضرجوابی از مزاج کوه برد
کی جواب نامه ما نامه بر می آورد؟

حسن در هر جا که باشد چشم زخمی لازم است
سوزن از جیب مسیحا سربدر می آورد

صائب از تلخی مذاق عیبجو رد می کند
ابر ما گر آب از جوی گهر می آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۰

می برون زان چهره شاداب گل می آورد
از زمین پاک بیرون آب گل می آورد

چون کتان تاب وصالم نیست، ورنه بی طلب
بهر جیب و دامنم مهتاب گل می آورد

باده را موقوف فصل گل مکن کز خرمی
هر قدر باید شراب ناب گل می آورد

می شود روشن چراغ خاکساران عاقبت
بر مزار بیکسان مهتاب گل می آورد

از خجالت آب چون شبنم شود آن ساده دل
کز چمن در حلقه احباب گل می آورد

نیست دربار من خونین جگر جز لخت دل
در کنار از کشتیم گرداب گل می آورد

هر که افتاده است صادق در محبت همچو صبح
در کنار از مهر عالمتاب گل می آورد

نیست ممکن گل نچیند عاشق از بیطاقتی
رشته در آغوش پیچ و تاب گل می آورد

اشک و آه ماست بی حاصل، وگرنه از چمن
باد بوی گل برون و آب گل می آورد

زاهدی را کان بهشتی روی باشد در نظر
در زمستان صائب از محراب گل می آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۱

از سر من مغز را سودا برون می آورد
زور این می پنبه از مینا برون می آورد

خرده از سنگین دلان نتوان به همواری گرفت
این شرر را آهن از خارا برون می آورد

کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر، ولی
هر که رفت آنجا سر از صحرا برون می آورد

بر سبکباران بود موج خطر باد مراد
کف گلیم خویش از دریا برون می آورد

از تماشا دیده هر کس که بر عبرت بود
از حباب پوچ گوهرها برون می آورد

سر برآرد همچو سوزن از گریبان مسیح
رهروان را هر که خار از پا برون می آورد

از قضا نتوان به دست و پای کوشش شد خلاص
ماهیان را کی پر از دریا برون می آورد؟

خون ابر رحمت از لبهای خشک آید به جوش
باده را پیمانه از مینا برون می آورد

نامه شوق مرا هر کس گذارد در بغل
چون کبوتر بال و پر از پا برون می آورد

نیست صائب در زمین شور باران را اثر
از کدورت کی مرا صهبا برون می آورد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۲


هر که دل زان پنجه مژگان برون می آورد
جوهر از شمشیر هم آسان برون می آورد

در ریاض حسن او هر کس به گل چیدن رود
همچو نرگس دیده حیران برون می آورد

پسته را از پوست امید ملاقات شکر
گرچه دل خون می کند، خندان برون می آورد

خواب پوچ این عزیزان قابل تعبیر نیست
یوسف ما را که از زندان برون می آورد؟

در طلب هر کس که چون غواص پا از سر کند
از دل دریا گهر آسان برون می آورد

بر ضعیفان جور کمتر کن که جوش انتقام
از تنور پیرزن طوفان برون می آورد

شاخ و برگ آرزوها می شود موی سفید
حرص در صدسالگی دندان برون می آورد

می کند هر کس به ابنای زمان با زندگی
تخم سخت از پنجه طفلان برون می آورد

عاشقان را درد و داغ عشق باغ دلگشاست
عشق از آتش سنبل و ریحان برون می آورد

هر که صائب گوشه ای از مردم عالم گرفت
کشتی از دریای بی پایان برون می آورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۳

خون ما را چرخ عاجزکش به دست زور خورد
مغز ما را گردش سیاره همچون مور خورد

بی نیاز از آب خضرم، عمر درویشی دراز!
کاسه در یوزه ام چندین سر فغفور خورد

عیش در زیر فلک با تنگ چشمان مشکل است
شهد نتوان در میان خانه زنبور خورد

آرزو هر ذره جسمم را به صحرایی فکند
آفت گستاخی موسی به کوه طور خورد

برق آتشدست بیجا می دهد تصدیع خود
خرمن ما را زچشم تنگ خواهد مور خورد

ناخن مطرب حنایی شد زرنگین نغمه اش
تا که در مستی شراب از کاسه طنبور خورد؟

تا به خون خود نغلطی لب ببند از حرف راست
بر درخت از گفتگوی حق سر منصور خورد

باده انگور و آب خضر از یک چشمه اند
مرد دل در سینه هر کس شراب گور خورد

چون عقیم از زادن مردان نباشند امهات؟
آسمان روز نخست از صبحدم کافور خورد

توتیا سازد غبار اگره و لاهور را
چشم من تا خاکمال گرد برهانپور خورد!

صائب از کلفت سرای هند بیرون می روم
تا به کی حسرت توان بر باده انگور خورد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۴

لعل می از جام زر در سنگ خارا می خورد
آدمی خون در تلاش رزق بیجا می خورد

هر که پیش تلخرویان مهر از لب بر نداشت
آب شیرین چون صدف در عین دریا می خورد

بر دل آگاه باشد غفلت جاهل گران
خون زمزدوران کاهل کارفرما می خورد

نیست غیر از بیخودی دارالامانی خاک را
هر که از میخانه بیرون پا نهد، پا می خورد

باد دستان را زجمع مال، مطلب تفرقه است
می فشاند ابر اگر آبی زدریا می خورد

نیست غیر از خوردن دل تنگ روزی را نصیب
آسیا بی دانه چون گردید خود را می خورد

منت دست نوازش می نهد بر خویشتن
سنگی از هر کس دل دیوانه ما می خورد

حرص را چون آتش سوزان نمی باشد تمیز
هر چه می آید به دستش بی محابا می خورد

ناتمامی نیل چشم زخم باشد حسن را
مه چو کامل شد به چشم شور خود را می خورد

آه افسوس از دل ما می شود صائب بلند
از حوادث هر که را سنگی به مینا می خورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۳۹۵

یار ما در پرده شب باده تنها می خورد
سازگارش باد یارب گرچه بی ما می خورد

سبز نتواند شد از خجلت میان مردمان
هر که آب زندگی چون خضر تنها می خورد

بوالهوس را زان لب شیرین نظر بر نشأه نیست
این شکم پرور برای نقل صهبا می خورد!

سیر چشمی در بساط عالم ایجاد نیست
رشته را گوهر، گهر را رشته اینجا می خورد

می کند خون در دل صیاد، آهوی حرم
هر که پا از حد خود بیرون نهد پا می خورد

هر که از مهر خموشی می تواند جام ساخت
آب شیرین چون گهر در قعر دریا می خورد

می کند از روزی ما کم سپهر تنگ چشم
از قضا گر پیچ و تابی رشته ما می خورد

صائب از ما ناله افسوس می گردد بلند
از حوادث هر که را سنگی به مینا می خورد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 239 از 718:  « پیشین  1  ...  238  239  240  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA