انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 241 از 718:  « پیشین  1  ...  240  241  242  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۰۶

هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد
غوطه در سرچشمه خورشید چون عیسی نزد

چون صدف در دامن خود گوهر مقصد نیافت
تا به جان بی نفس غواص بر دریا نزد

خون دل شد در بساط سینه اش یاقوت و لعل
هر که زیر تیغ چون کهسار دست و پا نزد

هست راهی چون گهر دلهای سنگین را به هم
تیشه خود کوهکن بیهوده بر خارا نزد

گرد آن وحشی به جست وجو نمی آید به چشم
قطره بیش از من کسی در دامن صحرا نزد

از سیاهی داغ آب زندگی آمد برون
مشت آبی هیچ کس بر روی بخت ما نزد

جوش خون صائب دل تنگ مرا در هم شکست
هیچ کس جز زور می سنگی بر این مینا نزد

شد ز وصل غنچه صائب مشکبو باد سحر
وای بر آن کس که دستی بر در دلها نزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۰۷

خاطر آزرده را سیر گلستان می گزد
شور بلبل، خنده گل، بوی ریحان می گزد

موسی از شرم صفای ساعد سیمین او
همچو طفلان آستین خود به دندان می گزد

هر که را افتاد بر لبهای میگون تو چشم
تا شکرخند قیامت لب به دندان می گزد

آسمان را دل نسوزد بر شکایت پیشگان
دایه بیزارست از طفلی که پستان می گزد

برق می خواهد به من تعلیم بیتابی دهد
شعله شوق مرا تحریک دامان می گزد

تا زکف داده است صائب دامن وصل ترا
گاه پشت دست و گاهی لب به دندان می گزد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۰۸

من کیم تا یار بی پروا به فریادم رسد؟
آه صبح و گریه شبها به فریادم رسد

دامن صحرا نبرد از چهره ام گرد ملال
می روم چون سیل تا دریا به فریادم رسد

از سواد شهر خاکسترنشین شد اخگرم
کو جنون تا دامن صحرا به فریادم رسد

کوه غم شد آب از فریاد عالمسوز من
کیست دیگر در دل شبها به فریادم رسد؟

جوش گل را گوش عاشق نغمه من مانده کرد
ناله بلبل کجا تنها به فریادم رسد

می روم از خویش بیرون پایکوبان چون سپند
تا کجا آن آتشین سیما به فریادم رسد

می توانم روز محشر شد شفیع عالمی
ناله امروز اگر فردا به فریادم رسد

در بیابانی که از گم کرده راهان است خضر
چشم آن دارم که نقش پا به فریادم رسد

تیزتر شد آتشم از نغمه خشک رباب
تن زنم تا قلقل مینا به فریادم رسد

شعله آواز، صائب برق زنگار دل است
مطربی کو تا درین سودا به فریادم رسد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۰۹

بی علایق چون شود سالک به منزل می رسد
چون شود بی برگ نخل اینجا به حاصل می رسد

بردباری پیشه خود کن که در راه سلوک
هر که سنگین تر بود بارش به منزل می رسد

دست رد ما را به درگاه قبول حق رساند
حق پرستان را مدد دایم ز باطل می رسد

بیقرار شوق در یک جا نمی گیرد قرار
اول سیرست چون سالک به منزل می رسد

رهنوردان را سبکباری بود باد مراد
کف به اندک سعیی از دریا به ساحل می رسد

من به چندین دستگاه از دست یک دل عاجزم
چون صنوبر با تهیدستی به صددل می رسد

گرچه حاصل نیست صائب تخم آتش دیده را
دانه دلها چو می سوزد به حاصل می رسد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۰

بیشتر دست سبکباران به منزل می رسد
کف به اندک سعیی از دریا به ساحل می رسد

تا نظر بر غیر داری، دوری از درگاه حق
پی چو گم شد راهرو اینجا به منزل می رسد

بی پروبالی است در راه طریقت بال و پر
کشتی بی بادبان اینجا به ساحل می رسد

نیست از دنیا خبر از خویش بیرون رفته را
کی به این دیوانه آواز سلاسل می رسد؟

ناله من دور گرد محفل قرب است و بس
ورنه آواز جرس گاهی به محمل می رسد

شد گوارا مرگ تلخ از ناگواریهای دهر
حق پرستان را مدد دایم ز باطل می رسد

شوخی لیلی گذشته است از بیابان طلب
تا غبار هستی مجنون به محمل می رسد

غفلت ما کار بر ابلیس آسان کرده است
صیدبندان را مدد از صید غافل می رسد

خون مرغان چمن را بیغمی افسرده است
نغمه ای گاهی به گوش از مرغ بسمل می رسد

خون صید لاغر ما قابل اقبال نیست
خونبهایی هست اگر ما را، به قاتل می رسد

گر چنین آرند بر زلفش گرفتاران هجوم
رشته ای چون سبحه از زلفش به صددل می رسد

گرچه ما را طالع بزم شراب یار نیست
از برون بوی کباب ما به محفل می رسد

بر سر چاه زنخدان ماه کنعان مرا
کاروان تازه ای هر دم ز بابل می رسد

صید فربه می شود نازک خیالان را نصیب
روزی ماه نو از خورشید کامل می رسد

بیش می خواهد ز قسمت، ورنه از خوان نصیب
آنچه در کارست بی زحمت به سایل می رسد

هر که را آزادگی صائب ولی نعمت شود
چون صنوبر با تهیدستی به صد دل می رسد



بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۱

از حریص افزون به قانع فیض احسان می رسد
روزی مور از شکرخند سلیمان می رسد

حاصل عالم بود از قانعان، کز کشتزار
هر چه از موران زیاد آید به دهقان می رسد

بید می گردد پس از خشکی برومند از نبات
از سر منصور دار آخر به سامان می رسد

حلقه درگاه امیدست چشم انتظار
بوی پیراهن به داد پیر کنعان می رسد

حسن را دارد سپند از چشم بدبینان نگاه
ناله بلبل به فریاد گلستان می رسد

وصل می خواهی، تلاش خاکساری کن که گرد
تا نفس را راست می سازد به دامان می رسد

تیره روزان خوب می دانند صائب قدر هم
شام زلف آخر به فریاد غریبان می رسد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۲

بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد
حلقه های زلف یکسر حلقه گرداب شد

روی او در دور خط دلخوش کن احباب شد
راه خود را پاک سازد خون چو مشک ناب شد

من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام
ز اشتیاق ماهی سیمین او قلاب شد

بر لطیفان صحبت گوهر گرانی می کند
گوش گل را شبنم روشن گهر سیماب شد

از بزرگان روی دل با خاکساران خوشنماست
بحر با آن منزلت روشنگر سیلاب شد

صبح پیری کرد خواب غفلت ما را گران
بادبان بر کشتی ما پرده های خواب شد

از توکل هر که پشت خویش بر دیوار داد
بی سخن خاک مراد خلق چون محراب شد

در همین جا سر برآورد از گریبان بهشت
هر که را زخمی از آن شمشیر فتح الباب شد

شانه از موج طراوت کشتی دریایی است
بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد

هیچ کس را دل به من از دوستان صائب نسوخت
گرچه عمرم صرف در دلسوزی احباب شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۳

از گرفتاری دلم فارغ زپیچ و تاب شد
ناله زنجیر، خوابم را صدای آب شد

کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض
ایمن از تیغ است هر خونی که مشک ناب شد

جهل دارد همچنان خم در خم عصیان مرا
گر به ظاهر قامت خم گشته ام محراب شد

با فقیران دست در یک کاسه کردن عیب نیست
بحر با آن منزلت همکاسه گرداب شد

چون رگ سنگ است اهل درد را بر دل گران
در میان زخمها زخمی که بی خوناب شد

شرم هیهات است خوبان را سپرداری کند
هاله نتواند حجاب پرتو مهتاب شد

گر برآرد می زخود پیمانه ما دور نیست
پنجه مرجان نگارین در میان آب شد

فکر من صائب جهان خاک را دل زنده کرد
این سفال خشک از ریحان من سیراب شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۴

دل ز پیکان در تن من بیضه فولاد شد
این خراب آباد آخر آهنین بنیاد شد

غیرت عاشق ز کار سخت گردد بیشتر
بیستون سنگ فسان تیشه فرهاد شد

گرچه از خط کم شود گیرایی حسن بتان
خال او را خط مشکین خانه صیاد شد

شست طومار رعونت را به آب دیده سرو
تا به بستان جلوه گر آن قد چون شمشاد شد

بس که افشردم زغیرت بر جگر دندان خویش
آسمان سنگدل شرمنده از بیداد شد

خط آزادی است دست خالی از عین الکمال
سرو از بی حاصلیها از خزان آزاد شد

ساده لوحان از مبارکباد اگر خوشدل شوند
عید بر من نامبارک از مبارکباد شد

صائب از ادبار خواهد پایمال غم شدن
کوته اندیشی که از اقبال گردون شاد شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۲۴۱۵

تا تو رفتی عالم روشن به چشمم تار شد
باده بی غش به جامم شربت بیمار شد

از دهان باز بودم حلقه بیرون در
تا زبان بستم دلم گنجینه اسرار شد

رو سفیدی بود در کردار و عمر من تمام
چون قلم از دل سیاهی صرف در گفتار شد

نیست در دل خاری از منع چمن پیرا مرا
جوش گل مانع مرا از سیر این گلزار شد

چرب نرمی شد حصار عافیت ز آتش مرا
از گداز ایمن بود هر زر که دست افشار شد

از خموشی گشت روشن تا دل تاریک من
طوطی خوش حرف بر آیینه ام زنگار شد

بر جنون دوری من حلقه دیگر فزود
نقطه خالش زخط روزی که خوش پرگار شد

پیچ و تاب نامرادیها به قدر دانش است
می خورد خون بیش هر تیغی که جوهردار شد

می کشد ناصح زبان از روی سخت من به کام
خواهد این سوهان ز ناهمواریم هموار شد

در شبستان فنا صبح امیدی می شود
آنچه از انفاس، صائب صرف استغفار شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 241 از 718:  « پیشین  1  ...  240  241  242  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA