ارسالها: 12930
#1,221
Posted: 4 Aug 2014 14:22
وقتي يک دختردرجواني مثل سيب باشد!!
اگه يه خانم در دوره جواني به يه سيب سرخ مثل اين تشبيه بشه فکر ميکنيد اين خانم در زمان پيري چه شکلي ميشه؟

http://postimage.org/
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...
...

http://postimage.org/
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,222
Posted: 4 Aug 2014 14:26
کارایی که پسرای ایرونی عمرانتونن انجام ندن!
ـ با داشتن هیکلی ضایع تی شرت تنگ نپوشن!!!
ـ از کلاس پنجم دبستان سه تیغه نکنن و after shave نزنن!!!!
ـ جلوی مدرسه دخترانه نایستن و سیگار چاق نکنن!!!!!!!
ـ با دیدن یک فروند دختر جو زده نشده و تیکه جواتی بار نکنن!!!!!
ـ پس از ورود به دبیرستان سیگاری نشده !!!!!
ـ پس از یافتن اولین پشم در بدن خود احساس مردانگی نکنن و به فکر ازدواج نیفتن!!!!!!
ـ در مقابل دختر ها احساس بامزه بودن نکنن و شعر نگن!!!!
ـ ادعای با معرفتی و با مرامی وخلاف سنگین نکنن!!!!!
ـ کت وشلوار صورتی با پیراهن زرد نپوشن و کروات قهوه ای نزنن!!
ـ در آن واحدبا N تا دختر رفیق نباشن و به هر N تاشون قول ازدواج ندن!!!!!!!
ـ احساس خوش تیپی نکنن و خود را دختر کش ندونن!!!!!!
و از همه مهمتر : پس از خوندن این مطالب جنبه خود را نشون نداده و مرام و با حالی خود را اثبات نکنن!!!!!!!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,223
Posted: 4 Aug 2014 14:27
اگه می خواهید خواص مفید ازدواج را بدونید !!!
خانم ها:
_ قبل از ازدواج وزن ايدهآل با چهرهاي بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوي. نتيجهگيري اخلاقي: آمادگي بدن در مقابله با روزهاي سخت
_ قبل از ازدواج ايستادن در صف سينما و استخر، بعد از ازدواج ايستادن در صف شير و گوشت. نتيجهگيري اخلاقي: آموزش ايستادگي
_ قبل از ازدواج تعطيلات رفتن به ديزين واسكي، بعد از ازدواج در تعطيلات شست و شوي خانه و لباس. نتيجهگيري اخلاقي: پر شدن اوقاتفراغت
_ قبل از ازدواج نوشتن كتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس. نتيجهگيري اخلاقي: شهرت بادآورده
_ قبل از ازدواج صحبت تلفني بيمحاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفي حتي براي ده دقيقه. نتيجهگيري اخلاقي: حفظ عضلات صورت
_ قبل از ازدواج رفتن به سفرهاي هفتگي، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارك سر كوچه. نتيجهگيري اخلاقي: در امنيت كامل به سر بردن
آقایان :
قبل از ازدواج خوابيدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بيدار شدن زودتر از خورشيد. نتيجهگيري اخلاقي: سحرخيز شدن
_ قبل از ازدواج رفتن به سفر بياجازه، بعد از ازدواج رفتن به حياط بااجازه. نتيجهگيري اخلاقي: كسب اعتبار
_ قبل از ازدواج خوردن بهترين غذاها بيمنت، بعد از ازدواج خوردن غذاهاي سوخته با منت. نتيجهگيري اخلاقي: تقويت معده
_ قبل از ازدواج استراحت مطلق بيجر و بحث، بعد از ازدواج كار كردن در شرايط سخت. نتيجهگيري اخلاقي: ورزيده شدن
_ قبل از ازدواج آموزش گيتار و سنتور و... بعد از ازدواج آموزش بچهداري و شستن ظرف. نتيجهگيري اخلاقي: همدردي با خانمها
_ قبل از ازدواج گرفتن پول تو جيبي از پاپا، بعد از ازدواج دادن كل حقوق به خانم. نتيجهگيري اخلاقي: مستقل شدن
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#1,224
Posted: 4 Aug 2014 14:28
فرق نیمرو درست كردن خانومها با آقایون
خانمها چطور نیمرو درست میکنن؟
۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز
۲- توی ماهیتابه روغن میریزن
۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
آقایون چطور نیمرو درست میکنن؟
۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
۴- توی ماهیتابه روغن میریزن
۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
۷- چند تا فحش میدن
۸- دنبال کبریت میگردن
۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!
۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
۱۸- دنبال نمکدون میگردن
۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن
۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک
۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن
۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن
۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
۴۳- با یه پارچه تنظیف قابلمه رو برمیدارن
۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 5428
#1,226
Posted: 17 Aug 2014 08:53
دوشنبه بیستم مرداد نود وسه ساعت چهار و نیم بعد از ظهر : از خونه اومد م بیرون تا برم دندون پزشکی .. به یاد دوشنبه قبلش افتاده بودم که به وقت رفتن به دندون پزشکی وقتی پامو کرده بودم توی کفش حس کردم یه چیز سفتی به جورابم چسبیده و هرچی هم تکون میدم جدا نمیشه و سوسکی بوده که نیمه جون بوده دل و جیگرش در اومده بود .. اونو انداختم و دیگه اینو نگفتم که چون دیرم شده بود نرفتم بالا تا جوراب عوض کنم ..اگه می گفتم حتما فکر می کردین چقدر چپل باشم .. آخه این دندون پزشکی ها طورین که اگه پنج دقیقه دیر کنی نفر بعدی میره داخل و باید یک ساعت از نویسندگیت عقب بمونی .. خاک هم که تمیز کننده بود .. و دیگه اینو هم نگفتم که جوراب زیاد کثیف نشده بود یه خورده اونو به ستون تیرچه بلوکی خونه مالوندم شد مثل اولش ..تا این جای قضیه مال ۱۳ مرداد بود حالا دوباره همون ۲۰ مرداد رو ادامه میدیم ..... از خونه خارج شدم چند متر که رفتم دیدم یه چیزی پامو سیخ میده .. انگار داره گازش می گیره ولی چیزی نبود که حرکت کنه . درست همون جایی که هفته پیش اون سوسکه رو گرفته بودم . نه دیگه این که نمی تونه سوسک باشه .. دیدم نمی تونم تحمل کنم .. همون آخرای کوچه کفشمو در آوردم .. ایییییییی یک سوسک خشکیده بود .. در حال انداختن سوسک دو تا دختر که داشتند رد می شدند یه نگاه معنی داری بهم انداختن و لباشونو ورچیدن که من خجالت کشیدم .. فقط از چند چیز تعجب کردم .1-من چند ساعت قبل این کفشو پام کرده بودم و متوجه نشده بودم .. چه جوری در این چند ساعت این سوسک رفته اون داخل و مرده و خشکیده 2-چه طور میشه دوشنبه ها که دارم میرم دندانپزشکی در این ساعت این اتفاق واسم میفته ..3-چرا سوسک از کفه ته کفش سمت راستم خوشش میاد . من بهترین جورابا رو پام می کنم . . کفشم از اوناییه که اگه یه جورابو یکسال عوض نکنی و نشوری و همونو پات کنی و از همون کفش استفاده کنی اصلا این کفش بو نمی گیره ...یک تئوری و مشورت : به نظر شما ممکنه سوسکها در کفش من لونه زده باشن ؟ داشتم با خودم فکر می کردم حالا اگه بخوام این مطلبو بنویسم میگن یه چیزی از خودش در آورده ولی من دارم راستشو میگم .. البته من در حال نوشتن این ماجرا بودم حدود 9 ساعت بعدش ..که نیمه کاره اون متن رفته بودم چاق سلامتی و اون متنو ادامه ندادم و بعدم فکر کنم موقع خاموش کردن لپ تاب چون در ورد پد سیو نکرده بودم پاک شد .. تازه اینو داشته باشین در پیام بعدی می خوام یه چیز دیگه ای بگم که ....ایرانی
ویرایش شده توسط: shahrzadc
ارسالها: 228
#1,228
Posted: 27 Aug 2014 18:36
ﺗﯿﺘﺮ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻟﻨﮓ ﭘﻮﻟﯿﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯾﻬﺎﯼ ﻟﻨﮓ
ﻫﻔﺘﻪ ﺍﻭﻝ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ !
ﻫﻔﺘﻪ ﺩﻭﻡ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺩﻗﺖ ﮐﻦ!
ﻫﻔﺘﻪ ﺳﻮﻡ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!...
ﻫﻔﺘﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ !!!
ﻫﻔﺘﻪ ﭘﻨﺠﻢ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﺲ ﮐﻦ !...
ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺸﻢ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﻭ ﺩﺭ
ﺁﻭﺭﺩﯼ !!! ...
ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻔﺘﻢ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺗﻦ ﻟﺸﺖ ﺭﻭ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺪﻩ !!! ...
ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺸﺘﻢ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻣﯿﺰﻧﻤﺘﺎ !!!!...
ﻫﻔﺘﻪ ﻧﻬﻢ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ *** ﻣﺎﺭﻭ !
ﻫﻔﺘﻪ ﺩﻫﻢ : *** *** *** !!!!!!!
ﻫﻔﺘﻪ ﯾﺎﺯ ﺩﻫﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺳﺮﻣﺮﺑﯽ : ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ
ﺑﺮﮔﺸﺖ
برداشت طرف مقابلت شرطه نه برداشتها و تفاسیری که تو از اون واژه یا رفتار داری!!!
ارسالها: 104
#1,229
Posted: 30 Aug 2014 08:24
بچه های دهه 90 هنوز به دنیا نیومده 100 مدل عکس قدی و نیمرخ و بوم و گوشی موبایل و فیسبوک و ایمیل و هزارتا کوفت و زهرمار دیگه دارن بعد من که به دنیا اومدم تا 5سال بابا ننه م با هم دعوا داشتن که : "تقصیر تو بود" !!!
من نمیدونم اینایی که
"آیا" رو مینویثن "عایا"
"آقا" رو مینویصن "عاغا"
"بله" رو مینویثن "بعله"
دغیغا چی رو میخان صابط کنن ؟
اثلا میخام بدونم کدوم نحذط ثواد عاموضی درث خوندن ؟
فرمول بخت گشایی دختران جویای شوهر کشف شد !
دخترای گل روزی ۳وعده صبح ؛ ظهر ؛ شب ﺑﺎ ﺭﯾﺘﻢ ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ :
ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﻗﻨﺪ ﻋﺴﻠﻪ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺩُﺭ ﻭ ﮔﻮﻫﺮ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﯾﺎﺭ ﻭ ﯾﺎﻭﺭﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺑﺎﻟﺸﺖ ﭘﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
شب زیر سر ، شوهر
نازت میخره ، شوهر
تاج و سروره ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﻬﺘﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
یار و یاوره ، شوهر
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
نگو دهنم آب افتاد ؛ دلم به تاپ تاپ افتاد ...
یادش بخیر بچه بودم ی نارنگی گذاشتم توی کیفم ببرم مدرسه بخورم ، زنگ تفریح کیفمو باز کردم دیدم نارنگیه له شده جذب شده تو کتاب فارسیم.
تا آخر سال هروقت هوس نارنگی میکردم یکی از برگه های کتابمو میخوردم !
پسره با سن داداشش رو هم 13 سال نمی شه بعد استاتوس زده
GalexyS4 یا I-Phone
کدومش؟
اگه یکیش رو برام نگیرن شب خونه نمی رم!
من سن اون بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم حموم که می خواستم برم با خودم می بردم، بعدش تشت رو آب می کردم با کله می رفتم توش و ساعت ها به شادی می زیستم! والا!
-----------------
بهترین مکان برای خواب خونه خود آدمه
راحت ترین توالت، توالت خونه خود آدمه
راحت ترین لباس، لباس خود آدمه
خوش فرمون ترین ماشین، ماشین خود آدمه
بهترین جزوه، جزوه خود آدمه
تمیزترین دست، دست خود آدمه
بامزه ترین بچه، بچه خود آدمه
ولی خوشبوترین ادکلن، ادکلنه کسیه که تو خیابون از کنارت رد می شه!
بخاطر بارش باران مـادر دربهای خانه را بســت ،
امشب دلم عجیـــــب هوای تورا کرده است . . .