انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 8 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

ساختمان پر ماجرا


مرد

 
azaz110: قسمت بعدی پنج شنبه؟!! مثل اینکه شما هم جوگیر شدی ها (مگه پست بالا بهت نگفتم جو گیر نشو؟)
قسمت بعد پنج شنبه خنده داره؟؟ توقع نداری هرروز بنویسم و هرروز بزارم که؟!
صلاح دونستم پنجشنبه بزارم حالا اسمش جوگیریه یا هرچی
این داستان تایپ شده که نیست هرروز یه قسمتشو بزارم

طرف ماهی یه بار میاد چارخط از یه داستانشو مینویسیه میره من سه روز یه بار میام میزارم خیلیه؟؟؟

azaz110: یک نکته نگارشی:
برادر شما با علائم نگارشی مثل : ، . " قهر هستی ؟ اگه تو نوشته هات از این علامت ها بخوبی استفاده کنی داستانت جذاب تر میشه .
ار اولشم گفتم که بنده نه نویسنده هستم نه تا حالا چیزی مثل داستان نوشتم پس انقد گیرای تخصصی ندین به قضیه
     
  
مرد

 
ssoheyl: پنج شنبه که من نیستم . آخ اگه بدونی الان یه دونه از همین رضوان های داستانت کنار دستم نشسته , اومده کارآموزی پاشو رو پاش انداخته تمام رونو انداخته بیرون هیکل توپ و توپری هم داره معلومه چشم و گوشش بازه . چند روزه تو کاره مخ زدنشم , حیف که سن بالام خیلی هارو به اشتباه میندازه آخه هر چی نباشه هم سن باباشم . اما چه کنم که چشماش سگ داره وقتی میاد تو اتاقم همش تو فکرم که زیره اون شلوار آیا شورت هم داره . وقتی از رضوان میگی که با داداشش سکس داره یادش میافتم میگم اگه این دختر من بود حتما تا حالا کرده بودمش
همیشه شادباشی
مرسی که پیگیر داستانی
     
  
مرد

 
حرف نداری یدونه ای
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
داستان عالی هستش
۱-بدلیل اینکه داستان رو جوری مینوسی که جذب میشه آدم
۲- قلم ات خوبه میدونی باید چطور بنویسی.
۳- و سوال آیا قبلا داستان نوشتی یا فقط خوندی؟
و آخر نویسنده اونی هستش که داستان رو تا آخر ادامه بده امیدوارم خودت هم جزو نویسنده ها باشی
احترام و ادب و اخلاق
     
  ویرایش شده توسط: hosenzad   
مرد

 

ساختمان پرماجرا قسمت شانزدهم

چشمامو بازکردم ساعت روی دیوار 11 ظهر رو نشون میداد امروز کلاسی نداشتم و میتونستم بخوابم سکسای دیروز برام خسته کننده بود و خواب دیشب سر حالم آورده بود..هنوز رو تختم ولو بودم مثل همیشه که یا قبل از خواب یا بعد از خواب چند ساعت قبلمو مرور میکردم یاد دیروز افتادم و کلا یاد این مدت اخیر زندگیم کلا یه روی دیگه به خودش گرفته بود این مدت اخیر ، لو رفتن سکسم با بهار آغاز سکس با خواهر خوشگلم بود چیزی که هیچوقت فکرشو نمیکردم رضوانی که نهایتا چندبار گذرا لخت دیده بودمش الان میتونستم تو هر موقعیتی که ممکن بود بکنمش حس شهوتی که موقع سکس با یکی که باهات محرم هستش یه رنگ دیگه ای داره
مخصوصا خواهر چقد لذت بخش شده بود زندگیم نمیخواستم هیچوقت تموم بشه این دوره و اتفاق بعدی که با بیماری عموم و رفتن بابا مامانم به شمال شروع شد و دختر عموم و دوستاش به این ساختمان اومدن و افتتاح اولین کُسی که کردم از آیدا ؛ یه داف تمام عیار که هیچوقت تو خیابون امثال آیدا محل نمیدادن بهم و دیشب کیرمو تو کسش کرده بودم و توش خالی شده بودم چه ماجراهایی پیش اومده بود تو این ساختمون و خدا میدونست بعد ازاینا ممکنه چه چیزایی اتفاق بیفته ساعت یازده و نیم بود و نیم ساعت داشتم به این لحظه ها فکر میکردم و کیرمم یه تکونایی میخورد چون دیشبو یادش آورده بودم پاشدم رفتم پایین بابا مامان سر کار بودن و رضوان هم مدرسه بود ؛ رفتم آشپزخونه یه چیزی سرهم کردم بخورم دو لقمه از گلوم پایین نرفته بود که در زدن رفتم درو باز کردم خروس بی محل ساناز بود لباس بیرون پوشیده بود و یه ساک دستش گفتم سلام چش گاوی جان کجا به سلامتی گفت سلام رضا خواستم بگم من دارم میرم شمال چند روز دیگه با مریم برمیگردم یه سری کار پیش اومده واسم به عمو ایناهم بگو نگران نباشن گفتم چیزی خوردی میخوای بری؟ تو راه ضعف نکنی؟ گفت نه زیاد میل ندارم دستشو گرفتم میل نداشته باش همین مونده گشنه تشنه بفرستیمت بری شهرتون جواب عمو سعیدو کی میده؟
خندید گفت بخدا میل ندارم زیاد گفتم دیرت نمیشه که حالا یه چیزی میخوری بعد میری صدای باز شدن در واحد اومد رضوان بود اگه ساناز اونجا نبود تو همون لباس مدرسش میرفتم بغلش میکردم میخوردمش سلام علیکی کرد و سانازو تو لباس بیرون و ساک به دست دید ؛ سانازم ماجرا رو بهش گفت..رضوان هم که اومده بود تا الان مدرسه بود و خسته , خودمم تا ظهر خواب بودم سانازم عجله داشت واسه همین زنگ زدم غذا سفارش دادم بعد از خوردن غذا خودم سانازو تا ترمینال رسوندم و تا شب به یه سری از کارام که بیرون داشتم رسیدم تا دیروقت کارام طول کشید و وقتی اومدم خونه احتمالا همه خواب بودن از تو حیاط رد میشدم چشمم خورد به جایی که دیشب آیدا نشسته بود سیگار میکشید الان فقط آیدا بود و نگار..ساناز و مریم چند روز دیگه میومدن چقد کیرم هوس کس آیدا رو کرد
از تخت گذشتم و وارد راهرو شدم قبل از اینکه پامو روی پله ها بزارم و سمت واحد خودمون برم یهو در واحد پایین باز شد و آیدا رو دیدم داره به سمت دستشویی میره..دستشویی طبقه پایین بیرون از واحد بود چون یه جورایی حکم زیر زمین رو داشت ولی چیزی که باعث شده بود چشام چارتا بشه آیدا بود که تمام لخت بوود بدون شرت و سوتینی سر جام میخکوب شده بودم تو اون صحنه و آیدا یه لحظه چشمش خورد بهم و یه لحظه ترسید ولی وقتی فهمید منم لبخند موزیانه ای زد و رفت دستشویی..تا رفتن و بیرون موندن آیدا من همچنان سرجام وایساده بودم که آیدا برگشت از دستشویی و دید من هنوز همونجام خنده ای کرد و دو سه تا از پله هارو با احتیاط اومد بالا و آروم گفت چیه خشکت زده باز؟؟ ببین نمیتونم زیاد حرف بزنم باید برم یکی اون پایین هست که باید بهش برسم جای اینجا وایسادن میتونی از شیشه ی اتاقمون دید بزنی و حرف دیگه ای نزد و رفت و من حسرت اون کس و کونش رو میخوردم
تا رفتنش و بستن در واحدشون نگاش میکردم درو که بست یهو به خودم اومدم و حرف آیدا رو مرور میکردم یعنی چی باید به یکی برسه اون پایین اونم کاملا لخت نکنه این جنده برداشته با خودش پسری ؛ بکنی چیزی آورده تو خونه بی معطلی رفتم سمت حیاط و طرف شیشه ی اتاق آیدا اینا گوشه ی سمت راست شیشه ی اتاق شکسته بود و خیلی راحت میشد توی خونه رو دید و از طرفی به خاطر وجود دیواره ای که کنار شیشه بود به هیچ وجه از اتاق به حیاط دیده نمیشد مخصوصا تو شب و تاریکی رفتم نزدیک تر کامل سرمو بردم جلوی اون قسمت شکسته ی شیشه و چیزی که کف اتاقشون دیدم باعث شد سر جام کامل میخکوب بشم و هیچ حرکتی نکنم یه جورایی با دیدن اون صحنه انگار فلج شده بودم
کف اتاق آیدا و نگار کاملا لخت تو بغل هم میلولیدن و از هم لب میگرفتن این آیدا واقعا کی بود از آیدا انتظار هر نوع حرکت سکسی رو داشتم مخصوصا بعد از جریان دیشب ولی نگار اصلا بهش نمیخورد این کارا ، باهاش زیادی برخورد نداشتم ولی همون چندتا برخوردی هم که باهاش داشتم یه آدم منزوی نشون میداد برعکس آیدا ولی خب رفیق صمیمی آیدا بود و معلوم بود که آیدا رو نگارم تاثیرشو گذاشته بود فیلم لز کم دیده بودم ولی واسم خیلی جذاب بود لز آیدا و نگار رو زنده میدیدم مجهز هم بودن یه دیلدو کمری هم کنارشون رو زمین بود نگار تپل بود و کلا هیکل بامزه ای داشت ولی پوست سفیدش وسوسه انگیز بود
آیدا لای پاهای نگار مشغول لیسیدن کسش بود خیلی استادانه واسش لیس میزد از جیغ های پی در پی و ریز نگار معلوم بود حسابی داره کیف میکنه خودش سینه هاشو به دست گرفته بود و چنگ میزد دستاشو لای موهای آیدا کرده بود و موهاشو میکشید آیدا لب از کس نگار برنداشت ولی بدنشو به طرف نگار حرکت داد و در حین کس لیسی لای پاهاشو نزدیک صورت نگار کرده بود حالت 69 به خودشون گرفته بودن و مشغول لیسیدن و گاز گرفتن کس همدیگه بودن دیدن این صحنه ها کیرمو به وجد آورده بود و از زیپ شلوارم بیرونش آوردم و میمالیدم صورت آیدا لای پاهای چاق و گوشتی نگار گم میشد یه جورایی شیرجه میزد تو کس نگار و هرازچندگاهی میومد بالا نفسی میگرفت و آب دهن کش دارش از لبش آویزون بود کس نگارو تو دهن داشت و با انگشتش با سوراخ کونش ور میرفت یه تف روی سوراخ کون نگار انداخت و در حین لیسیدن کسش انگشتتو تو کون نگار کرد یه لحظه نگار آهی کشید و لب از کس آیدا برداشت و به آه و اوف کردن افتاده بود انگشت وسطیه آیدا تا ته تو کون نگار بود و تو کونش انگشتشو میچرخوند نگار هم کیف میکرد و باز شروع کرد به خوردن کس آیدا اون هم کار آیدا رو تکرار کرد و با کون و سوراخ کون آیدا مشغول بازی شد
عجب کونی داشت آیدا دیشب فقط کسشو کرده بودم و خیلی دوست داشتم الان جای نگار باشم و کون آیدا رو فتح کنم یه کون گرد و گوشتی و گنده نگارهم انگشتشو تو کون آیدا کرده بود و هردو داشتن حال میکردن،چشم آیدا به دیلدوی کنارش افتاد و ازون لبخندای موزیانه ی دیشب زد از طرفی هم سر چرخوند ببینه من از کجا دارم دید میزنم جوری که نگار نفهمه بالاخره فهمید تنها جایی که میشه اتاقو دید کجاست یه نگاهی به شکستگی شیشه و جایی که من وایساده بودم کرد و زبونشو دور لبش کشید و میخندید از روی نگار بلند شد و دیلدو رو برداشت و قلافشو پشت کمرش بست ، حالا جای کسش یه کیر مصنوعی شق و گنده اومده بود نگار که دیلدو رو دید یه جیغی زد گفت وای ماماان به خدا شکمم درد میکنه آیدا عمرا نمیتونم اینو تحمل کنم
آیدا گفت اتفاقا واسه شکم درد خیلی ام خوبه و با یه حرکت نگارو برگردوند و با دستش کونشو آورد بالا از وقتی دیلدو رو بسته بود انگار واقعا مرد شده بود و زورش هم زیاد شده بود کیرشو به شکاف کس نگار میکشید و حالی به حالیش میکرد انگشتشم تو کون نگار کرده بود و میچرخوندش یه کم که بازی کرد یه تف روی کیر مصنوعیش انداخت و برد طرف سوراخ کون نگار ، حتی کردنش هم مثل جنده ها بود این بشر واقعا نمونه بود توی سکس یه کم با کیرش دم سوراخ نگار بازی کرد و کم کم شروع کرد فرو کردن دیلدو تو کون نگار ، نگار فقط برای اینکه یه موقع صداش نره بالا بالشتو به دندون گرفته بود و زور میزد آیدا انگار چند ساله بُکُن بود خیلی با ظرافت کارشو میکرد و تو چند ثانیه کل دیلدو رو کرده بود تو کون نگار و بعد از چند دقیقه استراحت دادن به نگار و کونش کارشو شروع کرد و آروم دیلدو رو تو کون نگار حرکت میداد و میچرخوند و با هر تلمبه ای که تو کونش میزد سرعتشو بیشتر کرده بود
نگار درد اصلی رو رد کرده بود و الان کنار درد لذت هم میبرذ و درحالی که سرش رو بالشت بود و کونش بالا و حالت سگی برای آیدا گرفته بود دستاشو برد طرف کونش و از هم بازش کرد تا راحت تر دیلدو تو کونش عقب جلو بشه . انصافا کون خوش فرمی داشت یه کون تپل و سفید با سوراخ قرمزش حسابی تحریک کننده بود آیدا تو کون نگار تلمبه میزد و نگار برای اینکه بیشتر حال کنه خودش بعد از انداختن یه تف کف دستش شروع کرد چوچولشو مالیدن و با هر ضربه ای که آیدا به کون نگار وارد میکرد بیشتر میپرید جلو آیدا وحشیانه کون نگارو داشت میگایید و نگار هم مشخص بود ازاین وضعیت راضیه و به مالش کسش ادامه میداد انقد کارشو تکرار کرد که یه لحظه تکونی نخورد و آب کسش سرازیر شد رو زمین یه ارگاسم حسابی شده بود و لبخندی رو لباش اومده بود آیدا هم تلمبه زدنو متوقف کرد و دیلدو رو کشید بیرون درحال بیرون کشیدنش دو لپ کون نگارو باز کرد و نگاهشو انداخت طرف من انگار میخواست چیزی نشونم بده دیلدو رو وقتی کشید بیرون سوراخ نگار و بهم نشون میداد میخندید خیلی تحریک شده بودم سوراخ قرمز نگار واقعا گشاد شده بود و الان فقط کیر منو کم داشت آیدا دیلدو رو از کمرش باز کرد و خوابید رو نگار و گردن و گوش نگارو میخورد نگار کم کم سرحال اومد و سرشو برگردوند و آیدا رو دید لبشو گذاشت رو لبای آیدا و این بار باید کار آیدا رو جبران میکرد
در حین خوردن لب آیدا از زیرش درومد و جاشو به آیدا داد حالا آیدا خیلی مظلومانه خوابیده بود و حرکات نگارو دنبال میکرد ؛ نگار طرف کس آیدا رفت و دوباره مشغول خوردنش شد و با سوراخ کون آیدا ور میرفت کس لیسی نگار هم وحشیانه بود با دندون لبه های کس آیدا رو میکشید و چوچولشو با لب و زبون میخورد کم کم وقت آیدا بود که زیر نگار کرده بشه نگار دیلدو رو برداشت و به کمرش بست ولی آیدا به عقب برنگشت و پاهاشو داد بالا نگارم منظورشو فهمید و مطمئنا میدونست که آیدا پرده نداره واسه همین سر کیر مصنوعی رو روی کس آیدا حرکت میداد و بعد از چند دقیقه بازی با کسش حال آیدا رو خراب کرده بود
جوری که آیدا لباشو با دندون گاز میگرفت و با چشماش التماس میکرد نگار دیلدو رو توی کسش بکنه ؛ نگار هم اینو فهمید و بیشتر ازین نزاشت دوستش اذیت بشه برعکس آیدا که آروم کون نگارو باز کرده بود و دیلدو رو فرستاده بود تو نگار بعد از بازی با کس آیدا دیلدو رو به ضرب توی کس آیدا فرو کرد جوری که آیدا یهو با دستش دهنشو گرفت و جیغشو خفه کرد و چشماش اشکی شد ولی وقتی دستشو از دهنش برداشت میخندید مثکه کاملا نگار میدونست باید چجوری با آیدا برخورد کنه شروع کرده بود به تلمبه زدن تو کس آیدا و چوچولشو میمالید آیدا هم پاهاشو دور کمر نگار قلاب کرده بود و با دستش سینه و کسشو میمالید و لبخند میزد معلوم بود یه دنیای دیگه سیر میکنه یاد دیشب افتادم که جای این دیلدو کیر من تو کس آیدا بود , با دیدن این فیلم سوپر زنده از دوتا کس خوشگل حسابی سیخ کرده بودم و داشتم جق میزدم دیدن این صحنه ها حسابی داشت بهم حال میداد و طولی نکشید که آبم اومد و همشو ریختم روی یه گوشه از دیوار ؛ داخل اتاقو نگاه کردم تلمبه زدن های نگار هم جواب داده بود و آیدا و نگار ولو شده بودن کنار هم جفتشون ارضا شده بودن منم ارضا کرده بودن
همدیگرو بغل کردن و بدناشونو نوازش میکردن و لب تو لب هم کم کم خوابیدن منم دیگه نای وایسادن نداشتم و بعد از تمیز کاری کیرم خودمو جم و جور کردم و رفتم طرف راه پله و به طرف واحد خودم حرکت کردم امشب هم شب خوبی شده بود برام دیشب که یه شاه کس کرده بودم امشبم شاهد لز دو تا شاه کس شده بودم.
     
  ویرایش شده توسط: rezchro   
مرد

 
sarmast: حرف نداری یدونه ای

مخلصم

surosh007: داسانت حرف نداره ولی اگه امکان داره حداقل یا قسمت هر داستاناتو زیاد کن یا هر سری ۲ قسمت بزار . اخه هروقت تا میایم حس بگیریم قسمت تموم شده

سعی میکنم قسمتارو بیشتر کنم گه گاهی هم دو قسمت میزارم..چشم

hosenzad: داستان عالی هستش
۱-بدلیل اینکه داستان رو جوری مینوسی که جذب میشه آدم
۲- قلم ات خوبه میدونی باید چطور بنویسی.
۳- و سوال آیا قبلا داستان نوشتی یا فقط خوندی؟
و آخر نویسنده اونی هستش که داستان رو تا آخر ادامه بده امیدوارم خودت هم جزو نویسنده ها باشی
ممنونم دوست عزیز
نه تا حالا تجربه ی داستان نویسی نداشتم.

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
منتظر نظراتتون هستم ... نظرات و انتقادات شما باعث میشه داستان ادامه پیدا کنه.
     
  
زن

 
ایول داری باداستانت
     
  
مرد

 
این داستان خیلی بهتر از باقی داستان ها است مخصوصا این تنوع کیس هایش
     
  
مرد

 
با سلام داستان خوبی می نویسی خیلی جالب هست فقط یه سوال برام هست از اومدن ایدا به خونه شما تا کردنش چقدر طول کشید
     
  
مرد

 
javad1977: با سلام داستان خوبی می نویسی خیلی جالب هست فقط یه سوال برام هست از اومدن ایدا به خونه شما تا کردنش چقدر طول کشید

سلام ممنون
از زمانی که به خونه ما اومدن کمتر از یک ماه
     
  
صفحه  صفحه 8 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

ساختمان پر ماجرا


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA