انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین »

عشقی که با سکس خشن بوجود آمد


مرد

 
سلام بهتر نیست از تصاویر سکسی سریالی استفاده کنی تا هر عکسی که میگذاری شخصیت و لباسش تغییر نکنه
حتی بهتره تصاویری که میگذاری از آسیاییها و یا عربها باشه که بیشتر شبیه ما هستند تا اروپاییها
حتی میتونی تصاویری را بنا به داستان از یک فیلم انتخاب کنی و پشت سر هم بگذاری
در کل ممنون از زحمتت
     
  
مرد

 
سلام بهتر نیست برای انتخاب تصاویر دقت بیشتری نشون بدی
از تصاویر سکسی سریالی استفاده کنی تا هر عکسی که میگذاری چهره و رنگ موها و همینطور لباسهای شخصیت داستانت عوض نشه از شخصیتهایی عکس بگذاری که شباهت بیشتری به ایرانیها داشته باشند
حتی میتونی تصاویر دلخواهتو از روی یک فیلم با کیفیت بگیری و فضا سازی داستان را بر اساس صحنه های اون فیلم طراحی کنی
در کل من در مورد گذاشتن عکس روی داستان نظر خوبی ندارم نویسنده بایستی با نوشتن فضا و حس و حال رو به خواننده منتقل کنه
با این وجود داستانتو دنبال میکنم موفق باشی
     
  
مرد

 
سلام بهتر نیست برای انتخاب تصاویر دقت بیشتری نشون بدی
از تصاویر سکسی سریالی استفاده کنی تا هر عکسی که میگذاری چهره و رنگ موها و همینطور لباسهای شخصیت داستانت عوض نشه از شخصیتهایی عکس بگذاری که شباهت بیشتری به ایرانیها داشته باشند
حتی میتونی تصاویر دلخواهتو از روی یک فیلم با کیفیت بگیری و فضا سازی داستان را بر اساس صحنه های اون فیلم طراحی کنی
در کل من در مورد گذاشتن عکس روی داستان نظر خوبی ندارم نویسنده بایستی با نوشتن فضا و حس و حال رو به خواننده منتقل کنه
با این وجود داستانتو دنبال میکنم موفق باشی
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
هدف از گذاشتن عکس فقط بهتر رسوندن منظور نویسنده ست..البته تو داستان قبلی یکم عکسا اشتباه شد .وگرنه اصلا نیازی نیست که عکسا مربوط به دو نفر یکسان باشه ..اون طوری پیدا کردن عکس خیلی مشکله ... دوم اینکه اول داستان با جزییات کامل نوشته میشه و شما با خوندن کامل داستان جزییات و متوجه میشید و بعد عکس متناسب با اون قرار داده میشه . عکس فقط برای تنوع و نو آوری در داستان نویسی و دادن دید بصری به خواننده ست ...ممکنه در داستای بعدی از تصاویر متحرک استفاده کنم .البته آرشیو خیلی کمی هست ....سوم اینکه تا اونجا ک بشه سعی میکنم مسایل سکسولوژی رو درقالب داستان دعایت کنم که به اطلاعات خواننده هم اضافه بشه
     
  
مرد

 
یک داستانت خوب بود ولی خشن نبود داستانت انگار یه آدم وحشی هستش اعصاب نداره
داستان کلا خشن نیست ‌‌ وولی خوبه خوب مینوسی
احترام و ادب و اخلاق
     
  
مرد

 
hosenzad: یک داستانت خوب بود ولی خشن نبود داستانت انگار یه آدم وحشی هستش اعصاب نداره
داستان کلا خشن نیست ‌‌ وولی خوبه خوب مینوسی
اون سکس خشنی که مد نظر بعضی از دوستانه ( که از ابزاری برای درد شدید استفاده میشه ..)..فقط و فقط مخصوص فیلمهای پورنو است و جنبه نمایشی فانتزی است . ودر دنیای واقعی اصلا اتفاق نمی افتد ...
     
  
مرد

 
دو هفته یی از آخرین سکسی که با صنم کرده بودم گذشته بود و تا الان فقط ارتباط تلفنی داشتیم. هرروز داشتم آمار خونه شونو میگرفتم تا به محض خالی شدن برم سر وقتش ولی همیشه خونه شون شلوغ بود یا حداقل مامانش اونجا بود..خونه ی ما که معمولا خالی بود و میتونستم بیارمش اینجا ولی احتمال ریسکش بالا بود .خودشم هم مزه ارگارسم رفته بود زیر دهنش و دوست داشت بازم تجربه ش کنه هم نمیخواست خودشو پیش من تو موضع ضعف قرار بده .ولی کاملا مطیع من بود همیشه پایه سکس تلفنی و سکس چت بود.واقعا نمیتونستم از فکر اون هیکل فوق العاده ش بیرون بیام. انصافا کون بینظیری داشت.. حتی تو سایت های پورنو هم مثل شو نمیشد دید. هر وقت ازش میخواستم از خودش برام عکس میگرفت و میفرستاد البته همیشه عکساش با پوشش بود حداقل یه ساپورت یا شلوارک میپوشید .. معمولا هم عکساش سر نداشت . فکر کنم هنوز کاملا بهم اطمینان نداشت و فکر میکرد ممکنه این عکسا براش دردسر بشه.

https://www.pixhost.to/show/67/30087347_1.jpg

https://www.pixhost.to/show/67/30087348_1.png

امروز عصر ک برمگشتم خونه دیدم داره با دوستش میره بیرون (دوستشم تیکه ی خوبی بود) . البته منو ندیدن . شب داشتیم با هم صحبت میکردیم .که بحث و کشیدم وسط .. :
بعداز ظهر با دوستت کجا رفتی.؟؟؟ با خونسردی گفت رفتیم پاساژ ،خرید .. ..خب چی خریدی؟؟ دوستم یه شلوار منم یه چیزی .... چه چیزی؟؟؟ نمیگم ...بگو دیگه اذیت نکن .....گیر دادیا.. ... با یه لحن جدی گفتم: بگو وگرنه بلند میشم میام ببینم چی خریدی ..باشه بابا .شورت خریدم ..با یه لحن کش داری گفتم.. جووووووووووون..تو سلیقه ت تو شورت خریدن بینظریه . با خنده گفتم البته من فقط همون یه دونه رو دیدم .چون بقیه روز لخت بودی ..... با لحن خوبی گفت: خفه شو بی ادب... یه چند ثانیه سکوت کردیم که من سکوت و شکستم
با لحن ملتماسنه گفتم.
صنم
جان دلم.
چیکار کنم برات ک همین الان باسن خوشگلتو توی اون شرت ببینم .؟؟
هیچکاری لازم نیست ...صبر کن..
حتی فکر شم نمیکردم به این راحتی رضایت بده .ده ثانیه نگذشته بود یه یه عکس برام فرستاد..

https://www.pixhost.to/show/67/30087349_2.jpg


همین که عکسو باز کردم کیرم با سرعت عجیبی شروع ب بزرگ شدن کرد..اگه قبل از آشنایی با صنم بود این جور موقع ها حتما میرفتم سراغ خود ارضایی. ولی توی این دو هفته اصلنم دلم با این کار نبود ..اینگار یه چیزی بهم میگفت . یکم دیگه صبر کن . همین روزا باز موقعیت جور میشه.. حس میکردم که بیضه هام پره پر شده باشن..دیدن این عکس جرات زیادی بهم داد ک دلو به دریا بزنم. . خواستم بهش زنگ بزنم . که صدای در خونه شون اومد..انگار باباش میخواست ماشینو ببره بیرون ... سریع بهش زنگ زدم .اولین زنگ گوشیو برداشت. بدون مقدمه گفتم .باید ببینمت. حرفمو قطع کرد و گفت مامان بزرگم ک شهرستانه حالش خوب نیست مامان بابام هم همین الان رفتن . البته زنگ زدن دوستم نازنین داره میاد پیش من باشه... ته دلم خوشحال از اینکه موقعیتش پیش اومده گفتمک قربونت برم منم تا نازنین بیاد کارمو تموم میکنم . .در پشت بومو باز کن ک دارم میام .. اینو گفتم و اجازه ندادم دیگه مخالفت کنه سریع عین گربه از دیوار رفتم بالا و خودمو رسوندم ب پشت بومشون..وقتی رسیدم پشت در در قفل بود . سریع زنگ زدم . با یه حالت اعصبانب گفتم. قفله که ....!! خیلی نگران بود و انگار میخواست یکم لج منو در بیاره پیمان جون نمیشه .نازنین راه افتاده الان میرسه .... اصلا حالیم نبود .با جدیت تمام گفتم بازش میکنی یا بشکنم ..با لحن آرومی گفت نمیشکنه . آهنیه ...راست میگفت یه در کاملا آهنی .پنجره اتاقشم که معمولا باز میذاشت بسته بود ..برای یه کون کردن هم ارزش نداشت شیشه رو بشکنم.مغزم شدید درگیر بود برای پیدا کردن راه حل رفتم لب پشت بومشون توی حیاط و نگاه میکردم دنبال یه راه میگشتم ..نمیشد این فرصت و از دست بدم ....که ناگهان ...... آره نگاه هم به دیوار بین خونه هامون افتاد .یه دیوار تقریبا دو ونیم متری ..کمتر از یک دقیقه بعد توی حیاطمون بودم بدون کفش از دیوار بالا رفتم بالا رفتم بدون اینکه صدایی تولید بشه خودمو انداختم توی حیاط ..قلبم ب شدت میزد . در حال باز بود دیگه میدونستم از این به بعد بین منو اون هیچ دری نیست.. آروم و بی صدا دقیقا عین دزدا رفتم داخل تو پذیرایی و کنار تلوزیون نبود ..صدایی از توی اَشپزخونه میومد آروم رفتم سمتش ..آره داشت جلو کابینت ها برای خودش میوه قاچ میکرد .....من به خاطر خانم کلی جیمز باند بازی درآوردم اونوقت خانم در کمال خونسردی به فکر غذای سالم خوردن بود .. چون میدونستم الان کلی باید منتش رو بکشم که پا بده ...برای اینکه توی عمل انجام شده قرار بدم . قبل از رفتن به آشپزخونه لباسامو درآوردم و کیرم که یکم داشت میخوابید رو با چندتا تکون سرحال آوردم و روفتم سراغش .. صنم ه یه شلوار جین پوشیده بود و یه پلیور نازک..حواسم بود ک تو دستش چیزی نباشه بزنه ناکارم کنه.. و توی یه لحظه خودمو رسوندم بهش..در جا یکی از پستوناشو گرفتم تومشتم و دست دیگه مو از زیر شلوار تنگش رسوندم به کس نرم و بدون مو ش..

https://www.pixhost.to/show/67/30087350_3.gif


انتظار بکم جیغ زدنو داشتم ولی تا دید منم دیگه جیغ نزد ..البته محکم مالیدن کس ش بی تاثیر نیست..کلا میدونستم برای اینکه یه دخترو توی لحظه اول 80 درصد رام کنی باید دستو برسونی به کسش اونوقت دیگه خیلی مقاومت نمیکنه..هر لحظه شهوتش بیشتر میشد چشماشو بسته بود در حالی ک حال میکرد گفت: نازنین داره میاد.... گوشش رو با لبام گاز گرفتم و گفت نازنین هم میکنم .... غرق در حال کردن بود وبا همون لحن گفت نه فقط من ....فقط من... از آخرین باری که کردیم داخل سوراخ کونم خیلی میخاره ..خیلی دلم میخواد بازم کیرتو تا ته بکنی تو کونم..دستمو تو شلوارش بردم سمت کونش..شلوارش خیلی تنگ بود و باسنشو چسبونده بود به هم ولی به هر زحمتی بود انگشتمو رسوندم به سوراخشو یه ضرب همه شو هل دادم داخل .... عین گرگی که زوزه میکشه سرشو به طرف سقف کردو بلند گفت جووووووووووووووووووووون...آروم گفتم جیکار میکردی؟
میخواستم شام بخورم..
شامت پیش منه..خودم بهت شام میدم.... بلوزشو در آوردم..کرست نبسته بود..و پستونای ناز و سفیدش هرکدوم به یه طرف پرت شدن. با همون دستم که توی شلوارش بود ..شلوارشو هم از پشت کشیدم پایین..شرتم نپوشیده بود ..یکم عجیب بود .ولی اصلا کاری با این چیزا نداششتم ..فقط منو شهوتی تر میکرد... نگام که به کونش افتاد همه ی قدرتمو گذاستم رو دست راستمو محکم زدم یه طرف کونش ..درد لذت بخشی کشید یه آیییییییییییییییی بلند گفت .... میخام جوری بکنمت که تا دفعه بعدی هوس کیر نکنی ...هر نفسی ک میکشید کونش باز میشد اینگار از راه کونش نفس میکشید...موهاشو کشیدم سمت خودمو گفتم اول بشین شامتو بدم بخوری ...رو زانو نشوندمش روبروم و کیرمو بردم جلو دهنش ...
شروع کرد سر کیرمو لیس زدن میدونست ب این چیزا راضی نمیشم. سه چهار سانتشو کرد تو دهنش...از پشت موهاشو گرفتم و گفتم همه ی غذاتو بخور قربونت برم ...بعد سرشو اینقدر آوردم جلو ک پیشونی ش میخورد به شکمم ..

https://www.pixhost.to/show/67/30087351_4.gif

یه لحظه سرشو کشید عقب ..انگار میخواست بالا بیاره .اگه وسط آشپز خونه بالا میاورد .افتضاح میشد... ولی بخیر گذشت... چون معده ش پر بود ..ممکن بود بازم خونه رو ب گند بکشه ..میدونستم باید چیکار کنم... بغلش کردم پاشو دستاشو دورم حلقه کرده بوود ..پرسید کجا میبریم..وایسا همینجا ساک میزنم آبت میاد...... طفلک فکر میکرد با یه ساک دست از سرش برمیدارم..اینجای داستان یکم حال بهم زنه ..بردمش کنار توالت فرنگی کیرمو باز تا دسته کردم تو حلقشالبته مخالفت میکرد و راه گلوشو بسته بود..منم برای اینکارش ..سوراخ بینی شو گرفتم که نتونه نفس بکشه ..خلاصه راه بسته شده باز شدو با چندتا عقب جلو کردن حسابی ..صنم خانم یه تگری زد و معده ش خالی شد ..
دهنشو شستیمو . چون میدونستم هر لحظه باید محل و ترک کنم لباسامو برداشتمو بردمش توی اتاق خودش نشستم لبه ی تخت و صنم و از شکم خوابوندم رو پام و با ی دست از پشت سر موهاشو گرفتم ..با لبخند پرسید چیکار میکنی؟؟؟ میخام سرخت کنم ... شروع کردم دیوانه وار میزدم رو باسنش .دستام قدرت عجیبی گرفته بود از این کار خیلی لذت میبرد ...کون سفیدش با دوتا ضربه اول کاملا سرخ شد
https://www.pixhost.to/show/67/30087352_5.gif


انگار باهر بار زدن رو کونش کیرم یه سانت بلند تر میشد .دیگه واقعا داشت درد میکشید...خوابوندمش روی زمین دیگه نا نداشت . انگار فقط از کیرم فرمان میگرفتم کیرمو خشک خشک می کردم تو کونش دیگه درد براش عادی شده بود فقط یه آخ با صدای نه چندان بلند میگفت تو چشماش میخوندم در عین درد کشیدن لذت میبرد
https://www.pixhost.to/show/67/30087353_6.gif


.. نمیخواستم آبم به این زودی بیاد .پرتش کردم روی تختش و گفتم . برای کونت دوهفته صبر کردم . باید خواهر کونتو بگام... سرشو گرفتمو کشیدم سمت کیرم..
https://www.pixhost.to/show/67/30087354_7.gif


حالا دیگه با ولع میخورد..حس میکردم کیرم لوزه هاشو هم رد میکنه..اینقدر کیرم فرو میکردم که دلم میخواست همونجا آبمو خالی کنم ولی هم میترسیدم دختر یکی یه دونه همسایه مونو خفه کنم ..هم اینکه با کونش کلی کار داشتم
https://www.pixhost.to/show/67/30087355_8.gif


عملیت کیر خوری رو ک کامل انجام داد ..کشیدم بیرون از دهنش کیرم کاملا لیز شده بود پریدم رو تخت ...با یه چرخ 180 درجه دمر خوابوندمش ... بازم چشمم به اون کون بزرگ افتاد ..آخه هیچ وقت ندیم یه دختر ی به این سن در عین اینکه هیکل لاغری داره کون به این ردیفی داشته باشه .بی اختیار کونشو از رو تخت بلند کردم از شروع چاک کسش تا سوراخ کونشو محکم زبون کشیدم .این کارم اصلا دگرگونش کرد .با جیغ .بلند ی گفت: جااااااااااااااااااان .. منم بیشتر تشویق شدم و رفتم تو کاار خوردن کس و کون سفید و نرم ش. .
https://www.pixhost.to/show/67/30087356_9.gif


زبونمو ک میکشیدم دور کسش یه لرزشی توی شکمش می افتاد فهمیدم درآستانه ارگاسمه. بازم دمر خوابوندمش و یکم کیرمو تف مالی کردمو گذاشتم دم سوراخ کونش ...کونشو داد بیرون لاش باز شد..کاملا شل گرفته بود...صورتشم برگردونده بود و مشتاقانه داشت این لحظه رو میدید ..آروم کیرمو تا نصفه کردم تو سوراخش ..همون سوراخ نرم وداغ.. دستشو از زیر شکمش آورده بودو کسش رو میمالید ..چشماشو بست ه بود و حال میکرد.. گفت همه شو بوکون تووووو....عین سربازی ک فرمانده بهش دستور میده کیرمو تا خایه کردم تو کونش.... لحاف رو گاز گرفته بود ک صداش بلند نشه .با دهن بسته فریاد میزند ...جوووووووووووووون همه شووو میخااااااااااااااااااااااام.... معلوم بود داره با ارگاسم نزدیک مبشه....منم شروع کردم.اول با دور کند شروع کردم .با دستم شونه هاشو گرفته بودم که حرکت نکنه ..
https://www.pixhost.to/show/67/30087357_10.gif


یه لحظه یادم افتاد که هر لحظه ممکنه نازنین بیاد و برینه به برنامه ..زدم رو دور تند ...طوری تلمبه میزدم ک هربار انگار بدنش از تخت جدا میشد
https://www.pixhost.to/show/67/30087358_11.gif


فکرکنم دیگه بی حس شده بود کاملا در اختیار م بود.. بعضی وقتا بین تلمبه زدن با کف دست محکم میزدم رو کونش.. حس میکردم دارم اسب سواری میکنم.تو حال بیستی بودم که یه جیغ ممتد کشید ..میدونستم نشونه ارگاسم همینه . بلندش کردم اوردمش لبه تخت .میخواستم اگه آبش اومد تخت وخیس نکنه . بالاتنه ش رو تخت خوابیده بود و پایین تنه ش کنار تخت رفتم پشتش و یه پاشو دادم بالای تخت و شروع کردم به تلمبه زدن بیست سی تایی که زدم آبش اومد . آب شفاف و زلالی شبیه ادرار
https://www.pixhost.to/show/67/30087359_12.gif


خودمو انداخم روش کنار گوشش گفتم خودتو ول کن بذار بیاد بیرون ..میخواست پاهاشو بچسبونه به هم ولی نمیذاشتم .میخواستم کامل این حسو تجربه کنه .این یعنی هم ارگاسم هم انزال . به خودم افتخار میکردم ..کمتر دختری هست که این دوتا رو باهم تجربه کنه ....آبش که تموم شد. بلندش کردم و پرتش کردم رو تخت ..کاملا بیحال بود ..کمبود وقت نمیذاشت باهاش لطیف برخورد کنم ..پریدم روش شروع کردن به گاییدن کونش ..طوری میکردم تو کونش و بیرون میکشیرم انگار قراره از دستم فرار کنه.
https://www.pixhost.to/show/67/30087360_13.gif


چون میدونستم باید ریختن آبم توی کونش مشکلی نداره میدونستم.کجا قراره خودمو خالی کنم .فقط دیوانه وار تلمبه میزدم که آبم سریعتر بیاد...تو حال خوبی بودیم ک زنگ در زده شد ..با ترس صورتشو به طرف من کرد . گفت : نازنینه...پاشو..
با اعصانیت گفتم :خفه شو به درک ک نازنینه..بازم وقتی دید دارم دیونه بازی در میارم .شروع کرد به گریه زاری ..همین که گریه شو .حس کردم دارم ارضا میشم. برای پایان کار دهنشو گرفتم و سه چهار بار کیرمو کامل میاوردم بیرون از سوراخشو عین چکش میکوبیدم تو سوراخش ..اگه جلو دهنشو نمیگرفتم صداش تا توی کوچه میرفت...بالاخره آبم اومد و حاصل دو هفته صبر و جمع شدن آب منی رو خالی کردم تو کونش.. نازنین بازم زنگ زد ..منم کیرمو کشیدم بیرون و آبهایی که ریخته بود بیرونو پاک کردم....اونم اشکاشو پاک کرد رفت شلوارشو پوشید و رفت بیرون
https://www.pixhost.to/show/67/30087361_14.gif


..منم لباسمو پوشیدمو از در پشت بود زدم بیرون ...موقع رفتن بود که متوجه کلید در شدم سه تا کلید توی دسته کلید بود ..شکل کلیدا کاملا معمولی بود ..برای روز مبادا یکی از کلیدا رو با کلید خودم عوض کردم... و خوشحال و شاد از اینکه راه نفوذ برای دفعه بعد باز کردم ..رفتم ....البته این شب برای من تازه شروع شده

ادامه دارد.....
     
  
مرد

 
ساعت حدودا 10:30 شب بود داشتم خوشحال و شاد از آخرین فتوحات خودم از پشت بوم میومدم خونه و بیشتر خوشحال بودم که دیگه کلید ورود دارم و حداقل یه بار دیگه م میتونم اینطوری بهش شبیخون بزنم البته اگه مجبور شدم... کلا از اخلاقیاتش متعجب بودم . صنم از اونایی که داره با دست پیش میکشه با پا پس میزنه . هم خیلی مایل به سکس هست هم اولش یه طوری رفتار میکنه آم حس میکنه داره بهش تجاوز میکنه ..انگار باید حتما تو عمل انجام شده قرار بگیره ..خلاصه رسیدم خونه که موبایلم زنگ زد . فکر کردم صنمه ..اما نه.... از شرکت بود !!چیز عحیبی نبو شرکت ما یعضی وقتا قبل از اینکه مواد اولیه مورد نیازش رو سفارش بده یه نماینده میفرستاد برای بازدید و یه نفر و میفرستاد برای بستن قرار داد ..معمولا منو به خاطر سابقه م میفرستادن برای بازدید برای خلاصه معلوم شد من فردا عازم کیش هستم . شب دوش گرفتم و خوابیدم .صبح رفتم شرکت برای هماهنگی های قبل از سفر ..امیر همکارم و دیدم گفت خدا بدادت برسه
- مگه چی شده؟
- میدونی قراره کی برای عثد قرار داد باهات بیاد
- نه..!! مکه وکیل شرکت نمیاد ؟
- نه اونو فرستادن دبی ...به جاش پریسا میاد .!!
- پریسا دختر ریس بود .. 28 سال سن داشت و وکیل بود و بعضی وقتا کنار وکیل شرکت کارهای حقوقی شرکتو انجام میداد. از اخلاقیاتش همینو بگم که مطلقا با بچه های شرکت جور نمیشد .یه دختر کاملا از خود راضی .که هیچکس و آدم حساب نمیکرد .خیلی کم با همکارا صحبت میکرد .حتی بعضیا جواب سلام هم به زور میداد..ولی خوب چون دختر ریس بود و ممکن بود همین روزا ریاست شرکت بهش برسه همه احترامشو نگه میداشتن..پریسا دو سال پیش با پسر یکی از خانواده های پولدار و سنتی شهر ازدواج کرده بود که به دلایلی که کاملا مشخص نبود حدود شش ماه پیش طلاق گرفته بودن..البته همیشه بین بچه ها پچ پچ درمورد علت طلاقشون این بود که پریسا بچه دار نمیشده ..گویا پدر و مادر پسره رضایت ندادنکه از روش های کاشت جنین بچه دار بشن و پریسا هم که با توجه به اخلاقیاتش تحمل تحقیر شدن رو نداشته سر ناسازگاری میذاره و نهایتا کارشون به طلاق میکشه.البته خدا میدونه از این داستان چقدر ش واقعیت داشت..در مورد قیافه و ظاهر پریسا همه چی فرق میکنه ..........
- یه دختر کاملا گوشتی و تو پر البته مطلقا چاق نبود ولی هیکل پُری داشت ..خیلی کم لباس رسمی میپوشید معمولا با تیپ اسپرت میومد شرکت مگه اینکه جلسه خیلی مهم داشته باشن.سیک لباس پوشیدن خاص خودشو داشت معمولا یه مانتو جلو باز یا کت میپوشید و زیر یه شلوار جین یا ساپورت با یه تاپ یا تی شرت تنگ ..محال ممکن بود با اون هیکل و این طرز لباس پوشیدن بیاد داخل شرکتو مرد و زن بهش خیره نشن... مطمنم همه از آبدارچی گرفته تا خود وکیل شرکت که 50 سالش بود تو کف پریسا بودن.

https://www.pixhost.to/show/67/30187599_1.jpg

خلاصه از شرکت زدیم بیرون و رفتیم سمت فرودگاه تو مسیر فقط چند کلمه یی بحث کاری بود و تمام .تو هواپیما هم فقط آهنگ گوش میداد تا رسیدیم به هتل ..نزدیکای عید بود و توی کبش جای سوزن انداختن نبود هتل ها هم که همه رزرو البته همیشه برای ما از قبل اتاق میگرفتن .. وقتی رسیدیم به هتل موردی پیش اومد که معمولا پیش نمیومد ..منشی که قرار بوده برای ما اتاق رزرو کنه فکر میکرده قراره وکیل شرکت با من بیاد .یه اتاق رزرو گرده بود.!!! خلاصه یعد از کلی سرو صدا کردن سر منشی بدبخت و تهدید به اخراج کردنش ..پریسا خانم رضایت دادن که یه شبو توی اتاق ما بگذرونن..البته واقعا تا اون لحظه من هیچ فکر بدی در مورد این قضیه حتی به کله م راه نمیدادم...چون ما همیشه از اون هتل برای بچه های شرکت اتاق میگرقتیم شرکت ما و پدر پریسا رو مشناختن زیاد در مورد بعضی مسایل گیر ندادن و میدونستن ما برای کار زیاد میایم کیش.. خلاصه رفتیم توی اتاق و من که خودمو میشناختم ومیخاستم به خاطر شغلم هم شده دست از پا خطا نکنم تا رسیدیم توی اتاق کیفم رو کذاشتم کنار تخت و از یخچال یه دونه آرام بخش خوردم و روی مبل دراز کشیدم . و گفتم : پریسا خانم من سرم درد میکنه شما اگه میخواین برید شام بخورید من همینجا میخوابم شما هم برید توی اتاق خواب ...البته الان ساعت 7 عصر بود ..موقع خواب نبود ولی هم خسته بودم هم میدونستم از این دختر هم صحبتی برای من در نمیاد . بدون اینکه محل بذاره رفت لابی ... منم خوابیدم ............
توی خواب داشتم خواب صنم رو میدیدم که همونطور که روی مبل دراز کشیده بودم چشماشو بسته بود و داشت برام با ساک میزد . خیلی حس شیرینی بود

https://www.pixhost.to/show/67/30187600_2.gif

تو حال خوبی بودم. زیر بغلشو گرفتمو کشیدمش بالا.به طوری که کامل تو بغلم گرفتمش.همین طور که روم خوابیده بود داشت ازم لب میگرفت منم از پشت دستمو رسونده بودم بین باسنش .انگشت شصتم توی سوراخ کونش بود و با سه تا انگشتم کوسش و میمالیدم. . همونطور تو خواب شلوارشو کشیدم پایین کیرمو بردم نزدیک سوراخ کوسش.. بدون توجه به این واقعیت که صنم رو هیچ وقت از جلو نکردم . گفتم : بکنمش تو کوست؟؟؟ صنم همچنان داشت ازم لب میگرفت ..اما جواب داد :: آره من امشب ماله تو هستم عزیزم !!!!
چشمام همچنان بسته بود اما به هوش بودم و بیدار ..تصویر صنم دیگه از ذهنم پاک شد .. ولی همچنان تو بغلم حسش میکردم دستام همچنان داشت باسنش رو لمس میکرد ..البته این بار از روی شلوارک اونقدر با انگشتم به شرته فشار آورده بودم که واقعا رسیده بود به سوراخ کونش ..گرمای بین باسنش رو کاملا داشتم با سر انگشتام حس میکردم. ولی نه توی خواب ...هنوز گیچ میزدم فکر میکردم فکر میکردم پتو رو تو بغلم گرفتم ولی یادم اومد دیشب همینجوری خوابیدم...بالاخره جرات کردم و چشمامو باز کردم..... بعله ...باورش سخت بود ...همو ن چشمای سبز پریسا بود که از فاصله 10 سانتی صورتم داشت بهم نگاه میکرد کرستشو درآورده بود وانداخته بود روی میز کنار..سایز سینه هاش متوسط بود ولی بی اندازه خوش فرم و سفت ...سفتی شو میتونستم ازفشاری که به سینه م میاورد حس کنم .. یه شرت کوتاهو تنگ اسپرت پوشیده بود ..همه ی این مدت داشتم با اون حال میکردم.هنوز دستم روی کونش بود سریع برش داشتم .زبونم قفل کرده بود .... از شدت ترس کیرم که تا اون لحظه تمام قد آماده وارد شدن به کس صنم بود ..داشت سریع میخوابید .. یه چند ثانیه گذشت تا تونستم حرف بزنم
پریسا خانم .چیکار میکنی ؟؟ با لیخند گفت ؟دارم خوابتو به واقعیت تبدیل میکنم .. کدوم دختر و داشتی میکردی ؟؟؟ میدونم که مجردی..حتما دوس دخترت بوده .... هرکی بوده حتما خیلی خوشگل بوده ..داشتم میرفتم تو آشپزخونه که صدای ناله هاتو شنیدم بعد کیرت که داشت شلوارتو جر میداد توجه مو جلب کرد مدت ها بود دلم میخواست .بی اختبار اومدم سمتت و آروم روت خوابیدم انقد خوابت عمیق بود که بیدار نشدی ولی هر کاری با اون دختر کردی به صورت عملی با من انجامش دادی همه ی حرفاتم با من زدی.. بنابراین ؟؟؟؟؟
بنابراین چی؟؟!!
مگه نمیخواستی کیرتو بکنی تو کسم..من حاضرم ....
دستشو برد توی شلوارم کیرم نیمه خوابیده مو گرفت تو مشتش . آخییییییییییی این چرا داره میخوابه ؟؟ نترس عزیزم . ... داشت با جق زدن کیرمو راست میکرد . اما من هنوز تو شُک بودم ..اگه باد به گوش رءیس میرسوند .دودمانم به باد میرفت وقتی دیدد فایده نداره سریع .با خنده گفت :راه فرار نداری ..یک ساله منتظر همچین شبی م . اینو گفت و با سرعت رفت توی اتاق .اینجا بود که فهمیدم داستان رزرو اتاق همه ش بازی بوده ..کمتر از بیست ثانیه برگشت ..نشست روی کیرمو سرمو بلند کرد و گفت دهنتو باز کن .. انگار تسخیر اون شده بودم .دهنمو باز کرد یه قرص آبی رنگ که بعدا فهمیدم ویاگرا بوده انداخت تو دهنم و لیوان آبشو آورد نزدیک و به هر طریق قرص رفت پایین... سریع شلوارمو کشید بیرون و نشست پای مبل ..یکم با کیرم ور رفت و عین قحطی زده ها کیرمو گرد تو دهنش .دیگه نمیشد مقاومت کنم حس میکردم کیرم داره تو دهنش بزرگ بزرگتر میشه..اونم کاملا راضی بود
یکم که گذشت .با خودم گفتم آب که از سر گذشت دیگه گذشته..پیرهنمو در آوردم. نوک دو تا پستونش رو گرفتم کشیدمش بالا همینطور که ازش لب میگرفتم عقب عقب بردمش سمت اتاق خوابش... کنار دیوار راهرو اتاق خواب نشوندم .سرشو چسبوندم به دیوار و کیرمو گذاشتم تو حلقش . نگاه به ساعت کردم ساعت 2 نصف شب بود ..حسی داشتم که انگار میتونم تا صبح ده بار باهاش ارضا بشم... کیرمو عمیق تر کردم تو حلقش ...

https://www.pixhost.to/show/67/30187602_4.gif

بالخره بردمش تو ی اتاق نشستم روی لبه ی تخت اونم جلوم وایساده بود.. از روی لباس چاک کسش واضح مشخص بود ..با انگشتم کسشو گرفتم یه فشار ریز دادم . از روی لذت آه ریزی کشید . اینبار ده برابر محکم تر فشار دادم ودیگه ولش نکردم. از صدای جیغ زدنش هربار کیرم یه جهشایی میکرد .خیلی برام لذت بخش بود این کار .نشسته بود رو زانو هاش و از شدت درد سعی میکرد کسشو از تو دستم بکشه بیرون ولی نمیذاشتم.. تقریبا اشکش در اومده بود بیخیال کسش شدم و موهاشو گرفتم و سرشو کشیدم سمت کیرم .کیرمو داد بالا به خایه هام اشاره کردم ..جفت خایه هامو کرد تو دهنش با میل میخوردشون

https://www.pixhost.to/show/67/30187603_5.gif

دیگه وقتش بود یه نگاهی به کس و کونش بندازم همونجا که نشسته بود بلندش کردم و شورت ورزشی شو کشیدم پایین . کونشو باز میکردم واقعا کون نرمی داشت . .انداختمش روی تخت و شروع کردم ب خوردن کسش کاملا حشری شده بود .

https://www.pixhost.to/show/67/30187604_6.gif

https://www.pixhost.to/show/67/30187605_7.gif

خیس عرق شده بود .. چون قرار بود تا صبح حسابی از خجالتش در بیام .. تصمیم گرفتم از دهنش شروع کنم .روی تشک چرخوندمش وکیرمو بردم سمت دهنش .. گفتم تا حالا مزه آب کیر چشیدی ؟؟؟ نه ..خوشم نمیاد شو.هرمم هم هرکاری میکرد نمیذاشتمش .آبشو بریزه تو دهنم.... همینطور که کیرمو هل دادم توی دهنش گفتم : تو تا صبح شش دنگ ماله منی .هرکاری دلم بخواد باهات میکنم .بعد شروع کردم به تلمبه زدن تو دهنش ..سعی داشت خودشو بکشه بیرون اما محکم گرفته بودمش کیرم هم نمیذاشتم از دهنش بیاد بیرون ..وقتی نگاه میکردم کیرم تا نصفه های گلوش میرفت داخل ...

https://www.pixhost.to/show/67/30187607_8.gif

فقط حواسم بود خفه نشه!!! از اون طرف هم کسش رو گرفته بودم تو دهنم و با لبام گازش میگرفتم...زیاد طول نکشید ..حدودا یه دقیقه تلمبه زدم که برای اولین بار در امشب آبم اومد و همونطور که قولش داده بودم همه ی آب کیرمو توی حلقش خالی کردم..کیرمو کشیدم بیرون ..کاملا شق بود و آماده برای ادامه کار .. پریسا هم یه کم سرفه کرد ..فکر کنم این آخری واقعا داشته خفه میشده.. حالش که جا اومد .همین که خواست شروع کنه بدو بیراه بگه هلش دادم رو تخت تا اومد بلند شه ..پاهاشو باز کردم شروع کردم به خوردن کسش زبونمو میکردم تو کسش و اون کیف میکرد ..اصلا یادش رفت همین الان کل آب کیرمو دادم نوش جان کنه ...

https://www.pixhost.to/show/67/30187608_9.gif

میخاستم اگه قراره حال کنیم با هم حال کنیم . وقتی دیدم اینطوری نمیتونم به ارگاسم برسونمش .دوتا انگشتمو کردم تو کسش..وای ..فکر کنم همه ی دوران متاهلی ش اینطوری حال نکرده بود ..توی کسش کاملا داغ بود و مرطوب ...با یه دستم گلوشو گرفته بودم..هرچند وقت یکبار گلوشو ول میکردم و محکم میزدم زیر گوشش .نمیدونم چرا این کارو میکردم ولی برام لذت بخش بود .پریسا هم اعتراضی نمیکرد . نمیدونم چرا ولی حس میکردم با این کارم زودتر ارگاسم میشه
پوست سفید و برفی صورتش سرخ شده بود. همینجور که انگشتمو میکردم تو کسش ازم لب میخواست....موهای بالای سرشو گرفتمو کشیدم سمت خودم .مثل دیونه ها لباشو میخوردم.نمیذاشتم نفس بالا بیاد .توی همین حین بود که دیدم پاهاشو داره میچسبونه به هم .فهمیدم داره آبش میاد. هلش دادم رو تخت و پاهاشو کامل باز کردم که آبش بپاشه بیرون ... بالاخره ارگاسم شد و آبش اومد البته زیاد نبود ..

https://www.pixhost.to/show/67/30187609_10.gif

ولی همزمان باهاش جیغ بلندی میکشید ..خداروشکر فکر کنم دیوارهای هتل عایق صدا بودن وگرنه با این سرو صدا که پریسا راه انداخته بود اون موقع شب .فکر کنم همه رو بیدار میکرد ... آب کسش که کف دستم ریخته بودو ریختم رو یکی از پستوناشو عین پماد همه سطح پستونش رو خیس کردم...بعد دوتا انگشتموکه تو کسش بود بردم نزدیکه دهنش .گفتم :بخور ببین این خوشمزه تره یا آب من...سرشو چرخوند که یعنی نمیخواد.... با فشار دادن دو طرف لبش دهنشو بزور باز کردم و انگشتمو چپونمدم داخل و توی دهنش چرخوندم... خودمو انداختم روشو گفتم کدومشو دوست داشتی پریسا خانم...با دلخوری گفت : خفه شو ...بلند شو از روی من ...کیرم اصلا قصد خوابیدن نداشت و کاملا شق بود.. بلند شدم نشستم رو سینه هاش..کیرم افتاد رو صورتش ..با لبخند گفتم ..نمیدونم قرصه چی داخلش بود که این کوچولو رو بدجور بد خواب کرده..چشمش که به کیرم افتاد خندید گفت ..من قربون کوچولوت میرم..شروع کرد توی همون حالت به لیسیدن کیرم..عین بستنی لیسش میزد و بوسش میکرد.. انگار مدتهاست دنبالش بوده و الان بهش رسیده

https://www.pixhost.to/show/67/30187610_11.gif

. خوب که کیرمو خورد و خیسش کرد لنگاشو آورد بالا و لای پاشو کامل باز کرد و با یه خنده از روی شیطنت گفت : همه شو بکن تو کسم... سریع پریدم کنار تخت وایسادم ساق پاهاشو که هنو ز بالا بود و گرفتمو پاهاشو به حالت زیگزاگ دور هم پیچوندم..این طوری سوراخ کسش تنگتر میشد..کیرمو تا نصفه کردم تو کسش ..درد تو صورتش دیدم .برای اینکه حشری کنم .چندتا زدم رو کونش ..

https://www.pixhost.to/show/67/30187611_12.gif

کیرمو کامل هل دادم داخل ..خیلی درد داشت..دستشو گرفت بین من و خودش..چشماشو بسته بود و میگفت :آرو م بکن تو کثافت... ولی کو گوش شنوا ..دستو گرفتم و مثل مسلسل شروع کردم به تلمبه زدن تو کسش...اصلا به آه و ناله هاش بلندش گوش نمیدادم ..اینا فقط منو شهوتی میکرد...همه ی وزنمو انداختم روش ..

https://www.pixhost.to/show/67/30187612_13.gif

فشار کششی یه طرف ،دردی که توی کسش حس میکرد باعث شد .نتونه خودشو نگه داره و گریه ش گرفت... منم عین دیونه ها فقط با سرعت هرچه تمام تر میکردم تو کسش ..یکم که گذشت دلم براش سوخت یکم وزنم از روش برداشتم ولی کیرم ول کن کسش نبود....بازم گردنشو گرفتم ..دیگه نزدیکای ارضا شدنم بود ..تلمبه زدنم رو آروم کردم ولی کاملا عمیق میکردم توی کسش...

https://www.pixhost.to/show/67/30187613_14.gif

دیگه داشت آبم میومد که خودمو انداختم روش ..گفتم :بریزمش کجات؟
-بریز رو سینه م
- بریزم تو کس ت؟
- غلط کردی..حامله شدم چی؟؟
یه لبخندی زدم گفتم. حامله میشدی که الان زیر شوهرت خوابیده بودی ....آبم اومد..سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم. با هربار که میکردم توی کسش یه مقدا آب منی م میریخت بیرون ..همزمان دستامو کرده بودم توی موهاشو میکشیدم. داشتم لباشو میخوردم....کامل که ارضا شدم دیگه آروم شده بوده کیرمو نکشیدم بیرون..فقط ریز ریز صورتشو میبوسیدم..کل تخت خواب خیس بود از عرق و آب کس پریسا و آب منی من..تازه ساعت 4 صبح بودو من هنوز میخواستم از این فرصت بدست اومده تمام استفاده رو بکنم ....

ادامه دارد...
     
  
مرد

 
بیحال افتاده بودم روی پریسا..کیرم هنوز توی کسش بود..نفس نفس میزد..آبم از سوراخش سرازیر شده بود و میریخت بیرون..تو چشمام نگاه کردو با نگرانی گفت به جزتو دیگه کیا قضیه باردار نشدن منو میدونن؟؟ پیشونی شو بوسیدمو تو بغلم فشارش دادم ...همه بچه های شرکت میدونن البته در حد حدس و کمانه..میخواست خودشو بی تفاوت نشون بده .به درک که میدونن.. سرشو آورد بالا و ازم لب گرفت و سرشو انداخت رو تخت ...ساعت چنده؟ فکر کنم چهار و خورده یی....با لبخند گفت عالیجنابتو بکش بیرون خودتم برو کنار میخوام برم حموم....چرخیدومو از روش کنار رفتم.بلند شدم وگفتم اول من میرم یا باهم بریم....پس تو اول برو ...فقط زود بیا بیرون ..
دوش گرفتم موقعی که خواستم بیام بیرون چشمم افتاد به کلید در حموم .همونجا برش داشتم و اومدم بیرون ..جلو در حموم رو صنلی نشته بود سوتین نداشت فقط یه شرت لامبادا پوشیده بود. تا من اومدم بیرون خواست بره داخل از جلوش رفتم کنار .چشمم به کونش لفتاد ..اونقدر بزرگ و بودنکه وقتی راه میرفت چپ و راست میشدن..محکم زدم رو کونش .جیغ کشید ودوید تو حموم.. یه دقیقه گذشت صدای آب میومد.. آروم در حمومو باز کردم.. شانس آوردم پشتش به من بود داشت بدنشو صابون میزد..هیکل خیسش زیر نوی لامپ برق میزد هنوز شورتشو در نیاورده بود ..پاهاشو باز کرده بودو صابونو میکشید بین کسش یه دست دیگه شم از پشت .کرده بود بین کونش..ایقندر محو این صحنه بودم که حواسم به کیرم نبود که بازم شق شده بود..حوله مو درآورد ..داشتم با کیرم ور میرفتم که یهو پریسا خم شد که شورتشو بکشه پایین ...وااای عجب صحنه یی ..اون کون بزرگ و سفید به دفعه جلو من باز شد
و چشمم افتاد به سوراخ کونش..دیگه طاقت نیاوردمو رفتم سمتش کیرمو چسبوندم به کون..تا بلند شد کیرم موند لای کونش .به کم ترسید .بعد که دید منم .خندید و گفت ..کثافت من دیدم کلید رو در نیست ..پس کار تو بود.. همینطورکه کسشو میمالیدم گفتم دلم میخاد حداقل یه هفته این سفر طول بکشه و من روزی هزار بار بکنمت...خندید و گفت اینم از تاثیرات ویاگراست...خودشم بدش نمیومد.با شوق سرشو برگردوند وگفت .کیرتو بده برات ساک بزنم..منم از خدا خواسته .چرخوندمش و رو زانو نشوندمش ..کیرمو دو دستی گرفت و گذاشت دهنش..هر سبکی تونست ساک زد ولی آبم نیمومد.. دیدم فایده نداره .آوردمش داخل وان نشوندمش و آب گرمو باز کردم ..شروع کردم به خوردن سینه هاش تا یکم آب وان پر شد....پاهاشو دادم بالا یکم جا تنگ بود ولی من کارمو میکردم..
بدون مقدمه شروع کردم به تلمبه زدن..

https://www.pixhost.to/show/67/30398294_1.gif

موهاشو از پشت سرش میکشیدم عقب که مستقیم تو چشمام نگاه کنه..چون جا خوب نبود نمیتونستم کیرمو کامل بکنم داخل کسش.بغلش کردمو واز حموم اومدیم بیرون مستقیم بردمش توی اتاق خواب ..داشت تو بغلم از سرما میلرزید ولی هیچی نمیگفت ملافه های تخت رو کشیدم کنار و خوابوندمش رو تخت و به پتو انداختم روش در حالی ک صداش میلرزید گفت لباسام تو چمدونه ..پتو از روش کشیدم و گفتم : لباس میخای چیکار ؟ هنوز باهات کار دارم.. با حالت گریه گفت :تو رو خدا بذار بخوابم .دیگه بسته..ولی گوش من به این حرفا بدهکار نبود. مگه میشد از این کون گذشت..!! نشستم رو کونش .یکم کیرمو از لای کونش رد کردم تا شق بشه ..کاملا که شق شد کونشو بلند کردم حالت داگی قرارش دادم. کیرمو با ضربه کردم تو کسش.آخ کوتاهی گفت دیگه معلوم بود خوابه ...من به خواب و بیداریش کار نداشتم فقط هربار کیرمو کامل میکشیدم بیرون و با قدرت میزدم تو

https://www.pixhost.to/show/67/30398303_2.gif

بعد از دوسه دقیقه کامل خوابوندمش و خودمو انداختم روش با چندتا تلمبه محکم آبم اومد و همه شو توی کس پریسا خالی کردم . منم توی همون حالت خوابم برد .
سه ساعت بعد بلند شدیم صبحونه خوریم رفتیم سراغ کارهای شرکت. تا ساعت 16.30 دنبال کارها و عقد قرار داد بودیم .همه چیز خوب پیش رفت.برخورد پریسا دیگه مثل قبل ،خشک و از خود راضی نبود ..توی راه برگشت از کارخونه به هتل همه ش شوخی و خنده بود .ازش پرسیدم موافقی قبل از برگشتن بریم لب دریا .با شوق قبول کرد .نرسیده به ساحل نگه داشتم . نزدیکای غروب بود و بیشتر هم بخاطر دیدن غروب اومدیم سمت ساحل..خیلی شیک و رمانتیک نگاهمون به ساحل و غروب بود .زیر چشمی .نگاهم افتاد به رون های پریسا. شلوار جین تنگی پوشیده بود و حتی از روی لباس میشد برآمدگی کسش رو دید دلم میخواست همه ی کسشو بگیرم تو دهنم ...پاهاش از هم باز شده بود خودشم محو تماشای غروب..نمیدونستم جواب میده یا نه...با ترس و لرز. دستمو بردم سمت یکی از پاهاشو ش هی مکشیدم دور رونش ..یه نیم نگاهی کردو لبخند زد..هربار دستمو به کسش نزدیک تر میکردم.هر چی نزدیکتر میشدم پوست بدن داغ تر میشد .انگار توی کسش کوره باشه..بالاخره دستمو رسوندم به کسش.. آه خفه یی گفتو چشماشو بست... محکم کسش رو میمالیدم .و اون کیف میکرد . دکمه بالای شلوارشو باز کردم و دستمو آروم بردم زیر شلوارش .تصمیم داشتم همونجا ارضاش کنم. ولی شلوغ بود تا همین جاشم زیادی پیش رفته بودیم..دستمو کشیدم بیرون وگفتم : خوشگلم الان میبرمت هتل .اونجا کاملا در خدمتت هستم..هیچی نگفت سریع حرکت کردم سمت هنل ..کیرم داشت منفجر میشد ..میخاستم بین پاهام جاش بدم که پریسا دید. خندید و گفت .:آخییی اینکه باز بلند شده...پالتوشو درآورد انداخت صندلی عقب و خم شد روی پای من .خداروشکر شیشه ها دودی بود کسی نمیدید.. ...ماشین شاسی بلند بود و ماشینایی که از روبرو میومدن هم پریسا رو نمیدیدن.همین طور که داشت عین دختر بچه ها قربون صدقه کیرم میرفت دکمه های شلوار مو باز کرد .کیرمو کشید بیرون اول چندتا بوی کوچولو از زیر خایه هام تا سر کیرم .،بعد گذاشتش توی دهنش ..انگار عاشق کیر خوردن بود.تویه چند ثانیه همه ی کیرمو تف مالی کرده بود..سرعت و کمتر کرده بودم .دیگه چندان عجله یی نداشتم..همزمان که به هر طریقی که بلد بود به کیرم حال میداد.دستمو بردم سمت کونش ک توی اون شلوار .با اون حالتی که نشسته بود روی صندلی بدجور خودشو به من نشون میداد.دکمه شلوار هنوز باز بود ...آروم از روی کونش کشیدم کنار شورت نپوشیده بود ...کون بزرگ سفید ونرمش رو ک دیدم با دستم سرش رو میگرفتم و کیرمو با فشار میدادم توی دهنش . خوب که گلوشو باز کردم دستمو برداشتم .سرشو چرخوند سمت .گفت : کثافت داشتم خفه میشدم .. دستمو از روی کونش آوردم و انگشت وسطی مو کردم تو ددهنش ..برام خیسش کن..میخوام سوراخ کونتو برای 10 دقیقه دیگه آماده کنم ..تا اومد مخالفت کنه سروش برگردوندم سمت کیرم و بزرو کیرمو گذاشتم دهنش بعد با همون انگشت رفتم سراغ کونش ..کامل انگشتو کردم داخل..

https://www.pixhost.to/show/67/30398319_3.gif

واقعا سوراخ تنگی داشت اینو هم میشد از ناله ها ش فهمید هم اینکه واقعا انگشت هم به سختی میرفت داخل .. داشتیم با هتل نزدیک میشدیم که سرشو بلند کردم.. بهش گفتم فعلا کافیه .بقیه شو توی اتاق ادامه میدیم .4 ساعت دیگه پرواز داشتیم و باید سریع از این 4 ساعتم استفاده میکردم..حتی توی آسانسور هم ولش نمیکردم و دستمو از زیر مانتو برده بودم زیر شلوارش و انگشت میکردم تو کونش ..رسیدیم به اتاق در وباز کردم وهلش دادم داخل ..تا درو بستم اونم مانتوشو در آورده بود . کشیدمش تو بغلم و تاپشو دادم بالا سینه هاشو تو مشتم فشار میدادمو پریسا آخ و اوخ کردنش و بلند تر میکرد دستمو از زیر شلوارش رسوندم به کسش ..کسش نرم و گوشتی

https://www.pixhost.to/show/67/30398341_4.gif

.همینجور که با کس و پستونش ور میرفتم بردمش نزدیک اپن آشپزخونه .بالاتنه شو خوابودم رو اپن و با دستم گردنش رو فشار میدادم تا نتونه سرسشو بیاره بالا ..کمربندمو باز کردمو کیرمو کشیدم بیرون میخواستم یکم از روی شلوار جین تنک ش با کونش حال کنم ....صدای باز شدن کمربندمو که شنید خودش شلوارشو کشید پایین.. و لای کونشو برام باز کرد...

https://www.pixhost.to/show/67/30398359_5.gif

با صدای شهوتناکی گفت : میخای بیشتر حال کنیم؟
چه طوری؟
کمربندتو در بیار و باهاش بزنم...
یه کم تعجب کردم .. اذیت نمیشی؟
نه ..دوست دارم ......
تا اون روز با دخترای زیادی سکس کرده بودم .ولی هیچکدوم به من یه همچین پیشنهاد هایی نمیدادن..اصلا با این قضیه میشکل داشتن .. اصلا شایدم یکی از دلایل طلاقش همین علایق عجیب غریبش بوده.. برای من که خوب شد.... تا پشیمون نشده سریع تاپو شلوار جینشو از تنش کشیدم بیرون و لختش کردم...با لبخند شیطنت آمیزی گفت :حالا میخای چیکارم کنی ..نگاهم افتاد به .موهای کسش که به شکل یه مثلث وارونه اصلاح کرده بود..دیشب اثلا بهش توجه نکرد بودم..با دوتا انگشتام موهای کسش رو کشیدم سمت خودم دنبال خودم کشیدمش ..نزدیک میز تلفن ک شدم تکیه ش دادم به میز و گقتم :قنبل کن... کونشو داد بیرون.. کابل تلفنو از جاش کندمو سه لایه ش کردم. اصلا انگار نه انگار .نگام میکردو کونش تکون تکون میداد. منم شروع کردم به زدنش ..عین مامورای اجرای حکم با کابل تلفن میزدم رو کونش گنده ش..هربار جیغ میکشید ولی اعتراض نمیکرد منم محکم تر از دفعه قبل میزدمش

https://www.pixhost.to/show/67/30398386_6.gif

30-40 باری با اون کابل تلفن زدمش ..کل کونش خط کشی قرمز شده بود. سرشو بلند کردم آوردمش تو بغلم .دست کشیدم رو کونش .داغه داغ شده بود
.. سرشو گذاشته بود رو شونه هام و کیرمو گرفته بود تو دستش باهاش ور میرفت.. موهاشو کشیدم تا باهام چشم تو چشم بشه.گفتم ..ادامه شو رو تخت به حسابت میرسم. اینو که گفتم دستشو دور گردنم حلقه کردم پرید تو بغلمو پاهاشم انداخت دور کمرم چشماش پر از شهوت بود .گفت: عاشق سکس خشن م..عاشق اینم که موقع سکس کتکم بزنن .. سریع تف زدم به سر کیرمو گذاشتمش سر سوراخ کسش خودش آروم نشست روش//کم کم رفت رو دور تند... هرموقع خسته میشد من شروع میکردم به تلمبه زدن

https://www.pixhost.to/show/67/30398395_7.gif

تو همین وضعیت بردمش تو آشپز خونه روی سینک دولاش کردمو .با دست سرشو فاشر میدادم رو سینک با انگشت دست دیگه نوک پستونشو بین انگشتام له میکردم.هیچی نمیگفت ولی مطمنا داشت درد میکشید. پامو بلند کردم گذاشتم رو گردنش و لای پاهاشو باز کردمکیرمو تا خایه کردم تو کسش

https://www.pixhost.to/show/67/30398404_8.gif

5 دقیقه تو همین حالت بودیم که حس کردم داره ارگاسم میشه ..اینگار همه ی این کارا بیشتر بهش حال داده تا اذیت بشه..کیرمو کشیدم بیرونو آب کسش فواره زد بیرون..یه دفعه زانوهاش شل شد..میدونستم بعضی از زنها موقع ارگاسم بی حال میشن..بردمش وسط آشپزخونه .کف زمین خوابوندمش وبازم شروع کردم ..کیرمو تا هرجا که جا داشت میچپوندم داخل . چشمم که به سوراخ کونش میافتاد .دلمو میبرد...لای کونشو باز کردمو آب دهنمو ریختم رو سوراخ کونش.... گفتم :الان دیگه نوبت کونته...سریع سرشو برگردوند و گفت : نهههه. عقب نه .خیلی درد داره .. گفتم : آروم آروم میکنم.. دستشو گذاشت رو سوراخ کونش .. همین که خواستم کیرمو بذارم توکونش چرخید و منو هل داد عقب..نمیدونم چی شد پام لیز خورد و از روش رفتم کنار ..سریع از جاش بلند شد وچند متر فاصله گرفت و با خنده میگفت: دیگه بسته آماده بشیم بریم فرودگاه.. . منم قبول کردمو رفتم طرفش بغلش کردم و ازش لب گرفتم. .داشتیم میرفتیم سمت اتاق پریسا از من جلو تر بود به مبلی که دیشب روش خوابیده بودم اشاره کرد...گفت :.همه ی این داستانا از این مبله شروع شد با آشپزخونه تموم شد .... همین که جمله ش تموم شد .از زمین بلندش کردمو به صورت دمرو خوابوندمش روی مبل ...سر کیرمو خیس کردم بدون توجه به التماسهای پریسا آروم کیرمو فشار دادم تو سوراخ کونش ..از شدت درد و لذت سیاهی چشماش معلوم نبود.

https://www.pixhost.to/show/67/30398417_9.gif

.کیرمو عین دریل میکردم تو سوراخش .بعد از چند دقیقه دیگه بدنش کاملا شل شده بودو در اختیار من بود . برای اینکه سریع تر آبم بیاد همه ی وزنم رو انداختم روش .اینطوری بعد از 2 دقیقه تلمبه زدن حس کردم دارم ارضا میشم...سریع بلند شدم سر پریسا رو گذاشتم لبه مبل و کیرمو گذاشتم دهنش..یکم ناز میکرد برای خوردن آب کیرم و حریف من نمیشد..بالاخره آبم اومد و مجبورش کردم همه شو قورت بده .سر کیرمو میمالیدم به لبای کوچولو و نرمش و خیلی حس خوبی میداد بعد از ارضا شدن.

https://www.pixhost.to/show/67/30398437_10.gif

.. .بعدش دیگه بلند شدیمو یه دوش آب داغ دو نفره گرفتیمو رفتیم سمت فرودگاه.. معلوم بود مدت ها بود به اندازه این 24 ساعت حال نکرده .تمام طول مسیر هوایی تو بغلم خوابیده بود. وقتی رسیدیم آخرای شب بود . بردمش دم در خونه ش..تازه اونجا بود که فهمیدم پریسا خونه مجردی داره .. با اینکه شدیدا اصرار کرد برم پیشش .ولی واقعا خسته بودم. ازش خداحافظی کردمو رفتم سمت خونه ...

ادامه دارد.
     
  
مرد

 
داستان توپیه دمت گرم
ولی موندم چرا زود ادامشو نمیزاری؟؟؟
     
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

عشقی که با سکس خشن بوجود آمد


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA