ارسالها: 12860
#356
Posted: 8 Jun 2017 03:31
۱۰ نکته در حاشیه عملیات تروریستی تهران
۱- بسیاری از ما تا به حال به ساختمان مجلس شورای اسلامی نرفته ایم، از جزییات امنیتی آن خبر نداریم، مقوله ای مثل ترور و عملیات ضدتروریستی بسیار پیچیده است، قطعا" خطاهایی رخ داده اما از تحلیلهای فضایی در مورد این ماجرا خودداری کنیم.
۲- از خون، کره نگیریم! در حالیکه تن مجلس از خون و باروت تاول زده بود، عده ای از مخالفان دولت به روحانی حمله کردند که این نتیجه مذاکره است و بیا برو با تروریست ها مذاکره کن!.. این ادبیات همان اندازه چندش آور است که اگر رئیسی الان رئیس جمهور بود دوستداران روحانی می گفتند: اسلحه بدهید دست رئیسی برود تروریست ها را بکُشد! این عزیزان چرا اینقدر خوشحال هستند؟ چطور می توانید این همه از مذاکره بدتان بیاید و تشنه جنگ باشید؟ ممکن است باورتان نشود ولی جنگ واقعی، قصه "کیو کیو بنگ بنگ" فیلم ها نیست و به قصد کُشت به آدم شلیک می کنند! عقده گشایی های سیاسی را بگذارید برای وقت بهتر. شرم را بیشتر از این خجالت زده نکنیم.
۳- پیش تر هم در مورد پلاسکو نوشتم که ما آموزش ندیده ایم، نمی دانیم در مقابل اتفاقهایی از این دست باید چکار کنیم؟ اگر ترقه ای در مترو بترکد باید فرار کنیم؟ سرجایمان بایستیم؟ با چکش شیشه ها را بشکنیم؟ نشکنیم؟ ما در قلب خاورمیانه زندگی می کنیم، به ما و بچه های ما آموزش بحران بدهید لطفا".
۴- این جماعت موبایل به دستی که اطراف بهارستان جمع شده بودند دنبال چه بودند؟ این عطش کی فرو می نشیند؟ سر ماجرای پلاسکو با این شیوه کم آدم کُشتیم که هنوز حمله می کنیم برای عکس و فیلم گرفتن و به دست و پای نیروهای امنیتی و اورژانس می پیچیم؟
۵- صدا و سیما؟... این رسانه چند بار باید نشان بدهد که ناتوان است؟ در اوج بحران و التهاب مردم برای شنیدن خبر، گفتگو در مورد شهریه مهدکودکها دهن کجی به افکار عمومی نیست؟
۶- ترور یک واقعیت در دنیای امروز است. وقتی بروکسل آرام و منچستر شادمان آن را تجربه می کند، نباید از رخ دادن آن در تهران غافلگیر شویم. مرگ در خاورمیانه، کسب و کار است. تلخ تر اینکه با نام و یاد خدا، آن هم در ماه مهمانی خدا صورت گرفت!
۷- امروز برای اولین بار بسیاری از جوانترها مزه تلخ ابتدای دهه ۶۰ را چشیدند. چیزی که در فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" گوشه هایی از آن به نمایش گذاشته شد. این کشور از طوفانها و بحرانهای بسیاری گذشته شده است. با همه گله ها دوستش داشته باشیم.
۸- احساس امنیت، از خود امنیت ارزشمندتر است. امروز اندکی ناامنی را تجربه کردیم، حفظ امنیت و آرامش این کشور کار دشواری است. کار کسانی است که کمتر حرف می زنند، پیش چشم دوربین ها ژست نمی گیرند، وعده نمی دهند، فریاد نمی زنند. قدردان فداکاران واقعی وطن باشیم. هر نامی که دارند؛ نوپو، پاسدار، تکاور، بسیجی ...
۹- عکسهای منتشر شده باز هم نشان دهنده آشفتگی عجیب در همه چیز است. عکاس بدون جلیقه ضد گلوله در خط مقدم، نیروی امنیتی اسلحه به دست با لباس شخصی و بدون کلاه و پوتین، اشتیاق موتورسواران برای ورود به صحنه، پوشش خبری توام با تکذیب متوالی و ... ما همیشه غافلگیر می شویم. فرقی نمی کند چه حادثه ای باشد، ناف مان را با غافلگیری بریدهاند.
۱۰- اتفاقات تلخ در ایران به شدت همدلی ایجاد می کند. فضای شبکه های اجتماعی لبریز از احساسات است. انگار از نو عاشق ایران شده ایم. انگار باید حتما" زامبی های داعش در بهارستان گلوله شلیک می کردند تا ما را از خواب بیدار کنند و یادمان بیاید چقدر به همدیگر نیاز داریم، چقدر این سرزمین را دوست داریم... این اتحاد همیشگی باد.
احسان محمدی
Make the REST of your life, the BEST of your life