انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ورزش
  
صفحه  صفحه 101 از 192:  « پیشین  1  ...  100  101  102  ...  191  192  پسین »

Sports News | اخبار ورزشی


مرد

 
پست اول:



می‌دانم اما کاش نمی‌دیدم
در حاشیه حضور خانم‌ها در بازی والیبال ایران و بلژیک





۱-دوربین روی جمعیت خانمهای حاضر در استادیوم (بازی ایران - بلژیک) حرکت می‌کند. چند صد نفری می‌شوند. منظم نشسته‌اند و دستها را جلو آورده‌اند و به شکل منظم دست می‌زنند. دستها از آرنج خم شده‌اند تا کف‌زدنشان خیلی جلب توجه نکند. ناخودآگاه یاد تصاویر تماشاگران حاضر در استادیوم های پیونگ یانگ افتادم. در ادامه حرکت دوربین متوجه علت ماجرا شدم. در جلوی هر قسمت تماشاگران خانم و درست کنار نرده‌ها و پشت به میدان بازی،یک خانم با پوشش متفاوت ایستاده است و از روبه‌رو به آنها نگاه می‌کند، در راه‌پله میان سکوها هم دو خانم دیگر ایستاده‌اند و با وظیفه‌شناسی شگفت‌انگیزی چشمشان را بر روی تماشاگران خانم می‌گردانند. مانند مبصرهایی سخت‌گیر. شبیه به همان اتفاقی که به تازگی در کنسرت‌های پاپ رخ می‌دهد. آنجا هم آقایان و خانم‌هایی هستند که با سماجت و نور چراغ قوه مواظب تماشاگرها هستند.


اینجا تصویر این‌گونه تمام می‌شود: یکی از این خانم‌های مراقب بر می‌گردد و دوربین را می‌بیند و به سمت دوربین حرکت می‌کند و تصویر قطع می‌شود.


۲-همیشه سعی کرده‌ام واقع‌گرا باشم. می‌دانم همین حضور محدود این خانم‌های تماشاگردستچین‌شده در این مسابقه می‌تواند چه هزینه‌ای بر فدراسیون والیبال تحمیل کند. می‌دانم عکس و فیلمهای منتشرشده از خانمهای شاد با صورتهای رنگ‌شده که بی‌پروا دست می‌زنند و تیم ملی را تشویق می‌کنند چه‌قدر برای دستگاه ورزش هزینه به بار آورده است. می‌دانم چه بدبینی عمیقی میان برخی از طیفهای اجتماعی (هرچند در اقلیت) نسبت به حضور خانم‌ها در چنین مکان‌هایی وجوددارد. می‌دانم که باید سوءتفاهم‌ها را پله پله برطرف کرد تا مقاومت‌ها در مقابل حضور زنان در بازیهای ملی کاسته شود. می‌دانم که باید صبوری کرد. می‌دانم که باید مواظب شکافهای اجتماعی و ایدئولوژیک باشیم و می‌دانم که آن خانمهای مراقب، تنها داشتند وظیفه محوله را انجام می‌دادند. اینها را می‌دانم و با این‌حال نمی‌توانم بر این دغدغه ذهنی‌ام غلبه کنم:‌ کاش چنین صحنه‌ای را،‌کاش چنین میزانسنی،کاش تصویر خانمهای محتاط تماشاگر و آن خانمهای مبصر سخت‌گیر را هیچ‌وقت نمی‌دیدم.

آرش خوش‌خو (روزنامه‌نگار)
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
پست دوم (مرتبط با پست اول)


رادیکال نبینیم؛ همین خانم‌های مأمور می‌توانند درهای آزادی را روی بانوان باز کنند




«آرش خوشخو»ی عزیز از ‌حضور حداقلی بانوان در ورزشگاه آزادی نوشته بود. از اینکه درک می‌کند شرایط را اما تمثیل او از شباهتهای این حضور نمادین بانوان در آزادی به حاضرین ورزشگاه پیونگ‌یانگ، شاید در منطق درست باشد اما حداقل حالا بهترین راهکار در مرحله گذار به سوی بازکردن درهای استادیوم‌ها روی بانوان است؛ وعده‌ای که سلطانی‌فر قول داده در دولت دوم روحانی عملی شود. نکته اینجاست که آرش عزیز اگرچه گفته و در تیتر مطلبش آورده «درک می‌کند اما کاش نمی‌دیده»، ولی تنها قسمت خالی لیوان را دیده است. قسمت احساسی که در این سالها همه ما زیاد به آن پرداختیم و شاید برایش هزینه‌های زیادی پرداخت شده است.

خانمها و آقایانی که روز بازی با بلژیک و بازیهای بعدی والیبال در سالن آزادی بودند، بیشترشان نه تحت نظر وزارت ورزش و حراستش بودند و نه از نیروهای محترم انتظامی برای حضور و برقراری امنیتشان، برنامه‌ریزی شده بود. آنها که آمده بودند شاید اصلاً خیلی علاقه‌ای به والیبال هم نداشتند. بی‌شک آرش درست می‌گوید؛ همان‌طور که «طیبه سیاوشی»، نماینده مردم تهران، درست گفته بود. شاید کمی بیشتر از انگشتان دو دست از این جمع بانوانی که در ورزشگاه بودند، اگر قرار بود بلیت بخرند، خود را به سایت مسابقات می‌رساندند و بلیت می‌خریدند تا آن شب و آن ساعت در ورزشگاه آزادی باشند. اصلاً شاید خیلی از این خانمهای محترم به عنوان مأموریتی کاری کنار تیم ملی ایران در ورزشگاه دوازده‌هزار نفری قرار گرفته بودند؛ اما از یاد نبریم آنها اگر نبودند، امروز این هیجان برگزاری مسابقات را در تهران لمس نمی‌کردیم.


یادم هست سال ۱۳۸۴، تیم ملی با بحرین بازی داشت؛ مسابقه‌ای که اگر می‌بردیم، می‌رسیدیم به جام جهانی. بازی افتاده بود درست در کوران انتخابات ریاست جمهوری. رییس دولت اصلاحات، آن روز خودش تصمیم گرفته بود به ورزشگاه برود. آن روز گروهی از فعالان حقوق زنان جمع شده بودند که بیایند ورزشگاه؛ حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر بودند. مهرعلیزاده و محمد باقر قالیباف در ورزش و نیروی انتظامی (آن روز فرمانده میدان، محمد طلایی بود؛ از نزدیکان به قالیباف که هنوز در نیروی انتظامی بود)، هردو نمی‌خواستند موضعی منفی درباره ورود بانوان داشته باشند، تا شاید اثری منفی در نتایج برایشان نداشته باشد. دولت اصلاحات هم که اصلاً دلیلی برای ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها نمی‌دیدند و مجبور به اجرای تکلیفی بودند که گروه‌های ارزشی بر اجرایش پافشاری داشتند. آن جماعت اما با پلاکاردهای رادیکال آمده بودند. فکر می‌کردند سد را می‌شکنند، می‌روند داخل و دیگر درهای استادیوم‌ها تا ابد به روی دختران باز می‌شود. آنها آن روز ابتدا، برخورد تندی را دیدند و در نهایت به شکلی وارد شدند و دو ردیف از VIP ورزشگاه در اختیارشان قرار گرفت؛ اتفاقی که آخرین حضور بانوان در ورزشگاه‌های فوتبال شد؛ حتی برای دختران خبرنگار!

آن زمان دخترها، هم والیبال می‌دیدند و هم بسکتبال. لیگ برایشان آزاد بود. بعد از آن اتفاق و آن روز اما سخت‌گیری‌ها خیلی بیشتر شد. فشارها به سمتی رفت که در دولت احمدی نژاد، مراجع مذهبی به‌طور رسمی مخالفتشان را -که تا قبل از این، نظر مشورتی بود- علنی کردند. دیگر درهای سالن‌های والیبال و بسکتبال را هم روی خانم‌ها بستند. شرایطمان شد شرایطی که امروز برای ورود بانوان به استادیوم‌ها داریم.

حالا هم همه ما دنبال حل یک مشکلیم؛ ورود خانواده‌ها به ورزشگاه‌ها. تازه قبل از همه ما، دولت، وزارت ورزش و معاونت بانوان است که دارد در خط مقدّم می‌جنگد. روزی محمود گودرزی می‌گفت: «رفتم نشستم و گفتم تکلیف را مشخص کنید؛ یا خانم‌ها می‌آیند و ما در تهران والیبال برگزار می‌کنیم، یا قیدش را می‌زنیم». این حضور ۳۰۰ نفری، حاصل همان نشست است. سال بعد این ۳۰۰ نفر، احتمالاً می‌شوند ۷۰۰ نفر و سالهای بعدش با کم‌شدن حساسیتها و دیدن اینکه قرار نیست با آمدن خانمها به ورزشگاه، سقف ورزشگاه روی سرمان آوار شود، حساسیتها هم کم می‌شود.

این حقیقتی است که باید همه یادمان باشد. ما برای رسیدن به آزادیهای مشروط، نیاز به رفتارهای رادیکال نداریم. باید رفرم کنیم. باید دنبال تغییر محسوس باشیم. دنبال تغییری که نیاز به تنش نداشته باشد. بیایید باور کنیم آن خانمی که به حکم وظیفه مأمور شده تیم ملی والیبالش را تشویق کند، درست هم‌سو با همه آنهایی پیش می‌رود که هدفشان بازکردن درهای استادیوم‌ها به روی بانوان است.


فرهاد عشوندی / دبیر سرویس ورزشی خبرآنلاین
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  
مرد

 
پست سوم (بیشتر در پاسخ به پست قبلی)



رادیکال نمی‌بینیم؛ با خانمهای مأمور نمی‌توان به آزادی رسید



«فرهاد عشوندی» در یادداشتی با یادآوری برخی خاطرات سالهای نه‌چندان دور، به ‌ما یادآوری کرده که چرا باید نیمه پر لیوان را ببینیم و با نوشتن مطلبش، به‌نوعی پاسخ «آرش خوشخو» را داده که اعلام کرده بود کاش این صحنه‌ها‌ که تعدادی مبصر برای بانوان گزینشی در ورزشگاه گذاشته‌اند را نمی‌دید. به‌نظرم همکار عزیزمان بعضی از موارد مهم را فراموش کرده است.

یک – حضور این بانوان در ورزشگاه آزادی نه در راستای فشارهای وزیر محترم ورزش بوده و نه نهادهای مرتبط با آن. واقع‌بینانه نگاه کنیم، می‌بینیم تنها نهادی که برای حضور بانوان در ورزشگاه‌ها فشار آورد، کنفدراسیون جهانی والیبال بود که با تهدیدی سفت و سخت ما را مجبور کرد بالاخره عده‌ای خانم را به ورزشگاه راه بدهیم. نیک می‌دانیم اگر چنین تهدیدی نبود امروز همین تعداد محدود خانم‌های دکوری هم در ورزشگاه حضور نداشتند. اگر بنا بود این خانمها حضور نداشته باشند، کلاً باید قید میزبانی را می‌زدیم و با محرومیتهای جدّی و طولانی‌‌مدت مواجه می‌شدیم.

دو – عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها، ضدّ نظم اجتماعی‌ست. حضور گزینشی و نمایشی آنها هم به همین شکل. رهبر معظم انقلاب بارها بر دموکرات‌بودن کشور تاکید کرده و انتخابات اخیر را نمادی از دموکراسی در ایران دانستند. یکی از گفتمانهای اصلی این انتخابات، مسأله حقوق بانوان بود. رییس‌جمهور در مدت‌زمان انتخابات، بارها وعده تحقق کامل و اجراشدن منشور حقوق شهروندی را داد و یکی از دلایل گرویدن جوانان به ایشان همین مسأله بود. می‌دانیم که یکی از ارکان سنجش دموکراسی، آزادی و حقوق برابر زنان نسبت به مردان است.

سه – ما در مورد بدیهی‌ترین حقوق مردم صحبت می‌کنیم. اینکه بخواهیم بانوان در ورزشگاه‌ها حضور داشته باشند، به ‌خودیِ خود، خواسته عجیبی‌ست و در جامعه مدرن ایران اصلاً نباید این مسأله مطرح شود؛ اما حالا که بنابر شرایط مطرح‌شده واقعاً نباید به حداقلها راضی بود. رضایت به حداقلها سرانجام خوبی ندارد.

چهار – گفتمانی که فرهاد عشوندی با نوشتن یادداشتش نماینده‌ آن شده، این روزها در فضای مجازی بسیار پرکار است؛ اینکه هواداران رییس‌جمهور از او تقاضای تحقق وعده‌هایش را دارند، و عده‌ای دیگر از هواداران رییس‌جمهور، دیگران را به سکوت فرامی‌خوانند و می‌گویند رادیکال برخورد نکنید. ولله که حق ورود بانوان به ورزشگاه خواسته رادیکالی نیست. مثل اینکه از رییس‌جمهور تقاضای اجرای بی‌چون‌وچرای قانون اساسی را داریم و به رادیکال‌بودن محکوم می‌شویم. این نگاه بسیار آسیب‌زاست. رضایت به حداقلها ما را در شرایط فعلی نگه نمی‌دارد، بلکه ما را به عقب هول می‌دهد. هرگز خواسته ما این نبوده که عده‌ای خانم نمایشی در سالن والیبال حاضر باشند، و اتفاقاً این موضوع را به‌نوعی عقب‌گرد می‌دانیم.

پنج – حالا که در یک کشور آزاد زندگی می‌کنیم و می‌توانیم خواسته‌های خود را بدون هیچ هزینه‌ای فریاد بزنیم، چرا به این حضور بانوان نمایشی و دکوری معترض نباشیم؟ چرا به ‌حضور مبصر برای همین بانوان نمایشی معترض نباشیم؟ سوءاستفاده نمی‌کنیم؛ چرا از رییس‌جمهور نخواهیم همه‌چیز مانند روزهای انتخابات باشد؟ خود رییس‌جمهور هم که در اولین نشست خبری‌اش بعد از انتخابات، همین را می‌خواست. حالا اگر ما هم این را بخواهیم رادیکال می‌شویم؟

شش – بازهم باید در مورد آسیب‌زابودن عدم حضور بانوان در ورزشگاه‌ها صحبت کرد. اگر وضعیت همین‌طور پیش برود، زنان در جرم و جنایت از مردها جلو خواهند زد؛ چون کمتر دیده می‌شوند. حقشان داده نمی­‌شود و این تل‌انبارشدن­‌ها، یک توده بسیار خطرناکی از نداشته‌ها و سرکوبهای اجتماعی را به‌وجود می‌آورد که از آن به عنوان جِرم بحرانی یاد می‌شود. با حضور زنان در ورزشگاه‌ها، به شما قول می‌دهم که اوضاع دگرگون خواهد شد. ما اگر به این اصل باور داشته باشیم، هرگز به حضور دکوری بانوان دل خوش نمی‌کنیم و انتقاد به این وضعیت را رادیکالیسم نمی‌بینیم.


علی کربلایی
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  ویرایش شده توسط: mahdi75   
مرد

 
پست چهارم از خانم نظرآهاری




ورود زنان به استادیوم مطالبه‌ای رادیکال نیست!





همکار گرامی آقای فرهاد عشوندی با نوشتن نقدی بر مطلب آرش خوش‌خو، گفته است که در موضوع «ورود زنان به استادیومهای ورزشی» نباید نگاه رادیکال داشته باشیم و شایسته‌ است به همین تعداد کم ۳۰۰ نفره قانع باشیم تا راه برای ورود زنان به استادیومها اندک اندک باز شود.


۱. سرویس ورزشی خبرآنلاین در چند روز گذشته با انتشار اخبار عجیب اعلام کرده بود که بلیت‌فروشی برای زنان انجام می‌شود و درهای آزادی سرانجام به روی زنان باز می‌شود و ... این خبر در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد و زنان و دختران علاقه‌مند و بی‌خبر هم مرتب به سایت فدراسیون مراجعه می‌کردند و اینجا و آنجا به خبر منتشر شده ارجاع می‌دادند، درحالی‌که اساسا در سایت فدراسیون هیچ بلیتی برای زنان موجود نبود و از میان جمع سیصد نفره اختصاص یافته به زنان، تنها سی نفر تماشاگر عادی در استادیوم حاضر بودند.


۲. آقای عشوندی در بخشی از نوشته‌شان گفته‌اند؛ زنانی که در جریان بازی ایران و بحرین توانستند وارد استادیوم شوند با شعارهای رادیکالی که به همراه داشتند، موجب شدند تا از آن پس ورود زنان به مسابقات بسکتبال و والیبال نیز ممنوع شود! من به عنوان کسی که سالهاست در جریان کمپینهای مختلف ورود زنان به استادیوم هستم و از قضا آن روز به یادماندنی را هم که "روسری سفیدها" وارد ادبیات جنبش زنان در ایران شدند، خوب به خاطر دارم لازم می‌دانم یادآوری کنم که حضور زنان در بازی ایران و بحرین در ادامه اعتراضات آنان به "ممنوعیت حضور زنان در استادیومها" بود. از آنجایی که این حضور و اعتراض، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت و رسانه‌های پرشماری برای پوشش اخبار در ایران حضور داشتند، نیروی انتظامی پس از ممانعت اولیه با رایزنی‌های برخی مقامات اجازه داد که در نهایت بیست زن وارد استادیوم شوند. از حضور آن روز زنان در استادیوم هیچ عکس یا نوشته‌ای وجود ندارد که نشان دهد آنها شعارهای رادیکالی همراه داشتند. آیا به زعم نویسنده نوشته‌هایی مانند " ما نیم دیگر هم حق دیدن داریم"؛" استادیوم صدهزار پسری"،" نیمی از استادیوم آزادی حق ماست"، شعارهای رادیکال به نظر می‌آید؟ آن حضور بیست نفره در استادیوم هم همانطور که اشاره شد تنها به دلیل همزمان بودن با انتخابات ریاست جمهوری، رقم خورد وگرنه، نه زنانی که آن روز وارد استادیوم شدند فکر می‌کردند پس از آن تا ابد درهای استادیوم به روی زنان باز می‌ماند نه خود مقاماتی که آن روز مجوز حضور زنان را صادر کردند، بنایشان این بود که بعد از آنهم این روند را ادامه دهند. کمپین روسری سفیدها از مدتها قبل بارها و بارها در برابر استادیوم حاضر شده بود و به جز دست و پای شکسته، هیچ چیزی عایدش نشده بود بلکه فقط توانسته بود صدایی را در ایران بلند کند. صدایی که باعث شد جعفر پناهی فیلم آفسایدش را به روسری سفیدها تقدیم کند.


۳ . حضور زنان تا سال ۹۱ در استادیوم‌های والیبال و بسکتبال آزاد بود. آخرین حضور آنها به بازی ایران و ژاپن در ۱۸ شهریور ماه ۹۱ برمی‌گردد. مشاهده می‌کنید که از سال ۸۴ تا ۹۱، زمان زیادی طی شده است و اساسا اعتراض روسری سفیدها و در نهایت حضورشان در ورزشگاه آزادی، ربطی به ممنوعیتهای بعدی ندارد. گفته می‌شود در جریان این آخرین حضور، به دلیل ازدحام بیش از حد جمعیت فاصله تعبیه شده میان زنان و مردان تماشاگر از بین می‌رود و شماری از افراد هم که از قبل در استادیوم حضور داشتند بلافاصله با عکسبرداری جهتدار، به ثبت این اختلاط می‌پردازند و فردای آن روز، تصاویر را برای دفتر مراجع در قم و برخی نهادها ارسال می‌کنند. دقیقا از همان روز و از همان ماجرا، ورود زنان به مسابقات والیبال و بسکتبال هم ممنوع شد. احتمالا اگر اینها را از خود مسئولان فدراسیون نیز بپرسید تأیید می‌کنند و هیچ‌کدام حرکت اعتراضی شماری از فعالان زن را که اتفاقا برای اولین‌بار ذهن جامعه را به سمت موضوع" محرومیت زنان از حضور در استادیوم‌ها" سوق دادند، رادیکال نمی‌دادند و آن را دلیلی بر محرومیت های بعدی نمی‌بینند.


۴ . بعد از تهدید فدراسیون جهانی والیبال که در صورت اجازه ندادن به زنان برای ورود به ورزشگاه، والیبال ایران با محرومیت مواجه می‌شود، قرار بر این شد که شماری از زنان به صورت کاملا گزینشی وارد ورزشگاه شوند. این را شخص آقای داورزنی در جلسه‌ای که دو سال پیش با ایشان برگزار کردیم عنوان کردند و همینطور هم شد. هم پارسال و هم امسال، این روند دارد پیگیری می‌شود. تعدادی از بازیکنان، خانواده‌ها و کارمندان فدراسیون در جایگاه اختصاص یافته به زنان می‌نشینند تا نشان دهند در ایران محرومیتی وجود ندارد. در حالی‌که زنان علاقه‌مند به حضور در استادیوم همچنان از پشت قاب تلویزیون مسابقات را دنبال می‌کنند و برای خودشان رؤیا می‌بافند. دقت کنید که هنوز هیچ گشایشی رخ نداده است که برای آن خوشحالی کنیم و از دیگران بخواهیم رادیکال نباشند و حتی حضور مأمورانی که مرتب در استادیوم به زنان توصیه‌های ارشادی می‌کنند را مثبت ارزیابی کنیم.


۵ . چندماه پیش برای دیدن مسابقه فوتسال بین دو تیم دانشگاه آزاد و ملی حفاری به ورزشگاه سرپوشیده دانشگاه علوم و تحقیقات رفتم. ورزشگاه کاملا زنانه بود و هیچ مردی در آن حضور نداشت، با این حال مرتب در جریان تشویق و در میانه بازی، خانم‌هایی خیره به تماشاگران می‌گذشتند و هرازچندگاهی تذکر اخلاقی می‌دادند تا جایی که حتی یک‌بار به طرز نشستن ما هم خرده گرفتند که چرا موقع نشستن پاهایتان زیادی باز است! این سطح از توهین و تحقیر را ما به خوبی می‌شناسیم، اما گمان نکنم هیچ‌کدام از مردان تماشاگر تصوری راجع به آن داشته باشند! به نظرم می‌رسد که اگر قرار باشد کسانی در مورد این حضور گزینشی سیصدنفره حرف بزنند و آن را خوب یا بد بدانند، زنانی هستند که سالهاست دارند برای این حق می‌جنگند و هزینه می‌دهند و پاپس نمی‌کشند. اگر امروز هم این دغدغه تبدیل به موضوعی همگانی می‌شود، حاصل همان دست و پاهای شکسته‌ای است که از سال ۸۳ و قبلترش، زنان از برابر استادیوم آزادی با خود به خانه آوردند. حاصل همان حضور بیست نفره در آزادی، حاصل سالها اعتراض کردن و عقب ننشستن. اگر بنا بود، ما با این تفکر که نباید رادیکال باشیم نسبت به مطالباتمان کوتاه می‌آمدیم، در این سالهای طولانی حتی یک قدم هم به پیش نرفته بودیم، چراکه اساسا زنان و حقوقشان در ایران موضوعی رادیکال است. بنابراین آقای عشوندی گرامی، آن کسانی که درهای استادیوم را به روی زنان باز می‌کنند، همین فعالین مدنی هستند که بیش از یک‌دهه است این مطالبه را دنبال می‌کنند نه آن خانم‌های مأمور با توصیه‌های ارشادی!


شیوا نظرآهاری (روزنامه‌نگار)
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  ویرایش شده توسط: mahdi75   
مرد

 
بی‌خانمانی تیم ملی فوتبال دستی ایران در هامبورگ





صحبت از بی‌خان‌مان بودن تیم ملی فوتبال روی میز ایران در آلمان است، آن هم علیرغم پرداخت کامل هزینه سفر. بعد از رسیدن به هامبورگ ساعت‌ها زیر باران در ایستگاه اتوبوس ماندند تا در نهایت به هتل بروند، البته برای یک شب. اما شب‌های بعدی را در لابی هتل و مساجد شهر خوابیدند.

هیچکس هم پاسخگو نبود اگر اتفاقی برای یکی از این ورزشکاران رخ می‌داد. آیا شان و شخصیت ورزشکار ایرانی این است که در خیابان بخوابد؟


پیگیری ورزشکاران برای گرفتن مابقی هزینه و مطالبات‌شان با مسئولان انجمن فوتبال روی میز نه تنها جوابی نداشت بلکه منجر به تغییر برخی از روسای کمیته‌های این رشته در استان‌ها از جمله اصفهان شد، رئیس هیاتی که خود در تیم پیشکسوتان است و فرزندانش ملی پوش.
     
  
مرد

 
تیم ملی فوتبال ایران با پیروزی مقابل ازبکستان به جام جهانی 2018 روسیه صعود کرد




تیم ملی فوتبال ایران با پیروزی برابر ازبکستان قاطعانه و بعنوان سومین تیم صعود کننده به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه صعود کرد



عرض شادباش به تمام ملت ایران!
زنده باد افتخارآفرینان
     
  ویرایش شده توسط: limoshirin65   
مرد

 



جدول گروه A مقدماتی جام جهانی؛صعود ایران به جام جهانی و دو بازی تشریفاتی در انتظار شاگردان کی روش


     
  ویرایش شده توسط: limoshirin65   
مرد

 
کارلوس کی‌روش دستبند طلا و مچ‌بند دستش را به مهدی تاج هدیه داد.




به گزارش خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری ایسنا ، بعد از صعود تیم فوتبال کشورمان به جام جهانی، کارلوس کی‌روش دستبند طلا و مچ‌بند دستش را به مهدی تاج هدیه داد.

لازم به ذکر است ۱۰ درصد پاداش صعود تيم ملی به جام جهانی توسط فيفا به كی‌روش پرداخت می‌شود.
     
  
مرد

 
علی کریمی سرمربی نفت ‌تهران شد





این تصمیم بعد از جلسه طولانی کریمی با مدیران نفت قطعی شد و وی به عنوان سرمربی روی نیمکت تیمی می‌نشیند که بعد از مشکلات شدید مالی به امید حضور موفق در مسابقات فصل آینده لیگ است.

کریمی 38 ساله یکی از مهمترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که تجربه چندانی در امر مربیگری ندارد اما مدیران نفت قصد دارند با دو دستیار قوی این کمبود او را پوشش دهند و کریمی را به عنوان سمبل جدید نفت معرفی کنند.

نفت سال گذشته علی دایی را به عنوان سرمربی بالای سر خود داشت و به همراه این مربی نفت با فتح جام‌حذفی در جمع آسیایی ها قرار گرفت. البته مشکلات مالی باعث شده تعداد زیادی از بازیکنان این تیم از باشگاه بروند و اگرچه نفت به دنبال بازگرداندن آنهاست اما بعید است این اتفاق رخ بدهد پس اولویت، بر مذاکره با بازیکنانی خواهد بود که در فهرست کریمی جای گرفته‌اند.
     
  
زن

 
limoshirin65
اقا ی علی کریمی ،با اخلاق و با شخصیت
تاخیر نکن حکم بده حاکم احساس
تا موی من و دست تو و شانه مهیاست
سازی بزن و سوز دل خسته دوا کن
     
  
صفحه  صفحه 101 از 192:  « پیشین  1  ...  100  101  102  ...  191  192  پسین » 
ورزش
ورزش

Sports News | اخبار ورزشی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA