انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4

اقوام مادری


مرد

 
اقوام مادری قسمت 10
ادامه قسمت 9

بلند شد ،درحالی که لمبه ها و سینه هاش به هوا پرت میشدن به سمت اتاق خوابش دوید و من رو هم با خودش برد .از توی کشو میز کاندوم در اورد .ضربه ی محکمی به سینم زدو منو روی تخت پهن کرد .درحالی که کاندومو روی کیرم میکشید گفت:
_تاخیریه ،برای اسپری دیر شده
بعد از گذاشتن کاندوم بالا امدو روی سرم نشست .واقا نمیتونستم نفس بکشم .هزچند ثانیه کونش رو از روی سرم بلند میکرد و دوباره میزاشت .هر بار که کونسو رو سرم میزاشت جیغ میکشید
_جون ،بکن خودمی ،بخورش ،همش مال خودته ،جون کون منم مثل دخترم بخور ،مادر و دخترو باید باهم بگای
بلاخره کونش رو برداشت و حالت داگ استایل گرفت و قمبل کرد.هیچ چیز جز جوراب شلواری مشکیش تنش نبود .به سختی بین کونش سوراخ کسش رو پیدا کردمو کیرمو باهاش تنظیم کردم .از بالا تا پایین طول کسش رو با کیرم میمالیدم . صداش خونه رو پرکرده بود و به نحو وحشت ناکی جیغ میکشید .تو هیچ پورنی هم تاحالا ندیده بودم یه زن این طوری از ته دل جیغ بزنه .التماسم میکرد .
آتیش گرفتم ،تورو خدا بکنم جرم بده ،جون خاله ،مرگ خاله جرم بده ،دارم میمیرم ،،،،،جرم بده مااااااادر جنده بکن منو ،
بلاخره سر کیرم رو وارد کسش کردم .اینقدر اروم این کارو انجام دادم که حدود 5 ثانیه طول کشید . دیگه صدایی ازش در نمیومد نفسش رو حبس کرده بود .اروم اروم کیرم رو تا ته تو کسش جا دادم که با یه اه بلند جواب داد.
_اهههههه،تو چرا ساکتی ؟؟؟از کوس خاله خوشت میاد ؟تا حالا کون به این بزرگی کردی ؟تاحالا سینه ی طبیعی اینجوری دیدی؟؟
روش خم شدمو سینه هاشو چنگ زدم .در گوشش گفتم :
_ هیچ کلمه ای برای توصیف این لحظه ها پیدا نمیکنم ،هرچی بگم چیزی نیست .
_جوووون
دوباره صاف واستادم .دیگه مت تلمبه نمیزدم .خودش عقب جلو میشد .کونش مثل ژله میلرزید . هر از گاهی یه سیلی به کونش میزدم .طرف راست کونش از سیلی های من کامل سرخ شده بود .5 دقیقه به همین منوال گذشت.تا این که خاله من خوابوند و خودش روم نشت (پوزیشن دختر گاوچران ) به سرعت بالا پایین می شد دستامونو به هم گره کردیم.ماندانا شروع به پریدن روی کیرم کرد . شلپ شلپ کل اتاق رو گرفته بود و خاله همچنان به جیغ زدنهاش ادامه میداد.ماندانا روم خم شد ،سینه هاشو چنگ انداختم . خیلی اروم لبش رو رو لبم گذاشت ،چند ثانیه مکث و بعد به طرز وحشیانه ای شروع به خوردن لب های همدیگه میکردم و در همین لحظات خاله سرعت پرش های کونش رو روی کیرم زیاد کرد (بعدا اعتراف کرد که از فیلم های الکسیس تگزاس یاد گرفته {ماندانای واقعی هم عاشق الکسیس تگزاسه })از شدت لذت صدای منم در امده بود . از روم بلند حالت 69 گرفت ،خاله باز با مهرت منحصر به فردش شروع به ساک زدن کرد . منم برای جبران با چنگو دندون به جون کسش افتادم . ماندانا از اعماق وجودش جیغ میکشید و گه گاهیی فریاد میزد
_جرم بده ،جوووووون من جنده تو ام ،ا اوه اوووف
ماندانا ارضا شد .سرش رو از رو کیرم بلند کرده بود و در حال اه و تاله بود که با برخورد ابم به چشم و دماغش و قسمتی از اون که به ته حلقش رفت خندم گرفت و غافلگیر شد.
ی چرخش به خودش دادو دمر، کنارم روی تخت، درحالی که سرش به سمت پاهام بود دراز کشید منم دراز کشیدمو چند تا نفس عمیق کشیدم .دیگه جونی واسم نمونده بود . ولی واقا کون خیلی خوبی داشت خیلی گنده بود .درست مثل سینه هاش .به هر جون کندنی بود سرم به کونش رسوندم و از کون نرمش به عنوان بالشت استفاده کردم .
1ساعت بعد
اصلا نفهمیدم کی خوابم برد . از بست کون خاله بزرگ بود ارتفاع سرم زید شده بود و گردن درد گرفته بودم .ی نگاه به خاله انداختم که هوز دمر بود و درحالی که دو تا دستش رو زیر سرش گذاشته بود به خواب ادامه میداد .بازم کونش نظرمو جلب کرد . پشتش رفتمو روی رون پاش که دسته کمی از کونش نداشت نشستم . لای کونشو باز کردمو با سوراخ کونش ور رفتم .واقابرام جای تعجب بود که چطور میرفت دستشویی ؟با این سوراخ که قطرش از قطر انگشت اشاره منم کوچیکه منم کمتر بود . برخلاف بقیه کونایی که دیده بودم پوست دور مقعدش سیاه نبود کاملا همرنگ پوستش و تمیز بود . بی اختیار دهنمو روش گذاشتم که اه خاله منو اگاه کرد .به کارم ادامه دادم .انگشت اشارمو تو دهن خاله چرخدندمو هر چی تف بود جمع کردم و همرو روی سوراخ کونش ریختم .کیرمو باش تنظیم کردمو به سوراخش چسبوندم .خاله جیغی کشید که تا چند لحظه بعدش گوشم سوت میکشید . خودشو از زیرم در آورد.
_هیچ وقت فکر کردن کون من به سرت نزنه ،هیچ وقت .من آنال سکس نمیکنم .
_جوووون

از اتاق با عصبانیت بیرون زد .
15 دقیقه بعد
از خونه ی خاله بیرون زدم. مامان رو دیدم که با عجله به خونه کاهگلی و متروکه سر کوچه رفت .پشت سرش دوتا از بچه های باشگاه رضا که از فامیلای دورمون بودن رو دیدم که وارد خونه شدن .به سمت خونه دویدم .خونه چیزی بیشتر از چند اتاقک گلی تو در تو نبود . وارد شدم .صدا میومد
_امممممممم ،بخورمت ،
_جون همش برا خودت
_پس من چی
_اینا هم برا تو
_باورم نمیشد
زندگی یه شهوته
     
  
مرد

 
در آینده عکس هایی به مجموع داستان اضافه خواهد شد
زندگی یه شهوته
     
  

 
عاليه ولي قسمت هاي بيشتري بزارممنون
     
  
↓ Advertisement ↓

 
سلام خانم بیاد که باهم صحبت کنیم فدات
سکس
     
  
مرد

 
اقوام مادری قسمت 11
راوی:نیکتا

_جون توی راه پله فهمیدم چ کونی ردیف گردی الحق که دختر همون مامانی اینقدر زبون و دهنم رو مکید ک دیگ دهنم خشک شده بود .به حالت شهوانی بهش گفتم
_اوففففف خاله دهنم خشک شده
ی تف تو دهنم انداختو شروع به خوردن کرد .گردنم رو لیس میزد .ازیر گردن شروع به بوسه زدن کرد تا روی کسم ،درحالی که دستش رو سینه هام بود کسمو لیس میزد .سرشو گرفتمو به کسم فشار میدادم .زبونشو پایین تر برد ،سوراخ کونمو لیس میزد
_نکن خاله نکن ،خودمو نشستم
گوشش به این حرفا بدهکار نبود ،زبونشو تو کونم فرو کرده بود . انگشتشو توکونم کردو زبونشو دوباره رو کسم گذاشت .با سرعت زیادی انگشتشو تو کونم جا به جا میکرد چشامو بستم تا حس بگیرم داشتم پرواز میکردم . برای یک لحظه سنگینی روی شکمم حس کردم .شقایق با لباس روی شکمم نشسته بود و سینه هامو میمالید (شقایق مثل مرضیه مامانش لز بود و البته از سکس های مامانش خبر داشت ولی فرق شقایق با مامانش تو این بود که شقایق فقط همجنسگرا بود و هیچ علاقه ای به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشت .از بین خاله ها همه بجز ماندانا از لز هم لذت میبردن .شقایق عاشق یکی دیگه از خاله هام بود که بعدا بهش میپردازیم )سرشو خم کرد سینه سمت چپم رو ی گاز کوچیک زد ،سرش رو بالا اورد و ی لب طولانی با لب های کلفتش که موجب حسودی من بودن ازم گرفت .شروع به خوردن سینم کرد . مرضیه وحشیا کسم رو لیس میزد و با وجود شقایق طولی نکشید ک ارضا شدم .هیچ جونی برام نمونده بود .مرضیه منو چرخوندن و دمر کرد .شقایق رو میدیدم که درحالی ک به کونش قر میده از اتاق خارج میشد .عوضی جنده حتی افتخار نداد اندامشو زیر لباس ببینیم ،حتی نذاشت لااقل ارضاش کنم ،جنده کون گشاد ،کیر نداشتم دهنش .مرضیه روی سرم نشست .اینقدر کسش رو خوردم تا ارضا شد .بعد از دوش گرفتم مایو پوشیدمو پایین رفتم .شقایق روی تخت با مایو بنفش نشسته بودو داشت لیموناد میخوردسینه های سفت و سربالا و البته بدیهی که به نسبت قدش کوچیکش از زیر مایو دوتیکه خودنمایی میکردن . ما هم رفتیم تو اب .مرضیه گفت :
_شنیدم بابات رفته اهواز
_اره ،کار داشت
_کی میاد ؟
_نمی دونم ولا
_شنیدی آقا جونم واس هفته دیگه همه رو جمع کرده
_واقا ؟ من که چیزی نشنیدم
_ببینم اینبار چی از آقا جونم تیغ میزنی
_اینطور نگو ،دست من نیست که بابا جون منو دوست دارع
_اره ارواح عمت
شقایق بلند شودو حوله رو تنش کردو رفت
_این چرا اینقدر مغروره ؟غرور از چشاش میباره
_به آقا جون رفته .پیش روانپزشک بردمش گفته اینا شخصیتشون جوریه که فقط واسه رهبری به دنیا میان ،شخصیت های قوی دارن و خوب حرف میزنن
_جلل خالق
در باز شد مامان با لباسای خاکی و مو های ژولیده داخل امد .بعد از بوسیدن خاله سمت من امد و یه ماچ منم کرد .بوی گند منی به وضوح پیدا بود .به خاله نگاه کردم اونم با تکون دادن سر فکرمو خوند و تایید کرد .خاله گفت :چی شده ؟
_هیچی
خاله دیگه سوال پیچش نکرد . دست منو کشیدو برد ی گوشه .
_بگو ببینم چیز خاصی تو راه بود ک بخوای بهم بگی ؟

_هیچی ؟
_اااااااااااام ،،چرا بود ؛دو تا پسر خواستن مخ منو مامی رو بزنن ک البته محل نزاشتم بشون
_ارع ولی مامیت حسابی جور تو رو کشیده و از خجالتشون در امده
_اه چی داری میگی خاله
_حالا صبر کن
خاله رو به مامان گفت
_ندا جون لباساتو درار برو اب تنی
_اوا ن چیزی همرام نیست
_همه اینجا هست ،غزیبه هم که نیست فعلا لخ بورو تو اب تا بعد واست حوله میارم
_مرسی واقا بش نیاز دارم
مامان کونشو عقب دادو شلوارشو با زحمت در اورد .جای چندین دست روی کونش پیدا بود که قرمز شده بودن .خاله بهم نگا کردو به لبخند پیروز مندانه بهم نگاه کرد ...
زندگی یه شهوته
     
  
مرد

 
عالی بود
     
  

 
saramb9999

     
  
مرد

 
اقوام مادری قسمت ۱۲
راوی :کسرا

مامان سینهاشو انداخته بود بیرون و دوتا پسر با ولع اونارو میخوردن .حرفای مامان نشان از شهوت بالاش میداد . پسرا رو میشناختم از فامیلای دور بودن .یکی از پسرا که پوست تیره تری داشت پشت مامان رفت ،زانو زدو شروع به خوردن کون مامان از روی شلوار کرد و اون یکی هم وحشیانه لب های مامان رو میخورد .خیلی عصبانی بودم .دستام میلرزید ولی خوب مامان داشت با میل خودش این کارو میکرد من الان جلوش رو میگرفتم ب یکی دیگه میداد(راستش دیدن این صحنه ها کیر خودم رو هم بلند کرده بود )مامان رو سینه پسره که جولوش بود زد و اونو به عقب فرستاد .
_بسه بسه من کیر میخوام .زود زود به من کیر برسونید
یکی از پسرا که پشت بود شلوار رو به همراه شرت باهم در آورد چند تا سیلی به کونش زدو اونو خم کرد طوری که کمرش و پاهاش زاویه ۹۰ درجه داشته باشن .مامان هم از این فرصت استفاده کردو دکمه های شلوار پسره رو باز کردو کیرشو که نیم خیز بود دراورد و شروع به ساک زدن کرد .از پشت هم اون پسره کوس کون مامان رو میخورد
_اوففق بخور جنده بخور اوفففف جوون اینقدر بکونمت که جررررربخوری کوس کونتو برات یکی میکنم
مامان سرشو از کیر برداشتو یه نفس عمیقی کشید:
_شرمنده جونم من کون تاحالا ندادمو ،نمیدم
نزاشت حرف مامان تمام شه ،کیرو فرستاد داخل و شروع به تلمبه زدن کرد ،اون پسره هم از پشت بلند شده و جلو امده بود .حالا پسرا جاهاشونو عوض میکردن کیر این یکی خیلی سیاه تر و ضمخت تر بود مامان داشت واسه کیر جدید ساک میزد که یکدفعه یه آخ بلند گفت .اون یکی کیرشو کرده بود تو کوس مامان و تلمنبه میزد
‌یکی از جلو تو دهن مامان تلمبه میزد یکی هم از پشت تلمبه میزد سینه های مامان به جلو عقب پرتاب میشدن ،صدای اوق زدن مامان و ناله هاشون همه جارو پر کرده بود .اونی که تو کوس مامان گذاشته بود مدام به کون مامان سیلی میزد ،کونش سرخ شدع بود .
_اخ چ کس تنگی داری اخ چقدر داغی تو
_ وای قوربون لبات ،بخورش
پسرا جتشونو عوض کردن ،حالان اون یکی کیرشو لای کون مامان میکشید و بالا و پایین میکرد و بعد خییییلی اروم کیرشو تا اخر فرستاد تو کوس مامان .
مامان کیر پسره رو از دهنش در اورد و چند تا جیق زد و پاهاش شروع به لرزش کردن اینو از موج های تندی که تو روناش افتاد فهمیدم .
_وای مردم ‌،،کشتینم‌‌‌،
یکی از پسرا در حال تلمبه زدن با چند تا نعره زدن کارشو متوقف کرد ۲ تا تلمبه با فواصل بلند زد و کمر مامان رو سفت گرفت ،ابشو تو کوس مامان ریخته بود حدود ۱ دقیقه تو همون حالت بودن که مامان بلند شد یقه اونی که ارضا نشده بودن رو گرفت و با دهنی که تا چند لحظه پیش داشت باشون ساک میزد ازش لب میگرفت و همزمان کیرشو میمالید و تو گوش پسره یه چیزی زمزمه کرد ،مامان خم شد و پسره کیرشو گذاشت رو سوراخ کون مامان ،سر کیرشو اروم فرستاد داخل چند لحظه نگه داشت و بعد با یه ضربه کیرشو تا خایه فرستاد تو کون مامان و افتاد رو مامان و نعره میزد مامانم داشت گریه میکرد،،،،،،،،،،،ارع اون واقا داشت گریه میکرد ،،فکر کنم حرکت اخر خیلی بش فشار اورد .دیگه وقتش بود برم شروع به حرکت که کردم متوجه خیسی بین پاهام شدم .من با دیدن گاییده شدن مامانم ارضا شدع بودم ...کمرم درد گرفته بود .امروز خیلی بهم خدمات داده بود .
زندگی یه شهوته
     
  
صفحه  صفحه 4 از 4:  « پیشین  1  2  3  4 
داستان سکسی ایرانی

اقوام مادری


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA