انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 4 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین »

سکس با ماشین زمان


مرد

 
قسمت ششم از فصل اول

خانم رضایی با شلوار سورمه ای کشی تنگش و کفش پاشنه بلند مشکی و تاپ تنگش که تمام قوص های بدنش توش خودنمایی می کرد تو بغل من بود و منم مشغول دسمالیش بودم. قوص کمرش که منتهی میشد به کون تاقچشه گندش که با هر بار دس کشیدن از تو قوص کمرش تا زیر گودی کونش یه حس عجیب بهم میداد و به خاطر ایستادن یه خورده سفت شده بود و میشد خط شرتشو از رو شلوارش حس کرد و دوس داشتم ببینم چه شکلیه.

سینه های بزرگش که زیر تاپش با خط سوتینش خودنمایی می کرد. و دوس داشتم ببینم نوکش و رنگش چه جوریه. و مک بزنم و بمالمشون و با خودم می گفتم کاش بچه کوچیک داشت تا بتونم از شیرش بخورم تو هر بار مک زدن و ازش لذت ببرم.

قوص شکمش که از زیر تاپش زده بود بیرون و نافش پیدا بود و یه خورده مو داشت که قوصش تا زیر کسش تو شلوارش ادامه پیدا می کرد و منو بیشتر حشری می کرد. رون پرش و گوشتیش که تو اون شلوار تنگ آدمو دیونه می کرد و من مدام میمالدیمش از رو شلوار.

دوس داشتم به اسم کوچیک صداش بزنم. دیگه باهاش حرف می زدم و زهرا صداش می کردم و قربون صدقش می رفتم. زهرای عزیزم، قربون تو برم خوشگل من، تو الان مال منی، الان لختت می کنم و تمام تنتو دسمالی می کنم و مال خودم می کنمت.

تاپشو از تنش درآوردم و اون سینه های خوشگل پیدا شدن با یه سوتین سفید معمولی چون سینه هاش بزرگ بود و نمی تونست اسفنجی بزنه. چاک سین هاش با اون سوتین که سفت به هم چسبیده بود خیلی خوشگل بود. دماغمو بردم لای چاکش و بو کردم. بوی خاصی میداد. بوی تنش که با عطری که زده بود پیچیده بود. رو سینه هاشو بو کردم و بوی خوبی میداد. سوتینشو از پشت باز کردم و سینه هاش از تو سوتین زد بیرون و یه خورده آویزون شد ولی باز خوب بود.

نوک نسبتا بزرگی داشت و گودی دور نوکش پهن بود و قهوه ای. انتظار یه سینه نوک صورتی داشتم ولی نبود. ولی سینش رو به جلو بود و از بغل، فرم خوشگلی داشت و آویزون بودنش خوشگل بود. موبایلمو رو دوربین گذاشتم و از تمام جهات از سین های نازش عکس گرفتم.

سینه هاشو بو می کردم و می مالیدم. نرم و گرم بود و بوشون می کردم. بوی خاص و خوشی داشت. تا حالا نتونسته بودم یه سینه رو از نزدیک اینجوری بو کنم. (مطلب علمی: طبق تحقیقات، هر شخص به خاطر نوع باکتری موجود در پوستش، به علت ترشعات اون باکتری ها روی پوست، بوی مختص به خودشون رو دارن و به همین علت هست که بوی بدن ها با هم متفاوت هست و بعضی ها بد بو و بعضی ها خوشبو تر هستن!)

زیر سینه سمت راستیشو گرفتم و آوردمش بالاتر و نوکشو مک زدم و با اون دستم هم سینه سمت چپیشو می مالیدم. و کنارش قربون صدقشم می رفتم. فدای سین های خوشمزه و خوشگلت برم زهرا جون. موووووو ....

دست چپمو بردم رو قوص شکمش و از رو نافش کشیدم تا روی کسش وسط پاهاش رو شلوارش که جنس نرمی داشت. از رو شلوار و شورتشم میشد کسش رو تقریبا حس کرد و یه تیکه گوشت اضافه رو میشد حس کرد و میمالیدمش با دو چهارتا انگشتام.

نشستم جلوش و از پایین بهش نگاه می کردم و سینه های خوش فرمش که از پایین نمای خوشگلی داشتو دید می زدم. باورم نمیشد دارم خانم رضایی رو اینجور میبینم و راحت دس مالی می کنم تنشو.

موهای شرابی رنگ پریشونش ریخته بود پشت کمرش و به جلو نگاهش قفل شده بود رو به میز من. دکمه شلوارشو باز کردم و زیپشو یواش کشیدم پایین و صدای زیپش تو گوشم طنین انداز شده بود و حس خوبی بهم می داد. شلوارشو از دو طرف کشیدم پایین تا روی کفش پاشنه بلندش. یه شرت آبی کم رنگ معمولی پوشیده بود و خط کسش و فرمشو میشد از زیرش دید. صورتمو بردم رو کسش و بو کردم، با این که یه خورده بو میداد باز هم دوس داشتم بوش کنم، برام همون هم تازگی داشت.

شلوارشو از رو کفش پاشنه بلندش درآوردم به زور. رفتم از پشت به کونش دس زدن و میمالیدمش! تو اون شرتش جا نمیشد و چاپ کونش از بالای شرتش مشخص بود یه خوردش. زیر کونش به خاطر گنده بودنش خط افتاده بود و منم با اون ور می رفتم و تکونش می دادم ولی چون ایستاده بود زیاد تکون نمی خورد. یه خورده چربی داشت و کونش فقط زیر شلوار عالی بود و با چربی هایی که داشت یه خورده تو ذوق می زد.

کونشو بو کردم و می مالیدم. شورتشو کشیدم پایین و از پاهاش درش آوردم. یه خورده مو داشت کونش ولی کم بود و بور، معلوم بود زیاد اهل اپیلاسیون نبود و پاهاشم تیغ میزد و بعضی جاهاش مو داشت. دو طرف کونشو گرفته بودم و کونشو لیس می زدم و باش ور می رفتم. می ترسیدم دیگه این موقعیت پیش نیاد به خاطر همین می خواستم تمام لذت رو از تنش ببرم. وسط چاک کونشو بو می کردم و روشو بوس می کردمو می لیسدم. حالا وقتش بود برم کس خوشگلشو دید بزنم و ببینم.

چرخیدم رفتم جلوش و کس بی موشو دیدم که با تیغ زده بود و صاف و ناز شده بود. یه خورده تیره بود و باز هم اون انتظار صورتی بودنم به واقعیت مبدل نشد. یه کس تقریبا تپلی که لبه هاش گوشتی بود و یه خط خوشگل داشت و لبه های داخلیش هم اصلا بیرون نبود. از جلو بوش کردم و بوسش کردم. چون تازه اومده بود سر کار، کثیف نبود زیاد ولی باز یه خورده بو میداد ولی باز دلم نمیومد که ازش استفاده نکنم.

رفتم تو کیف زهرا گشتم و عطرشو پیدا کردم و آوردم زدم رو کس و کونش و لای چاک بدن و رو کل بدنش عطر پاشیدم که سکسی ترش کنه.

شروع کردم خوردن کسش. لیس زدم وسط کسش و با زبونم اون کس تپلو لیس میزدم از رو چوچولش تا سوراخ کسش که به زور می شد بهش رسید تو اون حالت. عطر اینقدر تو دماغم پیچیده بود و شهوتی شده بودم که دیگه هیچیو حس نمی کردم. سرمو بیشتر بردم لای پاش و تا تونستم کسشو کردم دهنم و شروع کردم مک زدن کسش. موووووو ...

خیلی لذتبخش بود برام. خانم رضایی جلوم لخت لخت پا کفش پاشه بلندش داشت به من کس می داد. و در حال دسمالی کردنش بود اونم یه زن که شوهر داره و الان تنش زیر دست من بود.

قدش حدود 170 بود و کفشی که پوشیده بود بلندترش کرده بود و جز قد کوتاه ها نبود. دیگه خسته شدم لیسیدن و مک زدن تنش و حالا وقتش بود که از تنش سیراب بشم.

لباسامو همه درآوردم. خودمو از همه جهت بهش میمالوندم. از پشت بهش چسبیدم و کیرمو لای چاک کونشو بالا پایین می کردم و بعد انداختمش پایین تا بره وسط کسش. از بالا موهاشو بو می کردم و موهاشو میزدم کنار و صورتشو بوس می کردم و گوشاشو مک می زدم و گردنشو می خوردم.

کیرم شق شده بود و داشت می ترکید و لای کسش این ور اون ور می شد و هنوز خیسی آب دهنم وسط کسش خشک نشده بود. دستامو بردم جلو و سینه هاشو میمالیدم و فشار می دادم و بعد دست چپمو بردم پایین کم کم از رو قوص شکمش تا روی کس خوشمزش و دس مالیش می کردم و دست راستم سینه سمت راستشو می مالیدم و با نوکش ور می رفتم.

دلم نمیومد سریع بکنمش و کیرمو بکنم تو سوراخاش. می خواستم تمام تجربیاتو باهاش انجام بدم و از طرفی هم می ترسیدم که یهو اتفاقی بیفته و همه چیز لو بره.

برگشتم جلوش و خودمو از جلو بهش چسبوندم. کیرمو از جلو لای کس خوشگلش کردم و خودمو به بدن داغش چسبوندم. دستمو بردم پشت کونشو محکم می مالیدم و میکشیدمش بالا. خودمو عقب جلو می کردم و کیرمو رو کس خوشگل و گرمش می کشیدم.

دیگه خیلی تحریک شده بودم، دوس داشتم برام ساک بزنه ولی اون نمی تونست این کارو بکنه. و خیلی کارای دیگه که بهم حس بده ولی نمیشد. رفتم بغلش ایستادم و خمش کردم رو میز خودم.

کونش خم شد عقب و به کمرش فشار آوردم تا بره داخل و کونش بیشتر بیاد بالا؛ تا اونجا که شد این کار رو انجام دادم و رو کمرش فشار آوردم و کونشو دادم بالا. دستاشو زدم رو میز و سرشو چسبوندم به میز و سینه هاش بغل میز آویزون بود. تو اون حالت خیلی سکسی شده بود. کون گندش که با اون کمرش که باریک نبود، یه فرم خاصی داشت که تو فیلما فقط دیده بودم. از بغل اون سینه های گندش آویزون بود و خیلی دوس داشتم بدون سایزشون چنده.

رفتم پشتش و کیر شق شدم که داشت می ترکید رو کردم تو کسش ولی نمی رفت چون خشک شده بود. رفتم توی کیف زهرا گشتم و یه کرم پیدا کردم. فک کنم کرم صورت بود، زدم به کیرم و گفتم باداباد. کردم تو کسش. تنگ و گرم و نرم بود. لذت خاصی داشت برام. شروع کردم به کردن کسش، محکم خودمو به کونش می زدم و دو طرف کونشو گرفته بودم که نیفته. صدای تنم که به کونش می خورد پیچیده بود و کونش قرمز شده بود و کیردم تا ته کسش می رفت و میومد بیرون.

خم شدم روش و سینه های آویزونش که تکون می خورد رو فشار می دادم. یه لحظه یادم به دوربین افتاد. کیرمو درآوردم تو کسش و موبایلمو روی میز بغلی گذاشتم و از خودم و دادن زهرا بهم فیلم گرفتم. و باز کیر مشکیمو کردم تو کس تنگش و شروع کردم کردنش و گاهی خم می شدم و سینه های آویزونشو می مالیدم.

موهاشو از پشت کشیدم تا سرش بیاد بالا، تو همین حالت داشتم می کردم که یهو آبم اومد. سریع از کسش کشیدمش بیرون و ریختم رو کمر و کونش. نتونستم دیگه جلو خودمو بگیرم و از دستم خارج شد با این همه کار تحریک کننده که من کردم. ترسیدم بریزم تو کسش هرچند دلم می خواست.

دیگه شل شدم، رفتم موبایل رو خاموش کردم و زهرا رو ول کردم نشستم رو صندلی پشت سرش. کونش سمت من خم شده بود و چاک کس و کونش تو اون حالت باحال بود. همین طور دید می زدم و خودمو احیا می کردم.

انگار داشتم خواب میدیدم و باورم نمیشد که تونستم خانم رضایی رو بکنم و لخت ببینمش و هر کاری بخوام سرش بیارم. یه لحظه خانم منصوری افتادم.

رفتم دم اتاقش و پشت کامپیوترش نشسته بود و در حال کار با اون متوقف شده بود. حالا نوبت خانم منصوری بود ...

ادامه دارد ...

لطفا با نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود من رو در ادامه داستان یاری کنید

قسمت هفتم، سه شنبه هفته بعد
     
  
مرد

 
قلمت عالی
زیبا و هیجان انگیزه تعریف کردی
داستانت عالیه
بی صبرانه منتظریم داستان ب سمت مامانت برسه عالی میشه
     
  
مرد

 
عالییییییییییییییییییی
حال همه ما خوب است ولی تو باور نکن...
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
با سلام و خسته نباشی
نگارش جالبی رو پیش رو گرفتی
فقط زودتر بتونی آپ کنی ممنون میشیم.
امیدوارم زیاد نخای کارای عجیب و غریب بکنی
     
  
مرد

 
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
     
  
مرد

 
amirkoorosh: قلمت عالی
ممنون

marchobe: عالییی
سپاس

ARSHAM_98: امیدوارم زیاد نخای
ممنون، قبلا هم گفتم دارم سعی خودم رو می کنم که بتونم زود زود بنویسم. داستانی که با عجله نوشته بشه، از پختگیش کاسته میشه، داستان نیاز به ذهن باز داره تا با خلاقیت درونش، به دل مخاطب بشینه! ولی باز چشم حتما.
در مورد کارای عجیب غریب هم باید بگم که امکانش هست به اون سمت پیش بره، ولی سعی می کنم روال اصلی که در ذهنم در نظر گرفتم رو پیش ببرم!

LOVEBOY: عالیییی
ممنونم
     
  
مرد

 
داستان خیلی جالب و خوبیه ادامه بده بیزحمت فقط دو تا درخواست:اول این که لطفا سعی کن سریع تر آپلود کنی و دوم این که سریع تر به سکس با خواهر برس ممنون-منتظرم-موفق باشی
نویسنده داستان عصر میثاق
     
  ویرایش شده توسط: Aria007   
مرد

 
چی شد دادا چهار شنبه شد که
حال همه ما خوب است ولی تو باور نکن...
     
  ویرایش شده توسط: LOVEBOY   
مرد

 
قسمت هفتم از فصل اول

... یه لحظه به یاد خانم منصوری افتادم ... رفتم دم اتاقش ...

پشت کامپیوتر مشغول کار بود و خیره شده بود به کامپیوتر. عینک زدخ بود و روی صندلی چرخ دارش نشسته بود و دستاش روی کیبورد بود. دیگه جرعت بیشتر شده بود. رفتم بغلش ایستادم و یه صندلی آوردم و کنارش نشستم، عینکشو درآورد و خم شدم سمتش و شروع کردم لبشو بوسیدن.

خانم منصوری هم عطر شیرین خاصی زده بود و بوی خوبی میداد. بوشو دوس داشتم خیلی باحال بود. نگاش می کردم و به اسم صداش می کردم و قربون صدقش می رفتم یه کم و سکسی باهاش صحبت می کردم. از زهرا خوشگل تر بود و نازتر و مشخص بود دختره.

پویا: سمیرا خوشگل من، عزیز دلم، تو چرا آخه اینقدر نازی، اصلا یه روی خوش به من نشون نمیدادی، الان یه حالی به اون کس و کونت میدم تا بفهمی من چقدر دوس داشتم دس مالیت کنم و عاشق اون بدن سکسیتم.

قدش از زهرا (خانم منصوری) کوچیکتر بود و کمر باریک تر و بدن ظریف تری داشت و مثل زهرا درشت نبود. یه بدن دخترونه باحال داشت. سرشو سمت خودم خم کردم و شروع کردم لب گرفتن ازش. مقنعشو از سرش درآوردم و موهای مشکیشو که از پشت ریخته بود زیر مانتوشو نوازش کردم. می خواستم ببینم موهای مشکیش چقدر بلنده.

پوست صاف و لطیفی داشت و نسبت به زهرا کمتر آرایش کرده بود. دس می زدم به پشت کمرش و ازش لب می گرفتم. تو اون حالت بیشتر می تونستم به تنش دقیق بشم. کمر باریکش تو اون حالت که نشسته بود، و کون خوشگلش که پهن شده بود روی صندلی بشتر خودشو نشون میداد تا حالت ایستاده.

از روی مانتوش سینه هاشو دس می کشیدم و نرمی سینه و سفتی سوتین اسفنجی که پوشیده بود رو می تونستم حس کنم. دستمو آوردم پایین تر از روی کمرش و تا قوص کونش آوردم و روی برآمدگی کونش که تو اون حالت بیشتر شده و سفت بود دس می کشیدم.

بلندش کردم و آوردمش رو خودم نشوندمش. خیلی سبک بود و بدن ظریفی داشت و مشخص بود رژیم می گرفت به خاطر صحبت هایی که با زهرا گاهی در مورد رژیم می کرد.

کونشو رو کیرم بود و من لخت زیرش نشسته بودم و تنشو حس می کردم. از پشت دس می کشیدم روی تنش و سینه هاشو می مالوندم و گاهی هم رونشو که از زیر چاک جلو مانتو ش درومده بود نوازش می کردم و نرمیشو حس می کردم.

از پشت موهاشو و گردنشو بو می کردم و باهاش گاهی حرف می زدم و سمیرا (خانم منصوری) رو صدا می زدم. دکمه هاشو دونه دونه از بالا باز کردم و از دو طرف کشیدم کنار. تاپ تنگ نارنجی رنگشو که روش شکلک داشت رو دیدم زیرش تنشه و قوص سینه هاش بیشتر تو اون حالت مشخص بود و سوتین اسفنجی زیرش که بیشتر خودشو نشون میداد.

از رو تاپش، سینه هاشو بیشتر فشار میدادم و بیشتر سوتینش بود که میومد تو دستام و کلافه شدم از سوتینش. از سوتین اسفنجی خیلی بدم میومد. مانتوشو تو همون حالت که روم نشسته بود و کیرم زیر کون سمیرا خانم بود از تنش تو دستاش درآوردم و افتاد رو تن من چون هنوز رو مانتشو نشسته بود.

تاپشو سریع درآوردم و نمی تونستم زیاد صبر کنم. کیرم زیر تنش داشت سیخ می شد. سوتین صورتی اسفنجی با توپه های سفید، پوشیده بود و سینه هاش توش مشخص بود و چاک سینشو می شد از اون پشت وسط سوتینش دید. سینه های زیاد کوچیکی هم نداشت و فقط یه خورده از سینه های زهرا (خانم رضایی) کوچیک تر بود.

از پشت سوتینشو باز کردم و از دستاش کشیدم بیرون و سینه هاش از توش اومد بیرون. آره سینه های بزرگی داشت ولی از سینه های زهرا کوچیک تر بود و به خاطر سوتین اسفنجی بود که خودشو زیاد نشون نمی داد. یه خورده آویزون بود و زیر سینشو خط انداخته بود و از این نوک هوایا بود. نسبت به سینه های زهرا رنگ روشن تری داشت ولی نوک کوچیک و گردی دورش کوچیک تر بود. خط سوتینش، پشت کمرش و دور بدنش مشخص بود و قرمز شده بود به خاطر فشاری که به بدنش وارد کرده بود ولی برای زهرا کمتر بود چون سوتینش معمولی تنش کرده بود و فشار کمتری به تنش می آورد.

شروع کردم به دست کشیدن روی سینش و مالوندنشون و نوکشونو فشار می داد. روی سینه هاش یه خورده مو داشت و شکمشم همین طور و چون دختر بود و بدنش نسبت به زهرا موی بیشتری داشت چون سمیرا، موهای سرش خیلی از زهرا خوشگل تر بود و پر پشت تر. بدن گرم و نرم و ظریف دخترونه ای داشت.

تو اون حالت نمی تونستم سینه هاشو مک بزنم و دوس داشتم بخورمشون و بوش کنم ببینم تنش چه بویی میده هرچند از پشت که بو می کردم، بوی خوبی می داد و عطری که زده بود توی عطر تنش ادغام شده بود و حال می کردم باهاش.

چرخوندمش به بغل از سمت راست. سمت راست بدنش سمت خودم بود و بیشتر می تونستم صورت خوشگل و نازش با اون تن ظریف و سینه های بامزشو ببینم.

سینه سمت راستشو گرفتم و سرمو کج کردم و شروع کردم خوردن سینش با نوک کوچولوش و بو می کشیدم تنشو ولی بوی تن زهرا خیلی باحال تر از بوی سمیرا بود خصوصا بوی سینه هاش با این که یه زن متاهل بود و من همیشه فک می کردم دخترای مجرد خیلی باحال تر از زنای متاهل باشن ولی بعد فهمیدم اصلا ربطی به متاهل و مجرد نداره و چه بسا زنای متاهل از دخترای مجرد هم بهتر هستن. (برمی گرده به همون توضیح علمی در مورد بوی تن هر شخص که مختص به خود شخص میشه "قسمت قبل" و همین طور تغییر فرم فیزیکی بعد از ازدواج).

بعد کلی خوردن سینه هاش و ور رفتن باهاشون، خسته شدم و گفتم باید اون کس و کون خوشگل رو هم یه دید بزنم. بلندش کردم خمش کردم رو میز کامپیوتر. رو شکم و سینه خوابوندمش رو میز تا کونش بیاد بالا بتونم شلوارشو دربیارم. دکمه شلوارشو از زیر باز کردم و زیپشو باز کردم. (فرم هر دوشون شبیه به هم بود با یه جنس). خط شرتش به خاطر تنگ بودن شلوارش و خم شدنش قشنگ معلوم بود. یه دست به کونش رو شلوار کشیدم و خودمو همون طور که ایستاده بودم و لخت بود و کیرم شق شده بود به کونش می کشیدم و حال می کردم و دست می کشیدم رو کمر لختش. پایین کمرش هم یه خورده مو داشت ولی خیلی کم. کلا با این که دختر پر مویی بود ولی موهای بدنش کم پشت بود (بلاخره خانم ها نسبت به آقایان از موهای بدن کمتری برخوردارن و کم رنگ تر هست و ضخامتی ندارن).

شلوارشو از بالا دو طرف گرفتم و از پاهاش کشیدم بیرون. یه شرت صورتی دقیقه با همون فرم سوتینش که توپه های قرمز داشت پوشیده بود و به نظر ست میومد چون بغلاش گیپور (تور) سفید کار شده بود. یه کفش معمولی ورنی پوشیده بود که زیاد پاشنه نداشت و از اونا بود که رو ساق پا با یه بند بسته میشن و مدل قشنگ دخترونه ای بود.

کفشش رو در نیاوردمو از پشت شرتشو درآوردم سریع و دیگه حوصله نداشتم زیاد منتظر وایسم و باش وربرم، به اندازه کافی با زهرا ور رفته بودم! موهای پاهاش رو تا قسمتی از رونش رو زده بود و بقیش مو داشت و معلوم بود زیاد علاقه ای به اپیلاسیون ندارن (به دلیل خطر مو زیر پوستی و مشکلات دیگه، اغلب خانم ها این کار رو انجام نمیدن).

شرتشو که هم درآوردم، روی کونش مو داشت ولی وسط کونشو با تیغ زده بود و صاف کرده بود و یه خورده تیره بود با وجود این که پوست روشنی داشت. کون کوچولو و تمیزی داشت و گرد و رو به عقب بود و برجستگی داشت یا وجود کوچولو بودنش. دس می کشیدم رو کونش و بوسش می کردم با وجود این که مو هم داشت ولی حس خوبی داشتم به کونش و از این که یه کون آکبند دخترونه رو می بینم و حال می کنم باهاش، احساس خوبی بهم دست می داد.

کونشو از هم باز کردم و سرمو کردم وسط کون ولی اصلا بو نمی داد مثل زهرا و به نظر میومد که سمیرا با اون ست، داشته خودشه آماده می کرده که بره پیش نامزد (حدس زدم). شروع کردم لیس زدن کونش و با سوراخ کونش ور رفتن و لیس زدن و بعد از پشت کوسشو یه نگاه انداختم. یه کس کوچولو دخترونه که اصلا لبه های داخلیش معلوم نبود و فقط یه گوشت کوچولو دورش بود و اون چاک کسش که از سوراخ کونش تا پایین امتداد پیدا کرده بود ولی یه خورده تیره بود.

وسط کسشو باز کردم و نگاه کردم و داخلش که قرمز بود رو زبون زدم. شروع کردم لیس زدم از روش و زبون زدن داخل چاک کسش از بالا تا پایین و بعد همه رو کردم دهنم و مک زدم از پشت. از پشت خودمو بهش چسبوندم و کیرمو کشیدم به کسش و عقب جلو می کردم ولی خشک بود و زیاد حال نمی داد.

برش گردوندم و از جلو ایستاده نگهش داشتم. رفتم موبایلم رو آوردم و شروع کردم عکس گرفتن ازش چون یادم رفته بود از موقعی که لختش می کنم هم عکس بگیرم، گفتم بعدا که دارم لباساشو تنش می کنم ازش کم کم بگیرم. کسشو از جلو نگاه کردم. اصلا شکم نداشت و قوص کوسش با بالای کوسش خیلی خوشگل بود و دخترونه بودنش رو نشون می داد. چاک کسش با گوشت کسش که کوچولو از دو طرف آویزون بود و تیره بودنش باحال بود و برق می زد چون من لیسش زده بودم.

تو همون حالت که نشسته بودم جلوش، شروع کردم از جلو لیس زدن کس خوشگلش و با دستم هم، سینه هاشو از پایین می مالیدم. و گاهی بالارو نگاه می کردم و سینه هاش که رو به بالا بود و گرد و برجسته بود دید می زدم.

از جلو خودمو بهش چشبوندم و لب می گرفتم و کل بدنشو دس می کشیدم و می مالیدم و کل عقده هام رو روی سمیرا خالی می کردم و می خواستم هر کاری دلم می خواد سرش بیارم. ولی نمی دونستم دختر هست یا نه. می ترسیدم کسشو بکنم و بعد بفهمم پرده داشته؛ نمی تونستم ریسکشو بکنم و می ترسیدم بعدا بفهمه چنین اتفاقی افتاده و بهش تجاوز شده و پیگیر این ماجرا بشه. کلا خیلی ترسو بودم و برام خیلی کارا سخت بود و جنبه های منفیش بیشتر تو ذهنم میومد.

یهو فکری به ذهنم رسید؛ سمیرا رو بغل کردم؛ زیر کمرش و زیر زانوهاش رو گرفتم و بغلش کردم و بردمش تو اتاق ورودی پیش زهرا؛ وزن سبکی داشت و راحت میشد بلندش کنی برعکس زهرا که بدن پری داشت (هرچند اون رو هم میشه بلند کرد).

زهرا هنوز رو میز خم شده بود و دستاش رو میز بود و سینه های گندش آویزن و کونش به سمت بالا خم شده بود و کمرشو به داخل خم کرده بود. سمیرا رو آوردن بغل زهرا گذاشتم ...

ادامه دارد ...

لطفا با نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود من رو در ادامه داستان یاری کنید


قسمت هشتم، جمعه همین هفته
     
  
مرد

 
از شرکت برو بیرون توفامیل
love
     
  
صفحه  صفحه 4 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

سکس با ماشین زمان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA