انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  

مجردی و متاهلی


زن

 

داستان سکسی: مجردی و متاهلی




داستان راجب سکس های دوران مجردی و متاهلی یک خانوم است



حدود ۳۰ قسمت

داستان سکسی فارسی٬ خاطرات سکسی٬ خاطره سکسی٬ آنال سکس٬ سکس مقعدی٬ سکس دهانی٬ سکس ایرانی٬ داستان شهوانی و حشری کننده.


     
  
زن

 
مقدمه:

سلام میخاستم چندتا نکته مهم بگم:

این داستان نیست بیشتر خاطرات که مینویسم با اضافه کردن یکم شاخ و برگ بش که هیجانی تر بشه.
دوستانی که میگن سریعتر بنویس اگر وقت اجازه بده حتما. چون تو این کشور هر روز که از خواب پا میشید با یک چالش جدید روبرو هستید.
و نکته ای که از مهمتره اینه که من داستان نویس نبودم و نیستم.
پس اگ مشکلی بود دوستانی که میخونن داستانو بگن درستش کنم تاجایی که بتونم.

ممنون از کسایی که داستانو میخونند و وقت میزارن برا بنده حقیر.


     
  
زن

 

بیوگرافی:


مینا هستم متاهل ۳۵ساله ی پسر ۷ ساله دارم.
قد: ۱۷۰
وزن: ۶۳
سایز سینه: ۷۵
چشم و ابرو: قهوای
موها: اکثر بلوند میکنم چون ب پوستم سفیدم میاد
بی بی فیس هستم بقول دوستان.
محل تولد: کرج
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم حسابداری
حدود ۱۰سال ازدواج کردم و تهران زندگی میکنم.
خونه دارم چون خدارو شکر از نظر مالی تامین بودم.


     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
قسمت اول:

داستان: آشنایی با سکس




خاطراتمو میخام از دوران مجردی شروع کنم که چجور شروع شد.
افرادی که دهه ۶۰ هستن میدونن دوران ما هرکاری سخت بود وانجام دادنش خطرناک و باریسک زیاد و مثل امروز همه چشمو گوششون باز نبود و این همه علم پیشرفت نکردو مردم آزاد نبودن و اکثر یسری از کارارو از فامیل و دوستا یاد میگرفتن
تومدرسه شوخی های جنسی داشتیم و یواش یواش با خودارضایی آشنا شدم طوری که هرشب این کارو انجام میدادم با کشیدن ماژیک بین پاهام و دستمالی کردن خودم میگذشت.
دختر خالم زهرا که خونشون نزدیکمون بود دوسال ازمن بزرگتربودو۱۹سالش بود تو دوره خودش از خیلیا جلوتربود.دختری نترس شجاع وه رو مد و به روز.
پدرش اهل شمال بود و خانوادش میرفتن مسافرت شمال.یروز زنگ زد گفت مینا تنهام بیا پیشم این چندروزو اینجا خوش بگذرونیم.نمیدونستم اونشب چه اتفاقی قراره بیفته و مسیر زندگیم کلا عوض بشه.


همه میدونید اولین اتفاقاها همیشه لذت بخش و تو ذهن آدما مزش میمونه.
اکثر اون زمان تا خونه خالی میشد فیلمهای صحنه دارمیدیم مثل درامتداد شب گوگوش.ماه عسل.وفیلمهای خارجی ک صحنه داشتن و لذت میبردیم.
زهرا سیگار میکشید و قلیون و مشروب منم ک پاستوریزه در حد دوتا کام قلیون و بعدش سردرد و آب قند.
شب جلو تلویزیون دوتایی خابیده بودیم ی پتو انداخته بودیم رو خودمون و فیلم طالع نحس و میدیدیم.بعد ازچنددقیقه فیلم دیدن من ترسیده بودم اونم میخندیدو من و تو بغلش گرفته بود.


خیلی ترسیده بودم هرجور که بود فیلمو تا آخر دیدیم.
گفت حالا ی فیلم میزارم که ازخنده روده بر بشی منم خوشحال گفتم بزار ببینیم.
گفت فیلم تارزان جدید بازی کردن خنده داره.!!!
فیلم شروع شد ماهم تو بغل هم بودیم.
برای اولین من کیر ی آدم بزرگسالو دیدم اونموقع سینه زن یا کیربچهای فامیل که۵سال یاکوچکتربودو دیده بودم.اما این کیر یچیز دیگه بود.
به زهرا گفتم این واقعیه گفت اره نترس نمیخورت تو فیلمه.
خیلی تحریک شده بودم و شورتم همش خیس شده بود.
این فیلمو زهرا از دوس پسرش گرفته بود که ببینیم.


سکانس اول فیلمو که دیدیم زهراگفت بخابیم بسه دیگه اما من هیجان داشتمو بیشتر میخاستم ببینم
کسم داشت نبض میزد نوک سینهام سفت شده بود و زودتر میخاستم ارضابشم اما روم نمیشد بگم بزار بقیشم ببینیم.جلو تلویزیون خابیدیم.چنددقیقه نگذشت که دیدم زهراچسبید بم.لبشو گذاشته بود رو گوش و گردن من لیس میزددستشم گذاشته بود روسینهام منم غرق شهوت.
میگفت مینادوست داری اما من جرات حرف زدن نداشتم.یواش یواش دستشو برد زیرسینهام صدای آهههههههههه من بلندشد.
تابخودم امدم لب تو لب باهم بودیم. چقدر لذت داشت@ چه شبی بود.


گفتم من بلد نیستم زهرا چکارکنم گفت تو چشماتو ببندو لذت ببر.
ازلب و گردن شروع کرد تا رسید ب سینهام دونه ب دونه میکرد تو دهنشو مک میزدولیس میزدو فشار میداد منم فقط آخخخخ و آههههه میکردم میگفتم زهرا جون دوست دارم میخام بیشتر میخام.
امد رسید به نافم و وایساد لیس زدن.
گفت میخای بیشتر لذت ببری ب آرومی گفتم اره.گفت پس امشب مال منی.میخام ی خانوم بشی میخام بزرگ بشی.
کلا من بدنم کم مو و همیشه با ژیلت میزدم الان ک کاملا لیزر کردم.
اول یکم بالای نازمو مالید یهوسرشو گذاشت رونازمو شروع کرد ب خوردن و لیس زدن
من مث مار ب خودم میپیچدم این چ حسی بود چ لذتی بود چندبار ک زبونشو جلو عقب کرد لرزیدم و ارضا شدم
هیچکدوم از ارضاهای قبلم اینجور نبود چقدر آب ازم امد تا چند دقیقه تو حالت خلسه بودم ی حس عجیب و غریب
ب خودم ک امدم دیدم زهرا داره لبامو بوس میکنه روم نمیشد تو چشاش نگاه کنم گفت مینا آبجی جونم امشب تو خانوم شدی خوشت امد با تکون دادن سر بهش فهموندم که خوب بود.رفتم توالتو امدم تو بغل هم خابیدیم.


     
  
زن

 
قسمت دوم:

داستان سکس: فردای شب پرهیجان




صبح که پا شدم از خاب دیدم زهرا پیشم نیست. رفتم دست و صورتمو شستم توآیینه خودمو نگاه کردم خیلی خجالت میکشیدم چجور میتونم تو چشمای زهرا نگاه کنم چه کاری بود که من کردم.
زهرا رفته بود خرید امد لپمو بوسیدو گفت چطوری دختر کوچلو خودم من سرم پایین بود.مظلوم نمایی بسته دیگه دیشب که خوب آهههه و اووه میکردی حالاخجالتی شدی، لپاشو ببین چه گل انداخته.
صبحونتو بخور برو حموم که کار دارم باهات.
صبحونه پنیرو خامه و عسل بود همش تو فکر این بودم چکار باهم داره.
بعد ازخوردن صبحونه رفتم حموم زیردوش به دیشب فکر میکردم باز شهوت لعنتی امد سراغم دوست داشتم زبون زهرا رو کسم باشه.


سینه هامو بخوره چنگ بزنه. نگاه به خودم کردم..
دختری لاغر بودم اما با کص کوچیک سفید باد کرده
خاستم تو حموم به فکر اتفاقای دیشب خودارضایی بکنم.
اما گفتم ببینم زهرا چکارم داره .لذت دیشب کجا خود ارضایی کجا فرقش زمین تا آسمون بود.یعنی واقعا میشه،میشه یبار دیگه ارضام کنه چ لذتی داشت.
اون زمان میگفتن کسایی که همجنس بازهستن ازدواج نمیکنن٬ یعنی منم همجنس بازشدم دوست دارم ی دختر بهم حال بده اما من که با پسری نبودم شاید لذت پسر بیشتر باشه!!!فعلا که این بیشترین لذتیه که بردم.
سوتین فانتزی صورتیمو تنم کردم که سایز ممه هام ۶۵ بود.
با تیشرت گلبهی و شورت طوسی و شلوارک سرمه ای امدم بیرون٬ زهرا تا منودید گفت جون چه عروس خوشگلی چه جیگری اینجوری که امدی جلو من دوست دارم تا صبح بخورمت که امدی بوس از لپم کردو رفتیم ی ماکارونی چرب درست کنیم بخوریم.موقع غذا درست کردن هی بادستش به کونم میزدومیگفت دمبهارو برم قالپاقارو برم میخندیدیم باهم.واقعا دخترزنده وسرحالی بود پیشش متوجه نمیشدی زمان چجور میگذره.


بعداز خوردن ناهارو کمی استراحت دوباره فیلمو گذاشت که ببینیم درسته مث فیلمهای الان کیفیت نداشت اما لذت دیدن اون فیلمها اونزمان یواشکی دیدن و ازهمه مهمتر بار اول دیدن ی لذتی خاصی داشت.که هنوزم که هنوز بعدازاین همه سال اون فیلمارو میبینم خودمو خیس میکنم.
درازکشیدیم فیلم دیدن وسطای فیلم زهرا دستشو کرد تو تیشرت من سینها منو مالید چ لذتی داشت منم برا اولین بار سینه شخص دیگه ای و بجز خودم میمالیدم.
باصدا ناله بازیگر زن تو فیلم صداماهم بالا رفت.
لباسای همو دراوردیم لب تو لب شدیم چ لذتی داشت لب خوردن.تو این۲۴ساعت چه چیزهایو تجربه کرده بودم که تو این چندسال ازش محروم بودم کاش زودتر ب این لذت دست پیدا میکردم اما هنوز وقت بود پس باید لذت میبردم و لذت میدادم.


ایندفعه نوبت من بود خوردنو تجربه کنم لبهاموبردم روگردن و گوش سارا صداش در اومده بود میگفت عشقم یواشتر بخور ک کبود نشه گردنم جووونم قربون لبهات لیس بزن مک بزن گردنمو اونم همزمان یکی از سینهامو میمالید.هردو فارغ از این دنیا بودیم فقط میخاستیم لذت بریم لذت لذذذت.
سینهاشو محکم میخوردم لیس میزدم فشار میدادم اونم کمر من سینهام شونهام هرجا دستش میرسید میمالیدو چنگ میزد.
تو فکر این بودم که منم باید کسشو بخورم یانه؟
پیش خودم گفتم اگه این کارو براش نکنم و اون ازم لذت نبره دلسرد میشه نسبت بمنو دیگه خودمم لذت نبرم.
سرمو بردم لاپاهاش گفت عزیزم بخور میدونم سختته اما تمیزه زودباش زبونتو بکن توش لاشو لیس بزنم.
گفتم زهراجون تواستادمنی و منم شاگردت اگه
خوب نتونسم به دل نگیر چون بلدنیستمو تا حالا انجام ندادم.


گفت تو بخور خودم یادت میدم.زبونم که بین کسش کشیدم ی اههههه بلندکشید گفت جووونننننن خوب درس اولتو یادگرفتی.کسش خیس بود یکمم مزه شوری میداد اما ارزش داشت امتحانش باید بش حال میدادم باید بش ثابت میکردم بزرگ شدم منم میتونم مث اون باشم.
یکم ک لیس زدم گفت حالت ۶۹ بشیم من هنگ بودم که چی میگه. گفت کستو بیار جلودهن من دهن خودتم بزار جلو کسم هرکاری که من میکنم توهم بکن.
بازهم کار جدید یاد گرفتم با انگشتش لاکسمو بازکردو لیس میزد چ لذتی داشت بالای ابرا بودم فقط ناله میکردم گفتم منم متقابلا باید براش همین کارو بکنم.
شروع کردم لیس زدن محکم میخوردم اونطرفم زهرا زبونشو مث مار لا کس من میچرخوند.انقدر خوردیم ک هردو ارضاشدیمو تو بغل هم خابیدیم.
واقعا هیچیز لذت اولین بار نمیشه.چقدر خوب بودچشامو بوسید گفت استراحت کن عروسکم که شب میخام درس جدید بهت یاد بدم گفتم چشم استاد هرچی شما بگی من آماده ام.


     
  
مرد

 
Azadealirza
دقیقا همینه منم همین مشکلو دارم..‌ یا زنه سرش درد میکنه یا حال نداره یا انقد خودشو گوه میکنه آدم به یه دست جق قانع میشه... والا... چیه این‌متاهلی ریدم توش
Mamalihp0111.
     
  
زن

 
هم مجردی مشکل خودشو داره هم متاهلی
     
  
زن

 
قسمت سوم:

داستان سکس: شب درد و لذت




بعداز اینکه از خواب پاشدیم رفتیم بیرون بستنی و آبمیوه خوردن و لاک و خرتوپرت خریدن.
طبق معمول و جامعه ما همیشه متلک گفتن و مزاحمت تو خیابونهای ما هست اما زهرا جواب همرو میداد
در صورتی که من میترسیدم سرمو بالا بیارم.
در کل آدم ترسو پاستوریزه ای بودم.
شاید بخاطر این بود تو خانواده ی فرهنگی رشد کرده بودم شاید بخاطر حجب و حیام بود.
شاید بخاطر این بود ریسک پذیر نبودم.اما ب مرور زمان و بزرگتر شدن برام عادی شد همه این کارها.


شب کنار هم دراز کشیده بودیم زهرا گفت واقعا تو تاحالا سکس نکردی باورش نمیشد باقسم و آیه بهش فهموندم که نه سکس کردم نه فیلمشو دیدم که این فیلم برای بار اول بود.
گفت امشب میخام یچیز جدید و تجربه کنی ک حسش تا آخر عمربرات باشه و همیشه یاد من باشی.
گفتم چکار گفت حالا میبینیم نترس ببین چقدر بهت حال میده.دوست پسرام بام این کارو میکنن امشبم من دوست پسر اول توم میخام برات ی کار رویایی بکنم
پراز هیجان و لذت.
شام خوردیم و باهم رفتیم حموم دوش گرفتیم که بیشترهمو خوردیم و مالیدیم تا دوش گرفتن.
نشستیم فیلم دیدن تا تحریک بشیم لباهموخوردیم و سینهاهمو میمالیدم.گفت امشب تو قرار نیست کاری بکنیم تو فقط بخاب و لذت ببر.شروع کرد ب خوردن سینهام. دونه دونه میکرد دهنشو مک میزدو بالباش
گازمیگرفت. منم فقط ناله میکردمو بیشتر میخاستم.


کل خونه فقط صدا آهههه و اوووووه من بود. ب شکم خابوند منو شروع کرد از گردنم خوردن تا کمرم چ لذتی داشت.زبونشو میکشید رو لپ باسنم با کف دستش محکم زد روش گفت امشب میخاد پلمپ عقبت بازبشه
تا دختری از عقب لذت ببری. تومدرسه بچها میگفتن از عقب درد داره گفتم درد داره گفت نترس من اگ استادتم تو فقط گوش کنو لذت ببر.خودمو سپردم ب دست سرنوشت و زهرا.
زبونشو کشید لاکونم ب سوراخ کونم تا کس چ لذتی داشت ی اهههههه بلند کشیدم گفت دوست داری گفتم اره گفت تازه شروع شده کارم باهات.لیس میزد ب سوراخ کونم تا وسط کصم زبونشو میچرخوند روسوراخام چقدر با لذت بود فقط چشامو بسته بودمو لذت میبردم.ب بغل خابوندم همینجور ک کصمومیخورد انگشتشو در سوراخ کونم میچرخوند. انگشتشو کرد تو دهنم گفت مکش بزن فکر کن کیر منم یکم خوردم دوباره امد سراغ کسم چقدر وارد بود این دختر.


انگشتشو یواش کرد تو کونم دردو لذت قاطی بود من فقط آخو اوخ میکردم میگفتم بسه درش بیار اما اون گوش نمیداد انگشتشو اون تو میچرخوند. همزمانم کسمو میخورد انقدر تو اوج لذت بودم دردش و بعد چند دقیقه فراموش کردم دومین انگشتشم کرد نتونستم خودمو نگه دارمو لرزیدمو ارضاشدم چقدر لذت داشت لذت درد و شهوت. بیهوش افتاده بودم نمیتونسم تکون بخورم. بوسیدمو در گوشم گفت لذت بردی گفتم مگه میشه باتو لذت نبرد اونم مث ی قهرمانو ی فاتح جنگ لبخند رو لباش نشستو گفت بخابیم بسه برا امشب.


     
  
داستان سکسی ایرانی

مجردی و متاهلی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.


 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA