انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 85 از 107:  « پیشین  1  ...  84  85  86  ...  106  107  پسین »

خاطرات بهرام و مامانش


مرد

 
شکر نعمت معمتت افزون کند
کفر نعمت نعمت از کف بیرون کند
این مثل دقیقا یکیش خود من هستم قسمت قبل ناشکری کردیم حالا شهره خانم قهر کرد نمیزاره
     
  
مرد

 
منتظریم شهره جووووون حالمونو نگیر
     
  
مرد

 
جالبه که نویسنده آنلاینه و جواب کسی رو نمیده
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
تقصیر شما کسخلهاست هر وقت نویسنده داستانشو میزاره میایید به به چهچه میکنید اظهار نظر میکنید پیام میزارید تعریف میکنید ازش معلومه که طرف طاقچه بالا میزاره شماها هم مثل بقیه خوانندها که میان داستانو میخونن و با نزاشتن کامنت به تخماشون کیرشون هم حساب نمی‌کنند نویسنده رو شماهم بخونید و کامنت نزارید تعریف نکنید فقط بخونید چرا الکی طرفو با پیام تشکر و کسشعر آدم حسابش میکنید اون اومده توسایت داستان میزاره اون التماس کرده تایپیک بزنه اون باید التماس شما رو بکنه تشکر کنه خاک تو سرتون یعنی از زن جنده بی شرف تر و بی غیرت و بی حیا ترید اگه دوباره کامنت و پیام بزارید تعریف کنید شما هم مثل اینهمه بازدید کننده که میان میخونن به تخماشون هم نیست یه پیام تشکر نمیزارن شما هم مثل اونها باشد
     
  
زن

 
این تاپ اصلا ربطی به ادامه داستان نداره فقط مختص این فرده که باید جواب بگیره تا بدونه اونی نیست که فکرشو می کنه ولطفا از مدیر سایت خواهش مندم بعد از مدتی این تاپو حذف کنهArtmesiran
و اما تو که بعد از کامنت هایی که مینوشتی و خواهش می کردی که سریعتر بنویسم واز کامنتی که جمله باارزش صلوات رو با چرندیاتت به سخره گرفتی ..شناختمت که چقدر موجود بی ارزش و بی چاره ای هستی که حتی سروته حرفاتو هم نمی فهمی و درکی ازش نداری و نمی دونی صلوات چی هست و بهتره هم ندونی . وبدونه توجه به فکر و ایده و باورهای دینی و مذهبیت اصلا کلمه احترام متقابل و ازادی بیان برات هضم نمیشه ....و و اصولا ادمی نیستی که همه مسایل باارزش و مهم رو درک کنی اونوقت میای و در یک تاپیک عمومی ...و به خودت اجازه میدی هر کوفت و زهر مار و چرت وپرت و چرندیاتتو بنویسی و به معرض نمایش عموم بزاری اگه یک ذره فقط ادم بودی...میدونستی اینجاها جای گفتن این چیزا نیس ..از نووجون 13 ساله بگیر تا ادم 70ساله الان این داستان من و سایر داستان ها رو می خونن و دور از ادب و اخلاق و رفتاره که با افکار کثیف و لجن توو روبرو بشن و یاد بگیرن و بد اموز بشن ...البته اگه اینو بفهمی ..نمی خواستم دهن به دهن تو یکی بشم ولی لازم شد که بهت یاد اوری کنم که معنی دو کلمه التماس و خواهش و به عبارتی لطفا خیلی فرق داره ....اگه من قبلا از خواننده های محترم خواهش می کردم و از کلمه حتی لطفا استفاده می کردم که نظر بدن به معنی التماس نبوده و نخواهد بود و اینو شاید مغز پوک و الوده توو درک نکنه و ولی اونایی که در تخصصشون هست و حتی عوام هم بخوبی درک می کنن ..حالا من مخلص همه خواننده های خوبم هم هستم چه اونایی که نظر میدن و چه نمیدن و این احترام به ازادی و حفظ استقلال فکری هر شخصی هست ولی تووو وقتی نمی فهمی ..چیکار میشه کرد و اونوقت ادعا می کنی من التماس می کنم ..در واقع من فقط از الله خودم التماس کردم و التماس کردن لیاقت میخاد که اونم الله لایقشه و البته استثا هم داریم ..من باید بجای التماس از توو عوضی ....از دختری التماس کنم که مدتی قبل بهم پیامک داد و ازم بابت داستانم تشکر می کرد و می گفت شاید تنها دل خوشیم و انگیزه ام شده خوندن داستان شما و بی تابی می کنم شب بشه و زیر پتوی محقرم و در یک الونکی که با پدر و مادرم و برادرو خواهرم و جمعا 5نفر و به متراژ 12 متر هست که همشون درش می خوابن و حتی به اصطلاح اشپزخونه ش هم هست .....داستانتو بخونم و لذت ببرم ....من تحت تاثیرش قرار گرفتم و بارها ازش التماس کردم که ادرس بهم بده و به هر وسیله ای بهش کمک کنم و اون دختر با عزت نفس بالاش و بارزشش تا حال التماسمو قبول نکرده...ایشون صبح ها در مدرسه هستن و بعد از ظهر ها با مادرشون کار می کنن ..کار شرافت مندانه ..نه اونی توو با وقاحت ازش اسم بردی ...نظافت خونه ها و دست فروشی در معابر اونم روسری و مقنعه فروشی که با همیاری یک انسان و مغازه دار خیر و با شرف این کار صورت میگیره و پدرشون هم کارگر هست ... و من اگه بحث کرونا نبود قطعا این ایامی که نبودم میومدم ایران و سراغش میرفتم و به هر شکلی ادرسشو پیدا می کردم و قسم خوردم و از خدایم التماس کردم که دستمو به این دختر و حانواده باشرفش برسونه که در افتخار سرو سامان دادن زندگی و اینده این دختر خانم و خونواده خیلی محترمشون سهم ناچیزی داشته باشم و به این کارم هم خیلی افتخار می کنم و اینو نوشتم که خود دختره بخونه و بهم رحم کنه که بتونم بهش برسم .....و من در محیطی بزرگ شدم که بلد نیستم فش و ناسزا و دشنام بدم و الان موندم چه جوری جواب توو رو بدم راستش اگه روبرو م و فیس و توفیس بودی این چرندیاتو بهم می گفتی مطمئن باش اجازه نمی دادم که به سطر دومش برسی چنان میزدمت که شب و روزتو قاتی کنی و روانه بیمارستانت می کردم هر چند در دنیای رشته ورزشی من و هم کارام یک جمله و شعاری داریم که میگیم باید طرفت و حریفت ارزش کتک خوردن و به صورت دیگه کیسه بوکس خوب و لایقی باشه ...نه تووو بی وجود .... و تو حتی لیاقت یک سیلی ساده ولی فنی رو از من نداری .با عرض معذرت از خواننده ها....که مجبورم این کلمه ها رو اسم ببرم ...توو جتی از جنده و فاحشه هم پست تر و بی ارزش تری و خود خودش هستی ..چرا ...به نظر من او خانم و دختری که از سر ناچاری و بی پولی و گرسنگی تن فروشی می کنه ..نمی تونه جنده باشه ولی اونی که از هر لحاظ تامینه و زندگی خوب داره و شوهر و اولاد خوب و میره هرزگی می کنه و وزیر هز کسی می خوابه و یا یکی مثل توو که با افکار پلید و الوده اش ...ذهنیات و مغز های هر کسیو می تونه بمباران و منحرف کنه اونم در یک جایگاه و تاپ عمومی ...این اشخاص میتونن فاحشه و هرزه و جنده باشن که تو شاملش هستی ..البته اگه درک کنی ..که میدونم منکرش میشی ...و داریم امثال اشخاصی مثل توو که عین اسلافشون و جدشون میان ازادی عقاید و نظراتو مورد تهاجم خودشون قرار میدن و عین خیالشون نیس و اینو یک زرنگی هم میدونن ...جدشون که یکی مثل تیمور خان هاو چنگیز خان ها و اغا محمد خان ها .وووووو.خیلی در طول تاریخ اومدن و حمله کردند و کشت و کشتار راه انداختندو خون ها ریختند و تپه ها و مناره ها از جمجمه انسان های بیگناه ساختند و بهش متاسفانه هم افتخار کردندو جالا نوه هاشون در این عصر نه با شمشیر و تیر کمان ...بلکه با تهاجم به عقاید و ارا و نظرات همه در مثلا داستان من همه رو زیر ایده بی سروته خودش لگد مال و میخ کوب می کنن ....اونوقت من از تووکه در زمره اون قشر هستی چه انتظاری داشته باشم ....
حتی با ادبیاتی که توو بکار میبری در شکم که فیک نباشی ..وادمیت به احترام و ارزش قایل شدن به همه س ..و در هر دین و مسلک و عقیده ای ...من خودم مسلمانم ولی دوست هایم فقط مسلمون نیستن ..بلکه از یهودی گرفته تا مسیحی و حتی ملحد و بهایی و تازه گی هم در همین زمستون گذشته و در تاشکند با یک خانم بودایی دوست شدم رقیبم بود و باهاش مسابقه دادم و به همه ادیان و عقاید احترام میزارم ..این میشه معنی ادمیت ..نه اون چرندیات تووو ....و در خاتمه به خودت زحمت نده و نمیخاد جوابمو بدی چون مطمئن باش جوابتو اصلا نمی خونم یعنی ارزش خوندن نداری و بهش هم نیگاه نمی کنم پس گفتم بیخودی زحمت نکشی و اگه ادم بودی میری پی کارت و اگه هم موندی و بازم به همه ثابت کردی که واقعا انسان نیستی ....اونوقت باید بهت توصیه کنم بری دکتر روان شناس تا اونجا بلکه ادم بشی .....
     
  

 
شهره خانم شما تمرکزت بزار روی داستانت , توجه به حاشیه نکن
     
  
مرد

 
شهره خانم عزیز دستت دردنکنه بابت داستان زیبات بعدش طرز صحبت کردن هرکسی نشون میده ازکجا میاد پس بخاطر لج بازی بایک لجن این همه دوست دارات را منتطزر نزار اینا سگهای جمهوری اخوندی کثیفه که اینجا هم با مغز و روان من وشما بازی میکنه بیش ازاین مارا چشم انتظار نزار دوست داران شما
     
  
مرد

 
بزار دیگه ادامه داستانو ملت دارن میان بزار گوش به این اراجیف نکن به خاطر یه نفر که این همه آدم رو منتظر نمیزارن
     
  
مرد

 
شهره جون خودتو ناراحت نکن رو داستان تمرکز کن لطفا
     
  
زن

 
سلامم...نوشتن وتنظیم و تدوین وویرایش وبازنگری وکل ریزه کاری هایی که جمعا باعث بشه که یک تاپ ایده ال وجذاب رو برای مخاطب و خواننده بوجود بیاره با یک ودو وشاید شش وده ساعت امکان پذیر نبوده وبرخلاف نویسنده های دیگه روش نوشتن های اینجانب زنده وبروز بوده وچیزیو از قبل اماده ندارم که بخام خدای نکرده با مخاطبانم لج وجنگ اعصاب راه بندازم وکلا چنین اخلاقی رو خدایی ندارم ...واینکه امورات ومسایل زندگی وشخصی وکاریم هم به کنار......امشب نشد فردا تاپ جدید رو تقدیم خواهم کرد....لطفا صبر داشته باشین....ممنون. زنده وپایدار باشین
     
  
صفحه  صفحه 85 از 107:  « پیشین  1  ...  84  85  86  ...  106  107  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خاطرات بهرام و مامانش


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA