تا به حال یواشکی دید زدی

هفده یا هجده سالم بود بالکنمون بزرگ بود و اتاق من و اتاق داداشم از بالکن بهم راه داشت شیشه های خونه اینه ای بود و شب ها از بیرون پیدا میشد برای همین پرده هارو حتما باید میشد کشید ،پرده های ما کرکره ای بود و روزها لاشون باز میشد که نور بیاد ،مهمان داشتیم و پسر داییم با خانم بشدت مذهبیش اومدن خونمون ،این زنه سفید مفید بود....

خیلی زشته ولی بچه بودم همیشه اونجای داداش کوچولوم رو دید میزدم.

هفده یا هجده سالم بود بالکنمون بزرگ بود و اتاق من و اتاق داداشم از بالکن بهم راه داشت شیشه های خونه اینه ای بود و شب ها از بیرون پیدا میشد برای همین پرده هارو حتما باید میشد کشید ،پرده های ما کرکره ای بود و روزها لاشون باز میشد که نور بیاد ،مهمان داشتیم و پسر داییم با خانم بشدت مذهبیش اومدن خونمون ،این زنه سفید مفید بود....