انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 29 از 32:  « پیشین  1  ...  28  29  30  31  32  پسین »

داستان های ضربدری


زن

 
Ario619
شما خوشت نمیاد نخون برو یه صفحه که همه چیزش تمیزه . تو این صفحه هم در حال حاضر فقط منم دارم مینویسم خب این صفحه رو باز نکن چیزی رو از دست نمیدی.
داستان های من تو هر صفحه ای که گذاشتم یه مجموعه هست که همه چیز داره . فیتیش داره لز داره گی داره تمیز کاری داره کثیف کاری هم داره .

انتقادی هم داری درست و مودبانه انتقادت رو بگو .
داستان هم مال خودمه نه از جایی کپی کرده باشم یه چند تا تغییر بدم بگذارم . خودم دارم وقت میذارم مینویسم و اونقدر انعطاف دارم که خیلی از قسمتهای داستان هام رو با توجه به سلیقه مخاطبم عوض کنم یا تغییر بدم.
     
  ویرایش شده توسط: sooskmar48   
مرد

 
اخخخخ ک چقد دیوونشم دوس دارم عشقم رو پیشم بمالونن پاها و ممه هاشو لباشو بخورن خودم پیرهنشو دربیارم نوک ممه هاشو بخورم با ممه هاشو بازی کنم کراشش کیرشو بمالونه ب کوص عشقم کوص و کونش رو دونفره چند نفره بکنیم با کراشاش مستش کنیم
یه بی‌بی فیس ورزشکار کیر کلفت هورنیم کاکولدم و کاکولدا رو بیشتر دوس دارم
     
  

 
sooskmar48
داستانت کلا باحاله و هرجور که حال میکنی فانتزی هات رو توش میاری. دمت گرم وقت می‌ذاری می‌نویسی. نمی‌دونم برنامت برای ادامه چیه و چند قسمت دیگه قراره با داستانت شق کنیم اما امیدوارم تا آخر همینطور جذاب بمونه. به نظرم قشنگتر میشه اگر کمتر روی یه شخصیت متمرکز بمونی. مثلاً برای زهره و فرزانه و فضاهای دوتاییشون خیلی نسبت به بقیه بهشون پرداخته شده و اینکه اورجی های خانوادگی رو بیخیال نشو. مخصوصا قسمت‌هایی که بایسکچوال سکس توش هست. مرسی از وقتی که میذاری
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
Blacksss777
ممنون از نظر شما . لطف دارین .
قالب کلی داستان که در حدود هفتاد قسمت هست که هر قسمت قبل از گذاشتن ویرایش میکنم و همونجور که قبلا هم گفتم این مجموعه برگرفته چند از رابطه واقعی هست و قالب کلی داستان شخصیت های اصلی که همچنان گروه رو دارن . ارش و فرشته . اذر و امیر و فاطمه و مهران و زهره هستن ودر کنار اون ها شخصیت های دیگه ای هم از ی رابطه واقعی به داستان اضافه شدن که همه اونها در قالب یک خانواده جمع شدن هر چی جلوتر میریم هم فضا تغییر میکنه و هم شخصیت های دیگه ای هم وارد میشن.
اره به فرزانه و زهره بیشتر پرداخته شد چون تو قسمت های بعد کارایی جدیدی رو انجام میدن که مخاطب باید اون ها و نوع سکسشون رو کاملا تو ذهن به یاد داشته باشه
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و چهارم
منم کخ دستم زیر رون لاغر فرزانه بود و گرفته بودمش و محکم تلمبه میزدم گفتم جوووون دوست دارییی حامله ات کنمممم نه تو هم زن خودمییییی
فرزانه هم تو هوس غرق شده بود گفت: وایییی ارشششش ارههههه اگه دوباره بچه خواستیم دلم میخواد تو هم ابتو بریزی توم یه پسر با کیر کلفت مقل خودت بهم بدیییی اخخخخخخخ خیلی دوست دارم بدونم اگه بچه بخوام کدومتون منو حامله میکنین اخخخخخ ارش ابتو میریزی تو کسم؟؟؟؟ ارههه میخوامشششششش ابتو میخوامممم وایییییییییییییی
خودمم که از حرفای فرزانه تو اون حس و حال حسابی هوسی شده بودم گفتم: تو هم میخوایی ارهههههه بقیه هم از کیر من بچه میخوان جووووون
فرزانه : نهههه ابت مال خودمهههه خودم میخواممم بقیه چی میخوان؟ کی میخوادددد؟؟
محکم میکوبیدم تو کس فرزانه و گفتم: وایییییی اذرم ازم میخواد تو سکس گروهی من و امیر با هم ابمونو بریزیم تو کسش حامله بشه نفهمیم پدرش کیه
فرزانه که از این حرف حسابی هوسی شده بود گفت: اخخخخخ منم همینو میخوام زنتو بکننن محکم بکننننن
لای پای فرزانه نشستمو محکم تو کسش تلمبه میزدم و اونم تو اوج لذت بود و اون پوزیشن هم عالی بود واسه کردن که پنجاه دقیقه تو هرپوزیشنی که خواستم کردمش و کاملا در اختیارم و بود و هرکاری که دلم کشید با بدن فرزانه کردم و سه بار رفت دسشویی و برگشت رو مبل و داگی شد رو مبل و کونشو کامل داد بالا قوس کمر خوشکل فرزانه خیلی ناز و جذاب بود لاغر بود و کمرش کامل قوس گرفته بود و کونش سر بالا کسش عین دفتر باز و لبهای بزرگ و اویزون کسش هم تو هوسی کننده ترین حالت ممکنه و اب سفید و غلیظ کسش هم پخش شده اخخخخخ موقع ورود کیرم تو کسش با یه گوز بلند از کون پذیرای کیرم شد و تا ته فرو میکردم تو کسش و تلمبه میزدم و دو طرف کون لاغرشو گرفته بودم که گفت واییی ارششش کیرتا میره تو رحمممم اخخخخ. یواشششششش لاشی منم که از حرفای فرزانه حسابی حشری شده بودم اندام لاغر فرزانه زیر بدن حجیم من خیلی کوچولو بود و از بالا که نگاه میکردم نسبت کمر باریک و کون کوچیک فرزانه به کیر کلفتم خیلی هوسیم میکرد هر لحظه حس میکردم کیرم چطوری مسیر کسشو طی میکنه اخخخخخ حرکت کیرم تو کس باریک و کوچیک فرزانه با هر بار فرو رفتن کل کسشو میبرد تو و میومد بیرون خیلی هوسی میشدم وایییی بقیه زنایی که میکردم کونشون کوچیک نبود حتی فاطمه هم کونش صاف تخت بود ولی گوشتی بود زهره و زهرا که کونشون اونقدر بزرگ بود یکم کیرم لای کونشون تلمبه میشد ولی فرزانه شکاف کونش کامل باز شده بود تا خایه میرفت تو کسش اخخخخ هیچ کدوم این نما رو نداشتن تنها کسی که کیرم تا خایه میرفت توکونش اذر بود که با اینکه کون برجسته ای داشت ولی تو سجده لای کونش کامل باز میشد.
که حس کردم خود فرزانه هم کرم داره و دلش میخواد در مورد دخترش تو سکس حرف بزنه گفت: دوست داری دخترمو انگشت کنی ؟
من :واییییی فرزنهههه ارهههه ببینمششش پستوناشو کسشو جوووون از بدنش بگو. موهای کسشو میزنه؟
فرزانه: نههههه
من: کسشو دیدی؟
فرزانه: مال همه رو دیدم دختر خودمو نبینممممم
من: جوووون . چند بار دیدی؟ کسش چه شکلیه؟
فرزانه: کس نداره که یه شکاف تمام بسته دارههه زیر یه خروار پشم
من: جووووون دوست دارم مثل اذر اولین مردی باشم خودم موهاشو میزنه و براش میخورهههه
فرزانه: اخخخخ نگووووووو ارششششش
که فرزانه رو زمین رفت تو طاقباز و گفت: واییییی بکننننن تا بیاددد داغممم کردییی
منم رفتم روش و محکم کیرمو تو کس باز شده اش تلمبه میزدم گفتم:جووووون کون مامان اینه ون دخترت چیهههه
فرزانه: ارششششششش بکننننننننن
من: از سمین بگوووووو کجا کسشو دیدییی
فرزانه: تا دو سه سال پیش که با خودم میبردمش حموم و خودم میشستمش اخرین بار هم تو مطب دکتر خودم لای پاشو واسه دکتر باز کردم معاینه کنه کس کوچولو صورتی لبای ریز و سوراخ کوچولووووو.
واییی از حرفای فرزانه داغ کرده بودم داشت کس سمین رو برام توصیف میکرد گفتم: اخخخخ بگوووو بگووووو
فرزانه همراه با اه اه و ناله زیر کیرم گفت:رو تخت معاینه خوابیده بود بدون شلوار با شورت جلوی اقای دکتر خجالت کشیده بود خودم شورتشو دراوردم و لای پاشو باز کردم و گذاشتم رو دسته صندلی معاینه و دکتر لای پاش نشسته بود کسشو معاینه میکرد و منم پشت دکتر ایستاده بودم و از دکتره دقیقتر میدیدم و دکتر هم برام توضیح میداد و سوراخ کسشو هم بررسی میکرد کوچولو بود
با حرفای فرزانه هردومون تو اوج بودیم و هر ان ممکن بود میشدیم که گفت دکتر داشت کونشو معاینه میکرد و نوک انگشتشو چرب کرد و موهای دور سوراخ کونشو زد کنار و سوراخ ریز و کوچولو سمین رو واسه اولین بار داشتم میدیدم و اروم چرب کرد و انگشتشو فرو کرد تو کون سمین که یه اخ بلند گفت و یه بند انگشت دکتر رفت تو کون سمین منم داشتم انگشت دکتر رو تو کون دخترم نگاه میکردم واییی ارششش اولین بارم بود که دلم میخواست منم دختر خودمو انگشت کنم
که اینحرف اخرش اب هردومونو اورد و منم با محکمترین تلمبه هام کیرمو تا ته تو کسش فرو کرده بودم و ابمو ته کسش خالی کردم و هرومون از ارضا شدن تو بغل هم میلرزیدیم
وایییییی بهترین حالت ارضا شدن بود انگار شیره بدنمو کشیده بود حسابی غرق عرق بودیم که کنار هم افتادیم رو زمین و ابمم از کس فرزانه کم کم میومد بیرون و میریخت رو فرش و اونقدر بی حال بودیم که فکر تمیز کردن خودمونم نبودیم ده دقیقه کمتر یا بیشتر همونجور افتاده بودیم که فرزانه خودشو کشید بالا و اومد روم و خوابید روم و سرشو گذاشت رو موهای سینم و باهاشون بازی میکرد و کاملا تو حس خودش بود و هیچ حرفی نمیزد و انگار داشت از لحظه هاش لذت میبرد و منم اروم کمرش رو نوازش میکردم یه ربع بیست دقیقه تو همون حالت بود و هردومون داشتیم کیف میکردیم از اون ارامش و صدای طبیعت بیرون و نسیم خنک پاییزی رو تنمون که با صدای گوشی فرزانه چرت مون پاره شد و بلند شد گوشی رو برداشت و گفت : احمده. و رفت یه لیوان اب خورد و یکم به خودش اومد و همونجور لخت تو اتاق راه میرفت و با احمد حرف میزد و رفت تو دسشویی و در هم باز بود و داشتم میدیدمش نشست رو سنگ و شروع کرد جیش کردن و گفت تو دسشویی هستم (انگار احمد پرسیده بود کجایی) و ادامه داد تو دسشویی چکار میکنن الان دارم جیش میکنم دیگه. اره جون عمت تو هم یه بکن قهار الان جرم میدی با دودولت لازم نکرده دولتو بکن تو منشی چاقت تو که چاق دوست داری و هردشون میخندیدن منم داشتم فرزانه رو که راحت نشسته بود داشت جیش میرد رو سنگ رو نگاه میکردم و تموم شد و خودشو شست و اومد بیرون حرف میزد و منم لب پنجره ایستاده بودم و هوا هم تاریک بیرون و میدیدم و سیگار میکشیدم ساعتم هفت و نیم بود و هنوز کلی وقت مونده بود و احمد قطع کرد و ما هم رفتیم سراغ شام درست کردن همون سوسیس با طعم فرزانه و حرف زدن تا حدودای یازده و نیم که باز لب پنجره داشتم سیگار میکشیدم فرزانه با شورت مشکی و رکابی بندی بدون سوتین اومد کنارم ایستاد و حرف میزدیم و فرزانه هم حرف زدنش گل کرده بود و با شور و هیجان حرف میزد و از هرجایی میگفت و منم دستمو بردم پشت رو کون فرزانه و اروم کونشو مالش میدادم که دیدم فرزانه داره چت میکنه .

ادامه دارد.....
     
  

 
و تا صد قسمت دیگه کماکان سکس آرش و فرزانه ادامه دارد....
     
  
زن

 
Blacksss777
بخشی از داستان هست نمیشه نادیده گرفت یا ننوشت
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و پنجم
یه ربع ساعتی داشتم با کون فرزانه بازی میکردم و اروم نوک انگشتمم تو کونش فرو کرده بودم که دیدم خیلی مشغوله چت هست و منم که عادت فضولی ندارم سعی میکردم نگاه نکنم که صبرم تموم شد
من: با کی چت میکنی؟
فرزانه: با عشقم
من: جالب شد خب خب کیه این عشقت؟
فرزانه بهم نگاه معنی داری کرد و گوشی رو سمتم گرفت و گفت:میخوای بدونی؟ خواهر خوشکلت
فرزانه. فرزانه. اخ اخ باز داشت اسم خواهرمو میاورد و با روح و روانم بازی میکرد هرچی سعی کرده بودم فراموش کنم باز یادم اورد
من: تو پیام دادی یا اون؟
فرزانه: معلومه من
من: خب خب چی میگین حالا
فرزانه: هنوز که هیچی ولی کم کم جالب میشه
من: چطور؟
فرزانه: هادی شب شیفته و اونم تو خونه تنها و معمولا چتهای اینجوریمون تهش میرسه به سکس چت
من: واقعاااا سکس چت هم میکنین؟
فرزانه:گاهی پیش بیاد اره اتفاقا خیلی خوبه کیف داره و خیلی هیجان انگیزه
همونجور که فرزانه داشت چت میکرد منم داشتم با کون فرزانه بازی میکردم چند دقیقه ای گذشت فرزانه هم کونشو داده بود عقب و منم داشتم میمالیدم و گوشیشو نگاه میکردم و سرعت تایپشون متعجبم کرده بود
من: چطوری هیجان انگیزه؟
فرزانه: خب از کارایی که دوست داریم با یه مرد بکنیم ولی نمیشه میگیم
من: چکارایی؟
فرزانه: تو سکس چت فهمیدیمکه هردوتامون ازاینکه یه مرد برده مون باشه خیلی لذت میبریم گاهی شوهر من میشه برده سکس چتمون گاهی شوهر اون
من: واقعاااااا
فرزانه: الانم میخوام تو سکس چتم تو رو برده خودم بکنم اماده ای؟ دوست داری تجربه کنی؟
از حرف فرزانه اب دهنم خشک شد و با شناختی از زنها تو اینجور چیزا داشتم میدونستم خیلی بی رحم هستن ولی ته دلم بدم نمیومد مخصوصا اینکه یه طرف چت خواهر خوشکل خودم بود. من:باید چکار کنم؟
فرزانه : برو پشتم دوزانو بشین و سرتو بگیر بالا .
و منم نشستم سرمو گرفتم بالا که فرزانه با کون نشست عین سنگ دسشویی نشست رو دهنم و کونشو کرد تو دهنم و لحن حرف زدنش عوض شد و با یه خشونتی گفت بخوررررر لاشی منم با زبون سوراخ کون فرزانه رو لیس میزدم و زبون میزدم اونم انگار نه انگار که با دست دو طرف کون فرزانه رو گرفتم تودست و اونم راحت نشسته بود داشت چت میکرد و کونشو تو دهنم تکون میداد و منم سوراخ کونشو زبون میزدم و گه گاه زور میزد وایییی منم که هوسی شده بودم تند تند سوراخ کونشو زبون میزدم و فرو میکردم تو کونش اخخخخ فرزانه هم همه وزنشو انداخته بود رو دهن من و راحت نشسته بود رو دهنم انگار رو فرنگی نشسته خیلی لذت داشت حس اینکه یه زن لاغر پنجاه کیلویی داره باهام اینجور برخورد میکنه
که گفت: میخوام بردم باشی ارهههه برده من میشی دارم به خواهرت میگم بکنم شده بردممم توواقعیت یه برده دارممممم الان داره کونمو میخورهههه
منم که خیلی تو هوسی بودم که داشت با خواهرم سکس چت میکرد و داغ شده بودم گفتم ارههه هرچی تو بخواییییی
فرزانه: پس بخور اره کونمو لیس بزن زبونتو بکن تو کونم اره کون لیسی کن واسم جووووون منم حسابی داغ و با هوس سوراخ کون فرزانه رو تا جایی که جاداشت با زبون فرو میکردم تو و صورتم لای کون فرزلنه بود که یهو همه وزن کونشو داد تو دهنم و تو دهنم زارت گوزید واییییییی داشتم خفه میشدم اومدم بلند بشم گفت بموننن عن خور من غذات داره اماده میشهه تکون نخور هنوز مونده و دومی هم تو دهنم زارت زد حالم داشت بد میشد که رفتم عقب و فرزانه گفت اوفیششش راحتم کردی همه دهنم تا حلقم بو گرفته بود و تو دماغم بوی گوز فرزانه پیچیده بود رفتم دسشویی و استفراغم کردم و دهنمو حسابی شستم و صورتمو چند بار با صابون شستم ولی هنوز بوش رو حس میکردم . اومدم بیرون فرزانه گفت بیا بیا بشین کارت دارم. باز نمیدونم چرا دوباره رفتم مثل بچه حرف گوش کن زیر کون فرزانه نشستم وایییی چه بویی میداد لای کونش خیلی بو میداد دوباره نشست رو دهنم گفت اخ دلم درد میکنهههه زبون بزن لیسش بزنننن غذات تو رودم مونده
منم کونشو لیس میزدم و میخوردم بوی کونش خیلی تند و شدید بود ولی انگار یه حسی بود که میخواستم برده بودن رو تجربه کنم وفرزانه هم اینو فهمیده بود گفت بازم بگوزم دهنت ارزو میخواد بگوزه تو دهنت
اسم ارزو رو که اورد کیرم داشت منفجر میشد .من: نهه نه نمیخوام
فرزانه: چرا میخوای دوست داری کونم و بخوری و بگوزم دهنت نه
همینجور هم زور میزد و سوراخ کونش باز و بسته میشد گفت: تو که دوست داری ریدنمو ببینی گوزیدنمو نمیخوای بخوری بخور برام مگه نمیخوای کونمو گشاد کنی خب بخورش وقتی کون میخوای همشو باید بخوای
منم تند تند زبون میزدم و سوراخشو لیس میزدم و زبونمو تو کونش تلمبه میزدم که تو همون حالی کخ زبونم تو کونش تلمبه میشد چند تا گوز پشت سر هم تو دهنم زد و زبونم ترش شد واییییییی چه غلطی داشتم میکردممممم اه اه یکمی دسشویی فرزانه هم با گوزش تو دهنم اومده بود با عجله بلند شدم و رفتم تو دسشویی و کلی استفراغ کردم و تا ته دهنمو صورتمو شستم و برگشتم که باز گفت بیا بشین هنوز کار داریم. بازم مثل بچه حرف شنو نشستم زیرش و سوراخ کونشو که طعم هم گرفته بود و ترش بود لیس میزدم که گفت مگه نمیخوای کون سمین رو لیس بزنی ها؟ اول باید کون مامانشو بخوری بخور عزیزم بخور.
منم میخوردم
که گوشیشو اورد زیر و نشونم داد یه عکس کلوز اپ از یه کس سفید و خوشکل بود که از بالا گرفته شده بود و برجستگی کس سفیدش خیلی شیک و خوشکل بود داشتم عکسو نگاه میکردم که گفت چطوره خوشت میاد؟
فکر میکردم کس سمین رو داره نشونم میده واییییی چه کس نازی بود .
من: جووووون چه کسیه
فرزانه: بازم هست میخوای ببینی
من: ارههههه
فرزانه: هزینه داره
من: چیییی
فرزانه: فعلا کونمو بخور تا هزینه اش رو بهت بگم
منم داشتم سوراخ کونشو میخوردم که گوز بلند و محکم تو دهنم زد و با دهنم ترش شد حالم بد شد و همونجا داشتم میاوردم بالا باز دویدم تو دسشویی و برگشتم و دوباره زیرش خوابیدم ک باز گوشیشو اورد زیر و یه عکس دیگه نشونم داد گفت چطوره؟
جوووووون رو فرنگی نشسته بود و پاهاشو باز کرده بود و یه کلوز اپ از کس باز شده چروکش تو اون حالت گرفته بود اخخخ سفید و تمیز و لبهای صورتی. منم با حس کس سمین داشتم نگاه میکردم و کیرمم اونقدری شق شده بود که رگهای کیرم ورم کرده بود و نبض میزد
فرزانه: خوبه خوشت میاد
من: ارههههه باید کردشششش
فرزانه: ارهههه تو باید بکنیش تا دیگه تنگ نباشه
من: ارهههه بیست سانت کیر باید بره توش
فرزانه: جووووون
یه عکس دیگه نشونم داد رو همون فرنگی تو داگی کلوز اپ از سوراخ کونش بود قهوه ای کمرنگ و ریز و کوچولو و نقطه ای عجب کونی هم داشت اخخخخ زد عکس بعدی کلوز اپ از پستونش بود جووووون تپل و سفید با نوک قهوه چروک شده و هاله خوشکل دورش
فرزانه: خوشت اومدددد
من: اخخخ ارههه
یهو فرزانه گفت:داری ارزورو میبینی ببین خواهرته داغ کرده داره برام میفرستهههه.
و چتش رو نشونم داد که داشت سکس چت میکرد و ارزو نوشته بود کجااایییی وحشی منم میخوام کسمو بخورهههه و عکس اولی رو فرستاده بود و نوشته بود شکاف کسمو تو باید براش باز کنییییی لای کسمو لیس بزنه ابمو بخوره و عکس دومی رو فرستاده بود و فرزانه هم جوابش داده بود.
واییی نهههه داشتم بدن خواهرم ارزو رو میدیدمممم داغ کرده بودم که فرزانه گفت پاشو میخوام چند تا عکس خوشکل از کسم واسه خواهرت بگیری و بفرستی.
اخخخخخ چی میگفتتتتت
بلند شدم و فرزانه هم نشست و لای پاشو باز کرد و گفت کلوز اپ بگیر و منم میگرفتم از کسش و سوراخ کونش و لای کسشو باز کرد گرفتم و پستوناش گرفتم
فرزانه: خودت بفرست براش و بنویس جوووووون کس و کونم دهنت ارزو .
وایییییییی خودم داشتم واسه خواهرم عکس میفرستادم و مینوشتم که یه عکس اومد باز کردم وایییییییی ارزو رو فرنگی دوتا پاشو باز کرده بود و تکیه داده بود و صورتش هم معلوم بود اخخخخخخخخخخخخخخخ اولین بار بود داشتم ارزو رو لخت میدیدم همه تنم گر گرفته بود که زیرش نوشت فرزانهههه کامل بگیر صورتتو ببینممممممم
به فرزانه نشون دادم و طاقباز خوابید پاهاشو کامل داد بالا و گفت جوووون بگیر براشششش و منم گرفتم و فرستادم و ارزو هم فورا نوشت جوووووون کی داره ازت عکس میگیرهههههه وایییی جلوش لختییییییی . وای فرزانهههه کست چه باز شدههههه
من: میدونست با کس دیگه ای سکس داری ؟
فرزانه: شک کرده بود ولی مستقیم بهش نگفته بودم
من: چیزی نمیگه؟
فرزانه: خودش تو دوران دانشجوییش کم اتیش نسوزونده
من: سکس داشته؟
فرزانه: اولش که میگفت نداشتم ولی کم کم زبونش نرم شد و رابطمون که جدی شد زیر زبونش کشیدم گفت دوم دبیرستان که بوده دوباری پسرعموت فرشاد حسابی انگشتش کرده و یه بار هم خونتون با هم تنها بودن زورکی براش ساک زده فرشاد هم لاپایی براش گذاشته و باز سوم دبیرستان که بوده با پسر داییت خونه داییت براش ساک زده و اونم از پشت انگشتش کرده
من: واقعا؟؟؟؟؟ الکی نگوووووو
فرزانه: اره اصلا مگه میشه دختری تو زندگیش انگشت نشده باشه یا پسرای فامیل سمتش نیومده باشن؟
من: فرزانه باورش هم سخته اخه تا اونجایی که من میشناسم ارزو اهل این چیزا نبود که
فرزانه : تو که تو خلوت و تنهایی خصوصیش نبودی ارزو شانس اورده قبل ازدانشگاه با هادی نامزد کرده وگرنه با خوشکلی که ارزو داره و افکار ازادی که داره تو دانشگاه جنده میشد.منم نبودم ولی تو بچگی چند بار راضیم کردن و رسما هم اولین لخت شدنم واسه پسر تو دانشجویی بود و حسابی هم انگشتم کرد
من: با حرفایی که تو میگی من هیچپی از دخترا نمیدونم. واقعا خوبه هادی اومد گرفتش
فرزانه: میدونستی ارزو تو همون دوران نامزدی با هادی سکس کامل داشته
من: با چیزایی که تو میگی باید هم داشته باشه
فرزانه: به قول خودش گفت :سه شب بعد از خواستگاری یک ساعت با هادی خونتون تنها شدن و همون موقع هادی از کس ترتیبشو داده هجده سالش بوده
من: عجبببببب چه حشری بوده
فرزانه: شما پسرا هم قبل از ازدواج با اینهمه دختر هستین که کسی نمیفهمه
ارزو چند دقیقه بعد اومد و بازعکسا رو دید و نوشت: وایییی فرزانهههههههههه
فرزانه براش نوشت : چیههههه گشاد شدم نه؟
ارزو: میدونستم سکس داری چند بار بهت گفتم پیچوندی
فرزانه:چی بگم دیوونه بگم شوهر دارم دوست پسر هم دارم ؟ تو میگی؟
ارزو: من اگه داشتم میگفتم
فرزانه:الان میدونی دیگه
ارزو: امشب کردت؟
فرزانه: ارههههه چجورمممم الانم لخت لای پاهام نشسته داره برام میماله عکسا رو هم خودش گرفت
ارزو: در موردمون میدونه مگه؟
فرزانه: گفتم با یه خوشکل تر از خودم هستمم
ارزو: فرزانههههه منو که نمیشناسه؟
فرزانه: نه بابا از کجا بشناسه
ارزو: عکسامم دید؟
فرزانه: نه. میخوای نشونش بدم؟
ارزو: نههههههه جون من نکنی اینکاروووووو
فرزانه: نمیشناست که ببینه هم چه فرقی براش میکنه منو محکم تر میکنه به یاد کس خوشکل و سفید تو
ارزو: فرزانهههه نهههههههه
فرزانه : نشونش که نمیدم
ارزو: چقدره؟
فرزانه: چی؟
ارزو:اونجاش دیگه
فرزانه طاقباز شد و بهم گفت کیرتو بذار رو شکمم و یه عکس بگیر
رفتم لای پای فرزانه و اول کیرمو گذاشتم بالای کس فرزانه که تا نافش میرسید و یه عکس کامل از بالا که صورت فرزانه هم تو عکس افتاد و از کلفتی و بلندی کیرم یه عکس شیک گرفتم و دوباره سر کیرمو فرو کردم تو کسش و یه عکس از کیرم تو کس فرزانه گرفتم وکیرمو تا ته فرو کردم تو کسش و یه عکس دیگه گرفتم و فرستادم واسه ارزو و نوشتم وایییییی ارزوووووو بیست سانت کیر کلفت و خشن الان تومههههه چه دردی دارههههه .فرستادم براش
اونقدر هوسی شده بودم که گوشی رو انداختم رو شکم فرزانه و چند دقیقه محکمترین تلمبه هامو تو کس فرزانه زدم و فرزانه هم بلند اه اه میکرد و کیرمو کشیدم بیرون و فوری یه عکس از سوراخ گشاد شده فرزانه گرفتم و فرستادم واسه ارزو و نوشتم میبینی چه کلفتهههه چقدر گشادم کردههه تو هم میخوایششششش
که دیدم ارزو کلی علامت تعجب و ایموجی ترس فرستاد و نوشته لامصب مال ادمه یا خر واقعا میره تو؟واییییییییییییییی فرزانهههه چقدر گشاد شدییییییی وایییییییی نههه جر میخورمممم
گوشی رو دادم به فرزانه و خودمم از هوس محکم تلمبه میزدم و فرزانه هم اه اه کنان بود که یهو گوشیشو اورد بالای کیرم و کسش و از تلمبه زدنام یه فیلم کوتاه گرفت و فرستاد واسه ارزو .
ارزو: وای فرزانههه چه محکم میکنهههه ایموجی ترس
فرزانه که نمیتونست بنویسه ویس فرستاد : جووووون ارزووو تو ابرا هستم نمیدونی چه لذتی داره یه کیر کلفت مردونه بره تو اخخخخ چه لذتی داره زیرش بخوابییییی کاش تو هم بودی با هم بهش میدادیم
ارزو هم ویس فرستاد: نگووووووو من همین الانش خودمو خیس کردم این تو من نمیرههههه جر میخورممم
واییییی با شنیدن صدای پر از هوس خواهرم ارزو تو شهوت انگیز ترین حالت بودم. دیگه ویس میفرستادن و منم داشتم همراه با تلمبه زدن گوش میکردم و فرزانه هم با اه اه کردن و صدای شالاپ شالاپ تلمبه های من ویس میفرستاد
فرزانه: بار اول منم جر خوردم ولی الان داره راحت میره تو البته هنوزم تا ته میکنه درد دارمممممم.
با هر ویس و شنیدن صدای ناز و هوسی ارزو منو داغ تر میکرد حدود بیست دقیقه بصورت ویس چت کرد و منم فرزانه رو تو پوزیشنهای مختلف داشتم میکردم که باز تو حالت طاقباز بود و داشتم میکردمش که ارزو ویس داد فرزانههههه میخوام نمیتونمممم لامصب کسم داره اتیش میگیرهههه میتونیییی تصویری زنگ بزنی میخوام دادنتو ببینمممم من هندزفری تو گوشمه
فرزانه هم که تو اوج لذت بود منم گفتم مراقب باش من نیفتم ولی اونو ببینممممممم و محکم داشتم تو کس فرزانه تلمبه میزدم که زنگ زد و گوشی رو داد دستم و دوربین پشت رو روشن کردم ارزو فقط فرزانه رو میدید وایییییییییییییی منم داشتم در حال کردن فرزانه فول اسکرین چهره خوشکل ارزو که تو اون حالت حشری خیلییی جذاب تر شده بود و چشمای پر از شهوت خواهرم رو میدیدم مغزم هنگ بود تو دسشویی دوربینو رو لبه روشویی گذاشته بود و فقط صورتش معلوم بود و فرزانه رو که دید گفت وایییی فرزانه طاقبازی داره میکنهههه؟
فرزانه: ارهههه عشقمممم محکمم داره میکنهههه
ارزو: منو که نمیبینه؟
فرزانه هم الکی گفت: نههه ولی صداتو میشنوه
ارزو: مهم نیستتتت کسم تو دهنشششش
منم با تمام هوس داشتم ارزو رو میدیدم و تو کس فرزانه وحشی ناله میزدم و فرزانه هم فرصت حرف زدن دیگه نداشت و بلند بلند اه اه میکرد و منم که اخخخخ ارزو جلوم بود و با حس اون داشتم کس فرزانه رو با محکمترین تلمبه هام میگاییدم و فرزانه داد زد یواشششششش پاره شدممممم وایییییییی که اخخخخخخ کاری که نباید شد و ارزو یکم رفت عقب به فرنگی تکیه داد و تا زانو تو دوربین بود وایییی مغزم تیر کشید بلوزش و سوتینش تا بالای پستوناش بالا بود و شلوار و شورتشو تا زیر زانو پایین کشیده بود داشت فرزانه رو نگاه میکرد و دستش بالای کسش بود و جیغ و ناله فرزانه زیر شلاق کیرم ارزو رو به اوج داشت میرسوند که همونجور ایستاده پاهاشو از هم باز کرد و کسشو باز کرد و لای کسشو که حسابی خیس شده بود میمالید و یه دستشم رو پستوناش بود گفت فرزانهههه میخواممممم دلم میخواددددد میخوام ببینمششششش اخخخخ چه محکم میکنههههه و منم دوربینو از بالا رو بدن فرزانه گرفته بودم و ارزو داشت تا شکم فرزانه رو میدید چون من نمیدیدم از چی فیلم میگیرم کس خواهرم جلوی روم داشت بهم چشمک میزد و ارزو هم داشت تند تند کسشو میمالید و اه اه میکرد و فرزانه هم اه اهش رفته بود بالا که ارزو گفت چطوری میکنتتتتتتتتتت ببینمممممم دیگهههههه و منم دوربینو گرفتم رو کس فرزانه و محکم تو کسش تلمبه میزدم و کیرمو کامل میکشیدم بیرون و محکم تا ته میکردم توکس فرزانه و اخ و ناله فرزانه میرفت بالا و بدن لخت خواهرمو رو صفحه موبایل نگاه میکردم و ارزو هم از تلمبه شدن کیر کلفت تو کس فرزانه حسابی حشری شده بود و تند تند داشت کسشو میمالید و انگشتشو تو کسش فرو کرد و اه اه میکرد و منم محکم فرزانه رو میکردم و جیغ و ناله فرزانه بلند شده بود و میگفت لامصب پارم کردی وایییی یواشششش فقط صدای عشقمو میشنوی اینجور وحشی شدی بیارم بکنیش چطوری میکنیش که ارزو از این حرف فرزانه همه تنش به رعشه افتاده بود و با صدای بریده بریده گفت : نهههه جر میخورممممم خیلییییی کلفتههههه فرزانههههه اخخخخخ منم میکنههههه .
فرزانه:میخوای زیر کیرش بخوابیییی محکم میکنهههه تا ته کلفت و دراز میخوایییی تحمل میکنییی از کیر هادی خیلی کلفت تره ها .
ارزو: ارههههه منم میخوامممم خیلییییییی اخ فرزانهههههه منم بکنههه اره تو کسمممممم . فرزانه و ارزو هردو تو اوج لذت بردن بودن و منم بدتر از اونا هر سه تامون داشتیم میشدیم و منم ابم داشت میومد که فرزانه زود تر ارگاسم شدیدی شد و با تلمبه های من با فشار ولی منقطع ابش میپاشید بیرون و منم دوربینو روبرو کس فرزانه گرفته بودم و ارزو هم از دیدن جیش پرفشار فرزانه و تلمبه های کیر تو کسش تو اومدن بود و دوربینو گرفتم رو فرزانه و ارزو داشت ارضا شدن فرزانه رو میدید نشست رو فرنگی و پاهاشو از هم کامل باز کرد و تند تند تو کسش تلمبه میزد با لکنت و پر از شهوت گفت اخخخ دد ااارررررممممم میشمممممممم ارههههه ممممننننن مممم کیررررر میخوامممممممممم کلفتتتتت زود دوربینو رو کس فرزانه گرفتم تا خواهرم کیرمو ببینه و ابم داشت میومد ومنم چشمم لای پای خواهرم بود و کسشو که تند تند با انگشتشو تلمبه میزد نگاه میکردم و اونم داشت تلمبه هامو تو کس فرزانه نگاه میکرد و اه اه میکرد که ابم اومد و کیرم درازمو کشیدم بیرون و وزن کیرمو انداختم رو شکم فرزانه و سرشو جق زدم و ابمو با فشار رو شکم و پستونای فرزانه خالی کردم و ارزو هم از دیدن کیرم و ابم به ارگاسم رسید و همه تنش لرزید و با فشار و شدت شروع کرد به جیش کردن و همه تنش میلرزید و چشماش شهلا شده بود و حسابی جیش کرد لای پای خودش و کف دسشویی و منم کیرمو رو شکم فرزانه گذاشته بودم و با دست میمایدم تا همه ابم خارج بشه و ارزو هم با ولع داشت طول کیرمو برانداز میکرد تا تموم شد و درست نشست رو فرنگی خودشو شست و بلند شد اومد گوشی رو برداشت و منم گوشی رو دادم دست فرزانه و رفت رو دوربین جلو و با ارزو حرف میزدن منم رفتم رو مبل و اصلا تو ذهنم نمیتونستم باور کنم که انلاین با دیدن بدن و کس خوشکل و سفید خواهرم سکس کردم هنوز تو شوک بودم و کیرم نیمه شق بودو نمیتونستم بدن ارزو رو تو ذهنم پاک کنم.
ادامه دارد...
     
  
زن

 
قسمت سی و شش از نظر خودم بهترین قسمت داستان هست هم یه داستان کاملا اروتیک و هم واقعی از دو نفر که تو داستان شخصیت خیلی جالبی دارن
     
  ویرایش شده توسط: sooskmar48   
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی شش
حرفاشون تموم شد و قطع کرد و چند دقیقه هم چت کردن و تموم شد
فرزانه: دلت میخواد بکنیش؟
من: ارزو؟
فرزانه: اره
من: فرزانهههه خواهرمههه
فرزانه: الان که داشتی لخت میدیدش وحشی شده بودی حالا دیگه فاز غیرت برداشتی
من:تو اون حس فرق میکرد
فرزانه: وقتی طاقباز پاهاشو واست باز کنه؟
نمیتونستم دروغ بگم گفتم: شک نکن بدتر از تو میکنمش
فرزانه: جوووووون دوتامون با هم
من: اره
فرزانه: همینو میخوامممم
من: چقدر دلت میخواد جلوی تو خواهرمو بکنم؟
فرزانه: نمیدونی چه کس خوشمزه ای داره انگار داری شربت عسل میخوری
من: جوابمو بده
فرزانه: همونقدر که دلم میخواست کس اذر رو ببینم
من: منم همونقدر که دلم میخواد کس سمین تو رو ببینم
فرزانه: ارششششش
من: چیهههه تو که ارزو رو جورکردی سمین هم جور کن که دیگه همه زنای اطرافمو خورده باشم
یه لحظه به خودم اومدم و فهمیدم چه سوتی زشتی دادم و فرزانه هم زود گرفت و گفت : خب خب مگه کیا رو کردی؟؟
من که دیگه بند رو اب داده بودم و میدونستم هر چی هم بگم با اون هوش فرزانه نمیتونم قانعش کنم گفتم: چکار داری مگه تو بهم گفتی کیا رو دیدی
فرزانه: اذر فاطمه رو که میدونم. دیگه......
من: تو بگو کیا رو دیدی از بقیه زنا و رابطه هاشون چی میدونی بهم اطلاعات بده
فرزانه:ارش نمیشه که زشته تو بدونی چه فرقی برات میکنه
من: من از دونستن رابطه تو حاجی به الان رسیدم
فرزانه: عجببب عجببب پس میخوای از بقیه هم استفاده کنی
من: بتونم چرا که نه
فرزانه: همینایی که داری بکن بسه
من: نگران من نباش به همه زنام میرسم
فرزانه خندید گفت: تو دیگه چه جونوری هستی
من: همین که الان لخت تو بغلشی . خب میشنوم
فرزانه:من همشو بگم تو هم میگی؟
من: اره چرا نگم
فرزانه: زهره رو که هر وقت بخوام تو حموم میتونم ببینم نه همیشه ولی هر از گاهی میذاره خودشم بدش نمیاد سنم از زهره خیلی کمتره یجورایی فکر کنم از اینکه من بدنشو ببینم یا بهش دست بزنم حس خوبی داره و فکر میکنه داره ازم استفاده میکنه واسه همین گاهی وقتا تو حموم میذاشت هرجور بخوام ببینمش و بهش دست بزنم و اصلا دلیلی که به حاجی نه نگفتم زهره بود
من: واقعا؟ چراا؟
فرزانه: اون موقع سمین کوچیک بود یک سالش بود و احمد هم کارش جوری بود که فقط پنج شنبه و جمعه میومد خونه اونم هر دوهفته یه بار منم وقتایی که احمد نبود تنها بودم وسایل خودم و سمین برمیداشتم میرفتم خونه زهره میموندم و بعد از چند ماه حس کردم حاجی هم تو این مدت خیلی باهام صمیمی تر برخورد میکنه اخه قبلا به خاطر اختلاف سنی که باهاش داشتم یجورایی فاصله رو حفظ میکرد تو شوخی ولی کم کم راحت شوخی میکردیم و البته وقتایی که زهره پیشمون نبود خیلی جوک و شوخیامون راحت تر میشد و منم که حس راحتی زیادی داشتم جلوی حاجی به سمین شیر میدادم و خجالت نمیکشیدم و حاجی هم سینه هامو که خیلی از سینه های زهره کوچیک تر و لاغر تر بود میدید و یه بار اخر شب زهره تو اتاق خواب بود منم داشتم سمین رو شیر میدادم طبق معمول همون سینه ام کامل بیرون بود از سوتین بود حاجی هم رو مبل لم داده بود و تو گوشی بود و زیر چشمی هم سینه ام رو نگاه میکرد که شیر یکی از سینه هام تموم شد و منم حوضله نداشتم اینو بذارم تو و اونو در بیارم اون یکی هم دراوردم و گذاشتم دهن سمین و داشتم نوک اون سینه ام که شیرش تموم شده بود رو اروم مالش میدادم و چرب میکردم که له نشه که حاجی یهو گفت چه کوچولوهه چقدر شیر داره؟
به خودم اومدم دیدم بلوزم کامل بالا و دوتا سینه ام هم کامل بیرونه و حاجی هم داره با چشمای باز شده نگاه میکنه .
دیگه نمیشد کاری کرد گفتم هر دوتاش با هم سمین رو سیر میکنه
که حاجی گفت پس واسه بچه فقط شیر داری.
این حرفش خیلی معذبم کرد ولی چیزی نگفتم و ارم سینه ام رو گذاشتم تو سوتین و فقط اونیکی بیرون بود که سمین داشت میخورد.
چند باری هم موقع لباس عوض کردنم اتفاقی که فکر نکنم اومده بود تو اتاق چون بعد از اون زیاد موقع لباس عوض کردنم میومد تو و منو دیده بود و منم چیزی نمیگفتم به خیال خودم بذار ببینه مگه چی میشه و هر بار هم یه چیزی بهم میگفت که انگار ته دلم غنج میرفت یه بار گفت فرزانه خوشکل از تر از بدن تو خلق نشده که هم تنم سیخ شد . و با زهره هم که زیاد میدیدمش چه تو اتاق موقع لباس عوض کردن چه تو حموم که میرفتم کمرشو لیف بکشم اصلا به خودش نمیرسید پشت و پشت و جلوش هم همیشه پشمالو بود هرچی هم بهش میگفتم میگفت مگه کی میخواد ببینه و حاجی هم جلوی من هربار بحثش میشد بهش میگفت تو به خودت نمیرسی به منم اهمیت نمیدی سرد شدی و این حرفا تا یه شب بلند شدم سمین رو شیر بدم رفتم نوک سینه ام بشورم که اتفاقی سکسشونو کامل تو اتاق دیدم و کاملا حق رو به حاجی دادم زهره کف اتاق مثل یخ طاقباز خوابیده بود حاجی با تمام انرژی و هیجان داشت تلمبه میزد ولی زهره حتی یه اه نگفت تا تموم شد و پشتشو کرد به حاجی و خوابید
من: خب
فرزانه: خب دیگه از فرداش انگاردلم واسه حاجی سوخته بود چند باری با زهره حرف زدم ولی اون براش مهم نبود و تو این مدت هم کم کم رابطه بین من و حاجی جدی تر شد و تا یه شب زهره تو اتاق خواب بود خود حاجی بهم گفت نمیخوای به سمین شیر بدی؟
منم حس کردم حاجی دلش میواد سینه ام رو ببینه و منم دو تا سینه ام رو دراوردم حاجی هم داشت نگاه میکرد و به سمین شیر دادم و تو همون مدت دیدم کیرش شق کرد و تا سینه ام رو گذاشتم داخل رفت دسشویی که مطمین بودم رفت جق بزنه و از اونطرف منم که دو هفته ای یه بار احمد رو داشتم اکثرا هوسی بودم و تا دیگه یه شب که با حاجی رفته بودیم به ازخونه ما واسه سمین لباس بیاریم نمیدونم چی شد که به خودم اومدم دیدم رو اپن اشپزخونه خم شدم و شلوار و شورتم تا زیر کونم پام پایینه و کیر حاجی تو کسم داره برام تلمبه میزنه و بعد از اون رسما رابطه مون شروع شد. این از زهره
من: دیگه؟
فرزانه: فاطمه که از بچگی خودم حمومش میدادم و بزرگ شدنشو کامل دیدم اونقدری که من کس و کون فاطمه رو تو حموم دیدم و برانداز کردم مهران ندیده از موقعی که سینه هاش ریز بود تا نوک زد بزرگ شد و از اولین نخ مویی که لای پاش و کسش دراومد دیدمش تا اخرای دوران نامزدیش با مهران هم با خودم میومد حموم و خودم همه تنشو میشستم و موهای کس و کونشو از همون اول خودم براش زدم تا حتی وقتی که نامزد مهران بود موهاشو با وکس میزدم و میگفتم زیر مهران میخوابی حال کنی. فاطمه که مال خودم بوده اصلا هم نه ناراحت میشه نه بدش میاد من ببینمش بارها تو حموم خمش کردم و لای کونشو باز کردم و کس و کونشو دیدم الانم گاهی وقتی بهش میگم بیا ببرمت حمومت بدم و اونم که تنبل بدش نمیاد بشینه یکی بشورتش منم هرجور بخوام میشورمش و میبینمش.
من: دیگه؟
فرزانه:طیبه رو هم خیلی دیدم ولی اون برعکس بود اون منو میبرد حموم خب خواهر بزرگترم بود تو حموم خودش هم کامل لخت میشد و منم کامل میدیدمش الانم گاهی وقتی جوش میزنه یا پشتش تابستونا خیلی عرق سوز میشه به من میگه برام درش بیار یا پودر بچه بزنم اخه لای پاش خیلی عرق سوز میشه و میخوابه و منم شورتشو میکشم پایین و حسابی میبینمش و میمالم براش البته اذیتشم میکنما
من: شما خانما هم با هم برنامه دارینا خیلی چیزایی بینتون هست که ما مردا اصلا نداریم.
فرزانه: مگه شما مردا ندارین؟
من: من که یاد نمیدم نه لای کون کسی پودر بچه زده باشم یا جوش دراورده باشم ما مردا اگه جلوی هم کشیدیم پایین فقط دو حالت داره یا واسه کردنه یا دادن
فرزانه: عجبببببب
من: چطور اذیتش میکنی؟چیزی نمیگه؟
فرزانه: این چیزا بین ما زنا عادیه الان واسه تو میگم برات عجیبه ولی بین خودمون عادیه. طیبه سوراخ کون بزرگی داره ولی تا حالا کون نداده تا میبینم و میمالم براش انگشتمو فرو میکنم تو کونش که جیغش درمیاد و فحش میده و میگه به شاهد بدبخت یه عمر ندادم ولی تو منو میکنی
من: عجبببببب
فرزانه: خواهرام همشونو دیدم هرکدوم به یه جور. دوستامم یجورایی اکثرشونو دیدم یا تو استخر یا واسه موم انداختن
من: مثلا؟
فرزانه: اون موقع ها که لیزر و این چیزا نبود واسه خیلی از زنا من موم مینداختم که کس و کون همشونو ماهی یکی دو بار میدیدم
من: عجببببب. فقط اذر در رفته بود که اونم یجور خاص دیدی
فرزانه: اون که ارهههههه بعد ازاینم میبینم
من: اره دیگه کد ازاد شد هر وقت خواستی براش بکش پایین وبخوابونش و بخور براش. یه سوال بپرسم؟
فرزانه: بپرس
من: بچه بودی کسی باهات کاری کرده حالا هرجوری؟
فرزانه یکم فکر کرد گفت : اره خب ما خونواده شلوغی بودیم چند تا خواهر برادر تو خونه کوچیک . عماد(پسر عموش که حدودا سه سال از خودش بزرگتره) هم همیشه خونمون بود و خیلی هم فضول بود و اذیت میکرد منم اون موقع ده یازده سالم بود خب همیشه هم دامن پامون بود یه بار قایم موشک بازی میکردیم حیاط هم بزرگ بود و سوراخ سمبه زیاد داشت بچه هم زیاد بودیم همه قایم شدن من جا پیدا نکردم که عماد صدام کرد بیا پیش منو منم دویدم رفتم پیشش اخر حیاط پشت لاستیک کهنه های ماشین بابام(باباش راننده ماشین سنگین بوده)قایم شدیم عماد هم پشت سرم بهم چسبیده بود چند دقیقه ای گذشت کسی دنبالمون نیومد که عماد گفت فرزانه میذاری اونجاتو ببینم؟ ترسیدم و نه نه میگفتم که بالاخره خرم کرد و راضیم کرد که فقط یه بار ببینم و منم گفتم باشه فقط زودی و عماد پشتم نشست و دامنمو داد بالا و قشنگ اون صحنه یادمه شورت ابی پام بود و حسابی هم که لاغر بودم شورتم برام گشاد بود کشید پایین و منم ازترس سرم تو لاستیک مراقب بودم کسی نیاد و اونم لای کونمو باز کرد و نگاه میکرد و با انگشت با سوراخ کونم بازی میکرد و لای شکاف کوچولوی کسمو باز میکرد نگاه میکرد که یهو دیدم حسین (داداشش که هم سن عماد هست) داره میاد سمتمون و منم ترسیدم و زود شورتمو کشیدم بالا و عماد هم ایستاد بعد ازاون دیگه عماد هربار منو تنها گیر میاورد حالا یا راضیم میکرد یا زورکی وادارم میکرد بذارم ببینه و چند باری هم انگشتم کرد که بالاخره یه بارش لو رفتیم و مامانم فهمید و حسابی کتک خوردیم و بعد از اونم نمیذاشت عماد بیاد خونمون بمونه ولی چند سال بعد فهمیدم عماد موقعی که دبیرستانی بوده پریسا و سمیرا رو(خواهراش از زن دوم باباش که تقریبا هم سن فرزانه هستن) چند باری از کون کرده
شنیدن این حرفا از کارای بچگی خیلی برام جالب بود اخه منم تو بچگی از اینکارا زیاد کرده بودم ولی من فقط کون دختر عموم رو چند باری کرده بودم ولی عاشق کشتی گرفتن با دخترا بودم و همه رو تو کشتی دستمالی میکردم و اگه هم جایی تنها میشدیم به یه ترفند راضیشون میکردم ببینمشون
فرزانه: حالا تو بگو
من: چی رو؟ خودت اولیشو حدس بزن خیلی بهم نزدیکه از لحاظ نسبتی و محرمیت سببی
فرزانه: زهرهههه
من: چند روز قبل
فرزانه نمیتونست باور کنه که مادر زنم رو میکنم هزار تا قسمم داد و منم نشونه به نشونه بدن زهره رو دادم تا باورش شد و مغزش سوت کشید گفت: غیر از اون؟
من: زهرا
فرزانه بازم هنگ بود و هزار تا سوال تو مغزش و منم جواب دادم .
اخرش گفت ارش کلا چطور وارد این همه رابطه شدی این همه ادم همش هم اطراف خودت
من: خودمم نمیدونم انگار پیش اومد هرکدوم به یه نحوی همه چی از یه فانتزی نفر سوم تو یه رابطه با فرشته شروع شد که کم کم هردومون انگار بدون اون فانتزی حسمون کم میشد و بعدشم تو قشم با فاطمه شکل گرفت و کم کم منو فرشته با فاطمه و مهران رفتیم تو رابطه ضربدری
فرزانه: اذر و امیر ؟
من: راحت حرف بزنم؟
فرزانه: ببخشیدا که کس و کونم دو روزه با کیرت گشاد شده
خندم گرفت و گفتم: رابطه من و اذر رابطه قدیمی هست مال پنج سال وده سال نیست
فرزانه دهنش وا مونده بود گفت: چقدر؟؟؟؟
من: بالای دوازده سال
فرزانه: میشه قبل از ازدواجش به امیر
من:اذر موقع اولین سکسش با من سوم دبیرستان بود
فرزانه:ارشششششش واقعاااااا؟ مگه اپن بود؟
من: نه
فرزانه: پس چی؟
من: با من
فرزانه که داشت از تعجب شاخ در میاورد و نمیدونست چی به چیه گفت ارشش اصلا مگه تو اذر رو میشناختی؟
منم شروع کردم و ماجرای خودم و اذر رو از اول با جزییات براش گفتم: اون موقع امیر دانشجو بود و خونه ما بود واذر دوم دبیرستان بود و اون موقع با هم دوست بودن ولی بهم علاقه هم داشتن و تنها کسایی که میدونستن امیر با اذر دوسته و یجورایی همدیگه رو میخوان مامان اذر و من و فاطمه بودیم و اذر هم اون موقع دوم دبیرستان بود. فاطمه هم چون با اذر دوست بود و داداش امیر میدونست.
فرزانه: خب
من:هر از گاهی که اذر با خانواده میومدن (شهرمن که مرکز استان هست) امیر و اذر بیرون قراری میذاشتن و امیر هم به من میگفت که حواسم باشه که یه بار اذر با خانوادش اومده بودن و امیر میخواست یجوری اذر رو تو خونه ببینه و با هم تنها باشن و منم موقعیت براش جور کردم و به یه بهونه فرشته رو بردم بیرون و اونا اومدن خونه و یه ساعتی بعد هم امیر پیام داد ما رفتیم و تو همین دیدن هاشون من و اذر همو چند باری همو دیدیم و هم صحبت شده بودیم.
که یه روز عصر حدودای هفت غروب زمستون اذر بهم زنگ زد و گفت امروز با امیر قرار داشتم تنها اومدم هرچی زنگ میزنم گوشیش جواب نمیده نمیدونی کجاست؟ خب امیر صبح رفته بود دانشگاه و منم از صبح ازش بیخبر بودم بهش گفتم که پشت گوشی دیدم استرس گرفت و گفت حالا من چکار کنمممم قرار بود بیاد ترمینال دنبالم. تعجب کردم گفتم مگه الان ترمینال هستی؟
اذر: اره دیگه خودش گفت بیا. اذر استرس گرفته بود خب فرشته نمیدونست قضیه از چه قراره و نمیشد هم بهش گفت که. به اذر گفتم بمون خودم میام دنبالت و منم فرشته رو به بهونه اینکه با بچه ها مجردی داریم میریم بیرون پیچوندم و از خونه زدم بیرون تو راه هم ده بار به امیر زنگ زدم گوشیش خاموش بود و دیگه بهش پیام دادم که اذر طبق قرارتون اومده تو هم گوشیت جواب ندادی و الانم خاموشی من رفتم دنبالش و از اونجایی که نمیتونم ببرم یهویی به فرشته معرفیش کنم میبرمش خونه یکی از دوستام تو هم در اولین فرصت بهم زنگ بزن ادرس بهت بدم بیا دنبال اذر و رفتم ترمینال و دیدم اذر استرس گرفته نزدیک به گریه در ترمینال ایستاده و رفتم پیشش و سلام و احوال پرسی و سوارش کردم و گفت کجا بریم از امیر خبری نداری؟
من: ده بار گرفتمش جواب نمیده الانم گوشیش خاموشه حتما شارژ تموم کرده ولی چرا به من نگفت اخه کجا میخواستین برین
اذر: شنبه بهم گفت چهار شنبه عصر بیا دو روزی پیش هم باشیم تو این دو سه روز هم هیچی نگفت که برنامه کنسل شده نیا
من: نمیدونم من که از کارای امیر سردر نمیارم حداقل به من میگفت خونه خودم رو خالی میکردم برین اونجا
اذر: الان کجا میبریم؟
من: اینجا کسی هست بری پیشش؟
اذر: دختر خالم دانشجوهه ولی الان اینجا نیست
من: حالا مهم نیست میریم کارگاه خودم( من یه کارگاه نجاری هم داشتم که یادگار پدر بزرگم بود که پدرم داده بود به من یه خونه قدیمی که کارگاهش بود و طبقه بالاش یه سوییت داشت که تر و تمیز بود) تا امیر زنگ بزنه ببینم چکار میکنه.
فرزانه: خب بردیش خونه خالی نه؟
من: بردم ولی هیچ کاری نکردم
فرزانه: پس چی؟
تا حدودای سه شب بود که امیر زنگ زد و از پیام من اقا تازه یادش اومده بود که با اذر قرار داشته و بهش گفته بیاد و با هم تنها باشن
فرزانه: واقعاااااا
من: اره بابا . اذر هم حسابی بهم ریخت و گریه و حسابی هم پشت گوشی دعوا با امیر که من اصلا برات مهم نیستم تنها اومدم اینجا دو ساعت تو ترمینال نشستم تا بیایی دنبالم من اینجا کسی نداشتم فقط به امید تو اومده بودم اگه ارش نبود کجا میرفتم و این حرفا و و اذر هم عصبانی بهم گوشیمو برداشت و باطری گوشیمو دراورد و اجازه نداد ادرس خونه دوستمو به امیر بدم و گفت فردا منو برسون ترمینال با اولین اتوبوس میرم خونه و گوشی خودش هم خاموش کرد و نشست گریه کردن و منم در تلاش اکه از دلش در بیارم و ارومش کنم و اخرین حرفم شد جرقه بین من و اذر
فرزانه: مگه چی گفتی؟
من: گفتم اذر تا روزی که من زنده ام هیچ وقت فکر نکن تنهایی و هر جا باشی هر کاری داشته باشی من تمام قد کنارت هستم البته اون موقع که این حرف رو زدم اصلا به اذر هیچ حس و احساس عاطفی نداشتم و فقط از روی احترام گفتم
فرزانه: دلشو اتیش زدی
من: اروم شد و خوابید و فردا صبح زود هم رسوندمش ترمینال و بعد از کم کم و اروم اروم صحبت های من و اذر شروع شد و روزمره و در حد چه خبر چطوری ولی از اونجایی هم که من چهارده روز سر کار حسابی وقت داشتم و چهارده روز اینجا هم صبح تا حدودای چهار تو کارگاه باز میتونستم بین کار چت کنم از این فراتر رفتیم و یجورایی تمام وقت در حال چت کردن بودیم و چت کردن عادی شد درد دل و جوک و کم کم تعریف از همدیگه و کم کم ورود به حریم همدیگه و کم کم حرف از علاقه ها و دوست داشتن ها تا رسید به اون حد از صمیمیت که در مورد رابطه هامون هم حرف میزیم و تا جایی که از علاقه های جنسی میگفتیم و اذر هم که تا اون موقع هنوز هیچ تجربه ای تو سکس و رابطه جنسی نداشت تنها تجربه سکسش در این حد بود که چند باری که با امیر تنها شده بودن و با اصرار امیر سینه هاشو نشونش داده بود و گذاشته بود بخوره و یه بار هم همون موقع که خونه ما تنها شده بودن باز با اصرار و زور امیر شلوارشو دراورده بود و امیر شورتشو تا زیر کسش کشیده بود پایین و کسشو دیده بود و امیر هم مجبورش کرده بود همونجور که داره کسشو میماله براش ساک بزنه .واسه همین از شنیدن حرفای من در مورد سکس و نوع رابطه ام با فرشته خیلی خوشش میومد و هم کنجکاو بود و هم دوست داشت بیشتردر مورد رابطه جنسی بدونه و هربار که حرف میزدیم به یه بهونه بحث رو میبرد سمت سکس و حرفای در مورد سکس و دوست داشت خودشو با فرشته مقایسه کنه و از هر فرصت میخواست از جزییات سکس من و فرشته بدونه تو سکس چکارا میکنه تو چکارا میکنی میخوره برات تو میخوری براش چه پوزیشنی انجامش میدین چه پوزیشنی تو دوست داری چی اون و چقدر طول میکشه و اولین باری که فهمید تایم سکس من چقدره حس کردم نمیدونست تایم نرمال چقدره و فقط گفت اگه واست بخوره هم ابت میاد؟ که منم گفتم با کردن زیر یک ساعت نمیاد با خوردن که اصلا نمیاد که اذر گفت: اون دفعه که واسه امیر خوردم دو سه دقیقه نشد ابش اومد که منم گفتم تو بهترین حالت واسه من چند دقیقه طول میکشه تا کامل شق بشه بع اون تو دو سه دقیقه ابش اومده؟
اذر: نمیدونم که
فرزانه: خب کی جور شد؟
من: حرفامون در حد صحبت بود و اصلا قرار نبود به سکس برسه که یه بار دیگه امیر با اذر قرار گذاشت و به منم گفت که اذر میاد و منم کلید یدکی کارگاه رو بهش دادم شب برن اونجا منم با چند تا از دوستان قرار داشتیم بریم باغ بیرون از شهر و تا صبح بمونیم و اذر هم که مامانش تو جریان بود چهارشنبه اومد و از شانس امیر باباش و مامانش هم داشتن میاومدن خونه ما که حدودای نه شب تو راه ماشین خراب شد و به امیر زنگ زده بودن که بیا ماشین خراب شده تو بیابون اسیر شدیم و امیر هم در حال رفتن به من زنگ زد و کلی داد و بیداد از شانسش و گفت من میرم پیششون تو میتونی بری کارگاه پیش اذر تنها نمونه میترسه تا من برگردم و گفتم باشه و به یه بهونه پیچوندم و از باغ زدم بیرون و نیم ساعت بعد در کارگاه بودم و رفتم پیش اذر و مشغول حرف و صحبت که یهو اذر گفت تایم امیر خیلی کمتر از توهه.
فرزانه: یه داستانه ها ولی باحاله
ساعت از دست منو فرزانه در رفته بود و هردومون داشتیم ازش لذت میبردیم و ادامه دادم
من: سکس داشتین؟
اذر: سکس که نه ولی
خجالت کشید ادامه بده گفتم تو چت که راحت حرف میزنی
اذر: خب خیلی فرق میکنه
من: فرقی نمیکنه من همون ادمم تو هم همون ادم . سکس نداشتین از کجا فهمیدی؟
اذر: تو دستم اومد
من: براش جق زدی؟
اذر: نه
من: پس چی؟
اذر: خب چطوری بگم همین که لباسمونو دراوردیم و گرفتمش تو دست پنج دقیقه نشد تو دستم اومد
من: بدون اینکه کاری بکنین؟
اذر: نه خب اونم دستش اونجای من بود البته من شورتم پام بود به دراوردن نرسید
من: بازم خیلیییی زود اومده
اذر: نمیدونم خودش گفت استرس دارم
من: پس عملا هیچ
اذر: نمیدونم خب حق داره تا حالا سکس نداشته مثل تو تجربه نداره که اولین بار هم بود منو میدید
من: ببین تو چقدر خوشکلی که طاقت نیاورده به دیدنش برسه چه برسه ورود
اذر که قرمز شده بود سرش پایین بود گفت:با انگشت کار خودشو کرد
من: چکاری؟
اذر: بگمونم زیادی کرد تو
من: پردتو زد؟
اذر: نمیدونم ولی یکمی خون اومد
من: مگه چقدر فرو کرد تو؟ با انگشت که نمیشهههه
اذر: نمیدونم ولی همه انگشتشو کرد تو
من: تو هم چیزی نگفتی؟
اذر: اولش چرا ولی خب گفت تو مال خودمی الان یا یه سال دیگه فرقی نمیکنه
من: عجبببب پس وادادی. تو که میگفتی تا شب عروسی نمیذارم
اذر: دست خودم نبود که ارش تو اون حال نمیتونستم نه بگم
من: پس دفعه بعد باید پذیرای التش باشی
اذر که از حرفم حسابی خجالتی شده بود گفت: امشب میخواست تمومش کنه که زنگ زدن رفت ولی گفت برگشتم همین امشب تمومش میکنم و زن خودمی
من: عجببببب پس خودتو اماده فشار و درد کن
اذر: خیلی درد داره؟
من: خب طبیعیه دیگه اولین بارته تنگی خب درد داره با انگشت فرو کرد درد نداشتی؟
اذر: نه خیلی فقط یکم
من: الت خیلی بیشتر از انگشت درد داره
فرزانه: تو هم حتما شق
من: خب ارههه ترس تو چشمای اذر بود و منم که از حرف زدن رودر رو اونم در مورد دادن همون شبش شق کرده بودم دلم میخواست بیشتر حرف بزنم گفتم: التش چقدر بود؟
اذر که به اخرین حد خجالت رسیده بود گفت نمیدونم که
من: حدودا چند سانت
اذر: فکر کنم سیزده چهارده سانت کف دستم جا میشد
من: خب پس جا میشه
اذر: چطور؟
من: فرشته بدبخت چی بگه شب حجله غش کرد
اذر: واقعاااا؟ مگه چقدرههه
من: نوزده بیست سانت با کلاهک هسته ای
اذر که هاج و واج بود گفت: نوزده بیست سانتتتت
من: اره
که دیدم چشماش یه لحظه رفت رو شلوارم و کشیدگی کیر شقمو تو شلوارم دید و فورا چشمشو برگردوند که ندیده مثلا
گفتم چیه ترسیدی؟
اذر: من چرا فرشته باید بترسه
من: اون که جا باز کرده تا ته میخوره
اذر: اولین بارش چی؟
من: اولین بار که دیدش باورش نمیشد بره تو ولی بعد از اماده شدن رفت تو و درد هم داشت ولی بالاخره رفت تو
یه چند دقیقه بینمون سکوت بود که اذر گفت :تو شلوارت چه مار بزرگی داری
من: ارههه از دست تو
اذر: به من چههه
من: حرفای تو بیدارش کرده
اذر قرمز شد گفت به من چه از وقتی اومدی بیدار بود
من: اره جون تو حالا یکی بخوابونش
اذر خندید گفت: زنگ بزن فرشته
من:بعد نمیگه واسه کی بیدار شده بگو همون بخوابونتش؟
که اذر یهو گفت: واسه مننننننن
گفتم: جز من و تو مگه کسی هست
اذر لبخند مرموزی زد گفت: خودت بخوابونش برو دسشویی یجوری ارومش کن به من چه
من: اگه با این چیزا اروم میشد که تا حالا رفته بودم
اذر که زیر چشمی داشت نگاش میکرد و منم فهمیدم دلش میخواد ببینتش گفتم این همه از دلاوری هاش برات گفتم نمیخوای یه بار ببینیش؟
که اذر تو جواب سوالم موند منم که حسابی هوسی شده بودم گفتم: خجالت نکش فکرکن تو چت هستی
اذر یکم من من کرد و گفت: اذیت نکنیا
گفتم: من چکارت دارم یه موضوعی بین تو و اونه
که اذر گفت: ببینمش؟
منم اروم دکمه و زیپ شلوارم و باز کردم و از سرشو بالای شورت اوردمش بیرون از بند ازاد شد و نصفش اومد بیرون و اذر با چشمای باز شده داشت کیرمو نگاه میکرد و هیچی نمیگفت
یکی که نگاش کرد گفتم بهش دست بزن که اذرهم بدون حرف خیلی اروم دستشو گذاشت رو سرش و انگشتاشو دورش حلقه کرد که بهم نمیرسید و انگشتای کشیده و ظریف اذر بیشتر از چهار سانت از هم فاصله داشت تا بهم برسه چند دقیقه اذر فقط داشت کیرمو تودستاش نگاه میکرد و از بالا تا جایی که بیرون بود دستشو میبرد و قشنگ میشد هوس رو تو چهره خوشکل و رفتارش دید که چقدر دلش میخواست همشو بیاره بیرون که خودمو دادم بالا و شلوارمو تا زانو کشیدم پایین و اذر هم یه ضرب تمام کیرمو از تو شورت کشید بیرون و الان داشت تمام سایز کیر کلفتمو تو دستاش میدید و باهاش بازی میکرد و تخمای درشتمو تو دستاش گرفته بود و میمالید چشمای اذر از دیدن کیر تو اون سایز برق میزد و دومین کیری بود که از نزدیک تو عمرش میدید و الان میتونست با سایز کیر مردی که قرار بود شوهرش بشه مقایسه کنه و گفت: خیلیییی بزرگهههه
تخمامو تودست گرفته بود گفت وایییییی چه بزرگ و اویزونه چند برابره امیره
من: التم؟
اذر که یجورایی با همون حس جسور تو چت شده بود گفت:اونو که اصلا نمیشه مقایسه کرد بیضه هاتو میگم چند برابره مال اونه ببین اویزونه
راست میگفت تخمام درشت بود و اویزون بودن با پوست چرک خورده
و با تخمام بازی میکرد و گفت ارش یه چیزی رو میدونی؟
من: چی؟
اذر: تا الان من هرچی از سکس میدونم از تو یاد گرفتم
من: چی مثلا؟
اذر:همه چیز مثلا همین که امشب جلوی امیر لخت شدم تو بهم این جرات رو دادی که واسه کسی که میخوادت ازاد باش یا اینکه تونستم اونجور که میخواد خودمو بهش نشون بدم مقاومت نکنم بذارم ببینتم دست بزنه بهم یا من بتونم براش بخورم
من: قبلا هم خورده بودی که
اذر: اون که اصلا حساب نکن بیشتر دندون گرفتم تا خوردم ولی امشب دلم میخواست و با حس خوردم
من: که کار دستش دادی
اذر: اون تقصیر خودش بود
من: اونم برات خورد؟
اذر: منتظر بودم ولی دیدم دوست نداره منم حرفی نزدم
اذر کیرمو رو شکمم صاف کشیده بود و زیر کیرمو نگاه میکرد و دست میکشید و با سوراخ کیرم که زیرش بود بازی میکرد گفت چه شکم پشمالویی داری
من: دیوونه ای تو اذر
که یه نگاه تو چشمام کرد و گفت: خودت دیوونم کردی با کارات حرفات و چیزایی که یادم دادی اینقدری که من با تو سکس چت داشتم و از سکس فهمیدم ببخشید میگم با تو خیس شدم با امیر فقط چند دقیقه بودم که اونم در مقابل تو هیچه حالا هم خودت منو نمیخوای
من: من تو رو نمیخوام چون مال من نیستی که بخوامت وگرنه.....
اذر کیرمو تو دست محکم گرفت و با یه لحن تند پر از شهوت زنونه گفت: و گرنه چی بگو دیگه؟ اگه منو نمیخوای چرا الان تودست منه؟
من: اذر اونقدری که من تو رو میخوام هیچ مردی تا الان نخواستت اگه هم کاری نمیکنم چون نمیخوام تو عمل انجام شده باشی وگرنه خودت میدونی چی میشد
اذر:اگه منم نمیخواستم الان تودستم نبود بعدشم فکر کن هیچی نمیدونم تو که همه چیزو یادم دادی الانم یادم بده بعد از این چی میشد
فرزانه: اذر بهت چراغ سبز داد و تو هم افتادی روش .
گفتم نه اتفاقا من تا اون لحظه هم هیچ کاری نمیخواستم بکنم که حرف اخر اذر کار دست جفتمون داد.
فرزاه گفت: چی گفت؟
ادامه دادم:
من گفتم: تو سهم امیر هستی نه من
اذر: اگه بخوام قبل از امیر مال تو باشم؟ اون که هنوز نتونسته کاری بکنه معلوم هم نیست کی بتونه من امشب میخوام زن شدن رو با یه مرد تجربه کنم
واییی فرزانه این حرفش داغم کرد . فرزانه هم که دوباره داغ شده بود و کسش اب انداخته بود جلوم طاقباز خوابید و سر کیر شقمو کرد تو کسش و گفت:بی وجدان اذرهمسن سمین بودهههه کردیشششش اخخخخ بگو و تلمبه بزن جووووون منم نشستم لای پای فرزانه و کیرمو تا ته فرو کردم تو کس فرزانه و اروم تلمبه میزدم و فرزانه هم با هوس داشت نگاهم میکرد و به حرفام گوش میداد.
ادامه دادم: اذر رو که دیده بودی اون موقع یه دختری بود که بالاتنه لاغر اندام ولی پایین تنه برجسته و خوشتراش بود با کون برجسته و پاهای کشیده نازی بود و در مقابل من خیلی ظریف و کوچیک بود گرفتمش تو بغل و لبامو چسبوندم به لبام و تا تونستم لب گرفتم و لباشو حسابی خوردم و اذر هم که اولین تجربه سکسش بود تو بغلم مثل موم بود و حسابی لباشوخورم و اب دهنشو مک میزدم و اب دهن خودمو تو دهنش میریختم و اذر هم از این کارام داغ شده بود و تازه داشت معنی سکس با یه ادم با تجربه رو میفهمید و دستمو بردم زیر بلوزش و از رو سوتین گذاشتم رو پستوناش وایییی فرزانه پستون که نبود دو تا انار کوچولو بود که به سختی و دستم جا میشد از کوچیکی اذر کاملا واداده بود و هیچ کاری نمیکرد و فقط منتظر بود من چکار میکنم دستمو بردم زیر سوتینش و پستونشو گرفتم تو دست و همونجور که لباش رو لبام بود و اونم اومممم اوممم میکرد پستون کوچولوشو تو دستم فشار میدادم و نوک پستونش که اصلا تو دستم نمیومد از بس ریز بود و خوابوندمش رو تخت و رفتم روش و اذر زیرم خیلی کوچولو به چشم میومد و منم بلوزشو دادم بالا و تو یه ان بلوز و سوتینشو دراوردم واییییی دوتا پستون کوچولو که چیزی واسه پهن شدن رو سینش نداشت و اولین چیزی هم که نظرمو تو اون لحظه جلب کرد موهای بین سینه اذر بود که تا پایین شکمش مثل یه خط اومده بود و رو شکمش موها زیاد تر شده بود و سطح شکمش یه لایه موی ترد و مشکی نازک پوشیده بود و بدن مویی داشت و دور پستوناش موهای ریز ریز ترد داشت که تا نزدیک نوک پستوناش کشیده شده بود که خیلیییی برام جذاب بود و زیر بغلشم با تیغ زده بود و دستاش تا ارنج مو داشت افتادم به جونش و از زیر گردنش شروع کردم خوردن تا رسیدم به دو تا پستوناش و گرفتم تو دست و فشار میدادم و میخوردم و نوک ریز پستونش تو دهنم مک میزدم که اذر گفت یواشششش درد میگیره جووووون
همونجور که حرف میزدم رفتم رو فرزانه و دو تا پستونش و گرفتم تودست و مک میزدم .
حسابی دو تا پستون اذر رو خوردم و با بوسیدن اومدم پایین و شکم ناز و مخملی با موهای دخترونه و ریز ریز مشکی رو شکم اذر و پوست لطیف شکمش اخخخخ دستامم همه بدنشو داشت نوازش میکرد و بیشترین حس لذتم از این بود که میدونستم اولین مردی هستم که اذر زیر بدنش قرار گرفته و اذر داره تمام این سکس رو واسه اولین بار به جای کسی که واسه خوابیدن زیر اون اومده داره با من تجربه میکنه و من اولین مردی هستم که بدنشو در اختیار گرفته اونم بدن دختر ناز نازی و لوسی که هنوز هیچ دستی بهش نخورده بوده که الان دستای زمخت و زبر من داره رو بدنش میلغزه واییییییی کم کم داشتم به کش شلوارش میرسیدم و اذر هم که تمام این اتفاقات براش تازه و جدید و بود و نمیدونست زیر یه مرد باید چطور باشه هیچ کاری نمیکرد و فقط اروم اه اه میکرد رسیدم به کش شلوارش و با دست دوطرف شلوار ورزشی اذر رو گرفتم و از پاش دراوردم جوووووون یه شورت توری قرمز با لبه های گلدار مشکی پاش بود که واسه امیر پوشیده بود و حتی فرصت دراوردنش هم نکرده بود اخخخ شکاف کس تمام بسته اذر وایییی فرزانهههههه هرچی بگم کم گفتم از رو شورت داشت دیوونم میکرد که با دهن روفتم لای پاش و کسشو اروم اروم از بالا تا پایین از رو شورت میبوسیدم و لزجی و خیسی کسش از شورتش زده بود بیرون و طعم خیلی خوبی داده بود منم اروم اروم کسشو لیس میزدم و تو چشمای اذر نگاه کردم و گفتم تو این لحظه من شوهرتم اجازه دارم زنمو ببینم که اذر از این حرف من انگار رعشه گرفت و یجوری با چشماش خمار نگام میکرد که تو نگاهش هزار تا بله سر سفره عقد بود و اروم و با بوسیدن سانت به سانت پوست شیرین اطراف شکاف کسش شورتشو تا رو رونش کشیدم پایین اخخخخ یه شکاف برجسته تپلی که از سطح شکم و رون اذر برجسته تر بود و کاملا بسته و سفید و تازه و دخترونه با موهایی که تازه با ژیلت زده شده بود و هنوز زبری خیلی کمی داشت و رون پرمو تا زانو اخخخخخخ که از دیدنش همه موهای تنم سیخ میزد وایییی داشتم بدن دست نخورده یه دختر رو که قرار بود تا چند ساعت دیگه زنم بشه رو میدیدم و لمس میکردم من که اونهمه عطش خوردن کس اذر رو داشتم تو اون لحظه انگار همه حسم خاموش شده بود و فقط داشتم نگاه میکرد و با دستام اطراف شکاف کسشو نوازش میکردم و اروم لبامو گذاشتم بالای کسش و میبوسیدم و همه جای کسشو بوسیدم و اروم اروم با بوسه های داغ و اتشین تا لای پاهاش رفتم پایین و پاهاش واسه من از هم باز شد و در بهش باز شد و لای شکاف کس اذر دو تا لب کوچولو مثلثی شکل صورتی و قله چوچوله برجسته که از بالای لبهای داخلی کسش بالاتر بود یه سوراخ خیلی کوچولو وسط کسش اخخخخخخ باورش برام خیلی عجیب بود که اذر قرار بوده الان پاهاش واسه امیر باز بشه ولی دست تقدیر واسه من بازش کرده بود و رفتم لای پاهاش و با زبون از زیر کسش تا بالا کشیدم و همه اب و لزجی کسشو خوردم و اذر یه اههههه کشدار کشید و منم اروم قله چوچوله اذر رو میخوردم و تو دهن بازیش میدادم که اذر تو همون چند ثانیه اول ارضا شد و همه بدنش لرزید ولی من همچنان داشتم میخوردم و رسیده بودم به لبهای کسش و تو دهن مک میزدم و سوراخ ریز جیش اذر رو مک میزدم و اذر هم نه رو زمین بود نه اسمون چشماشو بسته بود و تشک تخت رو تو دستاش محکم گرفته بود زبونمو فرو میکردم تو سوراخ کسش و اروم تلمبه میزدم و حسابی کس دخترونه اذر رو خوردم که اذر دیگه داشت دیوونه میشد که پاهاشو بردم بالا و جووووووون زیر کسش یه سوراخ بود فرزانه که اونقدر ریز و خوشکل بود که اگه نمیدونستم کارش چیه باورم نمیشد از اونجا دسشویی میکنه
فرزانه هم که از حرفای من دوباره به هوس افتاده بود اه اه کنان حرفامو دنبال میکرد و منم کیرمو اروم اروم تو کسش تلمبه میزدم.
ادامه دادم:
زبونمو بردم رو سوراخ کون اذر و با نوک زبون لیس میزدم اذر هم که اولین تجربه اورال رو داشت حس میکرد خوردن و زبون زدن به سوراخ کونش براش دیوونه کننده بود و پاهاش نمیتونست ثابت بمونه و خودم رون پاهاشو تو دستام گرفته بودم و سوراخ کونشو تا تونستم خوردم و زبونمو فرو میکردم تو کون تنگش اخخخخخخخ یه دل سیر کس و کون اذر رو خوردم و تا کف پاهاش رو بوسیدم و لیس زدم که یه صدای پیام گوشیم اومد و منم که منتظر پیام یا زنگ امیر بودم گوشی رو برداشتم و نگاه کردم وای ساعت یک و نیم بود امیر نوشته بود : ارش شرمنده تو هم گرفتار من شدی دارم ماشین رو بکسل میکنم تا برسم دم صبحه میتونی پیش اذر بمونی فردا ساعت ده صبح بلیط داره ببریش ترمینال ؟
منم جواب دادم این چه حرفیه اره بابا خیالت راحت تو به کارت برس .
اذر گفت کی بود که پیامو نشونش دادم و اذر برق چشماش زد و منم جلدی رفتم در کارگاه رو از داخل قفل کردم و برگشتم و دیدم اذر هم داره پیام جواب میده و دیدم امیر به اونم پیام داده و کلی معذرت خواهی و گفته ارش فردا صبح میبرتت ترمینال .
اذر هم جواب داده بود: امشب قول داده بودی زنت میشمااااا ولی نشد
امیر: گل خوشکلم کار پیش اومد برات جبران میکنمممم
اذر: من میخواستم
امیر: دفعه بعد حتما زنمیییی ببخشید معذرت میخوام
اذر:ابت خیلییی زود اومد دفعه بعد یکاری کن اینقدر زود نیاد
امیر :چشم خوشکل من تقصیر کس سفید تو هستتت که امشب خیلی هوسیم کرد. بازم ببخشید دفعه بعد حسابی میکنمت
اذر: پیش میاد مهم نیست . تا دفعه بعد ببینم چقدر طول میکشه .
گوشی رو گذاشت کنار و منم دوباره رفتم لای پاش و با خیال راحت کس و کون اذر رو دوباره یه دل سیر خوردم و اومدم بالا روش و کیرمو گذاشتم لای پاهاش که یه اه بلند و طولانی گفت و تو چشماش نگاه کردم و گفتم چقدر میخوای مال من باشی؟
اذر: نمیدونم تو چقدر میخوای مال تو باشم؟
من: اونقدر که نمیتونی فکرشو بکنی
اذر: میخوای زنت باشم بدون عقد؟
من:از وقتی لخت شدی زنمی چه با عقد چه بدون عقد. فقط یه کارمونده که اونم امشب با هم تمومش میکنیم
همونجور که کیرکلفت و دراز رو شکم اذر بود و از حرف اخرم خیلی استرسی شد گفت: میتونم تحمل کنم؟
من: چقدر بهم اعتماد داری؟
اذر: همونقدر که خودمو در اختیارت گذاشتم و میخوام تو اولین نفر باشی که تو بدنم حست میکنم
من: میخوام مال خودم بشی
اذر: ارش
من: جونم؟
اذر: نمیدونی چقدر دلم میخواست اولین بار با تو تجربش کنم
فرزانه: خودش خواست؟
من: ارههههههه
فرزانه: جوووووون چه حالی کردیییی
ادامه:
نشستم لای پای اذر و کیرمو حسابی تف زدم و دوباره یکم کس اذر رو خوردم و خواستم انگشتمو فرو کنم تو که اذر گفت انگشتتو نمیخوام
منم سر کلفت کیرمو گذاشتم در سوراخ کس تنگ اذر و خیلیی اروم فشار دادم تو واییییی فرزانه نمیدونی چقدر تنگ بود نمیرفت تو و اذر هم از فشار کیرم خیلی درد داشت که دوباره رفتم لای کسش و حسابی با زبون تو کس تنگش تلمبه زدم و خوردم ترشحش هم بیشتر شده بود و اومدم بالا و سر کیرمو گذاشتم لای کس اذر و گفتم خودت فرو کن و اینبار خیلی نرم تر شده بود و اذر کیرمو گرفت تو دست و اروم اروم فشار میداد تو و اخ اخ میکرد و درد داشت و خیلی اروم فرو میکرد تو کسش که گفت کاندوم نمیذاری؟ ابت نیادددد؟
گفتم نگران نباش نمیاد
دوباره تلاش کرد و کم کم و با درد زیاد اذر کلاهک سر کیرم رفت تو کسش و جا گرفت که یه اخخخخخخ بلند گفت و گفت ارشششش چه درد دارهههههه نمیرهههه
گفتم نترس خوشکلم عجله نداریم تا صبح وقت داریم
یکم همونجا نگه داشتم و اذر هم از درد ناله میکرد و منم اروم چوچوله اذر رو مالش میدادم و کم کم هموقدر سرشو خیلی نرم تو کس تنگ اذر تکون میدادم و اروم کشیدم بیرون و دوباره رفتم لای کسش و حسابی خوردم و زبون زدم و کس اذر هم حسابی لزج شده بود و اومدم بالا و دستشو گذاشتم رو کیرمو گفتم اونقدر نرم و لزج شده که اذیت نشی و اروم سر کیرمو فرو کرد تو کس تنگش و اخ اخ میکرد و کم کم و نرم نرم خودش کیرمو فرو میکرد وایییی فرزانه نمیدونی چه لذتی داشت هر چی بگم کمهههه بالاخره بعد از حدود بیست دقیقه هفت هشت سانت کیرم تو کس اذر فرو رفت و گریه اذر در اومد و با درد از کسش خون اومد و مطمین شدم پرده اش رو زدم و کم کم بعد از نیم ساعت دیگه با چندین بار خوردن کس اذر و تلاش دوباره نصف بیشتر کیرم تو کسش جا شد و اروم تونستم تلمبه بزنم و یک ساعت و چهل دقیقه تو اکثر پوزیشن ها تو کس اذر تلمبه زدم ولی خیلی اروم و نرم نرم هنوز خیلی درد داشت و چند بار دوباره از درد گریه کرد ولی خوشم اومد خیلی تحمل داشت کسی که اولش با درد و گریه کیرم رفته بود توش.
خودمم هوسی شده بودم تو کس فرزانه تند تند تلمبه میزدم و با هیجان حرف میزدم و فرزانه هم داغ شده بود و پاهاشو با دست گرفته بود بالا و اه اه میکرد و منم حرف میزدم و تلمبه میکوبیدم تو کسش.
ادامه: اخراش نصف بیشتر کیرم با درد خیلی کم که اذر داشت لذت میبرد میرفت تو کس تنگ اذر و تلمبه میزدم و اونقدر همه بدن اذر رو مکیده بودم و خورده بودم که همه تنش سینه و پستون و کمر و کون و بین رونش و شکمش حتی سوراخ کونش و لبهای کسش همکبود کرده بود و از بس پستوناشو تو دستام فشار داده بودم و خورده بودم کل پستون کوچولو اذر کامل کبود شده بود و یک ساعت چهل دقیقه بغیر از اون دو تا نیم ساعت اول که تلاش واسه فرو کردن بود اذر رو کردم که اخرش تو حالت طاقباز هردومون تو اوج لذت و خستگی و عرق و کس اذر هم حسابی خشک شده بود و دیگه از بس ارضا شده بود ابی براش نمونده بود و با کرم چربش کرده بودم و تو کسش تلمبه میزدم که ابم داشت میومد و هردومون تو چشم هم نگاه میکردیم که.
فرزانه از اینجای سکسمون خیلی حشری شده بود و نزدیک شدن بود و گفت ارشششش بکن منو تا بشمممم بعد ادامه بده و منم پاهای فرزانه رو کامل دادم تو شکمش و تو کسش رگبار تلمبه بستم که فرزانه خیلی زود و با حرارت ارضا شد و بی حال منم همونجور اروم تلمبه میزدم وفرزانه به پهلو خوابید و منم پشتش و اروم تلمبه میزدم
ادامه:ابم داشت میومد و چشمای اذر جوری تو خماری رفته بود که حالتی بین نیمه باز و بسته بود و دیگه صدایی هم ازش نمیومد و فقط داشت با همون چشما نگام میکرد منم از دیدن اون چشما و بدن خوشکل اذر زیرم و لذت کس تنگش ابم با فشار اومد و کشیدم بیرون و اومدم رو شکم اذر و یه دستم رو کیرم بود و جلوی صورت اذر جق میزدم و یه دستمم پستونشو محکم تو دستم گرفته بودم و فشار میدادم و اذر هم از هیجان من ضربان قلبش بالا رفت و همراه با من اه میکشید که اومد و همشو رو سینه و پستوناش و تا رو موهای اذر ریخت و منم خوابیدم روش و لبامو گذاشتم رو لبای اذر و لباشو میخوردم که اذر با همون کارم دیوونه شده بود و محکم بغلم کرد.
ادامه قسمت سی و ششم:
     
  ویرایش شده توسط: sooskmar48   
صفحه  صفحه 29 از 32:  « پیشین  1  ...  28  29  30  31  32  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA