انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 1 از 76:  1  2  3  4  5  ...  73  74  75  76  پسین »

Daily Entries | روزنوشت ها


زن

 

در زندگی روزهایی هست که حس میکنی در عین هست بودنت نیستی..در عین لبخند زدنهات غمگینی و در عین تلاشهات هیچ امیدی نیست...
در زندگی روزهایی هست که دوست داری داد بزنی..دوست داری تا آخرین نفست عمیق حنجرتو بخراشی..
در زندگی لحظاتی هست که عمیقا دردمند میشی..عمیقا می رنجی..عمیقا اشک می ریزی..
در زندگی روزهایی هست که عمیقا میخندی..عمیقا لذت می بری و عمیقا عاشق می شی...
در زندگی...
.
روزهای ما سرشار از احساسات متفاوت هستن.....لبریز از رفتارهای عجیب غریب خودمون و یا دیگران...
روزنوشت تاپیکی هست برای همین حس ها..برای همین روزها..برای همین لحظات...
روزنوشت هامونو بنویسیم حتی روزمرگی های تکراریمون رو تا شاید برا روزهای بعد و حتی سالهای بعد روزی بر گردیم و گاهی بهشون نگاهی بندازیم..نگاهی به گذشته...
.
این تاپیک به روی روزنوشت های همه باز هست فقط در کمال احترام خواهش میکنم اونو مورد محبت اسپم هاتون نفرمایید و خوشحال میشم بخونم نوشته ها و روزنوشت هاتون رو
.
پی نوشت:در اینجا یاد روزنوشت های مشغلام رو زنده می کنم و امیدوارم هر جا هست شاد و سلامت باشه و اگه یه روزی اینورا پاش رسید نگه سندش به نام منه.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
زن

Princess
 
هستی جان قشنگ بود ادامه بده
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

 
Princess: هستی جان قشنگ بود ادامه بده
ممنون..پرنسس عزیز..امیدوارم بچه ها هم فعال باشن اینجا با حفظ همون قانون اسپم نزدن
.
AloneBoy
AloneBoy: جالبه فقط این مشغلام كیه؟
ممنون...كسی كه تو آویزوون صاحبخونه ی روزنوشت بود..یادش بخیر...تقریبا این تاپیك یه جورایی سندش به نام ایشون بود انگار
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
اولین روزنوشت:
.
بعد اون سوتی وحشتناك دیروز امروز همش تو حس ملایم بدی بودم..تلفن هاشو جواب ندادم اصلا...میدونم شاید بهتر بود با واقعیت بطور مستقیم و شجاعانه روبروش می كردم اما نوعی خس اینكه طرفم رو ناراحت كنم باعث میشد اینكارو نكنم..در عین منطقی بودن گاهی پیش میاد كه آدم اینجوری احساساتی عمل می كنه...حالا درست یا غلط بودنشو نمیدونم.
.
.
نمیدونم تا حالا شده حس تنهایی عمیق اونقدر ازارتون بده كه حس كنید حتی سایه تون رو هم باد با خودش برده..
حس بی سایگی چیزی هست كه اینروزها درگیرشم..حس تنها بودن تو یه حصار طلایی...
دلم می خواد بزنم به كوه..بالاترین نقطه ای كه توان رفتن داته باشم و بعد باد بوزه لای موهام...باد نوازشم كنه..باد منو ببره...چقدر موهام هوس باد رو كردن
.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
زن

 
کمی تا قسمتی خسته ام..حس باربری رو دارم که زیر نور شدید آفتاب بین خیابونا و کوچه های مولوی

هی بار میبره و دست آخر چیز ناچیزی گیرش میاد و بعد آخر شب بهش میگن _ اوهوی "حمال" برو

اونور!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
خب روزنوشت روزنوشته..
خود اون ورای یه مساله شخصی کاملا جنبه ی عمومی داشت...تضاد منطق ما با احساساتمون..حالا اینکه باعثش یه سوتی باشه یا هر چیزی..بعدشم روزنوشت شامل خاطرات شخصی هم میشن...حتی روزمرگیهامون...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
زن

 
kingdjmra: هستی جان نوشتهات خیلی باحاله
ممنون
.
djjjjjjavad: یعنی یه چیزی مثل دفتر خاطراته دیگه
نه دوست ندارم اینقدر ساده باشه..اونجوری اسمشو میزاشتم دفترچه خاطرات...روزنوشت شامل حرفهای ما هم میشن..درگیریهای احساسی و یا منطقی ما در مقابل اتفاقات وو یا اطرافمون...توی چند تا پست قبلی دقت کرده باشین خاطره صرف نبود.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
زن

 
بسی شادمان بودیم امروز..یه پارتی کوچولو با طعم قورمه سبزی(البته با زحمت اینجانب)..بعد مدتها این خونه رنگ صدا و موسیقی و رقص گرفته بود...
خیلی خوبه گاهگهی با همسن و سالهامون جمع شیم و فارغ از این دنیای پر از پیچ و گره الکی خوش فقط قهقهه بزنیم...گرچه نصفشون زبون منو درست نمیفهمن اما شادی و رقص و مهربانی زبانی بین المللی هست...
امیدوارم شما هم تو همین روزها بهتون خیلی خیلی خوش بگذره و حسابی کیفور بشین
.
پی نوشت:فقط یکی باید بیاد این ظرفا و شلوغیها رو بشوره و تمیز کنه
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
داریوش تو یكی از ترانه هاش میگه "آخرین سنگر سكوته" این جمله تقریبا" یه ضرب المثله كه معنیشو همه میدونن...

سال 89 بود كه قرار شد برای یه مساله ی غیر سیاسی تا میدون آزادی راهپیمایی بدون صدا و بی حاشیه داشته باشیم. از چند روز قبلش تا چند روز بعد اینترنت قطع بود و جیمیل و ... هم فیلتر! راهپیمایی رو شروع كردیم و دیدیم تو پیاده روها سه برابر همیشه آدم دیده میشه. یه ذره كه دقت كردیم، فهمیدیم همه شون برادران بسیجی و لباس شخصی هستند كه به سلاح گرم هم مجهز بودن!

خلاصه بقیه شو خودتون میتونید حدس بزنید... گل سرسبدش این بود كه یه آدم با بیش از دو متر قد و 120 كیلو وزن، یه زنجیر بلند رو دور خودش میچرخوند و با فریاد زدن "یا زهرا" (!!!) به ما حمله میكرد. چند نفر از دخترا و پسرا زخمی شدن و من خوشبختانه جاخالی دادم. این در حالی بود كه ما داشتیم در سكوت كامل راهپیمایی میكردیم و حتی بعد حمله ی اون مسلمونا (!) با احترام باهاشون حرف زدیم.

بعد از اتفاقات مشابه وقتی غروب برمیگشتیم خونه، از خودم پرسیدم "واقعا" آخرین سنگر سكوته؟!"
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  ویرایش شده توسط: alinumber7   
زن

 
alinumber7: "واقعا" آخرین سنگر سكوته؟!"
یه زمانی داشتم فكر میكردم كه بر خلاف مثل"جواب ابلهان خاموشی است: با بعضی ابله ها اگر سكوت كنی بدتر فكر میكنه كه یا حرفشو قبول داری یا اینكه از موضع صعف باهاش قرار داری و بدتر جری میشه..اینهم همینه گاهی وقتا سكوت طرف رو جری تر میكنه مخصوصا وقتی اونطرف به هیچ قانونی و حرمتی پایبند نباشه جز خواسته های خودش..وقتی گوششو كر گرفته تا حتی سكوت رو هم نشنوه شاید بهتره دو تا مشت بخوابونی در گوشش كمی گوشاشو وا كنه...
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
صفحه  صفحه 1 از 76:  1  2  3  4  5  ...  73  74  75  76  پسین » 
گفتگوی آزاد

Daily Entries | روزنوشت ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA