انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 6 از 20:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  19  20  پسین »

داستان های ضربدری


میهمان
 
- آی مهدی کیرش خیلی کلفته... بهش بگو آروم تر
- الان تموم میشه عزیزم. الان تموم میشه سارا جون

سر سارا در بغل شوهرش بود و من داشتم او را به حالت سگی میگاییدم. سارا اشک میریخت و همزمان لذت میبرد. مهدی سر و شانه‌های سارا را در آغوشش نگه داشته بود و با چشم‌های گشاد شده به کیر من که در کس زنش رفت و آمد داشت نگاه می‌کرد.

کیرم از همیشه کلفت‌تر شده بود. کلاهکش در عمق کس سارا فرو می‌رفت و وقتی بیرون می‌آمد با خودش آب کس همراه می‌آورد. پشم‌های کس زن دوستم از آب کس خودش خیس خیس شده بود. دیدم که از آب سیلاب آب کس مقداری هم به سوراخ کون مالیده شده. با دیدن سوراخ تنگ کونش شهوتم چند برابر شد:

- مهدی! کون زنت بزارم؟

سارا جیغ کشید. داد می‌زد «نه تو رو خدا...» اما کیر شوهرش که تا چند لحظه قبل نیمه خوابیده بود٬ دوباره راست شد و شق ایستاد. حالا عقب و جلو کردن‌های من صورت سارا را به کیر مهدی می‌مالید.

با انگشت از خیسی کسش گرفتم و به سوراخ کونش مالیدم. بدنش لرزید. صورتش اشک آلود بود اما تنش داغ شده بود و مثل کوره از کس و کونش حرارت بیرون می‌آمد. یکی از انگشت‌هایم را آرام به سوراخ کونش فرو کردم ولی حرکتش ندادم و گذاشتم که همانجا بماند. دوباره با کیر کلفت مشغول تلمبه زدن در کس شدم. انگشتم که در کونش بود کیر خودم را احساس می‌کرد. حالا وقتش بود که کمی انگشتم را جابجا کنم که کونش جا باز کند.

- آی‌ی‌ی‌ی مامان جون...

نفس‌های سارا عمیق شده بود و صدایش خس خس می‌کرد. مهدی با کیر برافراشته سینه‌های زنش را می‌مالید و کیرش را طوری تنظیم می‌کرد که به لب‌های او مالیده شود. انگار در این موقعیت از زنش انتظار ساک زدن داشت. انگشتم در کون سارا باز هم چرخید و باعث شد از درد جیغ دیگری بکشد. واقعا دردش آمده بود. این بار دلم برایش سوخت.

- میخوای الان کونت نزارم سارا جون؟ باشه برای بعد؟

سر ناز و خوشگلش را چرخاند و با مظلومیت به من نگاه کرد. موهای سیاهش در صورت زیبایش پخش شده بود و بعضی از آنها به اشک‌های صورتش چسبیده بودند. دلم برایش سوخت. آرام انگشتم را از کونش بیرون آوردم و به جایش برای او بوسه‌ای فرستادم.

مهدی از این حرکتم خوشحال نشد. گردن زنش را گرفت و گفت:

- کونش بزار... کون این جنده بزار. کون این جنده خوشگل من رو پاره کن.

اما من نمی‌خواستم به حرف او گوش بدهم. سارا زیباتر از آن بود که کسی بخواهد بر خلاف میلش رفتار کند. حتی کیرم را هم از کوسش بیرون کشیدم. سارا چرخید٬ مثل یک بچه از سینه شوهرش بالا رفت و در گوشش٬ اما بلند و طوری که من هم بشنوم٬ گفت:

- مهدی جون٬ بهش میگی کوسم کیر میخواد؟ آخه من جنده توام. جنده‌ها چی لازم دارن؟

چشم‌های مهدی از فرط لذت در کاسه چرخیدند. زنش را به پشت خواباند٬ به کیر من اشاره کرد و دستور داد آن را در کس زنش فرو کنم.

دختر خوشگل و ناز زیر تلمبه‌های کیر من جیغ میزد و مامان مامان می‌کرد. شوهرش دست به جلق بود و صورتش را به بدن خیس و عرق آلود او می‌مالید. با هر حرکت من آن پستان‌های زیبا عقب و جلو می‌رفتند و شهوتناکی صحنه را صد چندان می‌کردند. احساس کردم که دیگر نمی‌توان آبم را کنترل کنم.

- آی مهدی! آبم داره میاد. زنت آبم رو داره میاره. بریزمش کجا؟

اما در دلم خدا خدا کردم که نگوید «بریز توی کوسش». تا همینجا ریسک بالایی کرده بودم که به خواهش رفیقم و زنش تن داده بودم. این که یک بچه هم برایشان بکارم غیرقابل قبول بود. خوشبختانه مهدی که آب خودش هم در حال آمدن بود فریاد زد:

- بپاش روی صورت جنده خانم. آبت رو بپاش توی صورت زنم.

بعد کیر خودش را رو به صورت همسرش گرفت و شدیدتر از قبل جلق زد.

- آی کیرم توی صورتت سارا. آی آب رفیقام توی او چشای جنده‌ات. آی تخم‌های همه مردای فامیل توی حلقت.

من هم یکی دو تلمبه محکم زدم و کس را رها کردم تا به سراغ صورت بروم. مهدی هنوز جلق می‌زد ولی آبش نمی‌آمد. کیرم را در کنار کیر او و روبروی صورت همسرش قرار دادم که با نفس‌های تند و چشم‌هایی که نمی‌دانست ببندد یا باز نگه دارد منتظر پاشیده شدن آب کیرهای ما بود.

- عشقم... آبت رو بپاش به صورتم. عزیزم. کس کشم. شوهر بیغیرت من. فداتم. آبت رو بپاش

آب مهدی آنچنان با قدرت پاشید که از صورت زنش جهید و مقدار بیشتر آن روی رختخواب ریخت. من هم اجازه دادم آبم بیاید. کیر مهدی هنوز در ارتعاش بود که صورت زنش با آب من پوشیده شد. سارا نفسش را حبس کرده بود و چشم‌هایش را به هم فشار می‌داد. بالاخره وقتی که از صدای نفس‌های ما که ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد متوجه شد که سکس به پایان رسیده چشم‌هایش را باز کرد و لبخند زد.

- مرسی عزیزم. خیلی دوستت دارم.

سارا به بغل شوهرش رفت و عاشقانه او را نوازش کرد. مهدی سرش را بالا آورد و او را بوسید. بعد دو نفری کنار هم دراز کشیدند و مشغول نوازش موهای همدیگر شدند. هیچ کس به من توجهی نکرد.

کاری که از من خواسته شده بود را به هر حال انجام داده بودم. آرام بستر این زوج عاشق را ترک کردم و لباس‌هایم را از روی زمین برداشتم که بروم. در آستانه در یک لحظه مکث کردم تا نگاهی دیگر به بدن‌های برهنه دوستم و زن زیبای او بیاندازم. سارا متوجه شد. سرش را بالا آورد و با مهربانی گفت:

- ازت ممنونم. خیلی سکس خوبی بود.

مهدی هم روی یک آرنج نیم خیز شد و به من نگاه کرد. لباس‌هایم را طوری نگه داشتم که جلوی آلتم را بگیرد. احمقانه بود اما حالا که سکس به پایان رسیده بود از برهنه بودن جلوی آنها خجالت می‌کشیدم. مهدی گفت:

- ممنونم رفیق. سنگ تمام گذاشتی. خیلی با جنبه‌ای. دمت گرم.

حرفی برای گفتن نداشتم. موقعیت غیرمعمول‌تر از آن بود که بدانم چکار باید کرد. فقط تا این حد از دستم برآمد که رو به مهدی بگویم «خواهش می‌کنم» و به سارا نگاهی دیگر بیاندازم و اضافه کنم:

- تولدت هم مبارک سارا جان. همیشه خوش باشی.

سارا لبخند ملیحی زد و دوباره به عاشقانه به مهدی نگاه کرد. منظورش روشن بود: هدیه تولدی که به او داده بودیم بیش از حد خوشحالش کرده بود. زوج جوان از هم لب گرفتند و به خواب فرو رفتند. دیگر نمی‌دانستم چکار باید بکنم. لباس‌هایم را پوشیدم و منزلشان را ترک کردم.
     
  
↓ Advertisement ↓
↓ Advertisement ↓
↓ Advertisement ↓
مرد

jems007
 
اولین ضربدری

خیلی تو کفه خواهر زنم (سارا)بودم و با اینکه خیلی صمیمی بودیم ولی پا نمی داد بکنمش چند باری هم به یادش جلق زده بودم تا اینکه یکروز خانه انها بودیم و من و باجناقم مهدی در حال مشروب خوردن بودیم که تارا(زنم) اومد و گفت که من و سارا هم میخواهیم با شما مشروب بخوریم تقریبا حدود 3 ساعتی در حال مشروب خوری بودیم که شوخی شوخی بحث به سکس و اینکه چرا مردها خانم بازن رسید مهدی گفت که بابا خوب مردها چی کار کنن مثلا من 7 روزه تو کفه سکسم ولی سارا پریود بوده و تازه امروز میخوام باهاش حال کنم همه ما رفتیم تو شوک اما پررو گری الکل کاره خودشو کرد و من گفتن یعنی جلوی ما میخواین حال کنین زنهامونم که مست بودن خندیدند که مهدی گفت چرا نه!!!به شرطی که شما ها هم پا باشین؟ من که ارزوی دیدن لخت سارا را داشتم سریع گفتم باشه! مهدی هم از خدا خواسته سریع شلوارکشو دراورد و کیرشو قبل از اینکه زنش بتونه کاری کنه کرد تو دهنش و شروع کرد به تلمبه زدن تو دهن سارا .من که حشری شده بودم کیرمو کردم تو دهن زنم وسط کار مهدی گفت بیا جاها عوض!!
قبل از اینکه من جواب بدم زنهامون با هم گفتن اره جاتونو عوض کنین!معلوم بود که حسابی مست شدن!ما هم سریع لخته شون کردیمو افتادیم روشون از اینکه خواهر زنمو جلوی شوهرش میکردم و اینکه زنم داره جلوم به مهدی کس میده خیلی حشری شده بودم و معلوم بود که همه دارن حال میکنن حدود نیم ساعت من و مهدی داشتیم میکردیمشون تا اینکه ارگاسم شدن بعد من به مهدی گفتم که میخام ابمو بریزم تو صورت زنش که مهدی گفت جنده خودته هر جا دوست داری بریز منم سارا رو برگردوندم و کل اب کیرمو ریختم تو صورتش همون موقع هم مهدی ابشو ریخت تو دهن زنم بعد از 5 دقیقه همه به خودمون اومدیم شوکه بهم نگاه میکردیم که من گفتم دیگه کاریه که شده میتونه اخرین بار باشه یا ادامه بدیمو حالشو ببریم که همه موافق دومی بودن
لوتی جون تولدت مبارک
     
  
مرد

jems007
 
كس دادن زنم

خیلی دوست داشتم که گاییده شدنه زنمو توسط یکی دیگه ببینم برای همین با یکی از دوستام کامران که از بچهگی با هم بزرگ شده بودیم موضوع رو در میان گذاشتم که برای طولانی نشدنه داستان چجورشو نمیگم ومیرم سر اصل مطلب با کامران قرار عرق خوری تو خونم گذاشتم زنم هم مثل همیشه خونه بود وقتی یکم مست شدیم قرار شد من برای خریده مزه اضافی از خونه برم بیرون و در حونه رو کامل نبندم و بعد از نیم ساعت برگردم وقتی برگشتم کسی تو سالن نبود یواشکی رفتم دمه اتق خواب و از لای در نگاه کردم شوکه شدم باورم نمیشد کامران دفعه اول و به این سریعی زنمو راضی کنه کیرم راست شده بود و شروع کردم مالیدنش درست جلوی چشام کامران دراز کشیده بودو زنم داشت کیرشو میخورددقیقا حرفاشونو میشنیم
بخورش خیلی خوب ساک میزنی خوشمزس؟
اره از مال پیمان خوشمزه تره
تا ته بکن تو دهنت
زود بکنم الان پیمان میاد
نترس بیاد زنگ میزنه کلیدو نبرده
کیرتو بکن تو کسم خیلی کیر میخواد
باشه برگرداز پشت بکنمت
زنم برگشت گامران از پشت میکردمش تو همین موقع پیمان منو دیدو منم اشاره کردم که میخوام بیام داخل اتاق که علامت داد یکم وایسا منم دوباره ادامه دادم به دید زدنم فهمیدم که میخواد زنمو اماده دیدن من کنه برایه همین بهش گفت
خوب میکنمت یا نه؟
اره کیرت خیلی کلفته
دوست مثل داشتی مثل جندهها دو نفری میکردیمت ؟
ارههههه کاش پیمانم بود هم کیرشو میکرد تو دهنم هم میدید چه خوب به تو کس میدم
دوست داری جلوی پیمان کس بدی؟
ارهههه
کامران به من اشاره کرد بیا تو و منم رفتم کیرمو گرفتم جلوی دهن زنم چون چشماش بسته بود نفهمیده بود که اومدم تا کیرم چسبوندم به لبش چشاشو باز کرد و با ترس نگام کرد منم سریع کیرمو کردم تو دهنش و بهش گفتم
نترس عزیزم فقط میخوام حال بدم تا بهترین سکسها رو داشته باشی از این به بعد با کامران دو نفری میکنیمت
زنم که تو حالت انجام شده قرار گرفته بود فهمید بهتره که حالشو ببره و شروع کرد به کیرمو خوردم و کامران هم از پشت تو کسش میکرد از دیدن این صحنه همهمون حشری شده بودیم کامران بهم گفت
پیمان زنت عجب جنده ایه چه کسی داره
مال خودته هر چقدر دوست داری بکنش
زنم یه نگاهی بهم کردو گفت جاتونو عوض کنین و ما هم سریع اطاعت کردیم و دوباره شروع کردیم به گاییدنش حسابی حشری شده بود برگشت تو چشام نگاه کرد و گفت
عزیزم خوب کس میدم؟
اره جنده من
خوب کیره دوستتو میخورم ؟
اره مثل جندها میخوری
اینو که گفتم جیغ کشید و ارگاسم شد منم کیرمو در اوردمو ریختم رو سوراخ کونش ولی کامران موهاشو گرفته بود و شدید تو دهن زنم تلمبه میزد تا ابش اومدو ریخت رو صورت زنم کل صورتش اب کیری شده بود بهترین سکس زندگی همه مون بود
لوتی جون تولدت مبارک
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

jems007
 
حليم

پسر عموم چند سالي بود كه با دختر اونيكي عموم ازدواج كرده بود و زندگي خوبي داشتن. من هم تقريبا همزمان با اون زن گرفتم. از يه طرف فاميل بئديم و از طرف ديگه خونمون هم نزديك بود هم سن و سال هم بوديم . براي همين خيلي با هم عياق بوديم و حد اقل هفته اي يه شب ما خونه اونا بوديم يا اونا خونه ما.
دختر عموي من از قد و بالا و زيبايي چيزي كم نداشت ،بابام خيلي دوست داشت كه من با اون ازدواج كنم ولي چون من از ازدواج فاميلي خوشم نميومد و اينو به همه گفته بودم زياد اصرار نمي كرد.
يه شب جمعه بعد از شام پسر عموم اينا اومدن خونه ما . اومده بودن فقط سري بزنن و زود برن كه صحبت گل انداخت و يهو ديديم كه ساعت 2 نصفه شبه.مشروبه فراواني هم نم نم خورده بوديم. براي اينكه يهو نرن تو خيابون و كميته نگيرتشون قرار شد شب بمونن خونه ما. پسر عموم گفت:من صبح زود پا ميشم حليم بخرم . من كه تنبل بودم گفتم منم تو خونه ميزو مي چينم.
خلاصه همگي رفتيم تو يه اطاق ، رختخواب هارو پهن كرديم و خوابيديم و چون زيادي مشروب خورده بوديم همگي تلپي افتاديم و خوابمون برد.
صبح بيدار شدم ديدم پسر عموم و زنش نيستن.يكم دوروبرمو نگاه كردم و تازه يادم افتاد كه قرار بوده بره حليم بگيره،اومدم پاشم كه ديدم هنوز مستم و خوش خوشانم ميشه ،اينور اونورو نگاه كردم و ديدم غير از من و زنم كسي تو اطاق نيست با خودم گفتم حتما دختر عمو هم با شوهرش رفته حليم بگيره.
با چشمهاي نيمه بيدار نگاهي به پاهاي لخت وسفيد زنم انداختم كه از زيرلباس خواب حريرقرمزش افتاده بود بيرون ، هروقت مي خواست منو حشري كنه و قرار بود سكس حسابي داشته باشيم اين لباس رو مي پوشيد منم كه آماده هميشگي،حسابي حشري شده بودم وديدم فرصت مناسبي براي حملس.خزيدم طرفش و شروع كردم ار پشت مالوندنش و يواش يواش رفتم رو سينه هاش چه پستوناي توپي . با يه دست پستوناي درشت زنمو مي ماليدم و با انگشتام با نوكشون بازي مي كردم . با دست ديگم رونه سفيد و سكسيشو مي ماليدم . كم كم دستمو اوردم بالا و بردم تو شرتش.
احساس كردم زنم همينجور داره مي لرزه و زير لب ميگه نه نه . حدس زدم سردش شده پتو رو از گوشه رخت خوات كشيدم طرفمون و انداختم رو جفتمون . حالا حسابي تاريك شده بود و اينجوري سكسي تر بود . از همون پشت كه بغلش كرده بودم رفتم تو گردنش و شروع كردم لاله گوشش و گردنشو ليس زدن و خوردن . هر لحظه بيشتر حشري مي شدم و تو عالم مستي 4 برابر بيشتر حال مي كردم . زنم هم كم كم حشري شده بود از نفس هاش مي شد فهميد . زير لب گفت : مجيد نياد؟ (مجيد پسر عموم بود)منم دره گوشش گفتم : مجيد غلط كرده با ما كاري داشته باشه.
زير پتو تو هم مي لوليديم از همون پشت كه بودم سرمو بردم جلو و شروع كردم پستوناشو خوردن . اونم هي نفس نفس مي زد و آه و اوه مي كرد. آروم آروم پشتشو ليس زدم و بعد سروته شديم و صورتم رو شكمش قرار گرفت اطراف نافشو ليس زدم و رفتم پايين تا به كسش رسيدم . چه تميز بود 6 تيغه اصلاح كرده بود ،دهنمو وا كردم و همه كس زنمو كردم تو دهنم ، زبونمو تا ته كرده بودم تو كسش و مي چرخوندم ،يهو ديدم اونم كير منو گرفت و اولش يواش يواش ليس زد وقتي خوب همش خيس شد كيرمو تا ته كرد تو دهنش و شروع كرد به ساك زدن . واي كه چه حالي داشتيم جفتمون ، بجون پسر عمو و زنس دعا مي كردم كه رفتن بيرون و دعا مي كردم حليمفروشي شلوغ باشه و ديرتر بيان .
ديگه به اوج وحشيگري رسيده بودم دستمو دور روناي زنم حلقه زده بودم و پهناي صورتم روي كسش بود . اونم نمي دوست اصلا چكار بكنه انقدر قشنگ ساك مي زد كه نزديك بود آبم بياد . از روش پاشدم و دوباره رفتم پشتش يبار ديگه تموم پشتشو به آرومي ليس زدم و با يه دستم كسشو وا كردم و با دست ديگه كيرمو كردم تو كسش . واااااااي كه چه داغ و مرطوب بود كيرم ليز خورد و رفت توش ، شروع كردم به تلمبه زدن 7-8 دقيقه ادامه دادم كه حس كردم زنم داره ارضاء ميشه منم كه خودمو تا اون موقع نگه داشته بودم ، ديگه ول كردم و همزمان با ارضاء شدن اون ،آبه من با فشار هرچه تمام تر ريخت تو كسش.
نفس عميقي كشيدم و افتادم روش . يه كم ديگه بوسش كردم و گفتم ديگه پاشيم ، الان مجيد اينا ميان . من ميرم پايين ميزو بچينم.
لازمه بگم خونه ما دو طبقه بود. طبقه بالا اطاق خوابا بود و طبقه پايين آشپزخونه و ناهارخوري.
با دستمال خودمو خشك كردم و بدون اينكه به زنم نگاهي دوباره بندازم بلند شدم . يهو تو راه پله خشكم زد. زنم داشت ميومد بالا، با لبخند گفت : ا،بيدارشدي عزيزم؟ داشتم ميومدم صدات كنم.
دهنم خشك شد . زنم انگار فهميد حالم خوب نيست . پرسيد:چي شده؟ با گيجي پرسيدم:مجيد و دخترعمومينا كجان؟ زنم گفت: مثله اينكه هنوز مستي .مجيد رفته حليم بگيره ،مينا هم كه بالا خوابيده. منم از يه ساعت پيش پاشدم و دارم ميزو مي چينم.
تازه درزاريم افتاده بود . چون ديشب قرار نبود مجيد و مينا خونه ما بمونن،هيچي نياورده بودن. زنه من هم لباس خوابه خودشو داده بود مينا بپوشه.
سر ميز صبحونه از ترس و خجالت تو روي مينا نگاه نمي كردم . از مجيد و زنم هم شرمنده بودم. ولي ته دلم مي گفتم كاش نصيحت بابامو گوش مي كردم و مينا رو مي گرفتم .خييييييلي سكسه باحالي داشت. تو دلم گفتم مجيد كوفتت بشه همچين كسي كه مي كني.
موقعه خداحافظي ،وقتي با دختر عمو دست دادم،تو چشام نگاه كرد و لبخندي زد.دستمو چندين ثانيه طولاني نگه داشت و فشار داد. موقع رفتن به زنم گفت:خيلي شب خوبي بود .ازاين به بعدماهي يه بارازاين برنامه ها بذاريم.مجيد بره حليم و كله پاچه بگيره ، بابك هم تو خونه كار كنه.!!!!!!!!!
همه خنديدن ، چون من داشتم اون بالا مينا رو مي كردم و زنم همه كارا رو انجام داده بود.ولي اونا كه نمي دونستن فكر كردن مينا داره شوخي مي كنه.فقط من منظورشوفهميدم و با نگاهي شيطنت بار كه برق مي زد،مينا رو نگاه كردم و گفتم اگر خوشت اومده حتما.اونم گفت: صددرصد.!!!!!!
لوتی جون تولدت مبارک
     
  
مرد

jems007
 
سکس با زوج سکسی

بد جور حشری بودم و کلافه اصلا هم نمیخواستم برم ماساژ خونه کس بکنم .یه سر رفتم تو وب سایت ببینم کسی‌ آن هستش یا نه (سایت ضبدری ها).دیدم یه زن و شهر دنبال یه مرد هستن.سریع براشون چشمک فرستادم.چند ثانیه بد از من عکس صورتمو خواستن چون میتونستن عکس بدن و کیرمو تو پروفایلم ببینن.ادشون کردم و بد از دیدن عکس گفتن میتونی‌ بیای اینجا گفتم کی‌ گفت همین الان .فکر می‌کردم یک ساعتی‌ ازم دور هستن ولی‌ شهوت داشت دیوونم میکرد حاضر بودم واسه کردن کس ۲ ساعت رانندگی‌ کنم .گفتم چرا که نه آدرسو بده بیام وقتی‌ آدرسو فرستاد داشتم کفّ می‌کردم دقیقا ۲ دقیقه با من بیشتر فاصله نداشتندشماره تلفن آدرس دادن و گفتم زیاد از شما دور نیستم ۲۰ دقیقه دیگه اونجام.سریع رفتم همام یه دوش گرفتمو تمام موهای دوره کیرمو کونمو صاف کردم بدنمو خوش بو کردم لباس پوشیدم ،رفتم شراب بردارم دیدم شراب ندارم یه شامپین تو خونه داشتم بر داشتمو رفتم .خونشون تو یک آپارتمان بزرگو گیج کننده بود بد از یه کم گشتن دنبال پلاک خونه رسیدم دم در .ساعت تقریبا ۱۱ شب بود زنگ خونه‌رو زدم .شهوت و فکر‌ اینکه الان کی‌ در رو باز می‌کنه و خدا کنه آدمهای خوبی‌ باشن داشت کلافم میکرد .دره خونه باز شد و یه لحظه چشام برق زد‌‌و درشت تر شد یه زن قد بلند خوش هیکل سبزه با چشم‌های درشت‌و شهوانی موهای بلند قهوه‌ای جلوم ایستاده بود و یه لباس سکسیه مشکی‌ هم تنش بود دست داد و صورتمو بوسید راهنمیم کرد برم تو پذیرایی شوهرش اومد جلو خودشو معرفی‌ کرد و همین طور من خودمو معرفی‌ کردم و بابت مشروب تشکر کردن .به هیچ عنوان توقع نداشتم یک هم چین زن زیبا و سکسی‌ رو امشب ببینم خیلی‌ با عکس پروفایلش فرق میکرد عجیب از عکسش‌ قشنگ ترو بهتر بود .یه مبل ۲ نفره و ۲ تا یک نفره بود که من نشستم تو یکی‌ از اون تکیها .از من پرسیدن چی‌ میخورم که گفتم ویسکی یه چند دقیقه حرف زدیم ولی‌ تمام مدت تو فکر‌ این بودم که عجب شبی پیش رو دارم و هیکل قشنگو صورت زیبای طرف داشت تمام تنمو مور مور میکرد احساس می‌کردم یه تیک آتیش تو جونمه و نمی‌ذاره یه جا آروم بشینم می‌خواستم هجوم ببرم به طرف بدن قشنگشو و همه جاشو ببوسم .تو همین افکار بودم که گفت نمی‌خوای کنار من بشینی‌ .بلند شدم رفتم کنارش و به شوهر زنه نگاه کردمو با چشم هام ازش اجازه گرفتم دستمو گذشتم رو رون‌های نرمو قشنگش گرمی رونهاش بدنمو داغ کرد اون یکی‌ دستمو بردم دوره گردنش و از اون بالا سینه ی‌ قشنگشو گرفتم تو دستم ،لباسش جوری بود که به تمام بدن قشنگش دسترسی‌ داشتم و می‌تونستم بدنشو ببینم و لمس کنم
سینشو آروم از زیر لباسش در آوردم و یکم به قهوهی قشنگ سینش نگاه کردمو آروم لباشو بوسیدم و زیر گردنشو و آروم سینه‌های قشنگشو مکیدمو فشار میدادم و دستم وسط رونهاش بود ولی‌ به طرف کوسش نمی‌رفتم دیگه نمی‌تونستم دنبالهٔ بحث قبلی‌ مونو بگیرم سخت مشغول سینه و بدن نرم طرف بودم که شوهرش گفت فکر می‌کنم بهتره که بریم تو اون اتاقبلند شدیم بریم تو اون اتاق .لرا (اسم زنه)زودتر از ما رفت و من هم بد از برداشتن مشروبم بد از ۳۰ ثانیه رفتم تو اتاق خواب که دیدم وووو لخت لخت رو تخت دراز کشیده و با کوسش بازی می‌کنه و چشم‌های مستو خمارش رو به دره یه نگاه به دورو اطراف اتاق انداختم تا لیوانه مشروبمو بذارم گفت پسر خوب کاندم همراهت داری یا نه گفتم آره و سریع لخت شدم دیگه خودم بودم‌ یه حوری حشری تو تخت
.رفتم رو تخت و دولا شدم لبای قشنگو گوشت دارش رو بوسیدم که یکدفعه منو بطرف خودش کشید و مثل یه گرگه گرسنه شروع به مکیدن لبم کرد دستاشو از هم باز کردمو بردم بالای سرش و انگشتم رو به نشونهٔ آروم بودن گذاشتم رو لبش یه کم آروم شده بود ولی‌ از شدت شهوت قلبش تند تند میزد از نوک انگشتاش بوسیدم اومدم پایین پیشونیشو صورتشو لباشو زیر گردنشو و هم زمان که لبام رو بدنش بوسه‌ میزدو میومد پایین دستام هم به همون اندازه بدن گرم و لطیفشو لمس میکرد می‌اومد پایین.زیر گردنشو بوسیدم سینه‌شو بوسیدم اومدم پایین شکمشو بوسیدم اومدم پایین تر کنار کس تمیزو سافشو بوسیدم و ۲ طرف کسشو بوسیدم(هنوز نه دستم نه لب هام با کوسش تماس نداشت)رون هاشو بوسیدم و با دستم تمام بدنشو آروم نوازش می‌کردم جوری که فقط نوک انگشتام بدن لطیفشو حس کنه یه بوسه‌ یه کوچیک به کوسش زدم و اومدم پایین.به محض تماس لبم با کوسش یه لرزهٔ شهوت رو تنش نشست و رفتم پان تر رونهاشو بوسیدم ساقه پاشو بارش گردوندم به شکم خوابید از پشت پاش بوسیدم رفتم بالا لپهای کونشو کمرشو گردنشو و دوباره برگشت و در عرضه یک چشم بهم زدن داغی لبهام و زبونمو وسط کوسش حس کرد .با ولع تمام کسشو میمکیدمو با نوک زبونم ششولشو لیس میزدم و سینه هاشو میمالیدم صداش حسابی‌ بلند شده بود .با ۲ دستش صورتمو گرفت و کشید منرو به سمت بالا و دوباره شروع کرد به مکیدن لبهام تو این موقع دیدم شوهرش لخت بالا سرمون و داره لذت میبره از تماشای اون صحنه و کیرش تو دستشه.سریع کاندمو باز کرد زد به کیرمو و پاهاشو باز کرد آروم اول کیرمو مالیدم وسط کوسش و تمام ۲۰ سانت کیرمو با فشار کردم تو کوسش هممممممممممم باورم نمی‌شد اینقدر تنگ باشه .تنگ بود و داغ .رونهی قشنگش تو دستام بود و کس قشنگو تنگشو می‌کردم و اون لرا هم از شدت لذت فریاد میزد .با دستش کیر شوهرشو گرفت و اونو به سمت خودش کشوند و شروع کرد به ساک زدن کیر پیتر (شوهرش)تمام کیرم تو کوسش بود و با هر رفت و آمد کیرم تو کوسش تخم هامو زیر کوسش حس میکرد و گاه گداری یه دستی‌ به زیر کیرم میزدو تخم هام رو فشار میداد ازش خواستم برگرده و دلاش کردم وای خدای من یکی‌ از بهترین کون‌هایی‌ بود که کرده بودم از پشت کوسش کاملا زده بود بیرون کیرمو فشار دادم تو کوسش و محکم از پشت تلنبه میزدم و لرا داد میزد و میکفت بکن منو محکم تر بکن و بدون توقف فقط بکن از جلو هم شروع کرد به ساک زدن پیتر .کوسش تمام کیرمو سفید کرده بود حسابی‌ تو اوج لذت بود و از کس دادنش لذت می‌برد آبه کوسش تمام کیرمو خیسو سفید کرده بود .لذت میبردم وقتی‌ میدیدم کیر کلفتو بزرگم چه جوری میره تو کوسش و میاد بیرون و با خودش پرهی نازک بین سوراخ کونشو سوراخ کسشو با خودش می‌کشه بیرون .سفیدیه آبه کوسش سوراخه کونشو گرفته بود و با دیدن اینکه اینقدر تحریک شده و زیر کیرم داره لذت میبره بیشتر تحریک میشودم و محکم تر میکردمش با دستم محکم به کنش ضربه میزدم و کوسش میذاشتم به هیچ عنوان هم دوست نداشتم ارزا بشم همین جوری که می‌کردم دراز کشید رو تخت و ناا خواسته من هم از پشت دراز کشیدم روش و به کردن اون کسه تنگ ادامه دادم اینجوری کسش بیشتر تنگ شده بود از رو کوسش بلند شدم و از من مشروبشو خواست بهش دادم و خودم هم یه کم خوردم .گفت تکیه بدم به بالای تخت و پاهمو دراز کرد و شروع کرد به ساک زدن کیرم و بد نشست رو کیر سفتو کلفتم و شروع کرد به مکیدن لبهام من هم با کونش بازی می‌کردم و کیرم رو تو کسش تکون میدادم .محکم منو به خودش چسبوند و رو کیرم بالا پین میکرد خودش رو از مکیدن لبهام و لب گرفتن لذت می‌برد از پشت انگشتامو رو سوراخ کونش گذشتمو فشار دادم تنگی سوراخه کونش بیشتر تحریکم میکرد .اوه خدای من عجب کسه هشریو قشنگی‌ امشب زیر کیرم بود .با تمام وجودش از سکس و کس دادنش لذت می‌برد و تنی هم از کسدادن زنش و این که یه کیره کلفتو بزرگ یه حال درست حسابی‌ به کوسه زنش میداد لذت می‌برد .تقریبا یک ساعتی‌ بود که داشتم میکردمش و مشروب حسابی‌ کمکم کرده بود که به تاخیر بیفته.بارش گردوندم و از پشت دوباره کردمش میخواستم اون منظرهٔ زیبای کن و کسشو دوباره ببینم .احساس می‌کردم کیره کلفتم داره جرش میده و الانه که از وسعت ۲ تا بشه ولی‌ لرا بیشتر لذت می‌برد .دیگه نمیتونستم خودمو نگاه دارم و با تمام فشار تو کوسش ارزا شدم و موقهٔ ارضا شدن کنش تو چنگم بود و فشار میدادم .همممممممممممم چقدر خوب ارضا شدم یه کم بدنمو رو کمرش چسبوندم و بد کیرم رو در آوردم و کاندمرو رفتم بندازم بیرون .لرا هنوز هم کیر می‌خواست و الان نوبت تنی بود که کسش بذاره .خودم رو شستم و اومدم تو اتاق مشروبم رو بر داشتم و کنار تخت نگاهشون می‌کردم .گفت من باز هم اون کیر سکسی رو میخوام .دولا شدم لباشو بوسیدم و گفتم چرا که نه خوشکل .اومدم جلوی تخت همون جوری که ویسکی‌ رو میخوردم شروع کرد به ساک زدن کیرم .اگر تا صبح هم کیرمو میخادت حاضر بودم و می‌تونستم بکنمش.تمام کیرمو که الان یه کم شل بود رو تو دهانش جای میکرد.تنی گفت دیدن شما ۲ تا بیشتر لذت داره بیا بالا .لرا رو تخت دراز کشیده بود و رو زانو نشستم کنارش و شروع کرد ساک زدن ازش خواستم تخم هام رو بلیسه و اگر دوست داره و بعدش نمیاد زیر تخممو .بدون اینکه حرفی‌ بزنه شروع کرد به لیسیدن زیر تخم هام و در کمال ناا باوری شروع به لیسیدن سوراخه کونم کرد.(ولی‌ خدا وکیلی حسابی‌ تمیز کرده بودم و اطراف کن و کیرمو با خوش بوس کننده خوش بوس کرده بودم)تمام زیر تخم و سوراخ کنم رو لیس میزد که تنی گفت ووو تو امشب خیلی‌ حشری هستی‌ چی‌ شده و رو به من گفت خیلی‌ کم پیش میاد کسی‌ بتونه اینجوری لرا رو حشری کنه و من هنوز ندیدم اینکار رو انجام بعده .از اینکه میدیدم تونستم تا این حد باعث لذتش بشم احساس خوبی‌ داشتم.کیرم دوباره حسابی‌ سفت شده بود مثل سنگ.لرا گفت فقط میخوام از پشت محکم کسم بذاری تا ارضا بشم .برگشت و من پین تخت ایستادم و کونه لرا رو گرفتم تو دستم دوست داشتم از اون منظرهٔ زیبا که یه کون قشنگو خوش فرم تو دستم بود و یه کس تپل و صاف که از عقب بیشتر زده بود بیرون عکس بگیرم و همیشه همراهم باشه.کیرمو فشار دادم تو کوسش و از زیر شکمش شروع به مالیدن شوشولش کردم .یه کم سخت بود ولی‌ کیف داشت می‌تونستم کیرمو وقتی‌ وارد کوسش می‌شه لمس کنم .تنی به کمکم اومد و دراز کشید زیر شکم لرا و شروع کرد به لیسیدن کسش.من هم دیگه راحت از پشت فقط کوسش میذاشتم و با دستم به کونش ضربه میزدم .جیغ میزد و میگفت محکم تر کسم بذار میخوام اون کیر کلفتو بکن منو .اوه خدای من لذت میبردم از این که اینقدر حشری و راحت بود و عاشق سکس بود .لپهای کنش قرمز شده بود و من محکم تر و بدون توقف میکردمش و تنی هم کسشو لیس میزد گاه گودرزی هم زبونش به کیرم میخورد و حسش می‌کردم .احساس کردم کوسش تنگ تر شد دیگه داشت کیرمو می‌شکست کوسش شروع به دلم دلم کردن کرد و با یه جیغ حسابی‌ ارزا شد .هنوز داشتم میکردمش که گفت درش بیار جرم .رو زانو نشست رو تخت بغلم کرد و دوباره شروع کرد به لب گرفتن و گفت حتما باید تورو دوباره ببینم کسم به کیرت عادت کرد .اون شب یکی‌ از بهترین سکس هامو با یه زوج داشتم .
لوتی جون تولدت مبارک
     
  
مرد

jems007
 
سکس من و زنم با ارش و شبنم


خاطره ای که براتون میگم کاملا واقعیه و سعی میکنم نه شاخ و برگ بدم نه چیزی کم کنم.
من 32 سالمه و در تهران زندگی میکنم .یه زن فوق العاده زیبا به نام یلدا دارم . یلدا فوق العاده زیباست . اندام و جسم فوق العاده سکسی داری با سینه های درشت و شهوت انگیز. اما زنم کاملا سرده و هفته ای یک بار بیشتر سکس نداریم. ولی علت این که هدفم از نوشتن این خاطره چی بودو چرا این خاطره بوجود اومد رو براتون میگم.

از 7 سال پیش با دوستم ارش تو یه شرکت اشنا شدم. دوستی ما بعد از رفتن هر دومون از اون شرکت ادمه پیدا کرد . ارش یه پسر خوشکل با قد متوسط و خیلی خوش بر خورده . موقعی که با ارش اشنا شدم تازه ازدواج کرده بودم و اون مجرد بود . دوستی ما کم و بیش ادامه داشت تا اینکه اونم ازدواج کرد . ولی بر عکس ارش زنش کاملا ادم سرد و سختی بود. بعد از یه مدتی ارش با یه دختر فوق العاده داغ و خوشگل به نام شبنم اشنا شد . بعد از یه مدتی هم زنش رو طلاق داد و با شبنم ازدواج کرد. من بنا به دلایلی که نمیگم کلا در ماجرای آشنایشون بودم و کاملا در جریان ریز مطالب. حتی طوری که اونا چند بار جلومن کاملا لخت و مست سکس کرده بودند و من فقط یه تماشگر بودم .چون میدونستم آرش میخواد با شبنم ازدواج کنه کاری نداشتم . البته علت اینکه چرا آرش جلو من داره شبنم رو هم میکنه برام جای سوال بود. ارش و شبنم چند بار خونه ما اومده بودند . و با هم یه جشن خودمونی گرفته بودیم و با هم بزن برقص هم داشتیم. اصل ماجرا از اینجا شرو شد. من همیشه با آرش از کون زنا و دخترا صحبت میکردم .

یه روز تو صف پمپ بنزین صحبت از کون دخترا بود . که آرش یهو گفت بابا تو چته زن تو که کونش کم نداره . حق با آرش بود همیشه مردم رو میدیم که به کون و سینه های زن من نیگا می کردن . صحبت از اینجا شرو شد و من هم از سینه های خوشگل زن اون گفتم. نمیدونم اسمش رو چی میزارید و من میگم حکمتی بوده چون همون فرداش یکی از کارمندام یه چند تا بلوتوث برام فرستاد از داستان های سکسی. همشون از سایت اویزون مرحوم بودن. من با خوندن داستان ها خونم به جوش اومد . نوبت به یه داستان سکس ضربدری رسید . اونو که خوندم یاد حرفای آرش افتاد. اون شب با یلدا یه سکس توپ داشتم. چون داستان ها رو دادم اون خوند و حشرش زد بالا. فردا همه اونها رو واسه آرش ایمیل کردم . حدسم کاملا درست بود اون هم از داستان سکس ضربدری بیشتر خوشش اومده بود. شب تو خونه داستان رو واسه یلدا گفتم . اونم که اون روز همه داستان ها رو خونده بود از همشون خوشش اومده بود بجز ضربدری . اون شب برای اولین بار ما برای دومین بار در هفته سکی داشتیم و بر عکس خیلی بار های قبلی زنم برام ساک هم زد که از اون بعید بود چون فقط در سالگرد تولدم این کار رو برام میکرد. فرداش دیدم آرش چند تا عکس سکسی ضربدری برام فرستاده. تو جواب براش نوشتم : مثل اینکه زنم بد جوری چشت رو گرفته. جواب نداد.هفته بعدش با آرش رفتیم گوشی بخریم واسه تولد شبنم. قرار بود ما هم بریم ولی کسی دیگهای قرار شد که نیاد. تو راه در باره سکس ضربدری و این که حال زیادی داره و تنوع صحبت کردیم . آرش گفت اگه مثلا تو یه کشور اروپایی بودی این کارو میکردی . منم رک گفتم اره حتی تو ایران هم حاضرم این کار رو بکنم ولی نه با هر کسی . نیگام کرد و گفت مثلا با کی گفتم فقط تو و شبنم. چند لحظه سکوت و گفت یعنی یلدا راضی میشه گفتم اونش با من تو شبنم رو بچسب گفت اونم با من. قرار هامون رو گذاشتیم برای فردا شب. ما هر وقت آرش خونمون بود یا ما اونجا بودیم بساط مشروب پهن بود . هم من هم اون همیشه تو خونه مشروب داشتیم. قرار شد برای فردا شب یه مشروب به نامoldpare بگیره و بساط رو اماده کنه ببینیم چی میشه.

فرداش من اماده شدم . رفتم حموم و تیپ زدم همه جا رو هم صلح و صفا دادم . یلدا هم رفت حموم بهش گفتم خوب به خودت برس شاید اونجا برقصیم . اون هفته هم کاری نکرده بودیم . پس بهش گفتم میخوایم مشروب بخوریم و بعدش تو حالت مستی سکس میچسبه ها . قبول کرد و اونم به خودش رسید. تا اینجا کار مشکلی نبود. رفتیم خونه آرش اشاره کرد که همه چی حله . یه شام مختصر خوردیم و بساط مشروب رو یلدا و شبنم چیدن. راستی اینم بگم تا یادم نرفته. (البته این توصیف ها رو از روی عکس های اون شب میگم). یلدا یه لباس آبی با یقه بسیار باز پوشیده بود طوری که تا نصف سینه هاش معلوم بود . پایین لباسش هم تا روناش بود. وقتی میرقصید و میچرخید شورتش کاملا دیده میشد و همین برای حشری کردن من و آرش کافی بود.( زن من رقاص فوق العاده ای هست) شبنم هم یه لباس طوری فوق العاده ظریف پوشیده بود که بدن لخت سفیدش کاملا معلوم بود . یقه اش هم باز بود و تا روی ناف. یه دامن مشکی کوچیک هم پاش بود.نشستیم پای بساط مشروب پیک اول و دوم و سوم رو زدیم.من و آرش کنار هم بودیم و زنامون دو طرفمون. شبنم رفت یخ بیاره که اشاره کردم به ارش که شرو کنه. رو چهارمی ارش دستش رو انداخت گردن شبنم و لباش رو بوسید منم به یلدا گفتم بوس بده که با اکراه داد. آرش کارش رو بهتر از من بلد بود اروم اروم با هر پک جلوتر میرفت. من داغ شدن زنم رو احساس میکردم . یهو شبنم گفت که بسه دیگه نمی خوره . همین هم بهانه ای شد برای آرش. بزور خواست بهش مشروب بده و در حالی که گلاس رو می برد طرفش ریخت رو سینه هاش . شبنم و یه جیغ کوچولو زد ولی از اونجایی که من قبلن این صحنه ها رو دیده بودم ( کفتم که جلوی من سکس داشتن) حدس زدم برنامه بعدی چیه. آرش گفتم عزیزم ناراحت نباش الان برات درستش میکنم. واسه همین هم شرو کرد به لیسیدن گردن و بدن مشروبی شده شبنم و حدسم درست بود آرش رفت پایین و به سینه هاش رشید و شرو کرد به خوردن سینه هاش . صحنه ای که من بار ها دیده بودم ولی برای یلدا تازگی داشت. لرزیدن تن یلدا رو حس میکردم کاملا حواسش به کار های ارش و سینه های سفید و متوسط شبنم بود . تو همین حین دستم رو بردم زیر لباس یلدا و با سینه هاش بازی کردم . داغ داغ بود . تا حالا اینجوری ندیده بودمش. خودش رو کشید کنار چون خجالت میکشید ولی من بغلش کردم و ازش لب گرفتم در حالی که با چشمای خمارش سینه خوردن آرش رو تماشا میکرد لباش هم رو لبای من بود و دست من رو سینه هاش . شبنم هم از روی شلوار کیر آرش رو می مالید . اونا خوابیده بودن رو زمین و دامن شبنم کاملا بالا بود و شرتش کاملا اومده بود بیرون یه شرت در حد یه خط که لبه های کس بی مو سفیدش زده بودن بیرون. یهو یلدا گفت مشروب میخوام منم براش ریختم . گفت تو بده بخورم. حدس زدم چی میخواد منم عین ارش ریختم رو سینه هاش یلدا گفت برام تمیزش کن با زبونت . و.... من شروع کردم . سینه هایی فوق العاده فوق العاده زیبا که من تو هیچ زنی ندیدم. شرو کردم به خوردن دیدم که اونا هم دارن ما رو میبینن. ما به اهداف اولیه رسیده بودیم. شبنم بیشتر از یلدا اه و ناله میکرد ولی یلدا مثل همیشه ساکت بود . مثل همیشه. داشتم سینه هاشو میخوردم و دقیقا حواسم بود که داره به آرش و شبنم نیگا میکنه. داغ داغ بود برای اولین بار دیدم که داره با کسش بازی میکنه دستم رو گذاشتم رو کسش و پرسیدم بخورم برات . فقط گفت اره ه ه ه... و اینو از ته دل گفت لباسش ره که الان فقط شیکمش رو پوشونده بود بالاتر زدم و شرتش رو در اوردم. کسش خیس خیس بود . یلدا معمولا زود ارضا میشه ولی وقتی مسته دیر تر ارضا میشه. واسه اینکه زود ارضا نشه یکم کسش رو میخوردم و یکم سینشو همین کافی بود تا حشرش هر لحظه بره بالاتر . برام جالب بود که این چرا هیچ عکس العملی در باره دیده شدن کس و کونش نشون نمیده . بعد ها فهمیدم که بیش از حد مست بود اون شب ( اینم بگم که یلدا دختر سالمیه چون بار ها و بار ها به هر نحوی امتحانش کردم. میخواید باور کنید یا نکنید ولی واقعا سالمه) همون جور ادامه میدادیم و در حالی که هواس اونا به ما بود و هواس ما به اونا یهو شبنم دست کرد تو شلوار آرش و کیر گندش رو در اورد. خیلی جالب بود برام چون دقیقا کیر آرش اندازه کیر من بود . دقیقا 16 سانت. و کلفتیش هم یکی بود . یلدا با دیدن این صحنه تو گوشم گفت که شلوارتو در بیار منم از خدا خواسته در اوردم. حالا شبنم و یلدا هر دوشون داشتن ساک میزدن و من و آرش بسیار خوشحال از این صحنه . با اشاره ارش به یلدا گفتم بریم اتاق خواب . بعد دستش رو گرفتم و در حالی که بلند میشد لباسش هم از تنش افتاد و لخت لخت رفتیم اتاق خواب آرش و شبنم وارد اتاق که شدیم یلدا مجالم نداد بغلم کرد و محکم ازم لب گرفت و پیرهن منو در اورد . حالا هر دو مون لخت بودیم. خوابیدیم رو تخت خواب و چند ثانیه بعد آرش و شبنم هم به جمع ما اضافه شدن هر دوشون لخت بودن . آرش چراغ اتاق رو خاموش کرد و چراغ خواب رو روشن . من رو یلدا بودم که یلدا با دستش کیرم رو گرفت و با یه فشار داخل کوس داغ و لیزش کرد. من نمیخواستم به این زودیا بکنمش واسه همین هم جلو عقب نکردم و با سینه های خوشکلس بازی کردم. حالا شبنم لخت کنار یلدا بود و من و ارش روی اونا. من همینجور اروم اروم اومدم پایین کیرم رو از کس یلدا در اوردم و شرو به خوردن کردم . تو همین حین هم با تکونایی که میخوردیم قشنگ پای ارش رقته بود رو پای یلدا . و دقیقا از اینجا هم شرو شد. دو تا زن ها هیچ حسی نسبت به هم نداشتن حتی یه لب هم از هم نگرفتن. ارش رفت بالا و در حالی که داشت سینه های شبنم رو میخورد یه دستش رو هم یهو گذاشت رو سینه یلدا که یلدای یه آهی کشید . فهمیدم بدش نمی یاد . منم اروم دستم رو گذاشتم رو کس شبنم و با هاش ور رفتم. حالا دیگه هر دوشون فهمیده بودن ماجرا چیه . یهو آرش شروع کرد به خوردن سینه های یلدا . یه دستش تو سینه های شبنم بود و یه دستش رو سینه های یلدا . یکم از این میخورد یکم از اون. تو این حین منم دیگه یلدا رو ول کردم و رفتم سراغ کس شبنم . وای چه کسی بود . البته دیده بودمش ولی عجب خوش مزه بود . شرو کردم به خوردنش و در این حال هر دوست شبنم رو رو موهام حس کردم که داره بازی میکنه با هاشون . ارش کاملا افتاده بود رو یلدا و داشت سینه ها و کسش میخورد . منم رفتم بالا و یه لب از شبنم گرفتم . کیرم رو بردم بالا که ساک بزنه و این کارهم کرد . آرش هم این کار رو با یلدا کرد و حالا شبنم کیر منو میخورد و یلدا کیر ارش رو. دیگه وقت کردن بود . شبنم رو خوابوندم و کیرم رو که مدتها بود منتظر این لحظه بود هدایت کردم به سمت کسش . کسش داغ داغ و نرم بود . شروع کردم به تلمبه زدن و ارش هم داشت زن منو میکرد . از دیدن این صخنه که زنم داره توسط یکی دیگه گائیده میشه حشری تر میشدم. دیوانه وار هم من و هم آرش داشتیم تلمبه میزدیم . البته این سفتی کمر به زور قرص هایی بود که ارش اورده بود. من داشتم ارضا میشدم که شبنم گقت دست نیگردار و نریز ولی من دیوانه تر از اون بودم که بتونه جلوم بگیره . با زور من و کنار زد و قمبل کرد . این صحنه رو از بغل دستیش یاد گرفته بود . من میدونستم که آرش عاشق کون یلداس ولی یلدا به من فقط یک بار داده بود و این ارزو واسه آرش امکان پذیر نبود . واسه همین هم ارش به عشق کونش داشت در حال قمبل کردن از کسش میکرد . به ارش اشاره کردم که محکم بزنه به کون یلدا چون با این کار یلدا دیوانه تر و حشری تر میشه. منم این کار رو با شبنم کردم . جیغ و داد شبنم اتاق رو گرفته بود . حالا من و ارش چون دو سردار فاتح داشتیم اونا رو قمبل کرده از کس میکردیم. یلدا هم دیگه برای اولین بار داشت جیغ میزد. یلدا برگشت و به پشت خوابید فهمیدم که داره ارضا میشه و به شبنم گفتم که تو هم برگرد . بهش گفتم که داره ابم میاد اونم گفت زود باش که منم دارم ارضا میشم . دوباره به حالت اول برگشتیم و تلمبه زدن رو شرو کردیم. من ابم دقیقا همراه با شبنم اومد و همش رو ریختم تو کسش تا قطره اخر یهو ارش و یلدا جیغ زدن و اونا هم با هم ارضا شدن. ارش هم کس زن منو با اب منیش پر کرد. و افتاد کنارش . من هنوز دستم رو سینه های شبنم بود . وقتش رسیده بود که بریم حموم. اول قرار شد با هم بریم ولی حمومشون کوچیک بود پس باید دو تا دو تا میرفتیم. قرار شد اول من و یلدا بریم که یهمو ارش گفت این جوری نمیشه هرکی خراب کاری کرده خودش هم ببره بشوره . زن ها هم ظاهرا راضی بودن. چون مخالفتی نکردن .گفتم شبنم جون پاشو خودم ببرم بشورمت . بلافاصله پاشد و یلدا هم مخالفتی نکرد. بیرون اومدنی یه چشمک به ارش زدم اونم با دست اشاره کرد که بازم بکنش. خودش هم بلافاصله دستش روبرد به سینه زن من. فهمیدم که باز میخواد بکندش. ما رفتیم تو حموم اب داغ که بهمون خورد بازم حالمون عوض شد. دوباره تو حموم از شبنم لب گرفتم اونم شروع کرد با کیرم بازی کردن که راس بشه.تو حال لب گرفتن به این فکر میکردم که ارش الان داره زن منو میکنه. و این منو حشری تر میکرد . شبنم هم که انگار همین چند دقیقه پیش کس نداده بود شروع کرد ساک زدن واسه من . ما همونجا دوباره حال کردیم و دوش گرفتیم که بیام بیرون.اومدیم و هر دوتامون با حوله بودیم که صدای شالاپ شلوپ ارش و یلدا رو شنیدم . در اتاق خواب نیمه باز بود و تو روشنایی چراغ خواب دیدم که ارش داره از کون زن منو میکنه. اینا انگار اولین بارشون بود. با دیدن این صحنه ها دوباره کیرم راس شد . شبنم هم دوباره مشروب ریخت و اورد و ما داشتیم سکس زنم با ارش رو تماشا میکردیم. فوق العاده بودن . دیدن اینکه زنم توسط دوستم گائیده میشه دیوونه و حشریم میکرد . ارش یه دادی زد و همه ابش رو تو کون زنم خالی کرد .ظاهرا یلدا قبلا ارضا شده بود . اولین بار تو عمرم میدیدم که یلدا برای بار دوم داره ارضا میشه.مست بودم و احساس خوبی داشتم. کارشون که تموم شد من یه خسته نباشید گفتم و رفتم تو اتاق خواب . یلدا یه لبخند کوچولو رو لباش بود . به ارش گفتم پاشین بریم حموم بستونه.اونام پاشدن و رفتن حموم. شبنم داشت تو حال واسه خودش مشروب میخورد. با رفتن اونا به حموم منم رفتم پیش شبنم . مست مست مست بود . حوله از شونه هاش افتاده بود وتنش زیر نور میدرخشید . یه حال خاصی داشت. پاشد رفت سمت حموم و بعد منو صدا کرد . داشت راحت تو خونه لخت میگشت. منم رفتم پیشش گفت بابا اینا دوباره دارن میکنن. از صداشون معلوم بود. دیدم دستش رو برده رو کسش و داره میماله. رو به من کرد و گفت من بازم میخوام. منم بردمش رو مبل نشوندم رو خودم وازش لب گرفتم . اروم اومد تو گوشم و گفت خیلی وقته یه بدهی بهت داشتم میخواستم جبران کنم و حالا وقتشه ( عامل اصلی ازدواجشون من بودم و منظور شبنم هم این بود .همیشه میگفت جبران میکنم.) همیشه دوس داشتم مواقعی که ارش داره منو میکنه تو هم بیای ولی تو هیچ وقت از جات تکون نمیخوردی ولی الان باید خیلی خودتو تکون بدی حاضری. منم گفتم شرمندم نکن وظیفم بود ولی باشه حاضرم . ( هرچی باشه زنم رو داشت شوهرش تو حموم میکرد.)شروع کرد به طرز عجیبی ساک زدن من که دیگه جون نداشتم با این کارش اماده سکس مجدد برای سومین بار شدم. گفتم میخوام از کون بکنمت گفت زیاد فاز نمیده ولی اگه میخوای اوکی . پا شدیم رفتیم اتاق خواب . کرمی که ارش استفاده کرده بود رو در کونش مالیدم وشرو به کردن کردم . زیاد اذیت نشد و خیلی راحت رفت تو . ظاهرا ارش همیشه از کون میکردش. این بار هر دومون زود ارضا شدیم و من همه ابمو خالی کردم تو کونش. کارمون که تموم شد اونا هم از حموم اومدن بیرون . ولی دیگه ما باهم نرفتیم حموم من رفتم دستشویی و اونم رفت حموم . از دستشویی که اومدم بیرون یلدا بهم لباس داد و پوشیدم . خودش و ارش هم لباس تنشون بود و با فاصله از هم رو مبل نشسته بودن . شبنم هم با حوله اومد بیرون و رفت تو اتاق خواب لباسش رو عوض کرد . من مست بودم و نمی تونستم رانندگی کنم . برامون جا انداختن و ما رفتیم تو اتاق دیگه تو اغوش هم خوابیدیم . یلدا زود خوابش برد ولی من به اتفاقات چند دقیقه پیش فکر میکردم. صبح هم حول حوش 11 بیدار شدیم یه صبونه خوردیم و ناهار رفتیم دربند . نهار و قلیون و بعد هر کدوم رفتیم خونه خودمون . نه من و ارش و نه من ویلدا از اتفاقات اون شب هرگز حرف نزدیم . و تا الان که شیش ماه میگذره حتی یادی هم از اون شب نکردیم . فقط یه بار با یلدا عکس های اون شب رو بدون اشاره به اتفاقاتی که افتاد دیدیم . رابطمون تو این شش ماه خیلی گرمتر شده و رسوندیم به هفته ای دو بار . من کاری ندارم با اینکه بعضی ها با سکس ضربدری موافقن یا مخالف ولی من یه لذت تو این ماجرا دیدم و به همه دوستان شهوانی توصیه میکنم که ابتدا یه زوج خوب پیدا کنن بعد و با هرکسی این کار رو نکنن. همتون موفق باشید .
لوتی جون تولدت مبارک
     
  
زن


 
من و کاملیا. علی و نیما
. من یه دوجنس گرا هستم. هم عاشق کیرای کلفت و درازم و هم میمیرم واسه کسای آبدارو خوشمزه. خاطره من واسه حدود شش سال پیشه. اون موقع من دانشجو بودم و توی خوابگاه با دوستم کاملیا زندگی میکردم. یه دوست پسر باحال هم داشتم که اسمش نیما بود. به پیشنهاد نیما زمینه ساز دوستی کاملیا با دوست نیما به اسم علی شدم.
معمولا هرجا میرفتیم چهار نفری بودیم. تا یه روز که نیما با زبون بیزبونی به من رسوند که دوست داره با هم سکس داشته باشیم. اما من کاملا صریح بهش گفتم که شدیدا موافقم. اون هم از خدا خواسته قبول کرد. واسه دو روز بعد قرار گذاشتیم. قرار بود نیما گوشی رو بده دست علی که میخوایم بریم خونه اون. علی هم گفت به شرط اینکه کاملیا هم باشه. خلاصه با کلی مکافات همه برنامه ها رو چیدیم و قرارمون شد ساعت پنج عصر.

خلاصه اون روز کلی به خودم رسیدم و اپیلاسیون کامل و چند جور کرم بدن و واژن و عطر به خودم مالیدم، اما از اونجا که من خیلی عجله داشتم و کسم از فکر کیر نیما خیسه خیس شده بود ساعت چهار حاضر و آماده بودم و خیلی هم حشری. با خودم گفتم برم ببینم کاملیا در چه حاله؟ در اتاقش قفل بود. بعد از چند بار که در زدم درو باز کرد. از چشاش معلوم بود حال اون هم مثل خودم خرابه. رفتم تو. درو پشت سرم قفل کرد. آروم گفتم حالم بده. خنده ی ملیحی تحویلم داد که دلم ضعف رفت. ناگفته نماند که من عاشق اندام ضریف کامی بودم و همیشه فکر لز با اون آبمو درمیاورد. خلاصه رفتم رو تختش دراز کشیدم. اون هم مشغول عوض کردن لباسش شد. از دیدن اندام لختش داشتم دیوونه میشدم. شورتم خیسه خیس شده بود. آروم دستمو کردم تو شرتمو چشمامو بستم. بعد از چند لحظه لباشو رو لبام احساس کردم. اون هم دستشو کرد تو شرتم. منم آروم از جام بلند شدم و بغلش کردم. همونطور که لبای همو میخوردیم من سینه ها و بعد کسشو میمالوندم. بعد از چند لحظه گفتم کامی جون اینجوری فایده نداره. لباساشو در آوردم. خودم هم لخت شدم.خوابوندمش رو تختش و افتادم روش . سینه هاشو مالوندم و با نوک زبونم نوک سینشو لیس زدم. آروم سر سینشو کردم تو دهنمو خوردمش. اون هم یک آخ و اوخی میکرد که بیا و ببین. همینطور که سینشو میمالوندم دستمو بردم سمت کسش. میمالوندمش که آروم گفت بخورش. منم با چندتا بوس خودمو رسوندم به کسش. اوووووف.... چه کسی.... صورتی و نرم. آروم با نوک زبونم میکشیدم رو کسش. اون هم با ناز ناله میکرد. آروم با نوک زبون پره های چوچولشو باز کردم. محکم دوتا رونشو با دستام گرفتم سرمو چسبوندم به کسشو با تمام قدرت کسشو مکیدم. اینقدر خردمش تا تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد. بعد از چندتا جیغ کوتاه بیحال شد. فهمیدم ارضا شده. همون وقت موبایلم زنگ خورد. نیما بود. گفت منتظر ماست. کامی رو به زور بلند کردم. آماده شدیم و رفتیم. نیما و علی به محض دیدنمون نگاه معنی داری به هم کردن. خلاصه تو خونه علی همه مشروب خوردیم. نیما به من چشمک زد. گفتم نیما... میشه یه حرف خصوصی بزنیم؟ اون هم بلند از علی پرسید: علی جون ما کجا میتونیم حرف خصوصی بزنیم؟ علی هم در یه اتاق رو باز کردو گفت اینجا، وقتی داشتم میرفتم تو اتاق از لای در توی اتاق کناری رو دیدم. یه اتاق بزرگ با یه تخت دو نفره. خلاصه ما رفتیم تو اتاق خودمون که یه تخت یکنفره توش بود. نیما خندید و گفت این واسه صمیمیت بیشتره. لباساشو درآوردو رفت رو تخت خوابید. منم همون کارو کردم. منتها رفتم رو نیما دراز کشیدم. یه جون کشدار گفتو شروع کرد به خوردن لبام. بعد از چند لحظه گفت سینه هاتو بذار تو دهنم. منم همین کارو کردم. با چنان ولعی سینه هامو میخورد که نمیتونستم نفس بکشم. تو همون حالت که نشسته بودم کسمو که خیس شده بود میمالوندم رو کیرش. گفت جوووون چه کسی داری... منم کسمو گذاشتم جلوی دهنش. اونم حالا نخور کی بخور. چنان میک میزد و زبونشو تو کسم میکرد که ارضا شدم. گفت کیرمو بذارم تو کست... با ابرو بهش اشاره کردم که نه. گفت پس قمبل کن. گفتم اینجوری نه... سر کیرشو کردم تو دهنم و یکم میک زدم. بعد درش آوردم و با زبون همشو لیس زدم تا رسیدم به تخماش. کیرشو بالا گرفتم تا بتونم زیر تخماشو بخورم. زیر تخماشو لیسیدمو مکیدم. دوتا تخماشو کردم تو دهنمو میکشون زدم. یه نگاه به صورت نیما انداختم. دهنش باز بود سفیدی چشماش مشخص بود. دوباره کیرشو کردم تو دهنمو یه ساک حسابی و مرد افکن واسش زدم. گفت پشت کن. منم برگشتم و حالت سگی نشستم. دوباره ولی از پشت کسمو لیسید. آب کسمو که تو دهنش جمع شده بود تف کرد رو سوراخ کونم. اول با انگشتش کونمو باز کرد. گفت آماده ای؟ گفتم اره. گفت پس شل کن.... و اروم سر کیرشو گذاشت تو کونم. من سرمو تو بالش فرو کرده بودمو جیغ میزدم . نیما گفت میخوای درش بیارم. گفتم نه.... ادامه بده عشقم. دارم با کیر کلفتت حال میکنم. اونم کیرشو تا ته کرد تو کونمو گفت باشه جنده. چه کونی داری . گفتم نیما چه خوب کون میکنی.کیر کلفتت الان تو کونمه. دارم حال میکنم با کیرت... میگفتم و نیما تو کونم تلمبه میزد که یه مرتبه کیرشو از کونم کشید بیرون. منم با یه حرکت دهنمو رسوندم به سر کیرش اون هم همه آبشو خالی کرد تو دهنم. منم همشو خوردم. اونم منو انداخت رو تختو شروع کرد به خوردن لبام. گفت مرسی عشقم. خیلی حال دادی... خندیدم گفتم حالا چکار کنیم؟ با تعجب نگاه میکرد... گفتم حالا وقتشه که بریم سراغ اون دوتا.... درحالی که داشت شورتشو مرتب میکرد که بپوشه گفت فکر نمیکنم کارشون تموم شده باشه. گفتم منم واسه همین میگم. گفت:یعنی میگی.... گفتم آره. گفت خوب اول تو برو. گفتم باشه ولی تو هم پشت سرم بیا. آروم در اتاقو باز کردم . از پشت در صدای ناله هایکامی رو میشد شنید. دسته درو فشار دادم بازش کردم. اما اون دوتا اینقدر تو حس بودن که اصلا به من توجهی نکردن. منم رفتم کنارشون نشستم و شروع کردم به لیسیدن سینه کاملیا. علی خم شد و سینه منو گرفت. فهمیدم میخواد کیرشو بذارهتو دهنم. فکر میکردم کیرش الان تو کون کامیه. اما با کمال تعجب دیدم کیرشو از تو کس کامی درآورد و گرفت جلوی من. منم با ولع کیرشو کردم تو دهنم. . . همین موقع نیما اومد و کیرشو گذاشت تو کس کامی که زیر من خوابیده بود و داشت کسمو میلیسید. علی گفت کون میخوام. این کون نمیده. منم کونمو بهش نشون دادم و گفتم اما من میدم. پشتمو کردم به علی و شروع کردم به خوردن سینه های کامی. علی خیلی تند و وحشی تو کونم تلمبه میزد. علی گفت نیما با من هماهنگ باش. نیما گفت خوب من دارم ارضا میشم. و آبشو ریخت تو صورت کامی. علی هم موهای منو از پشت کشید و برم گردوند و آبشو تو صورتم خالی کرد. رفتم سمت کامی و آبای نیما که رو صورتش ریخته بود رو لیسیدم اون هم همینکارو کرد. لباشو بوسیدمو گفتم ارضا شدی گلم؟!؟!؟! و دوتامون بلند خندیدیم.... این بود تجربه من. اینقدر بهم چسبیدو حال کردم که انگار همین دیروز بوده و هیچ وقت فراموشش نمیکنم

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  ویرایش شده توسط: arazmas   
زن


 
اولین تجربه گروپ سکس

بهار امسال به مناسبت تولد من با سه تا از دوستام رفته بودیم جنوب، یه روز صبح تصمیم گرفتیم بریم کنار دریا خلاصه بعد از کلی آرایش و بزک دوزک راه افتادیم ماشالله هر کدوممون هم از اون یکی خوشگلتر و سکسی تر
اونجا کلی عکس گرفتیم گیتار زدیم خوندیم و رقصیدیم، یه کم دورتر از ما 2 تا پسر بودن که خدایی خیلی تیکه بودن مخصوصاً جیگلم که من باهاش هنوزم دوستم، خلاصه اونا اومدن جلو کمی با هم حرف زدیم قرار شد شب با هم بریم بیرون، تا شب دل تو دل ماها نبود حتماً اونا هم همین حس رو داشتن.
ساعت 9 اومدن دنبالمون رفتیم بیرون شام خوردیم بعدش رفتیم خیابونا رو بهمون نشون دادن ساعت 11 بود که پیشنهاد دادن بریم یه جا بشینیم مشروب بخوریم که وقتی با موافقت ما رو به رو شدن یه چشمک بهم زدن. خونه خیلی بزرگ و شیکی بود که مال فرزام بود یعنی عشق من!
یه موزیک خارجی گذاشتن که همش درباره سکس می خوند هممون دور یه میز نشسته بودیم و پیک پشت پیک می رفتیم بالا
در عرض یکی دو ساعت هممون مست و پاتیل شده بودیم و می رقصیدیم
پژمان دوست فرزام با سحر و نگین (دو تای دوستای من) می رقصید هر از گاهی هم لب جفتشونو می بوسید.
منو فرزام هم با هم می رقصیدیم چراغا خاموش، فقط نور کم هالوژن تو خونه بود با اون موزیک های خفن، توی فضا کاملاً بوی سکس و شهوت پیچیده بود.
ما سرگرم رقص بودیم و زیر گوش هم آروم آروم حرف می زدیم که فرزام بهم گفت پشت سرتو نگاه کن، وقتی برگشتم دیدم پژمان رو کاناپه لم داده سحر و نگین دوتایی دارن واسش ساک می زنن، یه جوری که انگار تا حالا کیر ندیدن، من سریع رومو برگردوندم دیدم فرزام با شهوت داره سینه هامو نگاه می کنه داشت با نگاهش بهم التماس میکرد لباشو چسبوند به لبام منم با تمام وجود لباشو خوردم این یعنی چراغ سبز واسه پاشو از گلیمش درازتر کردن.
در کمتر از نیم ساعت همه لخت بودیم و تو هم می لولیدیم، لبا تو لب دستا لای پاها، فرزام بهم گفت دوستات که 100% مشکلی ندارن اگه تو هم مشکلی نداری سکس گروپ کنیم منم تا حالا تجربه نکرده بودم از طرفی هم مست بودم گفتم باشه چرا که نه!
فرزام و پژمان ما سه تا رو تخت خوابوندن پاهامونو باز کردن ، فرزام کسمو می لیسید پژمان کس نگین رو، دست فرزام تو کس سحر بود تند تند عقب جلو می کرد صحنه خیلی باحالی بود. پژمان اومد جلوی من به فرزام گفت تو برو کس سحر بخور منم می خوام کس ترانه رو بلیسم. من از قد و هیکل خودم بگم براتون قدم 172 وزنم 60 کیلو و چهره ای جذاب و ناز دارم به قول اطرافیانم خدا از همه بهترین مداد رنگی هاش واسه نقاشی صورتم استفاده کرده و با بهترین مدادتراشش بدنمو تراشیده، من 9 سال مدام ایروبیک و بدنسازی کار می کنم و هیکل خوش تراش و سفتی دارم. دوستامم باحالن و سکسی.
خلاصه اونا حسابی کسامونو خوردن انگشت کردن لیسیدن وایییییییییی الانم یادم میاد شورتم خیس میشه و می خواددددددددددددددددددددددددددددددد.
بعدش نوبت ما بود که اونا رو دیوونه کنیم اول من رفتم جلو چسبوندمشون به دیوار کیر فرزامو کردم تو دهنم کیر پژمان رو تو دستام می مالیدم سحر و نگین هم رو به روی اونا کس همدیگرو می خوردن، ناگفته نمونه ما قبلاً با هم سکس می کردیم ولی جلوی همدیگه با هیچ پسری نخوابیده بودیم اولین بارمون بود و واسمون خیلی لذت بخش.
یه میک به کیر فرزام می زدم یکی به کیر پژمان؛ کیر فرزام حدوداً 20 سانتی بود ولی مال پژمان فکر کنم 18 سانتی میشد. در کل بزرگ و کلفت بودن و خیلی داااااااااااااااااااااااااااااغ، سحر و نگین رفتن جلو یه کم که واسشون ساک زدن منم داشتم سکسی می رقصیدم و با سینمو و کسم ور می رفتم ، هر دوتاشون با هم داد زدن بسه دیگه می خوایم بکنیمتون کیرمون داره منفجر مییییییییییییشه
من تو سکس مدل بولداگ یا همون سگی رو خیلی دوست دارم واسم دیوونه کنندست.
من مدل سگی نشستم فرزام کیرشو میکشید رو کسم با دستاش محکم می زد رو کونم می گفت عجب کس داغی داری هنوز نذاشتم توش دارم می سوزم سحر کیر فرزامو گرفت گفت پس زودتر بذار ، با تموم زورش یهو کیرشو کرد تو کسم داشتم می مردم از درد ولی اون گوش نمی داد تند تند تلمبه می زد سحر نشسته بود رو کیر پژمان هی مینشست و پا میشد،نگین هم وایساده بود جلوش یه پاشو گرفته بود بالا پژمان کسشو می خورد پژمان نگین رو هم کرد با آه و ناله های فرزام برگشت گفت فرزام می خوام کسِ ترانه رو بکنم، من سریع یه نگاهی به فرزام کردم دووووس نداشتم اون کسمو بکنه آخه کیرش فوق العاده بود. ولی وقتی دیدم فرزام با رضایت کیرشو کشید بیرون چیزی نگفتم ، پژمان بغلم کرد آورد تو پذیرائی منو گذاشت رو اوپن آشپزخانه گفت پاهاتو باز کن هر کاری گفت کردم خم شد کسمو لیس می زد خیلی باحالتر از فرزام کسمو می خورد زبونم رو چوچولم می کشید دستشم تو کسم بود خیلی حال می داد من خیلی دیر ارضا میشم ولی این بچه پررررررو تونست منو بدون کردن ارضا کنه خیلی وارد بود ، من دیدم واسم کم نمی زاره بهش گفتم می خوام واست ساک بزنم من مهارت خاصی دارم تو ساک زدن، انقدر کیرشو خوردم تا ته میکردم تو حلقم می چرخوندم احساس کردم داره ارضا میشه می خواست کیرشو بکشه بیرون پاهاشو گرفتم نذاشتم آبشو با فشار پاشید تو دهنم منم خوردمش خیلی حال داد. من تو همه سکس هام ترجیح می دم یا آبشو بخورم که طرف خیلی حال کنه آخه مردا لذت می برن آبشونو خانوما بخورن، یا بریزه تو کونم چون خیلی به کونم می سازه سفتترو برجسته تر میشه، با اینکه ارضا شده بود هنوز کیرش سیخ بود بهم گفت تو خسته نشدی سکسی من؟ منم گفتم نه تا 7 ، 8 بار دیگه هم می تونم. فهمیده بود من مدل سگی رو دوووس دارم بغلم کرد همینجوری که لبامو می خورد منو برد تو اتاق من مدل سگی نشستم اونورتر از ما هم فرزام کیرش تو کون سحر بود، سحر هم رو نگین خوابیده بود کسینشو می خورد این صحنه حشرمو دو برابر کرد. پژمان داشت به کیرش کرم می زد چون کیرش از فرزام یه کوچولو کوتاهتر بود ولی خیلی کلفت تر بود مطمئن بود خیلی دردم می گیره، پشت سرم زانو زد کسمو با تبحر خاصی زبون می زد و می لیسید داشت دیوونم می کرد بهش گفتم بسه بزن تووووش کسم کیر کلفتتو می خواااااااااااااااااااااااااااااااد. گفت سکس خشن دوس داری، گفتم خیلییییییییییییییییییییییی
گفت می خوام آمریکایی بکنمت یعنی یه تلمبه تو کوس یه تلمبه تو کون این یعنی هم درد هم لذت
آروم انشگتشو کرد تو کونم عقب و جلو می کرد، یواش یواش سرعتشو برد بالا، بعدش 2 انگشتی خیلی درد داشت ولی من عادت دارم وقتی می بینم طرف مقابلم داره لذت می بره تحمل می کنم بهش گفتم بسه شروع کنه، گفت اول کجا بزنم ، چون ماهیچه های کونم شل شده بود گفتم تو کونم بذار گفت یهو یا یواش گفتم هرجوری دوسس داریو حال می کنی، نامرد یهدفعه زد تو . نمی تونستم نفس بکشم ولی صدام در نیومد چهار چنج بار تلمبه زد در آورد یهو کرد تو کسم دوباره یهو در آورد تو کونم . تا چند دقیقه اول تقریباً می تونم بگم مرگو جلو چشمم دیدم ولی آروم آروم بدنم شل شد همش تو دلم می گفتم منم باید لذت ببرم حال کنم، بچه ها دور ما جمع شده بودن با همدیگه ور می رفتن فرزام به پژمان گفت بذار منم اینجوری بکنمش پژمان کیرشو از تو کونم کشید بیرون جاشو با فرزام عوض کرد وایییییییییییییییییییییی بچه پررررو کیر درازشو یهو تا دسته کرد تو کونم چند ثانیه تلمبه زد بعد کرد تو کوسم، سحر لبامو می خورد پژمان سینم فشار می داد، با این کارشون منو تشویق می کردن داشتم دیوونه می شدم از لذت و درد وحشتناکش. دیگه داشتم التماس می کردم تمومش کنه که تازه آقایون هوس کردن دوتایی همزمان منو بکنن پژمان خوابید زیر کیرشو کرد تو کوسم فرزام هم از پشت سرم کیرشو گذاشت تو کونم، از یه طرف درد غیرقابل تحملش از یه طرف حشری شده بودم تند تند ضربه می زدن داشتم ارضا می شدم جیغ می زدم و آه و ناله می کردم اونا فهمیدن چون خیلی کم صدام در میومد ضربه هاشونو تندتر کردن حرفای سکسی می زدن: جووووووووووون ترانه چه کس و کونی داری ، جنده ی ما کیه؟ می خوایم با کیرای کلفتمون کس و کونتو یکی کنیم دقیقاً زمانی که داشتم به اوج می رسیدم یهو جیغ زدم درش بیارید باورتون نمیشه برای اولین بار آبم پاشید بیرون اساسی ارضا شدم. سحر و نگین با تعجب نگاه کردن گفتن کوس و کون مارو هم یکی کنید ما هم بپاشیم. من دیگه نا نداشتم احساس ضعف شدیدی می کردم ولی فرزام و پژمان دست از سرم برنداشتن چون با دیدن آب من بیشتر حشری شده بودن دوباره به همون صورت می خواستن منو بکنن فقط جاهاشونو عوض کردن فرزام رفت زیرم زد تو کوسم پژمان پشت سرم گذاشت تو کونم دیگه درد واسم اهمیتی نداشت دوس داشتم یه بار دیگه آبم بپاشه ولی فکر نکنم دیگه آبی مونده بود داشتیم حال می کردیم جیغ می زدیم یه دفعه حس کردم کونم داغ شد بله پژمان آبشو خالی کرد تو کونم فرزام گفت بریزم تو کوست گفتم نه می ترسم ، می خوام بخورمش رو به روم رو زانوهاش نشست کیرشو تو دستام گرفتم واسش ساک زدم آبشو ریخت تو دهنم داشت دیوونه می شد فریاد می کشید من همه آبشو خوردم.
پژمان رفته بود سراغ نگین و سحر اونا هم از جیغ و دادشون مشخص بود دارن ارضا شدن. منو فرزام با هم رفتیم حموم دوباره تو حموم سکس کردیم ولی فقط کوسم چون کونمو پاره کرده بودن دیگه نمی تونستم.
پژمان هم با نگین و سحر رفتن حموم حتماً 3تایی کلی اونجا شیطونی کردن (:
الان که چند ماه از اون روز می گذره ولی هر ماه 1 بار یا اونا میان تهران پیش ما یا ما 2 روز میریم پیششون البته نگفته نمونه 1 پسر دیگه به جمع ما اضافه شده تا هر کدوم یکی فاب داشته باشیم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سکس اتفاقی عالی

سلام به همه دوستان عزیزم،مرجان هستم
این خاطره که می خوام براتون تعریف کنم،حدود دو ماه پیش واسم اتفاق افتاد،اولش بذارید کمی از خودم بگم،من یه دختر 27 ساله ام،هیکلم هم خوبه چهره ام خوبه.تنها مشکلم اینه که خیلی شهوتی ام
چند تا دوست پسر داشتم که همیشه منو ارضا میکردن اما همیشه دنباله تنوع بودم.تا اینکه بالاخره چیزی که همیشه تو ذهنم بود واسم اتفاق افتاد.
شب تولد دوستم سارا بود،که تو خونه دوست پسرش گرفته بود،کمی مشروب زیاد خورده بودم،حالم کمی بد شد،تا اومدم بشینم حس کردم رو پای کسی نشستم.سرمو چرخوندم خوب نمی تونستم ببینمش همه جا را تارمیدیدم.تنها چیزی که فهمیدم این بود که داشت منو میبرد سمته اتاق خواب.
چشمامو که باز کردم،اولین چیزی که حس کردم خستگی بود.به دورو برم نگاه کردم دیدم رو تختم ،تازه یادم اومد که دیشب تولد سارا بود
تا از جام بلند شدم.حس کردم لختم بله لخت بودم حتی شرتم نداشتم،دست زدم به کسم.وای من دیشب سکس داشتم.به کونمم دست زدم بله مثله اینکه با هر کی که سکس کرده بودم حسابی حال کرده بود.یهو در باز شد و یه مرد تقریبا 40 تا 45 ساله جلوم بود من سریع ملحفه را برداشتم کشیدم روم،تا خواستم چیزی بگم،گفت:ببخشید که در نزدم فکر کردم خوابی هنوز،با حالتی که کمی بهت و شک توش بود گفتم:من نمیشناسمتون،مرجان کجاست،گفت:مرجان هنوز خوابه،صبحانه را اماده کردم پاشید لباس بپوشید بیایید صبحانه،بعد در بست رفت اما نمیدونم چرا حس خوبی نسبت بهش داشتم.پاشدم لباسامو پوشیدم،رفتم دوش گرفتم،یه ارایش ملایم کردم از اتاق رفتم بیرون.دیدم مرده داره با یه پسره که اونم نمی شناختم خونه را مرتب میکنه،تا منو دید اومد سمتم؛گفت:ببخشید خودمو ومعرفی نکردم من امیرهستم،از اشناییتون خیلی خوشحالم.گفتم منم همینطور اما میشه بگید من اینجا چیکار میکنم و شمها چرا اینجایید یهو پسره اومد سمتم و گفت:من شروینم و الان بهت میگم که اینجا چه خبره دیشب شما مشروب زیاد خورده بودید منم شما را بردم تو اتاق،شما چیزی یادتون نیست.گفتم:نه گفت:بزار اول صبحونه بخوریم که در یکی از اتاقا باز شد سارا با بردیا اومدن بیرون تا منو دیدن زدن زیره خنده گفتم:به چی می خندین مرجان گفت:هیچی فداتشم.همه نشستیم دور میز مرجانم پیشم نشت اروم گفت:وای سارا دیشب اینارو دیوونه کرده بودی.گیج شدم یعنی چیکار کردم،سارا گفت صبحونه بخور میگم حالا برات.کلی ذهنم درگیر شده بود چیزی یادم نمی اومد.بعد از صبحانه.با مرجان رفتیم تو اتاق،گفتم:سارا تو را خدا بگو چی شده،اینا چرا یجوری به من نگاه میکردن.
گفت:دیشب که شروین میاردت اتاق میخواد برگرده که تو بغلش میکنیاونم از خدا خواسته باهات سکس میکنه،یجوری شدم اما بدم نیومده بود از شروین.گفتم:خوبه من فکر کردم چیکار کردم،
گفت:این اولشه
گفتم:یعنی چی؟
گفت:بعدش شروین می یاد بیرون تو مهمونی،مهمونی که تموم شد.منو کشید کنار جریانو گفت:منم بهش گفتم که تو اکی هستی
گفتم:خب بعدش چی شد
گفت:هیچی بعد با امیر اومدن تو اتاق منم گفتم تو که همیشه دوست داشتی با چند نفر سکس کنی،حالا موقعیتش پیش اومده،هیچی نگفتم بهشون
با بردیا رفتیم تواتاق.از بقیه اش دیگه خبر ندارم
وای خدا چی میشنیدم نمیخواستم باور کنم،سارا گفت:اما مرجان نمیدونم چیکار کردی که وقتی اومده بودن بیرون کلی ازت تعریف می کردن گفتم خفه شو سارا گفت مگه چیه تو حال کردی به من میپری
راست میگفت بدبخت من همیشه از سکس با چند تفر خوشم می اومد اما فکر نمیکرد م یه روز عملی بشه که
بردیا در باز کرد گفت:پاشید بایید بیرون حوصلمون سر رفت
روم نمیشد برم بیرون.سارا گفت:پاشو دیگه لوس نشو
با هم رفتیم بیرون،اونا نشسته بودن رو مبل،ما هم رفتیم نشستم پیششون شروین پاشد رفت اب میوه اورد،بردیا لیوانشو بر داشت به سارا گفت:پاشو بریم اتاق.مرجان یه چشمک به من زد پا شد رفت شروین پاشد اومد کنارم نشت
گفت:سارا جون دیشب کاری کرای که منو امیر تا صبح خوابمون نبرد.خجالت کشیدم سرمو اوردم پایین دستشو اورد زسر چونم گرفت اورد بالا گفت:خجالت نداره که سارا جون تو کاری را کردی که دوست داشتی،حالا هم اگه دوست نداری در موردش صحبت نمیکنیم،گفتم:اخه از این ناراحتم که هیچی یادم نیست،امیر با لبخند گفت:عیبی نداره دوباره انجام میدیم تا خوب یادت بمونه.گفتم:منظورم این نیست،من اصلا شما را تا الان نمی شناختم حالا فهمیدم که دیشب با جفتتون سکس کردم.نمی تونم هضم کنم.شروین خودشو بهم نزدیک کرد و گفت:عزیزم تو دیشب کاری کردی که بردیا هم دوست داره باهات سکس کنه.گفتم یعنی چی مرجان پس چی،امیر گفت:الان بردیا داره در مورد همین باهاش میحرفه که پنج تایی با هم سکس کنیم.انگار فکر همه چی را کرده بودن و از کارایی که دیشب کرده بود میدونستن که قبول می کنم.
بردیا با مرجان اومدن بیرون.
امیر بهش گفت:شیری یا روباه
بردیا گفت:شیره شیرم،شما چی؟
امیر گفت:سارا جون هنوز قبول نکرده
مرجان رو کرد به من گفت:سارا جون قبول کن،خیلی حال میده،تو که همیشه خودت دوست داشتی
گفتم:اخه،که بردیا گفت:سارا جان بیخیال اگه دوست نداشتی هر وقت که بگی ادامه نمیدیم،منم هیچی نگفتم
که هر چهارتاشون خندیدن.
بردیا گفت تا مرجان و سارا اماده میشن،ما بریم بساط عیش و نوش اماده کنیم،بعد هرسه با هم رفتن،من و سارا هم با رفتیم حموم دیگه اینقدر رومون به هم باز شده بود که با هم لخت شدیم،سارا هم مثله خودم هیکل قشنگی داشت اما من سینه هام بزرگتر بودن.
بعد از این که اومدیم بیرون،رفتیم ارایش کردیم.
سارا گفت:بیا فقط شورت و سوتین بپوشیم
گفتم :اول گفتم نه اما اصرار کرد گفت اینجوری سکسی تره،منم قبول کردم
سارا گفت:مرجان،من چند باری فقط تو فیلم دیدم که دو تا زن با چند تا مرد سکس میکنن
گفتم:اما من زیاد دیدم از این فیلما،یه کاری میکنم که کلی حال کنیم،هر کاری که من کردم تو هم بکن.
بعد دو تایی اومدیم بیرون، تا ما را دیدن دهنشون باز موند،شهوتو از چشماشون میشد خوند.شروین اومد پیشم بغلم کرد لبشو گذاشت رو لبام شروع به خوردنشون کرد،اونطرفم مرجان تو بغل بردیا بود.دیدم مشروب دارن میخورن امیر یه پیک ریخت اومد سمته من داد دستم.بردیا هم یه پیک داد به سارا،شروین و بردیا از ما جدا شدن،بعد نفری یه پیک برداشتن،همه پیکهارو بردن بالا شروین گفت بخوریم به سلامتی مرجان و سارا که امشب میخوان مارو به اسمونا ببرن ،زدیم به همو خوردیم بعد نشستیم رو مبل منو سارا پیشه هم نشتیم،اونا هم سه تایی پیشه هم نشستن،چند پیک دیگه خوردیم،من تو ذهنم فیلمایی که دیده بودمو مرور می کردم.کمی که مشروب روم اثر گذاشت.از جام پاشدم و رفتم سمته اونا،شروین اومد پاشه که هلش دادم رو مبل و شروع به خوردن لباش کردم،بعد سارا بلند شد رفت سمته بردیا و شروع به خوردن لباش کرد،امیرم با یه دست سینه های منو میمالید،با دسته دیگش سینه های سارا را میمالید،من کم کم لبمو از شروین جدا کردم و رفتم پایین با زبونم از لباش کشیدم تا سینه هاش بعد همینطور رفتم پایین سارا هم داشت همین کارو با بردیا میکرد،از رو شلوارک کیرشو گرفتم دستم،شروع به مالیدنش کردم جون چه کیری داشت،هنوز راست نشده بود اما کلفتیشو حس میکردم،شوارکشو از تنش در اوردم وووووووااااااییییییییی چه کیری زبونمو از سرش کشیدم تا تخماش بعد اومدم بالا کیرشو کردم دهنم و شروع به خوردنش کردم.جوری میخوردم که انگار خوشمزه ترین چیزه دنیا را میخورم.یه نگاه به سارا کردم دیدم کیر بردیا را داره میخوره.امیرم شلوارکشو در اورد وای با دیدنه کیره امیر کیر شروین و از تو دهنم در اوردم و رفتم سمته کیر امیر با دست گرفتمش وای خدا یعنی این دیشب رفته بود تو کسه من،خیلی دراز نبود اما خیلی کلفت بود،سرشو کردم دهنم با دستمم کیره شروین و میمالیدم امیر یهو سرمو گرفت و فشارش داد به سمته کیرش حس کردم الانه که خفه بشم سرمو به زور اوردم بالا امیر گفت:دیشب تا ته میخوردیش باز سرمو برد رو کیرش باز فشار داد کیرشو به زور کرد دهنم بعد در اورد و کیرشو گرفت دستشش کوبید به صورتم من دیگه کیر شروین ول کردم و کیر امیرو گرفتم دستم بعد کیرشو تا جایی که میشد کردم دهنم،شروع به عقب جلو کردن کیرش تو دهنم کردم،سارا هم کیره بردیا را ول کرد رفت سمته کیر شروین و گرفت کرد دهنش،بردیا هم اومد پشته من شورتمو در اورد و شروع به مالیدن کونم کرد که حس کردم چیزی ریخت رو کونم اومدم سرمو برگردونم امیر سرمو گرفت باز فشار داد رو کیرش،بردیا شروع کرد به مالیدن کونم و انگشتشو کرد تو کونم کمی سوختم کونمو جم کردم انگشتشو در اورد باز یه چیزی ریخت رو سوراخم باز انگشتشو کرد تو ایندفه بهتر بود،امیرم سرمو گرفته بود و کیرشو تم دهنم عقب جلو میکرد،شروینم سارا را بلند کرد حلش داد رو مبل دستشو انداخت زیره شکمش و کونشو اورد بالا ،حس کردم که بردیا یه انگشته دیگشم کرد توکونم داشت خوشم می اومد بدنم لرزید و ارضا شدم،دیدم شروین یه چیزی از بردیا گرفت یه چیزی مثل کرم یا ژل بود که ریخت رو کون سارا و شروع به مالیدنش به کونه سارا کرد و انگشتشو کرد تو کونه سارا،بردیا هم که داشت کونمو باز میکرد باز ژل زد به کونم و مالید بعد حس کردم داره کیرشو میماله به کونم که کرد تو کیره امیروازدهنم در اوردم و یه اااااااااااااااخ گفتم اومدم برم جلو که امیر باز کیرشو کرد دهنم بردیا وحشیانه تر کیرشو تو کونم عقب جلو میکرد.امیر باز کیرشو تا ته کرد دهنم بعد در اورد رفت سمته سارا،کرد دهنه سارا،شروینم همچنان داشت کونه سارا را باز میکرد که کیرشو گذاشت دمه سوراخش و کرد تو،امیرم کیرشو سعی میکرد تا ته بکنه دهنه سارا که سارا نمیتونست همشو بکنه دهنش، باز اومد سمته من و کیرشو کرد دهنم،تا ته که کرد اق زدم کشید بیرون باز کرد گلوم درد گرفت کشید بیرون به بردیا گفت:جاتو بده من بردیا کیرشو کشید بیرون رفت سمته سارا وکیرسو کرد دهنه سارا،امیر رفت جاش،کیرشو داشت میمالید به سوراخ کونم که گفتم نه امیر کیرت کلفته،امیر گفت دیشب که کیرمو تو کونت جا کردی حالا نمیتونی،تازه فهمیدم چرا کیره بردیا خیلی اذیتم نکرد دیشب حسابی جرم داده بودن امیر کیرشو گذاشت دمه سوراخم و یه کم که فشار داد رفت تو درده کمی گرفت اما لذتش بیشتر بود امیر همینطور که میکرد تو کونم دستشو برد زیرم و شروع به مالیدنه کسم کرد.وای الان که دارم مینویسم کسم خیش شد.
بعدش شروین با امیر جاشو عوض کرد.و امیر کیره کلفتشو از کونم کشید بیرون،شروین زود کیرشو کرد تو کونم و من واسه بار دوم ارضا شدم،امیر تا خواست کیرشو بکنه تو کونه سارا بردیا گفت امیر بکن تو کسش اگه بکنی تو کونش که دیگه به ما حال نمیده ،امیرم کیرشو گذاشت دمه سوراخه کسه سارا و اروم کرد تو کسش کم کم کیرشو تا ته کرد تو و شروع کرد به عقب جلو کردن یه کم که کردن شروین به امیر گفت بذا مثله دیشب بکنیم بعد کیرشو کشید بیرون،امیرم کیرشو کشید بیرون به ما گفتن بریم رو مبل و قنبل کنیم،منو سارا هم همین کارو کردیم یه لحظه از ذهنم گذشت که من دیشب چه حالی کردم اما یادم نمونده،بعد امیر اومد سمته من تو دلم میگفتم بکن تو کسم،اونم اروم کیرشو کرد توکسم اخ الانم کیرشو حس میکنم،بردیا هم کیرشو کرد تو کونه سارا
جوووووووووووووون چه حالی میکردیم،تخیلاتم به واقعیت تبدیل شده بود،یه مدت که کردن امیر کیرشو کشید بیرون جاشو داد بردیا،بردیا هم جاشو داد به شروین و کرد تو کونه من، شروینم کرد تو کونه سارا،شروین درسته کیرش به کلفتی امیر نبود اما کیرش درازتر بود و تو سکس بهتر از اونا بود.
امیر رفت اونور مبل و کیرشو گرفت جلوی من و سارا و نوبتی میکرد دهنمون،بردیا و شروین جاشونو با هم عوض میکردن و حسابی کس و کونه من و سارا را گاییدن.بعد امیر نشت رو مبل و به من گفت برم بشینم رو کیرش بردیا کیرشو از کونم کشید بیرون منم بلند شدم رفتم سمته امیر و کیرشو گرفتم تو دستم و گذاشتمس دمه سوراخه کسم و نشستم روش ااااااااااووووووف تا ته رفت تو بعد بالا پاین میکردم،داد میزدم امروز باید جرم بدید جووووووووووون،بعد بردیا رفت جای شروین و کرد تو کونه سارا شروین اومد سمته من و کیرشو کرد دهنم و شروع کرد به عقبو جلو کردن،گفتش:حالا میخوام کسو کونتو یکی کنم کیرشو از دهنم کشید بیرون رفت پشت سرم که گفتم:نه اینطوری جر میخورم که شروین گفت:مگه دیشب جر خوردی،دیشب کلی هینطوری کردیمت،بعد منو خوابود رو امیر همینطوری که کیر امیر تو کسم بود کیرشو گذاشت دمه سوراخ کونم با خودم گفتم که الانه جر بخوری مرجان اما کیره شروین راحت رفت تو و دو تایی شروع به کردنه کسو کونم کردن،واقعا داشتم حال میکردم،داد میزدم جرم بدید کسو کونمو جر بدید،اونطرفم سارا داشت رو کیره بردیا بالا پاین میکرد.من واسه بار سوم ارضا شدم.بعد از چند دقیقه که کردن،شروین کیرشو کشید بیرون امیرم منو از روش بلند کرد و برمگردوندن رو مبل و امیر کرد تو کونم شروینم کرد تو دهنم،که یهو امیر سرعت کردنش بیشتر شد و یه اخ گفت و تا ته کیرشو کرد تو کونم،گرمای ابشو تو کونم حس کردم بعد کیرشو کشید بیرون حس کردم سوراخ کونم باز مونده شروین رفت پشت سرم و کرد تو کونم اونم ابشو ریخت تو کونم بردیا ام کیرشو از کونه سارا کشید بیرون و کرد تو کونه من وابشو ریخت تو کونم وااااااااای چقد اب تو کونم بود با اینکه کمیش ریخته بود بیرون اما حس میکردم کونم پر ابه،سه تایی ولو شدن رو مبل و کلی قربون صدقه من و سارا رفتن که این بهترین سکسشون بوده،من پاشدم رفتم حموم سارا هم اومد دوش گرفتیم در حینه دوش گرفتن ابشون بود که از کونم می اومد بیرون،بعد که اومدیم بیرون من ولو شدم رو تخت و سارا هم پیشم بردیا اومد تو اتاق گفت:بیائید پیشمون، خودمونو خشک کردیم رفتیم پیششون وبعدش چند پیک مشروب خوردیم،کلی گفتیم خندیدیم،من واقعا لذت برده بودم
رابطه من با امیر و شروین ادامه پیدا کرد،و سکسهایی که دوست داشتیمو انجام دادیم.

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
زن


 
سکس بینظیر سه نفره

این داستان کاملا واقعیه و چند روز گذشته برای من و زنم اتفاق افتاده ایشون واقعا زن سکسی و زیباییه و کمتر پیش میاد تویه بیرون رفتن ساده مزاحمی نداشته باشه نزدیک 5 ساله که ازدواج کردیم عاشق همیم و از نظر سکس بسیار داغیم.
حدودپنج ماهه که بی دلیل به سکس زنم با مرد دیگری فکرمیکنم و این فکربه شدت تحریکم میکنه شدت تحریک و لذتم به قدری زیاد شد که مجبور شدم به یکی ازدوستان قدیمیم که روانشناسه سری بزنم و موضوع راکه مثلا درمورد یک نفر دیگس مطرح کنم به محض اینکه حرفم تموم شد چند تا سایت خارجی بهم معرفی کردکه در واقع باسرچ open relationship پیداشون کردم واقعا یک هفته از کار و جلساتم افتادم چون تو این سایتا بهم ثابت شد نه تنها بیمار نیستم بلکه به بلوغ فکری و جنسی رسیدم. به زنم پیشنهاددادم که اونم بخونه چون به خاطر شغلامون زبان انگلیسیمون کامله بعد از خوندن فقط یه جلسه با زنم داشتم که تصمیم گرفتیم اون این کارو بکنه

زمانی که داشتیم درموردش حرف میزدیم هردومون خیس شده بودیم خیلی زیاد و به توصیه یکی ازهمون سایتها برای درک متقابل ولذت بیشتر مشغول خودارضایی شدیم من که 32سالمه ونازی که 33سالشه همچین لذتی روتجربه نکرده بودیم.
نازی دیروزبرای اولین بارازدوستش فرهاد که یه دانشجوی دندانپزشکیه دعوت کرد اونم با یه دسته گل آمد نازی که سکسی ترین تیپشو زده بود در رو براش بازکرد و چون قبل ازآمدن فرهاد به شدت تحریک شده بودیم چون با کس و سینه هاش بازی کرده بودم لب سکسی داغی با فرهاد داشت باورکنید از لذت فوق العاده دیدن این صحنه خیسی کیرم بیشترشد

آمدند تو فرهاد و من به هم معرفی شدیم احساس کردم خیلی سختشه ولی به هیچ قیمتی نمیخواستم برنامه بهم بخوره برای همین نازی روکشیدم کنار پشت ستون اوپن آشپزخانه و مشکلمو بهش گفتم نگاه شهوت انگیزی بهم کرد وگفت بشین روبروش و ریلکس باش فقط همین نازی باسینی مزه که خودم برای صرف شراب آماده کرده بودم آمد اولین پیک های مشروب نازی هنوز مال من بود و مزه جفتمون لبهای آبدار و صدادار از همدیگه تا که نازی پیشنهاد داد هرکی بتونه یک لیوان پر از این شراب(ویسکی) بخوره جایزه داره فرهاد که حالاشرایطش به خاطر مشروب و راحتی من ونازی بهترشده بودگفت که این کارومیکنه ولی خواست جایزشو بدونه این کارتومشروب خوری منو نازی عادتمونه که مزه پیک سوم یاچهارم خوراکی هست که روی نوک سینه های نازیه خلاصه فضابه شدت سکسی شدنازی آرام آرام یکی ازسینه هاشودرآوردمنم یکم ماست ریختم نوک سینش نازی چشماشو بست وفقط گفت هرکی جایزه میخوادخودش بایدبیادبگیره فرهادآمدجلوزمانیکه مشغول گرفتن جایزش بودمن فقط به نازی نگاه میکردم که چه لذتی میبره فرهاد حرفه ای شروع کردوسکسشون شروع شدالان هم که دارم مینویسم نازی کنارمه وخیلی آروم کسشو نوازش میکنه.
فرهاد کس نازی رو میخورد و رفت سراغ کونش به قدری خوردکه نازی فریاد میزد. تو این حالت کیرمو درآوردم و نازی شروع به ساک زدن شد فرهادهم که لخت شد نازی کاری کردکه لذتم هزاربرابرشد منو ول کرد رفت کیر فرهادو گرفت و ساک زد بعدشم کیر فرهاد تو کس نازی و ارضای چندبارش فرهاد چون ازکاندوم تاخیری استفاده میکرد واقعا نازی رو چندبارارضاکرد و منم یادم نیست دویاسه بار با ساک زدن های نازی ارضاشدم لحظه ارضای فرهاددستمو گذاشتم روی کمرش و اونم اعتراف کرد تا حالا همچین لذتی رونداشته سه نفری رفتیم حموم وشام هم بیرون

دوستت دارم:
هدیه ایست که هرقلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هرکسی، توان پرداختنش را ندارد،
جمله ی کوتاهیست که هرکسی، لیاقت شنیدنش را ندارد،
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستیL♥VE YѼU aredadash
     
  
صفحه  صفحه 6 از 20:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  19  20  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA