ارسالها: 384
#222
Posted: 7 Oct 2025 18:17
هانیه بیزنسی
یه مدت بود حس و حال هیچی رو نداشتم اصن تو هیچی دیگه حال نمیده ترین حالت ممکن بودم حتی مشروب و سکس هم بهم حال نمیداد برای منی که از بیست سالگی تا الان همیشه سکس برام جذابیت خاص خودشو داشت ! نمیدونم اثرات چهل سالگی به بعده یا چی ... تو اکسپلور اینستا ول میچرخیدم روزا و شبا بدون هدف خاصی تا اینکه زیر یه پست یه خانم با لباس کارتنی بتمن کامنت گذاشته بود از ... آقا برای سکس حضوری با ساپورت بالا بیاد دایرکت ! اول از همه پروفایلش برام جذاب و وسوسه انگیز بود از رو کنجکاوی پیام دادم شاید بیشتر دنبال دیدن عکس واقعی و شخصیت پنهانی پشت اون نام کاربری بودم چون تجربه دوبار سکس با خانمهای بیزی تجربه خوشایندی نبود ! پیام دادم از ... هستم شرایطتتون چیه و چند سالته ؟ چند روزی جوابی دریافت نکردم کلا بیخال شدم و گفتم حتما فیکه یا کلاهبرداریه ... بعد چند روز پیام داد سلام اصل کامل لطفا و اگه زیر چهل سالته لطفا پیام ندین ! اصل دادم و برام تعجب بود چرا زیر چهل سال کنسله ؟ بعدا بهم گفت برای حفظ آبروم با کم سن و سال سکس نمیکنم ... بگذریم ؛ من هنوزم دنبال سکس باهاش نبودم بیشتر کنجکاو بودم این خانم کیه ؟ بعد چند روز چت کردن آی دی تلگرامشو داد گفت دعوت کن مخفی تا شرایطمو بگم و عکس همو تو مخفی ببینیم ؛ ادش کردم مخفی شرایطش این بود : تو ماه دو یا سه بار بیشتر سکس نمیکنم با زیر ۴۰ اصلا نظافت و تمیزی برام خیلی مهمه حتی اگه بیای خونم و خوش نیاد محترمانه باید برگردی ! تو واحد خودم سکس میکنم که استخر و جکوزی و بیلیارد و پی اس داره برای یک شب بیست تومن میگیرم بدون چونه زدن و تخفیف ! بیست تومن ؟!! واو زیاده ولی بازم دوست داشتم ببینمش خلاصه رسید به رد و بدل کردن عکس چند تا عکس با فیس و تیپ نیمه لخت داد واقعا حذاب و سکسی بود یه خانوم حدودا ۳۷ ساله با تیپ مانکنی و صورتی جذاب .
بهش گفتم بیست تومن خیلی زیاده گفت منم دنبال کسیم که از پسش بربیاد اگه نمیتونی اصراری نیست ؛ دوست داشتم تجربه جدید داشته ولی یه شرطش قبل دیت برام عجیب بود گفت برو انتقال خون و خون اهدا کن من دسترسی به سیستمهاشون دارم و چک میکنم مشکلی نداشته باشی واقعا این خانوم کی بود و دنبال چی بود ؟ مرموز و البته جذاب ...
ادامه دارد
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 384
#223
Posted: 7 Oct 2025 18:54
هانیه بیزنسی
از اونجایی که گاهن دوره ایی خون اهدا میکنم و البته پلاکت به بیماران دچار سرطان برام سخت نبود خون دادن ولی این خانمه واقعا مرموز بود ! دلیلشو پرسیدم گفت اگه هزینش برات مهم نیست برو آزمایشگاه آزمایش اچ آی وی و هپاتیت بده مهم نیست برام گفتم بری انتقال خون هم کمکی به نیازمندان خون کنی هم آزمایش مفتی بدی ! دیدم منطقیه فردا صبح بعد خوردن صبحونه رفتم انتقال خونی که نزدیک خونمون هست و خون اهدا کردم بهش پیام داد گفت چند روز صبر کن خودم خبر میدم ؛ واقعا این خانوم چکاره بود ؟ پزشک یا کارمند انتقال خون ؟ محتطاط بود و چیزی نمیگفت ! ازم اسم و شماره ملیمو گرفت بعد چند روز پیام داد اوکی هستی فقط رابطه محافظت نشده نداشتی این چند بار ؟ گفتم خیر مدتیه جز با خانومم با کسی رابطه نداشتم و البته معمولا طرف فاب دارم و با هرکسی سکس نمیکنم ... گفت خوبه هر وقت اکی بودی خبر بده من پول پیش و اینا نمیگیرم قبل سکس اگه دوتامون اکی بودی انتقال میدی رو حسابم .
دلمو زدم به دریا قرار یه شب رو گذاشتم و البته با یه ترفندی تونستم خونه رو بپچیونم گفت تا ۵ عصر سرکارم اگه میتونی بیا سراغم باهم بریم قبلشم همو ببینیم گفتم اکیم ! آدرس داد کمی معطل شدم با نشان اطراف رو نگاه کردم ببینم چه ادارتی هست ؛ آبفا و علوم پزشکی و دانشگاه علمی کاربردی ... یعنی کارمند کجا بود ؟
ادامه دارد ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 384
#224
Posted: 9 Oct 2025 17:53
هانیه
بالاخره اومد پرسید کجایی ماشینت کجاست ؟ و پیدام کرد نشست تو ماشین گفت برو سریع از اینجا ! یه خانم با قد ۱۷۵ و واقعا مانکن و خوش پوش هرچند لباس اداری و رسمی بود و البته یه عطر خنک زده بود که رایحه ش پخش شد تو ماشینم ... دست داد و احوال پرسی گفت سر راه یه چیز خنک بگیر گلو خشک شده دم یه آبمیوه براش آب زرشک گرفتم و خودم آب انبه خوردم ؛ منم حسابی به خودم رسیده بودم ولی تیپ اسپرت زدم بعدا فهمیدم از تیپ رسمی خوشش میاد بهرحال چرخی زدیم و رفتیم سمت خونش و کمی از شغل و موقعیت و تخصیلاتم پرسید ... تا یادم نرفته و اگه تبلیغ نباشه بهم گفته بود قرص آفرودیت بگیرم و روزی سه تا بخورم بعد که بروشورشو خوندم فهمیدم تقویت قوای جنسی گیاهی هست ! رسیدیم خونش و با هم رفتبم پارکینگ که ماشین پارک کنیم از اونجا بریم واحدش ؛ واحدش تک واحده بود و سرخر نداشت تو آسانسور یهو دست برد و کیرمو گرفتبا خنده گفت اگه کوچیک باشه کنسله ها ! بعد گفت نه بدک نیست و رسیدیم واحدش درو باز کرد گفت بفرمائین ؛ رفتم تو چه واحد لوکسی اصلا انتظار نداشتم هرچند قبلش عکس از استخر و جکوزی فرستاده بود .
تعارف کرد بشینم تا لباسشو عوض کنه منم نشستم بعد چند دقیقه با سینی شربت اومد یه لباس شب خیلی لخت تن کرده بود با رنگ قرمز که لباس زیرش بخصوص شرتش که لامباد پا کرده بود
و البته همون عطر خنک که جذاب بود . همون لحظه کیرم راست شده بود و تو شلوار جین کاملا مشخص بود بغل سینی شربت یه قرص کوچیک گذاشته بود با تعجب نگاه کردم فهمید گفت نترس قرص فشاره بخور تا بهت بگم برای چی ! نمیدونم ترسیدم ولی نمیشد چیزی گفت ! گفتم سابقه فشار ندارم من گفت این فشارت رو پائئن میاره که دیرتر ارضا شی ! نمیدونم واقعا پایه علمی داشت یا نه ولی بعد که سکس کردیم چون دیت اولمون هم بود دیر ارضا شدم شایدم تاثیر آفرودیت بود بهرحال این خانم مشکوک بود نمیدونم کادر درمان بود یا هرچی خیلی به داروها اشراف داشت ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 384
#225
Posted: 9 Oct 2025 18:56
هانیه
با اکراه و البته ترس قرص رو خوردم بغل دستم رو کانپه نشست کمی حرف زدیم نمیخاستم بی جنبه بازی دربیارم و سریع برم سراغ سکس اونم رفت کنترل تی وی و ماهواره رو آورد گذاشت کانال رادیو جوان برای موزیک بعدم گفت چی میل داری برات بیام گفتم مرسی فعلا هیچی اومد نشست گفت کمتر از سنت نشون میدی ماشالا خوب موندی ...گفتم نظر لطف شماست کلا سبک زندگیم سبک خیامه و براش شعری از خیام گفتم ( خیام گر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی تنگ نشستی خوش باش ...) گفت آفرین طبع شعر هم داری ک گفتم ای بعضی شعرا که به دلم میشنن حفظ میکنم ! بعد گپ و گفت ۱ ساعته بدون اینکه همو لمس کنیم گفت زحمت واریزی رو میکشی البته ببخش ! منم با همراه بانک پول رو انتقال دادم ... گفت من کلا هاتم و سیر نمیشم تا جایی که دوست داشتی و توان داشتی میتونی باهم سکس کنی ؛ آروم دستشو رو رونم کشید و نوازش کرد منم ناخوداگاه بغلش کردم سرشو گذاشتم رو شونم اصلا بهش نمومد اینکاره باشه با این لول و خونه و زندگی ! دستش رفت سمت کیرمو از رو شلوار و لمس کردنش منم از پشت دستمو بردم سمت باسنش و اونم راه داد که بتونم دستو به شرنشو برسونم از پشت از لای بند شرتش دستم رسید به کصش ؛ واو کاملا خیس خیس تا انگشتمو کشیدم آهی کشید فهمیدم خوشش میاد بیشتر مالیدم با دو انگشتم تا به خودم اومدم دکمه های شلوارم باز کرد و شرتم کنار زد و به کیرم رسید یه نگاهی کرد بهش و گفت جووون چه سر بزرگی داره اوووف چه کیری داری ( کیر من معمولیه مثل باقی آدما این خانم داشت بهم انرژی میداد و معلوم بود سکس بلده و فقط دنبال پول نیست ) کصش حسابی لیز شده بود و اونم کمی با کیرم بازی کرد و بعد از دید زدنش که شاید بخاطر مطمئن شدن از تمیز و سالم بودنش اروم شروع کرد زبون زدن به سر کیرم
کارشو بلد بود بدون عجله شروع کرد خوردن و منم همچنان با انگشتم کصش مالیدن ولی چیزی که حالمو دوبل کرده بود تعریفاش از کیرم بود و آه ناله هنگام ساک زدنش بعد چند دقیقه گفت کونمم انگشت کن منم از خدا خواسته با انگست خیس از آب کصش شروع کردم با سوراخ کونش بازی کردن انگار خیلی خوشش اومد چون ناله هاش حشری تر شده بود و با التماس گفت دو تاشو با هم بمال یه جوری دمر شد که بتونم و منم جوری انگشتامو تنظیم کردم که دوتاشو بتونم بمالم رو ابرا بود و تقریبا ساک زدن رو بیخیال شده بود ... گفتم اینجا میخای سکس کنیم یا رو تخت گفت همبنجا بگا منو مردم برای کیرت لعنتی ! گفتم کاندوم داری من یادم رفته بیارم اگه آره ولی دوست دارم همین الان بکنیش تو کصم ! گفت نه با کاندوم بهتره گفت باشه بذار برم بیارم رفت سمت اتاق خوابشو با کاندوم و یه بات سلیکونی اومد
اصلا انتظار بات رو نداشتم چون از قبلش گفتم بود از کون نمیدم ... هاج و واج نگاش کردم گفت بات ندیدی ؟ گفتم چرا ولی مگه نگفتی ... گفت نمیدم بخاطر عفونت و مریضی ولی دردشو دوست دارم ! اومد نشست و بات رو داد دستمو گفت بکنش تو کونم منم گرفتم با یه نگاه لخت شد و فقط شرت و سوتین فانتزیش موند و داگی رو کاناپه کونشو برام قمبل کرد و کمی با دستش کصشو مالید ؛ رفتم پشتشو گفتم باتت تمیزه با آب کصت خیسش کنم ؟ گفت آره بکن دیگه شروع کردم رو کصش کشیدم و گاها میکردمش تو سوراخ کصش تا خیس خیس شه کصش انگار چشمه بهاری بود و هر لحظه آبش بیشتر میشد . بعد چند دقیقه رفتم سراغ کونش گشاد نبود ولی باکره هم نبود یواش یواش سعی کردم بات رو فرو کنم تو سوراخ کنم و اونم داشت ناله میکرد با یه فشار تا ته رفت و اونم جیغ زد و نفسش بند اومد از درد و البته شاید همراه با لذت ؛ تازه نگاهم به کصش افتاده خیلی خوشگل و تمیز و بدون مو بود فکر کنم لیزر کرده بود دیگه باید میکردمش و اونم اینو میخاست کاندم رو کشیدم رو کیرمم شرچع کردم اول بازی کردن و ور رفتن با کصش دوست نداشتم با چند تقه ارضا شم ( با بیشتر خانمایی که رابطه داشتم همیشه اول اونا ارضا شدن و بعد من )
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 384
#226
Posted: 9 Oct 2025 19:59
هانیه
همزمان با بازی کردن با سر کیرو رو کصش شروع کردن تمجید کردن ازش جووون چه کصی داری من فدای این باسن خوشگلت بشم و حیفم میاد تورو بکنم (حسی که اون قبلش به من داد) اونم ناله میکرد و گفت بکن بگا کصمو بکن این جنده حشری رو ! اصلا فکر نمیکردم از جنده استفاده کنه ؛ lool
کصش تقریبا تنگ بود چون بعدا فهمیدم تا حالا زایمان نکرده و انگار سر بچه دار شدن از شوهرش جدا شده هرچند میگفت شوهرمو فقط تحمل میکردم ! با چند بار عقب و جلو کردن کیرم تو کصش جا شد ناله هاش تبدیل به حیغ شده بود و میترسدم همسایه ها بشنون ولی اون تو حس خودش بود شروع کردم آروم تلمبه زدن تا با بدنش مچ شم و زود ارضا نشم هرچند نشانه های ارضا شدنم نداشتم ؛ وسط جیغ و ناله کشیدنش میگفت تحقیقرم کن این جنده رو فحش بده هرچند مصنوعی شروع کردم به تحقیر و فحش دادن کمی هم خندم گرفته بود اگه مست بودم شاید بهتر نقشمو ایفا میکردم بهرحال فهمیدم این خانم عاشق سگ خشن و تحقیر شدنه واسه همین تند تند رو باسنش ضربه میزدم ههعی فحش میدادم جنده و ... تلمبه هام شدید و سریع شدن ولی خداروشکر خبری از ارضا شدن نبود که اگه ارضا میشدم هانیه رو دیگه نمیتونستم ارضا کنم بعد چند دقیقه داگی کردن گفت پاهام درد گفت بشین تا بشین رو کیرت منم کیرمو کشیدم بیرون و نشستم رو کاناپه
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
هانیه
رو لبه کاناپه نشستم اونم بلند شد اومد رو پاهام آروم کیرمو تنظیم کرد رو کصش و گفت بذار خودم بالا و پائین شم ؛ سر کیرم که رفت تو به آخ کشید و یواش یواش شروع کرد بالا و پائین کردن رو کیرم گفت من اینطور زود ارضا میشم هر وقت بازتو چنگ زدم یعنی دارم میشم تو هم ارضا شو که من بعدش اذیت نشم ! چند دقیقه تلمبه زد رو کیرم و داشت واقعا لذت میبرد و منم از لذت اون لذتم بیشتر شده بود زبونشو کرده تو دهنمو و تو اوج لذت بود باسنشو دست گرفته بودم و کمک میکردم تو تلمبه زدن ناله های شهویتش دیوانم کرده بود که دیدم بازمو چنگ زد منم خودمو شل کردم که همزمان باهاش بشم ولی اون قبل من شد و بیحال رو کیرم وایساد منم که نزدبک ارضا شدنم بود مجبور شدم خودم تلمبه بزنم میگفت زود باش مردم تمومش کن نمیتونم دیگه توروخدا بیا و من هم ارضا شدم و خودشو ازم جدا کرد یه نگاه به کصش انداخت گفت بخدا زخمم کردی ! وحشی ... هاج وواج نگاش کردم و یه بوس از پیشونیش کردم و بغلش کردم هیچ وقت فکر نمیکردم یه خانم بیزنسی این حس و حال رو بهم منتقل کنه منی که از ۲۰ سالگی با انواع و اقسام دختر و زن بودم و رابطه داشتم ازش تشکر کردم و نوازشش کردم مثل یه آهو که شکار شده بود خودشو ولو کرده بود تو بغلمو و هیچی نمیگفت ...
بعد کمی نوازش و ناز کشیدن ازش گفت بیا بریم ریلکس کنیم ...
اگه دوست داشتین باقی داستان اون شب رو هم براتون مینوسم !
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر