انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 393 از 464:  « پیشین  1  ...  392  393  394  ...  463  464  پسین »

Molavi | مولوی



 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۰ »



رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
جویای هر چه هستی می‌دانک عین آنی

خورشید رو نماید وز ذره رقص خواهد
آن به که رقص آری دامن همی‌کشانی

روزی کنار گیری ای ذره آفتابی
سر بر برش نهاده این نکته را بدانی

پیش آردت شرابی کای ذره درکش این را
خوردی و محو گشتی در آفتاب جانی

شد ذره آفتابی از خوردن شرابی
در دولت تجلی از طعن لن ترانی

ما میوه‌های خامیم در تاب آفتابت
رقصی کنیم رقصی زیرا تو می‌پزانی

احسنت ای پزیدن شاباش ای مزیدن
از آفتاب جانی کو را نبود ثانی

مخدوم شمس دینم شاهنشهی ز تبریز
تسلیم توست جان‌ها ای جان و دل تو دانی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۱ »



در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی

هر ذره‌ای دوان است تا زندگی بیابد
تو ذره‌ای نداری آهنگ زندگانی

گر ز آنک زندگانی بودی مثال سنگی
خوش چشمه‌ها دویدی از سنگ زندگانی

در آینه بدیدم نقش خیال فانی
گفتم چیی تو گفتا من زنگ زندگانی

اندر حیات باقی یابی تو زندگان را
وین باقیان کیانند دلتنگ زندگانی

آن‌ها که اهل صلحند بردند زندگی را
وین ناکسان بمانند در جنگ زندگانی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۲ »



با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی

دیدی که سخت زردم پنداشتی که مردم
آخر چگونه میرد آنک تواش قرینی

یا سیدی و روحی حمت فلم تعدنی
یا صحتی شفایی لم تستمع حنینی

بس احتراز کردم صبر دراز کردم
امروز ناز کردم با اصل نازنینی

امشب چو مه برآید داوود جان بیاید
ای رنج موم گردی گر برج آهنینی

شب بنده را بپرسد وز بی‌گهی نترسد
شب نیز مست گردد بی‌نقل و ساتکینی

ای ناله چند ناله افزونتری ز ژاله
بر بنده کمینه تو نیز در کمینی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۳ »



می‌زن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
یا پرده رهاوی یا پرده رهایی

بی زیر و بی‌بم تو ماییم در غم تو
در نای این نوا زن کافغان ز بی‌نوایی

قولی که در عراق است درمان این فراق است
بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی

ای آشنای شاهان در پرده سپاهان
بنواز جان ما را از راه آشنایی

در جمع سست رایان رو زنگله سرایان
کاری ببر به پایان تا چند سست رایی

از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
آن هر دو خود یک است و ما را دو می‌نمایی

گر یار راست کاری ور قول راست داری
در راست قول برگو تا در حجاز آیی

در پرده حسینی عشاق را درآور
وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی

از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
تو شمع این سرایی ای خوش که می‌سرایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۴ »



دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی
شب خوش مگو مرنجان کامشب از آن مایی

افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر
گفتا بس است درکش تا چند از این گدایی

گفتم رسول حق گفت حاجت ز روی نیکو
درخواه اگر بخواهی تا تو مظفر آیی

گفتا که روی نیکو خودکامه است و بدخو
زیرا که ناز و جورش دارد بسی روایی

گفتم اگر چنان است جورش حیات جان است
زیرا طلسم کان است هر گه بیازمایی

گفت این حدیث خام است روی نکو کدام است
این رنگ و نقش دام است مکر است و بی‌وفایی

چون جان جان ندارد می‌دانک آن ندارد
بس کس که جان سپارد در صورت فنایی

گفتم که خوش عذارا تو هست کن فنا را
زر ساز مس ما را تو جان کیمیایی

تسلیم مس بباید تا کیمیا بیابد
تو گندمی ولیکن بیرون آسیایی

گفتا تو ناسپاسی تو مس ناشناسی
در شک و در قیاسی زین‌ها که می‌نمایی

گریان شدم به زاری گفتم که حکم داری
فریاد رس به یاری ای اصل روشنایی

چون دید اشک بنده آغاز کرد خنده
شد شرق و غرب زنده زان لطف آشنایی

ای همرهان و یاران گریید همچو باران
تا در چمن نگاران آرند خوش لقایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۵ »



ای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی

گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد
غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی

من باغ و بوستانم سوزیده خزانم
باغ مرا بخندان کآخر بهار مایی

گفتا تو چنگ مایی و اندر ترنگ مایی
پس چیست زاری تو چون در کنار مایی

گفتم ز هر خیالی درد سر است ما را
گفتا ببر سرش را تو ذوالفقار مایی

سر را گرفته بودم یعنی که در خمارم
گفت ار چه در خماری نی در خمار مایی

گفتم چو چرخ گردان والله که بی‌قرارم
گفت ار چه بی‌قراری نی بی‌قرار مایی

شکرلبش بگفتم لب را گزید یعنی
آن راز را نهان کن چون رازدار مایی

ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه
آخر تو هم غریبی هم از دیار مایی

تو مرغ آسمانی نی مرغ خاکدانی
تو صید آن جهانی وز مرغزار مایی

از خویش نیست گشته وز دوست هست گشته
تو نور کردگاری یا کردگار مایی

از آب و گل بزادی در آتشی فتادی
سود و زیان یکی دان چون در قمار مایی

این جا دوی نگنجد این ما و تو چه باشد
این هر دو را یکی دان چون در شمار مایی

خاموش کن که دارد هر نکته تو جانی
مسپار جان به هر کس چون جان سپار مایی


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۶ »



هر چند بی‌گه آیی بی‌گاه خیز مایی
ای خواجه خانه بازآ بی‌گاه شد کجایی

برگ قفس نداری جز ما هوس نداری
یکتا چو کس نداری برخیز از دوتایی

جان را به عشق واده دل بر وفای ما نه
در ما روی تو را به کز خویشتن برآیی

بگذر ز خشک و از تر بازآ به خانه زوتر
از جمله باوفاتر آخر چه بی‌وفایی

لطفت به کس نماند قدر تو کس نداند
عشقت به ما کشاند زیرا به ما تو شایی

گر چشم رفت خوابش از عاشقی و تابش
بر ما بود جوابش ای جان مرتضایی

گر شاه شمس تبریز پنهان شود به استیز
در عشق او تو جان بیز تا جان شوی بقایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۷ »



آمد ز نای دولت بار دگر نوایی
ای جان بزن تو دستی وی دل بکوب پایی

تابان شده‌ست کانی خندان شده جهانی
آراسته‌ست خوانی در می‌رسد صلایی

بر بوی نوبهاری بر روی سبزه زاری
در عشق خوش عذاری ما مست و های هایی

او بحر و ما سحابی او گنج و ما خرابی
در نور آفتابی ما همچو ذره‌هایی

شوریده‌ام معافم بگذار تا بلافم
مه را فروشکافم با نور مصطفایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۸ »



ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی
تشنه دلان خود را کردید بس سقایی

جان تشنه ابد شد وین تشنگی ز حد شد
یا ضربت جدایی یا شربت عطایی

ای زهره مزین زین هر دو یک نوا زن
یا پرده رهاوی یا پرده رهایی

گر چنگ کژ نوازی در چنگ غم گدازی
خوش زن نوا اگر نی مردی ز بی‌نوایی

بی زخمه هیچ چنگی آب و نوا ندارد
می‌کش تو زخمه زخمه گر چنگ بوالوفایی

گر بگسلند تارت گیرند بر کنارت
پیوند نو دهندت چندین دژم چرایی

تو خود عزیز یاری پیوسته در کناری
در بزم شهریاری بیرون ز جان و جایی

خامش که سخت مستم بربند هر دو دستم
ور نه قدح شکستم گر لحظه‌ای بپایی

من پیر منبلانم بر خویش زخم رانم
من مصلحت ندانم با ما تو برنیایی

هم پاره پاره باشم هم خصم چاره باشم
هم سنگ خاره باشم در صبر و بی‌نوایی

از بس که تند و عاقم در دوزخ فراقم
دوزخ ز احتراقم گیرد گریزپایی

چون دید شور ما را عطار آشکارا
بشکست طبل‌ها را در بزم کبریایی

تبریز چون برفتم با شمس دین بگفتم
بی حرف صد مقالت در وحدت خدایی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
« غزل شماره ی ۲۹۶۹ »



بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی

زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی
خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی

ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن
بگشا دهان و اه کن گر مست آن شرابی

دوشم نگار دلبر می‌داد جام از زر
گفتا بکش تو دیگر گر مست نیم خوابی

گفتم که برنخیزم گفتا که برستیزم
هم بر سرت بریزم گر مستی و خرابی

چون ریخت بر من آن را دیدم فنا جهان را
عالم چو بحر جوشان من گشته مرغ آبی

ای خواجه خشم بنشان سر را دگر مپیچان
ما را چه جرم باشد گر ز آنک درنیابی

سر اله گفتم در قعر چاه گفتم
مه را سیاه گفتم چون محرم نقابی

ای خواجه صدر عالی تا تو در این حوالی
گه بسته سؤالی گه خسته جوابی

ای شمس حق تبریز بستم دهان ازیرا
هر دیده برنتابد نورت چو آفتابی

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 393 از 464:  « پیشین  1  ...  392  393  394  ...  463  464  پسین » 
شعر و ادبیات

Molavi | مولوی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA