انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 447 از 718:  « پیشین  1  ...  446  447  448  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۸۶

دهان بوسه فریب ترا پیاله ندارد
رم نگاه ترا دیده غزاله ندارد

به خط سبز لب جام وصفحه رخ ساقی
که عمر خضر نشاط می دوساله ندارد

به برگ لاله چه نسبت عرق فشان رخ او را
بدیهه عرق شرم برگ لاله ندارد

خدا شکیب دهد ماحباب حوصلگان را
که تاب گردش چشم ترا پیاله ندارد

قسم به خرمن ماه وقسم به خوشه پروین
که بخت خانه زین تو هیچ هاله ندارد

ز خشت خم در حکمت گشاده گشت به رویم
به حق می که فلاطون چنین رساله ندارد

ز دست برد حوادث که جسته است مسلم
کدام برگ درین باغ زخم ژاله ندارد

ز بس که از سر درداست فکرهای تو صائب
سرایت سخنت هیچ آه وناله ندارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۸۷

رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگیرد
ز صبح ساغر زرین آفتاب نگیرد

به خون خلق ازان تشنه اند لاله عذاران
که خون شبنم گل کس ز آفتاب نگیرد

به زیب عاریه محتاج نیست میوه جنت
که رنگ سیب زنخدان ز ماهتاب نگیرد

خراب کرد مراسرکشی ز سیل حوادث
اگر چه هیچ زمین بلند آب نگیرد

مسلمند ز دوزخ به حشر سوخته جانان
که هیچ کس ز گل آتشی گلاب نگیرد

کشیده دست چنان صائب از عنان گرفتن
که همت از در دلها به هیچ باب نگیرد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۸۸

نگه ز چشم تو چون چنان نشأه مدام نگیرد
چگونه این می بیرنگ رنگ جام نگیرد

چه گردها که ز معموره وجود برآید
اگر حجاب ترا دامن خرام نگیرد

سلام ما چه که از حسن بی مثال به جایی
رسیده است کز آیینه هم سلام نگیرد

به زیر گرد خط آن زلف رفته رفته نهان شد
که خون صید محال است چشم دام نگیرد

چنان ز لعل تو سیراب شد زمین جگرها
که هیچ تشنه جگر از عقیق نام نگیرد

سراب باد محیطی که تشنه ای ننوازد
شکسته باد سبویی که دست جام نگیرد

چو سایه محمل لیلی نهد سراز پی مجنون
شکوه حسن اگر ناقه را زمام نگیرد

عبث به دیده حسرت مبین به عمر سبک رو
که پیش آب روان را کسی به دام نگیرد

تو تا به خویش نپیچی نفس شمرده نگردد
تو تا چو بحر نجوشی سخن قوام نگیرد

چنین که در دهن تیغ می رود خط مشکین
عجب که کشور حسن ترا تمام نگیرد

مکش به وعده ز دامان یار دست چو صائب
که هر که پخته بود کار خویش خام نگیرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۸۹

خوشا دلی که در اندیشه جمال تو باشد
که در بهشت بود هر که در خیال تو باشد

سعادتی که دهد خاکمال بال هما را
در آن سرست که در سایه نهال تو باشد

به هیچ نفش ونگاری نظر سیاه نسازد
دلی که آینه حسن بی مثال تو باشد

ز وحشت تو گرفتند خلق دامن صحرا
که تازیانه دلها رم غزال تو باشد

چه لازم است ترا تلخی خمار کشیدن
که خون بیگنهان باده حلال تو باشد

چنان ز حسن تو گردید تنگ کار به خوبان
که مه ز هاله حصاری ز انفعال تو باشد

فروغ برق شمارد نشاط هر دو جهان را
دلی که مایه خوشحالیش ملال تو باشد

چه نسبت است ندانم ترا به چشمه حیوان
که روز هر که سیه شد شب وصال تو باشد

نصیب شبنم صائب ز آفتاب جمالت
همین بس است که پرواز او به بال تو باشد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۰

به جای سبزه چو ایام زندگی بسر آید
زبان مار ز خاک سخن گزیده بر آید

عجب که طی شود این راه کز ستیزه طالع
ز پا چو خار کشم ناخنم به سنگ بر آید

بغل گشاده چو صبحم ستاره ریز چو گردون
به این امید که خورشید رویم از سفر آید

کجاست باد مرادی که بی فسون معلم
سفینه ام به کران زین محیط پر خطر آید

نه روی آینه ای در نظر نه آینه رویی
چگونه طوطی بی مثل من به حرف در آید

شگون ندارد بستن کمر به خون ضعیفان
ز رگ گشودن ماخون ز چشم نیشتر آید

زمانه ای است که بندند بر رخش در کنعان
اگر به دست تهی ماه مصر از سفر آید

به جنگ دشمن عاجز مرو که در ره مردی
اگر به سنگ خورد تیغ به که بر سپر آید

مرا که صبح نشاط از سواد نامه بخندد
کدام عید به این می رسد که نامه بر آید

چه جای خامه که از درد چون قلم بشکافد
حدیث هجر اگر بر زبان نیشتر آید

به جیب خاک فرو برده سر به طالع وارون
چگونه دانه امید ازین بهار بر آید

فضای خاک شکرزار شد ز کلک تو صائب
که دیده از نی بی مغز اینقدر شکر آید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۱

مباد روی تو از پرده حجاب بر آید
قیامت است چو از مغرب آفتاب بر آید

من آن زمان به فراغت بر آورم نفس از دل
که بوی سوختگی از دل کباب بر آید

اگر سخن ز کسادی نشد به خاک برابر
چرا بهم چو زنی گرد از کتاب بر آید

نسیم زلف ترا گر گذاربر ختن افتد
نفس گداخته از پوست مشک ناب بر آید

سیاهی از دل سالک رود به گوشه نشینی
ستاره از ته این ابر آفتاب بر آید

مگر برند به دوزخ مرا سوال نکرده
وگر نه کیست که از عهده جواب بر آید

که می تواند ازان روی دلفریب گذشتن
که از نظاره او عمر از شتاب بر آید

گشود پرده ز رخسار حشر صرصر آهم
نشد که روی تو بیرحم از نقاب بر آید

به جد وجهد توان راه عشق برد به پایان
اگر ز زلف به شبگیر پیچ وتاب بر آید

اگر فتد به غلط راه جغد در دل تنگم
نفس گداخته صائب ازین خراب بر آید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۲

دل از تردد وخاطر ز انقلاب برآید
اگر دو روز ز یک مشرق آفتاب برآید

مگر کند عرق شرم پاک نامه ما را
وگر نه کیست که از عهده حساب برآید

رسد به ظالم دیگر همان ذخیره ظالم
نصیب تیر شود پر چو از عقاب برآید

ز ماهتاب کند شیر مست روی زمین را
شب سیاه اگر آن ماه بی نقاب برآید

نبرده است دل از عشق هیچ کس به سلامت
ز آتشی که ملایم بود کباب برآید

همیشه از نگه گرم عاشق است بر آتش
چگونه موی میانش ز پیچ و تاب برآید

فغان که آتش بی زینهار چهره ساقی
امان نداد که دود از دل کباب برآید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۳

بغیر خط که ز روی لطیف یار برآید
ز آب آینه نشنیده کس غبار برآید

ز آه گرم چه پرواست آهنین دل او را
که تیغ از آتش سوزنده آبدار برآید

ز رشک آن لب یاقوت رنگ لعل بدخشان
چو لاله از جگر سنگ داغدار برآید

غنی است فکر گلو سوز من ز سلسله جنبان
به پای خویشتن از سنگ این شرار برآید

توان نهاد به دل تا به چند دست تهی را
غریب نیست اگر آتش از چنار برآید

مرا به زخم زبان دل تهی ز عشق نگردد
کجا به سوزن تدبیر خارخار برآید

شکست رنگ گل از روی آفتاب مثالت
چگونه خاک نشین با فلک سوار برآید

عطای ساقی اگر باده را سبیل نسازد
ز دست کوته ما چون سبو چه کار برآید

نمی توان دل روشن درست برد ز دنیا
چگونه آینه سالم ز زنگبار برآید

ز مال رشته طول امل گسسته نگردد
کجا به گنج گهر پیچ وخم ز مار برآید

بر آید اختر من صائب از وبال زمانی
که تخم سوخته از خاک در بهار بر آید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۴

آتش عشق تو چون زبانه برآرد
از دل سنگ آه عاشقانه برآرد

تا به یکی بوسه خوش کند دل عاشق
زان دهن تنگ صد بهانه برآرد

گوشه نشینی براق عالم بالاست
بیضه پر و بال از آشیانه برآرد

هر که فرو برد سر به جیب تأمل
کشتی از این بحر بیکرانه برآرد

روزی برق است خرمنی چو صبحش
حاجت موری به یک دو دانه برآرد

غوطه به خون شفق دهند چو صبحش
هر که نفسهای بیغمانه برآرد

ترک کجی کن که تیرراست چو گردد
گرد به یک حمله از نشانه برآرد

دانه امید را چو خوشه پروین
از دل شب گریه شبانه برآرد

مطرب آتش نوای خامه صائب
از دوجهانت به یک ترانه برآرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۴۹۵

رتبه خال تو مشک ناب ندارد
نقطه شک حسن انتخاب ندارد

سینه بی داغ آب وتاب ندارد
خانه بی روزن آفتاب ندارد

فکر عمارت غبار خاطر جمع است
گنج گهر وحشت ازخراب ندارد

طول امل در بساط ساده دلان نیست
دشت جنون موجه سراب ندارد

از دل قانع مجو تردد روزی
هر که به منزل رسد شتاب ندارد

آب شود ز انفعال اگر همه سنگ است
هر که درایام گل شراب ندارد

موی ز آتش دمیده خط خوبان
پیش میان تو پیچ وتاب ندارد

رتبه چهره است در صفا بدنش را
دفتر گل فرد انتخاب ندارد

بیجگر گرم گریه را اثری نیست
آب رگ تلخی گلاب ندارد

ما ودیار جنون که هیچ کس آنجا
فکر مآل وغم حساب ندارد

هست شب وروز در سفر دل روشن
دیده شوخ ستاره خواب ندارد

آب گهر از قرار خویش نگردد
ملک رضا بیم انقلاب ندارد

چون مه عید آن که پیشه ساخت تواضع
عیش جهان دستش از رکاب ندارد

سرو ز آزادگی ستاده به یک جا
هر که گذشت از جهان شتاب ندارد

پس نستاند کریم داده خود را
ابر ز گوهر امید آب ندارد

تا در دل شد گشوده بر رخ صائب
روی توجه به هیچ باب ندارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 447 از 718:  « پیشین  1  ...  446  447  448  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA