انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 483 از 718:  « پیشین  1  ...  482  483  484  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 




*** ش ***




غزل شماره ۴۸۵۵

صبح شد مطرب، قدح راپرکن از می زود باش
ازدم جان بخش جان کن درتن نی زود باش

می پرد گوش اجابت در هوای ناله ات
هایهایی سر کن ای بیدرد، هی هی زود باش

این که می ازخم به مینا می کنی، در جام کن
این دو منزل را یکی کن ای سبک پی زود باش

فیض از آیینه تاریک روگردان شود
صیقلی کن سینه رااز ساغر می زود باش

ناله نی کشتی می را بود باد مراد
دور ساغر درگره افتاد ای نی زود باش

تا به خود جنبیده ای از دست فرصت رفته است
جام را پر، شیشه راخالی کن ازمی زود باش

بارغم درسینه مجنون نفس نگذاشته است
گربه صحرا می روی ای ناقه از حی زود باش

تا ندزدیده است مطرب دست رادر آستین
گر بساط زندگانی می کنی طی زود باش

این جواب آن غزل صائب که می گوید و دود
ساقیا مصر قدح خالی است، هی هی زود باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۵۶

هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش
خواب شیرین پشه دارد درکمین بیدار باش

قرب آتش طلعتان تردامنی می آورد
آب پای گل مشو، خارسردیوار باش

نشأه زندانی بود در شیشه های سر به مهر
گرسری داری به شور عشق،بی دستار باش

جز سرانگشت ندامت نیست رزق کاهلان
مزد می خواهی، چو مردان روزو شب در کار باش

مهر خاموشی صدف راکرد معمور از گهر
لب ببند از گفتگو، گنجینه اسرار باش

آب را استادگی آیینه گلزار کرد
پا به دامن کش درین بستانسرا سیار باش

خار بی گل را گل بی خار سازد احتیاط
جمع کن دامان خود فارغ ز زخم خارباش

صحبت پل می کند سیلاب را پا در رکاب
چون دوتا گردید قد صائب سبکرفتار باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۵۷

مرد صحبت نیستی، از دیده ها مستور باش
از بلا دوری طمع داری، ز مردم دور باش

نیستی چون می حریف صحبت تردامنان
در حجاب پرده زنبوری انگورباش

پیش شاهان قرب درویشان به ترک حاجت است
دست از دنیا بشو همکاسه فغفور باش

گر ترا بخشند از دست سلیمان پایتخت
در تلاش گوشه ویران خود چون مور باش

مور بی آزار دایم خون خود را می خورد
خانه پر شهد می خواهی، برو زنبور باش

بدر ازبیماری منت هلالی گشته است
از فروغ عاریت تا می توانی دور باش

تا نسازندت کباب از چشم شور اهل حسد
همچو عنقا صائب از چشم خلایق دور باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۵۷

از تماشای پریشان جهان دلگیر باش
واله یک نقش چو آیینه تصویر باش

چو تو بیرون آمدی از بند و زندان لباس
سر به سر روی زمین گوخار دامنگیر باش

خصم روگردان چو شد از زخم او ایمن مشو
واقف پشت کمان بیش از دم شمشیر باش

رزق صرصر می شود آخر چراغ عاریت
از فروغ فروزان همچو چشم شیر باش

شیر خالص می شود هر خون که اینجا می خوری
چند روزی صبر کن میراب جوی شیر باش

از حدیث راست رو گردان مشوچون بیدلان
چون هدف ثابت قدم در رهگذار تیر باش

سیر چشمی هر که را دادند نعمتها ازاوست
گر تو عاشق نعمتی جویای چشم سیر باش

تا بخندد بر رخت پیشانی منزل چو صبح
هم به همت، هم به دست و پای در شبگیر باش

از گرفتاری مشو غافل در ایام نشاط
گر به گلشن می روی چون آب با زنجیر باش

تا چو خضر نیک پی از زندگانی برخوری
هر کجا افتاده ای بینی پی تعمیر باش

مرد نیرنگ خزان و نوبهاران نیستی
در بساط خاک، صائب غنچه تصویر باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۵۹

از تماشای پریشان جهان دلگیر باش
واله یک نقش چو آیینه تصویر باش

چو تو بیرون آمدی از بند و زندان لباس
سر به سر روی زمین گوخار دامنگیر باش

خصم روگردان چو شد از زخم او ایمن مشو
واقف پشت کمان بیش از دم شمشیر باش

رزق صرصر می شود آخر چراغ عاریت
از فروغ فروزان همچو چشم شیر باش

شیر خالص می شود هر خون که اینجا می خوری
چند روزی صبر کن میراب جوی شیر باش

از حدیث راست رو گردان مشوچون بیدلان
چون هدف ثابت قدم در رهگذار تیر باش

سیر چشمی هر که را دادند نعمتها ازاوست
گر تو عاشق نعمتی جویای چشم سیر باش

تا بخندد بر رخت پیشانی منزل چو صبح
هم به همت، هم به دست و پای در شبگیر باش

از گرفتاری مشو غافل در ایام نشاط
گر به گلشن می روی چون آب با زنجیر باش

تا چو خضر نیک پی از زندگانی برخوری
هر کجا افتاده ای بینی پی تعمیر باش

مرد نیرنگ خزان و نوبهاران نیستی
در بساط خاک، صائب غنچه تصویر باش


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۶۰

چون لب پیمانه زنهار از سخن خاموش باش
صد سخن گر بگذرد در انجمن خاموش باش

عشرتی گرهست در دارالامان خامشی است
غنچه سان با صد زبان خوش سخن خاموش باش

نقش شیرین، شاهد شیرینی کارت بس است
پشت خود بر کوه نه ای کوهکن خاموش باش

حالت آیینه بر ارباب بینش روشن است
جوهری گر داری ای روشن سخن خاموش باش

غنچه رالب بستگی بند ملال از دل گشود
چشم فتح الباب داری، یکدهن خاموش باش

تا چو شمع انگشت بر حرف تو نگذارد کسی
با زبان آتشین درانجمن خاموش باش

کار شبنم از خموشی این چنین بالا گرفت
قرب گل می خواهی ای مرغ چمن خاموش باش

صفحه آیینه طوطی را به گفتار آورد
تا تو هم میدان نیابی، از سخن خاموش باش

گر زبان غنچه داری در دهن ای عندلیب
پیش کلک صائب رنگین سخن خاموش باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۶۱

باده گلرنگ شو یا شیشه بیرنگ باش
بوی خون می آید از نیرنگ، بی نیرنگ باش

چند در نیرنگ سازی روز گارت بگذرد؟
شبنم بیرنگ شو، با خار و گل همرنگ باش

در حریم عشق و بزم حسن تا راهت دهند
سینه بی کینه و آیینه بی زنگ باش

نخل از جوش ثمر در دست طفلان عاجزست
بیدشو، دندان ارباب طمع را سنگ باش

بزم می را شیشه بی باده سنگ تفرقه است
سنگ گرد و درشکست چرخ مینارنگ باش

با لباس جسم ما را بخیه پیوند نیست
سبزه شمشیر گو فرسنگ در فرسنگ باش

تا مگر صائب در فیضی به رویت وا شود
غنچه آسا در گلستان جهان دلتنگ باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۶۲

از زمین دامن بیفشان همسفر با ماه باش
خانه را زیر و زبرکن آسمان خرگاه باش

شبنم بی دست و پا شد همسفر باآفتاب
چون بلند افتاد همت، دست گو کوتاه باش

با سبکروحان گرانجان بودن از انصاف نیست
چون دچار کهر با گردی، سبک چون کاه باش

در حریم عفو لاف بیگناهی می زنی
همچو یوسف مستعد تهمت ناگاه باش

شمع از تیغ زبان خود بود درزیر تیغ
زینهار از آفت تیغ زبان آگاه باش

خصم عاجز را قوی دان تا نگردی پایمال
گرچه شیری، برحذر ار حیله روباه باش

یوسف من، دردسر بسیار دارداعتبار
با عزیزی برنمی آیی، همان درچاه باش

در گنهکاری به جرم خویشتن اقرار کن
می کنی چون خواب، باری درمیان راه باش

تا مگر صائب شکست خویش راسازی درست
درپی خورشید تابان روزو شب چون ماه باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۶۳

گاه در پای خم و گه بر سر سجاده باش
باسفال و جام زریکرنگ همچون باده باش

کوته است از صفحه ننوشته دست اعتراض
از قبول نقش، اگر داری بصیرت، ساده باش

طوطی از همواری آیینه می آید به حرف
پیش ارباب سخن زنهار لوح ساده باش

خون رحمت رانگاه عجز می آرد به خوش
پیش ابر نوبهاران چون زمین افتاده باش

سرمپیچ از راستی هرچند اهل غفلتی
می کنی چون خواب، باری درمیان جاده باش

ای که داری دست کوتاه از گشاد کار خلق
برگریز ناخن تدبیر راآماده باش

گرنداری ازگرانی پای رفتن چون دلیل
رهنمای خلق با افتادگی چون جاده باش

صفحه آیینه لغزشگاه پای خامه است
زیر شمشیر حوادث جبهه بگشاده باش

گر دل روشن طمع داری درین ظلمت سرا
برسر یک پاتمام شب چو شمع استاده باش

خنده رسوا می نماید پسته بی مغز را
چون نداری مایه، ازلاف سخن آزاده باش

ای که داری چون هدف ذوق لباس سرخ وزود
تیر باران نگاه خلق را آماده باش

قسمت غواص، گوهر گشت صائب از صدف
زینهار از خاکروبان در نگشاده باش

می خورد آهن ز روی سخن صائب زخم سنگ
سخت رویی، سیلی ایام راآماده باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۸۶۴

چشم و گوش و لب ببند، از شور و شر آسوده باش
خویش را گردآوری کن از سپر آسوده باش

ازکمان توست هر تیری که در دل می خلد
راست شو، از تیر طعن کج نظر آسوده باش

هر چه صورت می پذیرد سایه کردار توست
لب بگز از حرف تلخ،از نیشتر آسوده باش

تا ثمر دارد رگ خامی، ز دار آویخته است
پخته شو، ازدار و گیر این شجر آسوده باش

از جهانگردی غبار خاطر افزون می شود
ازتو بیرون نیست منزل، از سفر آسوده باش

پرتو خورشید هیهات است ماند برزمین
از شبیخون فنا ای بیجگر آسوده باش

خلوت آیینه روشن از فروغ حیرت است
ز اختیار خوب و زشت و خیر و شر آسوده باش

شد زمین از بردباری مظهر حسن بهار
گرچه خاک ره کنندت پی سپر آسوده باش

چون صدف صائب ز دریا گوشه ای کن اختیار
ز انقلاب موج آب چون گهر آسوده باش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 483 از 718:  « پیشین  1  ...  482  483  484  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA