انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3

ماه و پلنگ


مرد

 
ماه و پلنگ (قسمت پنجم)

بیشرف..
-هههه..
کووووفت..
-جوون
اینجوری نگام نکن.. بخدا شب تو خواب خفه ت میکنم..
-تو همینجوری هم منو کشتی لامصب.. ههههه..
مرررگ.. اینجوری نخند..
-قربون چشمات برم..
اههههه.. گردنمو نلیس..
-قربون بوی گردنت بشم..
هر کاریم بکنی ازت متنفرم شهروز..
-بوی موهات دیوونه م میکنه عروسک..
غلط کردی بیحیا.. فکر میکنی حواسم بهت نیست؟ دیدم داری چطور به اون دختره که شکل جنده ها خودش رو درست کرده نگاه میکنی.. با اون موهای زردش.. اه
-آخرش حسادت تو رو میکشه پرتو.. هههه..
اییششش.. حسادت به کی؟ حتما این دختره.. بیشرف عوضی حداقل انکار کن که بهش نگاه میکردی..
در آسانسور باز میشه و پرتو که پشت به من تو بغلمه، خودش رو از تنم جدا میکنه و وارد اون میشه و میچرخه طرفم و مستقیم توی چشمام نگاه میکنه و با تشر میگه:
ئه! چرا همینجور ایستادی منو نگاه میکنی؟ بیا دیگه.. باید زود برگردیم تو مجلس..
نیشم رو تا بنا گوش، مثه منگلها باز میکنم و دندونهای بیریختم رو نشونش میدم.. خنده ش میگیره و میگه:
همینجوریشم قیافه ت به اندازه ی کافی کریه هست.. دیگه نمیخواد این اداها رو در بیاری..
-من فدای اون لب و دهن بشم، که اینقدر بهم لطف داره..
یالا بیا تو دیگه..
وارد آسانسور میشم و اینبار از رو به ور بغلش میزنم..
ولم کن عوضی.. برو همون دختره ی مو زرد رو بغل کن که بهش زلزده بودی..
تو چشماش زل نگاه میکنم..
مرده شو چشمای سبزت رو ببره.. ازت متنفرم..
-آخه تو روزی چند بار از من متنفر میشی و بازم عاشقم میشی؟
من عاشق تو بشم؟ عمرا.. تحفه ایی؟
به دهنش حمله میکنم و لباش رو به کام میکشم.. به زور لباش رو از دهنم بیرون میکشه و دستاش رو حائل سینه ش و من میکنه و خودش و ازم جدا میکنه و من رو هل میده عقب و سوییچ آسانسور رو فشار میده و میگه:
حالم از نفسهات بهم میخوره.. گمشو عقب..
-ههههه..
کوفت.. بیشرف نامرد و پشتش رو بهم میکنه..
تکیه میدم به دیواره ی آسانسور و از پشت اندام ظریفش رو برانداز میکنم.. وقتی حسادت میکنه، قلبم براش تندتر میطپه.. حس میکنم بیشتر عاشقشم.. دستم رو میبرم زیر دامنش و گوشت باسنش رو میگیرم بین پنجه هام و محکم فشار میدم.. به سرعت برمیگرده طرفم. دستش رو به منظور کشیده زدن بالا میبره، ابروهاش رو به شدت گره میزنه و میگه:
بخدا میزنم تو گوشت..
-هههه.. فدای دستات بشم و صورتم رو میبرم جلو..
آره دیگه.. غیرت نداریکه.. بزنم تو گوشت هم بازم میخندی! برسیم خونه تکلیفم رو با تو مرتیکه ی هیز روشن میکنم..
آسانسور میرسه پارکینگ ساختمان و اول پرتو و بعد من ازش خارج میشیم..
-حالا چی میخوای تو ماشین؟
همونطور که به طرف ماشین میره میگه: یه چشم بند برا توی هیز، تا نتونی دیگه به این دختره نگاه کنی..
-میدونی وقتی سعی میکنی خودتو با کسی مقایسه کنی حالم بد میشه! تو کجا و اون کجا!
خر خودتی بیشرف.. فکر میکنی حواسم بهت نیست؟
-هزار بار گفتم هیچ زنی رو نمیتونم با تو مقایسه کنم.. اما تو حالیت نیست! نمیدونم چطور توهم میزنی که من حواسم میره پیشه کس دیگه!
در عقب ماشین رو باز میکنه و خم میشه که از توی کیفش که روی صندلی عقب، چیزی برداره.. یه نگاه کلی توی پارکینگ میکنم.. کسی رو نمیبینم.. با دو دست میزنم روی باسنش.. به سینه میفته روی صندلی و یه جیغ بنفش میکشه.. خودم رو رها میکنم رو کمرش و صورتم رو میبرم زیر گوشش و گردنش رو بو میکشم..
-دوستت دارم پرتو..
وای پاشو از روم پست فطرت.. حالا یکی میرسه میبینه.. پاشو از روم لندهور..
دستم رو میبرم زیر دامنش و شورتش رو میگیرم و با چند بار کشیدن جرش میدم و از بین پاهاش میکشم بیرون.. حس میکنم بین ترس و هیجان گیر کرده.. نفسهاش تندتر شده.. شورتش رو میگیرم بین دندونهام.. دست چپم رو میذارم روی شونهاش تا نتونه حرکت کنه و از روش نیمخیز میشم و شروع میکنم کمربندم رو باز کردن..
شهروز بخدا اگه کاری بکنی وای به حالت.. هیچ وقت نمیبخشمت..
اما به حرفش توجه نمیکنم و به کارم ادامه میدم و شلوار و شورتم رو یکم پایین میکشم و دوباره روی تنش دراز میکشم.. از تماس تن لختمون نفسهاش به شماره افتاده.. زیر گوشش میگم:
-تو فقط زن منی.. من فقط تو رو میبینم و همونطور که شورتش رو با دندونهام نگه داشتم گردن ظریفش رو میگیرم بین اونها و محکم فشار میدم.. از درد میناله و من تماسم رو باهاش کامل میکنم..
دندونهاش رو بهم فشار میده و با حرص و هوس میگه:
چرا به اون جنده نگاه میکنی؟
-به تنش فشار میارم و ساکت میمونم.. از فشاری که بهش وارد کردم یه جیغ کوچیک میزنه.. بازم دندونهام رو روی گردنش فشار میدم.. دستام رو میارم زیر تنش حلقه میکنم و با تموم قدرت فشارش میدم به سینه م و بیشتر واردش میشم.. بازم میناله..
هرزه ی عوضی.. بکن منو.. بکن بیشرف.. بکن شاید سیر بشی از اینهمه هوس..
بازم گردنش رو گاز میگیرم.. دست میبرم کلیپسی که باهاش موهاش رو جمع کرده رو باز میکنم.. موهاش پخش میشه و من صورتم و میبرم لای اونها و بین تند تند نفس زدنم، یه نفس عمیق میکشم.. تو آخرین لحظه های معاشقه گریه میافته و میگه:
نگاه نکن به زن دیگه.. منو دق مرگ نکن.. مال من باش عزیزم.. چشمات رو به من بدوز.. روحمو آزار نده بیشرف..
نفس زدنهامون به اوج رسیده و پرتو زیر تن من هنوز داره گریه میکنه.. صورتم و میذارم روی کمرش و همونطور که دارم سعی میکنم نفسهام رو کنترل کنم به صدای قلبش که مثه طبل داره میکوبه گوش میدم.. به ناله های آرومش از گریستن.. صورتم رو میبرم روی صورتش.. با دستم موهاش رو که از اشکهاش خیس شده میزنم کنار.. صورتش خیس و داره فیر فیر میکنه.. صورتم و میچسبونم به صورت خیسش و میگم:
-تو همه ی زندگی منی.. من زن دیگه رو نمیبینم عزیز دلم.. اشتباه میکنی قشنگم..

********************************

سارا وارد اتاق میشه و من رو از اعماق خاطراتم بیرون میکشه..
ئه! چرا چشمات خیس عزیزم؟ داری گریه میکنی؟!
سعی میکنم بهش لبخند بزنم.. اخمش میکنم و میگم:
-گریه برا چی؟
چشمش میافته به عکس پرتو که گذاشتم نزدیکم روی میز.. میاد مینشینه لبه ی تخت نزدیک من و یکم به عکس پرتو نگاه میکنه.. لبخندی میزنه و میگه:
چقدر این دختر قد و یکدنده به نظر میرسه..
-هی بچه پرو پشت سر زن من حرف نزن..
هه.. تو هم دلت رو به چی خوش کردی!
-به تو ربطی نداره.. باید آماده بشی برا عمل فردا..
همونطور که سعی میکنه به من نگاه نکنه میگه:
شهروز؟
-جونم؟
من میترسم..
-بایدم بترسی.. اصلا باید از ترس زهره ترک بشی، تا دیگه به حرف من گوش بدی..
تو نظرت نسبت به من عوض شده؟
-که چی؟
دیگه منو دختر پاکی نمیدونی؟
-هههه.. نه که خودم مسیح مقدسم..
واقعا هنوزم منو همونقدر دوستداری؟
-مگه چیزی عوض شده عزیزم؟
خب، فکر کنم من دیگه اون سارای قبل نباشم..
-تو همون سارایی و اگه کسی هم باید فکر کنه که گناهی کرده، اون تو نیستی..
منو فردا تنها نذار.. از جراحی میترسم..
-تنهات نمیذارم عزیزم..
از کنار سارا بلند میشم و میرم سراغ لپتاپ تا شاید از پرتو خبری بگیرم.. اما هیچ خبری ازش نیست!

****************************************

توی یه کلینیک خصوصی که مریم جراحش رو معرفی کرده نشسته اییم و منتظریم که وقت جراحی بشه.. سارا ترسیده و یکم رنگش پریده.. دستش رو میگیرم.. از سردی دستش جا میخورم..
-چرا اینقدر ترسیدی عزیزم؟
لبخند کمرنگی میشینه رو لبای خشک و رنگ پیریده ش.. حس میکنم سردش شده و داره میلرزه.. همین وقت مریم هم وارد کلینیک میشه و میاد طرف ما.. جلوی پاش بلند میشیم..
چه خبر بچه ها؟
-منتظریم که وقت جراحی بشه..
مریم خطاب به سارا میگه: چیه دختر جون؟ چرا ترسیدی؟
سارا از روی عجز سرش رو زیر میندازه..
مریم برای لحظاتی از ما جدا میشه و میره سراغ دوست جراحش و دوباره برمیگرده و به سارا میگه با من بیا..
سارا به من نگاه میکنه.. تو چشماش غم و ترس آمیخته بهم! دست من رو میگیره و میگه:
تو هم بیا..
خنده م میگیره.. مریم میگه:
وا! نمیشه که.. خودم باهات میام تو اتاق عمل.. نترس عزیزم..
من دستم رو دور شونه هاش حلقه میکنم و سرش رو میبوسم و میگم: شهامت داشته باش.. خانوم دکتر باهات میاد..
مریم دستش رو میگیره و آروم سارا رو دنبال خودش میکشه و من با لبخند تشویق به رفتنش میکنم..

*************************************

سارا توی رختخواب خوابیده و مریم کنارش.. آروم آروم داره گریه میکنه.. مریم سعی میکنه با شوخی و خنده سرگرمش کنه.. بهش میگه:
پدرسوخته اونوقت که داشتی با پسره خوش میگذروندی، فکر حالا نبودی؟ تازه دیگه غصه نداره که! تموم شد..
تلفن خونه شروع میکنه زنگ خوردن.. گوشی رو برمیدارم..
-بله؟
سلام آقای.....
-سلام.. شما؟
من مرجان درخشنده م.. ببخشید مزاحمتون شدم.. شمارتون رو از دفتر مجله گرفتم.. میخواستم اگه فرصت دارید یه قراری باهاتون بذارم.. یه کار واجب باهاتون دارم..
-متاسفم.. من فعلا نمیتونم از خونه بیرون بیام.. دارم نامردی برادر گرامیتون رو جمع و جور میکنم..
سارا پیش شماست؟
-بله.. امری دارید؟
پس اجازه میدید بیام منزلتون تا حرفامو بزنم؟
یکم با خودم فکر میکنم و میگم:
-خیر.. سارا وضعیتش جوری نیست که بتونه با شما رو به رو بشه..
خواهش میکنم آقا شهروز، یه فرصتی برا دیدنتون بهم بدید..
-شمارتون همینه که روی آی دی کالره؟
بله..
-خودم باهاتون تماس میگیرم..
ممنونم آقا شهروز.. منتظر تماستون هستم.. امری ندارید؟
-عرضی نیست..
پس فعلا خدا نگهدار..
-خدا نگهدار..
گوشی رو که میذارم، تو ذهنم آشوب بپا میشه...

ادامه دارد..
داروک
     
  
مرد

 
بعد یک وقفه خیلی حال دادی دمت گرم
﷼﷼
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
مابقی چی شد ما منتظریم
امضا بلد نیستم انگشت می زنم
     
  
مرد

 
درود به همه..

این روزها حالم خوب نیست. همونطور که حال ایران خوب نیست. پس منفعل شدنم رو به من ببخشید و صبور باشید.

خاک راه ایران زمین
داروک
داروک
     
  
مرد

 
با سلام خدمت داروک عزیز نمیدونم چه مشکلی پیش اومده که خیلی وقته نیستی امیدوارم که هر چه زودتر باز شما را ببینیم
﷼﷼
     
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3 
داستان سکسی ایرانی

ماه و پلنگ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti.net Forum is not responsible for the content of external sites

RTA