انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3

لیلا و رویا


زن

 
دو دست لباس تاپ که قشنگ برجستگی اندامتو نمایش بده رو با خودت بیار و اون شب تنت کن به نوبت...فهمیدی عزیزم
چشم آقا هر چی شما بگی
روز بعد عازم تهران شدیم دو دست لباس خیلی زیبا و مجلسی انتخاب کردم که با پوشیدنش مطمئن بودم آب از لب و لوچه همه میاوردم و کیر همه رو حتی چه بسا سیخ می کردم هیجان خاصی گرفته بودم تا حالا نشده بود ایرج بهم اختیار تام بده و حالا آزادی رو احساس می کردم آزاد شدن از آنچه شوهر از همسرش دریغ می کنه یعنی حتی میتونم شیطونی هم بکنم
تو ماشین ایرج رانندگی می کرد و رویا رو عمدا کنارش سوار کردم که خودم کنار امید باشم چون دامن و بلوز تنگی با چادرم پوشیده بودم دامنم موقع نشستن تا نزدیک شورتم بالا رفته بود و بیخیال رو صندلی لم داده بودم و به هدف اینکه امید رو به شهوت و هوس بکشونم فقط
     
  
زن

 
در تدارک رفتن به تهران و عروسی پسر عموی ایرج شده بودیم اما فکر و ذهن من امیدشده بود و تنها پسر خوب و مودبم به این مشکل جنسی مبتلا شده بود و حتی حاضر بودم به خاطر ش باهاش عشق بازی کنم اما برام واقعا سخت بود و فکرش حتی ناراحتم می کردصبح اون روزدامن کوتاه و تقریبا چسپی تنم کردم و با بلوزی که قشنگ برجستگی مه مه هامو نشون می داد و نیمه بالا ش هم نمایان بود تو آینه خودمو که دیدم سکسی به چشم میومدم رفتم اتاق امید ...خواب بود ...قبلا در این اوقات صبح بیدار شده بود اما انگار سکس پر صدا و دا غ من و ایرج در ش تاثیر گزاشته و نتونسته زود بخوابه ...کاش میشد کیر و شورتشو باز دید کنم که ببینم اوضاعش چه جوره ...صداش زدم و بیدار شد منو که دید با این مدلی یکه خورد و چشاشو بست و گفت مامان سلام صبح بخیر الان بلند میشم شما برید لطفا
عزیزم چشاتو باز کن نمیخاد از مامانت شرم کنی زود باش به کارات برس دو روز،دیگه تهران میریم اونم عروسی پسر عموت
چشاشو که باز کرد چرخی به خودم زدم خیلی عادی و سپس خرامان خرامان و باسنمو تا حدیکه میشد یک دو و برجسته و قمبل کنم از اتاقش بیرون اومدم در آخرین لحظه خروجم نیم نگاهی بهش کردم اووه خوشبختانه میخ کون مامانش شده بود ...و این نشونه خوبی بود لای اتاقش وایسادم و نگاه کردم نیم خیز شده بود و کیرشو داشت جابجا می کرد انگاری برام سیخ کرده بود ...اوووه ...چه خوب ...اما بعد از لحظاتی حس شرم و گناه کردم ...آه خدای من ...منو ببخش ...مجبورم به خاطر پسرم این نمایش رو بدم
آقا داشت به مغازه میرفت و گفت عزیزم عجله دارم زود باش .
چشم آقا...
زیپشو باز کردم و کیرشو بیرون کشیدم و تو دهنم کردم تخماشو با دستم مالوندم در اون لحظه به فکر امید و کیرش که به خاطر نمایش کونم که داده بودم سیخ شده بود و کیر کلفت پرویز ...افتاده بودم و با ولع و اشتهای بیشتری براش میخوردم ...
اوخ اوخ عزیزم روز بروز حرفه ای تر و بهتر کیرمو میخوری .ادامه بده دارم ارضا میشم ...اووووووووی ...اووووی مرسی لیلا جان ...عالی شد ...امشب در اتاق خواب و وقت گاییدنت در مورد سفر تهران باهات حرف میزنم
یاد پرویز افتاده بودم و اینکه بهم دستور داده بود برم خونه اش و بهش کون بدم ...یاد گرفته بودم ازش اطاعت کنم و نمی تونستم به خواسته هاش نه بگم کاملا مطیع پرویز و اوامرش شده بودم
و این قضیه اصلا ناراحتم نمی کرد معمولا در چنین شرایطی به رویا و یا ایرج و امید می گفتم که به خیاطی میرم چون در هفته دو جلسه و گاها سه جلسه آموزش خیاطی میرفتم و این بهونه بسیار خوبی بود و رفتم خونه پرویز
یکی از،خاصیت ها و امتیازات چادر این هست که قشنگ میشه استتار و چهره رو بپیشونی وکمتر مورد توجه قرار بگیری و شکل کوچه و محله مشترک خونه پرویز هم به شکلی بود توجهات رو به حداقل می‌برد واین از هوش بالای پرویز نشاط میگرفت و بارها بهم می گفت لیلا جان یکی از اصول گرفتن اجاره خونه برای کسی،که مجرده و معشوقه داره باید وضعیت و حالت و پیرامون مورد اطمینان و امنیت کامل خونه باشه و این رو من به خاطر خودمون رعایت می کنم
و همین باعث شده بود این همه سال ...رابطه مخفی من و پرویز و بدونه خطرادامه داشته باشه و با خیال راحت هر دفعه به خونه اش میرفتن و بهش میدادم
پرویز مثل همیشه منو بغل کرد و بوس و ناز و نوازشم کرد و انگشتاشو در قاچ کونم نگه داشت و خوب بالا پایین کرد و ازاین کارش حال می کرد م و منم ازش عشق می،کردم .بهش گفتم عازم تهرانم دعوت عروسی و باید برم با شوهرم
گفت عشقم خوش بگذره جای من خالی پیشت
به شوخی بهش گفتم آقا پرویز یه وقت شیطونی کردم اجازه شو دارم ؟
گفت ...عزیزم چرا که نه ...اجازه میدم ...اما از همدان خارج شدی تا ساعتی که برگشتی حق نداری به شوهرت کوس،و کون بدی فقط به غیر اگه شیطونی کردی ...
گفتم واه آخه چرا ...
همین که گفتم این یک دستوره ...فهمیدی لیلا جان
چشم اما آقا پرویز شما در واقع یه جورایی منو وادار به شیطونی می کنی .آخه من شهوتیم و یه وقت تبم بالا بره اونوقت چی
نمی دونم لیلا جان دوس ندارم در سفر به شوهرت بدی همین اما برگشتی فوری بیا چنان می کنمت که آنچه شهوت در تهران انباشته کردی در وجودتت نمونه
باشه چشم آقا جووون
بهم گفت لختش کنم و لباساشو درآوردم و لخت کامل شد و ایستاده پاهاشو از هم باز کرد و گفت با دستام کیرشو بمالونم و و تخماشو هم همچنین ...پرویز مثل کیرش تخمای درشتی داشت و سپس بهم گفت لخت بشم و خودش کیر و تخماشو می‌مالوند
براش لخت شدم با وجود ۱۶ سالی که از ازدواجم گذشته بود هنوز تناسب اندامم عالی و زیبا مونده بود کمر باریکم و کون خوشکلم و سینه های،سفت و با سایز بین ۷۵ و ۸۰ وخیلی خوشکل که همیشه مورد تحسین آقا ایرج و پرویز و حتی در ارایشگاه زنانه قرار می گرفت ودر اندام لختم زیبایی خاصی به تنم می داد
پرویز پاهاشو خوب از هم باز کرد و بهم دستور داد از زیر و بین پاهاش تخما و قاچ کونشو خوب بلیسم و خودش کیرش رو می‌مالوند با وجودیکه موهای زبر و تقریبا زیادی در پیرامون کونش و تخماش داشت ولی از این کار حال می کردم و یک دستم گاها به کوسم بود و باهاش ور میرفتم سوراخ کونشو هم خوب می لیسیدم و در حالیکه در حالت رکوع رفته بود کیر کاملا سفت و عین سنگ و با رگ های متورمش حالت گرفته بود .منو ازجلو بغل کرد و پاهامو به کمرش حلقه کردم و پرویز هم با یک دستش منو گرفته بود و انگشتای دست دیگه شو در سوراخ کوس و کونم فرو کرد و پنج انگشتی دو سوراخمو این مدلی می گایید و لبامو هم از بالا بخوبی میخورد واقعا از این حالت و استایل لذت می‌بردم و شهوتم به نهایت حد خودش رسیده بود و در همون استایل سوراخ کونمو روی کیرش تنظیم کرد و یهویی و یک ضرب و به قول خودش مردونه کیرشو در سوراخ کونم فرو کرد وو در ضرب دوم نصفش رفت و در ضرب سوم کاملا تا ته در کونم جا داد به شکلی که تخماس قشنگ به باسنم میخورد و حالا تلمبه هاش با ضرب و سرعت مناسبی شروع شده بود بعد از دقایقی برای اجرای بهتر گاییدن کونم به دیوار هم تکیه زد و بهتر و باحال تر کونمو می کرد فریاد و اه و ناله و عشوه هام کاملا فًضای اتاقو گرفته بود و مرتب هم لبام و گونه هام و زیر گردنمومی خورد و و زبون هم دیگرو هم مک میزدیم بعد از،دقایق طولانی و در حالیکه عرق از صورتمون می‌ریخت یهو منو به تختش برد و ولو شدیم و باهمون استایل به گاییدنم ادامه داد و یک دقیقه نکشید که آب کیرش رو در کونم خالی کرد ونگه داشت تا حدیکه کیرش نیمه سفت شد و بیرون کشید و رو سینه هام کیرشو پاک کرد ...از کون دادنم و کونی که بهش داده بودم کاملا راضی و لذت برده بودم
اه آقا پرویز خیلی عشق کردم مرسی ...عالی بود ...بی نظیر
قابل تو رو نداشت لیلا جان واقعا شوهرت تا حالاهم این جوری کونتو کرده
نه آقا پرویز ...شما خیلی واردی و کار بلد .خب اما شوهرمم هم در حد خودش خوبه اما به حد شما نمیرسه
خخخخخخخ...ممنون عزیزم کیرم و خودم و همه دار ندارم مال توه بلند شو بساط جوجه کباب رو مهیا کن جفتی بزنیم تو رگ که که این کون خوشکل تو خیلی به تخمام و بند و بساطش فشار آورد براستی آنچه ابکیرم داشتم تو کونت خالی کردم ...نوش کونت باشه حلال کونت باشه خخخخخخ
ازاین حرفاش خنده ام گرفته بود و بلند شدم و باهمون اوضاع و لخت و سوراخ کون پر از آب منی پرویز ...منقل وجوجه رو به سیخ کشیدم و در حالیکه جوجه کباب رو رو آتیش باد میزدم به کوسم ور میرفتم چکه های آب منی رو کف زمین میفتاد و بااین اوضاع من باز هوس کیرشو کرده بودم هردومون دونه دونه جوجه کباب داغ رو به دهن همدیگه می گرفتیم و می خوردیم و گاها لبای همو می خوردیم در آخرین تیکه جوجه کباب کیر پرویز باز سفت شده بود و کنار سفره منو خوابوند و این بار سرا غ کوسم رفت و باز یک ضرب کیرشو در کوس داغ و خیسم چنان فرو کرد که فریاد مو بلند کرد روم کاملا خوابیده بود و تکون ازم گرفته بود ضربات کمر ش به کوسم و کیری که براستی کوسمو جرر داده بود نفسمو گرفته بود و تند تند با دهن و بینی اکسیژن به ریه ام می‌بردم واقعا پرویز عاشقانه و مردونه و با کیفیت تمام منو از کوسم می گایید شهوت و هوس همه وجودمو گرفته بود چند بار خودش و منو رو فرش اتاقش غلتوند و باز طاق باز منو میکرد دو انگشتش در سوراخ کونم گاها میرفت و آب کیر داخل کونمو به دهنم می‌برد که بخورمش و بی خیال و بااشتها میخوردم و گمون کنم آنچه آب منی در سوراخم بود روبا همین استایلی که منو می کرد به خوردم داد .خیلی،جالب شده بود از کوسم گاییده میشدم و با همین کیری که در کوسم بود آب منیشو که دقایقی قبل در کونم خالی کرده بود ...در دهنم میخوردم...و همین منو به شدت شهوتی کرده بودبه شکلی،که بی اختیار شده بودم و دری وری می گفتم و این باعث خنده جفتمون شده بود بالاخره پرویز جوونم ارضا شد و آب کیرشو در کوسم خالی کرد ...و اینکه
امروز روز رویایی و بسیار شیکی برای من شده بود از کوس و کون پرویز حسابی و حرفه ای منو گاییده بود
لباس تنم کرد ولی مطابق عادت نزاشت آب منی کوسم رو خالی کنم وهرچند آب منی داخل کونمو حین گاییدن کوسم به خوردم داده بود
برگشتم خونه سرحال و شاداب اما کمی خسته و نیاز به خواب داشتم رویا ازم استقبال کرد و گفت پیداس خیلی خسته ای مامان جوون چرا استادخیاطتت ازت خیلی کار می کشه ؟
گفتم عزیزم خودم میخام و دوس دارم ایشون منو مجبور نمی کنه
در دلم به سادگی رویا میخندیدم خبر نداشت دوساعت مامان جوونش زیر یک کیر کلفت ...آموزش خیاطی میدید ...ههههه
خوابیدم خواب راحت و دوساعت بعد بیدار شدم ایرج برگشته بود رفتم دستشویی و کوس،وکونمو خوب تمیز کردم و فرصت دوش نداشتم کمی به خودم عطر زدم که بوی سکس و عرق رو ندم
لباس بدن نمایی پوشیدم که کیر امید رو به تحرک وادار کنم قبلا و دیشب با ایرج هماهنگ کرده بودم رویا باز از من و ایرج خواست اتاقشو پس بگیره اما ایرج گفت اونجا برات مناسبه همین و رویا چون رو حرف باباش نمی تونست نه بگه و ناچارا کوتاه اومد
از امید پرسیدم از اتاقت راضی هستی ...هیچی نگفت و باز پرسیدم ...گفت خوبه راضیم اگه شماها راضی باشی
به ایرج نیگاه کردم و هردومون تبسمی زدیم هردومون به این فکر می کردیم انگار امید از شنود سکس و اه و ناله و عشوه من خوشش اومده و این جای امیدواری داشت و خوشحال بودیم و اون شب باز با صدای بلند تر و عاشقانه تر و سکسی تر با ایرج آقا سکس کردم آقا از کوس منو گایید و جالب اینکه می گفت کوست هنوز تنگ مونده ...و ادامه داد با این کوس تو واقعا عشق می کنم ...آه آقا ایرج ...اگه میدونستی حدود ۱۲ ساعت قبل چه کیر کلفتی در کوسم شنا و جولون می داد بیشتر و بهتر کوسمو تحسین می کردی باید قدر کوسمو و حتی کونمو بدونی ...هر کوس وکونی کیر کلفت آقا پرویز رو این همه مدت تجربه می کردحالا کوسش و سوراخ کونش دروازه غار شده بود
بعد از سکس ایرج گفت
عزیزم خودتومیدونی اخلاقمو و اینکه دوس ندارم بیرون از خونه و حتی مهمونیا لباسای اجق وجق و بدن نما و نیمه لخت بپوشی اما این بار قضیه فرق می کنه این عروسی در شمال تهرانه و در یک باغ ویلایی بزرگ و همه دعوت شده ها از تیپ پول دارهای تهرانن و و همه در تهران که هم کیش و هم مذهب ما هستن پول دار
و مدل بالا هستن و خصوصا این عمو و زن پر افاده و مغرور ش هم صاحب جشن هستن و من اصلا نمیخام کم بیارم و استثنا این بار تو اجازه داری هر لباسی تنت کنی حتی نیمه لخت ...و جوری که چشمارو به خودت خیره کنی تو زیبا و خوشکل هنوز هستی دستی به خودت بیاری و کمی آرایش کنی خیلی ها رو از راه بدر می کنی میخام در عروسی حتی از عروس هم بیشتر جلب توجه کنی ...باید روی عمو و زنشو و بعضی از فامیلا رو که می شناسم و این همه مدت پزشونو می دادندو بهم طعنه میزدند روکم کنیم ...
آخه آقا ایرج زشت نباشه جلو اون همه فامیل من لباس بدن نما تنم کنم
عزیزم من فقط این بار اجازه میدم و تازه بهت قول میدم همه دخترا و خانمای در عروسی نیمه لختن و این حرفت معنا نداره
دو دست لباس تاپ که قشنگ برجستگی اندامتو نمایش بده رو با خودت بیار و اون شب تنت کن به نوبت...فهمیدی عزیزم
چشم آقا هر چی شما بگی
روز بعد عازم تهران شدیم دو دست لباس خیلی زیبا و مجلسی انتخاب کردم که با پوشیدنش مطمئن بودم آب از لب و لوچه همه میاوردم و کیر همه رو حتی چه بسا سیخ می کردم هیجان خاصی گرفته بودم تا حالا نشده بود ایرج بهم اختیار تام بده و حالا آزادی رو احساس می کردم آزاد شدن از آنچه شوهر از همسرش دریغ می کنه یعنی حتی میتونم شیطونی هم بکنم
تو ماشین ایرج رانندگی می کرد و رویا رو عمدا کنارش سوار کردم که خودم کنار امید باشم چون دامن و بلوز تنگی با چادرم پوشیده بودم دامنم موقع نشستن تا نزدیک شورتم بالا رفته بود و بیخیال رو صندلی لم داده بودم و به هدف اینکه امید رو به شهوت و هوس بکشونم فقط
     
  
صفحه  صفحه 3 از 3:  « پیشین  1  2  3 
داستان سکسی ایرانی

لیلا و رویا

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA