انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 28 از 28:  « پیشین  1  2  3  ...  26  27  28

داستان های ضربدری


زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی ام
فرزانه رو زانو رو پایین کمر اذر نشوندم البته نه که وزنش بیفته رو اذر چون میدونستم اذر کمرش درد میکنه و ولی کسش با کمر اذر تماس داشت پستوناش و گرفتم تو دست و مالش میدادم و یه لب طولانی ازش گرفتم و فرزانه هم از اینکه جلوی من لخت نشسته بود خجالتی شده بود و داشت کون برجسته و گرد خوش فرم اذر رو نگاه میکرد و منم که دو تا دستام گیر پستونای فرزانه بود گفتم کیرمو فرو کن تو کون اذر و فرزانه کیرمو گرفت تو دست و با دست دیگش لای کون اذر رو باز کرد و کیرمو گذاشت دم سوراخ کون اذر و کیرمو اروم فرو کردم تو کون اذر و مثل مار کلفتی رفت تو سوراخ اذر و اهش رفت بالا و فرزانه با چشمای باز شده داشت سوراخ کون اذر رو که نوزده سانت کیر کلفت رو بلعیده بود تماشا میکرد و تو اون حالت خیلی حشری شده بود و با اب کسش کمر اذر رو خیس کرده بود و منم با تلمبه های اروم کیرمو میاوردم بیرون و دوباره فرو میکردم تو کون اذر و اه اه بلند اذر هم فضا رو کاملا هوسی کرده بود و منم با یه دست پستونای فرزانه رو مالش میدادم و دست دیگمم زیر کس فرزانه داشتم با انگشت تو کس فرزانه تلمبه میزدم و یه انگشت دیگمم بردم زیر سوراخ تنگ کون فرزانه و اروم فرو کردم تو کونش که اه فرزانه هم رفت بالا و از کس و کون داشت با انگشتم تلمبه میشد هردوشون تو اوج لذت بودن واییی تلمبه زدن حتی با انگشت هم تو کون تنگ فرزانه چه کیفی داشت نمیدونم چقدر گذشت که فرزانه تو همون حال با تلمبه های من تو کس و کونش ارضا شد و همه تنش لرزید و رو کمر اذر جیش کرد و جیشش تا بین شکاف کون اذر اومد پایین و با تلمبه های کیرم میرفت تو کون اذر که فرزانه از دیدن این صحنه به اوج ارگاسم رسید و دیگه نتونست تحمل کنه و بلند شد ایستاد و همچنان جیش میکرد رو کمر اذر و کیر من و خودشو منقبض کرده بود و پاهاشو محکم بهم چسبوند تا اروم شد من واذر هم از حس فرزانه و شنیدن صدای اه اه فرزانه مخصوصا من از دیدن جیش فرزانه که میریخت لای کون اذر خیلی هوسی شده بودم دست انداختم پشت کون کوچولو فرزانه کشیدمش جلوی صورتم و کسشو که هنوز جیشش لاش بود و میچکید کردم تو دهن و محکم میخوردم و میمکیدم و جیشش رو قورت میدادم واییییی طعم شوری و تندی کس فرزانه تو اون حالت خیلی داغم کرده بود و دستامم پشت کون فرزانه بود و انگشتمو فرو کردم تو کونش و تلمبه میزدم هر چی تقلا میکرد کسشو از تو دهنم بیرون بکشه نمیتونست و از شدت هوس جیغ میزد و اذر هم کونشو داده بود بالا و تلمبه هام به محکمترین حالت خودش رسیده بود تا ته کیرم تو عمود تو کون اذر فرو میرفت و تخمام میخورد به زیر کسش که صدای ناله اذر و فرزانه تو هم گره خورده بود و فرزانه تو همون حال خوردن من دوباره جیشش اومد و تو دهنم جیش میکرد و دو سه باری گوزید و اصلا یه حالی بود وهر از گاهی منقطع جیشش میریخت تو دهنم و حس میکردم فرزانه هم دسشویی داره انقباض شدید شکم فرزانه رو حس میکردم و اذر هم دست کمی از فرزانه نداشت که کمتر از چند دقیقه تو همون پوزیشن با تمام وجود زیر کیرم ارگاسم شد و منم ابم اومد و کیرمو تا اخر تو کون اذر فرو کردم و ابمو تو روده اذر خالی کردم و کیرمو کشیدم بیرون و سر کیرم تو کون اذر یکم زرد شده بود هر سه تامون خسته و بی حال خوابیدیم رو زمین اذر هم که از فشار کیرم و ابم تو کونش گوز گوزش در اومده بود ابمو با حباب میریخت بیرون لای کونش البته کون اذر برعکس بقیه همیشه تمیز بود و نه بو میداد نه مدفوع تو روده اش مونده بود چون از قبل خودشو واسه سکس مقعدی اماده میکرد فقط موقع سکس از پشت میگوزید که اونم طبیعی بود بیشترش هوایی بود که کیر خودم وارد میکرد ولی اینبار چون از قبل پیشبینی سکس نداشت یکم مدفوعش مونده بود. یکم دراز کشیدم که اذر گفت ارش جون ندارم تو کوله ام دستمال مرطوب هست تمیزم میکنی. اوردم و ابمو لای کونش تمیز کردم و اطراف سوراخ کونش هم که یکم زرد شده بود تمیز کردم که اذر گفت اونجا رو نمیخواد دسشویی دارم باید برم دسشویی و بلند شد با بی حالی رفت تودسشویی و در رو هم نبسته بود و روبرو منو فرزانه نشست رو فرنگی و زارت زارت میگوزید و دسشویی میکرد. به فرزانه گفتم تو چطوری خوشکلم دیدی جاش دادم
فرزانه هم به پهلو نشسته بود گفت: هیچی نگووووو که نمیتونم بلند شم
من: چرااااا؟
فرزانه: هم درد دارم هم ضعف کردم
من:ای به قربون ضعیف خودممممم ولی ارزشش رو داشت نه؟ کس خوشکل اذر رو هم دیدی
فرزانه که حس خجالت داشت گفت : ارش هیچی نگو این سکس نبود
من: پس چی بود؟
فرزانه: نمیدونم اسمش چیه ولی هرچی بود سکس نبود الان یه حالی ام که انگار یه چی تو بدنم خالی شده کم شده حس میکنم خیلی سبک شدم تا حالا هیچ وقت تو سکس اینجوری نبودم
من: چطوری:
فرزانه: که نتونم خودمو کنترل کنم اختیار هیچ چیز بدنم دست خودم نبود وسط سکس جیشم بیاد دسشوییم بیاد نتونم خودمو نگه دارم اصلا نمیدونم چی بود واییی فکرش هم یجوریم میکنه که اگه یه بار دیگه تو اون حال باشم
من: معتادت میکنه مثل اذر و فاطمه که به این حس اعتیاد پیدا کردن و سکس با شوهراشون نمیتونه اونا رو به این حس برسونه
فرزانه: تو دیوونه ای
من: میدونم
بلند شد لباسشو مرتب کرد و صورتشو شست و اذر که فقط بادی با دکمه های باز لای پاش اومد فرزانه رفت سمتش و گفت ببینمش و اذر رو خم کرد و لای کون اذر روباز کرد و سوراخ کون اذر رو که هنوز باز بود نگاه میکرد . که اذر گفت متاسفم برات خاله که تو هم تا چند وقت دیگه تو همون پوزیشن من کیر ارش رو تو رودت حس میکنی تا شکمت میره تو و فشارشو زیر شکمت با جون دل حس میکنی .
فرزانه: من نمیتونم تحمل کنم نمیذارم
اذر: تا بیایی بفهمی رفته تو و دیگه فقط باید تحمل کنی چون راهی نداری نه گریه واسه ارش جواب میده نه التماس من بار اول اونقدر گریه کردم و جیغ زدم و ارش هم تا ته فرو کرد تو فاطمه هم تا تونست جیغ زد و گریه کرد و دست و پا زد
فرزانه همه تنش استرس گرفته بود گفت من غش میکنم
من: اذر نترسونش تو رو جوری اماده کردم و بیحسی زدم
اذر پرید تو حرفم لامصب بیحسی واسه سیزده چهارده سانت کیره قلمی جواب میده نه بیست سانت کیر خر از کون میکنی از دهنم میزنه بیرون . ارش واقعا میگم وقتی تا ته فرو میکنی حس میکنم رفته تو شکمم فشارشو زیر شکمم کاملا حس میکنم
من: دیگه نمیدی؟
اذر خندید گفت: الان که کونیم کردی میگی بخوامم دیگه نمیتونم
ایستاد و دکمه های زیر بادیشو بست و ساپورتشو برداشت گفت بیرون هماهنگه؟
من: اره.
اذر با همون بادی اومد بیرون و فرزانه انتظار داشت کسی خونه نباشه که نبود و فرشته و زهره تو باغ قدم میزدن و مهران و امیر هم نبودن و فرزانه هم با خیال راحت رفت تو اتاق و دوش بگیره .
خواستم برم تو باغ که اذر دستمو گرفت و گفت بریم اتاقم و رفتیم تو و اذر لخت شد و رفت زیر دوش ایستاد و گفت: تو دیگه کی هستی ارش فرزانه رو چطور تو یه روز راضی کردی حتما حالا باید کیر احمد هم بخورم نه؟ارش فکرش هم نکنیا من به احمد بدم اصلا حس خوبی بهش ندارم حتی منو لخت ببینه چه برسه وایییی نه فکرش هم اذیتم میکنه خودت میدونی واسه رابطه با مهران هم همون موقع اول ازت اجازه گرفتم بعدشم جلوی مهران فقط به خاطر اینکه بتونیم راحت باهم باشیم لخت شدم و اجازه دادم باهام باشه ارش تنها مردایی که تا حالا منو لخت دیدن اولیش تو بودی بعدش امیر شوهرم و الانم مهران
منم در حموم ایستادم نگاش میکردم گفتم: اینو که خودمم میدونم عزیزم. فرزانه هم داستانش مفصله ولی نه اتفاقا اونا قضیه شون با ما فرق میکنه بعدشم قرار نیست احمد تو رو بکنه تو رو فقط کسایی میکنن که من بخوام
اذر:خب خب دیگه چی بهم بگو چه برنامه ای برام داری؟ولی ارش واسه من فقط رابطه با تو مهمه نه هیچ مرد دیگه ای حتی امیر خودت میدونی که از وقتی با توام رسما زن تو شدم دیگه با امیر هم نیستم حتی امیر هم بهم میگه تو دیگه شدی زن ارش نه من .
من: واقعا؟
اذر: اره جون خودم . اتفاقا قبل از اومدنمون بهم گفت تو اینقدر که با ارش حالت خوبه با من نیست . البته بدش نمیادا اونم اینقدری که با فرشتهو فاطمه حالش خوبه با من نیست .حالا قضیه فرزانه چطور؟
من: اول بهت بگم که اون شب فهمیدم فرزانه و حاجی با هم سکس دارن و دیدمشون
اذر باورش نمیشد که براش کامل گفتم
گفتم: بعدشم که من به شما گفتم بریم قدم بزنیم و عمدا گفتم فرزانه که رفت قدمشو زد و برگشت البته خیلی زود قدم زدنش تموم شد . شما منظورمو نفهمیدین ولی اون فهمید چون دیدم با حاجی رفتن تو باغ سکس کردن و برگشتن و اونم فهمید که منم دارم شما دو تا رو میبرم بکنم
اذر: عجببببببب تو دیگه چه جونوری هستی ارش با یه تیر دو تا نشون زدی هم ما رو بردی بکنی هم به فرزانه فهموندی که با ما رابطه داری تو هم بیا تو رابطه با من
من: خب دیگه هر بازی یه قانون داره و چیزی که من تا الان فهمیدم اینه که خیلی خیلی کم پیدا میشه زنی یا مردی تو رابطه غیر نباشه یا قبل نبوده.
اذر: حالا چرا بین من و فاطمه و فرشته و زهره من رو انتخاب کردی واسه سکس با فرزانه؟
من: چون همون شب که بردمش پشت ویلا فقط تونست با گریه و درد فراوون یه کم از کیرمو تو خودش تحمل کنه و از درد گریه اش گرفت و دیگه نمیخواست ولی فرداش گفت حرف میزدیم فهمیدم حسابی تو خماری دیدن بدن تو هست و گفت همه زنا رو دیدم جز اذر که نمیذاره ببینم منم گفتم میخوای ببینش و بخوری براش و منم تو همون حالت بکنمت و اونم خواست
اذر: دهنت سرویس ارش من طعمه بودم واسه کردن فرزانه نه؟. یکم مکث کرد و گفت: الان میفهمم چرا همیشه اصرار داره با من بیاد حموم و فضولی کنه
من: طعمه که نه بالاخره بهم میداد چون نه احمد نه حاجی نمیتونن ارضاش کنن و خودارضایی میکنه خواه ناخواه بعد از اون شب سراغم میومد . ولی خودش از لز کردن بیشتر لذت میبره. چطور مگه؟ چند بار باهات اومده حموم؟
اذر: هر وقت ما خونه اونا باشیم یا اونا خونه ما یا کلا جایی پیش هم باشیم من بخوام برم حموم باهام میاد یا خودش حموم باشه بین همه زنا منو صدا میزنه برم کمرشو کیسه کنم.
من: تا حالا هم دیدتت؟
اذر: بهت چی گفته؟
من: گفت تا حالا فقط یه بار اونم به زور دیدمش
اذر: غلط کرد هربار باهام میاد حموم نمیذاره من لباس تنم باشه و هر بار به یه بهونه شورتمو درمیاره منم ساده اصلا فکرشو نمیکردم که بخواد با این حس منو ببینه .
من: پس دیدتت؟
اذرکه تازه فهمیده بود فرزانه با لذت میدیدتش خجالت کشیده بود گفت: اره. ولی همینجور معمولی نه اینکه لای پاهامو ببینه
من:ولی خیلی تو خماری تو بود
اذر که انگار یه چیزی یادش اومده بود گفت: وایییی خیلیی دوونه است پس الکی نبود منو زود تر میفرستاد بیرون و میگفت شورتتو خودم میشورم
من: حتما میخواسته شورتتو بو کنه که با بوی کست حال کنه
با این حرفم اذر خیلی خجالت کشید. یکم مکث کرد
اذر: پس چطوره میگی احمد نمیاد تو رابط ما؟
من: چون فرزانه و احمد با هم قرار بستن که هر کدوم با هر کی خواست سکس داشته باشه ولی هیچ کدوم نفهمن
اذر: اها اینجوری خوبه چون قبلا هم گفتم اگه احمد اومد تو رابمون من نیستم
من: اذرم تو که میدونی اگه تو نباشی رابطه ای هم نیست گل سرسبد رابطه تویی
حمومش تموم شد حوله پوشید اومد بیرون گفت :ارش من اگه اومدم تو رابطه گروهی فقط به خاطر اینه که نمیخوام بدون من با کسی باشی قبلا یه رابطه نصفه با هم داشتیم و خودت هم میدونی چقدر بهت وابسته شده بودم الانم فقط به خاطر تو تو این رابطه هستم درسته با مهران هم بودم ولی خودت میدونی میخوام فقط مال تو باشم. گرفتمش تو بغل و لبامو چسبوندم به لباش و یه لب طولانی ازش گرفتم و گفتم: همیشه مال من بودی الانم مال خودمی قبلا تو خونه من نبودی ولی الان میدونم همه چیزت مال منه
اذر: میدونم غیر از اینم نمیخوام برام مهم نیست چند نفر و میکنی کی رو میکنی مهم اینه که دلت و حست مال منه
اذر حوله رو دراورد و رفت به شکم خوابید رو تخت و گوشیشو برداشت چک میکرد گفت : ارش رمانتیک باش باشه؟
من: چشم عزیزم
اذر: الان یه حس خوب میخوام که حس کنم واقعا زن توام
من: دورت بگردم همیشه بودی
اذر: میدونم ولی تو سکس خیلی خشنی الان نباش
من: چشم
اذر: پشتمو چرب میکنی برام یهویی شد درد میکنه اصلا اماده نبودم جلوت خیلی خجالت کشیدم و منم نشستم پشت اذر و لای کونشو باز کردم و سوراخ کونش که ملتهب و قرمز شده بود براش حسابی چرب کردم و دستمو تا زیر کسش میبردم و همه جای کسشو چرب کردم و بدنش هم با لوسیون بدن کامل مالیدم و یه ماساژ توپ هم دادمش و حسابی نوازشش کردم و نازشو خریدم و ملافه کشید رو خودش گفت من بخوابم؟
من: اره خوشکلم بعد از سکس خواب میچسبه
اومدم بیرون فرشته پیام داده بود کجایین؟
با خودم گفتم یه سر به فرزانه بزنم و به فرشته جواب دادم بالا پیش فرزانه
فرشته:بالاخره تونستی خاله تنگمو و فتح کنی یا نه؟
من: اره اونو که فتح کردم چجورم باید میدیدی
فرشته: کاش بودم
من: دلت کشیده عزیزم؟
فرشته: نه قربونت برم من هنوز گشادم بذار دو سه روز بگذره
من: مامانت چی؟
فرشته: نه عزیزم اونم نمیخواد یه ادم مگه چقدر جا داره همون خاله رو بساز
من: باشه عزیزم کسی اومد بهم بگو
فرشته: کسی نیست امیر و مهرانم با بچه ها رفتن بیرون اومدن میس میزدم بای
رفتم در اتاقش در بسته بود در زدم گفت کیه گفتم بیام تو؟
فرزانه: کسی نیست؟
من: نه
فرزانه: بیا
رفتم تو اتاق با حوله رو تخت دراز کشیده بود و تو گوشی بود رفتم رو تخت کنارش نشستم و دستمو بردم زیر حوله رو شکم خیسش و نوازش میکردم
ادامه دارد....
     
  
زن

 
با یه مدت تاخیر امروز دو قسمت میذارم .
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و یکم
فرزانه: تو خیلی بدی ارش
من: چرا؟
فرزانه: الان که دارم بهش فکرمیکنم تو چطوری میتونی تو سکس ادمو به این حال بندازی اخراش نفسم بالا نمی اومد اه جیشمو خوردیییی
من: خوشت نیومد؟
فرزانه: تو اون حال نمیتونستم کاری بکنم که خوشم بیاد یا نه ولی اون کارت بیشتر دیوونم کرد
کم کم دستم رفت پایین و رو شورتش گذاشتم و اروم با شکاف کسش بازی میکردم
فرزانه: نکن باز کار دستت میدما
من: تهش میره تو
فرزانه: تو دیگه خیلیییی
من: خیلی چی؟
فرزانه: دیوونه ای
که رفتم زیر حوله و شورتشو کشیدم پایین و جووووون مثلثی بالای کسش موداشت و لبه های کسش موهای ریز ریز زبری داشت و تراکم پری هم داشت که تا کنار لبای کسش کشیده شده بود اخخخخخخخ کسشو کردم تودهن و اروم میخوردم و چوچولشو لای لبام بازی میدادم که اه اه اروم فرزانه دراومد و میگفت ارش بسه ارششش تو رو جون فرشته نمیتونم بسهههههه منم اروم اروم قله چوچوله ریز فرزانه رو تودهنم میخوردم و مک میزدم و بالای کسشو زبون میزدم که فرزانه داشت غش میکرد از لذت خوردن و خیس شد و دستاشو فرو کرد تو موهام و محکم رو کسش فشار میداد گفت ارش یکی میاد زشتههههه بسهههه ارششششش اخ اخ
منم غرق در لذت خوردن کس شیرین فرزانه گفتم: فرشته حواسش هست.
این حرفم انگار هیزم گذاشتم زیر اتیش و گفت وایییییی نهههههه فرشته میدونه
گفتم : تو استخر بودیم پس کی حواسش بود
فرزانه: اخ ارش میدونه تا دسته فرو کردی تو کسم؟
من: ارهههههه
فرزانه: واییییی نهههههه میدونه کون اذر رو گشاد کردی؟
من: ارهههه بار اول خودش کیرمو فرو کرد تو کون زن داداشش
فرزانه: اخخخخخخخخخخخ
منم داشتم حسابی کس فرزانه رو میخوردم پاهاشو دادم بالا تو شکمش و رفتم سراغ سوراخ کون فرزانه که موهای ریز ریز دورش بود و نوک زبونمو گذاشت وسط سوراخ کونش که یه اخخخخخخ گفت و منم اروم با زبون سوراخ کونشو لیس میزدم جووووون بوی شامپو و لوسین بدن ترکیب شده بود با بوی کون فرزانه اخخخخخخ میخوردم و کم کم نوک زبونمو فرو میکردم تو کونش که دیگه اه اه میکرد و نفسش تند شده بود و اب سفید و غلیظ کسش زده بود بیرون و میومد زیرزبونم رو سوراخ کونش و منم میخوردم که دوباره نزدیک شدن بود و نشستم لای پاشو کیرمو اروم فرو کردم تو کس داغ فرزانه که اخ بلندی گفت و منم اروم اروم تلمبه میزدم تو کسش و میکردمش و فرزانه هم تو اوج لذت و خواستن بود هی میگفت اره بکنننن کسم تنگ بودم تو گشادش کردی حالا خودت فقط میتونی بکنیش بکنننن منم کیرمو تا دسته تو کس فرزانه تلمبه میزدم و خم شدم و نوک پستوناشو تو دهن میخوردم فرزانه هم تو اوج دادن و لذت خواستن غرق شده بود که زودتر از انتظارم دوباره ارضا شد و بی حال .
کیرمو کشیدم بیرون سوراخ کسش باز باز شده بود و به اندازه کلفتی قطر کیرم باز بود لبهای داخلی کس فرزانه که برعکس کس بقیه بلند و کشیده و اویزون بود مثل صفحه کتاب از هم باز شده بود و اب سفیدش مثل کلمات رو لبهای کسش پراکنده بود خم شدم و با زبون کشیدم لای کسش و همه اب کسشو با زبون جمع کردم که فرزانه با اینکارم انگار برقش گرفته باشن همه موهای تنش سیخ شد و گفت وایییییییییییی ارششششششش اومدم بالا و لباشو بوسیدم و گفتم خیلی لذت بخشییییی بلند شدم بیام بیرون که دیدم تو ناز نگاهش تمنای دوباره خواستن میبینم که برگشتم سمتی که خودش پاهاشو کامل برد تو شکمش و منم کشیدمش لبه تخت و کیرمو یه ضرب فرو کردم تو کسش که گفت ارههههه محکم بکن محکم همونجور که تو کون اذر میزدی بزن منم رونای لاغر پاهاشو با دست گرفتم و محکم تو کسش میکوبیدم که صدای فرزانه مثل جیغ رفت بالا و مطمین بودم اذر و فرشته دارن میشنون و که خودش برگشت رفت تو سجده و کونشو داد بالا گفت بکن تو رحممممم .
فرزانه اونقدر لاغر بود استخون دو طرف کونش تیز بود و منم کیرمو تا ته فرو کردم تو کسش که گوز بلندی زد و محکم تو کسش میکوبیدم اونم شل کرده بود تند تند با هر دو سه تلمبه بلند میگوزید و ناله میکرد . وایییی چه بدنی داشت زیر هیکل درشت من ریز و پیزه که اگه با دست دوطرف کونشو نگرفته بودم با هر تلمبه پرت میشد جلو و با شدت میکردمش و اونم با گوز و اخ و اوخ جواب تلمبه هامو میداد و سوراخ ریز کونش قهوه ای و کوچولو بالا بود که انگشت شستمو اروم فرو کردم تو کونش که یه جیغ زد و منم امون ندادم حرف بزنه و زیرتلمبه هام به معنای کلمه داشت گاییده میشد و انگشت شستمم که بگمونم کلفتیش به اندازه کیر احمد میشد تا نصف تو کونش رفته بود که یهو همه تنش مثل برق گرفته ها شروع کرد به لرزیدن و خوابید رو تخت و میلرزید و منم ولش نکردم و همون رو تخت کیرمو تو کسش تلمبه میزدم که دیگه حتی نمیتونست التماس کنه و فقط نصفه نیمه میگفت ب ب ب سس هه که دیگه حتی صداشم نمیومد و منم دیدم دیگه حتی حال ناله هم نداره کیرمو کشیدم بیرون و فرزانه هم بیهوش رو تخت بود شورت شلوارشو پاش کردم و سوتین و بلوزهم تنش کردم حتی حال نداشت تکون بخوره بوسیدمش و از اتاق اومدم بیرون.
اذر و فرزانه همون روز تا حدودای چهار عصر خواب بودن که احمد و حاجی تعجب کرده بودن که یه شنا چقدر مگه ادمو خسته میکنه.
گذشت و برگشتیم و قبلش با هماهنگی فرشته همه ماجرا رو واسه بقیه اعضای گروه هم گفتم و از اون طرف با رضایت گروه به فرزانه هم در مورد گروه گفتم و کلی در موردش حرف زدیم و براش سخت بود باور کنه که امیر هر دو تا خواهراش رو میکنه و کلا نمیتونست هضم کنه که سه تا زوج جلوی هم لخت میشیم و هر کی هر کی رو میخواد میکنه و مونده بود که مهران چطوری با اذر سکس داره اخه اصلا به شخصیت اروم و مودب مهران نمیخورد تو این بازی باشه فرزانه هم مثل زهره یجورایی حس خجالت داشت که جلوی خواهر زاده هاش لخت بشه یا مثلا خواهرزاده اش امیر بخواد بکنتش و قبول نکرد تو گروه باشه ولی دلش میخواست همزمان با من و فرشته باشه یا منو فاطمه یا منو اذر باشه.
حدودا سه هفته ای گذشت و تو اون مدت از خجالت زهره و زهرا دراومدم فرشته هم که فرزاد همیشه شق اماده بود براش خیلی کاری به من نداشت و تو این مدت گه گاه با فرزانه چت داشتم که پیام داد دو روز ماموریت دارم میتونیم تنها باشیم؟
جواب دادم اره چرا که نه کی میایی؟
فرزانه: فردا صبح میام ولی به زهره نمیگم اومدم تو با فرشته هماهنگ میکنی؟
من:اره ولی نگی ناراحت میشه بهش بگو میایی خونه ما
قبول کرد و فردا تا حدودای سه جلسه داشت و منم به فرشته گفتم و این دو شب گفتم میریم باغ.
حدودای سه رفتم دنبال فرزانه و کلی چیز میز خوردنی تنقلاتی و شام گرفتم و رفتیم خونه باغ خودمون که چه عرض کنم یه باغچه چهارصد متری نقلی تو یه روستای نزدیک به شهر که تازه خریده بودیم که فقط یه اتاقک کوچیک داشت با حموم و دسشویی .حدودای پنج رسیدیم و فرزانه گفت خیلی عرق کردم اول یه دوش بگیرم بیام و حوله برداشت رفت حموم و منم پرده ها رو کامل بستم و لباسمو دراوردم و با شورت نشستم سیگار کشیدن ده دقیقه بعد با حوله اومد بیرون منو با شورت دید یکم هول کرد ولی خودشو کنترل کرد و جلوی ایینه پشت به من ایستاد خودشو خشک کردن و تموم شد شورت و سوتین پوشید شلوار برداشت بپوشه گفتم نمیخواددد میخوام ببینمت اون روز نذاشتی الان که باید ببینمت. یکم خجالت میکشید اولین بار بود باهام تنها بود و به قول خودش جز احمد کسی لخت ندیده بودش ولی حوله رو باز کرد و برگشت سمتم جوووووون چه بدنی داشت شاداب و سفید و خیلی لاغر اندام و جوری که کونش فقط یه کم از پاهاش برجسته تر بود ولی قدش بلند تر از فرشته و فاطمه بود حدودا صد و هفتاد داشت من تا اون روز فکر میکردم فاطمه کون صافی داره ولی فرزانه عملا اصلا کون نداشت و از جلو هم کسش کشیده رو به پایین و بیرون از رون پاهاش بود و شکاف کسش از رو شورت کاملا پیدا بود و شکم تخت چسبیده به کمر و پستونایی که تو سوتین تنگ بسته شده بود و گردن کشیده و بلند و صورت کشیده و ناز و چهره خوشکل و موهای خرمایی بلند تا زیر باسن واییییی چه بدنی داشت و از اونجایی که چشم مادر بزرگ فرشته سبز بود چشمای فرزانه سبز خوشرنگی بود که وسط سفیدی چشمش مثل زمرد میدرخشید. از دیدن این بدن کیرم شق شق شده بود و در مقابل اندام درشت من با خودم گفتم باید امشب خیلی مراقب باشم رون پاش اندازه بازوم بود نه که بگم ورزشکارم نه یه زمانی جوونیام ورزش میکردم . از دیدن فرزانه خونم جوش میرفت و دهنم اب افتاده بود و فکر اینکه امشب تا صبح مال خودمه دهنم خیس میخورد واییییی سیر نمیشدم از دیدنش گفتم یه چرخ بزن خوشکلم که فرزانه حسابی خجالت کشید که داره بدن لختشو اینجور بهم عرضه میکنه و یه مرد صد و سه کیلویی اینجور با هیزی تمام محو تماشای بدن پنجاه و دو کیلوییش شده اروم چرخید و پشت بهم ایستاد اخخخخخخخخخ کمر باریک و کون ریز و کوچولو که با صاف بودن چند سانت فاصله داشت و شورتی که پاش بود اونقدر کوچولو بود کهحس کردم شورت دخترونه باشه قلم پای لاغر و رون کم سایز که چرخید و تا منو دید که چشمام بد جور داره رو بدنش میلغزه خجالت کشید دستاشو گرفت جلوی صورتش و با یه ناز شیرین گفت ارششش اینجور نگام نکن اذیت میشم
من: فرزانه یه چیزی رو اعتراف کنم
فرزانه : چی؟
من: تو این سالها که میدیدمت هیچ وقت حتی یه بار به سکس با تو فکر نکرده بودم هیچ وقت فکرشم نمیکردم دیدن بدن تو این همه برام هوس داشته باشه راستشو بخوای تو این مدت همه ونوع بدنی رو دیدم متناسب سکسی چاق تپل با شکم بی شکم ولی هیچ وقت فکرشم نمیکردم یه اندام لاغر اسکینی اینقدر جذاب باشه که تو هستی
فرزانه که از حرفم لپاش گل انداخته بود گفت خیلی لاغرم نه؟
من: خیلی دوست داشتنی هستی فرزانه کاش زود تر پیدات میکردم
فرزانه: خودت نیومدی
یه اهنگ گذاشتم و گفتم برام نمیرقصی که فرزانه خیلی خجالت کشید گفت: ارشششش
من: جان ارش خب دلم میخواد الان که پیدات کردم برم برقصی ببینمتتت خوشکلم
فرزانه : میشه......
من: نمیشههه عزیزممم میدونم خوشکل میرقصی تو عروسیا دیدمتتتت
فرزانه قرمز شد و اروم میرقصید منم با چشمای کاملا هیز داشتم تن لخت فرزانه رو تماشا میکردم یکم رقصید گفت بسه دیگه ارشش اینجوری نمیتونم
من: نگووو عزیزمم میتونی خوشکله واسم برقص
فرزانه : اخه خب یجوریه تو نگام میکنی منم لختم خوب نیست
من: برقص دیگه اذیتم نکن
فرزانه اروم و با خجالت میرقصید
گفتم کم کم سوتین و شورتت هم در بیار
فرزانه: ارششششش
من: زود باششش شق کردمممم
فرزانه هم تو رقصیدن اروم سوتینشو دراورد و شورتشو کشید پایین واییییی تکون پستونای فرزانه و شکاف باریک لای پاهاش اخخخخخخخخ .
دید با چشمام دارم کسشو میخورم که از خجالت نتونست و دستشو گذاشت جلوی کسش
گفتم دورت بگردم خجالتی من بیا پیش شوهرت تا شوهرت از نزدیک ببینه عروسشو اورده تو حجله . واییی تاثیر این حرف تو فرزانه یک به هزار بود و از خجالت پاهاش میلرزید و اروم همونجور که دستاش جلوی شکاف کسش بود اومد جلوم ایستاد و منم اروم دستمو انداختم دور کمرش و سرمو بردم نزدیک شکمش و اروم میبوسیدم و نافش روبا نوک زبون قلقلک میدادم و پستونای فرزانه رو تو دستام بازی میدادم با نوکش ور میرفتم و دستشو از جلوی کسش برداشتم اخخخخ گفتم عروسم چه شکاف باریکی داره
فرزانه: اخ
دستم پشت کون فرزانه بود اروم لمبرای کوچولو و لاغر فرزانه رو تو دستام مالش میدادم و اروم بالای کسشو که تازه هم تمیز کرده بود میبوسیدم و نشوندمش رو پام عین یه بچه تو بغلم بود بر عکس زهره و زهرا یا اذر که کون برجسته و گوشتی داشتن فرزانه کون استخونی داشت و دو تا استخون لگنش رو پام کاملا حس میشد گرفتمش تو بغل و لباشو گرفتم لای لبهام و اروم ازش لب میگرفتم و تو ذهنم واسه این بدن که برام واقعا تازگی داشت یه سکس طولانی و پر حرارت تصور میکردم و خیلی اروم ازش لب میگرفتم و دستام روبدنش حرکت میکرد و زیر گردنش و حسابی بوسیدم و اروم اروم با لبام و دندون نوازش میدادم فرزانه هم که حدس میزدم با اون سه تا تجربه قبلیش با من انتظار سکس خشنی رو داشت از این نوع حرکتم شگفت زده شده بود و کم کم داشت تنش گر میگرفت و منم خیلی اروم بدن فرزانه رو تو بغلم با لبام میبوسیدم و میخوردم و رو کاناپه دراز کشید و رفتم روش و از فرق سرش تا کف پاهاش و بوسیدم و بدنش هم زیر دستای زمختم لمس میشد و دو تا پستون باریک به بغل افتاده بود و پوست بالای پستوناش به خاطر لاغریش چروک شده بود اخخخخخ با نوک قهوه ای و هاله قهوه ای کمرنگ تر خیلی نرم و لطیف بود نرمی و لطافت پستونای فرزانه مثل پستونای اذر بود ولی پستونای اذر جمع و جورتر بود پستوناشو تو دستام جمع میکردم و کم کم فشار میدادم که تو چشماش اثر درد رو میدیدم و لباش و گاز میگرفت چشمای فرزانه از شهوت لبریز شده بود و منم داشتم نوک پستوناشو لای لبام مالش میدادم و اروم اروم مک میزدم و موهای سینم هم شکم و پهلو هاشو نوازش میداد که فرزانه با یه لحن پر از شهوت گفت ارش
من: جون دلم
فرزانه: تو چی هستی
من: نمیدونم تو بگو
فرزانه: میگم ولی فکری در موردم نکن
من: قرار نیست در موردت فکر بدی بکنم
فرزانه: تا حالا با چهار تا مرد مختلف سکس داشتم ولی هیچ کدوم مثل تو نبوده همشون فقط واسه یه سوراخ منو خواستن و از اندامم خوششون نمیومده اون کثافتا حتی نمیخواستن منو لخت ببینن اخرین بار که ازشون متنفر شدم خیلی هوسی بودم گفتم میخوری برام گفت استخون رو فقط سگ میخوره اگه سوراخ نداشتی به چه درد میخوردی .حتی حاجی از بدن من خوشش نمیاد و بعضی وقتا حس میکنم فقط چون دم دستش هست و هر وقت شق کرد واسه اینکه نخواد جق نزنه منو میکنه چند باری به طعنه بهم گفته یکم گوشت بخور شاید احمد بکنتت بدبخت تو استخون میکنه واسه همین از هرچی مرده متنفر بودم و فقط میخوام زجرشون بدم
از حرفش خوشم نیومد و گفتم: دیگه هیچی نگو بعد از این نمیخوام جز من مال کسی باشی حتی احمد
از شکمش رد شدم و رفتم لای پاهاش و جووووون بوی شیرین کسش که با بوی شامپو بدن ترکیب شده بود مستم کرد و بالای کسشو میبوسیدم و میخوردم و اخخخ کس کشیده و ظریف با لبهای تیره بیرون زده خیلی جذاب بود لبهای کس فرزانه خیلی بیرون بود و حتی تو حالت ایستاده هم میشد بیرون بودن لبهای کسشو کامل دید و موهای کسش رو هم کامل زده بود با لذت رفتم رو کسش و میخوردم و چوچولشو تودهن میچرخوندم و مک میزدم و فرزانه هم از شدت لذت پاهاشو دور سرم حلقه کرد و کسشو کامل کرد تو دهنم و منم با ولع کس شیرین فرزانه رو میخوردم و ابشو قورت میدادم جوووووووون دستامم رو پستوناش بود و تو دستام مشت میکردم وزبونمو تو کسش فرو میکردم و تلمبه میزدم که فرزانه با این کارم کمرش از رو مبل بلند شده بود و اومده بود بالا و با شدت اه اه میکرد و منم با شدت و لذت زبونمو تا اونجایی که جا داشت تو کسش تلمبه میزدم و دستامم زیر کونش رفته بودم که واسه بار اول تو دهنم ارضا شد و اب غلیظ و سفیدی از کسش میومد بیرون و تودهنم میریخت جووووون که خسته شده بود و خوابوندمش رو مبل و یه انرژی زا خوردیم و فرزانه هم همونجور دراز کشیده بود و برام حرف میزد و منم بدنشو نوازش میکردم که گفت تو خیلی تو سکس صبوری
من: چطور؟
فرزانه: خب من یه بار شدم تو هنوز شورتت هم در نیاوردی
من: تا صبح وقت هست عجله داری؟
فرزانه: چکارم میخوای بکنی؟ مثل اون روز؟
من: شاید بیشتر از اون
فرزانه پاهاشو تو شکمش جمع کرد گفت وایییی مگه میشههه اون اخرش بود دیگه
من: اون تازه شروع بود
فرزانه: میترسونیما
اروم لای پاهاشو باز کردم که اب سفید کسش لای کسش لزج مونده بود و دستمو بردم لای کسش و مالش میدادم و فرزانه هم با چشمای خمار داشت نگام میکرد گفت : میکشیما
من: تهش همینه
فرزانه: نمیترسی
من: از کشتن زنا؟
فرزانه: از اینکه بیفتم رو دستت
من: ارزومه
دوباره رفتم لای کسش و اروم داشتم کسشو لیس میزدم و فرزانه هم کم کم داشت داغ میشد و پاهاشو از بغل تو شکمش جمع کرده بود و منم اروم با زبون از بالای کسش تا زیر کسش میکشیدم و اه میکشید اومدم بالا گفتم میخوری؟
که بلند شد و اومد جلوم نشست و شورتمو کشید پایین و کیرمو اورد بیرون گفت جووووووون میخوام بخورم ولی تو دهنم جا نمیشه و اروم با زبون کلاهکشو لیس میزد و کم کم سرشو کرد تو دهن خیس میخورد و مک میزد و بقیه کیرمو تو دستای ظریف و کشیده اش مالش میداد چند دقیقه ای کیرمو خورد گفتم بیا بشین رو دهنم . اومد بالا و نشست رو دهنم جووون کسش تو دهنم بود از پایین داشتم پستونای اویزونشو میدیدم و با دست گرفتم تو دست و کسشو با لذت میخوردم چند دقیقه همونجور کسشو خوردم که فرزانه از خود بیخود شده بود که گفت ارش نمیتونم ارششششش بذار بیام پایین ارشششششش منم دستم دو طرف رونش بود و نمیتونست عقب بره به عقب خم شد و همه تنش به رعشه افتاد و بلند بلند اه اه میکرد که یهو صداش مبهم شده بود و شروع کرد تو دهنم جیش کردن و همه تنش داشت میلرزید و یهو نشست رو دهنم که تمام کسش رفت تو دهنم و با شدت و پر فشار تو دهنم جیش میکرد که دهنم پر شده بود از جیش فرزانه و تو سوراخ دماغم هم میریخت و منم مجبور شدم تمام جیشش رو قورت میدادم و کسشو میخوردم هردومون از شهوت کور شده بودیم نمیدونستیم چکار داریم میکنیم فرزانه که واقعا هیچ کنترلی نداشت و فقط تکون میخورد تا تموم شد و بی حال به پشت رو شکمم خوابید و اخ اخ میکرد منم که کم مونده بود زیر کسش خفه بشم و همه صورتم از جیشش خیس شده بود . یکم گذشت بلند شدیم و فرزانه رو مبل دراز کشید و چشماش به زور باز میشد منم رفتم خودمو شستم و نیم ساعتی استراحت کرد تا به خودش اومد و کلی معذرت خواهی کرد
چند دقیقه بعد گفت: تو نمیخوای ؟
من: چرا نخوام
فرزانه: اخه فقط داری منو دیوونه میکنی
من: شاید همینو میخوام
فرزانه : خیلی خری
بلند شد رفت دسشویی و برگشت اومد تو بغلم نشست و یکم سر کیرم بازی کرد و کف دستشو اورد جلوی دهنم گفت تف داری؟
منم یه تف درشت انداختم کف دستش دوتا پاشو گذاشت رو رونم و مثل سنگ دسشویی و دست تفیشو برد زیر کسش و حسابی کسشو خیس کرد و کیرمو با کسش میزون کرد و تو چشمام نگاه میکرد و اروم اروم نشست رو کیرم و سر کیرمو فرو کرد تو کسش اخخخخ تنگ و داغ . فرزانه هم دستاشو حلقه کرد دور گردنم و اروم اروم میرفت پایین و کیرم کم کم میرفت تو کس تنگ فرزانه و فرزانه هم اخ اخ کنان کیرمو میفرستاد تو کسش و تو چشمام نگاه میکرد گفت هیچ وقت فکر نمیکردم کیر به این بزرگی هم بره توم وایییییی زن باید اینجوری کیر بخورههه ارهههه باید تحمل کنه تا کیر بره تو بدنش ارههههه اخخخ اخ واییی کلفتهههه جووووون مال خودمه نه؟ میخوامش همشو میخوام و نشست رو کیرم و تا ته کرد تو کسش و یه اخ بلند گفت . فرزانه که عطش شهوت تو چشماش بود دستشو برد تو موهای پر پشت سینه ام چنگ میزد گفت ارهههه اینو میخواستمم اخخخخ چقدر تومه هجده نوزده بیست چقدر تا کجام رفتههههه لامصب تو رحمم رفته نه ارههه ابتو بریزی توم بچه برات بیارم میخوای امشب بریزی توم نه ماه دیگه بچه ات تو بغلته اخخخخ یکم مکث کرد و خودش رو کیرم تلمبه میزد و با حرفاش داشت داغم میکرد و کس تنگ فرزانه چه قدر میتونس لذت داشته باشه اخهههه وایییییی دستم زیر رون لاغ فرزانه بود و با ریتم خودش بالا پایین میرفت جووووون و میومد بالا که کلاهک کیرم لای کسش میمالید و محکم میشنست تا ته بره تو یه اخ از درد میگفت و دوباره و دوباره و با هربار فرو کردن هم بلند میگوزید که گفت واییی ارششش میدونی اولین باره دارم رو کیر یه مرد خودم بالا پایین میشم میدونی چرا
من: چرا؟
فرزانه: چون کیر بقیه کوچیکه یکم میومدم بالا در میومد دوباره باید با دست فرو کنم تو ولی کیررررر تو در نمیاد لامصب و دیگه نصف کیرمو تند تند تلمبه میزد تو کسش که دوباره گوزید گفت وای نه هیچ وقت موقع دادن نمیگوزیدم اخ چکارم کردییییی منم فقط داشتم نگاش میکردم وبا بدنش بازی میکردم و از حرفاش که هم اروم بود و هم هوس انگیز لذت میبردم با هر دو سه تا تلمبه حرف میزد اخخ خیلی هوسی شده بود. چند دقیقه تلمبه زد حسابی عرق کرده بودیم و خسته شده بود که گفت خسته شدم ارش منو بکن مردونه بکن و خوابوندمش لبه مبل و طاقباز پاهاشو دادم بالا و تو کسش تلمبه میزدم جووووون بدن لاغر فرزانه زیر کیرم ضربه میخورد و منم شلاقی تلمبه میزدم و سرعت تلمبه هام به شدت بالا بود و فرزانه هم فقط اه اه میکرد گفت اره مثل اذر منو بکن همونجوری ارههههه بکنننن اونروز دیدم چطوری تلمبه میزنی منم همونجور میخوامممم و منم پاهاشو محکم گرفته بودم تو دست و با تمام قدرت تو کس فرزانه میکوبیدم و فرزانه ناله هاش رفت بالا جووووون سوراخ کس فرزانه حسابی گشاد شده بود و دیگه به فرم اون کس لاغر و کشیده نمیومد کیرم لای کسش که فرو میرفت همه کسش به سمت داخل فرو میرفت انگار اصلا شکاف نداره فقط یه سوراخ بود این صحنه خیلی برام زیبا بود اخخخ حدود چهل دقیقه با حرارت تو تمام پوزیشن ها از کس کردمش که دو بار دیگه ارضا شده بود و هردومون خیس عرق بودیم و فرزانه دایما میگفت نمیااااد خسته شدم ارشششش نمیتونم که برش گردوندم و تو پوزیشن سجده جووووون سوراخ ریز کونش بهم چشمک میزد که با زبون رفتم سراغ سوراخ کون فرزانهو زبون میزدم و میخوردمش اخخخخخ فرزانه هم بلند بلند اه اه میکرد و تکون میخورد نوک انگشتمو اروم فرو کردم تو کون تنگ فرزانه که اخ اخ کنان انگشتم فرو میرفت جوووون چه تنگ بود تمام انگشتم فرو رفت تو کونش و اروم تلمبه میزدم و فرزانه هم اخ اخ میکرد گفت کون دوست داری ؟
من: عاشق کون تنگم
فرزانه: وای نههه ارش نگوووو از پشت
من: امشب فقط انگشت ولی کم کم امادت میکنم به وقتش نمیذارم اذیت بشی
فرزانه هم که خیالش از بابت کون دادن راحت شده بود گفت با انگشتت دوست دارم و کونشو داد بالا تر و منم اروم با انگشت تو کونش تلمبه میزدم و کیرمو گذاشتم در کسش و فرو کردم تو که اه فرزانه بلند شد و هماهنگ با ریتم انگشتم تو کسش تلمبه میزدم و چند دقیقه همونجور اروم تلمبه میزدم تا خستگیش کم بشه که فرزانه کم کم دوباره داشت داغ میشد و هیجانی که گفت ارشششش بکن تا بیاددددد لامصببببب و منم انگشتمو کشیدم بیرون و رفتم روش و دو طرف کونشو گرفتم و عمود بر کس فرزانه کیرمو تا دسته تو کسش محکم تلمبه میزدم و فرزانه هم که انتظار اینجور رگبار تلمبه رو نداشت از درد و لذت بلند بلند ناله و جیغ میزد و دستامم که دو طرف کونشو کشیده بود سوراخ کون فرزانه یکم باز شده بود و با هر تلمبه بلند میگوزید نمیدونم چقدر گذشت که دیگه فرزانه از بس التماس کرد بسه تمومش کن ارششش جر خوردممم ارششش پارم کردی گریه اش گرفته بود و منم از صدای هق هق فرزانه به اوج هوسی که میتونستم رسیده بودم و با چند تا تلمبه محکم ابم داشت میومد که از زور هوس کیرمو کشیدم بیرون و کلاهک سر کیرمو یه باره فرو کردم تو کون فرزانه و از تنگی و داغی فشار کونش رو کیرم و جیغ بنفش فرزانه از درد ابم با تمام هوس تو کونش اومد و با فشار تو کون تنگ فرزانه خالی کردم و کلاهک کیرمو کشیدم بیرون که فرزانه بلند گوزید و خوابید رو مبل و بلن بلند هق هق کنان گریه میکرد و ابمم همراه با حباب هوای کون فرزانه همراه با هق هق زدنش با صدای قلپ قلپ اروم از سوراخ کونش میومد بیرون رفتم دستمال و کرم اوردم و کیرم و تمیز کردم و لای کون فرزانه رو باز کردم گفت ارش نکننننننن درد میکنه تو رو جون هرکی دوست داری ولم کن منم بدون توجه به حرفای فرزانه اروم سوراخ کون فرزانه رو تمیز کردم و با کرم بیحسی کامل اطراف سوراخشو چرب کردم و تا نیم ساعت داشتم قربون صدقه اش میرفتم و فرزانه هنوز درد داشت و میگفت میسوزه ارشششش تا کم کم اروم شد و حدودای نه بود و منم رفتم واسه شام درست کردن و واسه فرزانه خوشکلم جیگر و کنجه زدم و مخلفات اوردم و تو این فاصله فرزانه حتی تکون هم نخورده بود و نیمه خواب و بیدار بود رفت دست و صورتشو شست و شام خوردیم و بعدشم فرزانه لخت تو بغلم بود و منم بدنشو نوازش میکردم و فرزانه هم تو حس و حال خوبی بود و با ناز و کرشمه سرش رو پام بود و رو مبل دراز کشیده بود حرفای شیرین میزد و منم کیف میکردم تا حدودای یازده فقط حرف زدیم و از همه جا و همه چی تو جز سکس که به قول خودش گفت امشب به اندازه همه این سالها دادم یکم از این حس بیام بیرون.
که طاقت نیاورد و در مورد سکس گروهیمون پرسید و منم جوابش میدادم و وقتی بهش گفتم اذر و فرشته و فاطمه همزمان به دونفرمون هم دادن خیلی تعجب کرده بود که چطوری تحمل کردن کیر من و امیر همزمان تو کس و کونشون تلمبه بشه ولی اخرش گفت جالبه اینهمه با هم راحتین جلوی همدیگه هر کی با هرکی . خندش گرفت گفت:اینجوری شما مردا سه تا زن دارین و اونا هم سه تا شوهر . فرزانه برگشت و کیرم جلوی صورتش بود و با کیرم بازی میکرد و ت دستاش میمالید که یهو یه حرفایی زد که مغزم هنگ کرد و نمیدونستم چی باید بگم یا اصلا چه تصوری تو ذهنم داشته باشم.
ادامه دارد...
     
  
↓ Advertisement ↓
صفحه  صفحه 28 از 28:  « پیشین  1  2  3  ...  26  27  28 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA