انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 28 از 31:  « پیشین  1  ...  27  28  29  30  31  پسین »

داستان های ضربدری


زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی ام
فرزانه رو زانو رو پایین کمر اذر نشوندم البته نه که وزنش بیفته رو اذر چون میدونستم اذر کمرش درد میکنه و ولی کسش با کمر اذر تماس داشت پستوناش و گرفتم تو دست و مالش میدادم و یه لب طولانی ازش گرفتم و فرزانه هم از اینکه جلوی من لخت نشسته بود خجالتی شده بود و داشت کون برجسته و گرد خوش فرم اذر رو نگاه میکرد و منم که دو تا دستام گیر پستونای فرزانه بود گفتم کیرمو فرو کن تو کون اذر و فرزانه کیرمو گرفت تو دست و با دست دیگش لای کون اذر رو باز کرد و کیرمو گذاشت دم سوراخ کون اذر و کیرمو اروم فرو کردم تو کون اذر و مثل مار کلفتی رفت تو سوراخ اذر و اهش رفت بالا و فرزانه با چشمای باز شده داشت سوراخ کون اذر رو که نوزده سانت کیر کلفت رو بلعیده بود تماشا میکرد و تو اون حالت خیلی حشری شده بود و با اب کسش کمر اذر رو خیس کرده بود و منم با تلمبه های اروم کیرمو میاوردم بیرون و دوباره فرو میکردم تو کون اذر و اه اه بلند اذر هم فضا رو کاملا هوسی کرده بود و منم با یه دست پستونای فرزانه رو مالش میدادم و دست دیگمم زیر کس فرزانه داشتم با انگشت تو کس فرزانه تلمبه میزدم و یه انگشت دیگمم بردم زیر سوراخ تنگ کون فرزانه و اروم فرو کردم تو کونش که اه فرزانه هم رفت بالا و از کس و کون داشت با انگشتم تلمبه میشد هردوشون تو اوج لذت بودن واییی تلمبه زدن حتی با انگشت هم تو کون تنگ فرزانه چه کیفی داشت نمیدونم چقدر گذشت که فرزانه تو همون حال با تلمبه های من تو کس و کونش ارضا شد و همه تنش لرزید و رو کمر اذر جیش کرد و جیشش تا بین شکاف کون اذر اومد پایین و با تلمبه های کیرم میرفت تو کون اذر که فرزانه از دیدن این صحنه به اوج ارگاسم رسید و دیگه نتونست تحمل کنه و بلند شد ایستاد و همچنان جیش میکرد رو کمر اذر و کیر من و خودشو منقبض کرده بود و پاهاشو محکم بهم چسبوند تا اروم شد من واذر هم از حس فرزانه و شنیدن صدای اه اه فرزانه مخصوصا من از دیدن جیش فرزانه که میریخت لای کون اذر خیلی هوسی شده بودم دست انداختم پشت کون کوچولو فرزانه کشیدمش جلوی صورتم و کسشو که هنوز جیشش لاش بود و میچکید کردم تو دهن و محکم میخوردم و میمکیدم و جیشش رو قورت میدادم واییییی طعم شوری و تندی کس فرزانه تو اون حالت خیلی داغم کرده بود و دستامم پشت کون فرزانه بود و انگشتمو فرو کردم تو کونش و تلمبه میزدم هر چی تقلا میکرد کسشو از تو دهنم بیرون بکشه نمیتونست و از شدت هوس جیغ میزد و اذر هم کونشو داده بود بالا و تلمبه هام به محکمترین حالت خودش رسیده بود تا ته کیرم تو عمود تو کون اذر فرو میرفت و تخمام میخورد به زیر کسش که صدای ناله اذر و فرزانه تو هم گره خورده بود و فرزانه تو همون حال خوردن من دوباره جیشش اومد و تو دهنم جیش میکرد و دو سه باری گوزید و اصلا یه حالی بود وهر از گاهی منقطع جیشش میریخت تو دهنم و حس میکردم فرزانه هم دسشویی داره انقباض شدید شکم فرزانه رو حس میکردم و اذر هم دست کمی از فرزانه نداشت که کمتر از چند دقیقه تو همون پوزیشن با تمام وجود زیر کیرم ارگاسم شد و منم ابم اومد و کیرمو تا اخر تو کون اذر فرو کردم و ابمو تو روده اذر خالی کردم و کیرمو کشیدم بیرون و سر کیرم تو کون اذر یکم زرد شده بود هر سه تامون خسته و بی حال خوابیدیم رو زمین اذر هم که از فشار کیرم و ابم تو کونش گوز گوزش در اومده بود ابمو با حباب میریخت بیرون لای کونش البته کون اذر برعکس بقیه همیشه تمیز بود و نه بو میداد نه مدفوع تو روده اش مونده بود چون از قبل خودشو واسه سکس مقعدی اماده میکرد فقط موقع سکس از پشت میگوزید که اونم طبیعی بود بیشترش هوایی بود که کیر خودم وارد میکرد ولی اینبار چون از قبل پیشبینی سکس نداشت یکم مدفوعش مونده بود. یکم دراز کشیدم که اذر گفت ارش جون ندارم تو کوله ام دستمال مرطوب هست تمیزم میکنی. اوردم و ابمو لای کونش تمیز کردم و اطراف سوراخ کونش هم که یکم زرد شده بود تمیز کردم که اذر گفت اونجا رو نمیخواد دسشویی دارم باید برم دسشویی و بلند شد با بی حالی رفت تودسشویی و در رو هم نبسته بود و روبرو منو فرزانه نشست رو فرنگی و زارت زارت میگوزید و دسشویی میکرد. به فرزانه گفتم تو چطوری خوشکلم دیدی جاش دادم
فرزانه هم به پهلو نشسته بود گفت: هیچی نگووووو که نمیتونم بلند شم
من: چرااااا؟
فرزانه: هم درد دارم هم ضعف کردم
من:ای به قربون ضعیف خودممممم ولی ارزشش رو داشت نه؟ کس خوشکل اذر رو هم دیدی
فرزانه که حس خجالت داشت گفت : ارش هیچی نگو این سکس نبود
من: پس چی بود؟
فرزانه: نمیدونم اسمش چیه ولی هرچی بود سکس نبود الان یه حالی ام که انگار یه چی تو بدنم خالی شده کم شده حس میکنم خیلی سبک شدم تا حالا هیچ وقت تو سکس اینجوری نبودم
من: چطوری:
فرزانه: که نتونم خودمو کنترل کنم اختیار هیچ چیز بدنم دست خودم نبود وسط سکس جیشم بیاد دسشوییم بیاد نتونم خودمو نگه دارم اصلا نمیدونم چی بود واییی فکرش هم یجوریم میکنه که اگه یه بار دیگه تو اون حال باشم
من: معتادت میکنه مثل اذر و فاطمه که به این حس اعتیاد پیدا کردن و سکس با شوهراشون نمیتونه اونا رو به این حس برسونه
فرزانه: تو دیوونه ای
من: میدونم
بلند شد لباسشو مرتب کرد و صورتشو شست و اذر که فقط بادی با دکمه های باز لای پاش اومد فرزانه رفت سمتش و گفت ببینمش و اذر رو خم کرد و لای کون اذر روباز کرد و سوراخ کون اذر رو که هنوز باز بود نگاه میکرد . که اذر گفت متاسفم برات خاله که تو هم تا چند وقت دیگه تو همون پوزیشن من کیر ارش رو تو رودت حس میکنی تا شکمت میره تو و فشارشو زیر شکمت با جون دل حس میکنی .
فرزانه: من نمیتونم تحمل کنم نمیذارم
اذر: تا بیایی بفهمی رفته تو و دیگه فقط باید تحمل کنی چون راهی نداری نه گریه واسه ارش جواب میده نه التماس من بار اول اونقدر گریه کردم و جیغ زدم و ارش هم تا ته فرو کرد تو فاطمه هم تا تونست جیغ زد و گریه کرد و دست و پا زد
فرزانه همه تنش استرس گرفته بود گفت من غش میکنم
من: اذر نترسونش تو رو جوری اماده کردم و بیحسی زدم
اذر پرید تو حرفم لامصب بیحسی واسه سیزده چهارده سانت کیره قلمی جواب میده نه بیست سانت کیر خر از کون میکنی از دهنم میزنه بیرون . ارش واقعا میگم وقتی تا ته فرو میکنی حس میکنم رفته تو شکمم فشارشو زیر شکمم کاملا حس میکنم
من: دیگه نمیدی؟
اذر خندید گفت: الان که کونیم کردی میگی بخوامم دیگه نمیتونم
ایستاد و دکمه های زیر بادیشو بست و ساپورتشو برداشت گفت بیرون هماهنگه؟
من: اره.
اذر با همون بادی اومد بیرون و فرزانه انتظار داشت کسی خونه نباشه که نبود و فرشته و زهره تو باغ قدم میزدن و مهران و امیر هم نبودن و فرزانه هم با خیال راحت رفت تو اتاق و دوش بگیره .
خواستم برم تو باغ که اذر دستمو گرفت و گفت بریم اتاقم و رفتیم تو و اذر لخت شد و رفت زیر دوش ایستاد و گفت: تو دیگه کی هستی ارش فرزانه رو چطور تو یه روز راضی کردی حتما حالا باید کیر احمد هم بخورم نه؟ارش فکرش هم نکنیا من به احمد بدم اصلا حس خوبی بهش ندارم حتی منو لخت ببینه چه برسه وایییی نه فکرش هم اذیتم میکنه خودت میدونی واسه رابطه با مهران هم همون موقع اول ازت اجازه گرفتم بعدشم جلوی مهران فقط به خاطر اینکه بتونیم راحت باهم باشیم لخت شدم و اجازه دادم باهام باشه ارش تنها مردایی که تا حالا منو لخت دیدن اولیش تو بودی بعدش امیر شوهرم و الانم مهران
منم در حموم ایستادم نگاش میکردم گفتم: اینو که خودمم میدونم عزیزم. فرزانه هم داستانش مفصله ولی نه اتفاقا اونا قضیه شون با ما فرق میکنه بعدشم قرار نیست احمد تو رو بکنه تو رو فقط کسایی میکنن که من بخوام
اذر:خب خب دیگه چی بهم بگو چه برنامه ای برام داری؟ولی ارش واسه من فقط رابطه با تو مهمه نه هیچ مرد دیگه ای حتی امیر خودت میدونی که از وقتی با توام رسما زن تو شدم دیگه با امیر هم نیستم حتی امیر هم بهم میگه تو دیگه شدی زن ارش نه من .
من: واقعا؟
اذر: اره جون خودم . اتفاقا قبل از اومدنمون بهم گفت تو اینقدر که با ارش حالت خوبه با من نیست . البته بدش نمیادا اونم اینقدری که با فرشتهو فاطمه حالش خوبه با من نیست .حالا قضیه فرزانه چطور؟
من: اول بهت بگم که اون شب فهمیدم فرزانه و حاجی با هم سکس دارن و دیدمشون
اذر باورش نمیشد که براش کامل گفتم
گفتم: بعدشم که من به شما گفتم بریم قدم بزنیم و عمدا گفتم فرزانه که رفت قدمشو زد و برگشت البته خیلی زود قدم زدنش تموم شد . شما منظورمو نفهمیدین ولی اون فهمید چون دیدم با حاجی رفتن تو باغ سکس کردن و برگشتن و اونم فهمید که منم دارم شما دو تا رو میبرم بکنم
اذر: عجببببببب تو دیگه چه جونوری هستی ارش با یه تیر دو تا نشون زدی هم ما رو بردی بکنی هم به فرزانه فهموندی که با ما رابطه داری تو هم بیا تو رابطه با من
من: خب دیگه هر بازی یه قانون داره و چیزی که من تا الان فهمیدم اینه که خیلی خیلی کم پیدا میشه زنی یا مردی تو رابطه غیر نباشه یا قبل نبوده.
اذر: حالا چرا بین من و فاطمه و فرشته و زهره من رو انتخاب کردی واسه سکس با فرزانه؟
من: چون همون شب که بردمش پشت ویلا فقط تونست با گریه و درد فراوون یه کم از کیرمو تو خودش تحمل کنه و از درد گریه اش گرفت و دیگه نمیخواست ولی فرداش گفت حرف میزدیم فهمیدم حسابی تو خماری دیدن بدن تو هست و گفت همه زنا رو دیدم جز اذر که نمیذاره ببینم منم گفتم میخوای ببینش و بخوری براش و منم تو همون حالت بکنمت و اونم خواست
اذر: دهنت سرویس ارش من طعمه بودم واسه کردن فرزانه نه؟. یکم مکث کرد و گفت: الان میفهمم چرا همیشه اصرار داره با من بیاد حموم و فضولی کنه
من: طعمه که نه بالاخره بهم میداد چون نه احمد نه حاجی نمیتونن ارضاش کنن و خودارضایی میکنه خواه ناخواه بعد از اون شب سراغم میومد . ولی خودش از لز کردن بیشتر لذت میبره. چطور مگه؟ چند بار باهات اومده حموم؟
اذر: هر وقت ما خونه اونا باشیم یا اونا خونه ما یا کلا جایی پیش هم باشیم من بخوام برم حموم باهام میاد یا خودش حموم باشه بین همه زنا منو صدا میزنه برم کمرشو کیسه کنم.
من: تا حالا هم دیدتت؟
اذر: بهت چی گفته؟
من: گفت تا حالا فقط یه بار اونم به زور دیدمش
اذر: غلط کرد هربار باهام میاد حموم نمیذاره من لباس تنم باشه و هر بار به یه بهونه شورتمو درمیاره منم ساده اصلا فکرشو نمیکردم که بخواد با این حس منو ببینه .
من: پس دیدتت؟
اذرکه تازه فهمیده بود فرزانه با لذت میدیدتش خجالت کشیده بود گفت: اره. ولی همینجور معمولی نه اینکه لای پاهامو ببینه
من:ولی خیلی تو خماری تو بود
اذر که انگار یه چیزی یادش اومده بود گفت: وایییی خیلیی دوونه است پس الکی نبود منو زود تر میفرستاد بیرون و میگفت شورتتو خودم میشورم
من: حتما میخواسته شورتتو بو کنه که با بوی کست حال کنه
با این حرفم اذر خیلی خجالت کشید. یکم مکث کرد
اذر: پس چطوره میگی احمد نمیاد تو رابط ما؟
من: چون فرزانه و احمد با هم قرار بستن که هر کدوم با هر کی خواست سکس داشته باشه ولی هیچ کدوم نفهمن
اذر: اها اینجوری خوبه چون قبلا هم گفتم اگه احمد اومد تو رابمون من نیستم
من: اذرم تو که میدونی اگه تو نباشی رابطه ای هم نیست گل سرسبد رابطه تویی
حمومش تموم شد حوله پوشید اومد بیرون گفت :ارش من اگه اومدم تو رابطه گروهی فقط به خاطر اینه که نمیخوام بدون من با کسی باشی قبلا یه رابطه نصفه با هم داشتیم و خودت هم میدونی چقدر بهت وابسته شده بودم الانم فقط به خاطر تو تو این رابطه هستم درسته با مهران هم بودم ولی خودت میدونی میخوام فقط مال تو باشم. گرفتمش تو بغل و لبامو چسبوندم به لباش و یه لب طولانی ازش گرفتم و گفتم: همیشه مال من بودی الانم مال خودمی قبلا تو خونه من نبودی ولی الان میدونم همه چیزت مال منه
اذر: میدونم غیر از اینم نمیخوام برام مهم نیست چند نفر و میکنی کی رو میکنی مهم اینه که دلت و حست مال منه
اذر حوله رو دراورد و رفت به شکم خوابید رو تخت و گوشیشو برداشت چک میکرد گفت : ارش رمانتیک باش باشه؟
من: چشم عزیزم
اذر: الان یه حس خوب میخوام که حس کنم واقعا زن توام
من: دورت بگردم همیشه بودی
اذر: میدونم ولی تو سکس خیلی خشنی الان نباش
من: چشم
اذر: پشتمو چرب میکنی برام یهویی شد درد میکنه اصلا اماده نبودم جلوت خیلی خجالت کشیدم و منم نشستم پشت اذر و لای کونشو باز کردم و سوراخ کونش که ملتهب و قرمز شده بود براش حسابی چرب کردم و دستمو تا زیر کسش میبردم و همه جای کسشو چرب کردم و بدنش هم با لوسیون بدن کامل مالیدم و یه ماساژ توپ هم دادمش و حسابی نوازشش کردم و نازشو خریدم و ملافه کشید رو خودش گفت من بخوابم؟
من: اره خوشکلم بعد از سکس خواب میچسبه
اومدم بیرون فرشته پیام داده بود کجایین؟
با خودم گفتم یه سر به فرزانه بزنم و به فرشته جواب دادم بالا پیش فرزانه
فرشته:بالاخره تونستی خاله تنگمو و فتح کنی یا نه؟
من: اره اونو که فتح کردم چجورم باید میدیدی
فرشته: کاش بودم
من: دلت کشیده عزیزم؟
فرشته: نه قربونت برم من هنوز گشادم بذار دو سه روز بگذره
من: مامانت چی؟
فرشته: نه عزیزم اونم نمیخواد یه ادم مگه چقدر جا داره همون خاله رو بساز
من: باشه عزیزم کسی اومد بهم بگو
فرشته: کسی نیست امیر و مهرانم با بچه ها رفتن بیرون اومدن میس میزدم بای
رفتم در اتاقش در بسته بود در زدم گفت کیه گفتم بیام تو؟
فرزانه: کسی نیست؟
من: نه
فرزانه: بیا
رفتم تو اتاق با حوله رو تخت دراز کشیده بود و تو گوشی بود رفتم رو تخت کنارش نشستم و دستمو بردم زیر حوله رو شکم خیسش و نوازش میکردم
ادامه دارد....
     
  
زن

 
با یه مدت تاخیر امروز دو قسمت میذارم .
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و یکم
فرزانه: تو خیلی بدی ارش
من: چرا؟
فرزانه: الان که دارم بهش فکرمیکنم تو چطوری میتونی تو سکس ادمو به این حال بندازی اخراش نفسم بالا نمی اومد اه جیشمو خوردیییی
من: خوشت نیومد؟
فرزانه: تو اون حال نمیتونستم کاری بکنم که خوشم بیاد یا نه ولی اون کارت بیشتر دیوونم کرد
کم کم دستم رفت پایین و رو شورتش گذاشتم و اروم با شکاف کسش بازی میکردم
فرزانه: نکن باز کار دستت میدما
من: تهش میره تو
فرزانه: تو دیگه خیلیییی
من: خیلی چی؟
فرزانه: دیوونه ای
که رفتم زیر حوله و شورتشو کشیدم پایین و جووووون مثلثی بالای کسش موداشت و لبه های کسش موهای ریز ریز زبری داشت و تراکم پری هم داشت که تا کنار لبای کسش کشیده شده بود اخخخخخخخ کسشو کردم تودهن و اروم میخوردم و چوچولشو لای لبام بازی میدادم که اه اه اروم فرزانه دراومد و میگفت ارش بسه ارششش تو رو جون فرشته نمیتونم بسهههههه منم اروم اروم قله چوچوله ریز فرزانه رو تودهنم میخوردم و مک میزدم و بالای کسشو زبون میزدم که فرزانه داشت غش میکرد از لذت خوردن و خیس شد و دستاشو فرو کرد تو موهام و محکم رو کسش فشار میداد گفت ارش یکی میاد زشتههههه بسهههه ارششششش اخ اخ
منم غرق در لذت خوردن کس شیرین فرزانه گفتم: فرشته حواسش هست.
این حرفم انگار هیزم گذاشتم زیر اتیش و گفت وایییییی نهههههه فرشته میدونه
گفتم : تو استخر بودیم پس کی حواسش بود
فرزانه: اخ ارش میدونه تا دسته فرو کردی تو کسم؟
من: ارهههههه
فرزانه: واییییی نهههههه میدونه کون اذر رو گشاد کردی؟
من: ارهههه بار اول خودش کیرمو فرو کرد تو کون زن داداشش
فرزانه: اخخخخخخخخخخخ
منم داشتم حسابی کس فرزانه رو میخوردم پاهاشو دادم بالا تو شکمش و رفتم سراغ سوراخ کون فرزانه که موهای ریز ریز دورش بود و نوک زبونمو گذاشت وسط سوراخ کونش که یه اخخخخخخ گفت و منم اروم با زبون سوراخ کونشو لیس میزدم جووووون بوی شامپو و لوسین بدن ترکیب شده بود با بوی کون فرزانه اخخخخخخ میخوردم و کم کم نوک زبونمو فرو میکردم تو کونش که دیگه اه اه میکرد و نفسش تند شده بود و اب سفید و غلیظ کسش زده بود بیرون و میومد زیرزبونم رو سوراخ کونش و منم میخوردم که دوباره نزدیک شدن بود و نشستم لای پاشو کیرمو اروم فرو کردم تو کس داغ فرزانه که اخ بلندی گفت و منم اروم اروم تلمبه میزدم تو کسش و میکردمش و فرزانه هم تو اوج لذت و خواستن بود هی میگفت اره بکنننن کسم تنگ بودم تو گشادش کردی حالا خودت فقط میتونی بکنیش بکنننن منم کیرمو تا دسته تو کس فرزانه تلمبه میزدم و خم شدم و نوک پستوناشو تو دهن میخوردم فرزانه هم تو اوج دادن و لذت خواستن غرق شده بود که زودتر از انتظارم دوباره ارضا شد و بی حال .
کیرمو کشیدم بیرون سوراخ کسش باز باز شده بود و به اندازه کلفتی قطر کیرم باز بود لبهای داخلی کس فرزانه که برعکس کس بقیه بلند و کشیده و اویزون بود مثل صفحه کتاب از هم باز شده بود و اب سفیدش مثل کلمات رو لبهای کسش پراکنده بود خم شدم و با زبون کشیدم لای کسش و همه اب کسشو با زبون جمع کردم که فرزانه با اینکارم انگار برقش گرفته باشن همه موهای تنش سیخ شد و گفت وایییییییییییی ارششششششش اومدم بالا و لباشو بوسیدم و گفتم خیلی لذت بخشییییی بلند شدم بیام بیرون که دیدم تو ناز نگاهش تمنای دوباره خواستن میبینم که برگشتم سمتی که خودش پاهاشو کامل برد تو شکمش و منم کشیدمش لبه تخت و کیرمو یه ضرب فرو کردم تو کسش که گفت ارههههه محکم بکن محکم همونجور که تو کون اذر میزدی بزن منم رونای لاغر پاهاشو با دست گرفتم و محکم تو کسش میکوبیدم که صدای فرزانه مثل جیغ رفت بالا و مطمین بودم اذر و فرشته دارن میشنون و که خودش برگشت رفت تو سجده و کونشو داد بالا گفت بکن تو رحممممم .
فرزانه اونقدر لاغر بود استخون دو طرف کونش تیز بود و منم کیرمو تا ته فرو کردم تو کسش که گوز بلندی زد و محکم تو کسش میکوبیدم اونم شل کرده بود تند تند با هر دو سه تلمبه بلند میگوزید و ناله میکرد . وایییی چه بدنی داشت زیر هیکل درشت من ریز و پیزه که اگه با دست دوطرف کونشو نگرفته بودم با هر تلمبه پرت میشد جلو و با شدت میکردمش و اونم با گوز و اخ و اوخ جواب تلمبه هامو میداد و سوراخ ریز کونش قهوه ای و کوچولو بالا بود که انگشت شستمو اروم فرو کردم تو کونش که یه جیغ زد و منم امون ندادم حرف بزنه و زیرتلمبه هام به معنای کلمه داشت گاییده میشد و انگشت شستمم که بگمونم کلفتیش به اندازه کیر احمد میشد تا نصف تو کونش رفته بود که یهو همه تنش مثل برق گرفته ها شروع کرد به لرزیدن و خوابید رو تخت و میلرزید و منم ولش نکردم و همون رو تخت کیرمو تو کسش تلمبه میزدم که دیگه حتی نمیتونست التماس کنه و فقط نصفه نیمه میگفت ب ب ب سس هه که دیگه حتی صداشم نمیومد و منم دیدم دیگه حتی حال ناله هم نداره کیرمو کشیدم بیرون و فرزانه هم بیهوش رو تخت بود شورت شلوارشو پاش کردم و سوتین و بلوزهم تنش کردم حتی حال نداشت تکون بخوره بوسیدمش و از اتاق اومدم بیرون.
اذر و فرزانه همون روز تا حدودای چهار عصر خواب بودن که احمد و حاجی تعجب کرده بودن که یه شنا چقدر مگه ادمو خسته میکنه.
گذشت و برگشتیم و قبلش با هماهنگی فرشته همه ماجرا رو واسه بقیه اعضای گروه هم گفتم و از اون طرف با رضایت گروه به فرزانه هم در مورد گروه گفتم و کلی در موردش حرف زدیم و براش سخت بود باور کنه که امیر هر دو تا خواهراش رو میکنه و کلا نمیتونست هضم کنه که سه تا زوج جلوی هم لخت میشیم و هر کی هر کی رو میخواد میکنه و مونده بود که مهران چطوری با اذر سکس داره اخه اصلا به شخصیت اروم و مودب مهران نمیخورد تو این بازی باشه فرزانه هم مثل زهره یجورایی حس خجالت داشت که جلوی خواهر زاده هاش لخت بشه یا مثلا خواهرزاده اش امیر بخواد بکنتش و قبول نکرد تو گروه باشه ولی دلش میخواست همزمان با من و فرشته باشه یا منو فاطمه یا منو اذر باشه.
حدودا سه هفته ای گذشت و تو اون مدت از خجالت زهره و زهرا دراومدم فرشته هم که فرزاد همیشه شق اماده بود براش خیلی کاری به من نداشت و تو این مدت گه گاه با فرزانه چت داشتم که پیام داد دو روز ماموریت دارم میتونیم تنها باشیم؟
جواب دادم اره چرا که نه کی میایی؟
فرزانه: فردا صبح میام ولی به زهره نمیگم اومدم تو با فرشته هماهنگ میکنی؟
من:اره ولی نگی ناراحت میشه بهش بگو میایی خونه ما
قبول کرد و فردا تا حدودای سه جلسه داشت و منم به فرشته گفتم و این دو شب گفتم میریم باغ.
حدودای سه رفتم دنبال فرزانه و کلی چیز میز خوردنی تنقلاتی و شام گرفتم و رفتیم خونه باغ خودمون که چه عرض کنم یه باغچه چهارصد متری نقلی تو یه روستای نزدیک به شهر که تازه خریده بودیم که فقط یه اتاقک کوچیک داشت با حموم و دسشویی .حدودای پنج رسیدیم و فرزانه گفت خیلی عرق کردم اول یه دوش بگیرم بیام و حوله برداشت رفت حموم و منم پرده ها رو کامل بستم و لباسمو دراوردم و با شورت نشستم سیگار کشیدن ده دقیقه بعد با حوله اومد بیرون منو با شورت دید یکم هول کرد ولی خودشو کنترل کرد و جلوی ایینه پشت به من ایستاد خودشو خشک کردن و تموم شد شورت و سوتین پوشید شلوار برداشت بپوشه گفتم نمیخواددد میخوام ببینمت اون روز نذاشتی الان که باید ببینمت. یکم خجالت میکشید اولین بار بود باهام تنها بود و به قول خودش جز احمد کسی لخت ندیده بودش ولی حوله رو باز کرد و برگشت سمتم جوووووون چه بدنی داشت شاداب و سفید و خیلی لاغر اندام و جوری که کونش فقط یه کم از پاهاش برجسته تر بود ولی قدش بلند تر از فرشته و فاطمه بود حدودا صد و هفتاد داشت من تا اون روز فکر میکردم فاطمه کون صافی داره ولی فرزانه عملا اصلا کون نداشت و از جلو هم کسش کشیده رو به پایین و بیرون از رون پاهاش بود و شکاف کسش از رو شورت کاملا پیدا بود و شکم تخت چسبیده به کمر و پستونایی که تو سوتین تنگ بسته شده بود و گردن کشیده و بلند و صورت کشیده و ناز و چهره خوشکل و موهای خرمایی بلند تا زیر باسن واییییی چه بدنی داشت و از اونجایی که چشم مادر بزرگ فرشته سبز بود چشمای فرزانه سبز خوشرنگی بود که وسط سفیدی چشمش مثل زمرد میدرخشید. از دیدن این بدن کیرم شق شق شده بود و در مقابل اندام درشت من با خودم گفتم باید امشب خیلی مراقب باشم رون پاش اندازه بازوم بود نه که بگم ورزشکارم نه یه زمانی جوونیام ورزش میکردم . از دیدن فرزانه خونم جوش میرفت و دهنم اب افتاده بود و فکر اینکه امشب تا صبح مال خودمه دهنم خیس میخورد واییییی سیر نمیشدم از دیدنش گفتم یه چرخ بزن خوشکلم که فرزانه حسابی خجالت کشید که داره بدن لختشو اینجور بهم عرضه میکنه و یه مرد صد و سه کیلویی اینجور با هیزی تمام محو تماشای بدن پنجاه و دو کیلوییش شده اروم چرخید و پشت بهم ایستاد اخخخخخخخخخ کمر باریک و کون ریز و کوچولو که با صاف بودن چند سانت فاصله داشت و شورتی که پاش بود اونقدر کوچولو بود کهحس کردم شورت دخترونه باشه قلم پای لاغر و رون کم سایز که چرخید و تا منو دید که چشمام بد جور داره رو بدنش میلغزه خجالت کشید دستاشو گرفت جلوی صورتش و با یه ناز شیرین گفت ارششش اینجور نگام نکن اذیت میشم
من: فرزانه یه چیزی رو اعتراف کنم
فرزانه : چی؟
من: تو این سالها که میدیدمت هیچ وقت حتی یه بار به سکس با تو فکر نکرده بودم هیچ وقت فکرشم نمیکردم دیدن بدن تو این همه برام هوس داشته باشه راستشو بخوای تو این مدت همه ونوع بدنی رو دیدم متناسب سکسی چاق تپل با شکم بی شکم ولی هیچ وقت فکرشم نمیکردم یه اندام لاغر اسکینی اینقدر جذاب باشه که تو هستی
فرزانه که از حرفم لپاش گل انداخته بود گفت خیلی لاغرم نه؟
من: خیلی دوست داشتنی هستی فرزانه کاش زود تر پیدات میکردم
فرزانه: خودت نیومدی
یه اهنگ گذاشتم و گفتم برام نمیرقصی که فرزانه خیلی خجالت کشید گفت: ارشششش
من: جان ارش خب دلم میخواد الان که پیدات کردم برم برقصی ببینمتتت خوشکلم
فرزانه : میشه......
من: نمیشههه عزیزممم میدونم خوشکل میرقصی تو عروسیا دیدمتتتت
فرزانه قرمز شد و اروم میرقصید منم با چشمای کاملا هیز داشتم تن لخت فرزانه رو تماشا میکردم یکم رقصید گفت بسه دیگه ارشش اینجوری نمیتونم
من: نگووو عزیزمم میتونی خوشکله واسم برقص
فرزانه : اخه خب یجوریه تو نگام میکنی منم لختم خوب نیست
من: برقص دیگه اذیتم نکن
فرزانه اروم و با خجالت میرقصید
گفتم کم کم سوتین و شورتت هم در بیار
فرزانه: ارششششش
من: زود باششش شق کردمممم
فرزانه هم تو رقصیدن اروم سوتینشو دراورد و شورتشو کشید پایین واییییی تکون پستونای فرزانه و شکاف باریک لای پاهاش اخخخخخخخخ .
دید با چشمام دارم کسشو میخورم که از خجالت نتونست و دستشو گذاشت جلوی کسش
گفتم دورت بگردم خجالتی من بیا پیش شوهرت تا شوهرت از نزدیک ببینه عروسشو اورده تو حجله . واییی تاثیر این حرف تو فرزانه یک به هزار بود و از خجالت پاهاش میلرزید و اروم همونجور که دستاش جلوی شکاف کسش بود اومد جلوم ایستاد و منم اروم دستمو انداختم دور کمرش و سرمو بردم نزدیک شکمش و اروم میبوسیدم و نافش روبا نوک زبون قلقلک میدادم و پستونای فرزانه رو تو دستام بازی میدادم با نوکش ور میرفتم و دستشو از جلوی کسش برداشتم اخخخخ گفتم عروسم چه شکاف باریکی داره
فرزانه: اخ
دستم پشت کون فرزانه بود اروم لمبرای کوچولو و لاغر فرزانه رو تو دستام مالش میدادم و اروم بالای کسشو که تازه هم تمیز کرده بود میبوسیدم و نشوندمش رو پام عین یه بچه تو بغلم بود بر عکس زهره و زهرا یا اذر که کون برجسته و گوشتی داشتن فرزانه کون استخونی داشت و دو تا استخون لگنش رو پام کاملا حس میشد گرفتمش تو بغل و لباشو گرفتم لای لبهام و اروم ازش لب میگرفتم و تو ذهنم واسه این بدن که برام واقعا تازگی داشت یه سکس طولانی و پر حرارت تصور میکردم و خیلی اروم ازش لب میگرفتم و دستام روبدنش حرکت میکرد و زیر گردنش و حسابی بوسیدم و اروم اروم با لبام و دندون نوازش میدادم فرزانه هم که حدس میزدم با اون سه تا تجربه قبلیش با من انتظار سکس خشنی رو داشت از این نوع حرکتم شگفت زده شده بود و کم کم داشت تنش گر میگرفت و منم خیلی اروم بدن فرزانه رو تو بغلم با لبام میبوسیدم و میخوردم و رو کاناپه دراز کشید و رفتم روش و از فرق سرش تا کف پاهاش و بوسیدم و بدنش هم زیر دستای زمختم لمس میشد و دو تا پستون باریک به بغل افتاده بود و پوست بالای پستوناش به خاطر لاغریش چروک شده بود اخخخخخ با نوک قهوه ای و هاله قهوه ای کمرنگ تر خیلی نرم و لطیف بود نرمی و لطافت پستونای فرزانه مثل پستونای اذر بود ولی پستونای اذر جمع و جورتر بود پستوناشو تو دستام جمع میکردم و کم کم فشار میدادم که تو چشماش اثر درد رو میدیدم و لباش و گاز میگرفت چشمای فرزانه از شهوت لبریز شده بود و منم داشتم نوک پستوناشو لای لبام مالش میدادم و اروم اروم مک میزدم و موهای سینم هم شکم و پهلو هاشو نوازش میداد که فرزانه با یه لحن پر از شهوت گفت ارش
من: جون دلم
فرزانه: تو چی هستی
من: نمیدونم تو بگو
فرزانه: میگم ولی فکری در موردم نکن
من: قرار نیست در موردت فکر بدی بکنم
فرزانه: تا حالا با چهار تا مرد مختلف سکس داشتم ولی هیچ کدوم مثل تو نبوده همشون فقط واسه یه سوراخ منو خواستن و از اندامم خوششون نمیومده اون کثافتا حتی نمیخواستن منو لخت ببینن اخرین بار که ازشون متنفر شدم خیلی هوسی بودم گفتم میخوری برام گفت استخون رو فقط سگ میخوره اگه سوراخ نداشتی به چه درد میخوردی .حتی حاجی از بدن من خوشش نمیاد و بعضی وقتا حس میکنم فقط چون دم دستش هست و هر وقت شق کرد واسه اینکه نخواد جق نزنه منو میکنه چند باری به طعنه بهم گفته یکم گوشت بخور شاید احمد بکنتت بدبخت تو استخون میکنه واسه همین از هرچی مرده متنفر بودم و فقط میخوام زجرشون بدم
از حرفش خوشم نیومد و گفتم: دیگه هیچی نگو بعد از این نمیخوام جز من مال کسی باشی حتی احمد
از شکمش رد شدم و رفتم لای پاهاش و جووووون بوی شیرین کسش که با بوی شامپو بدن ترکیب شده بود مستم کرد و بالای کسشو میبوسیدم و میخوردم و اخخخ کس کشیده و ظریف با لبهای تیره بیرون زده خیلی جذاب بود لبهای کس فرزانه خیلی بیرون بود و حتی تو حالت ایستاده هم میشد بیرون بودن لبهای کسشو کامل دید و موهای کسش رو هم کامل زده بود با لذت رفتم رو کسش و میخوردم و چوچولشو تودهن میچرخوندم و مک میزدم و فرزانه هم از شدت لذت پاهاشو دور سرم حلقه کرد و کسشو کامل کرد تو دهنم و منم با ولع کس شیرین فرزانه رو میخوردم و ابشو قورت میدادم جوووووووون دستامم رو پستوناش بود و تو دستام مشت میکردم وزبونمو تو کسش فرو میکردم و تلمبه میزدم که فرزانه با این کارم کمرش از رو مبل بلند شده بود و اومده بود بالا و با شدت اه اه میکرد و منم با شدت و لذت زبونمو تا اونجایی که جا داشت تو کسش تلمبه میزدم و دستامم زیر کونش رفته بودم که واسه بار اول تو دهنم ارضا شد و اب غلیظ و سفیدی از کسش میومد بیرون و تودهنم میریخت جووووون که خسته شده بود و خوابوندمش رو مبل و یه انرژی زا خوردیم و فرزانه هم همونجور دراز کشیده بود و برام حرف میزد و منم بدنشو نوازش میکردم که گفت تو خیلی تو سکس صبوری
من: چطور؟
فرزانه: خب من یه بار شدم تو هنوز شورتت هم در نیاوردی
من: تا صبح وقت هست عجله داری؟
فرزانه: چکارم میخوای بکنی؟ مثل اون روز؟
من: شاید بیشتر از اون
فرزانه پاهاشو تو شکمش جمع کرد گفت وایییی مگه میشههه اون اخرش بود دیگه
من: اون تازه شروع بود
فرزانه: میترسونیما
اروم لای پاهاشو باز کردم که اب سفید کسش لای کسش لزج مونده بود و دستمو بردم لای کسش و مالش میدادم و فرزانه هم با چشمای خمار داشت نگام میکرد گفت : میکشیما
من: تهش همینه
فرزانه: نمیترسی
من: از کشتن زنا؟
فرزانه: از اینکه بیفتم رو دستت
من: ارزومه
دوباره رفتم لای کسش و اروم داشتم کسشو لیس میزدم و فرزانه هم کم کم داشت داغ میشد و پاهاشو از بغل تو شکمش جمع کرده بود و منم اروم با زبون از بالای کسش تا زیر کسش میکشیدم و اه میکشید اومدم بالا گفتم میخوری؟
که بلند شد و اومد جلوم نشست و شورتمو کشید پایین و کیرمو اورد بیرون گفت جووووووون میخوام بخورم ولی تو دهنم جا نمیشه و اروم با زبون کلاهکشو لیس میزد و کم کم سرشو کرد تو دهن خیس میخورد و مک میزد و بقیه کیرمو تو دستای ظریف و کشیده اش مالش میداد چند دقیقه ای کیرمو خورد گفتم بیا بشین رو دهنم . اومد بالا و نشست رو دهنم جووون کسش تو دهنم بود از پایین داشتم پستونای اویزونشو میدیدم و با دست گرفتم تو دست و کسشو با لذت میخوردم چند دقیقه همونجور کسشو خوردم که فرزانه از خود بیخود شده بود که گفت ارش نمیتونم ارششششش بذار بیام پایین ارشششششش منم دستم دو طرف رونش بود و نمیتونست عقب بره به عقب خم شد و همه تنش به رعشه افتاد و بلند بلند اه اه میکرد که یهو صداش مبهم شده بود و شروع کرد تو دهنم جیش کردن و همه تنش داشت میلرزید و یهو نشست رو دهنم که تمام کسش رفت تو دهنم و با شدت و پر فشار تو دهنم جیش میکرد که دهنم پر شده بود از جیش فرزانه و تو سوراخ دماغم هم میریخت و منم مجبور شدم تمام جیشش رو قورت میدادم و کسشو میخوردم هردومون از شهوت کور شده بودیم نمیدونستیم چکار داریم میکنیم فرزانه که واقعا هیچ کنترلی نداشت و فقط تکون میخورد تا تموم شد و بی حال به پشت رو شکمم خوابید و اخ اخ میکرد منم که کم مونده بود زیر کسش خفه بشم و همه صورتم از جیشش خیس شده بود . یکم گذشت بلند شدیم و فرزانه رو مبل دراز کشید و چشماش به زور باز میشد منم رفتم خودمو شستم و نیم ساعتی استراحت کرد تا به خودش اومد و کلی معذرت خواهی کرد
چند دقیقه بعد گفت: تو نمیخوای ؟
من: چرا نخوام
فرزانه: اخه فقط داری منو دیوونه میکنی
من: شاید همینو میخوام
فرزانه : خیلی خری
بلند شد رفت دسشویی و برگشت اومد تو بغلم نشست و یکم سر کیرم بازی کرد و کف دستشو اورد جلوی دهنم گفت تف داری؟
منم یه تف درشت انداختم کف دستش دوتا پاشو گذاشت رو رونم و مثل سنگ دسشویی و دست تفیشو برد زیر کسش و حسابی کسشو خیس کرد و کیرمو با کسش میزون کرد و تو چشمام نگاه میکرد و اروم اروم نشست رو کیرم و سر کیرمو فرو کرد تو کسش اخخخخ تنگ و داغ . فرزانه هم دستاشو حلقه کرد دور گردنم و اروم اروم میرفت پایین و کیرم کم کم میرفت تو کس تنگ فرزانه و فرزانه هم اخ اخ کنان کیرمو میفرستاد تو کسش و تو چشمام نگاه میکرد گفت هیچ وقت فکر نمیکردم کیر به این بزرگی هم بره توم وایییییی زن باید اینجوری کیر بخورههه ارهههه باید تحمل کنه تا کیر بره تو بدنش ارههههه اخخخ اخ واییی کلفتهههه جووووون مال خودمه نه؟ میخوامش همشو میخوام و نشست رو کیرم و تا ته کرد تو کسش و یه اخ بلند گفت . فرزانه که عطش شهوت تو چشماش بود دستشو برد تو موهای پر پشت سینه ام چنگ میزد گفت ارهههه اینو میخواستمم اخخخخ چقدر تومه هجده نوزده بیست چقدر تا کجام رفتههههه لامصب تو رحمم رفته نه ارههه ابتو بریزی توم بچه برات بیارم میخوای امشب بریزی توم نه ماه دیگه بچه ات تو بغلته اخخخخ یکم مکث کرد و خودش رو کیرم تلمبه میزد و با حرفاش داشت داغم میکرد و کس تنگ فرزانه چه قدر میتونس لذت داشته باشه اخهههه وایییییی دستم زیر رون لاغ فرزانه بود و با ریتم خودش بالا پایین میرفت جووووون و میومد بالا که کلاهک کیرم لای کسش میمالید و محکم میشنست تا ته بره تو یه اخ از درد میگفت و دوباره و دوباره و با هربار فرو کردن هم بلند میگوزید که گفت واییی ارششش میدونی اولین باره دارم رو کیر یه مرد خودم بالا پایین میشم میدونی چرا
من: چرا؟
فرزانه: چون کیر بقیه کوچیکه یکم میومدم بالا در میومد دوباره باید با دست فرو کنم تو ولی کیررررر تو در نمیاد لامصب و دیگه نصف کیرمو تند تند تلمبه میزد تو کسش که دوباره گوزید گفت وای نه هیچ وقت موقع دادن نمیگوزیدم اخ چکارم کردییییی منم فقط داشتم نگاش میکردم وبا بدنش بازی میکردم و از حرفاش که هم اروم بود و هم هوس انگیز لذت میبردم با هر دو سه تا تلمبه حرف میزد اخخ خیلی هوسی شده بود. چند دقیقه تلمبه زد حسابی عرق کرده بودیم و خسته شده بود که گفت خسته شدم ارش منو بکن مردونه بکن و خوابوندمش لبه مبل و طاقباز پاهاشو دادم بالا و تو کسش تلمبه میزدم جووووون بدن لاغر فرزانه زیر کیرم ضربه میخورد و منم شلاقی تلمبه میزدم و سرعت تلمبه هام به شدت بالا بود و فرزانه هم فقط اه اه میکرد گفت اره مثل اذر منو بکن همونجوری ارههههه بکنننن اونروز دیدم چطوری تلمبه میزنی منم همونجور میخوامممم و منم پاهاشو محکم گرفته بودم تو دست و با تمام قدرت تو کس فرزانه میکوبیدم و فرزانه ناله هاش رفت بالا جووووون سوراخ کس فرزانه حسابی گشاد شده بود و دیگه به فرم اون کس لاغر و کشیده نمیومد کیرم لای کسش که فرو میرفت همه کسش به سمت داخل فرو میرفت انگار اصلا شکاف نداره فقط یه سوراخ بود این صحنه خیلی برام زیبا بود اخخخ حدود چهل دقیقه با حرارت تو تمام پوزیشن ها از کس کردمش که دو بار دیگه ارضا شده بود و هردومون خیس عرق بودیم و فرزانه دایما میگفت نمیااااد خسته شدم ارشششش نمیتونم که برش گردوندم و تو پوزیشن سجده جووووون سوراخ ریز کونش بهم چشمک میزد که با زبون رفتم سراغ سوراخ کون فرزانهو زبون میزدم و میخوردمش اخخخخخ فرزانه هم بلند بلند اه اه میکرد و تکون میخورد نوک انگشتمو اروم فرو کردم تو کون تنگ فرزانه که اخ اخ کنان انگشتم فرو میرفت جوووون چه تنگ بود تمام انگشتم فرو رفت تو کونش و اروم تلمبه میزدم و فرزانه هم اخ اخ میکرد گفت کون دوست داری ؟
من: عاشق کون تنگم
فرزانه: وای نههه ارش نگوووو از پشت
من: امشب فقط انگشت ولی کم کم امادت میکنم به وقتش نمیذارم اذیت بشی
فرزانه هم که خیالش از بابت کون دادن راحت شده بود گفت با انگشتت دوست دارم و کونشو داد بالا تر و منم اروم با انگشت تو کونش تلمبه میزدم و کیرمو گذاشتم در کسش و فرو کردم تو که اه فرزانه بلند شد و هماهنگ با ریتم انگشتم تو کسش تلمبه میزدم و چند دقیقه همونجور اروم تلمبه میزدم تا خستگیش کم بشه که فرزانه کم کم دوباره داشت داغ میشد و هیجانی که گفت ارشششش بکن تا بیاددددد لامصببببب و منم انگشتمو کشیدم بیرون و رفتم روش و دو طرف کونشو گرفتم و عمود بر کس فرزانه کیرمو تا دسته تو کسش محکم تلمبه میزدم و فرزانه هم که انتظار اینجور رگبار تلمبه رو نداشت از درد و لذت بلند بلند ناله و جیغ میزد و دستامم که دو طرف کونشو کشیده بود سوراخ کون فرزانه یکم باز شده بود و با هر تلمبه بلند میگوزید نمیدونم چقدر گذشت که دیگه فرزانه از بس التماس کرد بسه تمومش کن ارششش جر خوردممم ارششش پارم کردی گریه اش گرفته بود و منم از صدای هق هق فرزانه به اوج هوسی که میتونستم رسیده بودم و با چند تا تلمبه محکم ابم داشت میومد که از زور هوس کیرمو کشیدم بیرون و کلاهک سر کیرمو یه باره فرو کردم تو کون فرزانه و از تنگی و داغی فشار کونش رو کیرم و جیغ بنفش فرزانه از درد ابم با تمام هوس تو کونش اومد و با فشار تو کون تنگ فرزانه خالی کردم و کلاهک کیرمو کشیدم بیرون که فرزانه بلند گوزید و خوابید رو مبل و بلن بلند هق هق کنان گریه میکرد و ابمم همراه با حباب هوای کون فرزانه همراه با هق هق زدنش با صدای قلپ قلپ اروم از سوراخ کونش میومد بیرون رفتم دستمال و کرم اوردم و کیرم و تمیز کردم و لای کون فرزانه رو باز کردم گفت ارش نکننننننن درد میکنه تو رو جون هرکی دوست داری ولم کن منم بدون توجه به حرفای فرزانه اروم سوراخ کون فرزانه رو تمیز کردم و با کرم بیحسی کامل اطراف سوراخشو چرب کردم و تا نیم ساعت داشتم قربون صدقه اش میرفتم و فرزانه هنوز درد داشت و میگفت میسوزه ارشششش تا کم کم اروم شد و حدودای نه بود و منم رفتم واسه شام درست کردن و واسه فرزانه خوشکلم جیگر و کنجه زدم و مخلفات اوردم و تو این فاصله فرزانه حتی تکون هم نخورده بود و نیمه خواب و بیدار بود رفت دست و صورتشو شست و شام خوردیم و بعدشم فرزانه لخت تو بغلم بود و منم بدنشو نوازش میکردم و فرزانه هم تو حس و حال خوبی بود و با ناز و کرشمه سرش رو پام بود و رو مبل دراز کشیده بود حرفای شیرین میزد و منم کیف میکردم تا حدودای یازده فقط حرف زدیم و از همه جا و همه چی تو جز سکس که به قول خودش گفت امشب به اندازه همه این سالها دادم یکم از این حس بیام بیرون.
که طاقت نیاورد و در مورد سکس گروهیمون پرسید و منم جوابش میدادم و وقتی بهش گفتم اذر و فرشته و فاطمه همزمان به دونفرمون هم دادن خیلی تعجب کرده بود که چطوری تحمل کردن کیر من و امیر همزمان تو کس و کونشون تلمبه بشه ولی اخرش گفت جالبه اینهمه با هم راحتین جلوی همدیگه هر کی با هرکی . خندش گرفت گفت:اینجوری شما مردا سه تا زن دارین و اونا هم سه تا شوهر . فرزانه برگشت و کیرم جلوی صورتش بود و با کیرم بازی میکرد و ت دستاش میمالید که یهو یه حرفایی زد که مغزم هنگ کرد و نمیدونستم چی باید بگم یا اصلا چه تصوری تو ذهنم داشته باشم.
ادامه دارد...
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
مثل همیشه عالی، بینظیر و اغواکننده

sooskmar48:
یهو یه حرفایی زد که مغزم هنگ کرد...

خیلی زود اومدی؛ تازه مثل این فیلما پایان توی کف‌گذار هم میژاری و باید چشم‌براه قسمت جدید هم بمونیم
in search of way to escape
     
  
زن

 
به وقتش اومدم .
انتظار اخر ماجرا قشنگه تو خماری قسمت بعد بمونی تا بیاد.
     
  
مرد

 
sooskmar48
in search of way to escape
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه - قسمت سی و دوم
فرزانه: یه چیزی بگم ناراحت نمیشی
من: در چه مورد ؟ نه بگو
فرزانه: درمورد یه نفر که خیلی بهت نزدیکه
من: نزدیک ترین شخص به من فرشته هست که همه چیز رو در موردش میدونم که
فرزانه: نه یه نفر دیگه
من: بگو دیگه فرزانه ناراحت نمیشم هر کسی یه یواشکی داره
فرزانه: ارش تو این با مدت خواهر زن و زن داداش زنت رابطه داشتی شاید با کسای دیگه ای هم بودی که من نمیدونم
من: خب
فرزانه:منم یه همچین رابطه هایی با مرد داشتم که میدونی
من: خب
فرزانه:ولی با زن هم رابطه داشت
من: منظورت لز هست؟
فرزانه: چند وقت قبل بر حسب یه اتفاق با یه نفر که میشناسیش رابطه دارم
من: کی؟
فرزانه:خواهرت
از شنیدن اسم خواهرم تعجب کردم اخه فرزانه چه رابطه ای میتونست با اون داشته باشه. ارزو اخرین نفری بود که میتونستم حدس بزنم تا اونجایی که من میشناختمش بعید میدونستم اهل این رابطه ها باشه ولی خب تواین مدت چند سال و این ادمایی که باهاشون سکس داشتم که اگه خودم نکرده بودمشون عمرا باور میکردم و حرفایی که از زبون زنا شنیده بودم در مورد کارایی که بینشون هست دیگه هیچ چیز بعیدی نبود
من: ارزو؟
فرزانه: اره
من شاخک هام تکون خورد و کنجکاو که بدونم گفتم: چه رابطه ای؟
فرزانه هم که داشت با تخمای بزرگم ور میرفت و تودست میمالید گفت: یکسال قبل اگه تو جریان باشی سوراخ پشتم از داخل خیلی درد میکرد و خیلی اذیتم میکرد مخصوصا هنگام دفع و دوبار دکتر رفتم که هر دو بار گفت باید معاینه بشی . دفعه اول همون کنار میزش بهم گفت شلوار و شورتتو بده پایین و خم شو ومنم خم شدم و لای کونمو باز کرد و یکم سوراخمو نگاه کرد که گفت برو رو تخت معاینه و لباس پایین تنه کامل دربیار و تو سجده بخواب و دفعه دوم که همون اول گفت پایین تنه رو در بیار رو تخت به کمر بخواب و اومد اول کلی شکممو مثلا معاینه کرد و مالید و کسمو دید زد و گفت برو تو سجده و دوباره تا تونست کونمو انگشت کرد و عمدا کسمو میمالید یه بار هم بهش گفتم دکتر لازمه که گفت اگه لازم نبود انجام نمیدادم ولی موقع معاینه خیلی اذیت شدم هم اصلا حس خوبی نداشتم با دکتر مرد تنها و اونم تو پوزیشن سجده خیلی بد بود و هم خیلی اذیت شدم اخه حس میکردم عمدا داره معاینه رو طولانی میکنه و دارو داد گفت مصرف کن و یک ماه دیگه بیا ببینمت دارو هایی که داد خیلی تاثیر نداشت و منم با اینکه درد داشتم و اذیت میشدم دیگه دکتر نرفتم که یه بار با ارزو حرف میزدم به اصرار اون و دکتری که خودش معرفی کرد که اونم مرد بود(خواهرم سوپروایزر بیمارستان هست و تو یه کیلینیک جراحی هم کار میکنه) برام تو کیلینیک خودشون نوبت گرفت و منم بهش گفتم خودت باید پیشم بمونی موقع معاینه و قبول کرد خب رفتم دکتر و ارزو هم که اشنا بود همرام اومد تو اتاق و دکتر بهم گفت برو پشت پرده و تو حالت سجده قرار بگیر و منم باز استرس گرفته بودم و با ترس رفتم رو تخت و شلوارمو تا زیر باسنم کشیدم پایین و رفتم تو سجده و کونم بالا و سرمم پایین تا دکتر بیاد وایی ارش بدترین حس دنیا بود
من: مگه غیر شوهرت با سه نفر دیگه نبودی
فرزانه: چرا ولی اون فرق میکرد اونا واسه چیز دیگه بود ولی این نمیدونم خیلی اذیتم میکرد که حس کردم یه نفر دستمو گرفت تو دستش و اروم کنار گوشم گفت نترس من اینجام نگاه کردم دیدم ارزو کنارم ایستاده و دست انداخت و شورتمو تا زیر باسنم کشید پایین منم از خجالت سرو بردم لای دستام و دکتر هم پشت سرم ایستاد و دستای دکتر رو رو باسنم حس کردم و منم از ترس و استرس باسنم منقبض شده بود که دکتر گفت شل کن خانم و ارزو لای باسنمو واسه دکتر باز کرد و انگشت دکتر رو اطراف سوراخم حس میکردم که حس کردم سوراخم سرد شد و یکم بعد یه چیزی رفت تو کونم درد داشت ولی ارزو که پیشم بود خیلی خوب بود که بعدش حس کردم یه چیز کلفت تر رفت تو کونم و خیلی دردم گرفت و نتونستم تحمل کنم و اخ اخم رفت بالا و تکون میخوردم و ارزو هم دستمو ول کرد و کمک دکتر داشت نمیدونم چکار میکرد و دکتر نمیدونم چی فرو کرده بود تو کونم که انگار کونم داشت باز میشد و حسابی هم درد داشتم و اشکمم دراومده بود و اروم اروم گریه ام گرفت و ارزو هم میگفت فرزانه عزیزم تحمل کن الان تموم میشه یکم مونده که چند دقیقه ای تو کونمو معاینه کرد و کشید بیرون و تموم شد رفت و منم از درد و استرس همه تنم عرق کرده بود و حال نداشتم که ارزو با دستمال دور سوراخم و تمیز کرد و شورت و شلوارمو کشید بالا گفت پاشو دیوونه تموم شد و اومدم بیرون و دارو داده بود و یه دستور که دارو تو اب بریز و روزی چند دقیقه بشین تو تشت و این چیزا و پونزده روز بعد بیا ببینمت که من دارو ها رو مصرف کردم ولی نه روم نمیشد نه جراتشو داشتم برم بازم دکتر که بهش پیام دادم گفتم من نمیام و اونم هم چرا و نمیشه باید بیایی و این چیزا که اخرش گفتم میام خودت معاینه کن به دکتر بگو و اونم هم با اصرار من قبول کرد و یه روز حدودای سه ظهر هماهنگ کرد رفتم خونشون تنها بود و رفتیم تو اتاق خوابشون جلوی ارزو اذیت نمیشدم راحت شلوار و شورتمو کشیدم پایین و رفتم رو تخت و سجده شدم که خندید گفت اونجا که نمیکشی پایین واسه من پوزیشن دادن گرفتی منم خندم گرفت گفتم تو ببینی انگشتم کنی حتی بکنی هم بدم نمیاد ولی اونجا اصلا راحت نیستم انگشتش میکنه تو خب دردم میاد یه اخ نمیتونم بگم. ارزو هم با خنده گفت: اولش انگشتش بود بعدش اسپکولوم معاینه مقعدی بود ولی الان هرچی دلت خواست اخ اخ کن.منم خندم گرفت گفتم: اینجا اخ اخ نمیکنم اه اه میکنم برات. ارزو هم دستکش لاتکس پوشید و اومد پشتم نشست و سوراخ کونمو نگاه میکرد و با انگشتاش سوراخم و میکشید و معاینه میکرد و چند تا سوال پرسید یکم ژل روان کننده زد به سوراخم و گفت میخوام انگشتمو فرو کنم . گفتم باشه و فرو کرد تو اصلا درد نداشتم و اذیت نشدم و میچرخوند منم درد که نداشتم یجورایی خوشم اومده بود از شوخی الکی اه اه کردم و ارزو هم گفت مثل اینکه بدت هم نیومده. گفتم نه چرا بدم بیاد اتفاقا دوست دارم ادامه بده . ارزو: دیوونه برو به احمد بده گفتم: به اونم میدم الان نوبت توهه ارزو هم چیزی نگفت و انگشتشو توم مالش میداد منم خوشم اومده بود اروم دستمو بردم عقب گذاشتم رو دستش که رو باسنم بود و تو همون حالت تکون نمیخوردم و هیچی هم نمیگفتم ارزو هم انگار بدش نیومده بود اروم انگشتشو توم بازی میداد که گفتم چقدر توهه؟ ارزو اروم گفت دو بند. گفتم همشو چرا نمیکنی؟ گفت میخوای؟که دیدم همه انگشتشو فرو کرد تو و اروم اروم برام تلمبه میزد منم حشری شده بودم گفتم ارههه میخوام . ارزو گفت:فرزانه خیلی خرییییییی گفتم: میدونم ادامه بده و خودمم دستمو بردم زیر کسم و میمالیدم که ارزو از دیدن دستم گفت: اخ نکننننننن فرزانهههههه
من: واقعا ارزو تو کونت تلمبه میزد؟
فرزانه: ارهههههه نمیدونی چه حس خوبی بود . منم حسابی خیس شده بودم و خیلی حشری نتونستم تحمل کنم و خوابیدم رو تخت ارزو هم داشت نگام میکرد که بلند شدم و ارزو رو که دیدم بر عکس من که سرحال اومده بودم چشای ارزو خمار شده بود گفتم میخوای بخوابی؟ گفت دیوووونه ای فرزانه نه . منم گفتم: حامله ای اشکال نداره امشب به هادی بگو بسازت. ارزو هم گفت فرزانههههه زشته بروو . شورت و شلوارمو پوشیدم به شوخی گفتم دیگه کی بیام واسه معاینه که گفت: فرزانه خیلی بیحیایی زشته میگی و خداحافظی کردیم رفتم و بعد از اون کم کم بهش پیام میدادم . مغزم نمیتونست بپذیره اون منو دیده و انگشت کرده من نکنم کم کم ارزو هم جواب میداد و پیام های منو ارزو شروع شد و جوک و حرف و کلی حرف و درد و دل و صحبت سکس و من از رابطم با احمد میگفتم و اون میگفت و تو حرفاش فهمیدم تو دوران حاملگیش به خاطر مشکلی که داره دکتر دو ماه اخر گفته نزدیکی نداشته باش اگه هم داشتی خیلی مراقب باش که از اونجایی که بچه اولشون بود و هادی هم خیلی حساس دو ماه بود اصلا سکس نداشتن حدودا بیست روزی گذشت با هم چت میکردیم و چند باری بیرون رفتیم که ماموریت داشتم بهش گفتم پس فردا دارم میرم ماموریت و ارزو هم گفت با کی میری؟ گفتم با ماشین اداره و گفت کاش میگفتی با هم میرفتیم منم میخوام برم دکتر خب هفته بیست و هشتم حاملگیش بود میخواست بره سونوگرافی . گفتم خب ماشین دربستی میگیریم شب هم خونه فرشته فردا برمیگردیم و صبح زود اومدیم و تا ظهر من اداره بودم و ارزو هم ساعت سه نوبت دکتر داشت و با هم رفتیم و واسه سونو گرافیش منم رفتم تو اتاق پیشش بعدش رفتیم بازار و شب هم رفتیم خونه شما و تو سر کار بودی .
من: یادمه که فرشته گفت اومدین
فرزانه: ارههه . شب واسه خواب هم من و ارزو تو اتاق کنار هم تشک انداختم و دراز کشیدیم و به پهلو روبرو هم حرف میزدیم که پشتمو کردم به ارزو و اروم گفتم برام میمالی؟ ارزو انتظارشو نداشت و یکم فحشم داد و منم گفتم همونجور که فحش میدی بمالم و شلوارمو تا زیر کونم کشیدم پایین و رفتم عقب و چسبیدم به شکمش و ارزو هم دستشو برد تو شلورام و شورت هم پام نبود و اروم گفت: تو مریضی منم مریض کردی . و دستشو از پشت برد لای پام و اروم سوراخ کونم رو مالش میداد که گفتم برو پایین تر و اونم دستشو برد لای کسم و مالش میداد خیلی لذت داشت منم کونمو کامل دادم سمتش که راحت دستش بره لای کسم .
همونجور که فرزانه حرف میزد منم دستم لای شکاف کون فرزانه بود و اروم کونش و میمالیدم.
فرزانه: یکم که مالید به کمر خوابیدم و شلوارمو کشیدم پایین و ارزو راحت دستش رفت لای کس خیسم و اروم با چوچولم بازی میکرد ارزو هم به پهلو خوابیده بود با شکم گنده اش منم به پهلو شدم و دستم خیلی اروم بردم پایین و از رو شلوار گذاشتم رو کس ارزو
واییی اسم کس خواهرمو که اورد همه تنم گر گرفته بود نمیدونستم هوسی بشم یا بگم بسه یجورایی نه دوست داشتم ادامه بده نه میتونستم بهش بگم نگو فرزانه هم که متوجه تغییر حالت من شده بود یکم مکث کرد و دید چیزی نگفتم گفت ارش
من: بله
فرزانه: بگم؟
نمیدونستم چه جوابی بهش بدم دستم لای کون فرزانه بدون حرکت مونده بود که فرزانه گفت: تا حالا ارزو رو دیدی؟
این چه حرفی بود اخههه کدوم برادریه که خواهرشو دید بزنه اخه من هرچی هم بوده باشم دیگه نه واسه خواهر خودم
گفتم: نه
فرزانه: میخوای بدونی چه شکلیه؟
وایییی فرزانه نههههه نگووووو
فرزانه:از من که تپلی تره و کس برجسته و پری داره و موهای کسش هم معمولا نمیزنه فقط کوتاه میکنه میگه هادی دوست داره و بدن سفید عین برف البته اون موقع حامله بود اصلا نمیزد که همه بدنش حسابی پشمالو شده بود
از شنیدن حرفای فرزانه کیرم جوری شق شده بود و داشت منفجر میشدو ادامه داد دستمو که بردم زیر شکم ارزو و گذاشتم رو کسش انگار همه بدنش گر گرفت دستش لای کسم خشک شد و گفت فرزانهههه نکن نمیتونممم فرزانههه . منم گفتم من که میدونم چقدر هوسی هستی الانم خودمونیم کسی هم نیست از هم لذت ببریم. ارزو: زشته فرزانه نکن یکی بفهمه. که اروم دستمو رو کسش مالش میدادم و اروم یه اخ گفت و شل کرد و گفت : خیلی خرییییی منم اروم کسشو از رو شلوار میمالیدم و اونم کس منو میمالید که دستمو بردم تو شلوارش و شورتش که گفت فرزانههه جون من جون من نمیتونممممم دستمو گرفت که نبرم تو شورتش ولی من اروم دستمو لای موهای پر کسش بردم پایین و ارزو هم مقاومتی نکرد که نمیخواد معلوم بود هوسی شده تا رسیدم به شکاف کسش . ارش به حدی خیس شده بود که با فکر کردم تو خودش شاشیده ارزو هم لباشو گاز میگرفت و چشماشو بسته بود و دستمم اروم اروم داشت چوچول خواهرتو میمالید.
این حرف فرزانه خیلیییی برام تحریک کننده بود ولی نمیخواستم بکنمش چون میدونستم اگه بکنمش چهره ارزو میاد جلوم واسه همین پاهامو از هم باز کردم و خودم دست فرزانه رو بردم زیر کونم و بهش فهموندم کونمو انگشت کنه وایییی چکار داشتم میکردم.
فرزانه:هردومون زیر یه پتو بودیم و صورتامون نزدیک به هم و گرمای نفس همدیگه رو رو صورتمون حس میکردیم و هردومونم داغ شده بودیم و منم داشتم کس ارزو رو میمالیدم و اروم دستمو بردم پایین تر و انگشتمو فرو کردم تو کس خواهرت جووووون ارش خیلی حال میداد ارزو که چشماش بسته بود و سرشو برده بود زیر صورت من و تو گوشم اه اه میکرد و کس منو میمالید منم تو کسش اروم اروم تلمبه میزدم و اونم انگشتشو فرو کرد تو کس من و هردوتامون واسه هم تلمبه میزدیم و تو صورت هم اروم اه اه میکردیم که دوتامون با هم شدیم وای ارشش نمیدونی چه لذتی داشت دیگه بعد از اون شبایی که هادی شیفت بود من پیش ارزو بودم و تو بغل هم میخوابیدیم البته با لباس و دیگه ارزو راحت پشتشو میکرد بهم و بهم دستور هم میداد منم سوراخ کس و کونشو با اون هم مو میخوردم و انگشت میکردم
از حرفای فرزانه خیلی داغ شده بودم و فرزانه هم انگشتش تو کونم داشت تلمبه میشد داغون بودم که فرزانه رو اوردم رو پام خوابوندم و کونشو اوردم رو پام و با سوراخ کونش بازی میکردم اخخخ و یه تف انداختم روسوراخ کون فرزانه و اروم نوک انگشتمو فرو کردم تو کونش که یه اخ گفت و منم کم کم دو بند انگشتم رفت تو و تلمبه میزدم
من:دیگه چکارا کردین؟
فرزانه هم عمدا میگفت: با خواهرت؟
منم داغ شده بودم از اینکه داشت از خواهرم که یه عمر حتی ساق پاش رو ندیده بودم اینجور میگفت: اره بگو
فرزانه : دوست داری بدونی
من:اخ فرزانههههه بگوووو
فرزانه: قرار بود سزارین بشه وروز قبلش بهم پیام داد بیا میخوام اصلاح کنم سختمه منم از سر کار رفتم خونشون و هادی شیفت بود با هم رفتیم تو حموم و ارزو واسه اولین بار جلوم کامل لخت شد و داشتم بدن سفید و خوشکلشو میدیدم
من: چطوری بود؟
فرزانه: خوشت اومده ها
منم اروم انگشتمو تو کون فرزانه تلمبه میزدم و تو حرف زدن اه اه هم میکرد
فرزانه: اون موقع خب به خاطر حاملگی سینه هاش بزرگ شده بود و افتاده و نوک درشت قهوه ای که شیر هم داشت و دو تا خال بهم چسبیده هم بالای پستونش بود و شکم خیلییی بزرگ پایین اومده و پاهای متناسب و کس کشیده و بلند و سفید و کون برجسته و جالب اینکه ارزو تتو هم داشت من ندیده بودم
من:واقعا؟ کجاش
سه بند انگشت وسطیم تو کون فرزانه فرو کردم و انگشت دیگمم تو کسش همزمان که اخ اخ فرزانه هم میومد تو حرفاش
فرزانه: دقیقا سمت راست بالای شکاف کسش یه پروانه با یه فلش به سمت کسش تتو شده بود. خب قبلش تمام کارامون زیر پتوم تو تاریکی بود تو نور که اونجای همو نمیدیدیم البته اون منو میدید چون من راحت جلوش لخت میشدم ولی اون فقط زیر پتو میذاشت بهش دست بزنم
من: جالبه
فرزانه: هیچی دیگه نشستم جلوش و اونم طاقباز رو زمین نشست و منم مشغول زدن پشمای کسش شدم که حسابی بلند شده بود میشد گیسش کرد اولشو که بلند بود با تیغ نمیشد زد ماشین اصلاح هادی رو اورد کوتاه کردم و زدم تموم که شد ارش ارزو عجب کسی داره صورتیییی و خوشکل و کیر هادی هم بزرگ نیست چهارده پونزده سانت قلمی کسش گشاد نشده مثل الان من
من: جووووون هادی چه حالی میکنه
فرزانه: اره واقعا ولی خوب هم میکنه
من: چطور؟
فرزانه: ارزو میگفت تایم تلمبه زدن هادی کمتر از ده دقیقه نیست
من: پس خوبه حداقل خواهرم زیر مرد بکنی میره
فرزانه: ارههه وگرنه باید خواهرتم میکردی
از این حرف فرزانه خیلی هوسی شدم و سرعت تلمبه هام تو کس و کون فرزانه بیشتر شد و فرزانه گفت:اخ اخ ارششش اونو گفتم بکنی نه کون منو جر بدی
من: اونو که نمیتونم بکنم ولی تو رو میتونم جرت بدم
کون فرزانه با سایز انگشتم کاملا نرم شده بود و راحت میرفت تو که اروم دو تا انگشتمو گذاشتم در سوراخ کون فرزانه و فشار دادم تو که از بس سوراخ کونش نرم شده بود اروم اروم میرفت تو و اخ اخ فرزانه هم بلند شده بود
من: موهای کونش هم زدی؟
فرزانه: اخ اخ درد داره ارش یواش . اره داگی خوابید لای کونش خیلی مو نداشت فقط دور سوراخ کونش داشت که براش زدم و اخرش هم سوراخ کونش رو حسابی لیس زدم و انگشت کردم
من: جوووون به هادی کون هم میده؟
فرزانه: نه میگه هادی از کون بدش میاد مخصوصا از اینکه موقع سکس باد ازم خارج بشه همونجا ولم میکنه میگه برو دسشویی خودتو بشور بیا
من: عجببب برعکس منه
دو تا انگشتم اروم رفته بود تو کون فرزانه و خیلی تنگ بود و با احتیاط و یواش تلمبه میزدم و فرزانه هم درد داشت ولی نه خیلی که گفت : فردا شبش هم خودم تو بیمارستان پیشش موندم و شیاف هاشو خودم میذاشتم براش
من: ارههه یادمه ولی نمیدونستم میکنیش
فرزانه: هنوز هم گاهی وقتی میکنمش البته الان اون بیشتر دوست داره منو بکنه
من: واقعااااا هنوزم رابطه دارین؟
فرزانه: خیلی کم شده دو سه ماهی یه بار جور بشه
کم کم سوراخ کون فرزانه نرم نرم شده بود و دو انگشتم تو کونش راحت تلمبه میشد البته یکم درد داشت
من:یه سوال بپرسم؟
فرزانه: اره
من: تا حالا سمین تو و احمد رو موقع سکس دیده؟
فرزانه: چرا میپرسی؟
من: کنجکاوم چون دخترا زود به بلوغ میرسن و میفهمن
فرزانه: صدامونو که میشنوه و بعضی وقتا بهم تذکر هم میده که مراقب باشین من نشنوم موقع سکس هم بچه تر که بود اره زیاد دیده
من: واقعا؟
فرزانه: اره فکر کنم شش هفت سالش هم بود دایما تو اتاق ما میخوابید خب ما هم وقتی خواب بود سکس میکردیم و گاهی بیدار میشد و ما رو در حال انجام عملیات میدید که میخوابوندمش و فرداش هم کلی سوال میپرسید و منم با هزار ترفند یه توضیح سرسری میدام ولی از وقتی اتاقش جدا شد نه دیگه
من: به نظرت الان چی؟
فرزانه: از چه نظر؟
من: میدونه یا صداتونو میشنوه تحریک نمیشه
فرزانه: معلومه میشه ولی حدس میزنم خودارضایی داره
من: واقعا؟
فرزانه: تو این سن طبیعیه یا خودارضایی یا دوست پسر داشته باشه که من ترجیح میدم خودارضایی کنه تا دوست پسر. حداقل با خودارضایی تو حموم یکم خودشوانگشت میکنه تموم میشه
من: دوست پسر خواست من هستما
فرزانه: تو دیگه خیلییی پررویی مامان و دختر رو با هم میخوای
من:قول میدم نکنمش میخورم براش و لیسش میزنم تا وقتی خودش اماده بشه
فرزانه:حتما بهش میگم حتما مثل الان مامانش بخوابه رو پاهات نه
من: تهش اینه دیگه تو هم خیالت راحته که با یه ادم مطمین و با تجربه هست و دردسر نمیشه برات
کون فرزانه تو دستام بود و داشتم حسابی انگشتش میکردم و اونم که با حرفای اخر من در مورد دخترش بیشتر تحریک شده بود تو حرفاش تند تند اه اه میکرد و تو حس بود
فرزانه:ارشششش داری در مورد دخترم حرف میزنی لامصبببب
من: واسه همینه بیشتر تحریک شدی نه
فرزانه: اخ ارششش نگووووو دیگه ادامه ندههه اخ کون مامانشو بکنننن برم دسشویی و بیام و بلند شد رفت دسشویی طولانی برگشت گفت اوف راحت شدم
من: چیههههه
فرزانه: اینقدر انگشتم کردی بد دسشوییم گرفته بود نگه داشته بودم خالی شدمممم
دوباره اومد رو پام همونجور خوابید و کونشو داد بالا و کیر شقمو لای کسش جا داد که سر کیرم از بالا لای کونش معلوم بود و سوراخ کونشو که خیس هم بود دوباره اروم مالیدم و اینبار انگشتامو حسابی کرم زدم و اروم انگشتمو فرو کردم تو کونش و فرزانه گفت اخ
من: درد داره؟
فرزانه درد که نه ولی یه حسیه بین خوب بودن و خوب نبودن
دو بند انگشتم تو کون فرزانه فرو رفته بود گفتم: حالا خوبه یا بده؟
فرزانه: کلا انگشت کردن کونمو همیشه دوست داشتم ولی الان ترس هم باهاشه
من: چراااااا؟
فرزانه:چون یه کیر کلفت وبلند به اندازه رونم لای پامه که مطمینم به محض اینکه کونم اماده بشه میره تو کونم و باید حسابی جیغ بزنم
من: کون که میدی ولی امشب یا فردا شب یا یه شب دیگه رو نمیدونم
فرزانه: ترسم هم از همینه که بالاخره میره تو همین انتظارش بده.
ولی خودم هنوز میترسیدم از کون بکنمش چون اولین بار که فاطمه بهم کون داد عجله کردم وخون اومده بود هنوز تو ذهنم بود و از اونجایی هم اون حس و حال رو خیلی دوست داشتم خب اون برام حرف میزد و خودشو هم کامل در اختیارم گذاشته بود و حتی حس میکردم خودشو واسه درد کون دادن بهم هم اماده کرده بود منم دو انگشتی کونشو تلمبه میزدم .
فرزانه:میخوای بکنی؟
من: اگه تو هم میخوای اره
فرزانه: تو یخچال چیزی نداری
من: چی مثلا
فرزانه: نمیدونم یه چیزی که از انگشتت کلفت تر باشه امادم کنه
سوسیس هات داگی گرفته بودم گفتم چرا سوسیس هست و فرزانه هم بلند شد رفت تو یخچال و یه دونه سوسیس هات داگی اورد بلند و قلمی و دوباره خوابید تو بغلم و کونشو داد بالا و گفت فردا هم سوسیس با طعم دار میخوریم . هردومون خندمون گرفت و سوسیس رو چرب کردم و گذاشتم در سوراخ کون فرزانه و اروم سرشو فرو کردم تو که سرش خیلی دردش نیومد ولی یکم بیشتر که فرو کردم که فرزانه گفت: وایییییی دردم میادددد اخ اخ ارش یواش ارششش
من: ادامه بدم؟
فرزانه: نمیدونممم خیلی درد داره
من: از کیر احمد کلفت تره
فرزانه: واییی نمیدونم هرچی هست که خیلی درد دارهه
یه سه سانتی تو کونش بود اروم در اوردم و دوباره چرب کردم و فرو کردم تو و کم کم فرو میکردم که اخ اخ فرزانه رفت بالا و خودشو جمع کرده بود گفتم تا هرجا تونستی تحمل کنی فرو میکنم
فرزانه: اخ ارششش چقدر تومه
من: الان هفت هشت سانت
فرزانه: وایییییی دردش تا زیر شکمم میکشه ارش
من: پس کیرمو چطور تحمل میکنی
فرزانه: اخ نمیتونممممممم
اروم سوسیس رو تا همونجا یکم تلمبه زدم خیلی درد داشت و درش اوردم فرزانه گفت وای ارش امشب دیگه نکن تو درد دارم
من: یه ساعت با انگشت تلمبه زدم هنوز اماده نیست .سوراخت خیلی ریز و تنگه بقیه اینقدر تنگ نبودن
فرزانه: اونا گشاد بودن مثل من تنگ بودن
من: البته تو اندامت هم لاغرتر از اوناست عملا تو اصلا کون نداری یه سوراخ بین استخونه برعکس تو اذر کون درشتی داره و سوراخ اذر و فرشته با انگشت درد نداشت و سوراخ کونشون هم درشت بود فقط فاطمه سوراخش کوچیک بود ولی نه به اندازه تو
فرزانه: دلت هم بخواد لاغر بکنی
من:هر گل یه بویی داره لذت سکس با تو خیلی زیاده عزیزمممم
ادامه دارد....
     
  
مرد

 
sooskmar48

غافلگیری جالب و هیجان انگیزی بود
به خماریش می ارزید
in search of way to escape
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و سوم
دوباره انگشتمو فرو کردم تو و اروم میچرخوندم که گفت برم دسشویی و بلند شد رفت دسشویی و برگشت و اومد رو زمین طاقباز خوابید پاهاشو کامل باز کرد داد بالا کسش مثل دفتر باز شد جوووووون و منم رفتم جلوش نشستم و کیرمو اروم فرو کردم تو کس داغ فرزانه که گفت اروم تلمبه بزن و منم اروم میکردمش و فرزانه هم با لذت و بی صدا تو چشمام نگاه میکرد ساعت حدود دوازده بود و همه جا ساکت فقط صدای اروم رفت و برگشت کیرم و اب کس فرزانه میومد چه لذتی داشت اون تلمبه های اروم و نگاه پر شرر فرزانه .
که گفت: دخترمو بیارم انگشت کنی نه
من:جووووون ارههه مثل خودت دوست داشتنیه
فرزانه: چرا نمیگی ارزو رو بکنم
من اونقدر هوسی بودم گفتم:اگه بشه اونم میکنم
فرزانه: جور بشه میکنیش؟
من: ارههههه
فرزانه: واقعا میکنیش؟
من: وقتی با اون اندام شیک و مجلسی لخت جلوم باشه و بخواد چرا نکنمش
فرزانه: کس خوشکلی داره ولی از کون نمیتونی
من: اونم مثل تو اماده اش میکنم به وقتش میکنم
فرزانه:من شیرش هم خوردم
من: واقعا
فرزانه: ارهههه
من: مزه اش چطور بود
فرزانه: مثل بقیه زنا طعم خاصی نمیده بستگی به غذایی داره که میخوره فقط بو داره
من: مگه شیر بقیه زنا رو هم خوردی؟
فرزانه: ارههههه همشونو
من: کیا
فرزانه که پاهاش رو شونه ام بود و اروم تو کسش تلمبه میزدم گفت: همه زنای اطرافم که بچه شیر دادن
من: حتی زهره
فرزانه: اونم ارههه اون موقع کوچیک بودم چهارده پونزده سالم بود زهره خودش هم کرم داره کسی پستونش و بخوره
من: چطور
فرزانه: من الانم بهش بگم میخوام نوک پستونتو بخورم فورا سوتینشو میده پایین میگه بخور سینا(پسر فرزانه ده سالشه) تا وقتی اونجا پیشش بودیم شبا فقط با سینه زهره میخوابید. سمین هنوزم گاهی میگه خاله زهره گفته سینه اش رو براش بخورم
من: واقعا؟
فرزانه: اره دختر فاطمه الان پنج سالشه عادتش داده واسه خوابیدن میبرتش تو اتاق و دور از چشم فاطی میده نوک پستونشو بخوره تا خوابش ببره فاطی هم اون قدر بدش میاد که نگو
پسر امیرم همین عادتو بهش داده بود الان چند سالشه هنوز گاهی واسه خوابیدن میده دهنش تا بخوابه
من که این همه با زهره بودم هنوز اینا رو نمیدونستم گفتم نمیدونستم
فرزانه: مگه قراره هرچی تو زنا هست تو بدونی اذر واسه چی اومد اینجا خونه اجاره کرد
من: واسه همین؟
فرزانه: پسرش بزرگ شده شبا هنوز با پستون میخوابه زهره که نبود اذررو مجبور میکرد پستونشو بده دهنش اونم شاکی شده بود. زهره کلا تو این کار انگار مرض داره همه بچه ها رو به اینکار عادت داده تو شانس اوردی تا بچه هات کوچیک بودن نزدیکش نبودی
من: عجببببب . منم بهش بگم میده پستوناشو بخورم براش
فرزانه: ارهههه اتفاقا تو محرمش هم هستی کافیه باهات راحت باشه دوتاشو میندازه بیرون میگه بخور
من: جووووون پستونای درشت مادر زن خوردن دارهههه
فرزانه: کسش هم کردن دارههههه
من: اخ نگووووووو
تلمبه هام همچنان تو کس فرزانه میخورد و تا رحمش میرفت تو و فرزانه هم تو حس خودش حرف میزد و اه اه میکرد
من: سمین رو بیار نوک پستون منم بخوره
فرزانه: دیگه چی حتما پشماشو بخور
من: جووووون . تلمبه هام تو کس فرزانه سریع تر شده بود که گفت: اخخخخ نگو تو فکر سمینی
من: جوووووون
فرزانه: خیلی خرییی ارششششش فعلا مامانشو بکننننننن
این حرف فرزانه هوسیم کرد و گفتم : جوووون تا برسه به دخترت نه . فرزانه هم یه اخ گفت و منم نیم ساعت تو کس فرزانه تلمبه زدم دو بار ارضا شده بود و بی حال شد و کنار هم تشک انداختیم و خوابیدیم.
فردا صبح هم رسوندمش اداره و حدودای سه کارش تموم شد و برگشتیم باغ و فرزانه تا رسیدیم تو اتاق زود شلوارشو دراورد و رفت تو دسشویی که با حمام مشترک بود و صدای گوز بلند بلندش میومد منم که دیدن اینجور صحنه ها رو دوست داشتم شلوارمو در اوردم و رفتم دسشویی رو باز کردم جووووون رو سنگ پشت به من نشسته بود و حسابی هم دسشویی کرده بود فهمید اومدم تو برگشت تا منو دید گفت ارششش تو چرا اینجایی برو بیرونننن منم در حال نگاه کردنش گفتم دوست دارم در این حال هم ببینمت که فرزانه از خجالت قرمز شده بود و جیشش بند اومده بود با لحن ملتمسانه ای گفت ارش جون من برو بیرون نمیتونم اینجوریییی بروووو
منم شورتمو کشیدم پایین و رفتم دو زانو پشتش نشستم و کیرمو بردم زیر کون فرزانه و شروع کردم شاشیدن زیر فرزانه که تا جلوی سنگ میرفت. اونم که از خجالت نمیدونست چکار کنه گفتم تو کارتو بکن منم کارمو فرزانه که دید من تو این چیزا دیوونه ام دیگه حرفی نزد و جیش میکرد و منم در حال جیش کردن سر کیرمو به سوراخ کون فرزانه میمالیدم و زیر کونش میکشیدم و یکمم زرد شده بود و دستامو هم دو طرف زیر کون فرزانه نزدیک سوراخ کونش گذاشته بودم و اروم نزدیک میکردم به سوراخ کونش که با تمام حس خجالت زنانه اش با التماس گفت ارششش جون من نکنن اینجوری نمیتونم دلم درد میکنههه برو بیرون
من: من که نمیرم تو کار خودتو بکن
فرزانه تو موقعیت بد و دسشویی نصفه کاره و منم با کیر اویزون پشتش نشسته و کیرم زیر کونش مجبور بود دسشویی بکنه و منم اروم دو تا انگشتامو دو طرف سوراخ کون فرزانه که نیمه باز بود گذاشتم و دسشوییش زیر انگشتام بود واییییی چه حسی داشت اصلا برام اهمیت نداشت دارم چکار میکنم فقط هوس بود . تو اون حالت با اینکه بوی بدی تو دسشویی پیچیده بود و انگشتم هم کثیف شده بود ولی اصلا برام مهم نبود و اروم دو بند انگشتمو تو کون فرزانه فرو کردم که فرزانه نیم خیز شد و بلند گفت: اخ نکنننننن ارششش کثافتتتتتتتت
منم اهمیت نمیدادم و اروم انگشتمو تو کون کثیف فرزانه تلمبه میزدم که دیگه نتونست خودشو بگیره و دسشویی اومد و انگشتمو کشیدم بیرون و فرزانه هم همونجور نیم خیز کونش کامل به عقب بود دستشو جلوی صورتش گرفته بود و زور زد و با صدا و تند تند میومد بیرون و از کنار کیرم رد میشد و میریخت تو سنگ
اخ من تو اون حالت نمیدیدم ولی حسش دیوونم کرده بود دست دیگمم بردم زیر کس باز شده فرزانه و اروم لای کسشو که خیس جیش بود میمالیدم و از فرزانه هم فقط صدای گوزیدن میومد و هیچی نمیگفت و منم کسشو سوراخ کونشو که حسابی هم باز شده بود فکر کنم بیشتر از موقعی که سوسیسه رفته بود تو کونش باز بود و مالش میدادم تا تموم شد و خودمم با صابون تمیز شستمش و کیرمم شستم و بلند شدیم و گرفتمش تو بغل و فرزانه هم از خجالت نمیتونست نگام کنه و ساکت و اروم بود و این حس رو تو زنا خیلی دوست داشتم البته زنایی که با من بودن میدونستن من این اخلاق روداشتم منم همین حس شرم و خجالت تو اون لحظه که جز شخصی ترین لحظه های هر ادمه رو میخواستم ببینم .
گفتم یه دوش بگیریم؟ فرزانه که هنوز خجالت میکشید حرفی نزد و منم زود هردومون لخت کردم و رفتیم زیر دوش و همون اول کار حسابی همه بدن فرزانه رو کف مالی کردم و واسه سوراخ کونش برنامه داشتم و حسابی با کف شامپو سر که لیز تر بود سوراخ کونشو میمالیدم و انگشت میکردم و فرزانه هم اروم اروم تو بغلم اه اه میکرد و سوراخ کونش بعد از اون حجم دسشویی حسابی نرم و لیز شده بود راحت دو تا انگشتم فرو میرفت تو گوشش گفتم امتحان کنیم؟
فرزانه بدون حرف برگشت و رو صندلی حموم دو زانو رفت روش و کونشو داد عقب و لای کونش کامل باز شده بود و گفت ارش یواش
منم گفتم حتماااا و کامل خم شد و کونشو داد عقب تر و کلی قسمم داد فقط اروم فشار نده لطفا بذار خودش بره تو و منم کیرمو حسابی شامپو و کرم چرب و لیز کردم و گذاشتم دم سوراخ کون فرزانه که حسابی هم نرم شده بود و چند باری اروم هی فشار دادم و کشیدم عقب تا کم کم فشار بیشتر شد اروم سر کیرم با تنگی کونش مواجهه شد و از بس لیز و نرم شده بود کلاهک کیرم اروم رفت تو که اخ اخ فرزانه بلند شد و محکم دسته صندلی رو گرفته بود و انگار داشت زور میزد صداش دراومده بود که گفت ارش ارش یواششش خیلیییی درد داره وایییی میسوزهههه ارشششششش
من: سوراخ کونت کاملا اماده است فقط یکم باید روده ات جا باز کنه منم عجله نمیکنم کم کم تا هرچی تونستی فرو میکنم که سرش تو کون فرزانه فرو رفت و فرزانه: ارشششش گه خوردم ارشششش نمیتونمممم درد دارم غلط کردممممم درش بیاررر ارشششش و داد و جیغ فرزانه شروع شده بود و منم خیلی اروم و کم کم بدون فشار اونقدر نرم و لیز بود که فشار نمیخواست فقط روده اش جا باز میکرد کیرمومیکشید تو. وایییی چه تنگ و داغ بود و کیرم داشت تو فشار کونش له میشد و کم کم فرو میرفت تو و فرزانه هم داشت فقط درد رو تحمل میکرد و جیغ میزد و خودشو محکم گرفته بود و به خودش و من فحش میداد و اومممم اومممم میکرد تا کم کم چند سانتی رفت تو کونش که دیگه دردش خیلی زیاد شده بود و کمر صاف کرد و بلند چند تا فحش بهم داد و گفت ارش ارش کثافتتتتتتتت اشغالللل نمیتونمممم درش بیار ارششششش دارم پارم کردیییی اشغاللللل بکش بیرونننننن اخخخخ درش بیاررررر و یکم مکث کردم ولی فرزانه که حسابی درد داشت چند تا هق هق زد دیگه نتونست خودشو نگه داره و زد زیر گریه و منم اروم کشیدم بیرون و فرزانه انگار از رمق افتاده بود و چشماش سیاهی رفت و اومد پایین از صندلی و دو زانو زیر دوش نشست چند باری هم گوزید و اب زرد و یکم دسشوییش از کونش ریخت بیرون که تو اون حال تنها چیزی که براش مهم نبود همین ریختن دسشوییش بود و چند دقیقه تو همون حال بدون حرف نشست گریه کرد و منم تا تونستم بغلش کردم و قربون صدقه اش رفتم و کم کم اروم حمومش دادم و تمیزش کردم و اومدیم بیرون و رو مبل با حوله دراز کشید یه شربت شیرین خنک براش اوردم و خورد تا کم کم حالش بهتر شد گفت ارش به جون خودم پاره شدم خیلیییی درد داشت اخرش چشام سیاهی رفت غش کردم
منم قربون صدقه اش میرفتم و حوله رو باز کردم و کنارش دراز کشیدم و پستوناشو میمالیدم و دستم لای کسش با چوچولش بازی میکردم و سوراخ کونش هم که گشاد شده بود هر از چند دقیقه یه بادی با صدا ازش خارج میشد و گفت ارش چکارت کنم دوباره دسشوییم گرفته جرات رفتن ندارم.
من: برو میام کمکت
فرزانه: حتما بکشیش بیرون
من: نه مالش میدم
فرزانه : نمیخواد به اندازه کافی گشاد شده
کم کم اروم شده بود از کارش و جلسه اش حرف میزد که گوشی فرزانه زنگ خورد سمین بود خواست جواب نده که گفتم جواب بده بذار رو اسپیکر و فرزانه یجوری نگام کرد و اخم کرد و گفتم جون من نه نگو
که گذاشت رو اسپیکر و با سمین حرف میزد و منم کسشو میمالیدم و انگشتم تو کسش اروم اروم تلمبه میکردم و صدای ناز و دخترونه سمین هوسیم کرده بود و حس اینکه الان داره با مامانش حرف میزنه و منم دارم کس مامانشو میمالم خیلی لذت بخش بود و فرزانه هم گه گاه دستمو از رو کسش بر میداشت که نمالم ولی من بازم میذاشتم و ادامه میدادم چند دقیقه ای حرف زدن و قطع کرد و تموم که شد گفت اخخخخ ارشششش دیوونه اییی نمیگی من یهو صدام در بره
من: جووووون میفهمید مامانش داره حال میکنه
فرزانه که یکم عصبی شده بود گفت: ارشش دیوونه بازی در نیارررر ابرومون میره
من: چشم عشقمممم تو عصبی نشو
فرزانه:خیلی خری ارش سمین هنوز نمیفهمه کیر چیه تو تو فکرشی تهش یکم با خودش ور میره
من: نیتم خیره میخوام اموزشش بدم مثل تو به اشتباه نیفته
فرزانه از حرف من خندش گرفت گفت :اره تو نیتت خیره سوراخ کونم گواه نیت خیره اخ یادش میفتم درد میگیره
بلند شد رفت سمت دسشویی و طول کشید چند باری هم صدای اخ گفتنش اومد رفتم در دسشویی رو باز کردم کارش تموم شده بود داشت خودشو میشست و بلند شد منو دید گفت: نمیذاری یه جا مال خودم باشم
من: خب معلومه چون مال منی
داشت دستشو میشست گفت خری دیگه نمیفهمی منم از پشت بغلش کردم و تو گوشش گفتم خره تو شدن هم خوبه خوشکله و اومدیم بیرون
من: همین دیگه میخوام دخترت بفهمه کیر مردونه چه شکلیه دنبال دودول نیفته
فرزانه که از خنده غش کرده بود گفت تازه مال احمد خوبه اون همکارم که باهاش بودم خودش چاق بود و هیکلی. منم خر به خیال خودم حتما یه چیز بزرگ لای پاش داره که دیدم نه بابا کلا ده سانت هم نمیشه میرفت تو اونقدری که شکمش بهم فشار میاورد دولش و حس نمیکردم نمیدونستم رفته تو یا نه فقط زیر شکمش له میشدم یجوری با هیجان هم تلمبه میزد که خندم میگرفت ابشم که میومد جوری با هیجان چند قطره ایشو میریت رو شکمم که انگار داره غرقم میکنه
من: عجبببب . سمین که اول و اخر امسال نه سال دیگه دوست پسر داره چه بخوای چه نخوای حالا دلت میخواد دخترت یه دودول پیدا کنه که تا اخر عمر فکر کنه سایز همونه یا یه مردونه
فرزانه به پهلو پشت به من خوابید و پاشو برد تو شکمش گفت: فعلا مردونه ات رو فرو کن تا ببینیم
منم کیرمو فرو کردم تو کسش و با اه اه کردن فرزانه کیرم رفت تو و اروم تلمبه میزدم و اونم با ریتم تلمبه هام هماهنگ اه اه میکرد گفت جووووون مردونه دوست دارم تا ته میره تو حست میکنم بکنن منو .
منم تلمبه هام سنگین تر شده بود و تا ته میکردمش و فرزانه گفت اخخخخ ارششش امشب بریز تومممممم میخوام اب مردونه بخورممممم
ادامه دارد...
     
  
مرد

 
بابا حال آدمو به هم نزنید دیگه
چیه همش ریدن و شاشیدن تو همه ی قسمتا
انگشتمو کردم تو‌ کونش و میرید چیه آخه
واقعاً چرا انقد کثافت بازی شد فتیش یه عده مریض روانی
     
  
صفحه  صفحه 28 از 31:  « پیشین  1  ...  27  28  29  30  31  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA