انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 30 از 33:  « پیشین  1  ...  29  30  31  32  33  پسین »

داستان های ضربدری


زن

 
ضربدری یک طرفه – ادامه قسمت سی و ششم
هنوز کیرم تو حالت نیمه شق تو کس فرزانه بود و دلم نمیخواست درش بیارم و همون جا مونده بود و حرف میزدیم.
ادامه:
اذر دیگه رمقی براش نمونده بود و کنارش دراز کشیدم و بدنشو تمیز کردم و از خستگی لخت تو بغل هم خوابمون برد و فردا صبح هم با هم رفتیم حموم و کلی عشق کردیم تو حموم و رسوندمش ترمینال و رفت.
فرزانه برگشت سمتم خوابید و پاشو انداخت رو شکمم و با موهای سینم ور میرفت و خندید گفت: با این حساب تو قبل از امیر شوهر اذر شدی. از کون هم کردیش؟
من: نه بابا اونقدر تنگ بود که اصلا نمیشد سمتش رفت اولین کون دادن اذر به من تو گروهی بود .اره واقعا نظر من و اذر هم همینه گذشته از بحث سکس تو بحث مالی هم تا امروز اونقدری که من واسه خود اذر نه زندگیش هزینه کردم امیر نکرده
فرزانه: واقعا؟ بهش پول میدی؟
من: اذر پیش من ماهیانه داره
فرزانه: ماهانه بهش پول میدی؟
من:یه مقدار ماهانه به حسابش میریزم و هروقت کم بیاره بهم میگه گذشته از اون تمام مناسبت ها براش طلا خریدم حالا هر چقدر تونستم. البته واسه فرشته هم همینجور بودما
فرزانه: امیر شک نکرده؟
من: ازکجا بفهمه امیر ماهانه یه پولی در حد پنج شش تومن میریزه به حساب اذر واسه خودش میگه جمع کردم خریدم
فرزانه: تو درامدت خوبه چقدر بهش میدی؟
من: از ماهی یه تومن دوازده سال پیش تا الان که شده ماهی چهل تومن
فرزانه خندید گفت:واقعاااا این به اندازه حقوق امیره . اذر وضعش بهتر از امیره ولی یجورایی این جالبه ها اذر تو خونه امیر زندگی میکنه ولی عملا زن تو محسوب میشه
من: ارههه خیلی کیف داره نه. ولی خب اذر خیلی حسابگره و ماشینی که خریدن با پول پس انداز اذر بود خونه ای که خریدن هفتاد درصد پولش طلاها و پس انداز اذر بود که امیر هم زد به نام خودش
فرزانه: دیوونه این البته الان که دیگه مال خودته. دیگه زن نمیخواییی؟ در واقع داره تو خونه ای که با پول تو خریده زندگی میکنه
من: اگه تو دوران دختریت میودی شاید ولی الان دو تا رسمی دارم چندتایی هم غیر رسمی
من: الان که اره دیگه تمام و کمال زن خودمه حتی امیر هم میدونه پول به حسابش میریزم
فرزانه:امیر این ماجرا رو میدونه؟ فرشته هم میدونه؟
من: چند ماهی بعد از شروع این رابطه اتفاقی تو یه بازی لو رفتیم و من و اذر هم تمام جریان رو واسشون تعریف کردیم امیر یکم بهش فشار اومد که اولین نفر من اذر رو کردم ولی همون موقعی که اذر داشت تعریف میکرد کیر من تا دسته تو کون امیر بود نتونست کج خلقی کنه. ولی از ماهانه اذر فقط امیر خبر داره خب میدونی زنا رو پول حساسن تو هم چیزی به کسی نگو خب اولا اذر خونه داره و از خودش درامدی نداره و دوما امیر هم میشناسیش تو این موارد خیلی دست به جیب نیست واسه هزینه های زنش حالا مثلا لوازم ارایشی برند خوب یا ارایشگاه خوب بخواد بره به خودش برسه خیلی رو مخشه. اذر هم تو خونه ای بزرگ شده که همیشه همه چیز براش فراهم بوده منم از همون روز بهش گفتم واست کم نمیذارم
فرزانه:عجبببب حتما خیالت راحت. فرشته چیزی نگفت؟ دوسش داری؟
من: فرزانه همونقدر که عاشق فرشته هستم عاشق اذر هم هستم فرشته هم میدونه بهش گفتم
فرزانه: نکنه پسر اذر مال توهه؟
من: اگه بگم منو اذر واقعا نمیدونیم مال کدوممونه دروغ نگفتم
فرزانه: واقعاااااا؟
من: موقعی که تصمیم گرفتن بچه دار بشن از شروع تا تست بارداری اذر دو ماه طول کشید و تو اون ماه امیر با اذر هفته ای سه بار رابطه داشتن و من و اذر هفته ای یک بار سکس داشتیم و هردومون هم ابمونو میریختیم تو اذر البته درمورد من خود اذر میخواست که ابمو بریزم تو
فرزانه: واقعاااا اذر میخواست؟
من: تصمیم خودش بود اولین شبی که در مورد تصمیم بچه دار شدنشون بهم گفت دو شب بعدش با هم بودیم نظرمو خواست و منم گفتم هرجور خودت میخوای چون فردا که بدنیا اومد باید پاش بایستیم و اذر گفت هر چی شد تو پشتم هستی؟ منم گفتم تا هر جا باشه من پشتتم به هر قیمتی. و واقعا هم بودم که اذر تو بغلم بود و کامل نشست رو کیرمو تا ته فرو کرد تو و تو چشمام نگاه کرد و گفت پس حامله ام کن و بعد از اون اینقدری که اب من تو کس اذر عمیق تا رحمش میریخت مطمین بودم اب امیر نمیریزه الانم نمیدونیم از کدوممونه و برامونم مهم نیست البته امیرنمیدونه که من ابمو میریختم تو کس اذر.
فرزانه: این دیگه خیلیییییی جالبه
من: اینم بگم بهت واسه اولین بار پیش خودم اپیلاسیون کرد
فرزانه: اذیت نکننننن کی بود؟
من:حدودا کمتر از یک سال بعد از شروع رابطمون خب اذر بدن خیلی مویی داشت و اذر هم فقط موهای دست و پاشو زیر بغل و بیکینی و پشتشو تا اون موقع با ژیلت میزد و بقیه بدنش خیلی مویی بود شکم و پشت کمرش البته من دوست داشتم ولی امیر از بدن مویی خوشش نمیومد و اذر هم از دردش میترسید بره چند باری هم رفته بود ولی ترسیده بود و نذاشته بود و این موضوع هم داشت تو رابطه اش با امیر تاثیر میذاشت و خودش هم خیلی ناراحت بود که با یه دردسر تونستم یه اپیلاسیون کار زن پیدا کنم خارج از تایم کاریش سه برابر ازم پول گرفت و با اذر هم هماهنگ کردم و اومد کارگاه و تو کارگاه و جلوی خودم واسه اذر اپیلاسیون کرد فرزانه: عجبببببببب چکارایی با هم داشتین امیر چیزی گفته بود؟
من: همون شب که اذر تا صبح با من بود و سکس به شدت داغی رو باهاش داشتم با اون بدن خوشکل و سفید عروسکی و فرداش هم رفت خونه و اخر هفته بازم به بهونه کتاب اومد و از عصر تا فردا صبحش تو سه راند دو ساعته اونقدر اذر رو کرده بودم که تا چند روز بعدش تمام کس اذر خشکی شده بود و دایما با کرم چرب نگه میداشت و امیر ده روز بعد اذر رو دیده بود و از شدت هوس مثل روز اول با لخت شدن گذاشته بود لای پاش ابش اومده بود و کلی هم دعواشون شده بود سر همین
فرزانه خندید گفت: بچه خواهر منم ابش سر کیرشه شق میشه ابش میاد. ارش تو هم کم نمیکنی تایم سکست بالاست و تو رابطه کم نمیاری خیلی با همه مردای دیگه فرق میکنی مطمینم هر زنی یه بار با تو باشه معتادت میشه و دیگه سکس با هیچ مردی بهش اون حس رو نمیده ما ده روز پیش با هم بودیم و بعد از اون من دو بار با احمد بودم و یه بار با حمید ولی دیگه اصلا موقع تلمبه زدنشون حسی ندارم سردم انگار فقط منتظرم تمومش کنن
من: همه زنایی که باهاشون خوابیدم دیگه خیلی میلی به شوهرشون ندارن
فرزانه: حق دارن. ولی باز اونایی که میگی باهات تو رابطه هستن شوهراشونم میدونه. راستی گفتی با زهرا هم تو رابطه ای نه؟
من: اره
فرزانه: فرزاد میدونه؟
من: اونم داستانش مفصله فقط خلاصه بهت بگم که فرزاد و فرشته هم از چند سال قبل من و زهرا با هم بودن الان دیگه با خیال راحت جلوی هم سکس داریم البته تو این چند ماه اخیر زهرا کلا زن من بوده و فرشته زن فرزاد
فرزانه: با تعجب گفت چه بکن بکنیه
من: اره واقعا
فرزانه: فرشته از کی با فرزاد بوده؟
من: چیزی که به من گفت تو دوران حاملگی زهرا سر بچه اولش
فرزانه: این میشه حدود چهارده پونزده سال
من: اره دیگه
فرزانه: پس فرشته قبل از تو اذر وارد این ماجرا شده بوده
من: اره اونا کهنه کارن تو رابطه
فرزانه: منو بگو عذاب وجدان میگرفتم . تو . اذر رو از دختریش کردی که میشه چند سال؟ فرشته هم چهارده ساله تو رابطه هست
من: اذر هجده سالش بوده الان سی سالشه دوازده سال
فرزانه: جالب شد اذر دوازده ساله کیر تو رو میخوره
من: جالب تر اینکه اذر و فاطمه الان هردوشون بچه میخوان
فرزانه: چی؟ مگه بازم بچه میخواد دیوونه
من: اره میخوان و اخرین گروهی که داشتیم گفت میخوایم اقدام کنیم واسه حاملگی و میخوایم یه مدت یه ماهه بیاییم اینجا و تو این مدت تمام سکسامون واسه اقدام تو گروه باشه
فرزانه: عجببببب
من: منم از سر شوخی البته پیشنهاد دادم بیاین واسه اقدام هممون بکنیمت و ابمونو بریزیم تو تا از کی حامله بشی
فرزانه: واقعااا ؟خببب؟
من:هیچی دیگه کلی بحث و شوخی اخرش فاطمه گفت حامله بشم چه مهران چه امیر چه ارش اگه مهران هم راضی باشه اذر هم گفت منم مشکلی ندارم ارش و مهران بریزن توم امیر چی میگه
فرزانه: عجببببببب چه باحال مشکلی هم ندارن
من: امیر که گفت من با فاطمه که نه ولی واسه حاملگی اذر نمیدونم چی بگم اخه فردا حرفی زده نشه. مهران گفت منم با اذر نه ولی واسه فاطمه منم مثل امیر نمیدونم خب داریم میکنیم و تا الانم ممکن بوده یکیمون از اون یکی حامله بشه ولی اینکه رسما بخوایم نمیدونم .خب دلایل خودشونو داشتن امیر گفت خواهرمه میکنمش درست ولی بچه فرق میکنه و مهرانم گفت من با اذر نمیخوام حاملگی رو تجربه کنم چون فردا سر ارث و این چیزا هزار تا حرف میشه( البته حرفش درست هم بود تو جمع ما مهران وضعش خیلی بهتر بود)
فرزانه: اخرش چی؟
من: هیچی دیگه قرار شد هماهنگ کنیم کی میخوان شروع کنن و من واسه فاطمه و اذر اوکی بودم
فرزانه: واقعاااااا
من: الان نمیدونم بچه اذر از منه یا امیر چه فرقی میکنه دو تا بچه فاطمه و اذر بازم از من باشن یا پدراشون ولی هیجان خوبی داره.
کم کم هردومون خوابمون گرفته بود و ساعت هم حدود چهار بود فردا صبح حدودای هشت بیدار شدیم و فرزانه رو رسوندم پیش همکارش که تو مهمانسرای بانک منتظرش بود و خودمم رفتم کارگاه.
ادامه دارد....
     
  
مرد

 
sooskmar48:
قسمت سی و شش از نظر خودم بهترین قسمت داستان هست...

ضمن احترام به شما و ذائقه لطیف‌تون که مکالمه سکسی آرش و فرزانه رو اینقد قشنگ به تصویر کشیدین و مخصوصا اون بخش افشای رازهای مگوی زنانه رو برامون تشریح کردین، گرچه تا اینجای داستان، هر قسمت زیبایی و هیجان خاص خودشو داشت؛ ولی برای من که عاشق لایو و سکس پابلیک هستم، بخش دوم قسمت سی‌وپنجم که آرزو و فرزانه و آرش اول توی چت و بعد با ویس و نهایتا تصویری سکس میکنن بی‌نظیرترین و هیجانی‌ترین بخش کل ماجرا تا اینجا بود

لامصب هر قسمت ما رو سورپرایز میکنی دختر
in search of way to escape
     
  
زن

 
AmirSalman
ممنونمم شما لطف دارین
اره واقعا از جذابیت اون بخش خودم هم خیلی خوشم اومد واقعا میگم فکرش هم نمیکردم تا این حد جذاب در بیاد
     
  
↓ Advertisement ↓

 
اوووف چه قسمتی بشه قسمت حامله کردن زنا تو سکس ضربدریشون. دمت گرم تند تند بنویس حال کنیم. خواهشاً در مورد گی هم بنویس
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و هفت
تا سه شنبه شب که تولد پسر فرزاد بود و تو یه کافی شاپ باغی شیک خلوت و چند نفری هم که بودن دوست پسر و دختر بودن و جو کافی شاپ یجورایی خانوادگی نبود براش جشن تولد گرفته بود البته دعوتی چندانی نداشت خودشون و ما و خواهر زهرا با شوهرش و دخترشو یکی از خواهرای فرزاد با شوهرش هم بودن.
زهرا هم یه ارایش ملایم خوشکل با بلوز سفید و دامن قهوه ای کمرنگ ترکه دار و موهاش هم دورش ریخته بود که از دیدنش واقعا تو اون فضا لذت میبردم و از اخرین سکس منو زهرا هم ده روزی گذشته بود و خیلی هوسی بودم براش و چند باری اروم زیر میز پامو به پاهاش مالش میدادم و زهرا هم استرسی شده بود پاشو عقب میکشید نشسته بودیم و کیک بریدیم و خوردیم و بعد از شام زهرا بلند شد رفت دسشویی و منم یه چشمک ریز به فرزاد زدم که با لبخند جوابم داد و سرشو تکون داد و رفتم و تو محوطه دسشویی که کسی هم نبود زهرا هم از دسشویی اومد بود بیرون در حال شستن دستاش منم دیدم کسی نیست و موقعیت مناسبه کنارش ایستاده بودم و اروم دستمو بردم زیر دامنش وگذاشتم رو کونش واییی نرم و خوشکللللل که گفت ارشششش اینجااااا زشته دیووونه جون مننن نکننن و خودشو کشید کنار که گفتم زهرااا نمیتونممم بریم پشت دسشویی
زهرا: ارشتو رو جون هر کی دوست داری بیخیال نمیشهههه
از اون نه و ازمن اصرار و اخرش با هزار ترفند راضی شد و بردمش پشت یکی از دسشویی ها که یه فضای باغی شلوغ پر درخت انار بود و زهرا هم از ترس همه بدنش داشت مثل بید میلرزید و پشتش به من که دامنشودادم بالا و یه ساپورت تنگ مشکی تا بالا زانو پاش بود و یه گن هم زیرش به سختی کشیدم پایین تا زیر کون زهرا وایییییی دستمو بردم زیر کسش که هنوز خیس بود و زهرا هم اروم گفت نمیشد بریم خونههه دیوونه ؟
من: جووووون هیجان دوست دارم
همونجور که زهرا ایستاده بود یکم خمش کردم و کیرمو خشک از پشت فرو کردم تو کس زهرا که گفت ارششششش خشکههههههه
من: جوووون الان نرم میشهههه عشقمممم
اروم تلمبه میزدم دوسه دقیقه نگذشته بود که از جلوی دسشویی صدای خواهر زهرا اومد که دختر پنج سالشو اورده بود دسشویی و دخترش گفت مامان خاله زهرا کو مگه نیومده بود دسشویی ؟
خواهر زهرا: چرا مامان حتما داخله تو برو دسشویی
زهرا هم جوری استرسی شده بود که حد نداشت و منم داشتم تو کسش تلمبه میزدم که خودشو کشید جلو لباسشو کشید بالا و دامنشو درست کرد و اومد از پشت درختا بیرون و منم اروم سرک کشیدم کسی نبود خواهرش هم رفته بود تو دسشویی که اومدیم سمت میز که یهو زهرا گفت خاک تو سرت ارشششش
من: چراااا خوب بود کههه
زهرا: ارهه واسه تو خوب بود من از ترس داشتم سکته میکردم اونقدر ترسیدم که یادم رفته شورتمو نکشیدم بالاااا تو برو من برم خودمو مرتب کنم نیای دنبالما
من که خندم گرفته بود گفتم: نه عزیزم برو .و برگشتم و حدودای یازده شب بود میخواستیم بریم خونه که به زهرا پیام دادم امشب میخوامتتتتتت. زهرا هم که استرسی بود تو این موارد نمیدونست چی بگه یا چکار کنه که تو گروهی که فقط من و فرشته و زهرا و فرزاد بودیم پیام دادم امشب زهرا مال منه جور کنین.
فرشته نوشت: دیوونه چکار کنیم که جور بشه
فرزاد: ما که رفتیم فرشته تو به زهرا زنگ بزن بگو حالت خوب نیست بیا پیشم و منم به بهونه تو میارمش.
من: تو نمیخواد بیاریش خودم میام دنبالش میریم کارگاه
زهرا:ارش خیلیییی خرییی تا مرز سکته منو بردی حالا خوبه دیگه منم که نخودی هستم خودتون برنامه بچینین منو ببره پاهامو بده بالا جرم بده نه؟
هممون خندیدیم و من گفتم: زهرا خوشکلم با خواست خودت پاهاتو میدم بالا اگه هم نخواستی تو پوزیشن های دیگه در خدمتم
زهرا: ارششششش با کار امشبت اخرش یکاری دستم میدی
من: نگران نباش تو که میدونی مال خودمی.
زهرا کلی غر زد سرم و
خلاصه طبق نقشه جور شد و حدودای دوازده منو زهرا رفتیم کارگاه و زهرا هم که از کارم تو کافی شاپ خوشش نیومده بود نیم ساعت فقط قربون صدقه اش رفتم و نازش خریدم تا باهام راه اومد مشفول شدیم ولی حس کردم هنوز ترس داره و خیلی تو مود نبود واسه همین یه نیم ساعتی کردمش و البته فقط از کس وبعدشم دوباره ناز خریدن تا فردا صبح حدودای هشت رسوندمش خونه و برگشتم کارگاه سر کار.
ادامه دارد...
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و هشت
حدودا سه ماه گذشت و فرزانه تو این مدت فرصت اومدن نکرد و سکس های معمولیم رو داشتم تا یه دوروزه تعطیلی اخر هفته بود و امیر تو گروه پیام داد بچه ها کی بریم؟
که همه انگار منتظر بودن اعلام امادگی کردن و برنامه یه شبه چیدیم و تنها موضوع بچه ها بود که همه بچه ها هم گذاشتیم پیش زهره جون و اقا حمید و همه چی اوکی بود و برنامه هم باز یه باغ ویلا البته تو حومه شهر و رفتیم و حدودای چهار عصر رسیدیم البته با فاصله از هم و رفتیم تو ویلا و یه ساعتی که به حال و احوال پرسی گذشت و همه هم که خیلی هوسی بودن و خانما هم واسه لباس عوض کردن هرکدوم رفتن تو یه اتاق و لباس عوض کردن و منم که واسه اون شب یه برنامه فانتزی خوب چیده بودم که بهشون نگفته بودم کم کم خانما اومدن بیرون وایییییییییییییی اول فرشته اومد بیرون یه ست تور سفید خوشکل تنش بود اخخخخخخ که مهران و امیر دهنشون اب افتاد و دوتایی رفتن پشت و جلوش ایستادن فرشته هم بین داداشش و شوهرخواهرش داشت دستمالی میشد جوووووون منم با چشمای هوس بر زنمو بین دو تا مرد با چشم هیز که هرکدوم داشت یه جایی از بدن زنمو میخورد و دستمالی میکرد نگاه میکردم که فاطمه اومد بیرون جووووووون با یه ست سورمه ای تور که سوتین و شورت با یه لایه تور از رو شکم فاطمه رد شده بود و بهم متصل بود و سوتینش فقط هاله اطراف نوک پستون بزرگ سایز نود فاطمه رو گرفته بود و جلوی شکاف کسش باز بود و رفتم سمتش و بغلش کردم و لبامو گذاشتم رولبای داغ فاطمه و دستامم پشت کونش و تو بغلم محو شده بود و قد فاطمه هم که از من کوچیک تر بود سرش رو به بالا و لباش تو دهنم بود اخخخخخخخ و حسابی لبای فاطمه رو خوردم و بدنشو نوازش کردم که چشمم به اذر افتاد جوووووونننننن اذر با یه دامن کوتاه تا وسط کونش و یه سوتین سفید رنگین کمانی کوچولو بندی و یه شورت فانتزی نخی از اتاق اومد بیرون اخخخخ تا رسید جلوم یه چرخی مستانه زد و با لبخند ملیحش گفت خوشکل شدم؟
این رفتار اذر دل و دینمو و برد و فاطمه از بغلم رفت کنار و جا واسه اذر باز کرد و اذر رو گرفتم تو بغل و دوطرف گونه اش رو گرفتم تو دست و لباشو غنچه کرد و چشماشو بست و با هوس تمام و لحن صدای مخملیش گفت: ارش مال توامممم فقط مال توام بدنم جسمم روحم تمامم مال توههه .
منم محکم بغلش کردم و لبای خوشکلشو گرفتم لای لبام واییی چه داغ بود و اروم لباشو میخوردم و بدنشو نوازش میکردم که دست فاطمه رو هم گرفتم و اوردم تو بغلم و هردوتاشونو تو بغل گرفتم و لباشونو میخوردم و یه دستم رو بدن لخت فاطمه میچرخید و یه دستم رو بدن اذر اخخخخخخخ هرشش تامون اونقدر هوسی بودیم که هیچ حرفی بینمون زده نمیشد و مهران و امیر فرشته رو رو بینشون گرفته بودن و جوری هردو داشتن بدن فرشته رو میخوردن و میمالیدن و فرشته هم کیر هردو رو تو دست گرفته بود و میمالید که فقط صدای ملیچ و ملوچ خوردنشون میومد مهران پشت فرشته نشست و داشت سوراخ کون فرشته رو میخورد و امیر هم پستوناشو تو دهن گرفته بود و دستش لای کسش بود جووووون .
منم که دو تا خوشکل با اندام کاملا متفاوت تو بغلم بود یکی با پستون سایز بزرگ و پایین تنه لاغر و یکی هم پستون سایز شست و پایین تنه درشت و برجسته اخخخخخخخ که رفتیم رو مبل و من دراز کشیدم و فاطمه رفت سراغ کیرم و اذر رو اوردم رو صورتم و دو زانو نشست رو دهنم و کسش از رو شورت تو دهنم بود واییییییی فاطمه چه ساکی میزد برام اخخخخخخ کس اذر چه خوشبو بود جووووووووون نمیدونم چقدر گذشته بود ولی منو اذر و فاطمه اونقدر همدیگه رو خوردیم و من کس و کونشونو خوردم و زبون زدم که هردو واسه بار اول بدون دادن شدن و نشستیم که فاطمه اومد تو بغلم نشست و پاهاشودو طرفم انداخت و دستاشم دور گردنم و اذر هم کنارم نشسته بود من سیگار میکشیدم و منم با هر کام سیگار یه بار فاطمه لب میگرفتم و دود سیگارمو لای لبای خوشکل و داغ فاطمه ازاد میکردم و بار دوم از اذر اخخخخخخخ چه لذتی داشت. که دیدم فرشته داگی رو مبل مهران داره میکنتش و امیر هم جلوش کیرشو کرده تو دهنش جووووون که مهران نزدیک بود و قبل از اومدن ابش کشید بیرون اومد سمت فاطمه و گفت بخواب تو بغل ارششش و فاطمه تو بغلم خوابید و مهران کیرشو کرد تو کس فاطمه و همراه با اه اه فاطمه با چند تا تلمبه محکم ابشو خالی کرد تو کسش گفت جووووون من که ریختمممم اخ .
بی حال و پیروزمندانه رفت رو صندلی نشست و منم دستمو بردم زیر کس فاطمه و انگشتمو تو کسش اروم تلمبه میزدم و اب مهران هم داشت میومد بیرون و میریخت کف دستم واییییییییییییییییییییییی
که فاطمه گفت بچه ها یه چیز بگم
همه ساکت . که فاطمه گفت: من و مهران تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم و بچه سومم میخوایم که امیدوارم پسر بشه.
همه هورا و خوشحالی و این حرفا که گفت : منو مهران موافقیم که ندونیم بچهمون از کیه خب یجورایی برامون خیلی جذابه که تو این جمع حامله بشم و پدر بچه یکی از مردای جمع باشه یجورایی میشه بچه هممون مهران نفر اول ابشو ریخت توم بعدی کیهههههههه
تو این فاصله هم امیر داشت طاقباز تو کس خواهرش فرشته محکم تلمبه میزد و اه اه فرشته و امیر بلند بود و چند دقیقه گذشت امیر پاهای فرشته رو گرفته بود بالا و با قدرت تو کسش تلمبه میزد که یهو کیرشو از کس فرشته کشید بیرون و اومد سمت فاطمه که فهمیدم قصدش چیه کس فاطمه رو دادم بالا ومنم با دست لای کون فاطمه رو کامل باز کردم و امیر به محض رسیدن به فاطمه کیرشو مستقیم یه ضرب تا ته فرو کرد تو کس فاطمه و تلمبه میزد و فاطمه با یه اخخخ بلند گفت جووووووون بکننننن امیر بکننن خواهرتووو ارهههه اب داداشمههههه اخخخخخخ بریز تو کسممممم همشوووو میخواممممم و امیر محکم تو کسش تلمبه میزد و فاطمه تو بغلم تند تند تکون میخورد که چند دقیقه ای گذشت و امیر با هوس تمام و چشمای سرشار از شهوت با چند تا تلمبه محکم ابشو تا قطره اخر تو کس فاطمه خالی کرد و اونقدر هوسی شده بود گفت: واییییی خواهر زادم بچه خودمهههههههههه ارهههههه باباش خودمممممم اخخخخخخ.
که اذر با تعجب داشت هوس تو چشمای امیر رو نگاه میکرد که کون فاطمه رو گرفته بود تو دست و هنوز داشت محکم تو کس خواهرش تلمبه میزد تا بیحال شد و رفت عقب داشت کس خواهرشو نگاه میکرد و با دست لای کس خواهرشو میمالید چه صحنه ای بود جوووووون که فاطمه هم که واسه بار دوم شده بود بی حال تو بغلم ولو شده بود واییییییییییی که دیدم امیر کیر شق منو که زیر کس فاطمه بود و اب خودش و مهران هم ریخته بود روش از زیر کس فاطمه کشید بیرون و گرفت تو دست مالش میداد اخخخ چه لذتی داشت که اروم سر کیرمو کرد تو دهن و نرم نرم سر کیرمو میخورد جوووووون برادر زنم داشت کیرمو ساک میزد و خواهر زنمم لخت تو بغلم بود جووووووون لذتی بیشتر از این اخخخخخ منم داشتم با کس فاطمه بازی میکردم و یه انگشتم تو کسش بود و یه انگشتمم تو کونش فرو کردم و اروم تلمبه میزدم و امیر هم برام ساک میزد عالی بوددددددد که سر کیرمو گذاشت در کس فاطمه و با کمک خودم اروم فرو کرد تو کس خواهرش و منم نرم نرم کیرمو تو کسش تلمبه میزدم و امیر هم بقیه کیرمو که هنوز بیرون بود با زبون لیس میزد جوووووون فاطمه هم از حرکت کیرم تو کسش دوباره به هوس افتاده بود و اروم اروم اه اه میکرد ولی حالی براش نمونده بود چند دقیقه همونجور ملایم تو کس فاطمه کیرم حرکت میکرد و امیر هم داشت کیر من و سوراخ کون فاطمه رو لیس میزد حسش عالی بودددددد که دیدم امیر ایستاد پشت فاطمه و کیرشم دوباره شق شده بود و گذاشت در سوراخ کون خواهرش و اروم فرو کرد تو کون فاطمه که اخ اخ فاطمه با ورود کیر داداشش تو کونش رفت بالا و کم کم امیر داشت تو کون خواهرش تلمبه میزد و منم تو کسش اخخخخخ چه لذتی داشت هردو خیلی اروم و نرم نرم تو کس و کون فاطمه تلمبه میزدیم که به اذر گفتم بروتو کوله من نگاه کن چند تا وسیله هست بیار و اذر بلند شد رفت سر کوله من و درشو باز کرد چشماش گرد شد و درشون اورد و اورد و تا فرشته و مهران و امیر دیدن همشون موندن که قراره چی بشه و به اذر گفتم واسه خودتو فرشته ببندین و اذر و فرشته هم که داغغغغغ زود بستن جوووووون دو تا دیلدو کمربند دار کلفت البته سایز متوسط بودن و کوچیکتر از سایز کیر من ولی بلندیش حداقل شونزده سانتی بود اذر رنگ مشکی بست و فرشته رنگ قرمز .منم همونجور که فاطمه تو بغلم بود از رو مبل اومدم پایین و دراز کشیدم و فاطمه همچنان رو کیرم بود و کیر امیر هم دوباره فرو کردم تو کون فاطمه
که اذر همونجور که کیر مصنوعی دیلدو رو تو دستش میچرخوند اومد پشت امیر ایستاد و امیر فهمید داستان از چه قراره گفت واییییییی چکار میکنییی ارشششش
من: داگی شو زنت میخواد بکنتت جوووووون
منم از بغل فاطمه داشتم نگاشون میکردم چه صحنه ای بود .
امیر داگی شد رو کمر فاطمه و کونشو داد عقب و اذر هم یه تف انداخت در سوراخ کون شوهرش و اروم دیلدو رو فرو کرد تو کون امیر که اخ اخ امیر رفت بالا و اروم اروم تو کون امیر تلمبه میزد واییییی چه صحنه ای شده بود منمکه از دیدن این صحنه تو اوج لذت بردن بودم نتونستم و از زیر فاطمه بلند شدم و فاطمه تو سجده خوابید و امیرهم داگی رو فاطمه بود و کیرشوتو کون خواهرش با ریتم دیلدو اذر تلمبه میزد که منم رفتم پشت اذر و سر کیرمو گذاشتم در کون اذر که اذرگفت وایییی ارششششش اماده نیستممممم یواشششش و منم با چند تا تف بزرگ کیرمو اروم فرو کردم تو کون اذر و اذر از درد دیلدو رو تا ته فرو کرد تو کون انیر که داد امیر رفت بالا و اونم کیرشو تا دسته فرو کرد تو کون فاطمه و منم اروم اروم کیرمو تو کون اذر فرو میکردم و اخ اخ اذر بلند شده بود و از درد تکون نمیخورد تا کم کم با تلمبه های من اونم تو کون امیر تلمبه میزد که فرشته هم دست مهران و گرفت و برد جلوی فاطمه و بردش تو سجده و دیلدو رو اروم فرو کرد تو کون مهران و مهران هم اخ اخش رفت بالا و زن و شوهر جلوی هم داشتن کون میدادن و منم کم کم سرعت تلمبه هام تو کون اذر بیشتر شده بود به همین ترتیب اونم تو کون امیر و امیر هم تو کون فاطمه و کم کم صدای گوزیدن اذر و امر و فاطمه و مهران هم دراومده بود که با هر دو سه تا تلمبه یکی میگوزید که مهران بلند شد و اومد سمت من و با اشاره بهم فهموند میذاری منم کون اذر رو بکنم؟
که کیرمو کشیدم بیرون و مهران رفت پشت اذر که سوراخ کونش کاملا گشاد شده بود و کیرشو گذاشت در کون اذر و اروم فرو کرد تو کونش که اذر اصلا انتظار کون دادن به مهران رو نداشت اخه تا حالا به مهران کون نداده بود گفت وایییی نهههه مهرانننن تو داری کونمو میکنی اخخخخخ ارههه بکننن محکم بکنننن تو نکردی ارههههه جوووون چه کیرت خوبهههه اصلا درد نداره بکننننن و مهرانم کیرشو فرو کرده بود تو کون اذر و اخ اخ اذر رفت بالا و مهران هم تند تند و محکم تلمبه تو کون اذر تلمبه میزد و میگفت جوووون اذر خوشکل تو چه کونی داری اخخخخ چه لذتی داره کونت جووووون اذر هم که خیلی خوشش اومده بود مهران داره میکنتش با ناز و کرشمه اه اه میکرد و با هر تلمبه مهران تو کون اذر اخ اخ اذر دراومده بود و تو کون امیر هم تلمبه میشد و کیر امیر هم تو کون فاطمه جووووون که فرشته هم باز کرد و با تف دیلدو رو فرو کرد تو کون مهران که اخ اخ بلند مهران هم در اومد که منم کیرمو فرو کردم تو کون مهران که اماده پذیرایی از کیرم شده بود و اخ و اوخ مهران هم رفت بالا جووووووون شده بود یه قطار که همه داشتن کون همو میکردن که فرشته و اذر جاشونو عوض کردن و فرشته رفت جلوی مهران و دیلدو رو کرد تو کون امیر و دیدم اذر هم اومد پشت من و لای کونمو باز کرد گفت جوووووون ارششش میخوام کونتو بکنمممم همونجور که تو کون منو میکنی اخخخخخخ ترس برم داشت میدونستم اماده نیستم و قراره حسابی درد بکشم که یاد امیر و مهران افتادم که اونا هم اماده نبودن و اذر هم بی رحم وایییییی نصف شایدم بیشتر دیلدو رو بدون تف و با همون خیسی کون امیر فرو کرد تو کون من اخخخخ از درد به خودم پیچیدم و با ورود دیلدو اذر تو کونم بی اختیار بلند گوزیدم و خم شدم رو مهران و کیرمو تا ته محکم فرو کردمتو کون مهران و یه داد بلند زدم گفتم اذرررررر نهههههاذرررر جون من یواششش وایییییی پاره شدمممم
اذر: جوووووون بالاخره تو هم فهمیدی کون دادن به کیر کلفت یعنی چی نه ارههه وقتی بیست سانت کیرتو میکنی تو کون من منم درد دارم رودم گشاد میشهههه ارههه حس میکنم کیرت داره میره تو شکمممم .
وایییی درد داشتم و اذر هم داشت تلمبه میزد و تا ته فرو کرده بود تو کونم و محکم هم میزد اخ واوخ همه میرفت بالا صدای گوز هم از همه داشت میومد و از من بیشتر که با هر تلمبه اذر بلند گوزم میومد و کم کم داشت اشکم در میومد چه صحنه بکن بکنی شده بود که کمتر از دو سه دقیقه اب امیر دوباره کیرشو تو کس فاطمه فرو کرد وابشو ریخت تو کسش و اب مهران هم تو کون فرشته خالی شد و اونا دیگه بی رمق رفتن کنار و فرشته هم رفت پشت فاطمه و دیلدو رو فرو کرد تو کون فاطمه که فاطمه بلند اخ اخ میکرد و فرشته هم محکم تلمبه میزد و منم رفتم جلو تر و کیرمو فرو کردم تو کون فرشته و اذر هم همچنان با هیجان دو طرف کونمو تو دستای ظریفش گرفته بود داشت منو میکرد و منم از درد به خودم میپیچیدم و فرشته هم با دیلدو فاطمه رو از کس و کون داشت میکرد که دیگه اختیر گوزیدنش هم دست خودش نبود و از کس و کون داشت میگوزید و رمقی براش نمونده بود و التماس میکرد بسههه فرشته جون من بسهههه دیگه نمیتونم وایییییی بسمهههه و فرشته هم دیلدو رو از تو کون فاطمه کشید بیرون رفت جلو و کیرم ازکونش اومد بیرون که دیدم ایستاد جلوم و دیلدو رو گذاشت جلوی دهنم و گفت بخورش تو کون خواهرم بوده وایییییییی چی بود ایننن که دیلدو رو فرو کرد تو دهنم و تلمبه میزد تو دهنم اخخخخ از دهن و کون داشتم توسط فرشته و اذر گاییده میشدم و اذر هم از دیدن این صحنه حسابی هوسی شده بود با تمام قدرت تو کونم تلمبه میزد و فرشته هم دیلدو رو تا ته تو حلقم فرو میکرد و بوی کون فاطمه و طعم و مزه کون فاطمه کاملا تو دهنم بود و مجال تکون خوردن بهم نمیدادن و جوری که باهر تلمبه فرشته تو دهنم هق هق میزدم و اذر هم کشیده بود که رو کونم داشت میزد و واییییی دوتایی اونقدر هوسی بودن که تمومش هم نمیکردن و از گاییدنم لذت میبردن و منم دیگه هیچ اختیاری رو کونم نداشتم و با هر دو سه تا تلمبه اذر بلند میگوزیدم که فرشته رفت پشت اذر و دستشو گذاشت رو کمر اذر خمش کرد و دیلدو فرو کرد تو کون اذر که اذرهم اخ اخ میکرد و محکم تو کون من تلمبه میزد و اذرهم به گوزیدن افتاد که یکم فرشته اذر رو کرد و دوباره اومد جلوی دهنم و گفت بخورش ببین کون زن داداشم چه مزه ایهههه جوووووون واییییی دوباره دیلدو تو دهنم رفت و اینبار بو و طعم کون اذر تو دهنم پیچیده بود دیگه خودمم داشتم لذت میبردم از کاری که باهام میکردن و دیلدو رو با لذت میخوردم و فرشته هم تو دهنمتلمبه میزد و اذر تو کونم که یهو جاشونو عوض کردن و اذر اومد جلوی دهنم اخخخخخخ بدترین حالت ممکن بود . وایی بوی کون خودم حالمو بد کرده بود که اذر دیلدو رو فرو کرد تو دهنم و گفت جووووون اینم مزه کون خودته بخورشششششش و اذر تا ته تو دهنم تلمبه میزد و فرشته هم با تمام قدرت تو کونم . اذر چند تا تلمبه تو دهنم زد و رفت پشت فرشته و دیلدو رو کرد تو کون فرشته که با صدای گوز بلند فرشته و اینکه میدونستم الان دوباره دیلدو رو با مزه کون فرشته باید ساک بزنم حالم دگرگون شده بود یه چیزی بین خوب و بد ولی خب چیزی نبود که در موردش اختیار داشته باشم و اذر هم محکم تو کون فرشته تلمبه میزد و کشید بیرون و اومد جلوم و دیلدوروکرد تودهنم گفت جووووووون کون فرشته چه مزه ایهه ارهههههه رو دیلدو حسابی ترشح سفید کون فرشته چسبیده بود که رفت تو دهنم و داشتم مزه داخل کون فرشته رو میچشیدم دیگه برام مهم نبود خوبه یا بد حالمم بد نمیشد انگار جوری تو شهوت غرق شده بودم که داشتم لذت میبردم که دو تا زنی که عاشقشون بودم دارن باهام چکار میکنن.
سوراخ کونم که دیگه اونقدر گشاد شده بود اصلا دیلدو رو حس نمیکردم انگار بیحس شده بودم که تمومش کردن و منم بی حال کنار فاطمه به پهلو خوابیدم رو زمین و همچنان داشتم زارت زارت میگوزیدم و دهنم بوی بدی گرفته بود.
چند دقیقه ای هرکدوم یه جایی ولو شده بودیم که کم کم اروم شدیم و بلند شدیم و دسشویی رفتیم و خودمونو مرتب کردیم و هممونم لخت نشسته بودیم رو مبل و حرف میزدیم و منم شده بودم سوژه جمع و اذر و فرشته که دوتایی واقعا منو از بالا و پایین گاییده بودن کیف میکردن منم هنوز کونم داشت درد میکرد.
که مهران گفت بیایین بازم از خاطره هرکاری که تا حالا کردیم و کسی نمیدونه بگیم
فرشته : مگه چیزی هم مونده که نگفته باشیم؟
اذر: حتما مهران داره که میگه
مهران: اره ولی تا به امروز به هیچ کس نگفتم خب نمیشده بگم
فاطمه: چی مهران؟؟؟
مهران: تا حالا با دختر بچه کاری کردین؟
من: تو بچگی اره فراوون
امیر: من نه فقط همونا که گفتم
مهران:تو بچگی هممون کارایی کردیم منظورم تو بزرگسالیه
فاطمه: من مفعول زیاد بودم ولی خودم کاری نکردم
اذر: مهران چی میخوای بگی؟ چند ساله مثلا؟
مهران: نزدیک بلوغ یا قبل از اون
اذر: من اره خواهرام البته به قصد نه از رو کنجکاوی
مهران رو به اذر گفت: چکار کردی؟
اذر: خب خواهرام از من کوچیکترن دیگه کنجکاو بودم ببینم چطوری هستن مثل منن یا فرق میکنن راضیشون میکردم شورتشونو بکشن پایین من ببینم البته منم نشونشون میداد
مهران: چند سالت بود؟
اذر:سیزده چهارده سالم بود
مهران: نه اونقدر کوچیک
فرشته: فاطمه تو مفعول کیا بودی؟
فاطمه:فرشته نگو خاله فرزانه با توکاری نکرده که اون به هیچ زنی رحم نمیکنه اونقدر هیزه که با هر زنی تنها بشه حداقل چیزی که ازش باید ببینه نوک پستونشه حالا به هر بهونه که شده
فرشته: اون که اره ولی من خیلی بهش نشون ندادم بچه تر که بودم خب از من چهار سال بزرگتر بود هر وقت تنها بودیم به یه بهونه اره شورتم پایین بود ولی بزرگتر که شدم زیاد نذاشتم بیاد سمتم
فاطمه:ولی من بیشتر از همه خاله فرزانه از وقتی یادمه داشته منو لخت دیده چون معمولا خودش میرفت حموم منم با خودش میبرد و میگفت تو خوب خودتو نمیشوری و با هم میرفتیم حموم اوایل دوران عقدم با مهران هم یه روز رفتیم تو حموم و خودش که همیشه همون اول کامل لخت مشید و به بهونه های مختلف میخواست پستوناشو دست بزنم و معمولا هم بهونه اش این بود که سینه هام شل شده یکم برام تو دست فشارش بده و منم که خیلی نمیدونستم چی به چیه جلوش میایستادم و دو تا پستونشو میگرفتم تو دست و میمالیدم و میگفت نوکش هم مالش بده و منم مثل خل ها مالش میدادم و اونم پستونای منو میگرفت تو دست مالش میداد و میگفت تو که پستونات بزگتره باید همیشه بمالیشون تا سفت بمونه و برام میمالید عمدا هم جلوم هی خم و راست میشد تا ببینمش حموم کرد و منم که معمولا با شورت جلوش بودم فقط اخرش که میخواستم خودمو بشورم شورتمو در میاوردم و اونروز از همون اول شورتمو کشید پایین و حرفای منم تاثیری نداشت که زشته و نباید همدیگه رو اینجور ببینیم ولی اون کار خودشو میکرد گف بشین رو صندلی و منم مثل بچه حرف گوش کن نشستم پشت و جلومم مو داشت البته با تیغ میزدم ولی معمولا حوصله ام نمیشد که پاهامو کامل از هم باز کرد و منم که خجالت کشیده بودم چشمامو بستم و خاله هم با موم برام زد خیلی درد داشت و اخ و اوخ کردم ولی دیگه نمیشد حرفی زد و حسابی هم لای کسمو باز کرد و نگاه میکرد و سوراخ کسمو سیر برانداز کرد و سوراخ کونمو هم حسابی مالید و با انگشت دورشو میمالید .کلا همیشه میخواست منو ببینه بچه که بودم شش هفت ساله هر بار تنها میشدیم یا منو میبرد حموم یا تو اتاق لختم میکرد و همه جامو نگاه میکرد و میخوابوندم و لای کسمو باز میکرد و الکی میگفت مامانت که نمیتونه اونجاتو معاینه کنه من باید ببینم که مریض نشی و منم بچه بودم میخوابیدم و اونم حسابی با کس و کونم ور میرفت و نگاه میکرد ولی دبیرستانی که شدم کمتر میذاشتم و به یه بهونه در میرفتم ولی خودمم بدم نمیومدا و غیر از اون تو راهنمایی هم دو تا دوستام قیافه ام از اونا کوچیکتر بود میومدن تو خونه بازی میکردیم نوبتی میشدیم مریض و شلوار و شورتمو میکشیدیم پایین مثلا داریم معاینم میکنیم ولی همیشه مریض اولی من بودم و خیلی وقتا اصلا نوبت اونا نمیشد . بازی بود دیگه تا الان که دیگه سه تا مرد همزمان دارن باهام لذت میبرن
فرشته: عجببببب
مهران: من اولین بار که ارش میخواست منو بکنه با اینکه دلم میخواست ولی خیلی میترسیدم
اذر به مهران گفت: قبلش کون داده بودی؟
مهران: دروغ نگم اره
همه با تعجب به مهران نگاه کردیم
مهران: من از راهنمایی کون دادم یعنی کردنم اولین بار دوم راهنمایی بودم که پسر خالم راضیم کرد
فاطمه: خب خب ابعاد جدیدی از مهران رو میبینم دیگه چی؟
مهران:گفتم که هممون تو قدیم کارایی کردیم که کسی نمیدونه شاید از انجامش پشیمونم شدیم ولی داشتیم دیگه منم از همون راهنمایی شدم کونی پسر خاله ام و هر وقت پیش میومد منو میخوابوند و میکرد البته کوچیک هم بودیما کیر که نداشتیم تهش هفت هشت سانت
اذر: مهران ناراحت نشیا تو الانم همون قدر داری ولی من از کون دادن بهت خیلی خوشم اومد کوچولو و قلمی میرفت تو حال داد.
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت سی و نه
از حرف اذر همه خندشون گرفت ولی مهران گفت: تا قبل از این جمع همیشه ناراحت بودم چون میدونستم فاطمه ازم راضی نیست ولی الان خیالم راحته مهم نیست برام کوچیکه
فاطمه: خب میگفتی
مهران:از سوم راهنمایی دیگه خودمم خوشم اومده بود و تقریبا همه دوستام منو کرده بودن خب بچه خوشکل بودم تپلی و کون تپل و سفید و هر کدومم میخواست منو بکنه کلی برام خوردنی میخرید و من داشتم میخوردم و اونم داشت منو میکرد تا دبیرستان که کمتر شد و فقط دو تا از دوستام منو میکردن و دانشگاه خیلی کم شد چون جو دختربازی بود و منم افتادم تو مسیر دختر بازی و سربازی هم که من فقط دو ماه اموزشی رفتم ولی تو همون دوماه اموزشی تنهایی تو کف بودن باعث شد چند باری به دو تا از هم خدمتی هام که مشهدی بودن تو دسشویی دادم و بعدشم که دیگه کلا افتادم تو مسیر ازدواج و کار یادم رفت تا اولین باری که سر کیر ارش رو در کونم حس کردم و از ترس همه تنم میلرزید خیلی کلفت و دراز بود تا اون موقع تجربه این مدل کیر رو نداشتم ولی ته دلم میخواستم
اذر: امیر تو قبلا چند بار دادی؟
امیر: دددد اذر مگه من کونی بودم؟
اذر با خنده گفت: حتما بودی که ارش کردت دیگه
فاطمه: بگو داداشی ما هممون تو بچگی حداقل یه بارکون دادیم
مهران: مگه تو هم تو بچگی کون دادی فاطمه؟
فاطمه: اره به امیر. یادت نیست منو زیر پتو با انگشت میکرد
مهران: اهااااااا
امیر: با کیر نه ولی انگشت زیاد شدم
اذر: خب خوبه بگو
امیر: راهنمایی تو کلاس دوستم کنارم نشسته بود معمولا دستشو میبرد زیرم و میکرد تو شورتم و انگشتشو میکرد تو کونم منم خوشم اومده بود و بعضی وقتا هم که میرفتم خونشون یا اون میومد خونمون تو اتاق دستشو میبرد تو شورتم و انگشتم میکرد و گاهی هم با کیرم بازی میکرد
فاطمه: تو هم کاری میکردی؟
امیر: من بیشتر براش جق میزدم البته اون سن که ابمون نمیومد تا دبیرستان که با هم بودیم تفریحمون همین بود اون وقتا دیگه ابمون میومد خیلی وقتا میشنستیم کنار هم فیلم میدیدیم انگشت اون توکون من بود و دست منم تو شورت اون براش جق میزدم و اب اون که میومد تو دستم منم از انگشت کردن اون ابم میومد
فرشته: شما پسرا چکارایی میکردین
اذر: ارش تو چی؟
من: از همون بچگی دوم سوم راهنمایی که فهمیدم داستان چیه همیشه دوست داشتم بکنم و هر پسری تو مسیرم بود و داد کردم البته چونکیرم بزرگ بود فقط بچه هایی که کونی بودن و میتونستم بکنم اونم نه همه کیرمو ولی اونایی که کونی نبودن یا سرشو میکردم تو یا اگه خیلی تنگ بودن لاپایی میزدم براشون فقط یه بار دادم اونم من اونو کردم و اونم منو
اذر: ولی امشب من و فرشته حسابی کردیمت
من: واییی اذر یادم ننداز هنوز درد داره شما دو تا نکردین گاییدینم هنوز مزه کون همتون تو دهنمه اه اه
اذر: دلت هم بخواد با مزه کونم دهنت خوشبو بشه
من: بدم که نیومد خوشکلهههههه
اذر: نبایدم بیاد
امیر: ولی یه چیزی بگم
همه گفتیم بگو
امیر: اگه گفتین اولین سکس اذر با کی بوده؟
همه با یه تعجب خاصی به امیر و اذر نگاه کردن و گفتن مگه با تو نبوده؟
اذر: امیرررررر حالا باید بگی
امیر: ارهههه دوست دارم همهمون بدونیم
فاطمه: اذر مگه تو قبل از ازدواج سکس داشتی؟
اذر که یجورایی خجالت کشیده بود گفت اره
همه متعجب و تو شوک به اذر نگاه میکردن و گفتن امیر تو میدونستی؟
امیر: من اولین باری که تونستم کیرمو تو کس اذر فرو کنم سه سال قبل از عقدمون بود دقیق یادمه سن اذر هفده سال و چهار ماه بود
فرشته: یعنی قبل از اون اذر سکس داشتی؟
امیر: اذر از پنج ماه قبلش با یه نفر سکس کامل داشت
همه دیگه تو اوج تعجب و شوکه شدن بودن و هضم این موضوع خیلییی براشون سخت بود و سوال میپرسیدن که امیر گفت: اذر من بگم یا خودت؟
اذر: خودت بگو
امیر: اذر تو سن شونزده سالگی کیر بیست سانتی ارش رو تو کسش جا داده
همه یهو برگشتن سمت من و نگام میکردن و تو چشماشون تعجب موج میزد که فرشته گفت: ارششششششششش تو قبل از امیر با اذر بودییییییییی؟؟؟؟؟ واقعاااااا؟؟؟؟؟؟
من: اره خب امیر بکن نبود چند باری اذر رو تا لب چشمه برده بود تشنه برگردونده بود و منو اذر هم که از یک سال قبلش با هم چت داشتیم درواقع اونقدری که اذر با من بوده از اولی که فهمید رابطه جنسی چیه با امیر نبوده. هردو قبول کردیم که سکس هم داشته باشیم و بعد از اونم تا الان منو اذر همیشه با هم سکس داشتیم و تو این چهار سال رسما همهمون میدونیم
فاطمه: اذرر اون موقع بچه بودی چطوری این کیر خر رو جا دادی تو خودتتتت
اذر: من که جا ندادم اصلا جا نمیشد ارش جاش داد. البته امیر من شونزده سالم نبود بزرگتر بودم
امیر دقیق یادمه شبی که من و تو رفتیم کارگاه ارش و من نتونستم بکنمت و به ارش پیام دادم بیاد پیشت بمونه و همون شب ارش کارشو کرد
فاطمه خندید گفت: فکرشم نمیکردم زن داداشم قبل از داداشم به شوهر خواهرم داده باشه
در مورد این موضوع کلی حرف زدیم که اذر زیر زبونش در رفت و از سکس با فرزانه هم گفت و مجبور شدم سکسم رو با فرزانه کامل براشون بگم که مهران و امیر به هیجان افتاده بودن و اصرار و اصرار که فرزانه رو بیارم تو جمع و فاطمه خیلی خوشش اومده بود .
این حرف زدن اونقدر واسه هممون جذاب بود که نمیخواستیم ازش دل بکنیم البته در حین حرف زدن از هم لذت هم میبردیم فرشته تو بغل مهران نشسته بود و فاطمه تو بغل امیر و اذر هم طبق معمول تو بغل خودم خب سوگلی خودم بود که رو پام دراز کشید و سرش رو مبل بود و کونش رو پاهام و کیرمم نیمه شق لای کسش ویه دستم کمرشو مالش میداد و یه دستمم کون اذر و سوراخ کس و کونشو مالش میدادم و انگشت میکردم
مهران: تا حالا کاری کردین که بعدش خجالت بکشین که چرا اینکار و کردم؟
من: اره بارها
فاطمه: چکاری کردی؟
من از گفتنش تو این جمع هم خجالت میکشیدم ولی گفتم: تو نوجوونی چند باری مامانمو دید زدم
فرشته: واقعاااااااا؟؟؟؟؟
من: اره ولی هر بار بعدش که ابم میومد حس خیلی بدی داشتم تا ده روز به خودم میگفتم غلط کردم دیگه نمیکنم و این حرفا ولی باز هوسی میشدم منتظر موقعیت بودم
مهران : من زیاد مامانمو دیدم ولی دید نزدم هر بار یجورایی پیش اومده. چی دیدی ارش؟
من که خیلی خجالت کشیده بودم گفتم: معمولا موقع حموم از پنجره تو حیات خلوت دید میزدم
امیر: چند سالت بود؟
من:از چهارده سالگی تا حدود شونزده سالگی. تا میفهمیدم میخواد بره حموم قبل از مامانم میرفتم پشت پنجره منتظر و کیر به دست تا میومد تو حموم و لباسشو در میاورد و میرفت زیر دوش
مهران: بدنش چطور بود؟ دلت میخواست بکنیش؟
این حرف مهران خیلیییییی اذیتم کرد ولی چیزی نگفتم. ادامه دادم: مامانمو که دیدین قدش بلنده و اندام درشتی داره و شکم داشت و پستونای بزرگ ولی سر حال معمولا هم تا اخر حموم شورت پاش بود و اخرش درش میاورد و اونجای بزرگ و برجسته ای داشت
امیر:جوووون منظورت کس مامانته دیگه
از این حرف امیر یکم بهم ریختم که اسمشو اورد ولی خب از اونجایی که خودم بارها اسم کس و کون مامان امیر و مهران و اورده بودم نمیتونستم چیزی بگم
من: اره و کون بزرگ و گردی داشت و عادت داشت اخر حمومش شورتشو در میاورد و میشنست و حسابی جیش میکرد تو راه اب و منم تا اینکه مامانم شورتشو درمیاورد و دوزانو میشنست کف حموم جیش کردن و رنگ زرد زیر پاشو میدیدم ابم میومد و حس خجالت و پشیمونی میومد سراغم و زود میرفتم از خونه بیرون و تا اخر شب نمیومدم خونه
مهران: اتفاقا خیلی لذت داره دیدن مامان هیچکی به اندازه من کس و کون مامانشو ندیده من حتی براش شیاف هم گذاشتم و انگشتمو فرو کردم تو کونش خیلی لذت داره.
اذر: خب مهران مامانتو میکردی دیگه با این حساب بدش نمیومده
مهران: هیچ وقت جرات نکردم فقط یه بار تو حموم به بهونه لیف کشیدن دستمو بردم زیر کسش کشیدم که اونم چپ نگام کرد ولی چیزی نگفتا ولی خیلی ترسیدم
اذر: میخوای ارش برات جوش کنه؟ البته قبلش کسش باید با کیر ارش اشنا بشه
مهران: به شرطی که ارش مامان تو رو هم بکنه ارهههههه
اذر: من که برام مهم نیست ارش مامانمو بکنه اگه تو شرایطش باشم شاید خوشمم بیاد
من: چی از این بهتر ماماناتونو بیارین بکنم
امیر: من مامان اذر رو دیدم
اذر با تعجب گفت: کجا؟
امیر: یادته مامانت نوبت کولونوسکوپی داشت؟
اذر: من که کلا پیشش بودم
امیر: وقتی از اتاق اوردنش بیرون و بردنش تو اتاق تو پایین پیش بابات بودی که همون موقع خانمه اومد گفت لباسشو تنش کنین تا کارهای ترخیصش انجام بشه و من بهت زنگ زدم و تو رفتی دنبال کار ترخیص که پرستاره عجله داشت چون یه مریض اقا هم بود میخواستن بیارن تو اتاق و منم مجبور شدم
مهران که از شنیدن این خاطره امیر شق کرده بود فرشته رو نشوند رو کیرش و کرد توکون فرشته و با هیجان گفت: خب بقیش؟
امیر: خوشت اومده هاااا
مهران: بقیشو بگو امیر
اذر: مهران واسه مامان من شق کردی؟
مهران: ارهههه
اذر: پس چرا کردی تو کون فرشته؟
مهران: جوووون اذرررر پس بیا بکنم تو کون تو
اذر: نمیامممم میخوای به یاد کون مامانم منو بکنی نمیخوام انگشت ارش تو کونمه بیشتر بهم حال میده
امیر: مامان اذر که تازه داشت از بیهوشی در میومد هوش و حواس نداشت منم در اتاق رو بستم و لباس بیمارستانی مامان اذر رو دراوردم زیرش هم خب هیچی تنش نبود لخت رو تخت خوابیده بود
مهران: جوووووووون از بدنش بگووووو
امیر: خاک تو سرت مهران
مهران همونجور که اروم تو کون فرشته تلمبه میزد گفت: بگووو من میلف خیلی دوست دارمممم
امیر: سوتینش رو بستم واسش و شورتش هم پاش کردم و لباس تنش کردم
مهران: از بدنش بگووووو
اذر: مهران چقدر هوسی هستییی زشته ها مامانمه ها
فرشته: مهران میخوای از مامان من بگم براتتتت
مهران:جووووون اونم امیر باید بگه از مامانش چیا دیده مگه من از مامانم نگفتم چه فرقی میکنه
امیر: من مامانمو زیاد ندیدم ولی اگه اذر ناراحت نمیشه بگم
اذر: اینجور که تو و مهران شق کردین واسه مامان من چی میتونم بگم
امیر:وایییی پستوناش از اذر درشت تر و کشیده تر بود و بگی نگی شکم داشت و اونجاش هم برجسته عین اذر ولی مو داشت
مهران: جوووون کس مو دار میلف خیلی دوست دارم منم مامانم وقتی مو داشت میدیدمش خیلی دوست داشتممممم
مهران هم هوسی دو طرف کون فرشته رو گرفته بود و یهو گفت کون مامان اذر هم مثل اذر بود وتو کون فرشته تلمبه میزد
امیر: اخخخخ مهرانننن نگووووووو
اذر: امیر میشه ادامه ندی دوست ندارم اسم مامانمو میاری
امیر هم به خاطر اذر دیگه ادامه نداد و مهران هم فرشته رو تو داگی خوابوند و از کس و کون داشت میکرد و اه اه فرشته بالا بود
مهران: اذر خودت از مامانت بگو یکم
اذر: چه گیری دادی به کون مامان من اخه تو مهرانننن میخوای از کونش برات عکس بگیرم ببینی؟
مهران: جوووووووون سوراخ کون مامان تو عالیههههه عاشقشمممم
اذر:پستونای من یکم بزرگتر و اویزون تر و کس منو دیدی لبهای کس مامانم صورتی تره و چوچوله بزرگ و نوک تیزی هم داره و سوراخ کون منو دیدی که تنگ ترش کن میشه مامانم چون مطمینم تا حالا کون نداده اگه هم داده فقط به بابام داده نه به ارش
مهران: اخخخخ اذرررر اذرررررر اذررررررر
با این حرف اذر مهران ابش با تمام هوسش اومد و تو کون فرشته خالی کرد و جوری هوسی شده بود که بعد از اومدن ابش بیحال افتاد زمین
اذر:مهران تو با شنیدنش ابت اینجوری اومد اگه مامانمو لخت ببینی چی میشی؟
مهران: واییی اذررر من عاشق میلف ها هستم و از شنیدن هر چیزی در موردشون دیوونه میشم مامان تو هم که با توصیف تو خیلی خوشکلهههههههه
ادامه دارد....
     
  
مرد

 
مثل همیشه عالی

مخصوصا سکانس آخر داستان یعنی حشری شدن مهران از تعریف‌های امیر و بعد هم آذر از بدن مادرش که نتیجه‌ش تلمبه‌های بی‌امان توی کون فرشته بود...
in search of way to escape
     
  
زن

 
AmirSalman
ممنون از نظر شما که خیلی باعث دلگرمی هست واسه بهتر نوشتن.
     
  
مرد

 
عالی
2تا پیشنهاد
اگر میشه یه family tree درست کنی برای اینکه شخصیتارو قاطی نکنیم با هم
اگر با ai یه به شخصیتا تصویر بدی
من با متن هایی که نوشتی چندتایی از صحنهارو درست کردم جالب شد نمیدونم میتونم لینک بدم یا نه
     
  
صفحه  صفحه 30 از 33:  « پیشین  1  ...  29  30  31  32  33  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

داستان های ضربدری

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA