داستانهای افسانه - صفحه 9

ارسالها: 10

#81 Posted: 11 Nov 2025 11:48

سلام خیلی خوبه داستانت ارزوی خیلی از ماست کاش داستان های اینجوری بیشتر میشدن و اگه وقفه ای تو داستانت پیش میاد لا اقل بین قسمت ها باشه
ممنونم خیلی عالی 🌹🌹🌹🌹🌹

Saeed..

Reza297

کاربر

ارسالها: 2

#82 Posted: 12 Nov 2025 23:19

سلام، آیدی رو صرفا برای نظر دادن درباره داستانتون باز کردم، خیلی عالی ه که با نوشته هاتون علاوه بر لذت جنسی، با دنیای یک گروه خاص هم میشه آشنا شد و بهتر میشه درکشون کرد 💖

afsanesan

کاربر

ارسالها: 44

#83 Posted: دیروز 19:38

Reza297
مرسی عزیز

shemale

afsanesan

کاربر

ارسالها: 44

#84 Posted: دیروز 19:39

گرداب شهوت
قسمت یازده: شب بلند1
زوئی در حالت دخول کامل مونده بود. تکون نمیخورد. گذاشته بود تا آخر توش و مثل یه مجسمه خشکش زده بود. فکر کردم سکته کرده. برگشتم و نگاش کردم چشماش باز شد.
گفتم: چرا نمیکنی؟
گفت: اینجوری که حسش میکنم خیلی لذت بخشه.
قیافه خمارش و اون حرفش منو به خنده انداخت. یهو کل حس جدیم از بین رفت و در حالی که کیرش توم بود خندیدم و بدن لرزید. خیلی حس خوبی بود اسمش خنده شهوتی بود و واقعا لذت داشت. زوئی هم از صدای خنده من خندش گرفت هر دو باهم میلرزیدیم.
زوئی یکم بعد شروع کرد تکون دادن کیرش و بهم گفت:
خب دیگه به اندازه کافی حسش کردم.
گفتم: منم همینطور حالا بکن
پاهاشو یکم از هم باز کرد و بیشتر خم شد. با یه ریتم آروم کیرشو تلمبه زد تو کونمو شروع کرد به کردنم. دو طرف پهلومو گرفته بود و کیرشو مثل یه جک از پایین فرو میبرد تو سوراخم. کیرش انگار کل روزنه های سوراخمو پر کرده بود. بعضی لباس ها به تن آدم گشادن، بعضی لباسا زیادی تنگ ولی بعضی لباسا هستن که وقتی میپوشی کامل فیت بدنت میشن. سوراخ من برای کیر زوئی انگار همین لباس فیت بود و کیر اونم برای سوراخ من همینطور. قشنگ سفتی و کلفتی کیرش رو حس میکردم و اونم آروم و عمیق میذاشتش تا حسم کنه.
گفت: دارم میکنمت افسانه.
خبری بهم نمیدادا. حس کردم باور نمیکنه. داشت به خودش میگفت تا لذت ببره. انگار کردن من براش آرزو بود و الان وسط کردنم یادش افتاده بود.
یکم دیگه ریتم گرفت، کمرش مثل یه دستگاه اتوماتیک با یه ریتم و یه فشار کیرشو تو کونم تلمبه میزد. هیچ عجله ای نداشت، دستشو میکشید زیر تاپم رو عضلات کمرم. صدای دکمه های شلوارش با هر تلمبه بلند میشد، هر دو تنمون نیمه پوشیده بود، زوئی حتا شلوار و شرتش رو هم در نیاورده بود. حس اینکه هنوز لباس تنمونه ولی کیرش تو کونمه برام چیز جدید و لذت بخشی بود. انگار دیگه مهم نبود تو چه حالتی هستیم مهم این بود که همو میکنیم فقط همین.
تیکه کلام هوس زوئی یه کلمه بود: آه. فقط همین. با هر تلمبه ای که میزد نفسشو خالی میکرد و پشت هم با صدایی که سعی داشت کلفش کنه میگفت: آه... آه... آه
قشنگ حسش میکردم. گرم بود و داشت بیش از حد خودشو میلرزوند. بوی تنش رو حس کردم همینطور بوی شهوت و هوسشو. وسط این شهوت کیرشو تا دم سوراخم بیرون کشید و ازم پرسید: افسانه حالت خوبه همه چیز خوبه؟
نگاش کردم و گفتم: آره خوبه تو چی خوبی
آروم دوباره کیرشو‌ داد تو سوراخم. شاید تازه اون لحظه بود که باهم تبدیل به یه جفت شدیم. چون وقتی داد تو هم من هم اون یه لحظه چشمامون نیمه بسته شد و ازش لذت بردیم فقط تو دو تا جهت مختلف. ولی این جهت های مختلف بهم میرسیدن. یهو حس صمیمیت کردم، حس اینکه نمیخوام فقط لذت ببرم میخوام باعث لذت زوئی بشم. این بهم خیلی حس خوبی میداد.
آروم شروع کرد به تلمبه زدن و حرف زدن: بنظرت آنا کی میاد؟
داشتم تلمبه میخوردم و صدام میلرزید.
گفتم: نمیدونم... میخوای... آه میخوای... بهش پیام بدم؟
یواش یواش داشت میکرد. دستش رو کمرم بود و بهم نگاه میکرد. گفت: میترسم وسط این ماجرا بیاد.
گفتم: میخوای بهش بگم یا میخوای زود تموم کنی؟ حس میکنم برات سخته.
لبخند زد و گفت: از کجا فهمیدی؟
گفتم: خب من باهوشم... آی بد گذاشتی
چند تا تلمبه عمیق زد تو کونم و گفت:ببخشید... آره معلومه که باهوشی. مشکلی نداری تمومش کنم؟
گفتم: نه فقط اینجوری راحتی؟
گفت: یکم زانوهام درد گرفت. میشه یجور دیگه وایسی؟
گفتم آره. کیرشو از تو سوراخم درآمورد و لوپ صدا داد. بلند شدم و گفتم: چجوری راحتی؟
کنارش که وایسادم فرصت شد دوباره کیرشو ببینم. لامصب طوری سیخ و خیس بود که با دیدنش عمق سوراختو حس میکردی. انگار یه وسیله بود برای رفتن ته سوراخ آدم، برای همین خلق شده بود. تیز و کلفت بود، یه چیزی که مخصوص گاییدنه و آدم جلوش هیچ شانسی نداره.
گفت: هرجور که خودت راحتی.
به پهلو کنارش وایساده بودم. هنوز ازم خجالت میکشید.
گفتم: بگو دیگه چرا خجالت میکشی الان داشتی منو میکردی.
یه کوچولی خندید و بعد گفت: خب پس همینجوری سرپا خم شو دستتو بزار رو زمین. میتونی؟
گفتم: پوزیشن سختیه ولی باشه
همونجا یکم پاهامو به عرض شونه باز کردم و خم شدم سمت زمین. یکم بدنمو دادم جلو و بدون اینکه زانوم بشکنه دستامو گذاشتم رو زمین. لپای کونم کنار رفت و سوراخ کونم هوای خنک خورد. زوئی گفت: این عالیه.
گفتم: زود باش فکر نکنم بشه خیلی اینجوری موند.
گفت: باشه با اجازت
بعد کیرش و قرار داد رو سوراخ کونمو فشار داد تهش. دردم اومد، تو این پوزیشن دخول کامل انجام میشد و هیچی بیرون نمیموند. منو از پشت گرفت و شروع کرد به تلمبه زدن. ضربه هاش کاری و مهلک بود، شترق شترق صدا میداد. روناش داشت کونم رو اسپنک میکرد و من حسابی زیر فشار بدن و کیرش بودم. تحت فشار بودم و ناله هام هم از رو لذت بود هم از رو فشار. بهم گفت: میدونم سخته یکم تحمل کن.
گفتم: زود باش کیرت الان تو ایستگاه آخره.
دو باره با همون ریتم لعنتی شروع کرد به ناله کردن آه... آه... آه...
یه تلمبه تمام تنمو میلرزوند، سینه هام برگشته بود سمت صورتمو میرقصید. از پایین پاهای سیاهشو میدیدم که پشت پاهام قرار گرفته بود و انگشتاش از روی لذت بالا و پایین میشد. بعد انگار که سرعت یه دستگاه رو یه درجه بیشتر کنی به حالت یه ربات ریتمش سریع تر شد و سرعت ناله هاش بیشتر شد آه... آه... آه...
میگایید و لذت میبرد. با اینکه خیلی هولم بود ولی عجله نمیکرد از زمانش نهایت استفاده رو میبرد و کیرشو میکوبید ته سوراخم. چند تا تلمبه بعد ریتمش سریع تر شد، عیق تر میذاشت و بیشتر میلرزید. انگشت شصت پاش مثل کیرش سیخ رو به بالا بود. حس کردم دارم کیر بارون میشم، سرم داشت گیج میرفت که یهو صداش درومد و گفت: داخلت بریزم اشکال نداره؟
گفتم: نه فقط خواهش میکنم زود باش.
گفت: باشه و از اون به بعد به جای عمیق کردن یکم از کیرشو عقب میکشید ریزو و قدرتی، رو به بالا سوراخمو گایید. فشار روم بیشتر شد و یه قدم به جلو برداشتم. اونم جلو اومد و محکم منو گرفت. دیگه آه... آه... آه... نمیکرد. یه آه کشدار میکشید، انگار که داشت از لذت آواز میخوند و وقتی آوازش تبدیل به جیغ لذت شد چسبوند خودمو رو تنمو انگشتای پاش رو هوا ثابت موند و مایع گرمش رو پاشید تو سوراخم. یک دقیقه فقط نفس نفس میزدیم و اون خودشو بهم چسبونده بود. بلاخره از شکمم گرفت و کمکم کرد صاف شم و همزمان کیرش رو کشید بیرون. آب روی کف خونه چکه کرد

shemale

Reza297

کاربر

ارسالها: 2

#85 Posted: دیروز 20:00

👏👏👏👏

Lilakhanoom

کاربر

ارسالها: 10

#86 Posted: دیروز 21:04

سلام از قسمت قبل ۵ روز گذشته دوس دارم زودتر ببینم ادامش چی میشه

Saeed..