انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 157 از 159:  « پیشین  1  ...  156  157  158  159  پسین »

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم


مرد

 
Big_Glory
نه خدایی اینطوری نگین،داستان چهره متفاوت مامان از سیناترا استخون دار ترین و بهترین داستان محارم با مادره که نوشته شده خیلی خوب چفت و بست شده،و داستانای شاهین هم واقعا تعداد و گستردگی و جزییات خارق العاده ای داره،من مدتهاست اینجا داستان میخوندم و واقعا این عزیزان شاهکارند.
مدت هاست که منم دلم میخواد داستان بنویسم،اگه شما عزیزان مایل باشید منم طبع خودمو امتحان کنم.
در چنبر چرخ جان چندین پاکان،میسوزد و خاک میشود،دودی کو!
     
  

 
Big_Glory
نه اتفاقاً سیناترا خیلی خوب بود هرچند به اندازه شایان رو جزییات سکس و کلماتی که رد و بدل میشد مانور نمی داد و شاید کمتر اغراق آمیز بود ولی بازم داستاناشون خیلی خوب بود. ضمن اینکه ایشون چهره متفاوت مامان رو قبل از حق طبیعی نوشتن و اگه شما منظورت اینه ایشون کپی برداری کرده خواستم بگم اینطور نیست. اما خود داستان شایان جان (حق طبیعی) شباهت زیادی به اولین فیلم Alex Adams و Sydney Paige داشت به اسم The Florida Trip، که با مالیدن جلوی همدیگه شروع شد. اما بازم ایرادی برش وارد نیست. در کل همه چندتا نویسنده تاپ با سبک متفاوت داشتم و بین اینا، نویسنده داستان آرش و مامان سهیلا در حقش کم لطفی شد همین. ولی امیدوارم ایشونم برگرده همین سایت و بازم برامون بنویسه.
     
  ویرایش شده توسط: Chanel   

 
Hornyhound
آره داستان چهره متفاوت مامان واقعا داستان فوق العاده ای بود و من بارها خوندمش، مخصوصا اینکه مرحله به مرحله پیش رفت و تا حد نهایت فانتزی پیش رفت فقط یه ایراد داشت که هیچوقت آبش رو توی کس خالی نکرد!
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
Chanel
بجای اینکه در باره داستان های گذشته حرف بزنیم بنظرم بهتر ه در باره این موضوع حرف بزنیم که چرا دیگه کسی نیست که بیاد داستان های جدید بنویسه یا این که چرا کیفیت داستان ها خوب نیست چرا مدیر های سایت . فکری به بروز رسانی سایت نمی کنند گرافیک جدید بخش های جدید و... باید شرایطی فراهم شه تا نویسنده بیاد داستان بنویسه چرا بقیه با فیلم های دیگران پول در میارن ولی نویسنده ها چی این مشکلات درست بشه این سایت با اختلاف بهترین سایت ایرانه
     
  

Streetwalker
 
Akaaa:
بجای اینکه در باره داستان های گذشته حرف بزنیم بنظرم بهتر ه در باره این موضوع حرف بزنیم که چرا دیگه کسی نیست که بیاد داستان های جدید بنویسه یا این که چرا کیفیت داستان ها خوب نیست چرا مدیر های سایت . فکری به بروز رسانی سایت نمی کنند گرافیک جدید بخش های جدید و... باید شرایطی فراهم شه تا نویسنده بیاد داستان بنویسه چرا بقیه با فیلم های دیگران پول در میارن ولی نویسنده ها چی این مشکلات درست بشه این سایت با اختلاف بهترین سایت ایرانه

همانطور که گفتم فکر میکنم اگر بتونیم به نحوی ساپورت مالی نویسندگان را انجام دهیم مشکلات تا حد زیادی رفع خواهد شد معهذا شما پکیجی از مسائل متنوع را بیان کرده اید.
لطفاً پیشنهادات و نظرات تان را بصورت مفصل و تفکیک شده ارائه دهید.
     
  
مرد

 
Streetwalker
یکی از مسائل اینکه گرافیک سایت خیلی قدیمی شده . همین نظرات طرف بیاد داستان بخونه باید بیاد از چند تا صفحه رد بشه اعلان بقیه سایت ها در چند ساله اخیر چند بار برزوز شدن بخش های جدیدی اضافه شده .
     
  
زن

 
وقت همه دوستان بخیر . یه مجموعه داستان در حال اماده سازی دارم که برگرفته از خاطره واقعی هست البته نه همه ماجرا بخشیش واقعی هست و یه بخش هایی
از جزییات هم به خاطر جذابیت و احساس درونی داستان خودم بهش اضاف کردم اما کلیت ماجرا واقعی هست چون راوی داستان به صورت نه کاملا جزیی برام تعریف کرده و رونوشت برداشتم راوی یکی از شخصیتهای خانم داستان هست اما من به خاطر جذاب تر شدن . داستان رو از زبون شوهرش که مرد قدرتمند ماجرا هست نوشتم که البته تمام ماجرا هم حول محور خود اون شخص میچرخه.
به گفته راوی بین سالهای 96 تا 99 این رابطه بوده . خاطراتی که تو داستان بین شخصیت ها روایت میشه واقعی هست و این داستان رو با اجازه خود راوی نوشتم و تو سایت خواهم گذاشت و چون طولانی هست ممکنه کمی طول بکشه که پیشاپیش از همه دوستان عذرخواهی میکنم.
     
  ویرایش شده توسط: sooskmar48   
زن

 
ضربدری یک طرفه – قسمت اول

من و همسرم تو سن کم ازدواج کردیم تو این 12 سال زندگی رابطه خیلی خوب و داغی داشتیم و از اونجایی که کمر خیلی سفتی دارم و ابم خیلی دیر میاد و معمولا تا یک ساعت هم تلمبه زدنم طول میکشه البته اگه تو شرایط اروم و بدون استرس باشم واسه همین تو سکس با زنم اون دو یا سه بار ارضا میشد تا من ابم بیاد یا بعضی وقتا من ابم نمیومد و تمومش میکردیم حتی شب حجله با اون همه هوس نیم ساعت تو کس فرشته که اولین سکسمون هم بود تلمبه زدم تا ابم اومد و یجورایی نرمال تلمبه زدن من کمتر از یک ساعت نبود .
کیر معمولی دارم نه دراز نه مثل فیلما اونقدر کلفت حدود 16-17 سانت ولی از اونجایی که نمیدونم چرا اینجوری ختنه شدم سر کیرم کلفت تر و پهن تر از تنه شده و سوراخش زیر تنه قرار داره که معمولا موقع ورود اول فرشته یکم اذیت میشه
تا اینکه این اواخر نمیدونم چرا و چطور فرشته(زنم) تو سکسهامون به عنوان فانتزی از نفر سوم که همیشه هم دوست داشت یه زن یا دختر جوون باشه و ببینه من میکنمش البته یجوری حرف میزد که انگار دلش خیلی میخواد این رو تجربه کنه و تا وقتی که به ارگاسم میرسید وقتی ارگاسم میشد دیگه میگفت فقط باید منو بکنی و این کارش خیلی بیشتر هوسیم میکرد چند ماهی به همین منوال بود و تو هر بار سکسمون همین فانتزی رو داشت منم که خیلی بم حال میداد گاهی اسم خواهر یا مامانش یا زن داداشش یا خالش رو میاوردم و فرشته یجورایی هم خیلییی حشری میشد البته خودمم خیلی لذت میبردم از این فانتزی مخصوصا وقتی از اینکه اسمشونو میارم هوسم خیلی زیاد میشد و فرشته هم میگفت دلت میخواد بکنیشون میخوای مامانمو بکنی یا خواهرمو و گاهی هم که خیلی حشری بود از بدنشون برام میگفت که پستون مامانش چطوریه یا کس فاطمه خواهرش یا بقیه زنای فامیل زنم که ازش میخواستم.اینم بگم خودم تو امر دید زدن ید طولانی داشتم و از هر فرصتی که پیش میومد واسه دید زدن استفاده میکردم چه خونه خودم چه جاهای دیگه البته بیشتر دید زدن هام دسشویی رفتن و حمام رفتنشون بود از پنجره حموم خونه خودم بود که شرایطش رو کاملا مهیا کرده بودم واسه دیدن بدون دیده شدن و تقریبا بدن لخت تمام زنایی که خونمون حموم یا دسشویی رفته بودن رو دیده بودم مامانش خاله هاش خواهرش و زن داداشاش و زندایی و خیلیای دیگه.
اینم بگم من تو این مدت که با فرشته ازدواج کردم با چهار زن دیگه هم یه جور رابطه هایی تجربه کرده بودم .اولی از اونجا شروع شد دو سال پیش یه سفر با خانواده فرشته رفتیم قشم و یه بعد از ظهر عالی رفتیم ساحل یکی از روستاهای قشم که هم خلوت بود و هم اب خوبی داشت و همه رفتیم تو اب البته فرشته به خاطر حاملگی نیومد تو اب فاطمه اون موقع دانشجو بود من و فاطمه و زن داداشش آذر و داداشش فرید و خالش فرزانه و شوهر خالش امیر در حال اب بازی بودیم که حواسمون نبود فاصلمون از ساحل زیاد شده بود و فرید و زنش هم اونطرف بودن با امواج اب از سر فاطمه گذشت و خیلی ترسید و به من نزدیک بود صدام زد و من گرفتمش و تو بغلم بود و عمق اب از قدش چند سانتی بیشتر بود و از اونجایی که یه تاپ و شلوار نخی تنش بود که چسبیده بود به بدنش انگار هیچی تنش نبود منم تا تونستم از موقعیت استفاده کردم و به بهونه اینکه نمیذارم بری زیر اب پستون و کسشو حسابی مالیدم و دستم خیلی نرم و اروم لای پاشو مالش میداد که خودش هم فهمیده بود ولی هیچی نگفت حدودا فکر کنم چهار پنج دقیقه ای طول کشید که موج کم شد و بدون اینکه به روی خودش بیاره دوباره اب بازی رو ادامه دادیم و تو بازی هم چند بار دیگه پیش اومد که دستم از پشت میرفت لای پاش یا زیر پستوناش که همون موقع هم درشت و بزرگ بودن بقیه از اب رفتن بیرون و رفتن لباس عوض کنن و من و فاطمه هنوز تو اب بودیم و حرف میزدیم خب خیلی با من صمیمی بود و در عین حال هم راحت البته نه در اون حد که من انجام داده بودم میخواستیم بیاییم بیرون که یکم اومدیم جلو بالاتنه اش از اب اومد بیرون دیدم تاپش جوری چسبیده به بدنش که قشنگ سوتینش مشخصه و نوک پستوناش معلومه گفتم صبر کن یه مانتو برات بیارم ضایعه و همونجا ایستاد و منم اومدم لب ساحل که کسی از خانواده نبود همه رفته بودن پای ماشینا و مانتوش رو بردم گفتم بیا جلو تا خیس نشه وایییی همین که اومد داشتم نگاش میکردم پستونای بزرگشو دیدم تو سوتین و شکاف کسش که از چسبندگی شلوارش کاملا معلوم بود که خودش هم فهمید و خجالت کشید ولی ازاونجایی که مانتوش جلوی من بود ندید کیرم چقدر شقه اومد مانتو رو پوشید و اومدیم لب ساحل و همونجا زیر مانتو شلوار و شورتشو دراورد و گذاشت رو کوله من داشتم از شقی میمردم که یه شورت سبز از کوله دراورد و پوشید و تو بالا کشیدن شورتش که پشتش بهم بود تا زیر کونش و دیدم و شلوارش هم پوشید دستاشو از مانتو دراورد و بهم گفت مانتوش رو بگیرم براش و تاپ و سوتینش هم دراورد من از پشت و بغل بزرگی سینه اش رو میدیدم واییییی سفید و درشت و کمر سفید و لاغر اندام اخخخخخخ . تا پوشید و اومدیم سمت ماشین . که شبش پیام داد خیلی لوسی دیگه جرات نمیکنم بیام سمتت . منم نوشتم چیزی نشد که کسی نفهمید. نوشت خیلیییی پرروییییی خیلی خجالت کشیدم .
بعد از اون خیلی با هم راحت تر بودیم و زیاد چت میکردیم نه سکسی ولی گاهی در مورد سکس هم حرف میزدیم حتی یه بار تو دوران نامزدی فاطمه که حدودا چهار ماه گذشته بود از نامزدیش با مهران . فرشته در مورد سکسش با من براش گفته بود و از تایم بالای سکسامون گفته بود بهش و که ارش تو سکس خیلی خشنه و خیلی به سکس از پشت علاقه داره چند باری موفق شده ولی من مقاومت میکنم . که شبش با هم چت میکردیم ازم پرسید تایم سکستون چقدره و سوال پیچم کرد و
گفت: ار پشت هم میکنی؟
من: دوست نداره و نمیذاره ولی اگه بتونم اره حتما .
فاطمه: دوست داری؟
من: خیلی
فاطمه: اخه چجوری؟ چندشت نمیشه ؟ اونجا واسه چیز دیگه ایه کثیف نیست؟ از بوی بدش اذیت نمیشی؟ من تو دسشویی خودمو میشورم چند با دستمو میشورم بازم تا چند دقیقه بعدش نمیتونم غذا بخورم
من: نه اصلا اتفاقا یکی از لذت هام لیسیدن و زبون زدن سوراخ پشتشه.
چند دقیقه پیام نداد حس کردم خجالت کشیده . پرسیدم: چرا ساکتی؟
فاطمه: چی بگم اخه نمیتونم هضم کنم
من: چی رو؟
فاطمه : اینکه میگی با زبون لیس میزنی یجورایی حالم بد شد
من: مگه تا حالا در مورد اورال سکس نشنیدی یا نخوندی؟
فاطمه : چرا میدونم چیه ولی نه درمورد اونجا
من: خب اونم بخشی از اورال سکسه
فاطمه:نمیدونم
من: تو دوست نداری؟ .
فاطمه: چی رو؟
من: از پشت .
فاطمه: در این حد میدونم خیلی درد داره ولی نمیدونم دوست دارم یا نه.
من:اگه مهران بخواد ؟
فاطمه: اولا که مهران اونقدر پاستوریزه هست مطمینم سمتش نمیره ولی اگه اون بخواد بهش نه نمیگم ولی اون فکر کنم بدش بیاد.
من: چطور؟
فاطمه: خب نمیدونم ولی حس میکنم دوست نداره .
من: تا حالا سکس داشتین؟
فاطمه: به تو چه فضول چه پررویی خجالت کشیدم .
من: تو میپرسی خوبه من بپرسم بده .
فاطمه: من میپرسم اره باید جواب بدی ولی تو نباید بپرسی.
من : عجببببب.
که بحثمون عوض شد ولی موقع خداحافظی فقط یه جمله نوشت که گویای همه چیز بود .
فاطمه گفت : اون مثل تو نیست فقط یه کار و بلده که اونم من اجازه ندادم تا حالا حتی نزدیکش بشه ولی بعد از عروسی هزچی خواست بهش نه نمیگم.
این حرف اخرش حسابی داغم کرد و همون شب حسابی فرشته رو کردم.فاطمه سه ماه بعدش ازدواج کرد و بعد از اون اونقدر درگیر زندگی و کار و شوهر و بچه دار شدن شد که دیگه فرصتی برای چت کردن نبود ولی خب همچنان اون حس راحتی و صمیمیت بینمون بود جلوی من رو نمیگرفت و راحت بود.
ادامه دارد....
     
  
زن

 
ضربدری یک طرفه- قسمت دوم
تا گذشت با فاطمه و مهران برنامه چیدیم بچه ها رو بذاریم خونه پدر زن و چهارتایی بریم یه ویلا استخر دار بگیریم .تو راه فرشته از برنامه هاش تو ویلا میگفت و اخرش گفت: باید منو تو این دو روز حسابی بکنی دلم میخواد تو تراس رو به طبیعت با صدای پرنده ها سکس کنیم و کلی اینجور برنامه های رمانتیک.
گفتم: اونم به چشم جوری میکنمت که فاطمه و مهران بیان کمکت .
گفت: کمک من یا تو؟من چی میخوام تو چی میگی بی ذوق.
گفتم : فاطمه بیاد کمک من مهران هم کمک تو.
گفت: تو هم بدت نمیاد که .
گفتم: نه چرا بدم بیاد فاطمه به این خوشکلی .
گفت: مهران به این خوش تیپی ولی سینه های فاطی خیلی بزرگه ها .
گفتم: اشکال نداره باهاش کنار میام اتفاقا شیر هم داره ولی دلم به حال تو میسوزه .
گفت :چرا؟. گفتم: اخه مهران که نمیتونه مثل من بکنتت .
گفت: واسه همین میگم که حداقل یه بار مثل ادم بدم . و کلی خندیدیم و از فانتزی سکس حرف زدیم و عصر دو تا ماشین رسیدیم ویلا و عجب جایی هم بود دو طبقه ویلا طبقه اول سالن بزرگ و شیک و طبقه دوم دو تا اتاق خواب لاکچری و زیر زمین هم استخر و جکوزی و سونا وقتمون به حرف و صحبت و شوخی و خنده و شام خوردن گذشت تا حدود دوازده و نیم که فرشته گفت خب دیگه ما بریم
که فاطمه به خنده گفت: سر و صدا نکنینا ما زود میخوابیم .
فرشته گفت اتفاقا اینجا راحت میشه سر و صدا کرد شما گوشاتون بگیرین.
مهران گفت:دیوونه ها زشته ها خجالت کشیدم من که گوشم ضعیفه هر کاری میخواین بکنین.
فرشته گفت:چیش زشته هم ما هم شما زن و شوهریم سکس هم داریم نه که شما ندارین؟بعدشم ضعیف باشه قوی باشه ما کار خودمونو میکنیم با شوخی گفت: شما هم مشغول شین .
فاطمه که تا حد زیادی از نوع سکس ما خبر داشت گفت:ما هم سکس داریم ولی نه مثل شما و با خنده گفت:مهران بنده خدا خیلی خجالتیه ما هم میکنیم ولی مشغولی ما تهش دو سه دقیقه هست فرصت به سر و صدا نمیرسه .
فرشته گفت وا مهران تو با این هیکل(مهران اندام درشتی داره) سه دقیقه؟ میرسی بکنی تو؟
مهران که خجالت کشیده بود گفت :اره فاطمه از رفتن تو سه دقیقه حساب میکنه حالا شما دو دقیقه بیشتر پنج دقیقه.
فاطمه گفت: اره بابا از رفتن تو سه دقیقه طول میکشه .
فرشته خندید گفت :من زیر چهل دقیقه ارضا نمیشم واسه سه دقیقه روبرو هم بشینین جق بزنین .
که هممون از خنده غش کردیم
مهران که از تایم فرشته تعجب کرده بود گفت: چه خبرهههه فاطمه همونم تحمل نمیکنه هی میگه بسه جر خوردم تمومش کن .
فاطمه گفت: حالا منم بگم تو بکن باش ده دقیقه بکن. یکم شوخی و خنده که ما رفتیم بالا و مشغول شدیم و هنوز در حال اورال بودیم که از اتاق بغل صدای اه اه فاطمه بلند شد دیوار اونقدر نازک بود انگار کنارمون خوابیده بودن بودن ولی انگار عمدا میخواستن ما صداشونو بشنویم و صدای مهران خیلی کم میومد ولی صدای فاطمه بلند و واضح بود .
فرشته زد به دیوار گفت: واقعیه یا فیکه؟؟؟.
فاطمه هم گفت: نه عزیزممممم تا ته توههه وایییی چه حالی میده تو چرا صدات نمیاد؟
فرشته هم که کیرمو داشت میخورد گفت : هنوز تو دهنمه به توش نرسیده .
که منم هوسی شدم و فرشته رو طاقباز خوابوندم و یه ضرب تا دسته کردم تو کسش که
اخ بلند فرشته رفت بالا و گفت جووووووون حالا تومهههه تا تهههه رفت تو واییی و اه اه فرشته هم همراه با رگبار تلمبه های من بلند شد و محکم میزدم و شالاپ شالاپ تلمبه هام میومد
که فاطمه گفت : صدای چیهههههههه؟؟؟؟
گفتم: رگبار تلمبه تو خواهرت
فاطمه:مهرانننن منم اینجوری میخواممممم بکن محکم بکننننننن که با سه چهار تا صدای شالاپ شالاپ مهران واه اه فاطمه صداش خوابید و
فاطمه گفت: جوووووووون ابتو بریز رو شکمممممممم واییییییی . از شنیدن صدای فاطمه خیلی هوسی شده بودم و فرشته هم اینو فهمیده بود و خودش هم خیلی حشری شده بود تو یه حرکت منو خوابوند و اومد روم نشست رو کیرم و با تمام قدرتش بالا پایین میشد که صدای شالاپ شالاپ و اه اه فرشته کل اتاق رو پر کرده بود و هی میگفت اره بکن بکنننن محکم بکن تا ته بکن وایییی اونقدر رو کیرم بالا پایین شد که نزدیک ارگاسم بود و صداش به ناله شبیه شد و به شدت ارگاسم شد و صداش میلرزید و ناله میکرد و وسط ناله کردن بلند گفت ارههههه ارضا شدم اخ ابم اومددددددددد واییییی همینو میخوامممممممم و یهو بی حال خوابید روم و یکم که اروم شد گفت تو هم بکن تا بیاد بکنننن منم از هوس بلند شدم و فرشته رو بردم تو سجده و کیرمو تا ته فرو کردم تو کسش و محکم تلمبه میزدم و فرشته هم بلند بلند اه اه میکرد و کم کم به گوزیدن هم افتاد . فاطمه زد به دیوار و بلند گفت بسشهه ارش جرش دادی گوزش اومد . مهران هم بلند گفت واسه فردا شبت هم بذار. جوری صداشون میومد که انگار رو تخت کنارمون بودن منم از شنیدن صداشون تو اوج بودم و محکم ترین تلمبه هامو فرو میکردم تو کس فرشته که بردمش تو حالت طاقباز ولی پاهاشو نود درجه اوردم بالا و باز کردم که گردن فرشته رو زمین بود و کمرش بالا و تا ته کیرم میرفت تو کسش که فرشته تو اه اه گفت وایییی کسمو جر دادی پاره شدمممممممم اخخخخخخخ کم کم ابم داشت میومد و با چند تا تلمبه محکم ابم اومد وکشیدم بیرون و رو شکم و پستون و صورت فرشته پاشیدم وایییییی چه لذتی داشت .فرشته که بی حال و بی رمق شده بود ساکت شدیم که فاطمه باز زد به دیوار و گفت اومد بالاخره . گفتم ارهههههه با چه فشاری هم اومد خواهرت حسابی ابش اومد و بی هوش شده.
فاطمه گفت: دیوونه ای تو من که با کردن مهران نشدم ولی جوری که تو کردی من با کردن تو دوبار شدم چه برسه به خواهرم که زیر تو خوابیده . خندید و تو خنده گفت:مهرانم داشت جق میزد ابش اومده
گفتم: دیگه چی دیگه چی زحمتشو من کشیدم لذتشو شما دو تا بردین.فرشته اروم گفت ارش جون ندارم اخ همه تنم سسته.بغلش کردم و تمیزش کردم و اونقدر خسته بودیم که هردو خوابمون برد.فردا صبح حدودای نه بیدار شدم و فرشته کنارم نبود رفتم دسشویی و دست و صورتمو شستم وتو راه پله مارپیچ ویلا داشتم میرفتم پایین صداشونو شنیدم هر سه تاشون تو اشپزخونه بودن رفتم پیششون منو که دیدن فاطمه با لبخند و شوخی گفت: خیلی خسته شدی خسته نباشی انتظار این حرف رو نداشتم کمی خجالت کشیدم ولی خودمو کنترل کردم و گفتم: نه بابا واسه من عادیه اگه فرشته خسته شده باشه
مهران: فرشته که حسابی خسته شده اومد پایین خستگی از چهرش میبارید.
من: قصه زن و شوهرا همینه دیگه
فاطمه: همه زن و شوهرا نه قصه تو فرق میکنه مگه نه فرشته؟
فرشته: ارش یه چیز دیگست میدونی چیه گاهی خیلی اینجور دوست دارم پر هیجان و داغ و خشن ولی گاهی وقتا هم رمانتیک دلم میخواد که نیست . مثل دیشب که یه رابطه رمانتیک لب پنجره و نوازش و بوسه ووووو میخواستم
فاطمه با خنده پرید تو حرفش گفت: که نگاه کردی دیدی کرده تو حلقت و میگه بخورشششششش
فرشته : نه تا این حد ولی خب رمانتیک هم نبود
فاطمه رو به من گفت: باید مثل مهران باشی اروم ریلکس جوری شروع میکنه که نکنه ابش بیاد و جوری اروم تلمبه میزنه که پاهات تکون نخوره
مهران: خب سکس به ارامشش خوبه نه محکم تلمبه بزنی بره تا تو دهن زن بعدشم مدت نرمال سکس بین سه تا هشت دقیقه هست خب ما دیگه چهار پنج دقیقه میشه . ارش فکر کنم دیشب حدود چهل دقیقه طول کشید تا اومد نه؟
من: یه چیزی تو همین مدت
مهران: زن اذیت میشه واقعا اذیت میشه.
فاطمه: ولی خوبه هر زنی حداقل یه بار این تایم رو تجربه کنه حداقل طعم واقعی ارگاسم رو میچشه من هنوز نمیدونم به ارگاسمی که میگن چیه
من: یعنی ابت نمیاد؟
فاطمه:تو رابطه خیس میشم لذت میبرم حت بدنم یکم سست میشه ولی نمیدونم همینه یا نه اخه خوندم یا شنیدم وقتی زن به ارگاسم برسه خودش متوجه میشه و بعدش یه حس ارامش داره من بعد از رابطه عصبی میشم دست خودم نیست
فرشته: خواهر تو هم معلوم نیست چته منم همینجور من سکسی مثل تو میخوام تو مثل من.
مهران: برعکس ازدواج کردین
فرشته: فاطمه حالا هم دیر نیست ارش مال خودت
از این حرف فرشته هر سه تامون جاخوردیم و جو خیلی سنگین شد و سکوت عجیبی شد واسه فرار به بهونه سیگار رفتم لب پنجره و سیگارمو روشن کردم و مهرانم رفت سمت کتری چایی و فاطمه هم مشغول ظرف شستن شد.
حرف فرشته که نمیدونم از رو چه منظوری بود ته قضیه رو گفت . چیزی که شاید هیچ کدوم انتظارش رو نداشتیم اخه فکر میکردیم یه بحث صممی و زیادی راحت داریم میکنیم ولی فرشته یهو با حرفش اصلا همه ذهنمون رو بهم ریخت.
خودش هم فهمید سوتی داده و نمیشه جمعش کرد رفت تو حیاط ویلا. هر چهار تامون از هم فرار میکردیم جوری که انگار همه از هم خجالت میکشیدیم . یه ساعتی جو خیلی سنگین و در سکوت گذشت که مهران از زیرزمین اومد بالا گفت استخر خوبی داره برم یه تنی به اب بزنم نمیایین؟
جمله نمیایین مهران یجورایی یخ بینمونو اب کرد و رفتیم استخر. من شناگر خوبی هستم
ما اقایون با مایو و فرشته تاپ و ساپورت مشکی و فاطی یه بادی زیر دکمه دار و ساپورت مشکی پوشیده بود از اونجایی فاطمه اندام لاغر و کون تقریبا صافی داشت و پستونای شیری بزرگ حدود 85 داشت سوتین هم نبسته بود و تو بادی کاملا قلمبه شده بود و تو چشم بود و شوهرش مهران چند جلسه شنا رفته بود که اونم فقط در حد اینکه از اینور استخر تا اونور دست و پا زنون برسه بود فاطی هم دو دوره اموزش شنا رفته بود ولی عملا چیز زیادی بلد نبود .
داشتم به فرشته شناور بودن روی اب رو یاد میدادم خوب یاد گرفت و داشت تمرین میکرد تو همین تمرین کردنا به فاطی هم یاد میداد و اونم داشت تمرین میکرد . فرشته اونور استخر نزدیک به مهران بود بهش گفت حواست بهم باشه و فرشته به کمر رو اب بود و مهران هم کنارش ایستاده بود و دستش زیر کمر و رون فرشته بود زیر اب نره و حس کردم مهران داره دستشو میاره بالاتر زیر باسن فرشته میذاره و برمیداره و فرشته هم چیزی نمیگه که کم کم دیدم دستش کاملا زیر باسن فرشته رو گرفته و باسن فرشته کامل کف دست مهران هست . تو حال خودم بودم و داشتم دست مالی شدن زنمو میدیدم که فاطمه رو اب دست و پا زنون از پشت اومد سمتم و گفت ارش شناور بودن و بلدم ولی میترسم مراقبم باش . رفتم کنارش و همراهیش میکردم و کمرش که میخواست بره زیر اب دستمو غیر عمدی میذاشتم زیر کمرش یا باسنش و میاوردمش رو اب و براش توضیح میدادم و چون تازه داشت یاد میگرفت باسنش دایما میرفت زیر اب و منم عملا دستم زیر باسنش بود و تو طول حرکت هم به خاطر تکون خوردنای فاطمه دستم چند باری شکاف باسنش رو لمس کرد که زیر اب نرم منم اونقدر حسم با فاطمه خوب بود.دو سه بار طول استخر رو رفتیم و برگشتیم و یجورایی حس کردم از اینکه کونش تو دستمه بدش هم نیومده اخراش قشنگ کونش کف دستم بود و چند باری هم رون پاشو میگرفتم و پا زدن و بهش توضیح میدادم که چند دقیقه استراحت کرد که دیدم مهران هم داره عملا کون فرشته رو مالش میده و یه دست دیگش رو شکمش بود که بلوزش رفته بود بالا و شکمش مشخص بود نمیدونم اون موقع چه حسی بود بد نبود خوب هم نبود ولی هرچی بود انگار مور مورم شده بود که که فاطی صدام زد گفت دوباره برم؟ حواست بهم باشه مثل دفعه قبل زیر اب نرما. یکم با خودم فکر کردم دفعه قبل که نرفته بود زیر اب چرا اینو گفت؟ و رفتم سمتش گفتم خیالت راحت دیگه نمیذارم و دوباره اومد رو اب و منم همراهیش کردم و دستمو زیر کونش گذاشتم با استرس که یموقع فکری نکنه کونشو بیشتر تو دست گرفتم و اوردم بالاتر اونجوری نرمی و شکاف کونشو کامل حس میکردم و گاهی هم تکون میخورد و انگار عمدی میخواست خودشو ببره زیر اب که من بگیرمش و دستم رو کونش حرکت میکرد و شکاف کونش رو بیشتر حس میکردم دور دوم بود که دیدم چند باری کونشو به سمت پایین میاره که بهتر تو دستم جابشه دیگه فهمیدم عمدیه ولی هنوز یکم استرس داشتم که بار اخر تکون خورد دستم قشنگ رفت لای شکاف کونش و همونجا نگه داشتم و با استرس زیاد اروم مالش میدادم و دیدم هیچی که نمیگه کم و بیش همراهی هم میکنه باهام و منم جراتم بیشتر شده بود و بهتر داشتم لای کونشو مالش میدادم الان که از بابت فاطمه خیالم راحت شده بود که اونم بدش نیومده استرس مهران رو داشتم که یه لحظه دیدم اونم قشنگ کون فرشته رو تو دستش گرفته داره همه جاشو لمس میکنه منم دلو به دریا زدم و وزن کونش رو با دستم گرفتم که نرمی کون کوچولو و ظریفش رو حس کردم اونم چیزی نگفت کم کم اونقدر وزن کونش تو دستم بود که دیگه کاملا لای شکاف کونش هم حس میکردم فاطی هم انگار بدش نیومده بود بدون هیچ حرفی چشماشو بسته بود و تو حس خودش بود که حس کردم داره کونش رو شل میکنه که کامل بیاد زیر اب و دست من تمام وزن کونشو بگیره که همین هم شد و از بغل ایستادم کنارش و وزنش کلا رو ساعدم و عملا کون فاطی هم کف دستم بود و داشتم لمس میکردم و انگشت وسطیم رو از رو لباسش که نازک بود بردم لای کون فاطی اروم لای کونش رو با انگشت مالش میدادم چشماش کامل بسته بود اصلا حواسم به مهران نبود که تو یه لحظه هردو روبروی هم قرار گرفتیم و من دست اونو دیدم که دستش از زیر تا مچ رفته بود تو شورت فرشته و داشت لای کونش رو مالش میداد و اونم دست منو دید که دارم کون فاطی رو مالش میدم و هردوشونم چشماشون بسته بود و رو اب شناور بودن.
ادامه دارد.....
     
  ویرایش شده توسط: sooskmar48   
زن

 
ضربدری یک طرفه - قسمت سوم
نگاه من و مهران تو یه لحظه با هم گره خورد و انگار هردو از کاری که داشتیم میکردیم خجالت کشیدیم ولی علایمی از نارضایتی تو چشممون نبود ولی چشم تو چشم شدنمون هردومون رو معذب کرد و بدون حرف سریع جهت هامونو عوض کردیم و از هم فاصله گرفتیم تا چشم تو چشم نباشیم منم انگشتو وسطیم و از رو ساپورت که نرم هم بود و هم نازک و لطیف کامل لای کون فاطی فرو کردم یهو چشماشو تو اون حالت نمیتونست درست اطرافشو ببینه باز کرد که مهران و فرشته کجا هستن ترسید نبینن منو نگاه کرد با چشم بهش اشاره دادم نترس و زیر لب بهش فهموندم اونا هم مشغولن که دید من خیلی ریلکس هستم فهمید حواسم به اطراف هست البته نمیدونست شوهرش از من جلوتره و داره کون زن منو که همون خواهر بزرگش بود رو میماله
دوباره چشماشو بست و معلوم بود دیگه تو حس شنا یاد گرفتن نیست و حشری شده و داره لذت میبره انگشتم قشنگ از رو ساپورت رو سوراخ کون فاطی بود و اروم داشتم سوراخش و مالش میدادم که دستمو لای پاهاش جلوتر بردم و انگشتمو رو کسش گذاشتم و مالش میدادم مهران از بغل تو دیدم بود وایییی اون خیلی جلوتر از من بود و دستش کامل تو ساپورت فرشته بود و راحت داشت کسشو میمالید هوسی شده بودم و کیرم شق شق شده بود و دیدن اون صحنه خیلی برام لذت داشت تو همون پوزیشن فاطمه رو نگه داشتم و منم داشتم کس فاطی رو مالش میدادم و قشنگ شکاف کسش رو بین انگشتام حس میکردم ولی دکمه های بادی فاطی یکم مزاحم بود جای دستامو عوض کردم دست دیگمو گذاشتم زیر کمرش و دستم رو از زیر کسش اوردم بیرون و بردم لبه ساپورتش و اروم خواستم ببرم تو که چشماشو باز کرد منو دید خواست نذاره که با اشاره بهش فهموندم اونور و ببینه که مهران و فرشته رو دید از تعجب وامونده بود خم شدم و زیر لب بهش گفتم: :چشماتو ببند و استرسی شده بود ولی ارومش کردم و اونم چشماشو بست منم اروم دستمو بردم تو ساپورتش جووووون دیدم فاطی داره لبش و میخوره دستاش زیر اب مشت کرده اخخخ چه صحنه ای بود دستم رو کون نرم و کوچولو و تخت فاطی بود جووووون لبه های بادیش رو لمس میکردم تا رسیدم لای پاش و بادیشو زدم کنار انگشتمو فرستادم زیر بادیش رو کسش که لزج بود و خودشو خیس کرده تو اب هم میشد لزجی بین لبهای کسشو حس کرد اخخخخخخ اروم لای کسشو مالش میدادم چه کسی داشت جووووووون از لذت همه لب پایینیشو داشت میخورد و منم خیلی اروم و با طمانینه انگشتم رو بین لبهای کسش اونم زیر بادی که راحت نبود حرکت میدادم چند دقیقه گذشت با دست دیگم دستشو گرفتم تو دست و یکم انگشتاشو مالش دادم و بردم سمت کیر شقم و گذاشتم روش که انگار برقش گرفته بود لرزش و استرس و شهوت رو از پشت چشمای بسته فاطمه هم میشد حس کرد کیرم از رو شورت تو دستش بود و محکم تو دست فشارش میداد و منم بین لبهای کسشو مالش میدادم که دستشو برد تو مایو و کیرمو محکممممم گرفت تو دست و فشار میداد و لباش رو هم قفل شده بود که صداش در نیاد مهران و فرشته هم کمتر از ما نبودن و رفته بودن کنار دیوار استخر ایستاده بودن دست مهرداد تو ساپورت فرشته و دست فرشته هم تو مایو مهران بود .فاطمه هم دیگه از شدت شهوت نتونست تحمل کنه و ایستاد ولی پاش به کف استخر نمیرسید کشیدمش سمت خودم و بغلش کردم و پاهاش و دور کمرم حلقه کردم ولی فاطمه هنوز استرس داشت که برخورد مهران و فرشته چیه که با یه نگاه به اونا فهمید چی به چیه و خودشو شل کرد و کیر شقم رفت لای پاش و محکم گرفته بودمش تو بغل چشماش بدجور خمار شده بود مهران لبه استخر پشتش به ما بود و تو دید فاطمه و داشت میدیدش که دست شوهرش هم تو ساپورت خواهرشه و داره کسش و میماله دیدن این صحنه خیلی حشری ترش کرد و خودشو چسبوند تو بغلم تو گوشم
گفت: دست مهران تو شورت فرشته ست.
گفتم: کیر منم لای کس توهه یه اخ تو گوشم گفت و منم دستمو که زیر کونش بود گذاشتم رو کسش و میمالیدم و اونم سرشو گذاشت رو شونه ام که اروم اروم اه اه میکرد ولی تو محیط بسته و کوچیک استخر صداش اکو داشت که مهران برگشت و زن خوشکل و ظریفش رو تو بغل باجناقش دید حس کردم خیلی هوسی شد و دستش تو شورت فرشته بود که فرشته یه اخ گفت حدس زدم انگشتشو فرو کرد تو کس فرشته جوووووووون چه صحنه ای بود .
من و مهران کاری بهم نداشتیم و هرکدوم کار خودشو میکرد یکم کس و کون فاطمه رو مالیدم و ساپورتشو تا زیر کونش کشیدم پایین و از رو بادی کسشو میمالیدم و انگشتمو برده بودم لای کسش جوووووون تو یه لحظه دکمه بادیشو باز کردم و ازاد شد که یه اه تو گوشم گفت و دو تا دستام کسشو گرفته بودم صداش میلرزید اروم گفت: داری چکارم میکنی
گفتم: میخوامت و انگشتمو رو سوراخ کسش میمالیدم و اروم فرو کردم تو کسش که اه اهش بلند تر شده بود توهمون لحظه صدای اه اه فرشته رو هم شنیدم ولی نگاشون نکردم تا راحت باشن یه انگشتم تو کس فاطی داشتم تلمبه میزدم و انگشت دیگمم بردم رو سوراخ کونش و اروم مالیدمش جووووون چه سوراخ تنگی داشت همونجور که سوراخ کونشو میمالیدم نوک انگشتمو اروم فرو کردم تو کون فاطی خیلی تنگ بود گفتم الانه که بگه پشت نه ولی تو اون حس وحال فقط اروم تو گوشم گفت وایییی نههههههه و اروم نوک انگشتمو اول سوراخ کونش میمالیدم و فرو کردم تو که
با صدای حشری گفت: یواش یواشتر اخ اخ و منم خیلی اروم همونجور که انگشتمو تو کسش فرو میکردم خیلی اروم اروم یه بند انگشتم رفت تو کونش و همزمان تو کس و کونش تلمبه میزدم اونقدر حشری شده بود که تو همون چند دقیقه اول یهو محکم بغلم کرد دستاشو دور گردم گرفته بود خودشو جمع کرده بود و گفت وایییییییییییییییییییییی بسهههههههه بسههههه اینجوری سختمه نمیتونم اخخخخخخ
فهمیدم ارضا شده و دستم با اینکه زیر اب تو کسش بود ولی حسابی لزج شده بود اوردمش لبه استخر و کمکش کردم نشست لبه استخر سرش پایین بود و اروم اه اه میکرد و محکم بازم رو گرفته بود گفتم همینجا دراز بکش و پاهاش تو اب بود و دراز کشید لبه استخر یه لحظه با صدای اه اه بلند فرشته برگشتم دیدم فرشته خم شده رو لبه استخر و مهران پشتش ایستاده و اروم اروم داره تو کس زنم تلمبه میزنه فرشته هم اه اهش بالا بود قابل توصیف نیست نمیشه گفت چه حسی رو تجربه میکردم ولی هر چی که بود تو اون لحظه منو تا اوج شهوت بالا برد فاطمه هم شدیدا هوسی شده و طاقباز جلوم بود واییییییی کس فاطمه سفید مثل برف و کشیده و باریک و ظریف و لبهای کسش یه کوچولو مثلثی زده بود بیرون و چوچوله برجسته اش از بالای کس ظریف فاطمه مشخص بود اخخخخخخ ساپورتش و دراوردم انداختم تو استخر و اونقدر حشری بودم با سر رفتم لای کسش و با زبون افتادم به جون کس خیس و خوشمزه فاطمه و مشغول خوردن کس شیرین فاطی شده بودم جوووووون چه ابی از کسش میومد فاطی هم اونقدر از حرکت من حشری شده بود که نه رو زمین بود نه هوا کس تمیزو کوچولو با سوراخ کس صورتی اخخخخخ داغم کرده بود نمیدونستم میخوام چکارش کنم زبونمو تا ته میکردم تو کس فاطی و تلمبه میزدم چوچولشو تو دهن میگرفتم و با زبون بازی میدادم و مک میزدم سوراخ ریز جیشش رو زبون میزدم و میمکیدم فاطمه هم که داغ شده بود بلند بلند اه اه میکرد پاهاشو کامل دادم بالا جوووون سوراخ کوچیک قهوه ای کونش با یه کوچولو مثل پرده یا گوشت اضافه ولی کوچولو که از سوراخ کونش به سمت کسش کشیده شده بود اومد جلوی چشم و دهنم باز شد و با زبون رفتم سراغش و نوک زبونمو فشار دادم تو سوراخ کونش و نوک زبونم با خیسی و لزجی اب کسش تو کونش تلمبه میزدم از این کارم اونقدر حشری شده بود که به خودش میپیچید و دستاشو برده بود رو صورتش و بلند بلند اه اه میکرد منم زبونمو تو کونش تند تند تلمبه میزدم و دو تا انگشتمم چوچولشو گرفته بودم و بازی میدادم چه سوراخ کون خوشمزه ای داشت اخخخخخ یه گوشت اضافه کوچولو کنار سوراخ کونش بود که مک میزدم انگار شیره وجودشو میکشیدم سرمو گرفته بود که نکنم اونقدر کونشو زبون زدم و خوردم و اومدم چوچولشو کردم تو دهن و مک میزدم و داشتم سوراخ جیشش رو مک میزدم و تحریک میکردم که یهو یه جیغ کوچولو کشید و شروع کرد جیش کردن دهنم خودش هم شوکه شده بود از اینهمه حشری شدنش خواست بره عقب گرفتمش و دهنمو گذاشتم رو کسش میخوردمش و همه اب و جیشش رو با لذت خوردم و قورت دادم دیگه از شدت حشری شدن بی حال شده بود جیش کردنش تموم شد و اونقدر بیحال بود که رمق نداشت حتی اه بکشه سرمو بردم زیر اب استخر و دهنمو شستم و اب زدم و اومدم بیرون بی حال داشت نگام میکرد برگشتم به مهران و فرشته که دیگه صداشون نمی اومد نگاه کردم با تعجب دیدم اونا کارشون تموم شده و فرشته بدون شورت وساپورت فقط تاپ تنشه که اونم تا بالای پستوناش رفته بالا کنار استخر دراز کشیده و مهران هم با کیر دراز و اویزون نشسته لبه استخر و دستش لای کس فرشته دارن ما رو نگاه میکنن اومدم رو سینه فاطی و بادیشو کامل دراوردم کامل لختش کردم جووووون پستونای بزرگ و سفید و شیری فاطی اومد بیرون انگار از قفس ازاد شده بودن نوک پستوناشو کردم تو دهن و سیر خوردم و مکیدم و از اونجایی که داشت بچه شیر میداد شیر هم داشت و یه دل سیر شیر خوردم اخخخخخ فاطی هم میگفت واییییی نخوررر زشته شیر منو میخوری ولی منم اهمیت نمیدادم و اونقدری شیر خوردم که هردو تا پستونش سبک شد و کم شیر . فاطمه هم انگار مک زدن پستونش و خوردن شیرش دوباره حشریش کرده بود و خیلی لذت میبرد که داشتم از پستوناش شیر میخوردم و اون یکی پستونش تو دستم فشار میدادم و شیر میومد. اومدم بالا تر و کیرمو گرفتم جلوی دهنش و گفتم بخور یکم بی حال بود ولی قشنگ کیرمو کرد تو دهن و میخورد و مک میزد جووووون منم با نوک پستوناش بازی میکردم اخخخخخخ حسابی برام ساک زد که دیگه وقتش بود .
ادامه دارد....
     
  
صفحه  صفحه 157 از 159:  « پیشین  1  ...  156  157  158  159  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Incest Sexy Story - داستان های سکسی با محارم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA