قسمت هشتم
- داشتم بهت فکر میکردم .
وا ، نصف شبی چش شده بود ؟
به نت وصل شدم و از تو واتس اپ بهش پیام دادم : به من ؟
فوری انلاین شد و گفت : آره به تو
-به چی من فکر میکردی ؟
- به اون تن بلوریت و عطر بدنت ...
-حالت خوبه کوشا ؟
- بهتر از این نمیشم !
- بهتره بخوابی ، منم خوابم میاد .
-یارا ؟
چند لحظه مکث کردم و سپس جواب دادم : بله ؟ -دوست نداشتی تو بغل من بخوابی ؟
- کوشا این حرفا چیه که میزنی ؟
- فقط جوابم رو بده ؟
واقعا دوست داشتم ، از اینکه لمسم کنه لذت میبردم ولی جواب دادم : نخیر ! دوست نداشتم ! شبخیر!
یه دفعه ویس فرستاد : ازم فرار نکن بره آهو ، میدونم توام دلت منو میخواد!
چشمات داشت فریاد میزد چقدر تشنه ای!
-هیچ هم اینجور نیست ، این حرفا رو از کجا درمیاری ؟
تایپ کرد : اگه مطمئن نبودم بهت مسیج نمیدادم. دلم با این حرف هری ریخت ، بدجوری کرمم گرفته بود. شده به غلط بودن یه کاری آگاهی داشته باشید ولی بازم انجامش بدید ؟
من همون حسو داشتم!راستشو بخوام بگم اصلا عقلم کار نمیکرد! کدوم دختری بیخیال همچین پیامایی از طرف یکی مثل کوشا میشد و بلاکش میکرد که من دومی باشم ؟
حرفاش حس خوبی بهم میداد ، دست و پام شل شده بود ! بدبخت هیچیم نگفته بود ولی من واقعا
مشتاق بودم تا بحث رو ادامه بده.
با این وجود باز هم ناز کردم و گفتم : من که الان نزدیکت نیستم ! چه فرقی داره تشنه باشم یا نه؟
- من از اینجا هم میتونم سیرت کنم !
منظورت چیه ؟
- تاحالا چیزی به اسم سكس تل به گوشت خورده ؟ - .. با خوندن این پیام دستم سر شد و نوشتم : آره ..
میخوام باهام سكس تل کنی
- ! خندم گرفت ، چه احمقانه !
دیوونه شدی کوشا ؟ اینکار بچه هاست
- ! تو هم بچه ای
- وا ، چرا اونوقت ؟
- چون تا همین دوساعت پیش میتونستی طعم لذت واقعی رو بچشی ولی فرار کردی و الان از پشت
.. گوشی داری باهام لاس میزنی این تو بودی که پیام دادی اونوقت من دارم لاس میزنم ؟
- ! میتونستی جواب ندی ولی داری ادامه میدی - .. امشب نگاهت داشت منو میسوزوند !
میخوام آتیشت رو خاموش کنم حتما از پشت گوشی ؟
- .. میتونم بیام بالا ، اگه فکر میکنی جرعتشو داری درو باز بزار
- ! توی دلم گفتم : چی ؟ بیای بالا ؟ همین مونده ! شت .. تند تند نوشتم : نه نه ، همینجا خوبه ! از پشت گوشی خیلی هم سکسی تره ..
پس هرچی میگم انجام بده
- .. پوزخندی زدم ، مشتاق بودم ببینم میخواد چی بگه پس جواب دادم : خیلی خب ..
از لباسی که پوشیدی برام عکس بفرست - ببخشید ؟؟
- ! قرار شد هرچی میگم انجام بدی
- .. خب خجالت میکشم -
قراره حرفای خجالت آورتری بزنم ، اگه از همین ابتدا بخوای سرخ و سفید بشی اصلا به اونجا - .. نمیرسیم....
.. از زیر گردنم یه عکس از بدنم گرفتم ، چون تاریک بود فلش زدم صورتم معلوم نبود اما خب جاهایی که باید معلوم میشد واضح بود ، میگیرید که چی میگم ؟ مردد بودم ، باید براش میفرستادم ؟ .. زیرلب گفتم : فقط همین یه بار ! واقعا دلم میخواد ببینم چی میشه براش عکس رو فرستادم و او بعد از چند دقیقه تایپ کرد : دقیقا همونجوری هستی که فکرشو میکردم
.. خب الان چی میشه ؟
- .. میخوام بهت زنگ بزنم ، هنزفریتو پیدا کن و بزار تو گوشت
- میخوام من رو کنار خودت تصور کنی یارا ، هرکاری میگم انجام بده ، فکر کن من دارم باهات اونکارو
.. میکنم ..
من نمیفهمم
- .. متوجه میشی ، فعلا هنزفریتو پیدا کن و بهم بگو -
وقتی کلا حاضر شدم بهش اطلاع دادم و اون بهم زنگ زد ، با تردید تماس رو وصل کردم و کوشا بدون سلام و علیک گفت : امشب حرفایی میزنیم که ممکنه خجالت بکشی ولی نگران نباش ، فردا همه .. چیز به حالت عادی برمیگرده و ما هیچوقت درباره امشب با کسی حرف نمیزنیم
یه هیجان خیلی خاصی داشتم ، کلا آدما وقتی یه کار خلاف انجام میدند که میدونند چه قدر اشتباهه یه استرس دوست داشتنی جالبی دارند ! منم همچین احساسی داشتم پس براش نوشتم : باشه ..
.. یارا ، من امشب شریک جنسیتم !
میخوام تو رو به اوج برسونم
- .. میخوام از سینه هات برام بگی ..
خب ، من سینه های کوچیکی دارم !
زیاد تحریک کننده نیست ، جفتشون ٦٥ یا ٧٠ میشه - ! نوک سینه هام صورتیه و برجستست دوست داری سینه هات رو بمالم ؟
.. پس بمالشون -
به حرفش گوش کردم و مشغول مالیدن سینه هام شدم ، کوشا حین کار بهم میگفت : من عاشق سینه . های ریزه میزتم ، جفتشون تو دستام جا میشن
.. میتونم با زبونم نوکشون رو لیس بزنم ، تک به تک .. فکر نمیکردم یه روزی همچین حرفایی ازش بشنونم ولی واقعا لذت بخش بود ..
خودم با نوک سینه هام بازی میکردم و تصور میکردم کوشا داره اینکارو انجام میده ..
بدجوری تحریک شده بودم کوشا با لحن خماری ادامه داد : کم کم از سینه های کوچولوت دست میکشم و میام سمت شکمت ،
.. آروم دور نافت رو لیس میزنم برام آه میکشی نه ؟
.. ناخوداگاه گفتم : اهوم .. آه ..
سپس دستم رو روی شکمم کشیدم تا بالای شکمت رو همینجوری میبوسم ، !
شرتت خیلی خیسه واسه کی اینقدر خیس کردی ؟ ..
تو -
واسه کی ؟
- .. واسه تو کوشا ، واسه تو
- .. از روی شورت میبوسمش ، میخوام لای رونت رو زبون بزنم
- .. رونای پری داری ، همون روز که تو ماشین لمسشون کردم داغ شدم ..
با یاد اون روز بیشتر تحریک شدم ...
دستم رو به روی رونم میکشیدم و احساس میکردم کوشا لمسم میکنه ..
تمام این مدت چشمام رو بسته بودم و از این معاشقه مجازی لذت میبردم ..
کوشا - هوم ؟
- .. برو سر اصل کاری -
برم کجا ؟
- .. نالیدم : اصل کار ، از اون بگو ..
میخوام اسمشو بهم بگی
- ! نمیتونم ، خجالت میکشم
- .. ولی باید بدونم چی رو میگی
- نمی .. نمیتونم
- ! خب میخوام برام توصیفش کنی
- ! سفیده ، نمیدونم .. سفیده فقط
- .. عکس بده - با تعجب پرسیدم : چی ؟ .. عکسشو برام بفرست
- .. الان ؟ من
- .. منم عکسشو میدم
- .. دلم میخواست مال کوشا رو ببینم ، امشب مثل هرزه ها شهوتی شده بودم !
اول .. تو بفرست
- کوشا : مطمئنی ؟ ..
آره - !
صبر کن - .. دو دقیقه معطل شدم و بعد تو تلگرام برام پیامی اومد ، با تردید بازش کردم و عکس رو دیدم روی تخت لخت لخت دراز کشیده بود و یه عکس از پایین تنش برام فرستاده بود .. حتي سیکس پکای جذابش هم توی عکس معلوم بود میشه یکم ، نزدیکتر باشه ؟
- .. آره
- ... برام یه عکس نزدیکتر گرفت ، داشتم دیوونه میشدم ..
من اصلا اهل این کارا نبودم و تو زندگیم همچین تجربه هایی نداشتم
.. وقتی این رو توی خودم تصور میکردم غرق لذت میشدم ، نبض پایین تنم گروپ گروپ میزد !
نوبت توئه
- .. منم یه عکس از مال خودم گرفتم و براش فرستادم .... به عکس خودم نگاه کردم ، کاملا معلوم بود خیس و تحریک شده ..
من دوسال پیش لیرز کرده بودم و هیچ مویی روش نداشتم ..
چقدر خوردنیه ، لب و لوچم آب افتاد
- خندیدم و پرسیدم : دوسش داری ؟
.. آره ، تحریکم میکنه ! کاش اینقدر ترسو نبودی تا میومدم اونجا و یه حال اساسی بهت میدادم - ! ممنون ، همین چت کافیه
- .. پس انگشتت رو آروم بکن تو سوراخت - ! ببخشید ؟ فکر کنم گفتم من باکره ام
- .. نترس حلقوی هستی ، کلا پرده نداری
- با تعجب پرسیدم : از کجا فهمیدی ؟
.. بماند
- مطمئنی ؟
- .. آره ، مطمئنم
- .. انگشتم رو به آرومی واردم کردم و آخی گفتم .. جونم
- .. کوشا ، خیلی تنگه ! دردم میگیره
- با یه انگشت اینقدر درد داره ؟اگه كير من بره توش چیکار میکنی ؟
- .. برای اولین بار بود این کلمه رو از دهنش میشنیدم .. یکم خجالت کشیدم و گفتم : چیکار کنم ، من که تاحالا سكس نداشتم
.. یکم عقب و جلو کن ، راه باز میکنه
- .. به حرفش گوش دادم و مشغول عقب و جلو کردن انگشتم شدم .. فکرم میکردم كير کوشا داره توش حرکت میکنه
.. من آه میکشیدم و کوشا از پشت تلفن قربون و صدقه صدام میرفت آره ، ناله کن ، داد بزن !
داری حال میکنی ؟
- آه .. آه .. آر .. آه .. آره
- .. دوتا انگشت ببر توش
- .. نه کوشا .. درد داره .. ایییی
- .. مطمئن باش با دوتا بیشتر لذت میبری
- .. به حرفش گوش دادم و دوتا انگشتم واردش کردم .. دیگه رو آسمونا بودم ، حس اینکه کوشا داره منو میکنه تا حد جون تحریکم میکرد .. آییییی کوشا - .. هوم
- ! آییی خیلی خوبه
- چی خوبه ؟
- .. حس اینکه داری منو چیز میکنی
- كيرم رو دوس داری ؟
- ! آره عالیه ! فکرش دیوونم میکنه
- .. پ انگشتت رو سه تا کن تا مزه اش رو بچشی - آیییی ، قطرش قد سه تا انگشتمه ؟
- .. آره - به حرفش گوش دادم و سه تا انگشتم رو داخلم کردم .. دیگه نفسم بالا نمیومد و فقط جیغ میزدم .. آخ کوشا ، آخ
- كيرم کلفته نه ؟
- .. آخ خیلی ! نمیتونم تحمل کنم ! دارم جر میخورم
- ولی این طعم سکس هست ! بازم میخوای ؟ آره ؟ - .. آره میخوام ، میخوام هرشب این حس رو تجربه کنم ! وای عالیه ! دارم میمیرم....
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...