داستان سکسی ایرانی
کوسی که تو هواپیما تور کردم سلام. فرید هستم 31 ساله. 2 ساله که ازدواج کردم. تو... »»
سکس با عکاس خشن سلام. من الناز هستم و 22 سالمه.خاطره ای که میخوام تعریف کنم بر... »»
و این داستان هم تمام شد ..مثل داستانهای دیگه ..مثل قصه زندگی ما آدما که یه روزی... »»
دوستان عزیز بابت پست های محبت آمیز شما متشکرم اون دوستانی که حدس میزنن اصلا این طور نیست... »»
hamiice: دوست عزیز دست شما درد نکنه و خسته نباشید . واقعا ارزش خواندن را داشت و... »»
لاشیترین پسر شهرک سلام اسممو نمیگم چون نمیشه این داستان و تمام چیزای توش راسته من الان 18... »»
مــــــــــاه عســــــــــل درنیــــــــــویـــــورک ۱۳(قسمــت آخــر) شروین : شبنم .. این جیمی کون پرسته .. من همش از این... »»
با درود به خوانند گان گرامی و همراهان نازنین.. این داستان هم به پایان رسید .. داستان دیگری... »»
قسمت دهم و پایانی -"انسان همیشه برنده ست. بازنده ها متولد نمیشن... اونا ساخته میشن.... »»
با درود و سپاس خدمت خوانند گان و همراهان عزیز .. این داستان هم به پایان رسید .. داستان... »»
سلام hosenzad عزيز، همونطور كه قبلا گفته بودم رگ خواب پدر الهه دست فريد بود و يه جورايى... »»
... بخش بــــــــــــر چهــــــــــــار ۱۱۳ (قســـــمت آخـــــر) کیرم وقتی وارد کون الناز شد حس کردم که وارد دنیای... »»
سلام چند وقته جایی هستم دسترسی به کامپیوتر ندارم لطفا یکی از دوستان داستان سکسی خوانواده آرزو رو... »»
... بخش بــــــــــــــــــــر چهــــــــــــــــــــار 115 (قسمت آخـــــــــــــــــــر ) البته به این پزشک زنان و زایمان نگفتم که... »»
هـــــــــــــــوس ... ۱۱۱(قســـــمت آخـــــر ) خودمو رو فرنود خم کرده و این بار به جای بوسیدن لباش شروع... »»
هــــــــــر کــــــــــی بــــــــــه هــــــــــر کــــــــــی ۲۷۲ (قســـــمت آخـــــر ) عفت : رئیس اشرف ! اگه امکان داره کوتاه... »»
اتـــ ــــــــــــ ــــوبـــ ــــــــــــ ـــــوس هـــ ــــــــــــــ ـــوس ۷۷ (قســـــمت آخـــــر ) -فکر کنم حق با تو... »»
سلام به همه شما دوستان گرامی از این که به دلیل بعضی مسایل مجبور شدم پایان زود هنگامی برای... »»
معلم گیتار خواهرم خواهرم اسمش نيلوفر است . 17 سالشه . مامانمم اسمش رويا است 41... »»
نگو خداحافظ اگه دوسم داری جان آپدایک، ترجمهی رضا صفدریان داستان حاضر بخشی از داستان بلند... »»
... در ... ۷۵ (قسمت آخر ) اون شب آخرین شبی بود که باید در اون جا سر... »»
قسمت چهل و پنج(پایانی) : درد بدی تو قفسه سینه ام پیچیده اما با شنیدن صدای رضا به سرعت... »»
قسمت دهم تو دهن مریم که یه دفعه حس کردم یکی کنارم وایساده برگشتم دیدم رویا پشت... »»
قسمت ششم و پایانی روز بد شنبه بود و روز تعطیل ، با مامان رفتیم بیرون و... »»